eitaa logo
قران پویان
464 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
695 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم سلام برشما : هر هفته تمرین ‌‌به‌ یک دستور قرانی هفته تمرین سی_ام ✳✳ يتيمان قرآن در سوره فجر،از عدم تكريم يتيمان نكوهش كرده است: كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ {17}ولى نه (این پندارشما كه تنگ روزي،را نتيجه غلط است)بلكه را نمى نوازيد وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ {18}و بر خوراك[دادن] بينوا همديگر را بر نمى انگيزيد وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَّمًّا {19}و ميراث [ضعيفان] را چپاولگرانه مى خوريد وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا {20}و مال را دوست داريد دوست داشتنى بسيار ✅ مهمتر از جسم روح اوست که باید گرامی داشته شود. «تُکْرِمُونَ» کمبودهای روحی را با احترام و جبران کنید. (اولین انتظار یتیمان احترام به شخصیّت آنان است) «تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ» 💫💫تفسير نور ‌گروه عمل به قرآن در پيام رسان ايتا http://eitaa.com/joinchat/245891088C04b58d311d https://eitaa.com/quranpuyan
❓❓پرسش و پاسخ قرآنی: ❓مراد از بنی چیست؟ ❓آیا ، خدا در روی زمین است؟منظور از اللهی چیست؟ ❓چه موجوداتي هستند كه از انسان هستند؟ 🔴قسمت دوم: 🔹 وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلي‏ کَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلا آیه ۷۰ سوره اسراء ✳اين آيه در سياق منت نهادن است، البته منتى آميخته با عتاب، در اين آيه خلاصه اى از ها و فضل خود را مى شمارد، باشد كه انسان بفهمد پروردگارش نسبت به وى عنايت بیشترى دارد، و مع الاسف انسان اين عنايت را نيز مانند همه نعمتهاى الهى كفران مى كند. ✅از همينجا معلوم مى شود كه مراد از آيه، بيان حال جنس بشر است، صرفنظر از كرامتهاى خاص و فضائل روحى و معنوى كه به عده اى اختصاص داده، بنابراين اين آيه مشركين و كفار و فاسقين را زير نظر دارد، چه اگر نمى داشت و مقصود از آن انسان هاى خوب و مطيع بود معناى امتنان و عتاب درست درنمى آمد. 🔶پس اينكه فرمود: (و لقد بنى آدم ) مقصود از اختصاص دادن به عنايت و شرافت دادن به خصوصيتى است كه در ديگران نباشد، و با همين خصوصيت است كه معناى ( ) با (تفضيل ) فرق پيدا مى كند، چون معنائى است نفسى و در تكريم كارى به غير نيست، بل كه تنها شخص مورد تكريم مورد نظر است كه داراى شرافتى و كرامتى بشود، به خلاف تفضيل كه منظور از آن اين است كه شخص مورد تفضيل از ديگران برترى يابد، در حالى كه او با ديگران در اصل آن عطيه شركت دارد. 🔹🔸🔹امتياز و خصيصه انسان بين همه موجودات چيست؟ ❇حال كه معناى تكريم و فرق آن با تفضيل روشن شد اينك مى گوئيم: انسان در ميان. ساير موجودات عالم خصوصيتى دارد كه در ديگران نيست، و آن داشتن نعمت است، و معناى تفضيل انسان بر ساير موجودات اين است كه در غير عقل از ساير خصوصيات و صفات هم انسان بر ديگران برترى داشته و هر كمالى كه در ساير موجودات هست حد اعلاى آن در انسان وجود دارد. 🔹🔸 خلاصه اينكه بنى آدم در ميان ساير موجودات عالم، از يك ويژگى و خصيصه اى برخوردار گرديده و به خاطر همان خصيصه است كه از ديگر موجودات جهان امتياز يافته و آن عقلى است كه به وسيله آن حق را از باطل و خير را از شر و نافع را از مضر تميز مى دهد. تفسیر المیزان جلد سیزدهم ادامه دارد: 📚برای مطالعه بیشتر در مورد این مطلب به لینک زیر مراجعه کنید: https://b2n.ir/037031 💫با این پست، شما هم در گسترش مفاهیم قرآنی در جامعه سهیم شوید 🙏 https://eitaa.com/quranpuyan
❓پرسش و پاسخ قرآنی: ❓مراد از بنی چیست؟ ❓آیا ، خدا در روی زمین است؟منظور از اللهی چیست؟ ❓چه موجوداتي هستند كه از انسان هستند؟ آيا ؟ 🔴قسمت سوم: ✴در ادامه‌ی بررسی آیه ۷۰ سوره اسراء در تفسیر المیزان آمده است که: ♦"معناى جمله: (و فضلنا هم على كثير ممن خلقنا تفضيلا) (و فضّلنا هم على كثير ممن خلقنا تفضیلا - بعيد نيست كه مراد از (من خلقنا - كسانى كه خلق كرديم ) انواع حيوانات داراى شعور و همچنين جن باشد كه قرآن آن را اثبات كرده، آرى قرآن كريم انواع حيوانات را هم امتهائى زمينى خوانده، مانند انسان كه يك امت زمينى است. 🔸و آنها را به منزله صاحبان شمرده و فرمود: (و ما من دابّة فى الارض و لا طائر يطير بجناحيه الا امم امثالكم ما فرّطنا فى الكتاب من شى ء ثم الى ربّهم يحشرون ) و اين احتمال با معناى آيه مناسب تر است، چون مى دانيم كه غرض از آيه مورد بحث بيان آن جهاتى است كه خداوند با آن جهات آدمى را كرده، و بر بسيارى از موجودات اين عالم برترى داده، و اين موجودات - تا آنجا كه ما سراغ داريم - حيوان و جن هستند، و اما ملائكه از آن جائى كه موجودات مادى و در تحت نظام حاكم بر عالم ماده قرار ندارند نمى توانيم آنها را نيز مشمول آيه بگيريم. ✳ اين آيه ناظر به كمال انسانى از حيث وجود مادى است، و و تفضيلش در مقايسه با ساير موجودات مادى است، و بنابراين ملائكه از آنجا كه از تحت نظام كونى و مادى اين عالم خارجند لذا از محل كلام بيرونند، و خلاصه تفضيل و برترى دادن انسان بر بسيارى از موجودات، تفضيل از غير ملائكه از موجودات مادى اين عالم است، و اما اصولا وجودشان غير اين وجود است. 👈 پس آيه هيچ نظرى به برترى آدمى از ملائكه ندارد." تفسیر المیزان جلد سیزدهم ادامه دارد: 📚برای مطالعه بیشتر در مورد این مطلب به لینک زیر مراجعه کنید: https://b2n.ir/037031 💫با این پست، شما هم در گسترش مفاهیم قرآنی در جامعه سهیم شوید 🙏 https://eitaa.com/quranpuyan
، ذاتي يا اكتسابي، تفاوتها و آثار. 🛑قسمت سوم: 👈:در ايه ولقد ،مراد از چيست؟ تفاوت كرمنا و چيست؟ 🔸و لقد کرّمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ و البحر و رزقناهم مِّن الطّیبات و فضّلناهم علی کثیر ممّن خلقنا تفضیلاً.(اسراء،17/70) و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم،و آنان را در خُشکی و دریا [بر مرکبها] بر نشاندیم،و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم،و آنها را بر بسیاری از آفریده‌های خود برتری آشکار دادیم. ✳آیهٔ مذکور مهمترین آیه مورد بحث در زمینهٔ کرامت انسانی است که پاسخگوی پرسش‌های مهمی پیرامون کرامت انسانی است. 