#فیزیکالیسم
✅فیزیکالیسم physicalism و ماتریالیسم materialism هر دو به معناتی مادهباوری ترجمه میشوند که خود دارای ابهام بوده و مراد از آن چندان روشن نیست. این ابهام به کاربردهای فیزیکالیسم و ماتریالیسم مربوط میشود. دنیل استولجر به مشکل این کاربردها اشاره کرده است: Stoljar, Daniel. Physicalism, p.9, Routledge (2010)
در ادامه به بیان خلاصه دیدگاه او میپردازیم:
📌 اصطلاح فیزیکالیسم را نخستین بار اتو نویراث (1931) Otto Neurath و ردولف کارنپ (1951) Rodulf Carnap به فلسفه وارد کردند. البته معمولاً به آنها #ادعایزبانی نسبت داده شده است؛ بدین مضمون که هر گزارهای با برخی گزارههای فیزیکی مترادف است. در مقابل، ماتریالیسم از قدیم بر یک #ادعایمتافیزیکی دلالت داشته است که هستی یا جهان مادی است. بنا بر این، به نظر نویراث و کارناپ فیزیکالیسم با ماتریالیسم تفاوت دارند؛ اولی ادعایی زبانی و دومی یک ادعای متافیزیکی است.
📌 گاهی میان فیزیکالیسم و ماتریالیسم بر مبنای دیگری فرق گذاشته میشود. در این کاربرد فیزیکالیسم عامتر از ماتریالیسم است. ماده matter که materialism از آن گرفته شده بر چیزی دلالت دارد که فضا را پر میکند و سخت و غیرقابل نفوذ و غیره است. در صورتی که دانش فیزیک نشان داده این دیدگاه درست نیست. دانش فیزیک مدرن وجود چیزهایی را میپذیرد که بدین معنا مادی نیستند. به همین دلیل، برخی از فلاسفه از فیزیکالیسم به جای ماتریالیسم دفاع میکنند که: اوّلاً، بنیادی بودن دانش فیزیک را در بر دارد و ثانیاً، به جای ماده به معنای فوق از فیزیک به معنای وسیع کلمه سخن میگوید.
🔺هر دو تمایز قابل نقد هستند. #ادعایزبانی نویراث و کارنپ که جزو حلقه وین بودند رد شده است. تمایز دوم هم قابل نقد است؛ چرا که امر فیزیکی با امر مادی یکی است (به گونهای معنای ماده هم توسعه مییابد و هر چیزی را که فیزیک میگوید در بر میگیرد) تمایز نهادن میان فیزیکالیسم و ماتریالیسم جایگاهی ندارد. همان طوری که دیوید لوئیس David Lewis خاطر نشان کرده، اصطلاح ماتریالیسم زمانی به کار رفت که بهترین فیزیک همان فیزیک ماده (به همان معنا) بود. اما اکنون، برترین دانش فیزیک وجود چیزهای دیگری را نیز میپذیرد, اصطلاح ماتریالیسم هم مطابق آن تغییر میکند.
@hekmatebaleghe
@quantum_philosophy_of_mind
#فیزیکالیسم بهعنوانیک برنامهپژوهشی
✅فیزیکالیسم، هر چند به معنای ماده باوری است، ولی با ماتریالیسم تفاوت دقیقی هم دارد. فیزیکالیسم مادهباوری صرف نیست. بلکه درون خود یک برنامه پژوهشی Reasrch programme هم دارد. اگر هر جیزی مادی است پس باید یک برنامه پژوهشی داشته باشد که امور به ظاهر غیرمادی را به گونهای به امور مادی و فیزیکال برگرداند.
✅این برنامه پژوهشی در میان فیزیکالیستها به صورتهای گوناگون دیده میشود و آنها تلاش میکنند با روشهای مختلف امور به ظاهر غیرمادی را به امور مادی برگردانند. از این گذشته، #تقلیلگرایی reductionism درون این برنامه نهفته است. فیزیکالیست باید امور غیرمادی را به امور مادی تقلیل و تحویل بدهد.
✅این دو نکته نشان میدهد که نباید فیزیکالیسم را صرفاً یک ادعای ساده متافیزیکی دانست. بلکه فیزیکالیسم یک دیدگاه متافیزیکی پیچیده و دارای یک برنامه پژوهشی تقلیلگرایانه است.
@hekmatebaleghe
@quantum_philosophy_of_mind
معرفی #کتاب
#ذهنـتوسعهـیافته
✅ دیوید چالمرز و اندی کلارک فرضیه «ذهنتوسعه یافته» را مطرح کردهاند. بنا به این نظریه، ذهن ما آدمیان از محدوده پوست و بدنمان فراتر میرود و گسترش مییابد. آنها ادعا میکنند که وقتی ما با ابزارهای دیجیتال کار میکنیم آنها بخشی از ذهن ما میشوند؛ یعنی با آنها فرایندهای شناختی را انجام میدهیم. فرض کنید وارد یک فروشگاه میشویم و به فهرست خریدهایی که روی گوشی خودمان داریم نگاه میکنیم تا بیاد بیاریم که چه چیزهایی را باید بخریم. در این مورد فرایند ذهنی «به یاد آوردن خریدن چیزی» که فراموش کردهایم؛ مانند نان، فرایندی است که فراتر از امور داخل سرما میرود. در واقع در این مورد این فرایند ترکیبی از بخشی طبیعی و بخشی دیجیتالی است؛ یعنی این فرایند فرآیندی «عصبی ـ دیجیتالی» است. اپلیکیشن های یادداشتبرداری تلفنهای همراه بخشی از فرایند یادآوری من است.
