eitaa logo
پله پله تا اجتهاد
290 دنبال‌کننده
99 عکس
2 ویدیو
42 فایل
🔶 کانال معاونت پژوهش مدرسه فقهی آل یاسین علیهم السلام 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin
مشاهده در ایتا
دانلود
5️⃣1️⃣1️⃣ 6️⃣2️⃣ ❇️ کتب رجالی بر حسب نوع نگارش به 4 گروه تقسیم می شود 1️⃣ و 2️⃣ گروه اول و دوم گذشت 3️⃣ گروه سوم: کتب رجالی نگارش شده بر پایه جرح و تعدیل 👈 رجال ابن غضائري از این نوع است. یعنی نگارش شده تا راویان را توثیق یا تضعیف کند. هر چند گفته می شود کتاب ایشان کتاب الضعفا است، اما در هر صورت هدفش بیان ویژگیهاي راوي، جهت پذیرش یا رد روایات وي است. 📕 100 درصد راویان رجال ابن غضائري که ماهیتاً کتاب جرح و تعدیلی است، صاحب اثرند. لذا تصادفی نیست و قطعاً بیانگر یک نوع نگرش حاکم بر اذهان رجالیان شیعه است که یک پیشینه تاریخی دارد. 4️⃣ گروه چهارم: کتب پراکنده نگاري رجالی 🔦 نگاه حاکم بر رجال کشی، جمع آوري نکات ریز یا درشت تأثیرگذار در شناخت راوي است. 👈 مثال: اینکه ابو احمد ازدي همان ابن ابی عمیر است یا ابوعلی بجلی همان حسن بن محبوب است، نمونه اي از نکات ریز تأثیرگذار در شناخت راوي است. ⏸ کشی خودش را محصور به فهرست نگاري و طبقات یا جرح و تعدیل نکرده بلکه تمام نکات ریز و درشت که می تواند به گونه اي در شناخت راویان تأثیرگذار باشد را جمع کرده است. 📚 در رجال کشی که کشکول وار است استخراج آمار بسیار مشکل است چون خیلی پراکنده نوشته شده، هر چند کتاب کشی بهترین کتاب رجالی شیعه است. 🔍 حدود 60 درصد از راویان کشی توثیق یا تضعیف شده اند. البته مستقیم توصیف نشدهاند بلکه برآیند مطالب این را اثبات میکند. 📜 اطلاعات موجود در کشی عموماً گزارش گونه است. کشی یک مجموعه گزارش در اختیار خواننده قرار می دهد. برآیند گزارش را باید خواننده تحلیل کند. 📚برگرفته از دروس استاد حسینی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
6️⃣1️⃣1️⃣ 0️⃣3️⃣ ❇️چند نکته از حلقات 🔷 مقدمه بر دو قسم است: مقدمه واجب و مقدمه وجوب. ◀️ كليه امورى كه وجود متعلّق متوقف بر آنهاست، مقدمه واجب گفته مى ‏شود و كليه امورى كه وجود موضوع متوقف بر آنهاست، مقدمه وجوب ناميده مى ‏شود. 🔶 بحث اصولى كه تحت عنوان «مقدمة الواجب واجبة شرعا» مطرح مى ‏شود، مربوط به مقدمه واجب است. 🔷 اگر قائل شويم كه وجوب شرعى از ذى المقدمه به مقدمه سرايت مى ‏كند، نوعى از وجوب به نام وجوب غيرى درست مى ‏شود؛ در مقابل وجوب ذى المقدمه كه وجوب نفسى است. 🔶 وجوب غيرى مقدمه، ثواب و عقاب مستقل ندارد و فايده ‏اى براى آن تصور نمى ‏شود، جز الزام مكلف به طرف انجام مقدمه. و اگر حكم عقلى كافى در اين جهت باشد، ديگر وجوب غيرى مقدمه قابل قبول نخواهد بود. 