eitaa logo
ققنوس
1.3هزار دنبال‌کننده
206 عکس
70 ویدیو
4 فایل
گاه‌نوشته‌های رحیم حسین‌آبفروش... نقدها و‌ نظرات‌تان به‌روی چشم: @qqoqnoos
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدنی نیست، گریستنی است، نیست، روزگار ماست، نیست، فراتر از سینما است، است، بغض‌فروخفته‌ای است که بر روی سر باز کرده‌است... فیلم نیست، است، است و چه‌قدر امروز، همه ما به این محتاجیم... . این‌بار بر شاخه درخت سینما نشسته و فریاد می‌زند پادشاه سال‌هاست که برهنه است! و همین کافی است که مغضوب و مبغوض این خسته باشی، از چه توقعی داری؟! . گفته بودند که شهر خالی است زعشاق، بود کز طرفی مردی از خویش برون آید و کاری بکند، حالا در میانه کرختی و خرفتی من و تو، در زمانه »توسعه حداکثری اقصی‌نقاط بدن« تو و من، در روزگار رونق و حراج شرف، نمی‌تواند فیلم‌های بی‌مزه آپارتمانی یا فیلم‌های پرافاده بسازد، حتی در این شرایط سراغ یا هم نمی‌رود، نه این‌که نتواند، که قبل‌تر ثابت کرده خوب هم می‌تواند، نمی‌تواند چون احتمالاً «چیزی» در اعماق وجودش نمی‌گذارد، «چیزی» که هرچند این‌روزها کم‌یاب است، اما قدیم‌ترها بیش‌تر پیدا می‌شد، «چیزی» که هرچند در دیکشنری انتلکتوئلْ‌جماعت وطنی پیدا نشود، اما در قاموس عوام‌الناس به آن می‌گویند... عبارتٌ‌اخرای . شیر مادرش حلال و دم پدرش گرم که این را جز از سر سفره حلال و طیب نمی‌توان برداشت... بعد از و پس از مدتی ایستادن در غبار، حالا پس از وقت آن رسیده بود که ببینی امرپز و و و ، اگر بودند بر کدام مصیبت گریبان چاک می‌دادند. خوش به‌حال ، وقتی که می‌آید برای یاری‌اش! می‌دانم این‌جا اسمش است، اما برای من است، بیچاره ! چه بار سنگینی بر دوشش نشسته، در روزگار ها، در دوره خاله‌زنک‌ها... . در شرایطی که من و تو فقط شاهدِساکت قصه‌ایم، تنها یک فریاد می‌زند... وقتی قدیمی‌ترها دست‌دردست بادقت آداب معاشرت را به‌جا می‌آورند، باز هم یک است که هنوز حس‌گرهایش کار می‌کند و وجودش سِرّ نشده... دردش می‌گیرد و این درد را فریاد می‌کند بر پرده سینما... من فارغ از خوب و بد فیلم و نقدها و نظرها، تعجب می‌کنم از مسؤولی که لاتاری را ببیند و... نه، توقع ندارم برود و بمیرد، اما تعجب می‌کنم اگر شب راحت بخوابد... . کاش جایی پیدا می‌شد و مصوب می‌کرد، شرط لازم برای پذیرش مسؤولیت در ، دوبار دیدن بادقت است، بعد از سه‌بار نوشیدن ! کاش جایی بود که مجاب می‌کرد، شرط شرکت در هر مذاکره‌ای از طرف ، مطالعه دقیق متن دیالوگ‌های است، بعد از مباحثه عمیق حرف‌های . ممنونیم ، ... ممنونیم که اون‌جای وجودمون رو... اسمش چی بود؟... داشت یادم می‌رفت، آها! غیرت، آره غیرت‌مون رو دوباره تکون دادی، دمت گرم... ! دل‌مون برای تنگ شده‌بود، برای و قصه‌هایش، یادت نرفته که؟: «ایام، ایام جشن بود. . همه تو اوج شادی بودن که یهو یه غول حمله کرد به این جشن... من شما رو نمی‌شناسم، اما اگه مثل ما حرف می‌زنید، پس معنی غیرتو می‌فهمید. این داره خشک می‌شه. شاهرگ این غیرت... کمک کنید نذاریم این اتفاق بیفته. من برا صبرتون یه می‌خوام؛ همین!» و و و ، و ، و ، همه و همه برای من قهرمان‌های دوست‌داشتنی یک قصه‌اند... . چه‌قدر حس غریب پایان فیلم، این درهم‌آمیختگی شیرین بود... زنده باشی ! سالیان سال برای فیلم بسازی، نه، نه، سالیان سال، ها را بدل کنی به ، که آن‌گاه هم خواهدشد... .  يک روز اگر از من و عشق و تو بپرسند: «پيغمبرتان كيست؟» بگو درد، بگو درد! . کجا باید برم یه دنیا خاطره‌ات تو رو یادم نیاره کجا باید برم که یک شب فکر تو منو راحت بذاره @qoqnoos2
«ما هر روز در جمهوری اسلامی در حال انتخابات هستیم...» (گزیده‌ای از سخنان وحید جلیلی در جمع اعضای دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی؛ ۳۱فروردین۹۶ (یک‌ماه قبل از انتخابات)) شما فرض کنید صبح روز بلند شده‌اید و می‌بینید که همه ضدانقلاب‌ها و بی‌تفاوت‌ها دارند رأی می‌دهند، ولی انقلابی‌ها هیچ‌کدام از خانه بیرون نمی‌روند و به انتخابات بی‌اعتنا هستند. اگر این صحنه تکان‌دهنده را ببینیم، می‌گوییم انقلاب از دست رفت. ▫️▫️▫️ این اتفاق، هر روز دارد می‌افتد. هر روز در ، انتخابات‌های فرهنگی‌ای در حوزه‌های ، ، ، و... برگزار می‌شود و آن‌هایی که سبک زندگی و پارادایم فکری‌شان در یک فضای دیگر است با صف‌های دراز چندصدهزار نفری رأی می‌دهند، بعد این‌طرف، بهترین فیلم‌هایش، نه در فضای عمومی، بلکه در فضای حزب‌اللهی شکست می‌خورد. ▫️▫️▫️ بعد از ۳۵ سال، برای ، برای ، یک فیلم ساخته شده است. ... ترازش هم هالیوودی است. چه‌طور ایام انتخابات روی‌مان می‌شود که عکس فلان کاندیدا را بگیریم سر چهارراه ولیعصر تبلیغات کنیم، خب این هم یک است و برآیندی را به فضای سینمایی کشور منتقل می‌کند. ماجرای نیمروز مثل این می‌ماند که رجائی کاندیدا شده است. ▫️▫️▫️ مقام معظم رهبری در می‌گویند من ورود نمی‌کنم، فقط ۴۰ میلیون رأی می‌خواهم، ولی در ، ورود می‌کنند، داد هم می‌زنند که به فلان اثر رأی بدهید. بعد ما همین‌جوری نگاه می‌کنیم که آثار دیگر رأی بیاورد. در حوزه اقتصاد مقاومتی هم مثلاً مستندی مثل ، درباره آن فرد کردِ اهل‌سنت در که کشور را از واردات باسکول بی‌نیاز کرده است، کاندیدای ما است که باید به ملت معرفی کنیم تا رأی بیاورد. ▫️▫️▫️ ما دائم در حال هستیم و بخشی از شکست‌های ما و بخشی از پیروزی‌های دیگران در عرصه ، ناشی از همین است. چون او کرده است. مثلاً ۱۴ میلیارد رأی آورده، سه ونیم میلیارد، دو ونیم میلیارد. اگر در یک سال گذشته جمعیت معتنابهی، ، ، و را می‌دیدند، حتماً قاعده فرهنگی جامعه رشد می‌کرد. وقتی طرف مقابل در فرهنگ رأی می‌آورد، در هنر رأی می‌آورد، در رسانه برنده می‌شود، در ساحت سرگرمی پیروز می‌شود چرا در انتخابات سیاسی برنده نشود؟ شکست سیاسی یک‌باره که اتفاق نمی‌افتد. ▫️▫️▫️ فرق با باید در همین باشد. چه‌طور در دو هفته تبلیغات انتخابات شور و ابتهاج داریم، باید در تمام طی سال ناظر به همه انتخابات‌های مختلفی که در همه حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی، رسانه‌ای و... برگزار می‌شود چنین حس و حضور به‌روز و زنده‌ای داشته باشد. نه این‌که فرهنگی، هنری، رسانه‌ای و...  را تحریم کنیم و بخواهیم در توقع پیروزی قطعی داشته باشیم. مثلاً امروز انتخابات است، بعد شما بروید پیک‌نیک یا زیارت و بگویید ما شنبه می‌آییم در خیابان داد می‌زنیم. دیگر فایده‌ای ندارد. یتیم‌خانه ایران، ماجرای نیمروز و... روی پرده است، بگوییم ما در تلویزیون می‌بینیم. وقتی در ، شکست خوردی دیگر چه فایده‌ای دارد؟ باید هم خودمان به وظیفه عمل کنیم هم از دیگران مثل و و که به وظیفه عمل نکرده‌اند مطالبه‌گری کنیم. 🎙️ @qoqnoos2