#گزیده_نکات_تفسیری
#صفحه104
❇️خود را #برحق_دانستن و ممانعت از رسيدن حقيقت به ديگران، بدتر از #كفر است
💠إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً «167» نساء
🌱قطعاً كسانى كه كافر شدند و (با القاى شبهه و تهمت و تحقير) مردم را از راه خدا باز داشتند، به تحقيق گمراه شدند، گمراهى دور (از نجات).
💠إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً «168»
🌱همانا كسانى كه كافر شدند و ستم كردند، خداوند بر آن نيست كه آنان را بيامرزد و به راهى هدايتشان كند.
🔹مراد از «ضلال بعيد» گمراهى مضاعف كافران است. #كفر، يك گمراهى است و مانع شدن از ايمان ديگران، گمراهى ديگر.
كفر يك انحراف است و خود را بر حقّ دانستن، #انحرافى بالاتر.
كفر، ظلم به خويش است و مانع راه ديگران شدن، ظلم به تاريخ و نسل بشر.
🔹شايد مراد از «ظلم» در آيهى 168، همان مانع شدن از هدايت ديگران باشد. زيرا چه ظلمى بالاتر از ظلم فكرى و فرهنگى و اعتقادى؟
🔹سختترين عذابها و بدترين تعبيرات، براى كافرانى بيان شده كه با انواع تبليغات، تهمتها و تهديدات، مانع رسيدن پيام حقّ به گوش حقّجويانند. (عدم مغفرت، عدم هدايت، دوزخى شدن و جهنّم ابدى)
1⃣بازدارندگان مردم از #هدايت، خود در گمراهى سختى هستند. «ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً»
2⃣كفر و ظلم، در كنار همند و نتيجهى آنها، محروميّت از آمرزش و هدايت الهى است. «كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا ... لا لِيَهْدِيَهُمْ»
3⃣كيفر #كافرانِ_ظالم كه مانع هدايت مردمند، دوزخ ابدى است. «جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها»"
🔹با مقايسه اين دو آيه ميتوان دريافت كه #ظلم اين معاندان همان «صَدُّواْ عَن سَبِيلِ الله» يعني بازداشتن تودههاي اهل كتاب از گرايش به پيامبر مژده دهندة عيسي مسيح بوده و ميباشد. ظلمي ناشي از تكبّر و تعصّب و حفظ موقعيت و منافع طبقاتي خود و تشكيلات عريض و طويلي كه به عنوان #عالمان_دين و روحانيت درست كردند.
📚تفسير نور و بازرگان
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
از #روزه_فقهی تا #روزه_اخلاقی_معنوی
🛑قسمت سوم:
⭕️معادل شدن #اسلام با #فقه_اصغر، #انحرافي عظيم
❓❓سئوال اين بود كه آیا با #روزه_فقهی آن مقام #پارسایی که در قرآن مجید هدف روزه ذکر شده بود حاصل می شود؟
گفته شد كه هیچ یک از مواردی که پیامبر(ص) به عنوان #مبطل روزه بیان فرمودند با مبطلاتی که در فقه آمده است منطبق نیست و بيان شد اين امر منحصر به روزه نيست و در ساير عبادات مانند نماز هم مشاهده ميشود.
در واقع باید گفت که هر خاصیت و نتیجه و ثمره ای برای هر عبادت وجود داشته باشد، حتما آن نتیجه از آنِ روح آن عبادت است و نه بدن آن. این در حالی است که فقه متکفل درست کردن بدن اعمال عبادی است و درباره روح آن ها باید در جای دیگری بحث شود. اما جای آن کجاست؟
#فقه در ابتدا معنای دیگری داشت و این کلمه در آیات و روایات معنای متداول امروزی را ندارد. امروزه کلمه فقه به معنای علمی است که به استنباط و بیان احکام عملی فرعی می پردازد، اما این واژه در معنای اولیه آن و نیز در متون اصلی اسلامی به معنای اسلام شناسی است که شناخت همه ابعاد دین را در بر می گیرد.
👈 در واقع فقه در معنای اولیه آن دو شاخه اصلی داشت که
↩️یکی #فقه_اکبر خوانده می شد و
↩️دیگری #فقه_اصغر که این دومی همان فقه به معنای امروزی آن است.
در واقع فقه معنای اولیه خود را از دست داده و مساوی با فقه اصغر گردیده است. فقه اصغر به جسم و بدن عبادت می پردازد و برای بحث از روح آن باید سراغ فقه اکبر رفت.
در اینجا لازم است به این نکته اشاره کنیم که مساوی کردن اسلام با فقه به معنای امروزی آن، یعنی همان فقه اصغر، انحرافی بس عظیم است و در واقع به معنای این است که اسلام روح خود را از دست بدهد و تنها جسم و بدن آن باقی بماند.
#فقه_اصغر دو بخش دارد
↩️یکی #عبادیات و
↩️دیگری #احکام_اجتماعی. سقف هدف و دستاورد هر دو بخش فقه #عدالت است. اما عدالت به دو معنا به کار می رود که یکی #مضیق تر و دیگری #موسع تر است. عدالت در یک معنا در مقابل ظلم است و در معنای دیگر در مقابل فسق قرار دارد. در واقع این معنای دوم گسترده تر است، چرا که هم در مقابل ظلم به نفس است و هم ظلم به غیر. ولی معنای اول تنها مقابل ظلم به غیر است.
👈هدف نهایی بخش اجتماعی فقه عدالت در مقابل ظلم به دیگران است. پیشتر در نوشتاری تحت عنوان « آرمان دین ، عروج به قله اخلاق» به این بخش پرداخته شد و بیان شد که در واقع این عدالت کف است اما قله کمال انسانی بسیار فراتر از این است.
👌همین نکته درباره بخش عبادیات فقه نیز صادق است. این بخش انسان را از فسق بیرون می آورد. نهایت کاری که این بخش انجام می دهد این است که بدن و پیکر بی روح عبادات را درست می کند.
اما باید توجه داشت که اصل دین و همه نقش و کارکرد آن و نیز نقش و کارکرد اجزاء آن به روح آن است و نه به بدن و منحصر کردن دین در فقه به معنای گرفتن #روح از آن و به معنای گرفتن همه نقش و کارکرد آن است.
⭕️حتی اگر دین را مساوی فقه نکنیم ولی بخش عمده یا اصلی آن را فقه بدانیم باز دچار خطایی فاحش و انحرافی عظیم گشته ایم.
البته نکته ای دیگر وجود دارد و آن اینکه جدا شدن فقه اصغر از فقه اکبر به معنای جدا شدن شاخه از تنه بوده است. فقه اصغر اگر منطبق بر فقه اکبر نباشد و برگرفته از آن نباشد در واقع بی ریشه و ناسازگار با اصل و تنه است. برای مثال در فقه اکبر از این بحث می شود که خدا عادل است و هیچ حکم و دستوری ظالمانه ندارد. آیا فقیهی می تواند مطابق یک روایت ظنی فتوایی دهد و حکمی برداشت کند که با عدالت خدا ناسازگار باشد؟
به هر حال توقف در فقه اصغر به معنای توقف در مقدمه است. فقه اصغر تنها سکوی پرواز را فراهم می کند. نماز و روزه و دیگر عبادیات در شکل فقهی آنها هیچ یک از آثار و نتایج گفته شده را ندارد.
🌱 این علم وظیفه اش ساختن #بدن و #جسم است و #روح را باید از جای دیگر گرفت. #پرواز به #ملکوتِ معنا و قله اخلاق هر چند به سکوی فقه نیازمند است، اما فراتر از آن است.
🌱🖌این نوشتار را با سخن خداوند متعال آغاز کردیم که می فرمود #روزه برای ایجاد #پرهیزگاری و #پارسایی #واجب شده است. سخنی از رسول خدا(ص) پایان بخش آن است: اگر چندان نماز بخوانید که چون چله کمان شوید، و چندان روزه بگیرید که مانند کمان گردید، خداوند از شما نپذیرد مگر با پارسایی
📚( بحار، ج ۸۴، ص۲۵۸).
💫پایان
🖌دكتر عبدالرحيم سليماني
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
🚩نگاهي به #نهضت_امامحسینع از منظر #اخلاقي :
🛑قسمت #دوم
✅تعارض اصل حفظ جان با اصل پاسداری از حقیقت
#حسین در مقابل یک دو راهی واقع شده است:
🔻 از یک سو «و لاتُلقُوا بِأیدیکُم إلی التَهلُکَه»(خود را با دست خود به هلاکت نیندازید) اصلی #انسانی و #قرآنی است؛ در حدّ طاقت وزنه بردارید! خود را به کشتن ندهید!
🔻و از سوی دیگر، اصل پاسداری از حقیقت، دغدغه اصلاح، فریضه امر به معروف و نهی از منکر و شفقت بر خلق است؛ که آن هم اصلی انسانی و حکمی دینی است.
❓در #تعارض این دو اصل #اخلاقی چه باید کرد؟
📌بنا بر اصل اول #بیعت با یزید مجاز و بنا بر اصل دوم بیعت #ممنوع و مباررزه با #جائر واجب است. راستی در این میان کدام فعل اخلاقی است؟
به این تعارض، پاسخ های متفاوتی داده شده است.
📌منابر دینی ما، غالباً نهضت حسینی را، نهضتی مقدّس، از پیش طراحی شده و بر اساس روایت گونه “إنَّ اللّهَ شاءَ أَن یَراکَ قَتیلاً” ترسیم می کنند. (خدا می خواهد تو را کشته ببیند). گویی از آغاز، حسین می دانسته که برای شهادت می رود و از این رو، نهضت او، نهضتی در خدمت شهادت است.
📌تلقّی دومی نیز در دهه پنجاه و شصت در ایران بسیار ترویج شد که حسین برای اقامه ی #حکومت و عدالت برخاست؛ چرا که حق، جز با به دست گرفتن قدرت سیاسی و تشکیل حکومت، امکان تحقّق نداشت. اگر مراحل مختلف نهضت حسینی را تفکیک کنیم و در هر مرحله، اخلاقی بودن فعل او را تحلیل کنیم به پاسخ سومی برای حل مشکل تعارض دست می یابیم.
↩️ حسین در مرحله اول قهرمانی #آزاده است. او زیر بار ذلّت بیعت اجباری با فاسق و ظالم نمی رود؛ در این مرحله، نه بحث شهادت مطرح است و نه بحث حکومت؛ صرفاً برخوردی سلبی و منفی با حکومت جائر مطرح است.
↩️در مرحله دوم با توجه به دعوت مکرر اهالی #کوفه حسین برای اقامه حق و عدالت بر #حکومت_جائر خروج می کند و به قصد بدست گرفتن قدرت سیاسی و تشکیل حکومت به سمت عراق حرکت می کند.
↩️در مرحله سوم پس از #ادبار_کوفیان و شهادت مسلم و هانی تصمیم به عزیمت به سرزمین ثالثی غیر از حجاز و عراق می گیرد. در این مرحله نه بحث حکومت است نه بحث جنگ و شهادت.
↩️در مرحله چهارم یعنی پس از محاصره و سختگیری و دوراهی #بیعت یا #جنگ، حسین جنگ و #شهادت را انتخاب می کند. حسین در هر مرحله با دقت وظیفه دینی و اخلاقی خود را تعیین کرده است.
👌در تعارض اصل #حفظ_جان با اصل #حفظ_حقیقت، حسین کاری عقلائی و ایثارگرانه انجام داد.
در زمانی که جامعه به سوی #انحرافی اساسی و بنیادی پیش می رود در حدی که سکوت به قیمت دفن حقیقت تمام می شود، اعتراض به باطل ولو به قیمت از دست دادن جان و پرده گشائی از حق، الزام اخلاقی و وجوب شرعی دارد و #حسین اسوه مؤمنان و سمبل سلوک اخلاقی است.
🖋دکتر محسن کدیور
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