🔷 هرگاه وجوب تعلق به ماهيت مركب گيرد، براى اجزاى آن مركب نوعى از وجوب به نام وجوب ضمنى درست مى ‏شود. 🔶 وجوب ضمنى در مقابل وجوب استقلالى است كه به يك ماهيت بسيط يا مجموع يك ماهيت مركب تعلق مى ‏گيرد. 🔷 رابطه وجوبات ضمنى در داخل يك مركب به گونه ‏اى است كه «اما يسقط كله او يثبت كله». 🔶 در مثل نماز فرد لال و نماز نشسته، امر جديد صادر و نماز بدون قرائت و بدون قيام واجب شده است. 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
7️⃣1️⃣1️⃣ 0️⃣3️⃣ ❇️ مقتضای قاعده اولیه این است که الاشتغال الیقینی یستدعی الفراغ الیقینی. 👈 اگر کسی نماز بخواند ولی بعض اجزائش را اخلال کند مأتی‌به او ناقص بوده لذا امتثال نماز حاصل نمی‌شود. 👈 اگر شک کردی رکوع انجام دادی یا نه؟ قاعده اشتغال می‌گوید احراز امتثال نکردی، اشتغال یقینی یستدعی الفراغ الیقینی. ✅ اما شارع مقدس در بعضی موارد ارفاق کرده و آسان گرفته. 👈 مثلاً فرموده نماز را که تمام کردی اگر شک کردی قاعده فراغ جاری کن. بعد از وقت شک کردی اصلاً نماز خواندی یا نه، قاعده فراغ جاری کن. یا شک بین عدد رکعات؛ اگر ظن داری عمل به ظن کن، ارفاق شده و الا الظن لایغنی من الحق شیئاً. 👈 در قضیه عمل به احکام اجتهاد نمی‌کنیم، گفته شده تقلید کنید که ارفاق است. و الا اشتغال یقینی یستدعی الفراغ الیقینی. لذا در آن روایت تقلید نفرموده تقلید واجب است، نفرموده علی العوام أن یقلدوه، فرموده للعوام أن یقلدوه. در روایت لام یعنی یک ارفاق و یک نفعی است که به عوام می‌رسد. چون اگر ما نگوییم تقلید برای شما تشریع شده مجبور است یا اجتهاد کند و یا احتیاط کند. پس تقلید را می‌گوییم ارفاقی است نه اینکه یک واجبی است بر شماها که باید تقلید کنید. لزومی ندارد تقلید کردن. ◀️ لذا یک سری ارفاقات شارع مقدس کرده آسان گرفته. یکی از این‌ موارد قاعده تجاوز است. اگر شک کردم در جزیی از اجزاء نماز، و وارد شدم در جزء دیگر. چون تجاوز کردم بنا می‌گذارم که انجامش دادم. ادامه دارد.... 📚 برگرفته از نشست علمی آیت الله شاهرودی (20 اردیبهشت 1402) 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
8️⃣1️⃣1️⃣ 7️⃣2️⃣ ❇️ بیان چند اصل از کلیات ابوالبقاء 👈 والْأَصْل فِي الْمُبْتَدَأ التَّقْدِيم، 👈 والْأَصْل فِي الْكَلَام هُوَ الْحَقِيقَة 👈 والْأَصْل: بَقَاء الشَّيْء على مَا كَانَ 👈 والْأَصْل ان يكون لكل مجَاز حَقِيقَة بِدَلِيل الْغَلَبَة وَإِن لم يجب 👈 والْأَصْل فِي الْأَسْمَاء التنكير 👈 والْأَصْل فِي اسْم الاشارة أَن يشار بِهِ إِلَى محسوس مشَاهد قريب أَو بعيد، 👈 والْأَصْل فِي الْأَفْعَال التَّصَرُّف، 👈 والْأَصْل فِي الْأَسْمَاء الْعَارِية عَن العوامل الْوَقْف على السّكُون 👈 والْأَصْل