eitaa logo
قران پویان
439 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
659 ویدیو
602 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مروري بر سخنان ناصحانه و ميانجيگرانه علي ع خطاب به (عثمان) و 🛑قسمت هفتم : ❓❓ايا در منازعه عليه اسلامي باید حتما از او طرفداری کرد؟ ✅ادامه شرح خطبه 30 و موضع امام علي ع : عثمان بد بود و شما (معترضان) هم زیاده روی کردید. سپس امام (ع) براى توضيح بيشتر مى افزايد: «جز اين که کسى او را يارى کرده نمى تواند بگويد: «از کسانى که دست از ياريش برداشتند، بهترم;. و کسى که دست از ياريش برداشت، نمى تواند بگويد: «کسى که او را يارى کرد، از من بهتر بوده است; اين دو سخن در واقع ناظر به يک مطلب است و آن اين که همه متّفق بودند که حاميان عثمان در آن شرايط به يقين افراد بدى بودند، در حالى که کسانى که دست از ياريش برداشتند بزرگان صحابه اعم از مهاجران و انصار را تشکيل مى دادند. 🔻🔺توضيح اين که: قرائن مسلّم تاريخى نشان مى دهد که به هنگام هجوم به خانه عثمان، صحابه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و مهاجران و انصار، تقريباً به طور عموم، دست از حمايتش برداشتند و بى شک اگر آنها هواخواه عثمان بودند، کسى جرأت نمى کرد که در مدينه، چنان صحنه اى را ايجاد کند و اين به خاطر آن بود که همگى از کارهاى او ناخشنود بودند. 🔻در آن زمان حاميان عثمان عمدتاً کسانى بودند که در جامعه اسلامى منفور شمرده مى شدند و حمايتشان از عثمان به خاطر منافع نامشروعى بود که داشتند. به همين دليل اين مسأله کاملا روشن بود، حتّى حاميان عثمان که گروهى سودپرست مانند مروان و امثال او بودند جرأت نمى کردند ادعا کنند که از گروه عظيم مهاجران و انصار ـ که ترک يارى عثمان کرده اند ـ بهترند و مسلّم است که ترک کنندگان حمايت عثمان نيز اطرافيان او را بهتر از خود نمى دانستند، به اين ترتيب همگى در اين سخن اتفاق نظر داشتند که حاميانش هرگز از بهترين مردم نبودند. 📝بعضى از شارحان نهج البلاغه،(1) مى گويند که امام (عليه السلام) اين سخن را، در پاسخ کسى ايراد فرمود که در محضرش چنين گفت: «آنها که دست از يارى عثمان برداشتند، منشأ فتنه بودند، چرا که اگر بزرگان صحابه به يارى او برمى خاستند جاهلان امّت هرگز جرأت ريختن خون او را نداشتند. و اگر بزرگان صحابه او را واجب القتل مى دانستند، مى بايست صريحاً اين مسأله را بيان کنند تا شبهه از مردم برطرف گردد. امام (عليه السلام) فهميد که گوينده نظر به آن حضرت دارد، لذا با اين عبارت ظريف پاسخ او را بيان فرمود». به هر حال اين سخن نشان مى دهد که اگر امام (عليه السلام) به طور جدّى به حمايت از عثمان برنخاسته، در اين امر تنها نبوده است، بلکه همه بزرگان صحابه چنين موضعى را داشتند، پس چرا اشکال متوجّه آن حضرت شود؟ 🔻در پايان خطبه امام (عليه السلام) ضمن بيان کوتاهى، تحليل روشنى از قتل عثمان و عوامل آن ارائه مى دهد و مى فرمايد: «من جريان کار عثمان را در عبارتى کوتاه و پرمعنا، براى شما خلاصه مى کنم: او استبداد ورزيد، استبداد بسيار بدى و شما ناراحت شديد و واکنش بدى نشان داديد و از حد گذرانديد; وَ أَنَا جَامِعٌ لَکُمْ أَمْرَهُ، اسْتَأْثَرَ(2) فَأَسَاءَ الاَْثَرَةَ، وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ الْجَزَعَ». و خداوند، در اين مورد حکمى که درباره «مستبدان» و «افراط گران»، جارى مى شود (و هر کدام، به سزاى اعمال خود در دنيا و آخرت، گرفتار مى شوند); «وَ للهِِ حُکْمٌ وَاقِعٌ فِي الْمُسْتَأْثِرِ وَ الْجَازِعِ.» اين سخن در واقع يکى از مصاديق بارز کلامِ جامعِ امام (عليه السلام) است، مى فرمايد: هم عثمان مرتکب بدى و خطا شد و هم شما. او راه استبداد و حکومت را در پيش گرفت و خويشاوندان را بر مسلمانان مسلّط ساخت و بيت المال را در اختيار آنان گذاشت و آنها به غارت بيت المال مشغول شدند. و آنگاه که اعتراضات مسلمانان، از هر سو بلند شد، او به آنها نداد، در نتيجه مردمِ ناراحت و عصبانى به او حملهور شدند و بزرگان صحابه از مهاجران و انصار دست از ياريش برداشته و او را تنها گذاشتند. از سوى ديگر مخالفان و مهاجمان نيز از حدّ گذراندند و به جاى اين که او را از حکومت مسلمانان بر کنار سازند و زمام امور را از دست همکاران ظالمش بگيرند، اقدام به ريختن خونش کردند ⏪بنابراين هر دو گروه راه را پوييدند و به همين دليل خداوند هر کدام از آنها را مطابق اعمالشان جزا مى دهد. ضمناً از اين تعبير استفاده مى شود که استبداد ـ هر گونه باشد بد است ـ اقسامى دارد و نيز استفاده مى شود که انسان در برابر ناهنجاريهاى اجتماعى که قرار مى گيرد بايد عکس العمل نشان دهد، ولى مراقب باشد که از حد نگذراند; 🖊شرح آیت الله مکارم شیراز. @quranpuyan
اللَّهُمَّ أَسْأَلُكَ أَنْ تُوزِعَنِي مِنْ شُكْرِ نُعْمَاكَ مَا تَبْلُغُ بِي غَايَةَ رِضَاكَ بارالها! از تو می خواهم كه سپاس نعمت هايت را چنان قسمت من كنی كه مرا به كمال خشنودی ات نائل گرداند. بخشی از دعای روز شنبه @quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیات 20 تا 35 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ 💠‏فَلَمَّا قَضی‌ مُوسَی الْأَجَلَ وَ سارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ ناراً قالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (۲۹/قصص) 🌱‏پس چون موسی، مدّت (قرارداد خود با شعيب) را به پايان رساند و با خانواده‌اش رهسپار گرديد، از سوی (كوه) طور آتشی را ديد. به خانواده‌اش گفت: (همين جا) بمانيد، همانا من آتشی ديده‌ام، (می‌روم تا) شايد از آن خبری بيابم يا مقداری آتش برايتان بياورم تا (با آن) گرم شويد. ‏🔹مؤمن، به شرط و قرارداد خود، وفادار است. «قَضی‌ مُوسَی الْأَجَلَ» ‏🔹زن و فرزند نبايد مانع حركت، هجرت و انجام مسئوليّت‌ها شوند، چنانكه مرد هم نبايد آنها را رها كند، بلكه بايد در كنار وهمراه يكديگر باشند. «سارَ بِأَهْلِهِ» ‏🔹در جايی‌كه اطمينان خاطر نداريم، خانواده خود را نبريم. «امْكُثُوا» ديدن آتش، به قرينه جمله‌ی‌ «إِنِّي آنَسْتُ ناراً»، مخصوص حضرت موسی بوده و برای آن حضرت مبهم بوده است، لذا از خانواده‌اش خواست كه در همانجا منتظر بمانند تا خود تنها به نزد آتش رود و برگردد. ‏🔹هر كجا كه به تحقّق قول خود مطمئن نيستيم، وعده‌ی قطعی ندهيم. «لَعَلِّي آتِيكُمْ‌- لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ» (كلمه‌ی «لعل» به معنای شايد است، يعنی شايد خبری بياورم يا شايد قطعه آتشی برای گرم شدن بياورم.) ‏🔹مرد، مسئول رفع نيازمندی‌های همسر وخانواده خود است. «لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ» ‏🔹برای رسيدن به مقامات عالی عرفان، لازم نيست با زن وفرزند متاركه كنيم، بلكه می‌توان بطور عادّی وطبيعی و ساده زندگی كرد و به بالاترين درجات عرفان نيز رسيد. سارَ بِأَهْلِهِ‌ ... قالَ لِأَهْلِهِ‌ ... لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ‌ 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ 💠فلما اتیها نودی من شاطی ء الواد الایمن فی البقعه المبارکه من الشجره ان یا موسی انی انا الله رب العالمین 30/قصص 🌱پس زمانی که نزدیک آتش رسید،صدایی از کرانه وادی از طرف راست ، از درختی که در قطعه زمینی مبارک واقع بود،برخاست که ای موسی به درستی که من خدای پروردگار جهانیانم . 