eitaa logo
« پُرسانــــــــــــــ پُرسانــــــــــــــ » «...ن‌...»
28 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
995 ویدیو
20 فایل
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم انا اعطیناک #الکوثر فصل لربک #وانحر ان شانئک هو #الابتر قرآن،حدیث،دعا،احکام،متن،شعر،و... (جهان، انقلاب اسلامی، ولایت فقیه) پُرسان‌پُرسان تا آسمان
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 🚩 🚩 ورود (ع) به و آمدن (س) به منبع: اسد الغابة، ابن اثیر جزری، ج ۲ ، ص ۳۸۹ فَخرجتُ معه عَلَى شَاطِئِ الفُرات، فعَدَلَ عَنِ الطَّريق وَ وَقَفَو وَقَفنَا حَولَه، فقال بيده: هذا موضعُ رِواحِلهم، ومُناخُ رِكابِهم ومُهَراقُ دِمائِهِم، بأبي مَن لا ناصرَ له في الأرضِ ولا في السَّماء إلا اللهُ! فلما قُتِلَ الحسينُ خرجتُ حتَّى أتيتُ المكانَ الذي قَتَلُوه فيه، فإذا هو كَما قال، ما أخطأَ شَيئاً. ترجمه: راوی می گوید با (علیه السلام) بر کناره بیرون آمدیم که از راه کناره گرفت و ایستاد و ما هم گرد او ایستادیم. با دستش اشاره کرد و فرمود: این جا جایگاه اسباب سفر و خوابگاه مرکب هایشان و محل ریختن خونشان است. پدرم فدای آن که در زمین و آسمان یاوری جز خدا ندارد. راوی میگوید هنگامی که امام حسین علیه السلام کشته شد بیرون آمدم تا به مکانی که او را در آن جا کشته بودند رسیدم. درست همانگونه بود که امام علی علیه السلام گفته بود و حرفش کوچکترین خطایی نداشت. منبع: ، سید بن طاووس، ص ۸۰ - ۸۱ فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْضِ فَقِيلَ كَرْبَلَاءُ فَقَالَ‏ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّه‏. ترجمه: در روز دوم به رسيدند، عليه السّلام پرسيد: «نام اين زمين چيست؟» گفته شد: كربلا فرمود: ، خدايا من پناه میبرم به تو از اندوه‏ و بلا. سپس فرمود: «اينجا محل اندوه و بلا است، فرود آييد.» در همين جا فرود آييد، سوگند به خدا همين جا جاى پياده شدن ما و محل ريختن خون ما و محل قبرهاى ما است. سوگند به خدا در همين جا اهل بيت من به اسيرى برده شوند. جدّم صلى اللَّه عليه و آله و سلم به من چنين خبر داده است. منبع: لهوف، سید بن طاووس، ص ۱۳۳ - ۱۳۴ قَالَ فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ تَنْدُبُ الْحُسَيْنَ وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ .... يَا مُحَمَّدَاهْ بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ مَقْتَلَةً تَسْفِي عَلَيْهِمْ رِيحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَيْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ بِأَبِي مَنْ‏ أَضْحَى‏ عَسْكَرُهُ فِي يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ نَهْباً بِأَبِي مَنْ فُسْطَاطُهُ‏ مُقَطَّعُ الْعُرَى بِأَبِي مَنْ لَا غَائِبٌ فَيُرْتَجَى وَ لَا جَرِيحٌ فَيُدَاوَى بِأَبِي مَنْ نَفْسِي لَهُ الْفِدَاءُ بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِي الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى بِأَبِي مَنْ شَيْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ بِأَبِي مَنْ جَدُّهُ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِي مَنْ جَدُّهُ رَسُولُ إِلَهِ السَّمَاءِ بِأَبِي مَنْ هُوَ سِبْطُ نَبِيِّ الْهُدَى بِأَبِي مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِي خَدِيجَةُ الْكُبْرَى بِأَبِي عَلِيٌّ الْمُرْتَضَى بِأَبِي فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ سَيِّدَةُ النِّسَاءِ بِأَبِي مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ صَلَّى. قَالَ الرَّاوِي: فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيق...‏ ترجمه: راوی می گوید: سوگند به خدا دختر على عليه السّلام را فراموش نمیکنم كه با آهى جانكاه براى حسين عليه السّلام میگريست و با صداى اندوهبار، و قلبى پر درد صدا میزد: فرياد اى محمّد! دخترانت را اسير كرده ‏اند، فرزندانت كشته شده ‏اند و باد صبا بر بدنشان میوزد، اين حسين تو است كه سرش را از پشت گردنش جدا نموده ‏اند، عمامه و لباسش را به يغما برده ‏اند. پدرم به فداى آن كسى كه روز دوشنبه‏ خيمه ‏هايش غارت شد، پدرم به فداى آن كسى كه طنابهاى خيمه‏ اش بريده شد، پدرم به فداى كسى كه نه به سفرى رفت كه اميد بازگشت در آن باشد و نه آن گونه مجروحى است كه درمان گردد، پدرم و جانم قربان او باد. پدر و مادرم به فداى آن شخصى كه با غمهاى بسيار جان سپرد، پدرم به فداى آن لب تشنه ‏ات كه با لب عطشان به رسيد، پدرم به فداى آن كسى كه قطرات خون از محاسن شريفش میريزد، پدرم به فداى آن كسى كه جدّش رسول خداى آسمان است، پدرم به فداى آن كسى كه نبيره هدايت است، پدرم به فداى كسى كه ستوده برگزيده است، پدرم به فداى فرزند عليها السلام و على مرتضى عليه السّلام و زهرا عليها السلام سرور زنان بهشت. پدرم به فداى فرزند آن كسى كه خورشيد براى او بازگشت تا نمازش را بخواند. راوی می گوید: سوگند به خدا همه حاضران از دشمن و دوست (با ديدن حال زينب عليها السلام) گريستند. 🏴 🏴 🏴 @niyazha ↪️🆕↩️
🏴 دیشب تاسوعا، شب عاشورا (ع) به خيمه عليها السلام وارد شد، نافع در مقابل خيمه در به انتظار امام ايستاد، شنيد زينب(س) به برادر میگويد: آيا اصحاب خود را امتحان كرده‏ اى؟ من ترس آن دارم كه هنگام خطر تو را تنها بگذارند. امام(ع) فرمود: « سوگند به خدا آنها را آزمودم ديدم همه آماده و استوار هستند و همانند اشتياق كودك به پستان مادرش، اشتياق به مرگ دارند » نافع میگويد: وقتى كه اين سخن از زينب عليها السلام شنيدم، گريه كردم، و نزد آمدم و آنچه را شنيده بودم به او گفتم. حبيب گفت: سوگند به خدا اگر انتظار فرمان امام(ع) نبود هم اكنون با شمشير به سوى دشمن حمله میکردم. گفتم: من گمان میبرم بانوان حرم با عليها السلام اين گونه سخن بگويند و پريشان گردند، مناسب است كه اصحاب را جمع كنى و نزد خيمه زينب عليها السلام برويم و با گفتار خود، قلب آنها را استوار سازيم. حبيب، اصحاب را جمع كرد، و سخن نافع را به آنها گفت، همه گفتند: اگر انتظار فرمان امام نبود، هم اكنون به دشمن حمله میکرديم، چشمت روشن و خاطرت آرام باشد كه ما استوار هستيم. با هم كنار خيام بانوان آمدند و صدا زدند: « اى گروه بانوان و حرم‏هاى صلى الله عليه و اله و سلم اين شمشيرهاى جوانمردان شما است كه سوگند ياد كرده‏ اند در غلاف نكنند مگر اينكه گردن دشمنان را بزنند، و اين نيزه‏ هاى جوانان شما است كه قسم خورده ‏اند به زمين نيفكنند مگر اينكه به سينه ‏هاى دشمن فرو كنند » مقرم ص ۲۶۲ - ۲۶۳ 🚩 🚩 🚩
به نام خدای خوب و مهربان چهار اشتباه رایج در روایت وقایع عاشورا: اشتباه اول: اوج عزاداری (ع) ده روز اول ماه الحرام است بین سخنرانان و مداحان، مشهور است که هر شب را به یکی از شهدای اختصاص دهند؛ مثلاً شب سوم برای حضرت رقیه و شب هفتم را برای حضرت علی اصغر(ع) سوگواری می کنند و را نیز به حضرت عباس(ع) اختصاص می دهند همین قرار داد بین مداحان و منبری ها باعث شده است که عده ای گمان کنند، حضرت رقیه روز سوم محرم به شهادت رسیده است و از همه بدتر اینکه گمان می کنند (ع) در روز تاسوعا به رسیده است اما حقیقت این است که تمام شهدای کربلا در روز به شهادت رسیده اند و حضرات اباالفضل، علی اکبر و علی اصغر همه قبل از امام حسین(ع) و در روز عاشورا در پیکار با سپاه عمر سعد کشته شده اند (س) نیز پس از شهادت پدرش در از دنیا رفته است اشتباه دوم: باور عمومی این است که حضرت (ع) و و اصحابش سه شبانه روز آب ننوشیدند و سپس تشنه کام به مقابله با دشمن رفته اند؛ اما حقیقت این است که عمر سعد سه روز قبل از عاشورا عمرو بن حجاج را با پانصد سوار فرستاد تا کنار شریعه فرود آیند و میان یاران حسین و آب فاصله اندازند اما این به این معنی نیست که هیچ ذخیره آبی در خیمه ها نبوده است در کتاب نوشته (ره) آمده است: در (سلام الله علیها)... دست بر گریبان برده... و بیهوش بر زمین افتاد حسین(ع) برخاسته آب بر روی خواهر پاشید و... این نقل معتبر نشان می دهد که تا شب عاشورا هنوز آب در خیمه ها بوده و اصل تشنه کامی به روز عاشورا، گرمی هوا و شدت مبارزه مربوط است (ره) در می گوید: شب عاشورا امام حسین(ع)؛ حضرت علی اکبر(ع) را با سی سوار و بیست پیاده فرستاد که چند مشک آب آورند و اهل بیت و اصحاب خود را فرمود که از این آب بیاشامید، آخر توشه شماست و بسازید و کنید اشتباه سوم: یکی از معروف ترین تحریف ها ماجرای مادر حضرت علی اکبر(ع) است وچه روضه ها که در این زمینه خوانده نمی شود؛ در روضه ها ذکر می شود که حضرت علی اکبر قبل از رفتن به میدان با مادرش چه نجواهایی می کرد، یا اینکه حضرت لیلی در خیمه ها رفته و در آنجا دعا کرده که خداوند حضرت علی اکبر را سالم برگرداند که متأسفانه این موضوع محور بعضی تعزیه ها نیز شده است اما حقیقت این است که اصلاً لیلایی در کربلا نبوده است؛ البته لیلی مادر حضرت علی اکبر(ع) هست؛ اما حتی یک مورخ هم به حضور آن حضرت در کربلا و روز عاشورا گواهی نمی دهد (به نقل از حماسه حسینی، جلد ۱، مرتضی مطهری) اشتباه چهارم: مطلب بعدی مربوط به حضرت علی اکبر(ع) این است که آن حضرت قبل از رفتن به معرکه جنگ از پدر رخصت خواست و آن حضرت اذن میدان نداده اند و مثلاً فرموده اند که تو هنوز جوانی و حیف است که از دست بروی و چه اشعار و تعزیه ها که پیرامون آن نساخته ایم؛ اما حقیقت این است که تمام مورخین نوشته اند، هر کس از امام حسین(ع) اذن میدان می خواست، اگر می شد حضرت برایشان عذری می آورد ولی در مورد جناب علی اکبر گفته اند: فاستأذن اباه، فأذن له یعنی تا اجازه خواست گفت برو - جلد ۱
به نام الله چهار اشتباه رایج در روایت وقایع : اشتباه اول: اوج عزاداری (ع) ده روز اول ماه الحرام است بین سخنرانان و مداحان، مشهور است که هر شب را به یکی از شهدای اختصاص دهند؛ مثلاً شب سوم برای حضرت رقیه و شب هفتم را برای حضرت علی اصغر(ع) سوگواری می‌کنند و را نیز به حضرت عباس(ع) اختصاص می‌دهند همین قرار داد بین مداحان و منبری‌ها باعث شده است که عده‌ای گمان کنند، حضرت رقیه روز سوم محرم به شهادت رسیده است و از همه بدتر اینکه گمان می‌کنند (ع) در روز تاسوعا به رسیده است 🚩اما که تمام شهدای کربلا در روز به شهادت رسیده‌اند و حضرات اباالفضل، علی اکبر و علی اصغر همه قبل از (ع) و در روز عاشورا در پیکار با سپاه عمر سعد کشته شده‌اند (س) نیز پس از شهادت پدرش در از دنیا رفته است اشتباه دوم: باور عمومی این است که حضرت (ع) و و اصحابش سه شبانه روز آب ننوشیدند و سپس تشنه کام به مقابله با دشمن رفته اند؛ اما که عمر سعد سه روز قبل از عاشورا عمرو بن حجاج را با پانصد سوار فرستاد تا کنار شریعه فرود آیند و میان یاران حسین و آب فاصله اندازند اما این به این معنی نیست که هیچ ذخیره آبی در خیمه ها نبوده است در کتاب نوشته (ره) آمده است: در (سلام الله علیها)... دست بر گریبان برده... و بیهوش بر زمین افتاد حسین(ع) برخاسته آب بر روی خواهر پاشید و... این نشان می‌دهد که تا هنوز آب در خیمه‌ها بوده و اصل تشنه کامی به ، گرمی هوا و شدت مبارزه مربوط است (ره) در می گوید: شب عاشورا امام حسین(ع)؛ حضرت علی اکبر(ع) را با سی سوار و بیست پیاده فرستاد که چند مشک آب آورند و اهل بیت و اصحاب خود را فرمود که از این آب بیاشامید، آخر توشه شماست و بسازید و کنید اشتباه سوم: یکی از معروف‌ترین ماجرای ، مادر (ع) است وچه روضه‌ها که در این زمینه خوانده نمی‌شود؛ در روضه‌ها ذکر می‌شود که حضرت علی اکبر قبل از رفتن به میدان با مادرش چه نجواهایی می‌کرد یا اینکه حضرت لیلی در خیمه ها رفته و در آنجا دعا کرده که خداوند حضرت علی اکبر را سالم برگرداند که متأسفانه این موضوع محور بعضی نیز شده است اما که اصلاً لیلایی در کربلا نبوده است؛ البته لیلی مادر حضرت علی اکبر(ع) هست؛ اما حتی یک مورخ هم به حضور آن حضرت در کربلا و روز عاشورا گواهی نمی‌دهد اشتباه چهارم: مطلب بعدی مربوط به حضرت علی اکبر(ع) این است که آن حضرت قبل از رفتن به معرکه جنگ از پدر رخصت خواست و آن حضرت اذن میدان نداده اند و مثلاً فرموده‌اند که تو هنوز جوانی و حیف است که از دست بروی و چه اشعار و تعزیه‌ها که پیرامون آن نساخته‌ایم؛ اما که تمام مورخین نوشته‌اند، هر کس از امام حسین(ع) اذن میدان می‌خواست، اگر می‌شد حضرت برایشان عذری می‌آورد ولی در مورد جناب گفته‌اند: ، تا اجازه خواست گفت برو بر گرفته از - جلد ۱
علیه‌السلام در شب عمه ام (س) مشغول پرستاری از من بود پدرم به خیمه ما داخل شد در حالیکه اشعاری را؛ - درباره روزگار و سرنوشت انسان - می‌خواند من مقصود پدرم را دریافتم بغض گلویم را گرفت، ولی از گریه خودداری کردم و فهمیدم فردا چه خواهد شد اما عمه‌ام وقتی آنچه را که من شنیده بودم، شنید، نتوانست خود را نگهدارد ازجا پرید و فریاد زد؛ وای بر این ، ای کاش مرگ‌من رسیده بود و زنده نبودم گویی امروز؛ مادرم (س)، پدرم (ع) و برادرم (ع) را از دست می‌دهم - ج ۲ ص ۲۴۳ - ج ۵ ص ۴۲۰ 🚩 🚩 🚩
⚑ به‌نام✨الله✨ چهار اشتباه‌رایج در روایت‌وقایع : • اشتباه اول : اوج عزاداری (ع) ده روز اول ماه الحرام است بین سخنرانان و مداحان، مشهور است که هر شب را به یکی از شهدای اختصاص دهند؛ مثلاً شب‌سوم برای و شب‌هفتم را برای (ع) سوگواری می‌کنند و را نیز به (ع) اختصاص می‌دهند همین قرار داد بین مداحان و منبری‌ها باعث شده است که عده‌ای گمان کنند، حضرت رقیه روز سوم محرم به شهادت رسیده است و از همه بدتر اینکه گمان می‌کنند (ع) در روز تاسوعا به رسیده است •• اما حقیقت این است •• که تمام شهدای کربلا در روز عاشورا به شهادت رسیده‌اند و حضرات اباالفضل، علی‌اکبر و علی‌اصغر همه قبل از امام حسین(ع) و در روز عاشورا در پیکار با سپاه عمر سعد کشته شده‌اند حضرت‌رقیه(س) نیز پس از شهادت پدرش در شام از دنیا رفته است • اشتباه دوم : باور عمومی این است که حضرت (ع) و و اصحابش سه شبانه روز آب ننوشیدند و سپس تشنه کام به مقابله با دشمن رفته اند؛ •• اما حقیقت این است •• که عمر سعد سه روز قبل از عاشورا عمرو بن حجاج را با پانصد سوار فرستاد تا کنار شریعه فرود آیند و میان یاران حسین و آب فاصله اندازند اما این به این معنی نیست که هیچ ذخیره آبی در خیمه‌ها نبوده است در کتاب ارشاد نوشته شیخ مفید(ره) آمده است: در شب عاشورا (سلام الله علیها)... دست بر گریبان برده... و بیهوش بر زمین افتاد حسین(ع) برخاسته آب بر روی خواهر پاشید و... این نَقل معتبر نشان می‌دهد که تا شب عاشورا هنوز آب در خیمه‌ها بوده و اصل تشنه کامی به روز عاشورا، گرمی هوا و شدت مبارزه مربوط است شیخ عباس قمی(ره) در منتهی‌الامال می‌گوید: شب عاشورا امام حسین(ع) ؛ حضرت علی اکبر(ع) را با سی سوار و بیست پیاده فرستاد که چند مشک آب آورند و اهل بیت و اصحاب خود را فرمود که از این آب بیاشامید، آخر توشه شماست و وضو بسازید و غسل کنید • اشتباه سوم : یکی از معروف‌ترین تحریف‌ها ماجرای ، مادر حضرت‌علی‌اکبر(ع) است وچه روضه‌ها که در این زمینه خوانده نمی‌شود؛ در روضه‌ها ذکر می‌شود که حضرت علی اکبر قبل از رفتن به میدان با مادرش چه نجواهایی می‌کرد یا اینکه حضرت لیلی در خیمه‌ها رفته و در آنجا دعا کرده که خداوند حضرت علی اکبر را سالم برگرداند که متأسفانه این موضوع محور بعضی تعزیه‌ها نیز شده است •• اما حقیقت این است •• که اصلاً لیلایی در کربلا نبوده است؛ البته لیلی مادر حضرت علی اکبر(ع) هست؛ اما حتی یک مورخ هم به حضور آن حضرت در کربلا و روز عاشورا گواهی نمی‌دهد • اشتباه چهارم : مطلب بعدی مربوط به حضرت علی اکبر(ع) این است که آن حضرت قبل از رفتن به معرکه جنگ از پدر رخصت خواستِ و آن حضرت اذن میدان نداده‌اند و مثلاً فرموده‌اند که تو هنوز جوانی و حیف است که از دست بروی و چه اشعار و تعزیه‌ها که پیرامون آن نساخته‌ایم؛ •• اما حقیقت این است •• که تمام مورخین نوشته‌اند، هر کس از امام حسین(ع) اذن میدان می‌خواست، اگر می‌شد حضرت برایشان عذری می‌آورد ولی در مورد جناب علی اکبر گفته‌اند: فاستأذن اباه، فأذن له یعنی، تا اجازه خواست گفت برو بر گرفته از - جلد ۱ ⚑ 🕯 ⚑ 🕯 ⚑
به نام الله ... یه قبری گوشه بقیع هست از درب مسجدالنبی که وارد شوی سمت چپ، اون قبر مادر ادب ام‌البنین است هر وقت رفتی مدینه کنار قبر مادر ام البنین قدم بزن، چون ماموران اجازه توقف نمیدن، انشاءالله روزی همه شود پشت دیوار بقیع، برای دل این مادر و سلامتی و ظهور - عج اشک بریزیم ادب خانم را ببینید؛ وارد منزل شد مشاهده فرمود؛ ام البنین زانوی غم بغل گرفته... داره گریه میکنه... صدا زد یا ام‌البنین چی شده که گریه میکنی؟ عرض کرد زد آقا یه خواهش ازتون دارم... آقا جان میشه دیگه منو فاطمه صدا نزنید...؟ چرا فاطمه، مگه اسم فاطمه رو دوست نداری؟ ام‌البنین با اشک گفت: آقا جان همه افتخارم اینه که کنیز باشم آقا جان وقتی که به من میگی فاطمه، احساس می‌کنم بچه‌ها، حسن، حسین، زینب و ام‌کلثوم، به یاد مادر می‌افتند... به یاد مصیبت‌های مادر می‌افتن... غمگین می‌شوند ناراحت میشه... بچه‌ها ناراحت میشن... نمی‌تونم غم تو چهره زینب ببینم... آقا فرمود: بعد از این ام‌البنین صدات میزنم... عرض کرد آقا جان ام‌البنین یعنی مادر پسرها... من که هیچ پسری ندارم... حتماً، حضرت امیرالمومنین فرموده است: ام البنین؛ خدا چهار پسر به تو میدهد... یکی از یکی رشیدتر... یکی از یکی با ادب تر... یکی از یکی زیباتر... گل سر سبدشون هم یه پسره، به‌نام قمر بنی هاشم... بعد از واقعه کربلا همین ام‌البنین می‌اومد قبرستان بقیع... می‌نشت، چهار صورت قبر با دست درست می‌کرد می‌نشست کنار این قبرها، ناله میکرد گریه میکرد می‌گفت: زنهای مدینه دیگه منو ام‌البنین نخوانید! من وقتی ام‌البنین بودم که چهار پسر داشتم... دیگه منو ام‌البنین صدا نکنید... من دیگه هیچ پسری ندارم... روایت شده، دوست و دشمن با ام‌البنین گریه می‌کردند... لعنه‌الله علی قوم‌الظالمین
. به‌نام الله جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود بشر، از لطف خداوند مکدر می‌شد شرم‌می‌کرد، اگر صاحب‌دختر می‌شد اشک، لالایی بی واژه‌ی مادرها بود گورِ بی‌فاتحه، گهواره‌ی دخترها بود ناگهان، یک‌نفر این قائله را بر هم زد عشق، پیداشد و آتش به‌همه عالم زد آن‌که بر شانه‌ی خود، پرچم اسلام گرفت دخترش ، بانوی جهان نام گرفت عشق را طبع‌خداوند به‌توصیف آورد شرف هردوجهان فاطمه تشریف‌آورد سیده، محترمه، ممتحنه، حنانه