@hekmatebalge
@quantum_philosophy_of_mind
♦️ چالمرز دیدگاه «ذهن توسعهیافته» را در مقدمهای که بر کتاب کلارک نوشته با یک مثال توضیح میدهد. یک ماه پیش من یک موبایل آیفون خریدهام. این موبایل در این مدت برخی از کارهای محوری مغز مرا انجام داده است. این موبایل جای بخشی از حافظهام را گرفته و برخی از شمارههای تلفن و آدرسها را ذخیره کرده است. این کارها پیشتر به عهدة مغز من بود.همچنین،از آن برای محاسبه (جمع و تفریق و غیره) استفاده میکنم. به کمک آن جدولهایی از مخارج و غیره تهیه میکنم و آنها را محاسبه میکنم. این موبایل منبع شگفتآوری است؛ با آن همیشه به گوگل دسترسی دارم تا برخی از اطلاعات موردنیاز برای حل نزاعها را به دست بیاورم. من برخی از برنامههایم را با آن طراحی میکنم. از تقویم آن استفاده میکنم تا تعیین کنم چه کارهایی را در ماههای آینده میتوانم یا نمیتوانم انجام دهم. من حتی گاهی خیالهای باطلم را روی این گوشی انجام میدهم؛ از روی بیکاری با کلمات و تصاویر روی صفحة آن، وقتی تمرکز ندارم، بازی میکنم.
🔷کلارک ادعا میکند که این آیفون: اوّلاً، فرایند پردازش را، بیآن که از دستانم استفاده کنم، سریعتر میکند. ثانیاً، این موبایل از پیش بخشی از ذهن من بوده است.
@hekmatebalge
@quantum_philosophy_of_mind
#ذهنتوسعهیافته: موج اول و دوم
🔺#ذهنتوسعهیافته به موج اول و موج دوم تقسیم میشود. ذهن توسعهیافته «اصل برابری» the Parity Principle (PP) را مبنا قرار میدهد. اصل برابری را میتوانیم با تعهد به این دیدگاه توصیف کنیم که گسترش شناختی برابری یا همارزی میان پردازش اطلاعات درونسر یا ذهنی و استفاده از اشیاء محیط پیرامونی را در بر میگیرد. دستهای دیگر از طرفدران نظریه ذهن توسعهیافته این اصل را نمیپذیرند و از این رو، ذهن توسعهیافته موج دوم و حتا موج سوم نیز پیدا شده است.
✅چالمرز و کلارک برای #اصلبرابری مثالی را میآورند. بسیاری از ما نام بازی کامپیوتری تتریس را شنیدهایم. هدف این بازی این است که شکل اجسام در حال سقوط را تغییر دهید تا این اجسام بتوانند یک خط ثابت را در پایین صفحه نمایش تشکیل دهند. بازیکنان میتوانند این کار را به دو صورت انجام دهند. آنها می توانند به سرعت در ذهن خود محاسبه کنند که چگونه این اشیاء باید قبلاً تغییر داده شوند. سپس تنظیمات لازم را روی صفحه انجام دهند. یا در عوض میتوانند از یک جوی استیک متصل به رایانه برای انجام همان تنظیمات استفاده کنند.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
#آزمایشفکری ذهنتوسعهیافته
✅آزمایش فکری دیگری مشهورترین نمونه ذهن توسعهیافته است که چالمرز و کلارک به آن اشاره کردهاند. اتو و اینگا هر دو ساکن نیویورک هستند. اتو در مراحل اولیه بیماری آلزایمر است و به همین دلیل در به خاطر سپردن چیزها دچار مشکل شده است. او سعی می کند با همراه داشتن یک دفترچه یادداشت بر این مشکل غلبه کند. هر زمان که اتو چیزی را می شنود که فکر می کند ممکن است مهم باشد و ارزش به خاطر سپردن داشته باشد، سریع آن را در دفترچه یادداشت خود یادداشت میکند.
✅با این حال، دوست اتو، اینگا، چنین مشکلی با حافظه خود ندارد. او به راحتی اطلاعات را به حافظه خود میسپرد. حال فرض کنید. اینگا در مورد نمایشگاهی در موزه هنر مدرن می شنود و میخواهد به دیدن آنجا برود. او لحظهای فکر میکند و به یاد میآورد که موزه در خیابان 53 است و در همان روز از موزه بازدید میکند. اتو همچنین درباره این نمایشگاه میشنود و مانند اینگا تصمیم میگیرد که به دیدن آنجا برود. با این حال، اتو به جای تلاش برای یادآوری مکان موزه، به سادگی دفترچه یادداشت خود را باز میکند و از روی آدرس محل که قبلاً نوشته است به دیدن موزه میرود.
