eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
113 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
روحه غیر مذکی هست و غیر مذکی همان میته هست هر 4 حکم در اینجا جاری می شود لذا مبنای خوئی دراینجا قبول نیست که میته و غیرمذکی را دو عنوان مستقل و جدا گرفت میته همان غیر مذکی هست و غیر مذکی همان میته است.🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۱ ۳۳ مسألة 4: إذا شك في شي‌ء أنه من أجزاء الحيوان أم لا فهو محكوم بالطهارة. و كذا إذا علم أنه من الحيوان لكن شك في أنه مما له دم سائل أم لا. دوفرض دارد : اگرپاره ای از اشیاء به دست ما رسید و شک داریم که آیا از اجزای حیوان است یا نه؟ فرمودند حکم به طهارت ان شیئ می شود اذا شک فی شیئ انه من اجزاءالحیوان ام لا فهومحکوم بالطهاره. دلیلش قاعده طهارت است چون شبهه موضوعیه هست : می دانم این جزءپاره شده از اجزای حیوان است ولی شک دارم که آیا از اجزای حیوان زی نفس سائله هست یا غیر سائله هست؟ در اینجا هم محکوم به طهارت است به دلیل قاعده طهارت....... آیا قاعده حل هم جاری است؟ کل شیئ لک حلال هم جاری است؟ بله. در صورتی که اصاله عدم بینه جاری نشود مثل اینکه دم ماهی در اب قطع شد و در درون اب مرد دراینجا قاعده حل جاری نیست چون خودم دیدم یا صیاد دیدو شهادت داد لذا قاعده حل ملازمه با قاعده طهارت ندارد چون حلیت دلیل مستقل می خواهد مثل اینکه میته نباشد یا حیوان غیر مذکی نباشد مسألة 5: المراد من الميتة أعم مما مات حتف أنفه أو قتل أو ذبح على غير الوجه الشرعي و لرواية الغنوي في الوزغ ، فلا يكون مما نحن فيه من نجاسة الميتة. : مراد از میته چیست ؟ میته دو اصطلاح دارد: 1.در لغت که به معنی زهاق روح به مرگ طبیعی باشد به کشتن و قتل باشد خارج شدن روح از بدن را میته گویند میته از موت است که در مقابل حی است . این معنا مراد نیست چون وقتی ماهی بیرون از اب بمیرد زهاق روح شده در حالی که به ماهی شرعا میته نمی گویند یا وقتی صیاد تیر را شلیک می کند و به صید اصابت می کند و روح از بدن صید می رود از نظر لغت صید را مرده می گویند ولی در شرع ان صید را میته نمی گویند. 2.در اصطلاح: عبارت از اینکه هر چه غیر مذکی باشد و قابل تذکیه نباشد از نظر شرع میته است خواه به مرگ طبیعی بمیرد یا کشته شود یا ذبح غیر شرعی شود لذا اگر ماهی در اب بمیرد میته هست و اگر اهو با تیر صیاد بمیرد میته نیست چون صیادی یکی از ابزار تذکیه است لذا می گویند میته با مذکای شرعیه متضادان لا ثالث لهما . پس اینکه در ایه 3 سوره مائده دارد حرمت علیکم المیته ان حیوانی است که قابل تذکیه بود ولی تذکیه نشد خواه به مرگ طبیعی بمیرد یا کشته شود پس در لسان شارع میته به معنای زهاق روح نیست بلکه به معنای غیر ذبح شرعی و غیر مذکی هست. روآیات مثل صحیحه محمد بن قیس قال علی ع ما اخذت الحباله من صید فقطعت منه یدا او رجلا فذروه فانه میت طناب صید اگر عضوی از اعضای حیوان را جدا کند او میته است رهایش کنید بلافاصله قاعده کلی داد تا میته را بشناسیم فرمود وکلوا ما ادرکتم حیا وذکرتم اسم الله علیه حیوانی که زنده گرفتید و نام خدا را وقت دبح بردید از ان حیوان میل کنید (وسائل ج 16 کتاب الصید والذباحه باب24من ابواب صید ح 1). در همان باب حدیث 2 موثقه عبدالرحمن هم به همین صورت است. : مالیس بمذکی چهار حکم دارد: 1-نجس است 2-خوردنش حرام است. 3-نماز در پوست ان باطل است. 4-تمامی انتفاع و بهره برداری از ان حیوان حرام شرعی است اگر شک کردی که آیا این پوست از حیوان مذکی است یا میته ؟ یا مثلا شک کردی این دست جدا شده از مذکی هست یا غیر مذکی؟ فرمودند هم پاک است و هم انتفاع از این حلال است و هم خوردن گوشتش حلال است ان الجلد المطروح محکوم بالطهاره و حلیت الانتفاع و کذا اللحم لقاعده ( ص 526) : تفصیل قائل شد و از 4 حکم 2تاراقبول کرده و 2 تا را نپذیرفته است. گفته که خوردن و نماز بر پوست غیر مذکی حرام است در صورتی که مشکوک باشد ولی نجس نیست می شود از ان انتفاع برد پس دو تا را پذیرفت یکی حرمت اکل و یکی حرمت وضعی صلاه در جلدش و دو تای دیگر را رد کرد یکی حرمت جمیع الانتفاع که گفت نه اینگونه نیست و یکی هم نجاست را رد کرد و گفت پاک است. در جایی که شک داریم آیا تذکیه شده یا نه استصحاب عدم تذکیه جاری می شد این استصحاب اصل موضوعی است و حکمی نیست ثابت کرد که این شیئ مطروح غیر مذکی هست اما ثابت نمی کند که این میته است لذا از باب اینکه غیر مذکی هست ما نماز در جلدش را حرام می دانیم اما از باب اینکه نمی دانیم میته است یا نه سایر انتفاعاتش را حرام نمی دانیم بلکه حلال میدانیم لذا نجس نیست و می توان از این مطروحه استفاده کرد. : دو فرد دارد : یکی: این حیوان غیر مذکی هست. دیگری اینکه این حیوان میته است اگر کسی این دو فرد را قبول کند حق با خوئی است ولی اگر کسی این حرف را قبول نکرد و بعد قائل شد که میته همان غیر مذکی هست ودر واقع بین میته با مذکای شرعیه نسبت تضاد است دیگر تفصیل خوئی رد می شود چون وقتی عدم تذکیه ثابت کرد این مط
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 #خلاصه_درس_خارج_فقه ۹۷/۹/۱۱ #جلسه_۳۳ #فصل_ف
هو الحق: روحه غیر مذکی هست و غیر مذکی همان میته هست هر 4 حکم در اینجا جاری می شود لذا مبنای خوئی دراینجا قبول نیست که میته و غیرمذکی را دو عنوان مستقل و جدا گرفت میته همان غیر مذکی هست و غیر مذکی همان میته است.🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
هو الحق: سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۱ ۳۴ در اخبار مع الواسطه اتحاد حکم و موضوع است خبر واحد عادل حجت است خبر مفید را خبریت بخشید و حجت یعنی صدق العادل لازم می‌آید حکم موضوع خودش را ایجاد کند. با کلمه یمکن الذب عنه به اینکه قضایا دو قسم است: أ‌.قضئیه خارجیه (شخصیه): مانند زید قائم ب‌.قضئیه طبیعیه(حقیقیه): مثل الانسان کاتب اشکال اتحاد موضوع و حکم در قضئیه شخصیه جاری است نه طبیعیه چون حکم در شخصیه منحل نمیشود اما در طبیعیه منحل میشود الخبر حجة طبیعیه است. احکام به تعداد موضوعات منحل میشود حقیقت موضوع به افراد خارجی اش است چه مقدر و چه محقق پس اتحاد حکم و موضوع نشد و حکم سازنده موضوع نیست.الخبر یعنی طبیعت خبر که موضوعات متعددی دارد. : 1.فلسفی: ماهیت من حیث هی هی یعنی ماهیتی که نه إبای از وجود دارد نه از عدم این فقط در ظرف ذهن و موضوع ذهنی است و دارای احکام نیست چون احکام و آثار برای موضوعات خارجی است و اگر آخوند منظورش طبیعت فلسفی باشد جوابش نادرست است. 2.منطقی: آن کلیی است که لایمتنع صدقه علی کثیرین این هم در ظرف ذهن است چون درظرف خارج به وجود افراد موجود است مثل الانسان ماهو؟ میگوید حیوان ناطق به حسب ذهن کلی است و مصداقش در خارج است لذا انحلال و تعددی نیست. 3.اصولی: وجود سِعی فلسفی را میگویندمثل طبیعت وجود خمر چون دو اضافه دارد یکی به فرد مانند وجودُ زید دیگری اضافه به طبیعت مثل وجود الانسان لذا الانسان موجود یعنی وجود الانسان موجودٌ پس کلی طبیعی منطقی و فلسفی هر دو ذهنی اند اما اصولی در خارج و دارای مصداق خارجی است. پس طبیعت انسان محتاج به فرد خارجی است چون الشیئ مالم یتشخص لم یوجد وجود طبیعت منوط به تشخص است و تشخص به فرد است پس فعلیت طبیعت به فعلیت فرد است لذا نتوانست آخوند اشکال را حل کند اگر طبیعت خبر بخواهد خبر مع الواسطه را بگیرد باید قبل از خبر شیخ فعلیتش و فردیتش ثابت شود و چون فردیتش ثابت نشدو تقدمش پس حکم سازنده موضوع خودش است و اتحاد حکم و موضوع شد. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۲ ۳۵ بین حکم و موضوع حل نشد چون صدق العادل موضوع خبر شیخ طوسی است چرا خبر مفید و صفار را بگیرد؟ چگونه یک حکم موضوع خودش را بسازد و شامل شود؟ ج 3 ص 183-179میفرماید: قضئیه الخبر حجة به حسب مقام انشا یک انشا است ولی به حسب واقع و منشَأ متعدد است وِزان الخبر حجة وِزان قضئیه حقیقیه است حکم روی افراد متعدد می رود چه مقرة الوجود چه محققة الوجود معنایش کلّ ما تحقق شیئ و اتصف بأنّه خبر فهو حجة. بنابراین خبر مفید بواسطه وجوب تصدیق شیخ حجت شد همچنین صفار بواسطه مفید؛ پس «کلّ حکمٍ لموضوعٍ مثبتٌ لموضوعٍ آخر یترتب علیه حکمٌ آخَر» در اینجا موضوع متعدد است احکام هم متعدد است چون تعدد احکام از انحلال قضئیه صدِق العادل نشأت گرفته است لذا محذوری ندارد اگر حکمی بخواهد شخص خودش را ثابت کند محذور دارد دراینجا صدّ ق العادل بمعنای وجوب تصدیق خبر عادل است وجوب تصدیق خبر عادل به حسب افراد خبر متعدد است. است چون ایشان می فرماید حکمی نمی تواند موضوع خودش را بسازد ولی می تواند موضوع حکم دیگر را بسازد آیا انشا واحد است حتما می گویید آری چون میگویید احکام متعدد از صدق العادل نشأت گرفته است و چون احکام متعدد است موضوعات هم متعدد است کلام این است اگر بین انشا واحد (صدق العادل) و منشأ متعدد (خبر مفید و صفار) باشد راه‌حل شما درست است اما اگر در مرحله وجود وجود داشته باشد چگونه با یک انشا این همه حکم وموضوع درست شد و چطور به جعل واحد مجعولات متعدد با اختلاف رتبه درست شد. مانند اینکه «کل شیئ لک حلال» هم حلیت ظاهری و هم واقعی را بسازد در حالیکه حلیت ظاهری در ظرف شک رتبه اش متأخر از حکم واقعی است. میفرماید: اگر از باب باشد مانعی ندارد از اینکه حکم واحد باشد از حکم واحد موضوعات و احکام متعدد درست شد گرچه بین حجیت خبر شیخ و خبر مفید اختلاف رتبه است ولی تحقق هردو به وجود واحد معقول است. : اراده و شوق ذات تعلق اند در مرتبه وجود محتاجِ به مراد و مشتاقٌ الیه اند نه در مرتبه ماهیت زیرا ماهیت شوق احتیاج به طرف ندارد و وجود شوق احتیاج به مشتاق الیه دارد چون مقام ماهیت مقام تعریف است اما مقام وجود مقام تحقق است. بین مراد و اراده و بین مشتاق الیه و شوق اختلاف رتبی است تدخرش هم طبعی است مراد تقدم طبعی بر اراده دارد مشتاق الیه تقدم طبعی بر شوق دارد مثل تقدم واحد بر اثنین . درعین حال اراده و مراد و شوق و مشتاق الیه به یک وجود موجود میشود و همچنین واحد و اثنین (این قانون عقلی است نه فلسفی) 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۲ ۳۴ : در این مساله دو بحث است: مسألة 6: ما يؤخذ من يد المسلم من اللحم أو الشحم أو الجلد محكوم بالطهارة و ان لم يعلم تذكيته 1. کالایی که از دست مسمان گرفته می شود چه حکمی دارد ؟ 2. کالایی که در بلاد مسلمین پیدا می شود چه حکمی دارد؟ قبل از اینکه این بحث را شروع کنیم لازم است نکته ای را متذکر شویم که: آیا ید اماریت دارد؟ ما را به واقع نزدیک می کند؟ اگر گوشتی را از دست مسمان گرفتیم اماره بر تذکیه دارد؟ معروف بین فقها و اصولی ها اماریت ید مسلم است گوشت و پی و پوست از دست مسمان اگرخریداری شود محکوم به طهارت است اگرچه مشخص نباشد که این اشیا مذکی هستند یا نه؟ لکن نص بخصوصی نداریم مثلا امام صادق بفرماید که ید مسمان اماریت دارد چنین نصی نداریم بلکه اماریت ید مسلم از روآیات بازار به دست امد لذا باید به روآیات سوق مراجعه شود. واما 3 دسته اند: أ‌. ارتکاب را جایز می دانند یعنی می توآنیم گوشت را مصرف کنیم و مثلا در پوست نماز بخوآنیم لذا دلالت بر ترتیب اثار شرعیه بر آنچه از دست مسلم گرفته شد دارد. مثل صحیحه حلبی قال سالت اباعبدالله ع عن الخفاف اللتی تباع فی السوق چکمه های چرمی که در بازار می فروشند چه حکمی دارد فرمود اشتر وصلی فیها بخر و در آن نماز بخوآن حتی تعلم آنه میتتا بعینه تازمآنی که بدآنی اینها مردارند و نیز صحیحه بزنطی سالته عن الرجل یاتی السوق از امام صادق پرسیدم مردی که در بازار می اید و یشتری جبتا قراء کتی می خرد که از پوست درست شده چه حکمی دارد؟ لایدری ذکیه ام غیر ذکیه نمی دآنم این پوست از حیوآن مذکی هست یا غیر مذکی ایصلی فیها آیا می شود درآن نماز خواند نعم لیس علیکم المساله بله اشکالی بر تو نیست آن ابا جعفر ع قال یقول آن الخوارج ضیقوا بآنفسهم بجهالتهم خوارج بر خودشآن سخت می گرفتند و نادآن بودند آن الدین اوسع من ذلک دین وسیع تر است از برخورد جهال خوارج اینقدر دین را سخت نگیرید. این دو روایت دلالت دارند براینکه آنچه از بازار مسلمین و دست مسمان می خری هم پاک است و هم می توآن در آن نماز خواند و هم می توآن آن را مصرف کرد. ب‌. روایاتی که ارتکاب آنان را جایز نمی دانند بشرط اینکه علم به تذکیه داشته باشی مادامی که علم حاصل نشود حق مصرف ندارید مثل موثقه ابن بکیر عن زراره عن ابی عبدالله ع قال آن کآن مما یاکل لحمه فالصلات فی وبره و بوله و شعره و روثه و البآنه و کل شیئ منه جائز اذا علمت آنه ذکی . اگر حیوآن حلال گوشت باشد نماز در کرکش جایز است و جایی که بول کرده نماز بخوآنی اشکال ندارد و موی او اشکال ندارد و ... بشرطی که بدآنی این حیوآن ذبح شرعی شده و میته نیست. پس دراینجا علم به تذکیه را شرط میداند لذا باید ببینیم که آیا ید مسمان علم می اورد یا نه؟ ت‌. روآیاتی اند که ارتکاب این اشیاء را در موارد خاص جایز می دانند نه در همه جا. مثل سوق مسلمین وبلاد مسمان که رواست اسحاق عن العبد الصالح ع آنه قال لاباس فی الفراء الیمآنی نماز خواندن در پوستین یمآنی اشکالی ندارد و فی ما صنع فی ارض الاسلام وتولیدات جامعه مسلمین اشکالی ندارد قلت فآن کآن فیها غیر اهل لاسلام در همآن کشور مسمان غیر مسمان هم زندگی می کنند چه حکمی دارد فرمود اذا کآن غالب علیه المسلمین فلا باس اگر غالب با مسمان باشد اشکالی ندارد فقط یک روایت می گوید اگر نمی دآنید تذکیه شده یا نه می توآنید آن را مصرف کنید مثل موثقه سماعه ابن مهرآن آنه سال اباعبدالله عن تقلید السیف فی الصلاه در نماز شمشیر را به کمر می بندد و می دآنیم که غلاف شمشیر از پوست حیوآنات ساخته شده است چه حکمی دارد؟ فرمودند لاباس ما لم تعلم آنه میتته مادامی که نمی دآنی میته است اشکالی ندارد. و قائل به شدند به لحاظ اینکه گفته اند ما در اینجا دو دسته روایت داریم یک دسته مطلق است مثل موثقه سماعه بن مهرآن یعنی چه در بازار و چه در بلاد مسلمین و چه از دست مسمان مادامی که نمی دآنی میته است اشکالی ندارد . اما صحیحه حلبی مقید است به بازار فرمود که تباع فی السوق در بازار می فروشد یا صحیحه بزنطی گفت در بازار می فروشد ایندو روایت مقیدند حمل مطلق بر مقید می شود یعنی اگر از بازار مسلمین گوشتی یا پوستی خریدید و شک دارید که مذکی هست یا نه مصرف کن و به شکت اعتنا نکن پس در موارد خاص مثل ید مسلم و بلاد مسلم و بازار مسلمین اماریت دارد . ولی از طرفی دیگر به مشکل برخورد کردند با موثقه ابن بکیر چون دارد مادامی که علم به تذکیه دارید ارتکاب این اشیاء اشکالی ندارد لازمه اش این است که سوق مسلم و ید مسلم و بلاد مسلم اماریت ندارند
: صحیحه حلبی و بزنطی با موثقه ابن بکیر تعارض دارند موثقه بکیر مآنع است ولی صحیحه مرخِص است یعنی یکی اجازه مصرف میدهد و دیگری اجازه مصرف نمی دهد بین این دو تعارض است . میگویند که روآیات مرخص روآیات مآنعه را تخصیص می زنند یعنی عبارت اذا علمت آنه ذکی مربوط به غیر بازار است یعنی هرچیزی که از غیر بازار گرفتی مادامی که علم به تذکیه داری استفاده کن و مادامی که علم به تذکیه نداری استفاده نکن اما هرچه از بازار گرفتی استفاده کن چون اماریت دارد پس اماریت با تخصص ثابت شد. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
📚 شروع درس اخلاق در قم ⏰زمان:۱۴ آذر ماه بعد از نماز مغرب و عشاء 📍مکان: https://goo.gl/maps/jAZzFxpFEz52 ⛔️به علت مکان جلسه تنها حضور برادران ممکن است.
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۳ ۳۶ از راه تقدم و تاخر طبعی اشکال وحدت بین موضوع و حکم را حل کردند در جایی که رتبه یکی بر رتبه دیگری تاخر طبعی داشته باشد هردوتا به یک وجود موجود می شوند لذا اشکالی ندارد مثل وجود اثنین و واحد که دو وجود نیستند بلکه یک وجودند. به این راه حل اینجا پیاده نمی شود و محل جریان ندارد البته برهان درست است. چون مورد بحث ما جایی است که رابطه بین حکم و موضوع رابطه علت و معلول است . علت و معلول دو وجودند نه یک وجود آتش علت برای احراق است احراق معلول است هرکدام یک وجودی دارند. علت و معلول به یک وجود موجود نمی شوند. در اینجا حجیت خبر شیخ طوسی علت شده برای خبر مفید یعنی خبریت خبرمفید را درست کرد پس خبریت طوسی است به لحاظ اینکه خبر شیخ طوسی صدق العادل دارد وجود تصدیق خبرشیخ طوسی این است که اخبارشیخ طوسی از شیخ مفید واجب التصدیق باشد پس وجوب تصدیق سازنده عنوان خبریت خبرمفید است لذا دو وجود است به یک وجود نمی توان هردو تا را موجود کرد اگربخواهید با صدق العادل هم خبر شیخ طوسی و هم خبر شیخ مفید را حجت کنید همان اشکال وحدت حکم و موضوع برمی گردد و اشکال لا ینحل باقی می ماند راه حل دیگری دارد در حقیقت انشاء دو مبناست: 1- مبنای اول این است که حقیقت است خداوند حرمت خمر را ایجاد کرد وجوب نماز را ایجاد کرد. 2- مبنای دوم این است که حقیقت انشاء و است یعنی خداوند فرمود صلّ اراده خود را نسبت به نماز با صل ابراز کرد از این صل وجوب صلاه انتزاع می شود چنانکه با حرمت علیکم المیتة والدم کراهت و ناخوشنودی خود را از میته و خون ابراز کرد و از این فرمان ذهن ما حرمت را انتزاع کرد خداوند با حرمت مبغوضیت عمل را ابراز کرد و ما از این عنوان، حرمت را انتزاع کردیم و گفتیم خمر حرام است و ... است به نظر ایشان حقیقت حکم اراده و کراهت مبرِزه است جمیع احکام خمسه انتزاعی است. این مبنا مشکل اتحاد بین حکم و موضوع را حل میکند اگر حقیقت حکم ایجاد بود، اشکال وارد است و یک حکم نمی تواند موضوع خود را بسازد باید قبل از ایجاد حکم موضوع موجود باشد وحدت بین تاثیر و تاثر و علت و معلول لازم می آید ولی به حقیقت حکم ایجاد و جعل نیست تا اشکال شود که با یک جعل می خواهی موضوعات متعدده بسازی با الخبرحجة می خواهی هم خبر شیخ طوسی و هم مفید و هم صفار را موضوعش کنی؟ این نیست بلکه حقیقت یک حکم اراده مبرِزه است یعنی خداوند در صُقع ربوبی(خداوند ذهن ندارد به جای ذهن می گویند صقع) خبر عادل واجب التصدیق بود و از هر جهت حجت بود با ایه نبا ابراز کرد مفهومش صدق العادل است الخبر حجة است از این اراده مبرزه ما انتزاع می کنیم وجوب تصدیق خبر شیخ طوسی و شیخ مفید و صفار را. دیگر وحدتی لازم نمی اید چون انتزاعی است . در انتزاعیات وحدت و علت و معلول نمی اید. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۳ ۳۵ در جلسه قبل از طریق جمع عرفی و تخصیص توانستیم ید مسلم را حجت بدانیم اکنون به دوتا موید اشاره می شود یکی روایت فضیل و زراره و محمدبن مسلم هرسه نفراز امام باقرع درباره خریدن گوشت از بازار پرسیدند و گفتند که ما اعتماد به این قصابهای بازار نداریم و نمیدانیم شرائط ذبح را رعایت می کنند یا نه؟ عن الفضیل وزاره ...انه سالوا اباجعفر عن شراء اللحم من الاسواق ولا یدری ما صنع القصابون نمی دانیم چکار می کنند فقال ع کلوا بخورید اذا کان ذلک فی سوق المسلمین اگر بازار مسلمین است ولا تسال عنه لازم نیست از مسلمان بپرسی که شرائط را رعایت کردی یا نه؟ (وسائل کتاب اطعمه و اشربه باب جواز شراء اللحم من سوق المسلمین.) موید دوم عن حماد سمعت ابا عبدالله یقول کان ابی الی السوق فیشتری بها جبنا ...ولا یسال عنه پدرم به کسی پول می داد تا از بازار پنیر بخرد وقتی پنیر را می اورد پدرم بسم الله می گفت و میل می کرد و هیچ وقت سوال نمی کرد از چه کسی خریدی؟ (وسائل باب طهارت ما یشتری من المسلم ) در اماریت ید یک شرط لازم است و ان این است که ان مسلمان در این شیئی که در دستش است تصرف کرده باشد مثلا در یک پوستین نماز خوانده باشد یا خودش هم از این گوشت میل می کند یا خودش این پوستین را دست می زند ولی دستش را نمی شوید بلاخره یک تصرفی کرده باشد یا در معرض فروش قرار داده . می فرماید اذا کان علیه اثر الاستعمال . اثاری از استعمال او در ان باشد . سرش چیست که این شرط را گذاشت؟ دلیل حجیت ید مسلم دو چیز است: أ‌. دلیل لبی است: مثل سیره ، سیره قطعیه شرعیه بر حجیت ید مسلم است و سیره دلیل لبی است و قدر متیقن دارد که این است در این شیئ اثر استعمال باشد. ب‌. دلیل لفظی است مثل روایاتی که ذکر شد این روایات اطلاق ندارند بطوری که شامل مجهول الحال هم بشوند یا شامل مسلمانی شود که می دانیم او این جلود را ازکافر می خرد یا می دانیم که او در این جلود نماز نخوانده خودش استفاده نمی کند از انجائی که اماره کاشفیت دارد ید مسلم باید کاشف از تصرف و استعمال مسلم باشد ان قلت: درباره مسلمان مجهول الحال می توانید اصاله الصحه جاری کنید چون پیامبر فرمود ضع فعل اخیک علی احسنه کار برادر خودت را به زیباترین وجه حمل کن زمانی که استفاده این مسلمان از این جلد برای ما محرز نباشد مانعی ندارد که ما عمل او را حمل بر صحت کنیم همین اندازه که جلد در دست اوست یقینا جلد ناپاک و حرام نیست قلت: اصالة الصحه دو فرض و معنا دارد: 1. به معنای اصالة التمامیه است : این معنا در عقد بیع جاری است ایا عاقد این عقد را بطور کامل و صحیح خواند؟ بله . ایا معامله ایندو براساس عقد شرعی بود؟ بله. 2. به معنای صحت در قبال فاسد است : اگر گفته شود این مسلمان بر عمل او صحه بگذارید به معنای این است که این مسلمان کارهای منافی با شرع انجام نمی دهد شراب نمی خورد و زنا نمی کند و .... بنابراین معنا، جایی که مسلمان مجهول الحال و مشکوک الحال است نمی توانیم قاعده صحت جاری کنیم مثل اینکه نمی دانم این راوی کیست؟ ایا مبالات شرعی دارد یا ندارد در نقل خودش دروغ می گوید یا نه؟ اصل صحت جاری نمی کنیم بلکه باید برای ما حالش محرز شود. حد اقل احرازش این است که این جلدی که می فروشد ببینیم خودش هم مصرف می کند یا از همان گوشت می خورد لذا در روایت اسماعیل بن عیسی امام صادق فرمود واذا رایتم یصلون فیه فلا تسالوا عنه قید زده به اینکه اگردیدید در ان جلد نماز می خوانند سوال نکنید پس امام هم مقید به تصرف و استعمال کرد پس اگر مسلمانی از کافر جلدی می خرد و می دانیم که غالب گوشتها و جلدهای او از کافراست باید محرز شود که ذبح شرعی را مسلمان انجام داد نه کافربدون فحص و احراز حق ندارید اصالة الصحه جاری کنید چون به معنای اصالة التمامیه نیست بلکه به معنای صحت در مقابل فاسد هست. آیا اماریت ید مسلمان به اعتبار بازار مسلمین است یا اینکه اگر بازار هم نباشد ید مسلم اماریت دارد؟ بیشتر روایات ما مربوط به بازرا است و ما حجیت ید مسلم را از روایات بازار به دست اوردیم ولی یک روایت وارد شده از امام صادق ع درباره پنیر که حرفی از بازار نزده بلکه فرمود اگر از مرد مسلمان خریداری کنید حلال است و نفرمود از بازار مسلمین خریداری کنی. پس قید بازار مهم نیست بلکه ید مسلم اماریت دارد سئل ابا عبدالله ع عن الجُبُن وانه توضع فیه الانف من المیته پنیر مایه اش میته است قال ع لا یصلح ثم ارسل بدرهم قال اشتر من رجل مسلم ولا تساله عن شیئ خودش پول داد و از دست مسلمان بخرو سوال هم نکن
در روایت اسماعیل بن عیسی امده نباید فروشنده مجهول الحال باشد سالت عن ابی الحسن عن جلود الفرار ... من اسواق الجیل ایسال عن زکاته اذا کان مسلما غیر عارف ......پوست هایی را از شهرهای ایران می خریم ایا بپرسیم که این پوست تذکیه شده یا نه لکن او را نمی شناسیم قال ع امام فرمود علیکم انتم ان تسالوا عنه اذا رایتم المشرکون ....واذا رایتم یصلون فیه فلا تسالوالازم است اگر می دانید که مشرک هستند بپرسید از چه کسی خریده لکن اگر دیدی که مسلمین در ان نماز می خوانند لازم نیست سوال کنی. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سلام علیکم. دوستان توجه داشته باشند تمامی فایلهای صوتی دروس فقه و اصول امسال استاد در کانال بارگذاری شده است. برخی از مواقع قبل از خلاصه نویسی بارگذاری شده است. دوستان قبل از خلاصه نویسی ملاحظه بفرمایند موجود است. همچنین فایلهای صوت جلسه استاد صبح روز بعد در کانال بارگذاری خواهد شد.
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/97 عمومی حجیت خبر واحد: دو اشکال عمومی مهم در حجیت خبر واحد بود: 1-اشکال اول این بود که اگرادله حجیت خبر واحد را قبول کنیم اخبار مع الواسطه را شامل نمیشود چون اگر اخبار مع الواسطه را شامل شود لازم می‌آید اتحاد حکم و موضوع یعنی حکم سازنده موضوع خودش باشد البته همان بود لذا نظرات دیگر رد شد. 2-اشکال دوم این است که تعبد به حکم و مسأله ای یا باید مورد تعبد خود حکم شرعی باشد مثل تعبد به وجوب نماز جمعه و حرمت شرب خمر یا تعبد به موضوع حکم شرعی باشد مثل این که توسط استصحاب بقاء طهارت یا عدالت آثاری را مترتب می‌کنیم (جواز اقتدا) وقتی عادل شد جواز اقتدا و قبول شهادتش در دادگاه میآید لذا هرجا آثار شرعیه نبود تعبد بیمورد و بی‌معنا ست . این قاعده اینجا جاری نمیشود چون وقتی زراره خبر از وجوب نماز جمعه میدهد صدق العادل خبر زراره را شامل میشود چون خبرش موضوع اثر شرعی دارد اما خبر مفید و صفار نمیگیرد چون موضوع وجوب تصدیق نیست چون واسطه اند و چون اثر شرعی ندارد لذا ادله حجیت اخبار شامل مع الواسطه نمیشود. دادند: أ‌-اینکه ما از راه مشکل را حل میکنیم ملاک شمول خبر زراره عدالتش است این ملاک خصوصیت ندارد که فرد خاصی را شامل شود لذا القاء خصوصیت میکنیم و صدق العادل مشمول اخبار مع الواسطه میشود و حجت میشود مانند اوفوا با لعقود که شامل تمامی عقود میشود چه مؤمن چه کافر چه بین المللی و.. این جواب را قبول ندارند چون تنقیح مناط در صورتی که قطعی باشد حجت است نه ظنی مانند الخمر حرام لانه مسکر که همه مسکرات را شامل میشود یا عبدی که بدون اجازه مولا نکاح کرد امام صادق (ع) فرمود لانه عصی سیده و لم یعص الله اما تنقیح مناط در اینجا ظنی است. ب‌-اینکه ما در اینجا عدم قول به فصل بین وجوب تصدیق و سایر آثار جاری میکنیم. یعنی هر کس که تصدیق خبر عادل را جائز می‌داند بین احکام تفصیل نداد صدق العادل زراره را می‌گیرد اثرش وجوب نمازجمعه است صفار و مفید را هم می‌گیرد و اثرش وجوب تصدیق خبرشان است. : اینکه عدم قول به فصل حجت نیست چون اجماع منقول است و کاشف از رأی معصوم و حجت نیست بلکه قول به عدم فصل حجت است (اجماع مرکب) 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 14/9/97 که از به کشورهای اسلامی وارد می شود و از دست مسلمین می خریم چه حکمی دارند؟ دارد: 1.اگرجلدی فعلا دست کافراست ولی قبلا دست مسلمان بود در اینجا حکم به طهارت می کند از باب اینکه حکم ید مسلم را جاری می کند واین استصحاب را مرجح تقدیم ید مسلم بر ید کافر می داند «بل الظاهر ترجیح استصحاب حکم ید المسلم خصوص ید الکافر» : اگر علامت و قرائنی باشد که کافر از مسلمان خریداری کرده حجت است والا نه چون فعلا دست کافراست وید علامت ملکیت است ولو اینکه استصحاب ید مسلم جاری کنید چراکه با وجود بینه نوبت به اصل نمی رسد مگر اینکه قرائن و دلائلی باشد که مسلمان او را ذبح کرده و به کافر فروخته شاهد ما این است که در مساله قربانی آمده است که اگر قربانی را به منا نتوانستید ببرید می توانید در بین راه ذبح کنید و یک کاغذی بنویسید به قربانی بچسبانید مبنی براینکه این مذبوح صدقه است تا سرمایه داران از این استفاده نکنند بلکه فقرا و مساکین از ان استفاده کنند خبرالبختری قال قلت لابی عبدالله (ع) رجل ساق الهدی فعتب فی موضع لا یقدر علی من یتصدق به علیه و لا یبلغ انه هدی قال ینحره و یکتب کتابا انه هدی لیعلم من مر به انه صدقه. وسائل باب 31 از ابواب ذبح ح 1 و6 کتاب حج. 2.اگر جلد را مسلمان و کافر مشترک باشند مثلا فروشگاهی دارند که جلود می فروشند و هردو شریک اند . حکم به حلیت و طهارت کرده بخاطر ترجیح ید مسلم بر ید کافر. «لو فرض کونه فی یدهما معا لشِرکَةِ او غیرها تحقق التعارض بینهما و الترجیح لید المسلم لما عرفت » : قانون شرکت به نحو تساوی حق الشفعه قائل است مال الشرکه مشترک بین دو نفر است چگونه می گوئید که ید مسلم بر کافر ترجیح دارد؟! الا اینکه قرائنی باشد که با وجود این قرائن بتوان ید مسلم را ترجیح داد مثل اینکه مسلمان در جلود همین مغازه نماز می خواند. 3.اگر جلود قبلا دست کافر بود الان دست مسلمان است و غالب بازار هم بازار مسلمین است در این صورت حمل بر طهارت می شود به دلیل روایت اسحاق بن عمار عن العبد الصالح ع که فرمود اذا کان الغالب علیها المسلمین .... که بیان شد. 4.اگر کافر خبرداد که جلود دستش را از مسلمان خریداری کرد مثل کافری که بنک دار است و می دانیم که او راست می گوید و دروغ نمی گوید بلکه موثق است دراینجا کافر از باب اینکه ذوالید است می توان حکم به قبولی قول کافر کرد علاوه براینکه در روایت اسماعیل بن عیسی امام فرمود از فروشنده سوال کن ایا از مسلمان خریداری کردی یا نه؟ وقتی امام امر به سوال می کند لابد جواب اورا هم می پذیرد لازمه سوال، پذیرش جواب هم هست. : شرطش این است که عموم مردم خریداران به ایشان اعتماد دارند یا قرائنی وجود دارد که دروغ نمی گوید . اما (گوشتی که در طریق مسلمین و در بلاد مسلمین افتاده) چه حکمی دارد؟ آیا می توان استفاده کرد یا نه؟ به نظرفقها مطروحه درعرض مسلمین پاک است بشرط اینکه اثر استفاده مسلمان از این مطروحه باشد امام صادق (ع) از امام علی (ع) نقل می کند که در بین راه سفره ای است که نان و گوشت و تخم مرغ و پنیر زیادی هست ودرکنار این سفره هم گدایان هستند ایا اجازه خوردن داریم فرمود بله اگر خوردید و صاحبش امد که چرا خوردید باید غرامت دهید سائل پرسید که نمی دانیم سفره مسلمان است یا مجوسی امام یک قاعده کلی فرمود که هم فی سعة حتی یعلموا مردم نسبت به احکام حلال و حرام و طهارت و نجاست وسعت دارند برخودشان سخت نگیرند مگر اینکه علم به حرمت یا نجاست داشته باشند. سئِل عن سفرة وجدت فی الطریق مطروحة یکثر اللحم و خبزها و جبنها و بیضها و فیها مساکین فقال امیرالمومنین ...لانه یفسد و لیس له بقاء (از این روایت می توان استفاده کرد وسائل نقلیه که چپ می شوند و میوه دارند ودر وسط راه رها می شوند ایا می توان استفاده کرد یا نه؟ چون فاسد می شوند) و در اخر عبارت دارد که احتیاط واجب بر اجتناب است : با وجود این روایت جایی برای احتیاط باقی نمی ماند. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