حانیه، عالمه، اُم النجبا، ریحانه عطر او آمد و عالم نفسی‌تازه گرفت و به یمن‌قدمش نام زن آوازه‌گرفت شهر با آمدنش عاطفه را باور کرد زن، به شکرانه‌ی او چادرشوکت سرکرد خواست تا خیرکثیرش، به دو عالم برسد تا، عقیق‌شرف‌الشمس به خاتم برسد مادرانه، به طرفداری احمد برخاست تا ابوجهل، سر عقل بیاید، برخاست جلوه‌ای کرد و دلیل، شد و از آن‌نور، سه‌آیه به زمین نازل شد بی‌گمان، بولهب آن‌روز پر از واهمه بود دامن پاک ، ثمرش فاطمه بود بنویسید، که معصومه‌ی عصمت زهراست سند محکم اثبات‌نبوت زهراست دختری که لقب ام ابیها دارد پدرش، بوسه به‌دستش بزند جا دارد و خداوند اگر می‌گوید از کرامات نخ چادر او می‌گوید سوره‌ی دهر، چنین گفته به مدحش سخنی تا ابد، دهر نبیند به‌خود این‌گونه زنی نه فقط، جلوه‌ی او سوره‌ی انسان آورد چادرش، یک‌شَبِه هفتاد مسلمان آورد راه عرفان‌خداوند به‌او وابسته ست جز، در خانه‌ی‌زهرا همه‌ درها بسته‌ست زهد با دیدن او حس تفاخر دارد قرةالعین نبی وصله به چادر دارد همه درخدمت بانوی دوعالم بودند ابر و باد و مه و خورشید و فلک، هم بودند فضه هم بود، ولی باز خودش نان می‌پخت نان، برای دل‌بی‌تاب یتیمان می‌پخت بارها خادمه‌اش‌گفت به‌لطفت شادم «من از آن روز که در بند توام آزادم» فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود یعنی آیینه‌ی‌پیغمبر و مولا شده بود غیر زهرا، که به جز حق به کسی راغب نیست احدی کفو علی ابن‌ابی‌طالب نیست عشق باید، که پس از، این، سخن آغاز کند مرتضی در بزند فاطمه در بازکند آفتاب، از افق خانه‌ی‌شان سر می‌زد هر زمان، فاطمه لبخند به حیدر می‌زد کار او عشق‌علی بود چه خیرالعملی کیست، خوشبخت‌ترین مرد جهان غیر علی وقت آن شد، بنویسید که حجت، زهراست سند محکم اثبات‌ولایت زهراست اولین‌شیعه‌ی بی‌تاب علی زهرا بود که سراپای وجودش سپر مولا بود یک جهان هم، اگر از بیعت خود بر می‌گشت باز هم، فاطمه دورِ سر حیدر می‌گشت نسل، زهرا و علی سلسله‌ی طوبی شد میوه‌ی این‌شجره، نایبةُ‌الزهرا شد آسمان‌ها، پس از او یکسره کوکب دیدند چادر فاطمه را بر سر زینب دیدند ، آن‌زن که علمدار دفاع از حرم است خطبه‌ی دم به دمش، وارث تیغ دو دم است او که چون مادر خود، پای مانده یک‌تنه فاتحه‌ی کاخ‌ستم را خوانده تا ابد در دل ما هست غم عاشورا این خبر را برسانید به تکفیری‌ها یاعلی از لب سردار نیفتاده هنوز علم از دست‌علمدار نیفتاده هنوز کیست دشمن، که در این معرکه جولان بدهد؟ پسر فاطمه، کافیست که فرمان بدهد همه، از خاتمه‌ی معرکه آگاه شوند فاتحان، باخبر از شوند باز طوفان، هدفش وادی‌شن خواهد بود شیعه عکس‌العملش، سخت‌وخشن خواهد بود ننگ بادا به ابوجهل، به همدست لعن تاریخ به موذی‌گری آل‌سعود سپر خویش کنم غیرت سرداران را به‌جهانی‌ندهم یک‌وجب از ایران را سربلندیم اگر تکیه به دنیا نکنیم آن چه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم غرق زخمیم، ولی قامت‌مان خم نشده سایه‌ی چادر او از‌سرمان کم نشده بنویسید امید دل زهرا مهدی ست چاره‌ی‌کارِ همه مردم‌دنیا مهدی‌ست مجید تال ...