✅✅به نظر کلارک و چالمرز، اینگا و اتو هر دو باور ناآگاهانهای در مورد مکان موزه دارند. تنها تفاوت آنها در این است که در حالی که باور ناخودآگاه اینگا در داخل سر او قرار دارد، باور ناخودآگاه اتو تا حدی در خارج از سر او در دفتر یادداشتاش قرار دارد.
✅✅اصل برابری هم به این معنی است که مکان فیزیکی یک شی از نظر کارکرد مهم نیست. در عوض آنچه از نظر کارکردی ارتباط دارد، نقشی است که شی در انجام یک کار توسط یک فرد ایفا میکند. این در مورد اتو صدق میکند. زیرا اتو با دفترچهاش همان کاری را میکند که اینگا با حافظه بیولوژیکیاش انجام میدهد.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
#کوالیا
✅کوالیا (Qualia) واژة لاتین و جمع #کواله (quale) است که #ویژگی درونی و کیفی #تجربه را توصیف میکند. ما در زندگی روزمره غالباً از جنبههای پدیداری تجارب خود گزارش میدهیم و آنها را برای دیگران توصیف میکنیم. برای مثال، وقتی یک شیئی را میبینیم و میگوییم قرمز به نظر میآید. یا یک شیئ داغ را به طور ناگهانی به دست میگیریم و میگوییم: «دستم سوخت» یا «احساس سوزش میکنم». این قبیل کیفیتهای تجارب بخش عمدهای از حیات #ذهن ما را تشکیل میدهند. این کیفیات و ویژگیهایی که در تجارب ما ظاهر میشوند «کوالیا» نام گرفتهاند.
✅کوالیا در ادبیات #فلسفهذهن به یکی از چهار شیوه تعریف شده است:
۱. ویژگیهای پدیداری #ادراک
۲. ویژگیهای داده #حسی
۳. ویژگیهای غیربازنمودی درونی
۴. ویژگیهای توصیفناپذیر #تجربه
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
#شکافتبیینی
✅#کوالیا در فلسفه ذهن معاصر نقشهای مختلفی دارد و بر سر برخی دیدگاهها مانع به شمار میآید. که عبارتند از:
1. مادهگرایی
2. تقلیلگرایی
3. منظر سوم شخص
#کوالیا امر درونی و غیرمادی است و آن را نمیتوان به امور مادی تقلیل داد. همچنین, ما #کوالیا را در منظر اول شخص مییابیم و در منظر سوم شخص چنین چیزی دیده نمیشود. همچنین، کوالیا مانع بزرگی بر سر راه علوم اعصاب بوده است.
✅ما معمولاً با #دروننگری حالات پدیداری خود را در مییابیم. همچنین، ما فرض میکنیم که میدانیم در مغز و بدن ما چه میگذرد. اما میان این دو شکافی بزرگ وجود دارد. ما هر قدر هم به ساختار نورونها و فعل و انفعالات شیمیایی که هنگام شلیک نورونها رخ میدهد علم داشته باشیم نمیتوانیم توضیح دهیم که جرا آنها فلان احساس #ذهنی را ایجاد میکنند. این مسأله «شکاف تبیینی» (explanatory gap) کوالیا نام گرفته است.
✅✅دستهای مانند #جکسون و #چالمرز قایلند که این شکاف پرنشدنی است و پیامد آن، وجود شکافی پرنشدنی در جهان است. تجارب و احساسات دارای کیفیتهای ذهنی و #غیرفیزیکی غیرقابل کاهش هستند. برخی دیگر بر این باورند که شکاف تبیینی ممکن است روزی پر شود، اما ما در حال حاضر فاقد مفاهیمی هستیم که دیدگاههای ذهنی و عینی را در کنار هم قرار دهیم. بر اساس این دیدگاه، ممکن است در آینده معلوم شود که این کیفیات فیزیکی هستند، اما ما در حال حاضر هیچ تصور روشنی در مورد چگونگی آن نداریم.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
🔺کتاب «#کوانتا و ذهن: جستارهایی در باب پیوند میان #مکانیک #کوانتوم و #آگاهی» در سال 2019م با ویراستاری دو باروس (J. Acacio de Barros) و مونتمایر (Carlos Montemayor) منتشر شده است و برخی مقالات مهم در فلسفه #ذهن #کوانتومی را در بردارد. کتاب به سه بخش تقسیم میشود:
✅بخش اول (#کوانتا ذهن را آگاه میکند) نه مقاله در بردارد که عناوین برخی از آنها عبارت است از: اراده آزاد و جهان کوانتوم، ماده و #ذهن، کجا #کوانتا با ذهن برخورد میکند؟، #فلسفهذهن بوهمی، و غیره.
✅بخش دوم (ذهن کوانتا را آگاه میسازد) نیز 6 مقاله در بردارد که عناوین برخی از مقالات هم عبارت است از: آیا جایی برای #آگاهی در مکانیک #کوانتوم هست؟ مکانیک #کوانتوم و آگاهی: برخی دیدگاهها از ناویس ( Novic)، پانسایکیزم و مکانیک کوانتم: مناقشات تبیینی، دروننگری و برهمنهی و غیره.
