پرتو اشراق
🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜
🌗 یه شب تو منطقه دیدم ابوالفضل ناراحته و انگار از بیماری رنج می بره و معلوم بود کمردرد داره!
👤بهش که رسیدم گفتم چیه برادر، چی شده؟!
🌷گفت: چیز خاصی نیست انشاءالله خوب میشه و گفت فقط ناراحتم از این که از رسیدگی به کارهای بچه ها و عملیات جا بمونم امیدوارم سریعتر خوب بشم.
خلاصه شروع کردم به ماساژ کمرش و می دونستم این کمردرد همینطوری نیست ۲-۳ ساعت قبل خوب خوب بود.
⏳خیلی باهاش کلنجار رفتم که چی شده. بالاخره قفل زبانش شکسته شد.
💣 گفت: یه مکان از خط احتیاج مبرمی به مهمات داشت که بعلت خطر زیاد کسی حاضر نشد مهمات به جلو ببره که باعث شد خودم به تنهایی چندین جعبه مهمات سنگین رو زیر تیر و ترکش به سختی ببرم همین باعث کمر دردم شده.
💭 با خودم گفتم هنوزم شهید همت پیدا میشه!
📦 خودش فرمانده گردانه و جعبه مهمات می بره.
🌷شهید مدافع حرم، ابوالفضل راه چمنی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
پرتو اشراق
⚜ #شفاعت
🌹 حضرت #فاطمه_زهرا (علیها السلام) عرضه می دارد:
🔅«پروردگارا! بخشایش و رحمت برای شیعیان»
✨پیام می رسد مورد بخشش قرار گرفتند.
🌹 عرضه می دارد:
🔅«برای شیعیان فرزندم حسین (عليه السلام)
✨باز هم پیام بخشایش می رسد.
🌹عرضه می دارد:
🔅«بخشایش رهروان راه شیعیانم را می خواهم».
✨پیام می رسد که: «آسوده خاطر باش که هر کسی که راه و رسم شما را پیروی کند و به ریسمان محکم شما چنگ زند، با شما خواهد بود و اهل نجات است».
⚜ اینجاست که بانوی نمونه ی اسلام، آسوده خاطر و شادمان می شود و همه مورد شفاعتش قرار می گیرند و با او به سوی نعمتهای خدا حرکت می کنند.
📙 منبع: خصائص الحسینیه،۴۶۴ - ۴۶۳.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#روایت
#بانـوے_همـیـشہ
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
💔 #حسین_جانم
👣 کاش پایِ دلِ ما هم به نوایے برسد
💚 اربعینے، حرمے، کربُبلایے برسد
💚 آرے! آقاتر از آنے ڪہ تو راهم ندهے
👣 دارم امید ڪہ از دوسٺ ندایے برسد...
🌐 @partoweshraq
#شعر
#اربعین
🕥 💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
⚜ سه چیز مهم برای انبیا
🎙حجت الاسلام دکتر #رفیعی
🌐 @partoweshraq
4_5893159428961600726.mp3
1.53M
🕥 💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
⚜ سه چیز مهم برای انبیا
🎙حجت الاسلام دکتر #رفیعی
🌐 @partoweshraq
🌹 #سواد_زندگی
💔 ریشهی تمام قهرها مبتنی بر خطایی است که میتواند مطرح شود، جواب بگیرد و بلافاصله از بین برود، ولی در دل طرف توهین شده نشست میکند بعدها بروز دردناکتری مییابد.
⏳تاخیر در حل و فصل بلافاصلهی اختلافها، بلافاصله بعد از وقوع آنها، به عقدهی تلخی تبدیل میشود.
🖊 #آلن_دوباتن، تسلی بخشیهای فلسفه.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
💎 ماجرای #الماس_کوه_نور
👌🏻ماجرایی که سیاست و زیرکی #نادرشاه را می رساند! (قابل توجه سیاسیون بی خاصیت کنونی)
🇮🇳 زمانی که نادر هند را تسخیر کرد چون می دانست نگهداری سرزمین هند کار سختی است تصمیم گرفت اداره هند را به محمد شاه گورکانی بسپارد و او فقط تابعیت ایران را بپذیرد وبه ایران مالیات بدهد به همین دلیل برای برقراری صلح نادر دستور داد تا جشن با شکوهی را برگزار کنند اما قبل از برگزاری جشن یکی از زنان محمدشاه گورکانی به نزد نادر شاه آمد وگفت:
💎 یکی از الماسهای تخت طاووس گم شده است و محمدشاه آن را در دستاری که بر سر دارد مخفی کرده است!!
👌🏻این پیغام نادر را کنجکاو کرد، با خودش گفت:
💬 این چه الماسی است که شاه هند نمی تواند از آن دل بکند؟ باید هر طوری که شده این الماس را به دست آورم تا شاه هند تصور نکند که می تواند مرا فریب دهد.
🏰 در روز جشن نادر به همراه چند نفر از معتمدان و سردارانش به سمت تالار جشن رفتند، با دیدن نادر جشن شروع شد، نادر شاه به همراه محمدشاه گورکانی به جایگاه ویژه رفتند نادر به آرامی نشست و محمدشاه را نزدیک خود نشاند.
👳🏻 زمانی که جشن تمام شد نادر از دوستی و عنایتی که به محمد شاه دارد صحبت کرد و گفت: اکنون که سخن از دوستی است چه بهتر که شاهان دو کشور تاج های خود را به علامت دوستی با هم معاوضه کنند و برای اثبات دوستیش تاج خود را از سر برداشت و بر سر محمد شاه گذاشت و دستار محمد شاه را بر سر خود قرار داد!!
👌🏻محمدشاه از این معاوضه ناراضی بود چرا که یک الماس گران قیمت داخل دستار سرش بود، ولی جرأت نداشت چیزی بگوید ولی در عوض نادر از اینکه توانسته بود الماس گرانبهایی را به چنگ آوردراضی و خوشحال بود.
💎 بعد از تمام شدن جشن نادر با عجله به استراحتگاه خود رفت و دستار را از روی سرش برداشت و آن را گشود یک الماس درشت از لای دستار بیرون افتاد الماس چشم نادر و اطرافیانش را خیره کرده بود نادر الماس را برداشت و با خوشحالی گفت این الماس نیست یک کوه نور است.
👌🏻 محمد شاه می خواست با مخفی کردن این الماس، آن را برای خودش نگه دارد ولی نادر با زیرکی و بدون خشونت توانست این الماس را تصاحب کند.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#داستان_کوتاه
#طنز
#پندها