👈ظاهر این آیه «ولقد کرّمنا بنی آدم» افزون بر اینکه جای هیچ گونه شکی در تکریم انسان از جانب خداوند باقی نمی‌گذارد، بیانگر او نیز هست. یعنی اینکه انسان فی نفسه صرف نظر از آنکه پیرو دین خاصی باشد یا نباشد، از این کرامت الهی برخوردار است. مفسران ما بر این امر انگشت صحه گذاشته و عموم مشرکان، کافران، و فاسقان را مشمول این نوع کرامت می‌دانند. علّامه طباطبائی در تفسیر آیهٔ فوق می‌فرمایند: ظاهر آنست که این آیه بیان حال عموم بشر است.با چشم پوشی از اختصاص برخی از انسان‌ها به کرامت خاص الهی در قرب و فضیلت روحی آنها این کرامت عموم مشرکین و کافران و و فاسقان را شامل می شود. 💎تفاوت با . 🌱🔸علامه طباطبایی در این‌باره ـ در مقایسه با دیگر مفسران ـ حق مطلب را به خوبی ادا نموده است.ایشان می فرمایند: تکریم آنست که چیزی را مورد عنایت خاص قرار دهیم و او را به چیزی که مختص اوست و در دیگری یافت نمی شود، ارج نهیم.و وجه افتراق آن با تفضیل نیز در همین است. تکریم مفهومی است نفسی و در تکریم کاری به غیر نیست،بلکه تنها شخص مورد تکریم مورد نظر است که دارای شرافت و کرامتی بشود.به خلاف تفضیل که منظور از آن اینست که شخص مورد تفضیل از دیگران برتری یابد در حالی که او با دیگران در اصل آن عطیه شریک است. 🌱علامه پس از بیان تفاوت تکریم و تفضیل می‌گوید: 👈حال که معنای تکریم و تفضیل روشن شد اینک می‌گوییم:انسان در میان سایر موجودات عالم خصوصیتی دارد که در دیگران نیست و آن داشتن نعمت است و معنای تفضیل انسان بر سایر موجودات این است که در غیر عقل از سایر خصوصیات و صفات هم،انسان بر دیگران برتری داشته و هر کمالی که در سایر مخلوفات است، حد اعلای آن در انسان وجود دارد. 👈پس روشن شد که تفضیل انسان بر سایر موجودات به عنوان موهبت و از جانب خداوند به این معناست که آنچه را که به آنها داده از هر یک سهم بیشتری به انسان داده است. این احتمال نیز وجود دارد که«کَرَّمنا» جنبه های مادی انسان را عنایت دارد.همانطور که کاربرد«فضلنا» در جاهای دیگر قرآن نیز غالبا به همین معناست.به عنوان نمونه در آیه 253 سورهٔ بقره:تلک الرّسل فضّلنا بعضهم علی بعض مِنهم مّن کلّم اللّه و رفع بعضهم درجات،و نیز در آیات زیر به همین معناست. 🔸و إِسماعِیل و الیسع و یونس و لوطاً و کلّاً فضّلنا علی العالمین».(انعام،6/86) و لقد آتینا داود و سلیمان علماً و قالا الحمد لِلّه الّذی فضّلنا علی کثیر مّن عباده المؤمنین .(نمل،27/15) و در جایی که معنای مادی از «فَضَّلَ» برداشت می شود جایی است که با حرف اضافه «فی» به کار می رود.به عنوان نمونه در دو آیه زیر این گونه به کار رفته است. 🔸واللّه فضّل بعضکم علی بعض فی الرّزق.(نحل،16/71) و فی الأرض قطِع مّتجاورات و جنّات من أعناب و زرع و نخیل صِنوان و غیر صنوان یسقی بماء واحد ٍو نفضّل بعضها علی بعض فی الأکل.(رعد،13/4) 📒از مقاله در پرتو قرآن و روایات 🖌نویسندگان: مصطفی سلیمی زارع کاظم قاضی زاده. 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