✅بخش سوم (کوانتا و ذهن جهانبینیها را آکاه میسازند) مقالاتی در خصوص ارتباط مکانیک #کوانتوم و ذهن و برخی جهانبینیها را در بردارد. این بخش 5 مقاله در بردارد که عناوین برخی عبارتند از: حال مطلق، #ذن و #ذهن واحد شرودینگر، وحدتبخشیدن به تصمیمگیری، مشاهده و دسترسی به اطلاعات در جهان #کوانتوم و غیره.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
شش نقش #آگاهی
✅در فلسفه ذهن #آگاهی شش نقش مهم و مناقشهبرانگیز دارد که عبارتند از:
🔺مانعی نگرانکننده برای #ماتریالیسم (فیزیکالیسم): ویژگی کیفی آگاهی همواره مشکلی برای فیزیکالیسم بوده است. چرا که به نظر میرسد که در جهان دو نوع اشیاء متفاوت وجود دارند: اشیاء مادی که توسط دانش فیزیک بررسی میشوند و اشیاء دیگر (کوالیا) که به آگاهی تعلق دارند و از راه درون باید تجربه شوند. همچنان که مغزها وجود دارند، دردها و مزهها و غیره نیز وجود دارند.
🔺شکاکیت نسبت به اذهان دیگر: آگاهی شکایت نسبت به اذهان دیگر را جهت میدهد و توجیه میکند. کسی که آگاهانه تردید دارد که آیا اذهان آگاه دیگر وجود دارند، نمیتواند تردید کند که آیا آنها خودش آگاه هست یا نه. تنها ذهن آگاهی که میتواند از وجود آن مطمئن باشند ذهن خودش هست.
🔺تبیین علّی: مفهوم آگاهی بر پایه تبیین علّی casual explanation رفتارهای بشری استوار شده است. من دستم را از روی آتش کنار میکشم، زیرا موجب درد میگردد. شما رفتار دیگران را تقلیلد میکنید؛ زیرا به عامهپسند بودن یا توفیق او حسادت میبرید. اگر احساس درد نباشد من دستم را کنار نمیکشم و اگر احساس حسادت نباشد تقلید هم نخواهد بود.
🔺هویت شخصی: آگاهی، بنا به ادعا، حامل #هویتشخصی (personal identity) است. جان لاک این ادعا را مطرح میکرد که هویت تاریخی شخص وابسته به گستره گذشتهنگر آگاهی زندگینامهای اوست. برای مثال، اگر من به یاد بیاورم که در ده سال پیش در تهران کجا بودم پس همان پسر هستم.
🔺خودآگاهی: نقش دیگر آگاهی، #خودآگاهی (self-conscious) است. وقتی به اعتقادات خود توجه میکنیم یا از تمایلات و باورهایمان گزارش میدهیم، آرزوها و امیدهای خود را بیان میکنیم، در باره این امور احساس شخصی «از آنِ من بودن» داریم.
🔺نقش اخلاقی: آکاهی نقش اخلاقی دارد. تعدادی از فلاسفه بر این باورند که تنها موجودات آگاه اخلاقی به شمار میآیند و موجودات ناآگاه (مانند امواج، سنگها و غیره) را نمیتوان اخلاقی به شمار آورد.
جهت مطالعه بیشتر به کتاب ذیل رجوع کنید:
Graham, George. Philosophy of Mind, pp.202-203
@hekmatebaleghe
@quantum_philosophy_of_mind
May 11
#فیزیکالیسم #تقلیلگرا و #ناتقلیلگرا
✅جیگون کیم Jaegwon Kim به نکتهای در باب اهمیت #فیزیکالیسم در فلسفه #ذهن معاصر اشاره کرده است. فیزیکالیسم واکنش شدید #فلاسفهذهن معاصر به دوگانهانگاری دکارتی بوده است.
✅دوگانهانگاری جوهری در #فلسفهذهن معاصر به طور عمده به خاطر دلایل متعددی کنار نهاده شد. این ایده که جوهرهای غیرمادی بیرون از چارچوب مکان و زمان و در واکنش متقابل علّی با فرایندهای مادی، آن گونه که دکارت باور داشت، وجود دارند، به نظر بسیاری از اندیشمندان، بسیار معماگونه، رازآمیز و در نهایت نامنسجم است.
✅#فیزیکالیسم هستیشناختی؛ یعنی این دیدگاه که موجودات یا جواهر عینی در جهان مکانمند و زمانمند، غیر از ذرات مادی و تودههایی از آنها وجود ندارد، دیدگاهی مسلط در مسألة ذهن و بدن بوده است. در بسیاری از بحثهای معاصر، فیزیکالیسم هستیشناختی، نه نتیجهای که نیاز به اثبات دارد، بلکه نقطة آغاز بحث را تشکیل میدهد.
