eitaa logo
« پُرسانــــــــــــــ پُرسانــــــــــــــ » «...ن‌...»
28 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1هزار ویدیو
20 فایل
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم انا اعطیناک #الکوثر فصل لربک #وانحر ان شانئک هو #الابتر قرآن،حدیث،دعا،احکام،متن،شعر،و... (جهان، انقلاب اسلامی، ولایت فقیه) پُرسان‌پُرسان تا آسمان
مشاهده در ایتا
دانلود
جمله کُشتن گُنجشک‌ها؛ کَرکَس را نمی‌کند...! 🤔
⭕️دیدار هفتگی دانشجویان با خانواده معظم شهدا ⬅️این هفته باحضور خانواده شهید دانشجو «محمدعلی زرین کفش شیرازی» ⏰ زمان: سه‌شنبه ۲۶مهرماه - ساعت ۱۸:۴۵ 🕌مکان: حرم مطهر شهدای گمنام دانشگاه شیراز 💠 مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز https://zil.ink/shohada_shirazu
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﺑﻪ‌ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩی‌ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻛﺎﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻛﻨﺪ، ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﻪ ﺳﻮی ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯگشتی ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺩﺍﺭﺩ وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا ﻭ [ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ] ﻛﺴﺎنی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻮﺍهی نمیﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ [ﻏِﻨﺎ، ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻛﺮﺩﺍﺭ] ﺑﺎﻃﻞ ﺣﺎﺿﺮ نمیﺷﻮﻧﺪ. ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺮ [ﮔﻔﺘﺎﺭ] ﻟﻐﻮی ﻋﺒﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ، ﻛﺮﻳﻤﺎﻧﻪ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﺴﺎنی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺁﻳﺎﺕ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻮﺷﺰﺩ ﺷﻮﺩ، ﻛﺮ ﻭ ﻛﻮﺭ، [ﭼﺸﻢ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﺴﺘﻪ،] ﺑﻪ ﺳﺠﺪﻩ نمیﺍﻓﺘﻨﺪ [ﺑﻠﻜﻪ ﻋﻤﻞ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ] وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﻭ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ میﮔﻮﻳﻨﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻤﺎﻥ ﺁﻥ ﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﺎﻳﻪ ﺭﻭشنی ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ! ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﭘﻴﺸﻮﺍی ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻩ! أُولَٰئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺻﺒﺮﺷﺎﻥ، ﻏﺮﻓﻪ [ ﻫﺎی بهشتی] ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩﻩ می‌ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺎ ﺗﺤﻴّﺖ ﻭ ﺳﻠﺎﻣﻰ ﮔﺮم ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ. خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ، ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﭼﻪ ﻧﻴﻜﻮ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﮕﺎهی ﺍﺳﺖ! آیات ۷۱ الی ۷۶
هدایت شده از 📃دیوار احادیث📃
علیه السلام درمیان ناگواریها و صبر است هرکه در دنیا به ناگواریها کرد به بهشت رود و در میان لذتها و شهوتها است، هر که دنبال لذت و خود رود به دوزخ درآید - جلد ۴ صفحه ۲۷۷ 🍁🍁🍁