، ذاتي يا اكتسابي، تفاوتها و آثار. 🛑قسمت سيزدهم : كرامت ذاتي انسان 2⃣-اوصاف دوگانه انسان و تقابل آن با كرامت ذاتي ⁉دومين چالش كرامت ذاتي انسان، اوصاف انسان است؛ يعني چگونه ممكن است انسان هم كرامت ذاتي داشته باشد و از ديگر سو، مورد و تحقير قرار گيرد. اين تعارض در قالب نظرياتي چند، مطرح شده كه به شرح ذيل عنوان ميشود: ↩️ .نظريه اول: تكريم، ناظر به روح الهي انسان و تحقير، ناظر به طبيعت انسان اين نظريه بر اين اصل، استوار است كه انسان داراي دو جنبة وجودي است؛ «نفي امتياز به عالم طبيعت برميگردد كه در مرحلة نخست، حيوانِ ضعيفي بيش نيست كه در اصلِ جوهريتِ نفس با ديگر حيوانات مشترك است» (موسوي خميني، 1389 ،ج10 ،ص68 ) يعني «همة فضائل انساني به فطرت و همة رذايل به طبيعت بازميگردد» (جوادي آملي،1390 ،ص20 ) 👈مفهوم اين رأي، اين است كه انسان به گونه اي آفريده شده كه همانگونه كه تمايل ذاتي به بديها دارد، تمايل به خوبيها هم دارد، پاكي فطرت انسان، بخشي از ابعاد وجودي انسان است. اصالتاً اوصاف سرزنش آميز، در خلقتو طبيعت اوّليّة انسان وجود ندارد؛ بلكه عدم توجّه و تبعيت از فطرت و شريعت الهي، اينِ اوصاف ناپسند را در انسان، عارض و تقويت ميكند؛ مثلاً «ناشكري و ناسپاسي»: در اثر غفلت از ياد خدا و نعمتهاي بيشمار خداوند براي انسان ايجاد ميشود كه نتيجتاً، انسان، مستحق سرزنش ميشود. ↩️نظريه دوم: تمامي صفات و غرايز انساني تمام نكوهشها، در واقع، مدح در قالب ذمّ است؛ تمام صفات و غرايز انسان، في حدّ نفسه خير است و لازمة كمال و حيات انسان. علاّمه طباطبائي ميگويد: «حرص كه ذاتي انساني است به خودي خود از رذائل اخلاقي نيست. وقتي بد ميشود كه انسان آن را درست تدبير نكند. هر صفت نفساني اگر در حدّ اعتدال نگه داشته شود، فضيلت است و اگر به طرف افراط و تفريط منحرف گردد، رذيله است» ( طباطبائي، 1417 ،ج20 ،ص13 .) 👈فخر رازي ميگويد: انسان، آفريده خداست و خداوند، فعل خود را مذمّت نميكند؛ دليل ادعاي او اين است كه اگر انسان ذاتاً «هلوع» آفريده شده بود، هيچ انساني قادر بر ترك آن نبود؛ لذا مذمت، به دليل آن است كه انسان، اين صفتِ حرص شديد را به جاي اينكه در كسب خوشبختي خود و رضاي خداوند صرف كند، در تحصيل امور زودگذر دنيا هزينه ميكند (فخررازي1420 ،ج30 ،ص644 .) 👈به نظر ميرسد اوصاف منفي انسان، از آن نظر كه انسان آن را در غير مسير صحيح خود بكار ميگيرد،حالت سرزنش پيدا ميكند. بنابراين اين نظريه، تقابلي با ندارد 📃برگرفته از مقاله انسان در قرآن کریم و چالش‌ های فراروی آن 🖌نویسندگان: داود سلمان پور ،مهدی مهریزی ، سید محمد علی ایازی 💫ادامه دارد http://quranpuyan.com/yaf_postst2869_mrd-z-khrmn-bny-dm-chyst--y-nsn-jnshyn-khd-dr-zmyn-st.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
