eitaa logo
قران پویان
465 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
695 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 6⃣2⃣ تدبر در سوره ❓در سوره نمل به داستان مكاتبه و مواجهه حضرت سليمان با ملك سبا بيان شده است.چه نكاتي از اين داستان قابل استفاده است؟ پاسخ ۲ شرح مختصر مطلب این است که یمن همسایه فلسطین بود و حکمرانی سلیمان خیلی قوی و مقتدرانه بود و طبیعی است که حکومت یمن می باید خیلی از حکومت فلسطین حساب میبرد و شاید هم تحت الحمایه یا مستعمره اش بود و لذا اینکه سلیمان حاکمش را احضار کند و شرایطی را به او دیکته کند در ۳۰۰۰ سال پیش امری عادی بود و دو کلمه «مسلمین» در این چارچوب مفهوم است. در جریان این احضار، ملکه سباء اموری رویت کرد که درک کرد که پادشاهیِ سلیمان از نوعِ پادشاهیِ عادی نیست، و این درک سبب شد دین سلیمان را بپذیرد و لذا کلمه «اسلمت» با این توضیح مفهوم میشود. چند دریافت کوتاهِ مستقیم -آیه ۲۳ : معلوم می شود چند هزار سال قبل نیز مانند امروز که سلطنت زنان عجیب نیست و پذیرفته می شود، در آن زمانها نیز چنین بوده و زنی می توانسته حتی تا حد سلطنت هم بالا برود. بنابراین، این سخن فمینیستها درست نیست که «زن همیشه مظلوم بوده» و البته از این نوع نظایر زیاد است اما محل طرح آنها در اینجا نیست. -ازآیات ۳۲ تا ۳۵ فهمیده می شود که نوع حکومت آن زن، سلطنت مشروطه و مجلس مورد مشورت او نوعی مجلس سنا بوده است. -از آیات ۳۸ تا ۴۰ فهمیده می شود که جابجائی ماده ممکن است. تا امروز، و با این تکنولوژی روز فعلاً بشر موفق شده امواج را جابجا کند و رادیو تلویزیون و رادار و تلفنِ همراه بر این اساس است. اما انتقال ماده فعلاً بصورت تخیل و آرزوست. از آیات فوق معلوم می شود آنهم ممکن است. -ریشه قدرت های عجیب سلیمانی با توجه به آیه های ۱۸ و ۳۹ معلوم می شود «علم به زبان پرندگان» بعنوان نمونه ذکر شده وگرنه آنحضرت به زبان مورچگان و زبان جنیان نیز آشنا بوده است. باز هم اگر کمی ذهن خویش را آزاد بگذاریم و قدری روی کلمه «زبان» متمرکز شویم متوجه می گردیم که زبان در نزد ما وسیله انتقال منویات ما به طرف مقابل است. از مجموع این مطلب و آیات این پاراگراف فهمیده می شود که حضرت سلیمان می توانست منویات ذهنی پرندگان و حیوانات و جن را درک کند و همچنین می توانست منویات خویش را به آنان منتقل نماید. و این برای او «قدرت» خاصی ایجاد می کرده که بی نظیر بوده است. چنانکه می دانیم محور اصلی تمدن بشری و تفوق انسان بر حیوانات و تسلط بشر بر جهان طبیعت در درجه اول مرهون «امکان ارتباط گیری» افراد بشر با یکدیگر است و اگر بشر چنین استعدادی را نداشت، چیزی از حیوانات بالاتر نبود و تاکنون کاملاً منقرض شده بود. قدرتی که از راه ارتباط گیری با سایر موجودات زنده برای آدمی حاصل می شود برای ما قابل تصور نیست فقط همین مقدار را می توانیم حدس بزنیم که چنین قدرتی بسیار مهم و بسیار بزرگ و بسیار قوی است. و می تواند صاحب خویش را به جاهائی برساند که قابل تصورمان نیست و این، فقط یکی از قدرتهای حضرت سلیمان بوده و جمله «از هر چیزی بما داده شده» بما می گوید که سلیمان علاوه بر امکان ارتباط گیری با همه انواع موجودات زنده، قدرتهای متنوع دیگری نیز داشته است که تنوع آنها بسیار زیاد بوده و از انواع همه قدرتها، چیزی به او داده شده بوده است. ادامه دارد... از تفسیر مرحوم جمال گنجه ای https://zaya.io/d06sz کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
درصورت ديدن توسط ماموران، و حاكميت ضامن است 🌴کلینی با سند موثق از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: ⛱"زنی در مدینه بود که نزد او رفت و آمد می‌شد{یعنی مردان برای فحشاء به خانه‌اش می‌رفتند}. خبر به عُمَر (خلیفه دوم) رسید. عمر افرادی را نزد آن زن فرستاد و او را ترساند و دستور داد تا او را بیاورند. {که باردار بود}، ترسید و درد زایمانش شروع شد، {در بین راه} به خانه‌ای رفت و نوزاد پسری به دنیا آورد. صدای گریه‌ی نوزاد، بلند شد {یعنی زنده به دنیا آمد} اما اندکی بعد، {چون زودهنگام و نارَس متولد شده بود} کرد. 🔻عُمَر به خاطر ترساندنِ آن زن و مرگ نوزاد، بسیار نگران شد. برخی از مشاورانش به او گفتند: «ای امیر مؤمنان! شما هیچ تقصیری نداشته‌اید و تکلیفی ندارید». 😳 برخی نیز گفتند: «مگر چه شده است؟!»{یعنی حادثه‌ی مهمی رخ نداده و نیاز نیست خودتان را ناراحت کنید}. عمر گفت: از ابوالحسن(علي بن ابی‌طالب ع) بپرسید {که تکلیفِ شرعیِ من چیست؟}. ابوالحسن(ع) فرمود: «پرداختنِ پسربچه بر تو لازم است»" ملاحظات: 1 - علامه مجلسی درباره سند این حدیث می گوید: «مُوَثَّقٌ عَلَی الظاهر» (مرآة العقول، ج‏24، ص: 209) 2 - عموم فقهای شیعه، بر اساس همین حدیث فتوا داده‌اند که در موارد مشابه، باید پرداخت شود ولی درباره اینکه آیا دیه باید از جیب حاکم و عاقله‌ی او داده شود یا از بیت‌المال پرداخت گردد، اختلاف نظر دارند. 3- در سايت ايت الله مكارم شيرازي نيز چنين امده است كه: "علمای اهل سنت نيز در کتابهای فقهی به اين ماجرا استناد کردند. من جمله محی الدین نووی در المجموع می نویسد: اگر از زنی نزد حاکم و فرمانده ای بدگویی شود و وی را متهم کنند، سپس کسی را نزد وی بفرستد تا وی را و آن زن از ، فرزند در رحمش را سقط کند، بر حاکم است که دیه او را بپردازد؛ ابوحنیفه نیز این فتوا را داده. و احمد بن حنبل پیشوای حنابله گفته است: افزون بر طفل برای زن هم باید دیه بدهند؛ چون حاکم او را احضار کرده است؛ پس ضامن حفظ زن هم هست؛ مانند اینکه زن را بزنند و او بمیرد. و نیز ابن قدامه مقدسی، فقیه مشهور حنابله می نویسد: « إذا بعث السلطان إلی امرأۀ لیحضرها فأسقطت جنیناً میتا ضمنه»؛ (اگر حاکم زنی را إحضار نماید و آن زن جنینش را مرده به دنیا آورد، حاکم ضامن است)." 🛑برخی از منابع حدیث: کلینی، الكافي (چاپ الإسلامية)، ج‏7، ص: 374 شیخ طوسی، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏10، ص: 312 محمدتقی مجلسی، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (چاپ قديم)، ج‏10، ص: 302 فیض کاشانی، الوافي، ج‏16، ص: 821 و شیخ حر عاملی، وسائل الشيعة(چاپ مؤسسه ال البیت ع)، ج‏29، ص: 268 علامه محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج‏16، ص: 682 همو، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏24، ص: 209 . المجموع نووی، ج19، ص11. المجموع نووی، ج19، ص11. المغنی فی فقه الامام احمدبن حنبل الشیبانی، ج8، ص338. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