فِي التَّعْرِيف الْعَهْد، وَلَا يعدل عَنهُ إِلَّا عِنْد التَّعَذُّر 👈 والْأَصْل فِي الْجُمْلَة ان تكون مقدرَة بالمفرد 👈 والْأَصْل فِي روابط الْجُمْلَة الضَّمِير 👈 والْأَصْل فِي حرف الْعَطف أَن لَا يحذف 👈 والْأَصْل فِي الصّفة التَّوْضِيح والتخصيص، وَلَا يعدل عَنهُ مَا أمكن 👈 والْأَصْل فِي الرّفْع الْفَاعِل وَالْبَاقِي مشبه بِهِ، قَالَه الْخَلِيل، وَقَالَ سِيبَوَيْهٍ: الأَصْل هُوَ الْمُبْتَدَأ وَالْبَاقِي مشبه بِهِ 👈 والْأَصْل تَقْدِيم الْمَفْعُول بِهِ بِلَا وَاسِطَة ثمَّ ظرف الزَّمَان ثمَّ ظرف الْمَكَان ثمَّ الْمَفْعُول الْمُطلق ثمَّ الْمَفْعُول لَهُ وَقيل: الأَصْل تَقْدِيم الْمَفْعُول الْمُطلق لكَونه جُزْء مَدْلُول الْفِعْل، وَالْبَاقِي كَمَا ذكر 👈 والْأَصْل ذكر التَّابِع مَعَ الْمَتْبُوع لِأَنَّهُ مُتحد بِهِ من جِهَة كَونهمَا بإعراب وَاحِد من جِهَة وَاحِدَة، وَعند اجْتِمَاع التوابع الأَصْل تَقْدِيم النَّعْت ثمَّ التَّأْكِيد ثمَّ الْبَدَل أَو الْبَيَان 👈 والْأَصْل فِي كل من جملتي الشَّرْط وَالْجَزَاء أَن تكون فعلية استقبالية لَا اسمية وَلَا ماضوية 👈 والْأَصْل كَون الْحَال للأقرب؛ فَإِذا قلت: (ضربت زيدا رَاكِبًا) ف (رَاكِبًا) حَال من الْمَضْرُوب لَا من الضَّارِب 👈 والْأَصْل فِي الِاشْتِقَاق أَن يكون من المصادر [عِنْد البصرية] 👈 والْأَصْل فِي اللَّفْظ الْخَالِي من عَلامَة التَّأْنِيث أَن يكون للمذكر. 👈 والْأَصْل فِي الِاسْتِثْنَاء الِاتِّصَال 👈 والْأَصْل فِي الْحَال أَن تكون نكرَة وَفِي صَاحبهَا أَن يكون معرفَة 👈 والْأَصْل فِي الْمُبْتَدَأ أَن يكون معرفَة، 👈 والْأَصْل فِي الْفَاعِل أَن يَلِي الْفِعْل لانه كالجزء مِنْهُ لشدَّة احْتِيَاج الْفِعْل إِلَيْهِ وَلَا كَذَلِك الْمَفْعُول 👈 والْأَصْل فِي الْخَبَر الْإِفْرَاد 👈 والْأَصْل فِي الْعَمَل الْفِعْل 📚 برگرفته از کتاب کلیات ابوالبقاء 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
9️⃣1️⃣1️⃣ 7️⃣2️⃣ ✅بررسی اشکال دیگر به حجیت روایات کتاب کافی 🔶 در اسناد کافی برخی راویان حضور دارند که ضعف آنها مورد اجماع رجالیون است. با وجود این، دیگر نمی توان پذیرفت که تمامی روایات کافی صحیحه هستند . 🔷 پاسخ این اشکال 🔦 درست است که در سلسله اسناد کافی شریف گاه راویانی چون وهب بن وهب ابی البختری دیده می شود که وی را کذّاب دانسته اند و نیز برخی دیگر که نزد رجالیون ضعیف شمرده شده اند؛ 🔍 امّا این امر منجر به ضعف روایات آن نمی شود و شهادت مؤلف را بر صحیحه بودن تمامی اخبارش نقض نمی کند. ✅ زیرا شهادت شیخ به این تعلق دارد که احادیث منقول در این کتاب از معصوم صادر شده است؛ هرچند راوی آن ضِعیف بوده باشد. 