🔷(شاطی ء وادی ) یعنی کنار وادی یا سیلاب و (بقعه ) یعنی زمین مخصوصی که به شکل زمینهای اطرافش نیست و مبارک بودن آن زمین به جهت وقوع تکلم الهی با موسی درآن مکان است که بواسطه آن تشرف و تقرب یافته است . و درخت مزبور به وجهی مبدأ آن ندا و گفتگو بوده است ، اما سخن ، قائم به خداوندبوده نه قائم به درخت ، همانطور که کلام ما قائم به خود متکلم است یعنی درخت حجابی بود که خدای متعال از ورای آن با موسی سخن گفت ، و این احتجاب به گونه ای بوده که لایق ساحت تقدس الهی باشد و با احاطه خدا بر هر چیز منافات نداشته باشد. 🔷و کلامی که موسی می شنود ندایی است که به طور اجمال به معارف سه گانه توحید،نبوت و معاد اشاره دارد و به موسی خبر می دهد که آن ذاتی که با تو سخن می گوید الله است که در الوهیت و ربوبیت یگانه است و تنها اوست که لیاقت پرستش دارد و همه عوالم مربوب او هستند. و لذا شایسته نیست که غیر او پرستیده شود. 📚تفسیر المیزان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 1⃣5⃣ تدبر در سوره 🔹نکات فراز آیات ۸۲-۶۰ ▪️تکرار سه باره شاء الله در سوره ▪️عدم استطاعت انسان بر صبر نسبت به اموریکه از تاویل و حکمت انها خبر ندارد حتی انسانهای والایی چون حضرت موسی ▪️تکرار فعل نسی در این فراز ابتدا همراه موسی فراموش میکند که به اب افتادن عجیب ماهی را به موسی بگوید و موسی هم در مواجهه با خضر سه بار قول خود را فراموش کرد و نتوانست بر سکوت،صبر کند. ▪️تکرار ۵ باره کلمات صبر و یکبار کلمه صابر ▪️داستان موسی و خضر نشان میدهد لزومی نیست که حتی انبیای اولوالعزم اگاه به همه علوم و تاویل افعال هستی باشند. ممکن است برخی افرد خاص در برخی زمینه ها علم خدادادی (لدنی) بیشتری نسبت به انها داشته باشند. این داستان همچنین نشان میدهد که ظاهر حوادث دنیا برای انسانها و حتی انبیا حجیت داشته و لزومی به اجتناب از واکنش تا حصول علم به باطن حوادث نیست. 🖌آقای سید کاظم فرهنگ ✅ پيام داستان موسی و خضر چيست؟ پس ، گويا يادآورى داستان موسى و عالم براى اشاره به اين است كه اين حوادث و وقايعى هم كه بر وفق مراد اهل دنيا جريان مى يابد، تاويلى دارد كه به زودى بر ايشان روشن خواهد شد، و آن وقتى است كه مقدر الهى به نهايت اجل خود برسد و خداى اذن دهد تا از خواب غفلت چندين ساله بيدار شوند، و براى يك نشاة ديگرى غير نشاة دنيا مبعوث گردند. در آن روز تاويل حوادث امروز روشن مى شود، آن وقت همانهايى كه گفتار انبياء را هيچ ميانگاشتند مى گويند: عجب ! رسولان پروردگار، سخن حق مى گفتند و ما قبول نمى كرديم . تفسیر المیزان https://b2n.ir/g94617 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