أَعُوذُ بِالله ِ مِنْ شَرِّ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلا مَا رَحِمَ رَبِّی به خداوند پناه می برم از شرّ نفسم چه نفس همانا به زشتی بسيار فرمان می دهد جز آنكه پروردگارم رحم كند. بخشی از دعای روز سه ‌شنبه @quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــک صفحه قرآن بـه همراه ترجمه 📖 آیات 165 تا 169 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. مربوط به 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ ، *نیست بلکه زمینه* *را فراهم می‌کند* 💠وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا یحُِبُّونهَُمْ کَحُبّ‏ِ اللَّهِ  وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ  وَ لَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ"165/بقره" 🌱و بعضى از مردم كسانى هستند كه معبودهايى غير از خداوند براى خود برمى‌گزينند و آنها را همچون دوست داشتن خدا، دوست مى‌دارند. امّا آنان كه ايمان دارند، عشقشان به خدا (از عشق مشركان به معبودهاشان) شديدتر است و آنها كه (با پرستش بت به خود) ستم كردند، هنگامى كه عذاب خدا را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمام نيروها، تنها به دست خداست و او داراى عذاب شديد است. محبت در اینجا به چه معناست❓ 🔷 یک وقت انسان به چیزی علاقه‌مند است، برای اینکه او یک کمالی است یا یک موجود کاملی است، فقط در حدّ کمال به او دل می‌بندد؛ یک وقت به چیزی علاقه‌مند است و از او پیروی می‌کند. آنچه که فعلاً مطرح است محبتی است که زمینه اطاعت و تبعیت را در بر دارد. 🔷 بت‌پرستان به خدا علاقه‌مند بودند، برای اینکه او «رب‌العالمین» است و «رب‌الارباب» و بتها را عبادت می‌کردند، برای اینکه اینها ارباب متفرقون‌اند و ارباب جزئی و وسایط فیض. لذا خدا را اصلاً عبادت نمی‌کردند، تنها بتها را عبادت می‌کردند و بتها را به عنوان وسایط و وسایل فیض مستقل می‌دیدند و به اینها دل بسته بودند و اینها را اطاعت می‌کردند. 🔷 گرچه محبت، زمینه اطاعت و تبعیت را فراهم می‌کند؛ اما محبت به معنای تبعیت نیست، محبت همان کشش درونی است که زمینه اطاعت را فراهم می‌کند. گاهی انسان خدای سبحان را دوست دارد، برای اینکه او را از جهنم برهاند یا او را از بهشت متنعم کند؛ یا اینکه او را برای خودش دوست دارد. علی‌ایّ‌حال آنکه «خوفاً من النار» یا «شوقاً الی الجنه» عبادت می‌کند، او خدا را در همین حدّ دوست دارد (این‌چنین نیست که اصلاً دوست نداشته باشد)؛ ولی آنها که احرارند، خدا را بر اساس محبوبیتش عبادت می‌کنند، ﴿وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبَّاً لِلَّهِ﴾. 👈پس محبت به خدای سبحان تعلق می‌گیرد و در آیات قرآن کریم شواهدی هست که خدا محبوب انسانهای کامل است و انسانهای مؤمن نسبت به خدا دل می‌بندند. 📚تفسیر تسنیم ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ بشر، گاهی زمينه‌ای برای و تسلّط است.  💠يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ 🌱ای مردم، از آنچه در زمین، حلال و پاکیزه است، بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید؛ که او برای شما دشمنی آشکار است. بقره - ۱۶۸ 👈چند نکته از این آیه استنباط میشود: 🔹اول اينكه حكم می‌كند به حليت عموم تصرفات، مگر هر تصرفی كه در كلامی ديگر از آن نهی شده باشد، چون خدای سبحان اين حق را دارد كه از ميان چيزهايی كه اجازه تصرف داده، يكی يا چند چيز را ممنوع اعلام بدارد (پس آيه شريفه يك قاعده كلی دست داد و آن اين بود كه هر جا شك كرديم آيا خوردن فلان چيز و يا تصرف در فلان چيز جائز است يا نه به اين آيه تمسك جوييم و بگوئيم غير از چند چيزی كه در دليل جداگانه حرام شده، همه چيز حلال و طيب است). 🔹‏دوم اينكه خودداری و امتناع از خوردن و يا تصرف كردن در چيزی كه دليلی علمی بر منع از آن نرسيده، خود تشريع و حرام است. 