eitaa logo
.《 پُرسان‌پُرسان 》.الکوثر. 🇮🇷.🇵🇸.🇾🇪
32 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
809 ویدیو
19 فایل
اللهم‌صلی‌علی‌محمدوآل‌محمدوعجل‌فرجهم #الکوثر بسم‌الله الرحمن‌الرحیم انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر قرآن،حدیث،دعا،احکام،متن،شعر،و... (جهان اسلام، انقلاب ایران، ولایت فقیه) استفاده از مطالب‌کانال به‌هرشکل بلامانع‌است
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 🚩 🚩 ✔️ روایت ابن ابیطالب(ع) ✔️ ورود (ع) به ✔️ آمدن (س) به قتلگاه فَخرجتُ معه عَلَى شَاطِئِ الفُرات، فعَدَلَ عَنِ الطَّريق وَ وَقَفَو وَقَفنَا حَولَه، فقال بيده: هذا موضعُ رِواحِلهم، ومُناخُ رِكابِهم ومُهَراقُ دِمائِهِم، بأبي مَن لا ناصرَ له في الأرضِ ولا في السَّماء إلا اللهُ! فلما قُتِلَ الحسينُ خرجتُ حتَّى أتيتُ المكانَ الذي قَتَلُوه فيه، فإذا هو كَما قال، ما أخطأَ شَيئاً. ترجمه: راوی می گوید با امام علی(علیه السلام) بر کناره فرات بیرون آمدیم که از راه کناره گرفت و ایستاد و ما هم گرد او ایستادیم. با دستش اشاره کرد و فرمود: این جا جایگاه اسباب سفر و خوابگاه مرکب هایشان و محل ریختن خونشان است. پدرم فدای آن که در زمین و آسمان یاوری جز خدا ندارد. راوی میگوید هنگامی که امام حسین علیه السلام کشته شد بیرون آمدم تا به مکانی که او را در آن جا کشته بودند رسیدم. درست همانگونه بود که امام علی علیه السلام گفته بود و حرفش کوچکترین خطایی نداشت. منبع: ، سید بن طاووس، ص ۸۰ - ۸۱ فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْضِ فَقِيلَ كَرْبَلَاءُ فَقَالَ‏ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّه‏. ترجمه: در روز دوم محرّم به كربلا رسيدند، امام حسين عليه السّلام پرسيد: «نام اين زمين چيست؟» گفته شد: كربلا فرمود: خدايا من پناه میبرم به تو از اندوه‏ و بلا. سپس فرمود: «اينجا محل اندوه و بلا است، فرود آييد.» در همين جا فرود آييد، سوگند به خدا همين جا جاى پياده شدن ما و محل ريختن خون ما و محل قبرهاى ما است. سوگند به خدا در همين جا اهل بيت من به اسيرى برده شوند. جدّم صلى اللَّه عليه و آله و سلم به من چنين خبر داده است. منبع: لهوف، سید بن طاووس، ص ۱۳۳ - ۱۳۴ قَالَ فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ تَنْدُبُ الْحُسَيْنَ وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ .... يَا مُحَمَّدَاهْ بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ مَقْتَلَةً تَسْفِي عَلَيْهِمْ رِيحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَيْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ بِأَبِي مَنْ‏ أَضْحَى‏ عَسْكَرُهُ فِي يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ نَهْباً بِأَبِي مَنْ فُسْطَاطُهُ‏ مُقَطَّعُ الْعُرَى بِأَبِي مَنْ لَا غَائِبٌ فَيُرْتَجَى وَ لَا جَرِيحٌ فَيُدَاوَى بِأَبِي مَنْ نَفْسِي لَهُ الْفِدَاءُ بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِي الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى بِأَبِي مَنْ شَيْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ بِأَبِي مَنْ جَدُّهُ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِي مَنْ جَدُّهُ رَسُولُ إِلَهِ السَّمَاءِ بِأَبِي مَنْ هُوَ سِبْطُ نَبِيِّ الْهُدَى بِأَبِي مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِي خَدِيجَةُ الْكُبْرَى بِأَبِي عَلِيٌّ الْمُرْتَضَى بِأَبِي فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ سَيِّدَةُ النِّسَاءِ بِأَبِي مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ صَلَّى. قَالَ الرَّاوِي: فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيق...‏ ترجمه: راوی می گوید: سوگند به خدا زينب(س) دختر على عليه السّلام را فراموش نمیکنم كه با آهى جانكاه براى حسين عليه السّلام میگريست و با صداى اندوهبار، و قلبى پر درد صدا میزد: فرياد اى محمّد! دخترانت را اسير كرده ‏اند، فرزندانت كشته شده ‏اند و باد صبا بر بدنشان میوزد، اين حسين تو است كه سرش را از پشت گردنش جدا نموده ‏اند، عمامه و لباسش را به يغما برده ‏اند. پدرم به فداى آن كسى كه روز دوشنبه‏ خيمه ‏هايش غارت شد، پدرم به فداى آن كسى كه طنابهاى خيمه‏ اش بريده شد، پدرم به فداى كسى كه نه به سفرى رفت كه اميد بازگشت در آن باشد و نه آن گونه مجروحى است كه درمان گردد، پدرم و جانم قربان او باد. پدر و مادرم به فداى آن شخصى كه با غمهاى بسيار جان سپرد، پدرم به فداى آن لب تشنه ‏ات كه با لب عطشان به شهادت رسيد، پدرم به فداى آن كسى كه قطرات خون از محاسن شريفش میريزد، پدرم به فداى آن كسى كه جدّش رسول خداى آسمان است، پدرم به فداى آن كسى كه نبيره پيامبر هدايت است، پدرم به فداى كسى كه ستوده برگزيده است، پدرم به فداى فرزند خديجه كبرى عليها السلام و على مرتضى عليه السّلام و عليها السلام سرور زنان . پدرم به فداى فرزند آن كسى كه خورشيد براى او بازگشت تا نمازش را بخواند. راوی می گوید: سوگند به خدا همه حاضران از دشمن و دوست (با ديدن حال زينب عليها السلام) گريستند. منبع: اسد الغابة، ابن اثیر جزری، ج ۲ ، ص ۳۸۹ 🏴 🏴 🏴 https://eitaa.com/niyazha
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ تحلیلی از علیه‌السلام به عنوان جامعه، در رابطه با امتی است که بعضی از ایشان الگوی و برای همه امت‌ها در طول تاریخ از آن زمان تاکنون شده‌اند؛ مثل: ، ، ، ، تمار، أبی‌بکر، این مجموعه، از اقتداء کنندگان به سلام‌الله‌علیها در بصیرت و صبر و ، به دور از و بودند؛ به طوری که نه به دلیل افراط و تندروی، ثلمه‌ای به مسلمین وارد آید و نه از راه احتیاط‌های زائد و کوتاه آمدن در ابراز حقایق، آسیبی به حفظ ارزش‌ها و اصالت‌ها وارد شود در مقابل این گروه، بعضی از امت در و ضعف صبر و شکیبایی، چنان شدند که با قرآن سرِ نیزه رفتن نه تنها امام خود را در میدان تنها گذاشتند که او را به پذیرفتن مجبور کردند و نتیجه را که عزل آن حضرت و نصب معاویه بود، قبول کردند علی علیه‌السلام در چنین شرائطی خطبه قاصعه را به عنوان تحلیلی از هر دو رویداد؛ و بیان‌می‌فرماید دلیل تشابه عصر آن حضرت با روشن است! عصر آن حضرت عصرِ گذر از دوره‌ی اِنذار نبوت و ورود به دوره‌ی هدایت امامت بود اهل بَصر و صبر، عمل به عقل و قرآن را در اطاعت از امامت می‌دیدند در حالی که دیگران به دانایی و کارایی خود غرّه شده بودند عصرِ -امام زمان ما- ، گذر از خواب طولانی پذیرش حُکّام طاغوتی و ورود به است دوره ی و به تمام مظاهر طاغوت‌ها و اطاعت از است اگر مسأله علیه‌السلام در ابتدای پیدایش انسان، مسأله اصلی برای امتحان فرشتگان بود و شرط قبول عبادت شش هزار سال تمکین از این عبادت کوتاه مدت بود، در عصر علی علیه‌السلام نیز شرط قبول جهادها در بدر، اُحد، أحزاب و حُنین، همراهی با مظهر ولایت الهی بود در عصرِ ما هم شرط خدمت به اسلام، کُفر به پرچم های طاغوتی و گِرد آمدن همه در زیرِ لوای ولایت است در چنین شرایطی نگاه دوباره به خطبه نقشه راه را برای ما روشن تر می‌کند! امیرالمومنین علیه‌السلام در آغاز خطبه قاصعه، رمز عبور سالم از را کلید می‌زند و می‌فرماید: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْكِبْرِيَاءَ وَ اخْتَارَهُمَا لِنَفْسِهِ دُونَ خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُمَا حِمًى وَ حَرَماً عَلَى غَيْرِهِ وَ اصْطَفَاهُمَا لِجَلَالِهِ. وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَى مَنْ نَازَعَهُ فِيهِمَا مِنْ عِبَادِهِ آنچه داروی شفابخش وحدت را به سمِّ مُهلِک تفرقه تبدیل می کند است؛ ابلیس را خیالات کبریائی و کبریای خیالی و توهّمی از پیوستن به اقیانوس فرشتگان در سجده بر آدم علیه‌السلام بازداشت در عصر علی علیه‌السلام نیز، بیست و پنج سال اسلام را از قُطب خود خارج کردند آنگاه که سنگ آسیاب بر قطب خود قرار گرفت اگر اهل بَصر و صبر به نصاب رسیده بودند همه موانع خُرد شده‌بود و همه در متنعِّم شده بودند؛ ولی ، آن بیست و پنج سال و آن پنج سال را به سرنوشت دیگری گرفتار کرد در عصرِ ما هم امت بود که بَصر و صبر او را به نصاب رساند و اسلام به قُطب خود برگشت و بادِ حرکت این آسیاب بود که استخوان‌های نظام سلطنتی دو هزار و پانصد ساله را در هم شکست و ابرقدرتها را به زانو در آورد و اسلامِ مقاومت در مقابل طاغوت را در مقابل اسلامِ ذلّت و متابعت از طاغوت، درخشان کرد اگر نبود این جرأت را از کجا می‌آورد که به دست جماعتی از فرزندان اسلام، حقِّ جماعت دیگر را غصب کند و آنها را از هستی ساقط نماید؟ چرا به فلسطینیان برنگردد و چرا حقِّ مردم فلسطین از غاصبان گرفته نشود؟ چرا یک‌پارچگی عالم اسلام تحقق پیدا نکند؟ همه و همه به خاطر ست به کوری چشم بدخواهان، سنگ آسیاب اسلام بر قُطب در حال چرخشی است که پرنده به گَرد آن نمی‌رسد و سیل است که قُطب آسیاب را به حرکت در می‌آورد؛ همان‌گونه که علی علیه‌السلام در خطبه شقشقیه فرمود: إنَّ محلّی مِنها محلُّ القُطبِ منَ الرَّحی هر جا تحقق پیدا کرد، آسیاب اسلام بر قُطب ولایت الله چرخید و همه موانع زیرِ سنگ این آسیاب خُرد شد و سرزمین های اسلام یکی پس از دیگری آزاد شد، و هر جا و از پیوستن به مانع شد، از همه مراحل گذشت و بالأخره در سایه مستقر گردید هر جا نیز رگ و غیرتی بود و از ذلّت و تحقیر فاصله گرفت، از همه مراحل گذشت تا بالأخره در سایه مستقر شد استاد‌صفرپور، مدرس‌دانشگاه، شیراز
هدایت شده از 📃دیوار احادیث📃
به‌نام الله (س)؛ سه سال قبل از هجرت بیمار شد پیغمبر(ص) به عیادت وی رفت و فرمود: ای خدیجه؛ اما علمت ان الله قد زوجنی معک فی الجنه: آیا می دانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته است!؟ آنگاه از دل جویی و تفقد کرد؛ او را وعده داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود چون بیماری خدیجه شدت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا کن پیامبر (ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی در خانه‌ام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا مصرف کردی عرض کرد: یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید؛ و به (س) اشاره کرد چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند مبادا کسی به صورتش سیلی بزند مبادا کسی بر اوفریاد بکشد مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده‌ای داشته باشد اما وصیت سوم را شرم می‌کنم برایت بگویم آن را به فاطمه عرض می‌کنم تا او برایت بازگو کند سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم می‌گوید: من از قبر در هراسم؛ از تو می‌خواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی پس فاطمه زهرا(س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) عرض کرد (ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم (ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت ناگهان جبرئیل درحالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد: یا رسول‌الله، خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم - ج ۹ ص ۱۴ 🍃🍃✨✨🍃🍃