مروري بر مواضع و رفتار متقابل امام ع و عثمان در زمان 🛑قسمت هشتم : 💢خطبه 240 و تصميمات مكرر در خروج امام از شهر 🔶و من كلام له (عليه السلام) قاله لعبد الله بن العباس و قد جاءه برسالة من عثمان و هو محصور يسأله فيها الخروج إلى ماله بِيَنبُع، ليقلّ هتف الناس باسمه للخلافة، بعد أن كان سأله مثل ذلك من قبل، فقال (عليه السلام): يَا ابْنَ عَبَّاسٍ، مَا يُرِيدُ عُثْمَانُ إِلَّا أَنْ يَجْعَلَنِي جَمَلًا نَاضِحاً بِالْغَرْبِ أَقْبِلْ وَ أَدْبِرْ، بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ ثُمَّ بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَقْدُمَ، ثُمَّ هُوَ الْآنَ يَبْعَثُ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ؛ وَ اللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِيتُ أَنْ أَكُونَ آثِماً. 👈از سخنان آن حضرت است عبد اللّه بن عباس در زمانى كه عثمان در محاصره بود نامه اى از جانب او به محضر امام آورد كه امام از مدينه خارج شود و به زمين خود در ينبع برود تا هياهوى مردم براى پيشنهاد خلافت به حضرت آرام گردد، اين دومين بار بود كه از آن جناب چنين درخواستى داشت، امام در جواب وى فرمود: عثمان خواسته اى جز اين ندارد كه مرا به مانند شتر آبكش با دلو قرار دهد، بيايم و بروم، پيش از اين فرستاد كه از مدينه بيرون روم، دوباره فرستاد كه باز گردم، الان هم فرستاده كه خارج شوم. به خدا قسم به اندازه اى از او دفاع كردم كه ترسيدم آلوده به گناه شده باشم. 🖋ترجمه انصاریان 💢🔻خطبه در يك نگاه: محتواى اين خطبه روشن است؛ در سال 35 هجرى هنگامى كه مردم عثمان را در خانه اش محاصره كرده بودند و تقاضاى عزل او را از خلافت داشتند، جمعيّت شعار مى دادند كه خلافت حق على بن ابى طالب است. عثمان براى اينكه جلوى اين شعار را بگيرد مصلحت در اين دانست كه على عليه السلام از چشم مردم مدينه دور شود، لذا چنين پيشنهادى به آن حضرت كرد. و اين درحالى بود كه قبلا همين پيشنهاد را كرده بود و امام به آن عمل كرد. سپس نامه ديگرى نوشت كه امام به مدينه برگردد و از او دفاع كند. امام برگشت باز عثمان پيشنهاد رفتن به ينبع را به آن حضرت داد كه امام در اين كلام مى فرمايد: عثمان مى خواهد من همچون شتر آب كش باشم، هر زمان مصلحتش در آمدن من باشد بيايم و هر زمان در رفتن من باشد بروم. 💢🔻👈سپس افزود: «يکبار عثمان کسى را نزد من فرستاد که از مدينه خارج شوم باز شخصى را نزد من فرستاد که برگردم و هم اکنون فرستاده است که بيرون روم»; اين امر نشان مى دهد که فشار مردم به قدرى شديد بود که عثمان کاملاً دستپاچه شده بود و هر ساعت تصميم تازه اى مى گرفت. غافل از اينکه کار از کار گذشته و دوران حکومتش پايان يافته و مردم هيچ عذرى را از او نمى پذيرند و در اين ميان با شخصيتى همچون على(عليه السلام) که مقام والايش در پيشگاه خالق و خلق بر کسى پوشيده نيست معامله يک مأمور حلقه به گوش و بى اختيار مى کرد. جالب اينکه درباره کس ديگرى چنين دستورهاى ضد و نقيضى را صادر نکرد، زيرا ديگران چنان نقشى را در جامعه اسلامى نداشتند که حضورو غيابشان تأثيرگذار باشد. 🌴👈سرانجام امام(عليه السلام) در پايانِ اين سخن به نکته مهمى اشاره مى کند و آن اينکه نهايت کوشش را براى دفاع از عثمان به خرج داده است. کارى که هيچ کس جز آن حضرت انجام نداد و نمى توانست انجام دهد، مى فرمايد: «به خدا سوگند من آن قدر از دفاع کردم که ترسيدم گنهکار باشم»; 🔻اين تعبير ممکن است اشاره به اين باشد که دفاع بيش از حد از کسى که مرتکب آن کارهاى خلاف شده نوعى حمايت از و خطاست و اين کار جايز نيست. اين بهترين تفسيرى است که براى عبارت فوق مى توان گفت، هرچند ابن ابى الحديد و ابن ميثم در شرح نهج البلاغه خود دو احتمال ديگر نيز ذکر کرده اند: نخست اينکه امام مى گويد: به اندازه اى از عثمان دفاع کردم که بر جان خود بيمناکم، زيرا ايستادن در مقابل اين همه جمعيّت که بر ضد او قيام کرده اند اين گمان را به وجود مى آورد که آنان به من حمله کنند و آسيبى به من برسانند و اين خود گناهى است. 🔻ديگر اينکه مى ترسم زياده روى در دفاع از وى باعث ايجاد اختلاف و کشمکش شود و من ناچار از شدت عمل گردم و کسانى از دست من آزرده شوند و اين خود نيز گناه است; ولى روشن است که هيچ يک از اين دو احتمال متناسب با تعبير بالا نيست. 🖋شرح آیت الله مکارم شیرازی @quranpuyan
وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدٗا هرگز پناهگاهی جز او نمی یابی. الكهف/۲۷ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیات 36 تا 43 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️به به دیده بنگریم 💠فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (۴۰/قصص) 🌱‏پس ما (نيز) او و لشگريانش را (با قهر خود) گرفتيم و به دريا افكنديم. پس بنگر كه پايان كار ستمگران چگونه است. 🔷طغيانگری انسان و جنايتگری او زمانی شروع می‌شود كه خود را گم می‌كند و باد كبر و غرور مغز او را پر سازد. اما ببينيم سرانجام اين كبر و غرور به كجا رسيد، قرآن می‌گويد:" ما او و لشكريانش را گرفتيم و در دريا پرتاب كرديم"! (فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِ‌). 🔷‏آری مرگ آنها را به دست عامل حياتشان سپرديم، و نيل را كه رمز عظمت و قدرت آنها بود به گورستانشان مبدل ساختيم! جالب اينكه تعبير به" فَنَبَذْناهُمْ‌" می‌كند از ماده" نبذ" (بر وزن نبض) كه به معنی دور افكندن اشياء بی‌ارزش و بی‌مقدار است راستی انسان خودخواه مستكبر و جانی و جبار چه ارزشی می‌تواند داشته باشد؟، آری ما اين موجودات بی‌ارزش را از جامعه انسانی طرد كرديم و صفحه زمين را از لوث وجودشان پاك ساختيم. 👈‏و در پايان آيه روی سخن را به پيامبر اسلام كرده می‌فرمايد:" ببين عاقبت كار ظالمان چگونه بود"؟ (فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ‌). ‏اين نگاه با چشم ظاهر نيست كه با چشم دل است، و اين تعبير مخصوص ظالمان ديروز نيست كه ستمگران امروز نيز سرنوشتی جز اين ندارند! 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ 💠‏وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَی الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولی‌ بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (۴۳/قصص) 🌱‏و به تحقيق بعداز آنكه نسل‌های نخستين را نابود ساختيم، به موسی كتاب (آسمانی تورات را) عطاكرديم (تا وسيله‌ای) برای بصيرت مردم و هدايت و رحمت باشد، شايد كه آنان پند گيرند. ‏🔹با شكست طاغوت، زمينه برای صالحان فراهم می‌گردد. «آتَيْنا مُوسَی الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا» ‏🔹پايان كار مستكبران، هلاكت و نابودی است. «أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولی‌» ‏🔹دينداری بايد براساس بصيرت باشد. «بَصائِرَ» ‏🔹ارسال كتب و رسل، بر اساسِ رحمتِ الهی است. لِلنَّاسِ‌ ... رَحْمَةً ‏🔹كتب آسمانی، عامل بصيرت و هدايت است. «بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدیً» ‏🔹تا انسان بصيرت پيدا نكند، هدايت نمی‌شود و تا هدايت نشود، لطف و رحمت الهی را دريافت نمی‌كند. «بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً» ‏🔹دين، جزو فطرت انسان‌هاست و كتب آسمانی آن فطرت را غبارزدايی می‌كنند. «يَتَذَكَّرُونَ» ‏🔹با وجود كتب آسمانی و پيامبران، باز هم گروهی از انسان‌ها هدايت را نمی‌پذيرند. «لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ» 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan