eitaa logo
پرتو اشراق
785 دنبال‌کننده
25.6هزار عکس
14هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🕓 💠🚻💠 📣 خانمها بدانند... ❓چه جوری از همسرم انتقاد کنم؟ 💔 وقتی می خواین از شوهرتون انتقاد کنید قهر و داد و هوار و گریه راه نندازین! 👌🏻بهتره از اسلوب انحرافی وارد شید مثلاً این جمله رو بگید: 💕 «من ازشوهرم فلان انتظار رو دارم!» 🚹 آقایون کلا برای برآورده کردن انتظارات شما جون هم میدن چون حس الگو بودن رو در وجود خودشون احساس میکنن اما اگر سر همسرتون داد بزنید اون فکر میکنه میخواین توی رابطه مسلط بشین اونم سرتون داد میزنه. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
👏 وقتی مغازه‌دار متعهد #آتش_به_اختیار وارد میدان عمل میشه و جلوی آشفتگی بازار رو می‌گیره! 🔺وظیفه همگانی ما این #آتش_به_اختیار دست به دست هم بدیم و به اندازه ی مورد نیاز کالای اساسی #بخریم و #بفروشیم! 🌐 @partoweshraq
😂 نتانیاهو با همین دست فرمون جلو بره سال دیگه احتمالا در مجمع عمومی سازمان ملل آدرس قنادی برادران یزدی در میدان شوش را به عنوان مرکز انباشت کیک زرد سازمان انرژی اتمی ایران، افشاگری می کنه! 😎 زبون بسته آدم شیرین عقلیه قدرش رو نمی دونستیم! 🌐 @partoweshraq
😐 جشن جدیدالورودهای #دانشگاه_اصفهان مصادف بود با ایام سوگواری امام حسین(ع)! 🎷 با کلی برنامه نامناسب با ایام حزن اهل بیت که با حضور رئیس دانشگاه، مسئول نهاد رهبری دانشگاه و شهردار برگزارشد ونشون میده معاونت فرهنگی دانشگاه که یک روحانیست، هیچ تقیدی برای احترام به باورهای مذهبی نداره! 🌐 @partoweshraq
🔺😳 روایت عجیب کریمی‌قدوسی از ماجرای دیدار سیدمحمد خاتمی با ملک عبدالله در سال ۸۸ 🌐 @partoweshraq
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت دویست و پنجاهم 🛌 وضعیتم چندان تفاوتی نکرده که از روی تخت بیمارستان به روی تخت کوچک و نه چندان راحت مسافرخانه نقل مکان کرده بودم. 🚪اتاق کهنه و کوچکی که تنها پنجره‌اش هم با کولر گازی پوشیده شده و تمام نورش را از یک لامپ کوچک سقفی می‌گرفت. 🌃 حالا ششمین شبی بود که در این اتاق تنگ و دلگیر در یک مسافرخانه دست چندم ساکن شده و هر روز به امید گشایشی، به هر دری می‌زدیم و شب، خسته و نااُمید به خواب می‌رفتیم. 🏝 هر چند شب‌هایمان هم بهتر از این روزهای گرم و شرجی نبود که یا من از مصیبت از دست دادن حوریه و تمام زندگی‌ام تا صبح کابوس می‌دیدم و گریه می‌کردم، یا مجید از درد زخم‌هایش تا سحر پَر پَر می‌زد. 🏻با اینهمه، وجدانم راحت بود که بدقولی نکرده و دوشنبه، خانه را به حبیبه خانم تحویل داده بودیم تا به کارهایشان برسند و لابد دیشب مراسم عروسی دخترش را با یک دنیا شور و شادی برگزار کرده و دعایش را به جان من و مجید می‌کرد. 🏻🏻 حالا خودمان در این مسافرخانه ساکن شده و برای وسایل زندگی‌مان جایی نداشتیم که فعلاً همه را در انباری خانه حاج صالح جا داده بودیم تا روزی که دوباره خانه‌ای تهیه کرده و به آنجا اسباب کشی کنیم. 