👈 به این معنا که تمام حرفها و نقلهای یک فرد ضعیف ،لزوماً کذب و باطل نیست و چه بسا مؤلف بر اساس قرائنی که در اختیار داشته یا به جهاتی دیگر، از صحت منقولات وی آ گاه شده است. این احتمال با توجه به مهیّا بودن زمینه ها، قرائن و شواهد لازم در آن عصر هیچ استبعادی ندارد. ⬅️ برای نمونه مرحوم کلینی می تواند نقل راوی ضعیف از کتاب مسلّم و معتبر را در کتاب خود درج کند. روشن است که در چنین روایتی در کتاب جناب کلینی از باب اعتماد و استناد وی به آن راوی نیست؛ بلکه به خاطر اعتبار کتاب منقولٌ منه می باشد. در این صورت، ذکر نام راوی ضعیف در سند، صرفا برای رفع ارسال از ظاهر آن سند بوده است. 👈 این مطلب به احتمال قوی حتی درباره سهل بن زیاد که قریب به دو هزار بار نامش در اسناد کافی آمده است صادق است؛ ⬅️ مرحوم آیت الله بروجردی مفاد فوق را حتی درباره منابع مورد استفاده جناب شیخ طوسی هم، ساری و جاری می داند و معتقد است نیازی نیست إسناد مرحوم شیخ را به کتبی که در مشیخه خود نام برده بررسی کنیم؛ زیرا آن کتب، متواتر یا مسلّم بوده و جناب شیخ صرفا برای حفظ اتصال سند و رفع ارسال، آن را ذکر نموده است. بنابر این ،چنین ضعفهای سندی در اعتبار روایات خللی ایجاد نمی کند. 👈 این واقعیت قابل انکار نیست که اعتبار بسیاری از منابع برای مرحوم شیخ طوسی مبتنی بر سند نبوده؛ بعلاوه می دانیم بسیاری از کتب در آن عصر، مسلّم بوده است. در مورد منابع شیخ طوسی خود ایشان در مشیخه اش تصریح کرده که اسناد را برای رفع ارسال آورده است. در عین حال، چون ما علم نداریم به این که تمامی منابع ایشان چنین ویژگی ای داشته و از سویی ،نمی دانیم کدام یک از آنها این گونه بوده است، فرمایش مرحوم آیت الله بروجردی را فی الجمله می پذیریم نه بالجمله و لذا خود را بی نیاز از بررسی اسناد نمی دانیم. 🔷 خلاصه این که وجود برخی افراد ضعیف در اسناد شیخ کلینی چه بسا برای حفظ سند از ارسال ظاهری بوده و در تعلّق خبر به کتاب منقول یا افراد قبل از آن تردیدی نبوده است. علاوه بر نمونه ای که ذکر شد، احتمال کشف «صحیح» بودن روایات از طرق دیگر با توجه به وجود قرائن و شواهد کافی در آن زمان قابل اغماض نیست. 📚برگرفته از مطالب آیت الله شب زنده دار 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
0️⃣2️⃣1️⃣ 1️⃣3️⃣ ❇️چند نکته از حلقات ◀️ قاعده عمليه اوليه بر مبناى حق الطاعة احتياط است؛ ولى اغلب علما قاعده اوليه را بر مبناى «قبح عقاب بلابيان»، برائت مى ‏دانند. ◀️ «قبح عقاب بلابيان» حكم عقل نيست و برائت عقليه را ثابت نمى ‏كند، بلكه عقل بر مبناى حق الطاعة، احتمال را نيز منجّز مى ‏داند. «قبح عقاب بلابيان» حكم شرع و قاعده عمليه ثانوى است. ◀️ شبهه يا موضوعيه يا حكميه است و شبهه حكميه يا وجوبيه يا تحريميه است. ميان اقسام شبهه در اجراى اصالة البراءة تفاوتى نيست. ⬅️ شك بر دو گونه است: شك بدوى و شك مقرون به علم اجمالى. 