✅کیم در ادامه به این نکته اشاره میکند که نزاع بر سر فیزیکالیسم در ادامه به محور دیگری انتقال یافته و آن نزاع میان فیزیکالیسم تقلیلگرا و فیزیکالیسم ناتقلیلگرا
✅✅ فیزیکالیسم #تقلیلگرا (reductive physicalism): فیزیکالیست تقلیلگرا میپذیرد که ویژگیهای ذهنی قابل تقلیل به ویژگیهای فیزیکی بوده، در نهایت روشن میشود که جزو همین ویژگیها هستند. بنا به این دیدگاه، هیچ ویژگیهای غیرفیزیکی در جهان وجود ندارد. همه ویژگیها به ویژگیهایی تقلیلپذیرند که در فیزیک بنیادین آنها را مجاز میداند. به نظر کیم، برای بیش از دو دهه #تقلیلگرایی در حال انحطاط عمیق بوده است و گونه پرنفوذ فیزیکالیسم، فیزیکالیسم ناتقلیلگرا بوده است.
✅✅ فیزیکالیسم ناتقلیلگرا (nonreductive physicalism): بنا به این دیدگاه، ویژگیهای ذهنی، همراه با دیگر ویژگیهای سطح بالاتر ، حوزهای مستقل را تشکیل میدهد که در برابر تقلیل به حوزة مادی مقاومت میکنند. این نوع دیدگاه ناتقلیلگرا به عنوان مبنای فلسفی علوم شناختی به کار رفته است و برای تأیید این ادعا مورد استفاده قرار گرفته که #علومشناختی علمی مستقل و غیرقابل تقلیل با واژگان و روش متمایز خودشان را تشکیل میدهند که قابل پاسخ با محدودیتهای روششناختی و تبیینی علوم بنیادین؛ از قبیلِ #فیزیک و #زیستشناسی، نیست.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
#درهمتنیدگی و #فلسفهذهن
✅#درهمتنیدگی entaglement یکی از مفاهیم بنیادین #مکانیککوانتوم بوده، به یکی از اصول اساسی آن اشاره میکند. بنا به این اصل ذرات #کوانتومی ممکن است به صورت غیرموضعی در ارتباط باشند. به بیان دیگر، هر قدر هم آنها از هم دور باشند، ولی باز با هم در ارتباط باشند. این اصل، اصل استقلال در #فیزیککلاسیک را نفی میکند که بنا به آن، اشیاء به صورت جداگانه و مستقل از یکدیگر رفتار میکنند.
✅#نیلز بور در این باره گفته است: «یکی از شگفتانگیزترین اکتشافات #فیزیک مدرن این است که اجسام آنقدر که به نظر میرسد جدا نیستند. هنگامی که به درون هسته حتی جامدترین مواد فرو می روید، جدایی از بین می رود. تنها چیزی که باقی می ماند، مانند لبخند #گربه چشایر آلیس در سرزمین عجایب، روابطی است که به طرز عجیبی در فضا و زمان گسترش می یابد. این پیوندها توسط تئوری #کوانتومی پیشبینی شده بود و آلبرت #انیشتین آن را «عمل شبحوار از فاصله» نامید. یکی از بنیانگذاران نظریه #کوانتومی، اروین #شرودینگر، این ویژگی را #درهمتنیدگی نامید».
@quantum_philosophy_of_mind
👇👇👇
✅✅#درهمتنیدگی در برخی از مباحث #فلسفهذهن مطرح شده است. از جمله:
1. رابطه #ذهن و بدن: گاهی رابطه #ذهن و #بدن بر اساس #درهمتنیدگی بیان میشود؛ بدین بیان که این دو درهم تنیدهاند و رابطه #کوانتومی دارند.
2. نحوة ارتباط فرایندهای شناختی #مغز/ذهن: گاهی در نحوه ارتباط فرایندهای شناختی مغز یا با یکدیگر گفته میشود که آنها در هم تنیدهاند.
3. نحوه ارتباط اذهان با یکدیگر و مسأله #ذهنخوانی (mind reading): این که ما چگونه ذهن دیگران را میخوانیم یا به باورها و نگاههای آنها پی میبریم یکی از مباحث مهم #علومشناختی است. دستهای بر اساس #درهمتنیدگی اذهان ادعان میکنند که این امر به کمک #درهمتنیدگی صورت میگیرد.
هر یک از دیدگاهها مورد نقدهای جدی نیز قرار گرفته است.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
هدایت شده از حکمت بالغه
نشست علمی با حضور پروفسور اندروز.
لازم به ذکر است که خانم اندروز در علوم شناختی و خصوصا شناخت حیوانات animal cognition کار کردهاند.
@hekmatebaleghe
@quantum_philosophy_of_mind
✅ایرادهای فلسفی بزرگ بر هوش مصنوعی:تاریخچه ومیراث#جنگهایهوشمصنوعی
📌این اثر که توسط پنج نویسنده به نگارش درآمده و در سال 2021م منتشر شده، به بیان #جنگهایفلسفی مرتبط با #هوشمصنوعی پرداخته است. جنگهای هوش مصنوعی که اواخر قرن بیستم شروع شد که در آن هیچ #فیلسوفی؛ نه طرفداران و نه مخالفان #هوشمصنوعی، برنده نشد. آنها به تساوی رسیدند. پیروزی های قابل توجهی در طول پنج دهه جنگ حاصل آمد، در حالی که موضوعاتی که #جنگها بر سر آنها بود هنوز مورد بحث هستند و نه استدلالهای موافقان #AI و نه مخالف آن به طور قابل توجهی از زمان معرفی آنها تغییر نکرده است.
@quantum_philosophy_of_mind
👇👇👇
📌به نظر نویسندگان این اثر تقریباً بین سالهای 1950م تا 2000، چهار #جنگ مرکزی #AI رخ داد:
1. جنگ بر سر محدودیتهای منطقی رایانهها، که تصور میشد از #هوشمصنوعی کاملاً جلوگیری میکند.
2 جنگی که بر سر آن معماری به ما اجازه می دهد تا #هوشماشینی را پیاده سازی کنیم، با فرض اینکه بتوانیم.
3. جنگ بر سر این که آیا رایانه ها اصلا میتوانند در باره چیزی بیندیشند؟ تلههای موش به موشها فکر نمیکنند. کامپیوترها فقط #تلهموشهای فانتزی هستند، اینطور نیست؟
4. #جنگ بر سر این که آیا #کامپیوترها می توانند خلاق باشند و هر یک از ارتباطات مرتبط ظریفی را که جهان ما را به هم پیوند میدهد، کشف کنند.
📌اثر دارای دو بخش است: در بخش اول به بیان مناقشات پیرامون این #جنگها پرداخته است و در بخش دوم به مباحث فراسوی جنگهای AI؛ یعنی مسائلی که امروز مطرح هستند (مسأله #آگاهی در #هوشمصنوعی و مسایل #اخلاقی استفاده از #هوشمصنوعی) پرداخته است.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
#تحققپذیریچندگانه
✅#تحققپذیریچندگانه multiple realizability ایدهای مهم در #فلسفهذهن است. پاتنم (۱۹۷۶) و فودور (۱۹۷۴) در رد دیدگاه اینهمانی مغز با #ذهن این ادعا را مطرح کردند که حالات ذهنی به صورت چندگانه تحققپذیر هستند.
🔺پاتنم بر این گمان بود که یک حالت #ذهنی ممکن است با فرایندهای #عصبی مختلفی تحقق بیابد. چه بسا فریند عصبی که در انسان درد را ایجاد میکند با فرایند #عصبی که در برخی حیوانات درد را ایجاد میکند کاملاً تفاوت داشته باشد. به همین دلیل، پاتنم میگوید:
«[این فرض که درد از نظر عصبی به یک شیوه در طیف گسترده #ارگانیسمهای ذیشعور تحقق مییابد] به یقین یک #فرضیهبلندپروازانه است» (۱۹۶۷)
🔺#تحققپذیریچندگانه همچنین ایدهای بسیار مهم در #علوماعصاب و #روانشناسی است. زیرا به تبیین انعطافپذیری #سیستمهایشناختی و #رفتاری ما کمک میکند. همچنین محدودیتهای رویکردهای #تقلیلگرا را برجسته میکند که هدفشان تبیین پدیدههای پیچیده صرفاً بر اساس #مکانیسمهای #عصبی زیربنایی آنهاست.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
کاربردهای #تحققپذیریچندگانه
✅ایده #تحققپذیریچندگانه دستکم در موارد زیر به کار رفته است:
۱. رد اینهمانی #ذهن با #مغز
۲. رد #رویکردهایتقلیلگرا
۳. تأیید #کارکردگرایی
۴. اثبات #دوگانهانگاریویژگی
۴. رد تشخیص ویژگیهای #ذهنی با ویژگیهای هر یک از علوم طبیعی.
۵. رد رابطه یک به یک میان حالات #ذهنی و حالات #مغزی
✅بنا به ایده تحققپذیری چندگانه #نگاشت یک به یک میان حالات #ذهنی و حالات مغزی در کار نیست و گونهای عدم تعین در این مورد وجود دارد؛ بدین معنا که مشخص نیست یک حالت ذهنی دقیقاً با چه حالت مغزی پدید میآید.
✅به نظر مندیک، بنا به #تحققپذیریچندگانه، پدیدههای #ذهنی ممکن است در چندین بستر مختلف و شاید حتی زیرلایههای غیرفیزیکی به وجود آیند. #فیزیکالیستها فرض میگیرند که یک انسان به خاطر اتفاقات فیزیکی خاصی در داخل بدن، به ویژه در داخل سیستم عصبی دارای حالات ذهنی، مانند یک باور یا یک درد، است. بنا بر این، اگر ممکن است یک باور یا درد در یک سیستم فیزیکی بسیار متفاوت، مانند یک #ربات که دارای یک «#مغز» کامپیوتری ساخته شده از سیلیکون و آرسنید گالیم (به جای لیپیدها و پروتئینهای تشکیل دهنده مغز انسان) تحقق یابد، در این صورت حالات #ذهنی ممکن است دارای چندین صورت تحقق فیزیکی باشند. از این گذشته، اگر امکان تحقق یک باور یا درد نه تنها در بسترهای #فیزیکی مانند #مغز انسان، بلکه در «جسم اثیری» غیر فیزیکی که ارواح از آن تشکیل شده است، وجود داشته باشد، حالات ذهنی ممکن است تحققهای غیرفیزیکی هم داشته باشند.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
#دوگانهانگاری نوخاسته
✅ویلیام هسکر William Hasker فیلسوف ذهن و فیلسوف دین در کتاب «نفس (/خود) نوخاسته» The Emergent Self در سال 1999م دوگانهانگاری نوخاسته را مطرح کرده است. او در این اثر دیدگاههای فیزیکالیستی در باب عملکرد ذهن انسان ؛ از قبیل #مادیگراییحذفی و #نظریه اینهمانی ذهن و مغز را به چالش میکشد و مفهوم ذهن را به عنوان پدیدهای نوظهور مطرح میکند.