🍛 هر چند دیگر سرمایه‌ای نداشتیم که به پول اجاره خانه برسد و کار به جایی رسیده بود که برای گذران همین زندگی ساده هم به تهیه یک غذای مختصر قناعت می‌کردیم. 🚪در این اتاق کوچک امکان پخت و پز نداشتیم که چند روز اول مجید غذای آماده می‌گرفت و امروز دیگر پولش به آن هم نرسید که با همه ضعف بدنم به خوردن تخم مرغی که مجید روی پیک نیکی کنار اتاق تهیه کرده بود، راضی شدم. 🍳 هر چند به قدری حالت تهوع داشتم که حتی نمی‌توانستم به بشقاب نیمرو نگاه کنم و مجید برای دادن هر لقمه به دستم، لحظاتی با دنیایی از محبت التماسم می‌کرد و من از شدت حالت تهوع و ناخوشی حالم، فقط گریه می‌کردم. 💍 حتی حلقه‌های ازدواج‌‌مان را هم فروخته بود تا بتواند هزینه سنگین بستری من و جراحی و بیمارستان خودش را بپردازد و باقی پولش را برای کرایه همین چند شب مسافرخانه پرداخت کرد تا با مقدار اندکی که از حقوق فروردین ماه همچنان باقی مانده بود، این روزهایمان را بگذرانیم. 🏻🏻ظاهراً قرار بود همه درها به رویمان بسته شود که سه روز از خرداد ماه گذشته و هنوز حقوق اردیبهشت ماه را هم به حسابش نریخته بودند و بعد از این هم فعلاً خبری از حقوق نبود که به توصیه دکتر تا چند ماه نمی‌توانست با دست راستش کار سنگین انجام دهد و حتی اسباب خانه را هم عبدالله جمع کرده بود. 🔪بلاخره از زیر زبانش کشیده بودم چه بلایی به سرش آمده که وقتی سارقان دست چپش را گرفته و او با دست راستش مقاومت می‌کرده تا کیف پولش را به سرقت نبردند، با هشت ضربه دستش را از روی بازو تا سرانگشتانش زخمی کرده و دستِ آخر حریفش نشده بودند که دو ضربه هم به پهلویش زده بودند تا سرانجام تسلیم شده و کیف را رها کرده بود. 🛣 حالا می‌دانستم اثر جراحت کنار صورتش، به خاطر مسافت چند متری است که با صورت روی آسفالت خیابان کشیده شده و باز خدا را شکر می‌کردم که کلیه‌اش به طور جدی صدمه نخورده و آسیب اعصاب دستش هم به حدی نبود که به کلی از کار بیفتد و دکتر امید بهبودی‌اش را در آینده‌ای نزدیک داده بود. 🛠 با این حال باید به دنبال کار دیگری هم می‌گشت که با این وضعیت، دیگر نمی‌توانست مثل گذشته به فعالیت‌های فنی پالایشگاه ادامه دهد و به همین خاطر که فعلاً به پالایشگاه نمی‌رفت، همکارانش از قرض دادن پول طفره می‌رفتند و شاید می‌ترسیدند مجید دیگر قصد بازگشت نداشته باشد که هر یک به بهانه‌ای از کمک کردن دریغ می‌کردند. 👨🏻 عبدالله هم با همه مهربانی، دستش خالی بود که حقوقی چندانی از معلمی به دستش نمی‌آمد و همان سرمایه کوچکش را هم خرج اجاره خانه مجردی‌اش کرده بود. 🏻نمی‌خواستم به درگاه پروردگارم ناشکری کنم، ولی اول به بهای حمایت از شوهر و فرزندم و بعد به ازای کاری خیری که برای صاحب خانه‌مان کردم، همه سرمایه زندگی‌مان به باد رفت، مجید سلامتی و کارش را از دست داد و از همه تلخ‌تر دخترم که تلف شد و با رفتنش، دل مرا هم با خودش بُرد که دیگر همه شور زندگی پیش چشمانم مُرده بود. 🚨🔰 لینک برای دوستانی که تازه وارد کانال شدند: 🔗 eitaa.com/partoweshraq/8 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید... ▶🆔: @partoweshraq
🌹 هر دو سید 🌹 هر دو مصطفے 🌹 هر دو موسوی 🌹 هر دو ۲۰ ساله 🌹هر دو مدافع حرم 🌹 یکی ایرانی و دیگری افغانی ◀ سمت چپ: 🌷شهید سید مصطفے موسوی (ایرانی) ▶ سمت راست: 🌷 شهید سید مصطفے موسوی (افغانی) 🌐 @partoweshraq
🌄 (ع)، صبح‌ها که قرآن تلاوت می‌کردند وقتی به آیات عذاب می‌رسیدند، طوری گریه می‌کردند که آنهایی که از داخل کوچه رد می‌شدند... 🌐 @partoweshraq
📚 در حديثى از (عليه السلام) نقل شده است که: 👳🏾 در عصر (ص) مرد فقيرى در ميان اهل صفّه بود به نام «سعد»، که بسيار نيازمند بود و از ملازمين رسول خدا در تمام نمازها بود. 💚 هنگامى که پيامبر(ص) نياز شديد او را مشاهده مى کرد، بسيار اندوهگين مى شد، خداوند براى زدودن اين غم و اندوه از قلب پيامبر(ص) جبرئيل را فرستاد و عرض کرد: ✨«آيا دوست دارى که او را بى نياز کنى؟» 💚 پيامبر فرمود: «آرى!» 💰 دو درهم به پيامبر داد تا براى امر تجارت به «سعد» بدهد. 💚 پيامبر «سعد» را ديد فرمود: ❓«آيا به روش تجارت آشنا هستى؟» 👳🏾 عرض کرد: چيزى نداشتم که با آن تجارت کنم! 💚 فرمود: «اين دو درهم را بگير و با آن طلب روزى کن!» 🐪🐫🐫 سعد مشغول شد و چيزى نگذشت که کار و کسب او بالا گرفت و ثروتمند شد، محل کسب و کار او نزديک مسجد بود، هنگامى که بلال اذان مى گفت، او سرگرم تجارت خويش بود!! 💚 پيامبر(ص) به او مى فرمود: ❓«مثل اينکه دنيا تو را به خود مشغول ساخته و از نماز بازمانده اى؟» 👳🏾 عرض کرد: مى فرماييد چه کنم؟ اموالم را ضايع کنم اين مرد را که مى بينيد چيزى از من خريده، مى خواهم پول آن را بگيرم، مى فرماييد نگيرم آن ديگرى چيزى به من فروخته، بايد ثمن معامله را به او بپردازم مى فرماييد نپردازم!!! 💚 پيامبر(ص) بسيار اندوهناک شد، اندوهى بيش از زمان فقرِ «سعد». ⚜ در اين هنگام جبرئيل نازل شد عرض کرد: ✨«خداوند از اندوه تو درباره «سعد» آگاه است کدام را بيشتر دوست دارى حالت سابقش را يا امروزش را؟» 💚 فرمود: «حالت سابقش را چرا که دنيا آخرتش را بر باد داد!» ⚜ جبرئيل عرض کرد: ✨«آرى دنيا و اموال دنيا مايه فتنه و سرگمى و بازماندن از آخرت است، به سعد دستور ده، دو درهمى را که روز اوّل به او دادى به تو بازگرداند، در اين صورت به حالت اوّل باز مى گردد!» 💚 پيامبر(ص) «سعد» را ملاقات کرد، فرمود: «نمى خواهى دو درهم ما را بدهى؟» 👳🏾 عرض کرد: دو درهم چيزى نيست دويست درهم مى دهم! 💚 فرمود: «نه! همان دو درهم را بازگردان» «سعد» دست کرد و دو درهم را داد! 🐫🐪🐪 و از همان روز دنيا به او پشت کرد و تمام آنچه را گرد آورده بود از دست داد و به حالت اوّل بازگشت!» 📚 وسائل الشيعه ج ١٢ ص ٢٩٧. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🌺 🌹 اشكم تمام گشت و نشد گريه ام خموش 🏴 مجلس به سر رسيد و نشد روضه ام تمام 🏴 با كاروان نيزه به دنبال، مي رویم 🌹 در منزل نخست تو از حال می رویم 🌐 @partoweshraq
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 🔍 توجه به عیوب خود 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
4_5857316419342959712.mp3
1.75M
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 🔍 توجه به عیوب خود 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜ امام علی (علیه السلام): 🔅تاج تواضع و فروتنى را بر سر نهيد، و تكبر و خود پسندى را زير پا بگذاريد، و حلقه هاى زنجير خود بزرگ بينى را از گردن باز كنيد. 🌐 @partoweshraq #حدیث
🌹 🎈بادبان هایتان را باز کنید... 🌪ما نمی توانیم باد، باران یا دیگر تغییرات آب و هوایی را تحت کنترل خود بگیریم. 🎈اما می توانیم بادبان هایمان را در جهتی که می خواهیم بچرخانیم تا در مسیر مورد نظر خود حرکت کنیم. 💭 «هرگز بیشتر از ده درصد از وقت خودتان را صرف فکر کردن به مسائل نکنید، همیشه حداقل نود درصد وقت خود را روی حل آن صرف کنید». 🎭 برای کنترل فوری روی الگوهای ذهنی و عاطفی خودتان، باید ترکیبی از واقع بینی و خوش بینی داشته باشید. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 📹 که کمیته امداد ساخته و نشون داده که چطوری مردم در اوج نداری، بخشنده هستند... 🌐 @partoweshraq
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🎥 مصاحبه روایت فتح با «حجت الاسلام » در دوران 🌐 @partoweshraq
‍ 🚪انفرادی اتاق کوچکی است که کَفِش پتوی سربازی انداخته‌اند. 🚽 با دست‌شویی و توالت و سکوت... ⏳و زمانی بسیار طولانی که تا هر چقدر دلت می‌خواهد خیال را جولان بدهی تا به همه جا سرک بکشد. 💭 یاد چیزها، حرف‌ها و کسانی می‌افتی که تعجب می‌کنی آن‌ها را چطور فراموش کرده بودی؟! 🚪من در انفرادی دنبال خود گشتم. 👌🏻هر کس که ساختن زندانی انفرادی به کله‌اش زده، آدم جالبی بوده و خوب می‌دانسته با آدم‌ها چطور بازی کند. 👤 یعنی درست‌تر آن است که بگویم می‌دانسته آدم بهترین دشمنِ خودش است. 👊🏻 لازم نیست او را کتک بزنند یا زیر شکنجه لت و پارش کنند. 🚪بهترین راه این است که خودش را با خودش تنها بگذارند تا خودش دخلِ خودش را بیاورد...! 📗جیرجیرک | احمد غلامی. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
🌅 صبح شد، 👁 چشم بگشای که خورشید شِکُفت، 🏝 باز کن پنجره را با دمِ صبح، 💚 باید از خانه‌ی دل گَرد پریشانی رُفت! 🖊سلمان هراتی 🍁 سلام صبحتون بخیر، 🌟 یکشنبه تون سراسر موفقیت و بهروزی 🌐 @partoweshraq #شعر
💠❓📚 ✍🏻💠 ❓سؤال: شبهاتی در مورد واژه سید بین ملی گرایان مطرح می شود و از آن در مورد اسلام سوء استفاده می کنند! اصلاً واژه سید که به فرزندان حضرت زهرا اطلاق می شود از کجا آمده است و چرا آنان را به این نام می خوانند؟ ✅ پاسخ: 📚 كلمه ى «سيد» در اصل به معناى كسى است كه صاحب مجد و عظمت است. و به همين اعتبار، نسل پيامبر اسلام را سيد مى گويند. از سخنان ابن شهر آشوب به دست مى آيد كه در قرن ششم هجرى قمرى كلمه سيد رواج كامل داشت و اولاد پيامبر را سيد مى گفتند. 🔍 تحقيقات نشان مى دهد كه در قرن چهارم و پنجم كلمه «سيد» به همراه قرينه بر اولاد پيامبر اطلاق مى شد و در قرن ششم بدون قرينه استعمال مى گرديد. در عصر حاضر، در ايران به بنى هاشم سيد مى گويند و به غير آن به كسى سيد نمى گويند. 🔅در حجاز كسانى را كه از طريق امام حسين به پيامبر مى رسند، سيد مى گويند. 🔅در قسطنطنيه عموم مردم را سيد مى گويند و در آنجا كلمه سيد دلالت بر هاشمى بودن ندارد. 🔅در عهد صفوى به اولاد پيامبر كلمه ى ميرزا را اطلاق مى كردند ولى در زمان ما ميرزا دلالت بر هاشمى بودن ندارد. 📚 جامع الأنساب، آيت الله روضاتى، ج ١، ص ٣٢. ⚜ مامقانى مى نويسد: 🔅«در غير حجاز كلمه سيد به بنى هاشم و بنى عبدالمطلب اطلاق مى شود. در كشورهاى عربى شيعيان اين كلمه را به اولاد هاشم و عبدالمطلب اطلاق مى كنند ولى عرب غير شيعه در معناى لغوى آن بكار مى برند. 📚 علم النسب، ج١1، ص ١۴۴. 💚 امروزه از ذریه حضرت زهرا سلام الله علیها با تعبیر سید یا سادات یاد می شود چرا که آنان منسوب به پیامبر گرامی هستند و در روایات متعددی دستور به اکرام و احترام آنان به خاطر پیامبر گرامی داده شده است، تعبیر سید نیز نوعی تکریم و احترام آنان است. 📚 وسایل الشیعه، ج ١۶، ص ۳۳۲، باب ۱۷. ⚠ البته سادات گرامی نیز باید توجه کنند که صرف انتساب آنها به پیامبر گرامی و حضرت زهرا (سلام الله علیهما) موجب بهشتی شدن آنها نمی شود و نباید از احترام دیگران نسبت به خود سوء استفاده کنند. ⚜ در نقلی آمده است: 🔅«زيد بن موسى بن جعفر عليه السّلام در مدينه خروج كرد، گروهى را آتش زد و گروهى را به قتل رسانيد. بدين لحاظ او را زيد النار ناميدند. مأمون فرستاد تا او را گرفتند و اسير نمودند و نزد مأمون بردند، دستور داد: وى را نزد امام رضا عليه السّلام ببريد. 🔅ياسر مى گويد: وقتى زيد به حضور حضرت رضا آمد امام به او فرمود: اى زيد... تو اين طور گمان مى كنى كه اگر خداوند را معصيت كنى داخل بهشت خواهى شد و موسى بن جعفر هم اطاعت پيشه كند و داخل بهشت شود، آنگاه تو نزد خداوند از آن بزرگوار عزيزتر باشى؟ 🔅به خداوند سوگند كسى از ما نزد خداوند به مقامى نخواهد رسيد مگر به اطاعت نمودن پروردگار، ولى تو گمان مى كنى كه اگر عصيان بورزى به اين مقام خواهى رسيد؟! 🔅زيد در جواب حضرت رضا گفت: من هم برادر و پسر پدر تو مى باشم. امام رضا فرمود: آرى، تو مادامى برادر من خواهى بود كه خداوند را اطاعت نمايى. حضرت نوح گفت: پروردگارا! پسر من هم از اهل من محسوب مى شود، وعده تو حق و تو بهترين حكم كنندگان خواهى بود. 🔅خداوند حكيم فرمود: اى نوح! او از اهل تو نيست، او معصيت كار است. خداوند او را براى اينكه مرتكب معصيت شد از اهل نوح ندانست. 📚 عیون الاخبار، ج ۲، ص ۲۳۴. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
0⃣0⃣1⃣ داستان  «کسی از توپهای خالی شما نمی ترسد!»  👥 این مثل را در جواب تهدیدات و توپ و تشرهای تو خالی اشخاص ایراد می كند.  ⚔ در زمان ناصرالدین شاه قاجار وقتی بلوایی در اصفهان ایجاد شد و چند نفر به قتل رسیدند، شاه غضبناك گردید و حاج شیخ محمد تقی مسجد شاهی معروف به آقا نجفی اصفهانی را كه باعث این آشوب می دانست به تهران احضار كرد! 👌🏻آقا نجفی كه بیدی نبود كه از این بادها بلرزد، از آمدن به تهران سرپیچی نمود در نتیجه شهر اصفهان تعطیل شد!!   👑 شاه برای اجرای حكم خودش اصرار داشت و آقا نجفی هم در تصمیم خود راسخ بود. 🕌 بالاخره چند نفر از علمای تهران واسطه شده و قرار گذاشتند تا آقا نجفی به عنوان زیارت مشهد، به تهران رفته به حضور شاه برسد، تا هم امر شاه اجرا گردد و هم توهینی به مقام آقا نجفی وارد نشود. 🏛 به این ترتیب آقا نجفی با احترام و استقبال برای ملاقات شاه رفت ولی چون از این ملاقات ناراضی بود و به طور احیار به این كار تن داده بود یكی از آخوندهای اصفهان را با خودش در عمارت شمس العماره برد. 👥👥 در آنجا تا آمدن شاه مشغول مباحثه فقهی شدند! 👑 شاه وارد شد و آنها گرم مباحثه بوده و كمترین توجهی به شاه نداشته، شاه به آنها نزدیك شد. 👌🏻ناگهان آقا نجفی سر بلند كرد و با لهجه اصفهانی گفت: شاه! شمایید؟ سلام!! 👑 شاه از این عمل كه توهین عمدی نسبت به او بود سخت آشفته شد. از قصر خارج شد و در حالیكه با كلمات تند و زننده تهدید می كرد به اندرون رفت!!  👥👤 غضب شاه، اتابك و رجال دربار را سخت به وحشت انداخت، آقا نجفی برخاست، عصا زنان راه خود را پیش گرفت كه برود. 👳🏻 اتابك با رنگ پریده و وحشت زده گفت: ❓چرا اینطور رفتار فرمودید؟ امروز جان و مال مملكت در دست شماست ممكن است خود شما را هم مجازات خطرناكی بفرمایند. 🏛 آقا نجفی كه به در خروجی قصر نزدیك می شد و این كلمات تهدید آمیز را می شنید، ناگهان در، هشتی بزرگ شمس العماره، چشمش به توپی كه در آنجا كار گذاشته بودند افتاد و با لحن تمسخر آمیزی گفت: ❓آقای صدر اعظم باشی این چیست؟ 👳🏻♂ جواب داد كه توپ است و...  👌🏻آقای نجفی سؤالات زیادی كرد و بعد هم عاقبت جلوی آن ایستاد و گفت: آقای صدر اعظم، بفرمایید این توپ در برود و مرا قطعه قطعه كند! 👳🏻♂ اتابك گفت: این توپ خالی است، حالا در نمی رود، آقا نجفی نگاه تمسخر آمیزی به اتابك انداخت و در جواب به تهدیدهای او گفت: 👌🏻«برو به شاه بگو كسی از این توپهای خالی شما نمی ترسد!!» 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
🔺هم اکنون؛ شکل گیری حلقه های اولیه زنجیره انسانی #نه_به_FATF روبروی مجلس شورای اسلامی توسط دانشجویان و تعدادی از نمایندگان 🌐 @partoweshraq
🔺از سوی بسیج دانشجویی دانشکده فنی دانشگاه تهران طومار شکایت دانشجویی - مردمی، از اقدام دولت درباره تقدیم کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی شد. 🌐 @partoweshraq