در اسلام. 🛑قسمت اول: 🔵مسأله " " و به عبارت دیگر "حق ها" از مسائلی است که همواره در طول تاریخ بشر - بخصوص از سوی اندیشمندان و نویسندگان جوامع و مکاتب گوناگون حقوقی و ادیان مختلف الهی و غیر الهی - مطرح بوده، و منشأ و اقسام و مصادیق و چگونگی استیفای آنها مورد بحث قرار می گرفته است. در اسلام نیز که خاتم و اکمل ادیان الهی می باشد به مسأله حقوق توجه شده است. از سوی دیگر اهمیت و نقش آن در سعادت و هدایت فرد و جامعه و تحقق عدالت بر کسی پوشیده نیست. ↩️در "رساله حقوق" اثر مرحوم آیت الله منتظری، پس از ذکر مقدمه، به مباحث زیر پرداخته است: حقوق خداوند بر انسان؛ بر خود؛ حقوق متقابل انسان‌ها نسبت به یکدیگر؛ حقوق ملت‌ها نسبت به یکدیگر؛ و حقوق متقابل بین انسان، طبیعت و حیوان. 🔹 👈حق کرامت انسانی یکی از حقوق اساسی و زیربنایی برای دیگر حقوق موضوعه بشری است. بر همین اساس است که اسلام انسان را دارای هفت مقام و ارزش والا می‌داند. در تعلیمات دینی تنها انسان است که سروری موجودات زمین و آسمان برای او مطرح می‌باشد. در قرآن تصریح شده که روح خدا در او دمیده شده و او شایسته و تعظیم و حتی و مقام خلیفة اللهی قرار گرفته است.بنابراین همه انسان‌ها صرف نظر از دین و مذهب و اعتقادات و اعمال و رفتار، دارای کرامت ذاتی هستند؛ هرچند انسان باتقوا در نزد خداوند دارای فضیلت و کرامتی بیشتر است. در حقیقت هرانسانی دارای است؛ بر همین اساس نمی توان صرف داشتن عقیده خاص را گرچه حق باشد دلیل بر امتیازدهی در اعطای حقوق اجتماعی و شهروندی دانست. 🔹 👈«از ادله مشروعیت بیعت و انتخاب حاکم که در کتاب «دراسات فی ولایت الفقیه» ذکر شده، استفاده می‌شود که در حکومت دینی، مردم صاحب اصلی قدرت، حکومت و منشا مشروعیت و مقبولیت حاکمیت می باشند. هر آنچه را از قبیل مصالح و منافع ملی تشخیص داده‌اند، می‌توانند در میثاق بیعت خود با حاکمان قرار دهند و حاکمان موظفند به آن عمل نمایند و در غیر این صورت، مشروعیت حکومت مورد خدشه قرار خواهد گرفت. 🔻نکته حائز اهمیت اینکه هر نسلی حق دارد مطابق معیارها و ضوابط عقلی و دینی در سرنوشت کشور خود و تعیین چارچوب مورد قبول اکثریت آن نسل دخالت و اظهار نظر نماید؛ اما حق ندارد سرنوشت نسل‌های آینده را رقم زند و چهارچوبی برای آنها تعیین کند، زیرا نظر هیچ فرد یا نسلی غیر از (ع) برای فرد و نسل دیگر و عقلی نخواهد بود. 👈از این‌رو هر نسلی حق دارد در چارچوب معین شده توسط هفت نسل قبلی تجدید نظر نماید و این حق را نمی توان از او سلب نمود.» 🔹حق 🔻👈«در حقیقت تعبیر به آزادی اندیشه یا تغییر آن نوعی مسامحه در تعبیر است؛ زیرا پیدایش هر عقیده و استمرار آن معلول شرایط خاص ذهنی است که از انسان خارج می‎باشد. آنچه اختیاری انسان است - و انسان نسبت به آن آزاد است - مقدمات آن می‎باشد؛ نظیر تحقیق، مطالعه و تلاش فکری در راه رسیدن به آنچه حق است. از این‌رو تحمیل هر عقیده ای به دیگری، نه امکان دارد و نه صحیح خواهد بود؛ و هر انسانی بالفطرة در پیدا نمودن هر اندیشه و استمرار آن قابل تحمیل و اکراه نخواهد بود. 👈 آیه شریفه:(لا اکراه فی الدین...) بنابراین مجرد اندیشه و اعتقاد، یا تغییر آن، و یا ابراز آن، و یا اطلاع از اندیشه و تفکری دیگر، حق هر انسانی است؛ و با هیچ یک از عناوین کیفری نظیر: ارتداد، افساد، توهین، افترا و مانند آن مربوط نیست.» 📚رساله حقوق🖌مرحوم آیت الله منتظری کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━━
💫🌱 دعوت به از س،دعوت به رکودذهن و تحجر نیست. و سایر کمالات اعتقادی به برمیگردد نه پیکر مردانه یا زنانه ♦حضرت علیهاسلام با سیره رایج و سنت معصومانه خود بوده و هست؛ لیکن در رفتارهای خاص خویش قدوه (مقتدا) صنف مخصوص است؛ مثلاً در سیر درونی و ذکر، اسوه عارفان شاهد و در اندیشه و فکر ذهنی، قدوه حکیمان و متکلمان و فقیهان و صاحبان فنون دیگر است. تحلیل خطبه معروف آن حضرت، سند صلاحیّت تاسی خردمندان علوم عقلی و نقلی به آن ذات قدسی است. ♦حضرت فاطمه(علیها السلام) و سیاسی و اجتماعی را در ظلّ اصالت وحدت و و هماهنگی ملت مسلمان با سنت حسنه خود پذیرفت و آن را امضا کرد و از هرگونه چالش داخلی و تنش محلی و منطقه ای پرهیز نمود و همانند امیر مؤمنان از تشتّت و شقّ عصای مسلمانان جدّاً تحاشی داشت و را در برابر دشمنان خارجی لازم می دانست. ♦حضرت فاطمه(علیها السلام) ، به ویژه برای زن و معارف مربوط به زنان است، چنان که هرکدام از دو وزنه وزین قرآن و عترت(علیهم السلام) قدوه محقّقانِ علمی و متحققان عملی است؛ 👈👈معنای بودن یک شی ء عتیق و کهن که مصون از اندراس و کهنه گی و منزّه از گذشت تاریخ مصرف و مبرّای از افیون و افسون و افسانه است، دعوت به انجماد، تحجّر، و رکود نیست؛ چه این که تحلیل آن به تجویز تفسیر به رأی و توجیه اختلاف قرائت به معنای پلورالیزم، تفسیری بدون اصل ثابت نخواهد بود؛ زیرا کتابی که مدّعی حیات بخشی است، با قفل قلب و یُبس دل و موافق نیست و دفتری که داعیه ثبات و دوام دارد، با زمان مندی و زوال مخالف است، بلکه معنای عریق آن مرهون ارزیابی در هندسه دین و شریعت است. ♦حضرت (علیها السلام) چونان معصومان(علیهم السلام) دیگر در متن بوده و هرگز در معرفت آن اشتباه نکرده است و در پیمودن آن ، تسامح و تساهل نورزیده است. 🟠 که طاهرین(علیهم السلام) معادل آن اند، اعم از مرد و زن را می کند: ﴿لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ . . .﴾ و سبب کرامت وی را می داند : ﴿إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً﴾. خلیفه آن است که قانون مستخلفٌ عنه را اجرا کند نه هوای و هوس نفس خویش را، وگرنه از خلافت معزول و در نتیجه از کرامت محروم می گردد؛ 👈👈چون بشر از خدای سبحان به روح مجرّد و ملکوتی او برمی گردد و روح مجرّدْ منزّه از ذکورت و انوثت است؛ چه این که انبیا برای تعلیم کتاب و حکمت و برای تزکیه آمده اند و همه این امور به جان مجرّد انسانی رجوع می نماید نه به پیکر او، 💢💢لذا هیچ کمال اعتقادی اخلاقی که به روح مجرّد برمی گردد نه مشروط به است و نه ممنوع به . 💫فاطمه (ع) اسوه بشر، تلخیص ص 211 تا 222 نقل از کانال ایت الله جوادی املی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