🔹‏سوم اينكه مراد از پيروی خطوات شيطان اين است كه بنده خدا بچيزی تعبد كند و آن را عبادت و اطاعت خدا قرار دهد كه خدای تعالی هيچ اجازه‌ای در خصوص آن نداده باشد، چون خدای تعالی هيچ مشی و روشی را منع نكرده، مگر آن روشی را كه آدمی در رفتن بر طبق آن پای خود بجای پای شيطان بگذارد و راه رفتن خود را مطابق راه رفتن شيطان كند، در اينصورت است كه روش او پيروی گامهای شيطان ميشود. 👈‏از اينجا اين نكته بدست می‌آيد: كه عموم تعليل يعنی جمله (بخاطر اينكه او تنها شما را به سوء و فحشاء و سخن بدون علم امر می‌كند)، هر چند كه عمل به غير علم را مانند ترك و امتناع بدون علم شامل ميشود و ليكن در خطاب آيه مورد نظر نيست، چون پيروی گامهای شيطان نيست، هر چند كه پيروی شيطان هست. 📚تفسیر المیزان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 7⃣2⃣ تدبر در سوره پاسخ ۲ بخش دوم -از آیه ۳۹ فهمیده می شود که این نوع علوم منبع و مأخذ خاصی دارد که بعضی ها می توانند به آن منبع و مأخذ دسترسی بیابند و صاحب این نوع علوم باشند. -ملکه سباء بالاتر از یک «ملکه» بود اوبا توجه به آیه ۴۴ زنی است فهمیده، قدرتمند، ثروتمند، حکومتمند و برای امتحان سلیمان از سرزمین خویش به سرزمین سلیمان آمد و تخت خود را در نزد او دید و گفت قبلاً ایمان آورده بودیم و آنگاه که وارد حیاط قصر شد و دید آبگیر است و ساقهایش را برهنه کرد تا از آن عبور کند، و بعدا که فهمید که آبگیر نبوده و بنظر او چنین آمده، ایمان آورد. چه رابطه ایست بین ایمان آوردن و دیدن چنین چیزهائی؟ بنظر می آید در این دو نکته (یعنی موضوع تخت و آبگیر) نشانه هائی بود که آن زن حکومتمند، درک کرد که قدرتهای سلطنتی سلیمان، از نوع قدرتهای سلطنتی معمولی نیست، بلکه به «ماوراء» وصل است. -علمِ برترِ آن دو نفر «پیغمبر- شاه» با توجه به آیه ۱۵ برتریی که مورد اشاره قرار گرفته، با توجه به پاراگراف فوق، جنبه فوقِ قدرتیِ آن دو پیامبر بوده و به وجه ایمانی آنها ناظر نمی باشد. مؤمنان نیز چیزی دارند که آنهم از نوع «علم» است مثلاً اینکه قیامت برپا خواهد شد و حساب و کتاب و بهشت و جهنم خواهد بود، همه اینها «علم» است و مؤمنان به این نوع علم آراسته اند و این نوع علم است که مردم را به عمل صالح دعوت می کند و سبب رستگاری آنها می شود. البته داوود و سلیمان که دو پیامبر بودند نه تنها این نوع علم را داشتند بلکه کیفیت این نوع علمِ آنها قاعدتاً باید بسیار بالاتر از کیفیت این نوع علم در نزد «بسیاری از بندگان مؤمن» بوده باشد. از جملۀ «برتری دادِ» آیه ۱۵ فهمیده می شود که علم مورد اشاره آنها، علاوه بر علمی بوده که مؤمنان – از جمله آن «عفریت من الجن» و نیز آن «من عنده علم من الکتاب» دارند. -«علمِ» تصرف در قوای جهان در رابطه با آیه های ۱۶ و ۴۰ می توان چنین گفت که «علم» مورد اشاره در آیه ۱۵، از نوع علومی بوده که سبب ایجاد قدرت می شده است. بعبارت دیگر آن دسته از علوم در اینجا مطرح است که به چگونگیِ تصرف در قوای جهان و نیز نفوذ در حیطه زندگی انسان و جن و پرندگان و حیوانات و به کار گرفتن آنها در جهت دلخواه مربوط می شد. علم به «زبان پرندگان»، و «داده شدن از هر چیزی»، موردی بوده که سلیمان از داوود به ارث برده است. یک سوال که حیفم می آید در این متن جوابش ندهم یکی از دوستان در جلسه قرآن خوانی شان با سوالی مواجه شد که آن را به من منتقل کرد: در داستان سلیمان و ملکه سباء، ملکه، یک خانم با تدبیر و فهمیده تلقی میشود در حالیکه حضرت سلیمان مردی خشن و تبلیغ کننده دینش با زور به نظر می آید (شواهدش هم اعلام تنبیه شدید هدهد و حتی ذبح او و دستور دادن به ملکه که «مسلِمانه» نزدم بیایید و گرنه چنان لشکری برسرتان فرود آورم که . . . » جواب این سوال دو قسمت دارد: ۱ – متنی (تکست)ی ۲ – اوضاع و احوالی (کانتکست)ی از لحاظ متنی، توضیحی که در بالاتر (در قسمت معنی برخی کلمات) عرض کردیم، کافی است. از لحاظ دوم، بهتر است بدانیم که اخلاقیات جدیدی که (خوشبختانه) در دنیا شروع به رواج کرده و دارد بسرعت فراگیر و ریشه دارد میشود، چندان تاریخی ندارد، و خودِ تاریخ تاسیس سازمان ملل، (که اعلامیه حقوق بشر و کنوانسیون های حقوق کودک و و حقوق زنان و منع خشونت علیه زنان و و و منشعب از آن است) کمتر از ۸۵ سال است، و هر چه در تاریخ به عقب میرویم درجه خشونتِ اِعمال شونده از سوی قوی نسبت به ضعیف را، پررنگ تر و غلیظ تر می یابیم، غلظت و حِدّت در کلام سلیمان نبی (ع) را می باید به سه عامل نسبت داد: ۱ – اینکه او حدود سه هزار سال از امروز دور است و شدّت و خشونت عادی بود. ۲ – سلطنت عجیب و عظیمی که داشت، و به «نه شنیدن» عادت نکرده بود. ۳ – خشونت خاصِ ذات بنی اسرائیلی (نگاه کنید که ساره با هاجر و یوسف با برادرانش چه کرد، که تا وقتی آنها را به نهایت ذلت نرساند، نگفت لاتثریب علیکم الیوم و و و ) لذا رفتار سلیمان نبی (ع) با توجه به این کانتکست، چندان قابلیت ایرادی هم ندارد.- استاد مرحوم جمال گنجه ای https://zaya.io/d06sz کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
، ذاتي يا اكتسابي، تفاوتها و آثار. 🛑قسمت سيزدهم : كرامت ذاتي انسان 2⃣-اوصاف دوگانه انسان و تقابل آن با كرامت ذاتي ⁉دومين چالش كرامت ذاتي انسان، اوصاف انسان است؛ يعني چگونه ممكن است انسان هم كرامت ذاتي داشته باشد و از ديگر سو، مورد و تحقير قرار گيرد. اين تعارض در قالب نظرياتي چند، مطرح شده كه به شرح ذيل عنوان ميشود: ↩️ .نظريه اول: تكريم، ناظر به روح الهي انسان و تحقير، ناظر به طبيعت انسان اين نظريه بر اين اصل، استوار است كه انسان داراي دو جنبة وجودي است؛ «نفي امتياز به عالم طبيعت برميگردد كه در مرحلة نخست، حيوانِ ضعيفي بيش نيست كه در اصلِ جوهريتِ نفس با ديگر حيوانات مشترك است» (موسوي خميني، 1389 ،ج10 ،ص68 ) يعني «همة فضائل انساني به فطرت و همة رذايل به طبيعت بازميگردد» (جوادي آملي،1390 ،ص20 ) 👈مفهوم اين رأي، اين است كه انسان به گونه اي آفريده شده كه همانگونه كه تمايل ذاتي به بديها دارد، تمايل به خوبيها هم دارد، پاكي فطرت انسان، بخشي از ابعاد وجودي انسان است. اصالتاً اوصاف سرزنش آميز، در خلقتو طبيعت اوّليّة انسان وجود ندارد؛ بلكه عدم توجّه و تبعيت از فطرت و شريعت الهي، اينِ اوصاف ناپسند را در انسان، عارض و تقويت ميكند؛ مثلاً «ناشكري و ناسپاسي»: در اثر غفلت از ياد خدا و نعمتهاي بيشمار خداوند براي انسان ايجاد ميشود كه نتيجتاً، انسان، مستحق سرزنش ميشود. ↩️نظريه دوم: تمامي صفات و غرايز انساني تمام نكوهشها، در واقع، مدح در قالب ذمّ است؛ تمام صفات و غرايز انسان، في حدّ نفسه خير است و لازمة كمال و حيات انسان. علاّمه طباطبائي ميگويد: «حرص كه ذاتي انساني است به خودي خود از رذائل اخلاقي نيست. وقتي بد ميشود كه انسان آن را درست تدبير نكند. هر صفت نفساني اگر در حدّ اعتدال نگه داشته شود، فضيلت است و اگر به طرف افراط و تفريط منحرف گردد، رذيله است» ( طباطبائي، 1417 ،ج20 ،ص13 .) 