👈 شك بدوى مجراى اصالة البراءة 👈 شك مقرون به علم اجمالى مجراى اصالة الاحتياط است. ⬅️ ترخيص شارع در اطراف علم اجمالى محال است. چون در همه اطراف موجب مخالفت قطعيه مى ‏شود و در يك طرف بالخصوص ترجيح بلا مرجح است و لذا علم اجمالى منجز تكليف و موجب احتياط است. ⬅️ هرگاه حجت قائم شود و تكليف مردد ميان اطراف شبهه به خصوص يك طرف تعلق گيرد، در اصطلاح گويند علم اجمالى انحلال پيدا كرده است. 👈 نتيجه انحلال علم اجمالى پيدا شدن علم تفصيلى به يك طرف و شك بدوى در طرف ديگر است. ⬅️ قول صحيح آن است كه در شك ميان اقل و اكثر، علم اجمالى سبب احتياط نمى ‏شود، بلكه در جزء زايد مى ‏توان اصل برائت جارى كرد. 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
1️⃣2️⃣1️⃣ 1️⃣3️⃣ ❇️ گفته شد که شارع مقدس یک سری ارفاقات کرده. یکی از این‌ موارد قاعده تجاوز است. اگر شک کردم در جزیی از اجزاء نماز، و وارد شدم در جزء دیگر. چون تجاوز کردم بنا می‌گذارم که انجامش دادم. 📕 دلیلش هم روایت معتبره است. «کلما شککت فی شیءٍ و دخلت فی غیره فشکک لیس بشیء إنّما الشک فی شیءٍ لم تجزه» 👈 تا این جا محل اتفاق همه علماء است و اشکالی ندارد. که اگر هنوز در محل باشد نشسته شک دارد تشهد یا سجده کرده یا نه، می‌گوییم شک در محل است برو انجام بده. «إنّما الشک فی شیء لم تجزه» ولی اگر وارد عمل دیگری شده، قیام کرده، شک دارد در تشهد، یا تشهد می‌کند شک دارد در سجده. در این جا مشمول صدر روایت می‌شود که «کلما شککت فی شیء و دخلت فی غیره فشکک لیس بشیء» 🔄 فقط یک راه است که محل ابتلاء است و مورد اختلاف واقع شده. این جا را باید تحقیق کنیم که حق با کدام طرف است 👈 و آن این است که نه این که نشسته باشد شک کند در تشهد، و نه این که ایستاده باشد و شک کند در تشهد که بگویید اگر ایستاده قاعده تجاوز است، اگر نشسته شک در محل است و باید تشهد را انجام بدهد ⏸ بلکه حد وسط است. در حال حرکت به طرف قیام است. از نشستن بلند شده، ولی هنوز نایستاده، بلکه در حال ایستادن است. در عربی به آن می‌گویند نهوض، نهوض نه یعنی ایستادن، نهوض یعنی در حال حرکت به طرف ایستادن. 👈 حالا اگر کسی در این حال شک کرده تشهد کرده یا نکرده، یا رکعت سوم است در حال ایستادنش شک کرد سجده کرده یا نکرده، می‌گوییم شما «دخلت فی غیره» صدق می‌کند که صدر روایت است پس اعتناء نکنیم یا ذیل روایت صدق می‌کند که هنوز شک در محل است؟ آیا تشهد بکند یا نکند؟ ادامه دارد .... 📚 برگرفته از نشست علمی آیت الله شاهرودی (20 اردیبهشت 1402) 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
2️⃣2️⃣1️⃣ 8️⃣2️⃣ ❇️ بیان چند اصل دیگر از کلیات ابوالبقاء 👈 وَالْأَصْل فِي الظروف التَّصَرُّف، وَهُوَ الصَّحِيح 👈 وَالْأَصْل فِي كلمة (إِذا) الْقطع، أَي قطع الْمُتَكَلّم بِوُقُوع الشَّرْط، وَذَلِكَ لغَلَبَة اسْتِعْمَال (إِذا) فِي المقطوعات، كَمَا أَن غَلَبَة اسْتِعْمَال (إِن) فِي المشكوكات 👈 وَالْأَصْل فِي كلمة (غير) أَن تكون صفة، كَمَا تَقول: (جَاءَنِي رجل غير زيد) واستعمالها على هَذَا الْوَجْه كثير فِي كَلَام الْعَرَب 👈 وَالْأَصْل فِي فرض المحالات كلمة (لَو) دون (إِن) 👈 وَالْأَصْل فِي (حَتَّى) أَن تكون جَارة لِكَثْرَة اسْتِعْمَالهَا 👈 وَالْأَصْل فِي (كَانَ) أَن تكون نَاقِصَة لكَونهَا حَقِيقَة فَلَا يُصَار إِلَى التَّامَّة إِلَّا لضَرُورَة دَاعِيَة 👈 وَالْأَصْل فِي (إِلَّا) الِاسْتِثْنَاء، وَقد اسْتعْملت وَصفا؛ وَفِي (غير) أَن يكون صفة كَمَا مر، وَقد اسْتعْملت فِي الِاسْتِثْنَاء؛ وَفِي (سَوَاء) و (سوى) الظَّرْفِيَّة، وَقد استعملتا بِمَعْنى (غير) 👈 وَالْأَصْل فِي خبر (أَن) بِالْفَتْح، الْإِفْرَاد 👈 وَالْأَصْل فِي الْبناء السّكُون؛ وأصل الْإِعْرَاب أَن يكون بالحركات؛ وَالْأَصْل فِيمَا حرك مِنْهُمَا الْكسر وَالْأَصْل تَحْرِيك السَّاكِن الْمُتَأَخر، لِأَن الثّقل يَنْتَهِي عِنْده، 👈 وَالْأَصْل فِي (مفعل) للمصدر وَالزَّمَان وَالْمَكَان أَن يكون بِالْفَتْح 👈 وَالْأَصْل فِي الْجَرّ حُرُوف الْجَرّ، لِأَن الْمُضَاف مَرْدُود فِي التَّأْوِيل إِلَيْهِ 👈 وَالْأَصْل فِي التَّشْبِيه الْمُشبه لِأَنَّهُ الْمَقْصُود فِي الْكَلَام ظَاهرا، وَإِلَيْهِ يعود الْغَرَض غَالِبا، والمشبه بِهِ هُوَ الْفَرْع، 👈 وَالْأَصْل فِي الْمُشبه بِهِ أَن يكون محسوسا سَوَاء كَانَ الْمُشبه محسوسا أَو معقولا 👈 وَالْأَصْل فِي وَجه الشّبَه أَن يكون محسوسا أَيْضا 👈 وأصل الِاسْم الْإِعْرَاب 👈 وأصل الْفِعْل الْبناء 👈 وأصل الْجمل الْجمل الفعلية 👈 وأصل الْمثنى أَن يكون معربا 👈 وأصل الْخَبَر أَن يتَأَخَّر عَن الْمُبْتَدَأ، 👈 وأصل الْعَامِل أَن يتَقَدَّم على الْمَعْمُول 👈 وأصل الْوَاو وَاو الْعَطف الَّتِي فِيهَا معنى الْجمع 👈 وأصل حُرُوف الْعَطف الْوَاو 👈 وأصل حُرُوف النداء (يَا) 👈 وأصل أدوات الشَّرْط (إِن) لانها حرف 👈 وأصل أدوات الِاسْتِفْهَام الْألف 👈 وأصل الْخَبَر أَن يكون نكرَة 👈 وأصل حُرُوف الْقسم الْبَاء، وَلذَلِك خصت بِجَوَاز ذكر الْفِعْل مَعهَا نَحْو: (اقْسمْ بِاللَّه ليفعلن) ودخولها على الضَّمِير نَحْو: (بك لافعلن) واستعمالها فِي الْقسم الاستعطافي نَحْو: (بِاللَّه هَل قَائِم زيد؟) 👈 وأصل الْجُمْلَة أَن لَا يكون لَهَا مَوضِع من الْإِعْرَاب 👈 وأصل الْحُرُوف أَن لَا تعْمل رفعا وَلَا نصبا لِأَنَّهُمَا من عمل الْأَفْعَال، فَإِذا عملهما الْحَرْف فَإِنَّمَا يعملهما بشبه الْفِعْل 📚 برگرفته از کتاب کلیات ابوالبقاء 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
3️⃣2️⃣1️⃣ 8️⃣2️⃣ ✅بررسی دو اشکال دیگر به حجیت روایات کتاب کافی 1️⃣ برخی بزرگان مثل مرحوم محقق خویی فرموده اند جناب کلینی در صدد تألیف کتابی بوده است که آثار صحیحه را هم دربرگیرد؛ نه این که تمام روایات آن صحیح بوده باشد. 📜 پاسخ 👈 اگر مرحوم کلینی - با توجه به این که کتابش را برای فردی نگاشته که توان تمییز خبر صحیح از ناصحیح را نداشته است - ممیّزی برای شناخت روایات صحیحه از غیر آن قرار داده بود، فرمایش محقق خویی قابل قبول بود. اما مرحوم کلینی ممیّز قرار نداده است؛ بنابر این، اگر کتاب کافی مشتمل بر آثار صحیحه و غیر صحیحه باشد، برای سائل نفعی ندارد. مزید بر این، تصریح خود مؤلف بر صحت و صدور این روایات نشان می دهد ایشان از همین راه - تالیف کتابی که تمام روایاتش صحیح باشد - استفاده کرده است. 2️⃣ در برخی از ابواب کافی شریف، روایات متعارض غیر قابل جمعی دیده می شود که امکان ندارد هر دو طرف «صحیح» باشد .وجود این قبیل روایات، عمومیت «صحیح» بودن احادیث کافی را نقض می کند. 📜 پاسخ 👈 به رغم آنچه در این اشکال ادعا شد، امکان «صحیح» بودن روایات هر دو طرف تعارض به هر دو معنایی که برای «صحیح »بیان شد، وجود دارد. ⬅️ طبق معنای اول، می گوییم دو روایت متعارض می تواند هر دو از معصوم صادر شده باشد که البته یکی از آنها از روی تقیه - چه عرفی و چه مداراتی و مانند آن - بوده است . ⬅️ براساس معنای دوم، دو حدیث متعارض هر دو معتبرند؛ یعنی شرائط حجیت را دارند؛ البته با هم تعارض هم پیدا کرده اند که در این فرض نیز با استفاده از روشهایی که خود مرحوم کلینی بیان کرده می توان تعارض را برطرف نمود. 📚برگرفته از مطالب آیت الله شب زنده دار 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
4️⃣2️⃣1️⃣ 2️⃣3️⃣ ❇️ تدقیق مرحوم آخوند خراسانی در اینکه اصل در مشتقات چیست 🔶 بین دو مکتب بصره و کوفه اختلاف است که اصل در اشتقاق مصدر است یا فعل ماضی که بصره مصدر را اصل گرفته و کوفه فعل را و برای هر مدعی،دلائلی ذکر کرده اند.... ✅مرحوم آخوند خراسانی ره هر دو قول را غلط می دانند. 👈 اشکالی که مرحوم صاحب کفایه مطرح می کنند جنبه معنوی دارد نه لفظی به این بیان که: ⬅️ واضح است که فعل نمی تواند اصل در اشتقاق باشد اما مصدر مشکل معنوی دارد،زیرا در مصدر اسناد به فاعل همیشه وجود دارد و جزء موضوع له او است(اسناد ناقص)، در حالیکه این معنا یعنی اسناد ناقص در افعال وجود ندارد پس مصدر نمی تواند اصل در اشتقاق باشد و الا باید معنای آن در سایر مشتقات لحاظ می گردید، ◀️ به عبارت دیگر مصدر مثل ضرب،یعنی زدن و این زدن همیشه منسوب به شخصی ملحوظ است، مثلاً زدنِ زید، در حالی که معنای زدن در افعال وجود ندارد، مثلا ضَربَ زیدُ، یعنی زید زد(نه، زدن) و این نسبت تام است، در حالیکه اگر مصدر اصل مشتقات می بود، باید معنای آن در فروعاتش حفظ می شد، زیرا علامت اصل بودن یک شیء آن است که درتمام فروعات وجود داشته باشد. 🔷 مرحوم اصفهانی در نهایة الدرایه فرموده اند: 👈 بنابراین اصل در اشتقاق، اسم مصدر است؛ زیرا صِرف حدث است، بدون منسوب بودن به چیزی( مثل گفتار برخلاف گفتن که با شنیدن گفتن، چه کسی گفت در ذهن می آید)و در تمام مشتقات اسم مصدر وجود دارد. 📗کفایه الاصول ج۱ ص ۱۱۳ 📘نهایه الدرایه ج۲ ص ۱۷۵ 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
5️⃣2️⃣1️⃣ 2️⃣3️⃣ ❇️ بحث در این فرض بود که مثلا نمازگزار در حال نهوض است (توضیح داده شد) ⬅️ معمولاً علماء و مشهور بین علما این است که حالا که شک کردی هنوز نایستادی و به ایستادن نرسیدی برگرد و تشهد را انجام بده، چون این حرکت نهوضی دخلت فی غیره نیست. شما هر وقت قیام کردی یکی از اجزاء نماز است. اما این مقدمه است برای جزء نمازی و دخول در مقدمه اعتباری ندارد. پس برگردد تشهدت را بخوان. 👈 ولی صاحب عروه رحمة الله علیه در مسأله نوزده از مسائل علم اجمالی که بعد از نماز ذکر کرده می‌فرماید لازم نیست تشهد را بیاوری، اعتنا نکن. ⬅️ دلیل ایشان این است که شما رفتید توی یک حالت دیگری پس مشمول صدر روایت می‌شوید. «کلما شککت فی شیءٍ‌ و دخلت فی غیره» شما شک در تشهد کردی و داخل شدی در نهوض، حالا لازم نیست داخل در قیام یا رکوع بشوی و شک کنی تشهد کردی یا نه، هم‌ آن‌ها، هم این مورد قاعده تجاوز است. ⬅️ اما علمای دیگر قبول ندارند. می‌فرمایند برگرد. 👈 حالا در این جا یک بحث اصلی هست و یک بحث ضمنی. بگوییم در دو مقام باید بحث بشود. 1️⃣ بحث اول این است که حق با کدام یک از این علماء است. 2️⃣ بحث دوم این که حالا ما به مبنای‌شان کار نداریم، هر کسی به مبنای خودش. صاحب عروه شما مبنای‌تان این شد که در حال نهوض انسان شکش بعد از تجاوز محل است و برنگردد، تشهد واجب نیست. 🔶 ما در مبنا ایراد نمی‌گیریم، هر کسی مبنای خودش، اما ایراد ما این است که حالا مبنای شما این شد که نهوض مورد شک در تجاوز از محل است، خیلی خوب بگو تشهد لازم نیست. اما چرا در مسأله بیستم که همسایه همین مسأله است اگر شک کردی که سجده انجام دادی یا نه؟ می‌فرمایید برگرد و سجده را بیاور؟ ادامه دارد..... 📚 برگرفته از نشست علمی آیت الله شاهرودی (20 اردیبهشت 1402) 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)