✅هسکر دوگانهانگاری مورد نظرش را در مقابل دو نوع دیگر دوگانهانگاری قرار میدهد که عبارتند از: #دوگانهانگاری دکارتی و #دوگانهانگاریتومیستی. هسکر با نقد برخی دیدگاههای فیزیکالیستی معاصر شروع میکند و به بیان مشکلات آنها میپردازد.
✅هسکر نوخاستگی ذهن را بر پایه دو واقعیت استوار میسازد: رابطه علّی و اراده آزاد. ذهن بدین علت نوخاستگی بدیع دارد که هم از قدرت علّی برخوردار است و هم آزادی اراده آزادیخواهانه libertarian free wil دارد.
✅او به واقعگرایی در باب دستاوردهای علوم؛ از قبیل دستاوردهای نوروبیولوژی اعتراف میکند و دوگانهانگاریهای دیگر را از این جهت به نقد میکشد که چندان به نتایج این علوم وقعی نمینهند. همجنین، مانند جان سرل فلسفه ذهن معاصر را از این جهت به باد انتقاد میگیرد که بخش زیادی از آن به این دلیل ناموجه است که واقعیتهای بدیهی در باره امور ذهنی؛ از قبیل حالات ذهنی درونی آگاهانه، را انکار میکند. درست است که ما در مورد ذهن نظریاتی مانند نظریات علوم فیزیکی در دست نداریم که به خوبی اثبات شده باشند، اما انبوهی از اطلاعات در مورد فرآیندهای ذهنی، رویدادها و ویژگیها داریم، و باید با این فرض شروع کنیم که قرار است این دادهها را همانطور که هستند در نظر بگیریم.
✅واقعگرایی هسکر در باب علم و ذهن راه را بر دوگانهانگاری دکارتی میبندد. چرا که دکارت روح را دارای سرشتی کاملاً متفاوت با بدن مادی فرض میگیرد که هیچ رابطه ذاتی یا درونی با بدن ندارد و صرفاً از بیرون توسط خلقت؛ یعنی توسط فعل الهی بر بدن افزوده شده است. در مقابل، هسکر ادعا میکند که ذهن توسط مغز بشر به وجود آمده و چیزی نیست که از بیرون بدان افزوده شده باشد. ویژگیهای ذهنی بدین معنا نوخاسته هستند که آنها خصوصیاتی هستند که زمانی خود را نشان می دهند که اجزای مادی مناسب در روابط خاص و بسیار پیچیده قرار گیرند، اما این ویژگیها شامل تواناییهای علّی هستند که در غیاب آگاهی وجود ندارند.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
🔸 نشست علمی حیث التفاتی و هوش مصنوعی قوی
🔰 گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه با همکاری موسسه فرهنگی هنری حکمت بالغه برگزار میکند:
🎙 با حضور:
#ابوالفضل_کیاشمشکی
#علیرضا_قائمی_نیا
⏰ یکشنبه ۹ مهرماه۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۳۰
🏢 قم، سالن فرهنگ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
📡 حضور مجازی از طریق:
🌐 skyroom.online/ch/iict/hekmat
🔍 مشروح خبر👇
🌐 iict.ac.ir/eltefat-2
#نشست
#هوش_مصنوعی
🆔@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
#ذهنومیدانمغناطیسی
✅هسکر برای نشان دادن #دوگانگینوخاسته از تمثیل میدان مغناطیسی استفاده میکند. میدان توسط آهنربا «تولید می شود» به این دلیل که مواد تشکیل دهنده آهنربا به روش خاصی چیده شدهاند، یعنی زمانی که تعداد کافی از مولکولهای آهن در یک راستا قرار میگیرند تا «میدانهای کوچک» آنها یکدیگر را تقویت کرده و تولید کنند. میدان مغناطیسی کلی قابل تشخیص اما پس از ایجاد، میدان تأثیر خاص خود را بر روی خود آهنربا و همچنین بر سایر اجسام در مجاورت اعمال می کند. (در یک موتور الکتریکی، آرمیچر تا حدی به دلیل میدانهای مغناطیسی تولید شده توسط خود حرکت میکند.) با در نظر گرفتن این موارد، میتوان گفت که یک آهنربا نیروی مغناطیسی خود را تولید میکند. بنابراین، مغز میدان آگاهی خود را تولید میکند .
✅✅ذهن، مانند میدان مغناطیسی، زمانی به وجود میآید که اجزای تشکیلدهنده «پایه مادی» آن به شیوهای مناسب چیده شوند - در این مورد، در صندوق چینش بسیار پیچیده در سیستم عصبی انسانها و سایر حیوانات. مانند میدان مغناطیسی، علیت خودش را اعمال می کند. مطمئناً بر خود مغز و به طور قابل تصور نیز بر ذهن های دیگر (تله پاتی) یا بر سایر جنبههای جهان مادی (حرکت دادن از راه دور telekinesis).
✅✅✅خود هسکر به این نکته اشاره میکند که این تمثیل را باید تمثیلی ساده در نظر گرفت و برای خود محدودیتهایی دارد. تفسیر مفهوم میدان (و نیز مفهوم تأثیر از دور) از زمانی که پا به عرصة فیزیک گذاشت همواره مورد مناقشه بوده و بحث بر سر این که چه نوع هستیشناسی باید برای آن در نظر گرفت محل نزاع بوده است. از این گذشته، میدان مغناطیسی (و دیگر میدانهای فیزیکی) نوظهور به معنای قوی مورد نیاز در ویژگیهای ذهن نیستند. همچنین، وحدتی که در مورد آگاهی مطرح است در میدان فیزیکی نیست. آزادی اراده که در نفس هست در میدان فیزیکی نیست. این تمثیل تنها وضعیت هستیشناختی ذهن در نظریه #دوگانهانگارینوخاسته را نشان میدهد.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
#برهانوحدتآگاهی
✅هسکر در رد دیدگاههای فیزیکالیستی در باب ذهن #برهانوحدتآگاهی (the unity-of-consciousness argument) را مطرح میکند. به نظر او، از آنجا که امر فیزیکی همواره در حال تغییر و تبدل است، فرد بنا به مادیگرایی باید رشتهای از افراد متمایز باشد که هر یک توسط تغییر مستمر مولفههای مادی مغز به وجود آمدهاند. در نتیجه، باید فاعل وحدتیافتة تجربه وجود داشته باشد.
✅بر همین قیاس، سرشت دترمینیستیک جهان مادی و وجود ارادهآزاد آزادیخواه همراه با آگاهی با هم ناسازگارند. اراده آزاد نمیتواند خاصیتی باشد که شامل خصوصیات و روابط بین اجزایی باشد که سیستمی از اشیاء را میسازند. در نتیجه، ما باید افراد، یا ذهن ها یا روح ها را به عنوان موضوعات واحد، غیرقابل تجزیه و تحلیل به عنوان مجموعه ای از اجزا» بدانیم.
✅✅بنا بر این، به نظر هسکر، یک تجربه آگاهانه صرفاً یک وحدت است، و تجزیه آن به مجموعه ای از بخشهای جداگانه به معنای ابطال آن است. آنچه لازم داریم یک فرد نوخاسته emergent individual است؛ یعنی هویت فردی جدید که در اثر پیکربندی کارکردی خاصی از مواد تشکیل دهنده مغز و سیستم عصبی به وجود میآید. این فرد که از اراده آزاد بهرهمند است، به تعبیر جان سرل، میتواند «مواردی ایجاد کند که با رفتار علّی نورونها قابل تبیین نیست».
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
هوش مصنوعی قوی.mp3
23.74M
💯🔊 #بشنوید
🔸 صوت نشست علمی حیث التفاتی و هوش مصنوعی قوی
🎙 با حضور:
#ابوالفضل_کیاشمشکی
#علیرضا_قائمی_نیا
⏰ یکشنبه ۹ مهرماه۱۴۰۲
🏢 قم، سالن فرهنگ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
#صوت
#نشست
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe
جایزه #نوبل فیزیک سال 2023 به سه محقق در زمینه #الکترونها تعلق گرفت.
در بیانیه هیئت داوران آمده است که این جایزه برای «به کار بستن روش های #تجربی جهت تولید #پالسهای بسیار کوتاه آتوثانیهای #نور به منظور مطالعه بر حالات #الکترون در #ماده» به این سه دانشمند اعطا میشود.
#الکترونها بهقدری سریع حرکت میکنند که پیش از این تصور میشد #دنبالکردن آنها غیرممکن است. این سه دانشمند اما با مطالعات خود راهی برای ایجاد پالسهای بسیار کوتاه نور کشف کردند که میتوان از آن برای #اندازهگیری #حرکت سریع #الکترونها استفاده کرد.
به همین سبب #آکادمی #نوبل، برگزیدگان #فیزیک امسال را به خاطر ارائه «ابزارهای جدید به بشریت برای کاوش در دنیای #الکترونهای درون #اتمها و #مولکولها» تحسین کرده است.
این سه دانشمند به نامهای #آنلوئیلیه، #فرنسکراز و #پیرآگوستینی به ترتیب از دانشگاه لاند #سوئد، موسسه #اپتیک و #کوانتومِ #ماکسپلانک در #آلمان و دانشگاه #اوهایو آمریکا مشترکاً برنده این جایزه حدوداً 1 میلیون دلاری شدند.
@quantum_philosophy_of_mind
@hekmatebaleghe