به‌نام الله باید توجه کنید که این یک است براى مسلمین که انسان در تیتر یک چیزى بنویسد و محتوا آن جور نباشد؛ نه به آن تندى باشد که - مثلًا در این تیتر هست، و نه به آن عظمت باشد که در این تیتر هست همان‌طورى که یک کاسبى روى متاعش یک چیز خوبى قرار مى‏‌دهد روغن را، روى آن یک مقدار روغن خوب مى‏‌ریزد [اما] آخرش فاسد است و این حرام است و غش است همین‌طور چنانچه روزنامه این طور باشد که انسان تیترها را که نگاه کند ببیند این روزنامه خیلى روزنامه خوبى است یا مسائلى هست، مسائل مهمى مطرح هست، از آن طرف، کسى را انتقاد مى‌کنند که این آدم خبیث است، این طور است، اما وقتى آدم مى‌رود [ متن را ] نگاه مى‌کند، مى‌بیند مسأله این‌طورها هم نبوده است یا اگر بوده، به این شدت نبوده است را این یک نحو غشّى است که شما با قلم‌هایتان مى‌کنید همان‌طور که این فروشنده روغنِ رو و زیرش با هم فرق دارد و غشّ است و حرام، این هم که تیترش با واقعش مخالف است، این هم غشّ است و (ره) در جمع کارکنان موسسه اطلاعات - ج ۱۴ ص ۳۹۹ ـ ۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام الله روحیه نقّادی و انتقادگری در مسائل‌دینی انسان بايد در هر چيزى كه از ديگران مى‏‌شنود نقّاد باشد، يعنى آن را بررسى و تجزيه و تحليل كند صرف اينكه يك حرفى در ميان مردم شهرت پيدا مى‏‌كند خصوصاً كه با يك بيان زيبا و قشنگ باشد، دليل بر اين نيست كه انسان حتماً بايد آن را بپذيرد و قبول كند بويژه در امر دين و آنچه كه مربوط به دين است، انسان بايد نقّاد باشد اینکه پيامبر(ص) فرمود: آنچه را از من مى‏‌شنويد به قرآن عرضه بداريد، اگر موافق است بپذيريد و اگر مخالف است نه، نوعى - توصیه به داشتن روحیه - نقّادى است حديثى است كه ائمه ما آن را از حضرت عيساى مسيح نقل كرده‏‌اند و تقريباً مضمونش اين است: شما كه علم را فرا مى‏‌گيريد، اساس كار اين است كه نقّاد باشيد؛ يعنى قدرت انتقاد در شما باشد، كوركورانه تسليم نشويد، خواه گوينده صالح باشد و خواه ناصالح كونوا نُقّادَ الْكَلامِ اساس فراگیری علم ودانش داشتن قدرت انتقاد است ‏_آثار صفحه ۵۳۹ ج ‏۲۱ ص ۱۹۰ و ۱۹۱
به‌نام الله علیه‌السلام حضرت در نزدیکی رود فرات و در قسمت غرب در دهکده‌ای زندگی میکرد منزل او جایی بود که الان در آنجا قرار دارد شغل حضرت نوح نجاری بود او از کودکی به یگانه داشت و مردی درستکار و و شریف بود در آن زمان مردم در انواع فسق و فجور بودند و خداوند صاحب نعمات را از یاد برده بودند میورزیدن و کفران نعمت میکردن حضرت نوح از آنان کناره می‌گرفت و زندگی را به تنهایی می‌گذرانید روزی از طرف خداوند فرود آمد و به او گفت: چرا از مردم کناره گرفته‌ای؟ حضرت نوح پاسخ داد: چون آنها بُت می‌پرستند و کارهای زشت انجام می‌دهند، از آنها کناره گرفته‌ام جبرئیل گفت: چرا آنها را از کارهای زشت و بت پرستی نهی نمی‌کنی؟ نوح جواب داد: میترسم مرا بکشند جبرئیل گفت: من جبرئیل، فرستاده‌ی خدا به سوی تو هستم تو به پیامبری برگزیده شده‌ای و من برای تو چند خلعت آورده‌ام: خلعت ، خلعت ، خلعت و... حضرت نوح قوت قلب یافت و به شهر بازگشت تصادفاً آن روز بود و مردم به صحرا رفته و بت‌هایشان را با خود برده بودند حضرت نوح نزد آنها رفت و با صدای بلند گفت با بلند شدن نام خداوند تمام بت‌ها سرنگون شدند و تمام آتش ها نیز خاموش گشتند‌ سر دسته های قوم جمع شده و آنقدر حضرت نوح را کتک زدند که او بیهوش شد سپس او را در نمدی پیچیدن و در خانه‌اش انداختند حضرت نوح دو همسر داشت نام یکی از آن ها بود که همان روز به او آورد پدرش وقتی فهمید دخترش ایمان آورده، او را تهدید به مرگ کرد، اما دختر بر اعتقاد خود پایداری ورزید در نتیجه پدرش اورا زندانی کرد و چند روز بدون آب و غذا گذاشت تا بمیرد پس از چند روز که در زندان را باز کردند تا جسد زن را بردارند او را زنده و با نشاط یافتند از او پرسیدند: چه کسی به تو کمک کرد؟ زن پاسخ داد: خدای نوح مرا حفظ فرمود اما زن دیگر نوح کافر باقی ماند و ایمان نیاورد سرانجام هم همراه سایر مشرکان به هلاکت رسید حضرت نوح ۹۵۰ سال در میان قومش تبلیغ نمود اما تعداد کسانی که به او ایمان آوردند بسیار کم بود! تعداد آنها رو هشت نفر تا هشتاد نفر گفته‌اند حضرت نوح در این مدت بارها شکنجه شد، به طوری که خون از بدنش جاری می‌شد و بیهوش بر روی زمین می‌افتاد، دشنام شنید، زجرها دید و جوری که گاهی لباسش را انقدر دور گردنش می‌پیچیدند تا خفه‌اش کنند اما خداوند او را شفا میداد و وی به تبلیغ رسالت خود ادامه میداد هنگامی که پیرمردان قوم مرگ خود را نزدیک میدیدند به فرزندان خود وصیت میکردند که مبادا به نوح ایمان بیاورند آن ها نیز همین وصیت را به فرزندانشان میکردند صفحه ۱ از ۲ صفحه
بالاخره از هدایت قوم مایوس شد و فهمید که دیگر کسی نمی‌آورد و حتی ممکن است مومنین نیز سست بشوند و بلغزند بنابراین به خدای خود شکایت کرد ،مردم را نفرین کرد و فرمود: پروردگارا احدی از مشرکین را بر روی زمین باقی مگذار اگر ایشان را باقی گذاری بندگانت را گمراه می‌کنند و جز ستمکار، از ایشان زاییده نمی‌شود نازل شد و گفت: تمام این قوم هلاک می‌شوند اما تو یک کشتی بساز تا وقتی آب از زمین می‌جوشد و باران از آسمان می‌بارد، در هنگام تو و کسانی که ایمان آورده‌اند در کشتی می‌نشینید و نجات می‌یابید و دیگران به هلاکت می‌رسند خداوند نیز زن‌ها را به مدت ۴۰ سال عقیم کرد تا فرزندی به دنیا نیاورند و در هنگام طوفان هیچ کودک معصومی در میان کفار وجود نداشته باشد همه کفار بزرگسال و دارای عقل و شعور بودند و حجت الهی بر آنان تمام شده بود به دستور جبرئیل حضرت هسته های خرما را در زمین کاشت، وقتی از آنها درخت‌های نخل روییدند و رُشد کردند و میوه آوردند دوباره هسته‌های آنها را کاشت در این مدت مشرکان نوح را مسخره می‌کردند اما بالاخره آن حضرت با راهنمایی جبرئیل و با کمک پسرهایش سام و حام در مدت دو سال یک کشتی ساخت چون حضرت نوح اولین چوب را برداشت جبرئیل گفت: به نام صلی‌الله‌علیه و آله و چون دومین چوب را برداشت جبرئیل گفت: به نام علیه‌السلام و چون چوب سوم را برداشت، جبرئیل گفت: به نام علیه‌السلام به همین ترتیب جبرئیل نام مبارک ۱۴ معصوم را ذکر نمود حضرت نوح وقتی اولین میخ را کوبید ناگهان نوری ظاهر شد نوح پرسید این چیست؟ جبرئیل گفت: نور حضرت‌محمد صلی‌الله‌علیه و آله است این اتفاق ۱۳ بار دیگر تکرار شد و نور چهارده معصوم طالع گردید مشرکین وقتی سازی نوح را در خشکی می‌دیدند به تمسخر می‌گفتند: در سال کم آبی و در بیابان کشتی می‌سازی؟! آیا میخواهی به آسمان بروی و... حضرت نوح این تمسخرها را تحمل میکرد و سخنی نمی‌گفت... وقتی مشرکین متوجه شدند که استهزای آنها اثری در اراده حضرت نوح ندارد نقشه دیگری کشیدند آنها شب ها حمله می‌کردند و آنچه را حضرت نوح ساخته بود خراب می‌کردند حضرت نوح به خداوند شکایت کرد و خداوند سگی را مامور نگهداری از کشتی کرد جوری که دیگر مشرکان نتوانند به کشتی آسیب برسانند وقتی کار ساختن کشتی به پایان رسید حضرت نوح تمام مومنین و یک جفت از تمام جانداران روی زمین را سوار کشتی کرد آنگاه به پسرش کنعان که از مشرکان بود فرمود: با ما سوار شو و از کافرین نباش وگرنه غرق می‌شوی کنعان پاسخ داد: اگر سیل بیاید من به بالای کوه میروم و جریان آب به من نمی‌رسد حضرت نوح فرمود: امروز هیچ قدرتی نمی‌تواند جلوی عذاب الهی را بگیرد هیچکس جان سالم به در نمی‌برد مگر کسی که خداوند به او رحم کند بالاخره باران شروع شد و به زودی سیل به راه افتاد تمام زمین را آب فرا گرفت و را به حرکت درآورد کنعان به بالای کوهی پناهنده شد، آب بالا و بالاتر رفت و به زانوی پسر رسید حضرت نوح دلش سوخت و عرض کرد: خدایا او پسر من است و وعده تو حق است، خداوندا وعده کردی که من را نجات دهی خداوند در پاسخ به او فرمود: این پسر از تو نیست، او دارای کرداری ناشایست است تو را اندرز می‌دهم که نادان نباشی آن گاه موجی آمد و پسر را غرق کرد بازهم بالا و بالاتر رفت و ۸۰ متر از مرتفع ترین کوه های زمین گذشت پس از چهل شبانه روز به فرمان خداوند باران قطع شد و فرو نشست کشتی نوح بر فراز کوه جودی قرار گرفت و مسافرین آن سالم از کشتی پیاده شدند صفحه ۲ از ۲ صفحه
     بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﺑﻪ‌ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩی‌ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺩﺭ ﻛﻤﻴﻦ ﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ﺍﻣّﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﻫﺮﮔﺎﻩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﺯﻣﺎﻳﺪ ﻭ ﮔﺮﺍﻣﻴﺶ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻧﻌﻤﺘﺶ ﺩﻫﺪ، ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﻣﺮﺍ ﮔﺮﺍمی ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ﻭلی ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﺯﻣﺎﻳﺪ ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﻨﮓ ﺳﺎﺯﺩ، میﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ! ﺑﻠﻜﻪ [ﺧﻮﺍﺭی ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍی ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ] ﻳﺘﻴﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﺍمی نمیﺩﺍﺭﻳﺪ وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﻭ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻏﺬﺍ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺑﻴﻨﻮﺍ ﺗﺸﻮﻳﻖ نمیﻛﻨﻴﺪ وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَّمًّا ﻭ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﺭﺍ [ﺣﻖّ ﻭ ﻧﺎﺣﻖّ] ﻳﮏ ﺟﺎ میﺧﻮﺭﻳﺪ وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﻭ ﻣﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ - آیات ۱۴ الی ۲۰
هدایت شده از 📃دیوار احادیث📃
علیه‌السلام وَمَنْ ضُيِّقَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَرَ ذلِکَ اخْتِبَاراً فَقَدْ ضَيَّعَ مَأْمُولاً كسى كه خداوند بر او تنگ گيرد و او آنرا آزمايش نداند پاداش اميدبخشى را از دست داده است - حکمت ٣۵٨ 🍁🍁🕊🍁🍁
به‌نام الله مدظله‌العالی تجلیل از کار بسیار خوب و لازمی است و یک وظیفه است بر عهده‌ی همه چرا میگوییم وظیفه است؟ به خاطر اینکه یک سیاستی وجود دارد - یک سیاست دنیایی، بین‌المللی؛ که حالا آن سیاست در داخل هم یک شعبی پیدا می‌کند - برای به فراموشی سپردن نمادهای انقلاب؛ که یکی‌ [ از این نهادها ] و برترینش مجاهدت و شهادت در راه خدا است؛ برای اینکه نام شهدا را، یادشان را، حرکاتشان را به فراموشی بسپرند؛ شما در واقع در مقابل این حرکت خبیثانه دارید حرکت می‌کنید ۱۳۹۸/۹/۲۵