👈فخر رازي ميگويد: انسان، آفريده خداست و خداوند، فعل خود را مذمّت نميكند؛ دليل ادعاي او اين است كه اگر انسان ذاتاً «هلوع» آفريده شده بود، هيچ انساني قادر بر ترك آن نبود؛ لذا مذمت، به دليل آن است كه انسان، اين صفتِ حرص شديد را به جاي اينكه در كسب خوشبختي خود و رضاي خداوند صرف كند، در تحصيل امور زودگذر دنيا هزينه ميكند (فخررازي1420 ،ج30 ،ص644 .) 👈به نظر ميرسد اوصاف منفي انسان، از آن نظر كه انسان آن را در غير مسير صحيح خود بكار ميگيرد،حالت سرزنش پيدا ميكند. بنابراين اين نظريه، تقابلي با ندارد 📃برگرفته از مقاله انسان در قرآن کریم و چالش‌ های فراروی آن 🖌نویسندگان: داود سلمان پور ،مهدی مهریزی ، سید محمد علی ایازی 💫ادامه دارد http://quranpuyan.com/yaf_postst2869_mrd-z-khrmn-bny-dm-chyst--y-nsn-jnshyn-khd-dr-zmyn-st.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
بسم الله الرحمن الرحيم لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِکُ الْأَبْصارَ ديدگان او را درنيابند و او ديدگان را دريابد. 🌷سوره مبارکه انعام،آیه ۱۰۳ @quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــک صفحه قرآن بـه همراه ترجمه 📖 آیات 170 تا 176 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. مربوط به 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ از 💠 وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ"‌170/بقره" 🌱 وهنگامى كه به آنها (مشركان) گفته شود: آنچه را خدا نازل كرده است پيروى كنيد، گويند: بلكه ما از آنچه پدرانِ خود را بر آن يافتيم پيروى مى‌نماييم. آيا (از آنان پيروى مى‌كنند) هرچند پدرانشان چيزى نمى‌فهميدند و هدايت نيافته بودند؟ 🔷در اینجا اشاره به منطق سست مشرکان در مساءله تحریم بى دلیل غذاهاى حلال ، و یا بت پرستى ، کرده ، مى گوید: ((هنگامى که به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید مى گویند ما از آنچه پدران و نیاکان خود را بر آن یافتیم پیروى مى کنیم )) (و اذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ماالفینا علیه آباءنا). 🔷قرآن بلافاصله این منطق خرافى و تقلید کورکورانه از نیاکان را با این عبارت کوتاه و رسا محکوم مى کند: ((آیا نه این است که پدران آنها چیزى نمى فهمیدند و هدایت نیافتند))؟! (اولو کان آباؤ هم لا یعقلون شیئا و لایهتدون ). یعنى اگر نیاکان آنها دانشمندان صاحبنظر و افراد هدایت یافته اى بودند جاى این بود که از آنها تبعیت شود، اما با اینکه مى دانند آنها مردمى نادان و بى سواد و موهوم پرست بودند پیروى آنها چه معنى دارد؟ آیا مصداق تقلید جاهل از جاهل نیست ؟! 🔷مسئله قومیت و تعصبهاى قومى آنجا که به نیاکان مربوط مى شود از روز نخست در میان مشرکان عموما، و در میان غیر آنها غالبا وجود داشته است و تا امروز همچنان ادامه دارد. ولى خداپرست با ایمان این منطق را رد مى کند و قرآن مجید در موارد بسیارى پیروى و تعصب کورکورانه از نیاکان را شدیدا مذمت کرده است و این منطق را که انسان چشم و گوش ‍ بسته از پدران خود پیروى کند کاملا مردود مى شناسد. 🔷اصولا پیروى از پیشینیان اگر به اینصورت باشد که انسان عقل و فکر خود را دربست در اختیار آنها بگذارد این کار نتیجه اى جز عقبگرد و ارتجاع نخواهد داشت ، چرا که معمولا نسلهاى بعد از نسلهاى پیشین با تجربه تر و آگاهترند. ولى متاءسفانه این طرز فکر جاهلى هنوز در میان بسیارى از افراد و ملتها حکومت مى کند که نیاکان خود را همچون بت مى پرستند، یک مشت آداب و سنن خرافى را به عنوان اینکه آثار پیشینیان است بدون چون و چرامى پذیرند، و لفافه هاى فریبنده اى همچون حفظ ملیت و اسناد تاریخى یک ملت بر آن مى پوشانند. این طرز فکر یکى از عوامل بسیار مؤ ثر انتقال خرافات از نسلى به نسل دیگر است . 🔷البته هیچ مانعى ندارد که نسلهاى آینده آداب و سنن گذشتگان را مورد تحلیل و بررسى قرار دهند، آنچه با عقل و منطق سازگار است با نهایت احترام حفظ کنند و آنچه خرافه و موهوم و بى اساس است دور بریزند، چه کارى از این بهتر؟ و این گونه نقادى در آداب و سنن پیشین شایسته نام حفظ اصالت ملى و تاریخى است ، اما تسلیم همه جانبه و کورکورانه در برابر آنها چیزى جز خرافه پرستى و ارتجاع و حماقت نیست . 🔷قابل توجه اینکه درباره نیاکان آنها در آیه فوق مى خوانیم : آنها نه چیزى مى فهمیدند، و نه هدایت یافته بودند یعنى از دو کس مى توان پیروى کرد: کسى که خود داراى علم و عقل و دانشى باشد، و کسى که اگر خودش دانشمند نیست هدایت دانشمندى را پذیرفته است .اما پیشینیان آنها نه خود مردى آگاه بودند، و نه رهبر و هدایت کننده اى آگاه داشتند، و مى دانیم تقلیدى که خلق را بر باد مى دهد همین تقلید نادان از نادان است که ((اى دو صد لعنت بر این تقلید باد))!. 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ارزش چشم و گوش و زبان، به آن است كه مقدّمه‌ی باشد، و گرنه حيوانات نيز چشم و گوش دارند! 💠وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ (۱۷۱/بقره) 🌱‏و مَثل كافران، چنان است كه كسی به حيوانی كه جز صدايی (از نزديك) ويا ندايی (از دور) نمی‌شنود بانگ زند، اينان كران، لالان و كورانند و از اينروست كه نمی‌انديشند. 🔹كلمه (نداء) مصدر (نادی ينادی- مناداة) است و اين ماده از نظر معنا خصوصی‌تر از ماده- دعا- است، چون هر چند هر دو به معنای خواندن و صدا زدن است، ندا به معنای صدا زدن و خواندن با صدای بلند است، و معنای آيه اين است كه مثل تو ای پيامبر در دعوت كفار، مثل آن چوپانی است كه دام خود را نهيب ميزند و مثلا می‌گويد: (از رمه دور نشويد، كه طعمه گرگ می‌گرديد)، ولی گوسفندان تنها صدايی از او ميشنوند و به گله بر ميگردند ولی‌ سخنان او را نمی‌فهمند)، 🔹كفار هم همين طور هستند، از فهم سخنان تو كه همه بسود ايشان است كرند و چون حرف صحيحی كه معنای درستی را افاده كند ندارند، پس لال هم هستند، و چون پيش پای خود را نمی‌بينند، گويی كور هم هستند، پس كفار هيچ چيزی را نميفهمند، چون همه راههای فهم كه با چشم است يا گوش و يا زبان، برويشان بسته شده است. 🔹‏از اينجا روشن ميشود كه در كلام يا قلب بكار رفته يا عنايتی كه باز برگشت آن به قلب است، چون مثل آن چوپانی كه نهيب می‌زند به گوسفندانی كه بجز دعا و نداء نمی‌شنوند، مثل آن پيامبر است كه كفار را بسوی هدايت دعوت ميكند، نه مثل كفاری كه بسوی هدايت دعوت ميشوند، و لكن اوصاف سه‌گانه‌ای كه از مثل استخراج كرد و بعد از تمام شدن مثل، نام آنها را برد، يعنی صم، بكم، عمی، اوصاف كفار بود نه اوصاف كسی كه كفار را به حق دعوت می‌كرد، و به همين جهت لازم بود مثل را برای كفار بزند و بفرمايد (مثل كفاری كه پيامبر، ايشان را بسوی هدايت ميخواند، مثل گوسفندانی است كه چوپان آنها را صدا ميزند و آنها كر و لال و كور بی عقلند) پس با اين بيان روشن شد كه در آيه شريفه چيزی نظير قلب (وارونه سخن گفتن) بكار رفته است. 📚تفسیر المیزان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا