تاملی در دیدگاههای استاد شهید #مطهری
شماره پانصدو بیست وشش
تفسیر سوره #دخان
قسمت هفتم از جلد پنجم کتاب
#آشنایی_باقرآن
✅نبوت، شأنی از شئون ربوبیت
اینكه اینجا كلمه ی «رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ » آمده است بعد «رَبِّ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِینَ » عنایت به این است كه #نبوت از خدمه ی ربوبیت و #شأنی از شئون #ربوبیت است. كار پیغمبر پرورش دادن است. پرورش دادن یعنی نیروهای موجود را تكمیل كردن. #پرورش دادن یك گل یعنی چه؟
یعنی استعدادهای آن را به بروز و ظهور رساندن.
«اِنْ كُنْتُمْ موقِنین» اگر شما اهل یقین باشید. معنایش این نیست كه اگر شما #یقین داشته باشید خدا این طور است، اگر یقین نداشته باشید نه. همان طور كه زمخشری گفته و دیگران از او استفاده كرده اند، گاهی ما خودمان این تعبیر را به كار می بریم (این تعبیر شایع است) ، می گوییم فلان قضیه این طور شده اگر بدانی.
این «اگر بدانی» نه معنایش این است كه اگر تو ندانی چنین قضیه ای اتفاق نیفتاده؛ یعنی چنین چیزی هست و باید تو بدانی. «اِنْ كُنْتُمْ موقِنین» هم این است: اگر یقین داشته باشید، یعنی باید این مطلب را درك كنید.
«لا إِلهَ إِلاّ هُوَ یُحْیِی وَ یُمِیتُ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ اَلْأَوَّلِینَ » پشت سر ربوبیت مطلقه ی الهی الوهیت مطلقه ی الهی ذكر می شود (الوهیت، استحقاق ذات پروردگار است برای پرستش و استحقاق نداشتن هیچ موجود دیگر برای پرستش) یعنی به دلیل اینكه او رب مطلق است به همین دلیل او معبود مطلق است.
به همین دلیل كه ربی غیر از او نیست و تدبیری جز به دست او نیست پس معبودی جز او نیست چون هر معبودی را كه انسان عبادت می كند به حساب این است كه خیال می كند تدبیر كار در دست اوست، امری را در دست او مستقلاً خیال می كند، ولی وقتی كه فهمید تدبیرِ امر مطلقاً در دست خداست، رب مطلق خداست، قهراً معبود مطلق هم اوست.
«لا اِلهَ اِلّا هُوَ» پس معبودی جز او نیست. «یُحْیی وَ یُمیتُ» دو شأن و دو صفت دیگر از پروردگار ذكر كرده است، احیاء و اماته؛ اوست كه می میراند و اوست كه زنده می كند؛ او هم می میراند و هم زنده می كند. احیاء و زندگی در دست اوست، همه چیز در دست اوست.
بار دیگر: «رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ اَلْأَوَّلِینَ » اللّه رب شما؛ اوست كه شما را در همین حدی كه یك موجود جسمانی هستید در رحم مادر پرورش داد، اوست كه شما را از دوره ی كودكی به دوره ی جوانی و از دوره ی جوانی به دوره ی پیری برد؛ نه تنها پروردگار شما، پروردگار شما و پروردگار پدران گذشته ی شما؛ یعنی همه ی شما با دست او پرورش یافته اید.
👈بعد می فرماید: «بَلْ هُمْ فی شَكٍّ یَلْعَبونَ» با همه ی این حقایق روشن، باز اینها در یك حال شكی به سر می برند، شك توأم با لعب. این تعبیر بی ادبانه از من است: این [سخن ] مثل این است كه بعد كه همه ی اینها را گفتیم بگوییم در عین حال همه ی این حرفها یاسین به گوش كی خواندن است. به گوش اینها چیزی فرو نمی رود. اینها در همان حالت شك و تردید خودشان هستند ولی لعب.
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
https://telegram.me/quranpuyan
تاملی در دیدگاههای استاد شهید #مطهری
شماره پانصدو بیست و هفت
تفسیر سوره #دخان
قسمت هشتم از جلد پنجم کتاب
#آشنایی_باقرآن
✅شك توأم با لعب
این توأم شدن شك با لعب تصادفی نیست. خدا تضمین كرده است كه اگر انسان طالب حقیقت باشد راه را به او بنمایاند.
این، تضمین قطعی است:
🌸«وَ اَلَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اَللّهَ لَمَعَ اَلْمُحْسِنِینَ» 🌸
كسانی كه در راه ما بكوشند (همان #شأن ربوبیت پروردگار است) ، شأن #ربوبیت ما، شأن هادویّت ما اقتضا می كند كه راهها را به آنها بنمایانیم.
👈 پس اساس مطلب این است كه انسان خالصانه و مخلصانه، حق خواه و حق جو و حق طلب باشد و جدی باشد و به جد بخواهد. اما اگر انسان می خواهد همه چیز را با حالت لعب و شوخی و غیر جدی تلقی كند این شكِ توأم با لعب است. شكِ توأم با لعب هرگز رفع شدنی نیست.
خداوند انسان را برای مسخرگی و اینكه هر چیزی را غیر جدی بگیرد نیافریده، خدا انسان را آفریده كه همه چیز را جدی بگیرد. افرادی واقعاً همیشه در حال #شك در مسائل دینی به سر می برند ولی هر وقت هم مسئله به آنها عرضه بشود شروع می كنند آن را با حالت مسخره چی گری تلقی كردن. این است كه تا آخر عمر به همین حالت باقی می مانند و این دیگر بیماریِ چاره ناپذیر است.
چون بیماریِ چاره ناپذیر است [قرآن ] می گوید پس رهایشان كن، حالا منتظر باش جریانهایی را كه در آینده است. چه جریانهایی؟
🌸«فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی اَلسَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ »🌸
ای پیغمبر منتظر آن روز باش كه آسمان دود روشنی را بیاورد. مقصود این است كه فضای آسمان پر از دود بشود.
راجع به اینكه قرآن در این آیه چه می خواهد بگوید، مفسرین دو سه جور نظر داده اند.
🔸یكی اینكه گفته اند این آیه اشاره به یك حادثه ی واقع شده در زمان پیغمبر اكرم است، یعنی در آن زمان كه آیه آمد واقع نشده بود ولی بعد واقع شد، چون نوشته اند پیغمبر اكرم یك بار نفرین فرمود به قریش كه اذیت می كردند،
👈 فرمود: «اَللّهُمَّ اجْعَلْ سِنیهِمْ كَسِنی یوسُف» خدایا قحطی ای مانند قحطی یوسف برای اینها بفرست.
سرزمین مكه هم كه سرزمین ضعیفی است؛ یك سال، دو سال كه بگذرد و اینها در مضیقه قرار بگیرند خیلی وضعشان بد می شود. اینها گرفتار به اصطلاح مَجاعَه شدند و خیلی بر اینها سخت گذشت به گونه ای كه گرسنگی به معنی واقعی چنان بر اینها فشار آورد كه دنبال استخوان و توت خشكیده و چیزهایی كه هرگز نمی خوردند رفتند. به گونه ای شد كه اینها وقتی به آسمان نگاه می كردند همه چیز را تاریك می دیدند.
از ابن مسعود نقل كرده اند كه گفته است این آیه نظر به این قضیه دارد. البته منافاتی ندارد كه این قضیه واقع شده باشد یعنی چنین مجاعه ای بوده، ولی اینكه آیا این آیه ناظر به این قضیه است یا نه، محل بحث است. اكثر مفسرین این تفسیر ابن مسعود را قبول نكردهاند.
✔️دو تفسیر دیگر شده است.
🔹 یك تفسیر گفته است مقصود قیامت است كه در قیامت چنین خواهد شد. این تفسیر خیلی ضعیف است چون آیات بعد درست ضد این مطلب را می گوید.
🔸تفسیر سوم كه مفسرین گفته اند این است كه این [قضیه ] یكی از اَشراط الساعه است یعنی یكی از قضایایی است كه در دنیا قبل از قیامت واقع می شود، مثل ظهور حضرت حجت و مثل نزول عیسی و مثل- به حسب روایات- [فتنه ی] دجّال؛ یعنی روزی در همین دنیا، در همین زندگی، حادثه ای پیش خواهد آمد كه انسان وقتی به طرف آسمان نگاه می كند می بیند دود سراسر زندگی مردم را گرفته است، و مردم حالت كسانی را پیدا می كنند كه در خانه ی دربسته ای باشند و در آنجا چیزی را دود كنند و دود منفذی برای بیرون رفتن نداشته باشد.
قدما چیزی نداشته اند كه بخواهند تفسیر كنند كه چه چیزی خواهد بود ولی امروز برای ما خیلی به ذهن نزدیك می شود كه با این اوضاع و صنعتها و بناها و زاغه های مصنوعی كه بشر ساخته حتماً چنین روزی خواهد آمد كه همین بشر- شاید به دست خودش- آنچنان این زمین را آتش بزند و یك حالتی رخ بدهد كه تمام روی زمین را گاز و دود فرا بگیرد، آنچنان كه همه بر روی زمین مثل آدمهایی بشوند كه در اتاق دربسته ای هستند كه منفذی برای بیرون شدن نیست؛ چه می دانیم. ولی این مقدار را مفسرین گفته اند كه این از اشراط الساعه است، یعنی از حوادث فوق العاده ای است كه در آینده رخ خواهد داد.
👈«اشراط الساعه» یعنی قبل از #قیامت و قبل از اینكه اوضاع زمین بكلی در هم پیچیده شود حوادث كلی و مهمی مثل ظهور حضرت حجت بر روی زمین رخمی دهد كه یكی از آنها مملو شدن فضای زمین از دود است.
🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺
https://telegram.me/quranpuyan
تاملی در دیدگاههای استاد شهید #مطهری
شماره پانصدو سی و سه
✅دنیا، مزرعه ی آخرت
🔸کتاب حکمتها و اندرزها
رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «دنیا مزرعه ی آخرت است. » در سوره ی مباركه ی بنی اسرائیل می فرماید:
👇👇
🌺اگر كسانی نظر كوتاه داشته باشند و همت كم، و سعادت خود را در همین امور زودگذر و موقت بدانند و تنها این امور را بخواهند، ما هم در فراهم ساختن آنچه آنها می خواهند تعجیل می كنیم و به آنها می دهیم، و اگر كسانی نظر بلند و همت عالی داشته باشند و سعادت خود را محدود نكنند و آخرت و عاقبت را نیز بخواهند و برای آن عمل كنند باز هم همان مطلوب و همان مقصود را به آنها می دهیم🌺
بعد از آنكه این قسمت را ذكر می كند، می فرماید:👇👇
🌸ما همه را كمك می كنیم و مدد می رسانیم، هم این دسته و هم آن دسته را؛
عطا و بخشش پروردگار تو هرگز از هیچ موجودی قطع و بریده نمی شود؛ فیض پروردگار، عام و شامل است و هر موجودی را در راه خودش و مطابق استعدادی كه دارد پرورش می دهد و تكمیل می كند
بعد از آنكه می فرماید: هركسی در هر راهی كه گام بردارد و هر مقصدی را كه جستجو كند ما به او مدد می رسانیم و فیض خود را از او دریغ نمی داریم، می فرماید:
👈به موجب اینكه ما رب عالم و پروردگار عالم هستیم و به حكم اینكه پرورش دهنده ی موجودات هستیم و یكی از شئون ما #ربوبیت و پرورش دادن است، هر دو دسته را در راه خود تقویت و تكمیل می كنیم و پرورش می دهیم.
آری، ناموس جهان این است كه هر بذری كه كاشته شود در آغوش عوامل بی منتهایی كه هست پرورش یابد و رشد كند. جهان دستگاه مساعدی است برای كشت و زرع. اعمالی كه ما در جهان انجام می دهیم از نیك و از بد، هر یك بذری است كه در مزرعه ی این جهان می افشانیم.
✳️پیغمبر اكرم فرمود: «دنیا مزرعه ی آخرت است. » هركسی آن درَود عاقبت كار كه كِشت.
هیچ عملی در این جهان گم نمی شود و از بین نمی رود؛ نه تنها گم نمی شود و از بین نمی رود، بلكه آن عمل در زمین روح خود ما و در زمین اجتماع ما و بالاخره در زمین مساعد جهان- كه محفوف به هزارها عوامل است- فرو می رود و پس از مدتی می دمد و خود را بروز می دهد
🔺رسول اكرم به یگانه دختر عزیزش صدّیقه ی كبری (سلام اللّه علیها) - كه فوق العاده او را دوست می داشت و او را پاره ی جگر خود می نامید- فرمود: دختر عزیزم! خودت برای خودت عمل كن، خودت در بوستان زندگی و سعادت خودت بذرهای نیك بیفشان كه من نمی توانم تو را بی نیاز كنم و تو نمی توانی ثمره ی عمل مرا بچینی.
رسول اكرم بعد از بعثت، مجلسی از بستگان نزدیك خود فراهم آورد به امر خدا كه آنها را از عواقب اعمالشان بترساند و نسبت به آنها اعلام خطر كند؛ فرمود:
🔰🔰🔰
فرزندان عبدالمطّلب! گمان مبرید و نگویید كه محمد از ماست، ما هرچه كه بخواهیم بكنیم می كنیم و به محمد به حكم آنكه پیغمبر است و فرستاده
خداست پشتگرمی داریم.
در دستگاه عدالت الهی كه به وزن ذره ای نیك و بد گم نمی شود، كسی نمی تواند به پشتگرمی كس دیگر مغرور شود و او را دستاویز اعمال ناشایست خود قرار دهد.
شخصی از علی علیه السلام تقاضای پند و موعظه ای كرد. اولین جمله ای كه آن حضرت به او فرمود این بود: جزء آن دسته از مردم مباش كه آرزوی رسیدن به مقامات اخروی و معنوی را دارند ولی می خواهند بدون آنكه عملی انجام دهند به آن برسند؛ بدون عمل سعادتی به دست نمی آید
✨✨✨✨🌺✨✨✨✨🌺✨✨✨✨
https://telegram.me/quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_173
❇️اعتراف بنی نوع بشر به #ربوبيت خدای سبحان در عالم #ذر ناشی از فقر ذاتی انسان به خدا است
💠وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ
🌱زمانی (را یاد کن) که پروردگارت، نسل فرزندان آدم را از پشتشان برگرفت و آنان را بر خودشان گواه گرفت: «آیا من مالک و صاحباختیار شما نیستم؟» (همگی) عرض کردند: «چرا؛ گواهی میدهیم.» (چنین کرد؛) تا مبادا روز قیامت بگویید: «ما از این، بیخبر بودیم.»؛
أعراف - ۱۷۲
🔷✨جمله" وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ" از يك فعل ديگر خداوند بعد از جدا ساختن ابناء بشر از پدران خبر میدهد، و آن فعل خدا اين است كه هر فردی را گواه خودش گرفت، و اشهاد بر هر چيز حاضر كردن گواه است در نزد آن و نشان دادن حقيقت آن است تا گواه، حقيقت آن چيز را از نزديك و به حس خود درك نموده و در موقع به شهادت به آنچه كه ديده شهادت دهد، و اشهاد كسی بر خود آن كس نشان دادن حقيقت او است به خود او تا پس از درك حقيقت خود و تحمل آن در موقعی كه از او سؤال میشود شهادت دهد.
🔷✨و از آنجايی كه نفس هر صاحب نفسی از جهاتی بغير خود ارتباط و تعلق دارد، و ممكن است انسان نسبت به پارهای از آنها استشهاد شود، و نسبت به پارهای ديگر نشود، از اين رو اضافه كرد:" أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ" تا بدين وسيله مورد استشهاد را معلوم كرده باشد، و بفهماند آن امری كه برای آن، ذريه بشر را استشهاد كردهايم ربوبيت پروردگار ايشان است تا در موقع پرستش به ربوبيت خدای سبحان شهادت دهند.
👈پس انسان هر قدر هم دچار كبر و غرور باشد و هر چند رو به راه بودن وضع زندگيش مغرورش كرده باشد نمیتواند اين معنا را حاشا كند كه مالك وجود خود نبوده، و در تدبير امور خود مستقل و بینياز نيست، چون اگر مالك وجود خود بود خويشتن را از مرگ و ساير آلام و مصائب زندگی نگه میداشت، و اگر در تدبير امور خود مستقل بود، هرگز ناچار نمیشد كه در برابر اسباب طبيعی و وسائلی كه او به خيال خود مدبر آنها و حاكم در آنها است خضوع كند، آنهم اسباب و وسائلی كه خود آنها نيز مانند انسان بغير خود محتاجند، و در برابر حكم حاكمی غيبی هر چند عليهشان باشد مطيع و منقادند، و حوائجشان بدست انسان برآورده نمیشود و انسان حاكم و مدبر آنها نيست.
📚تفسیر المیزان
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_496
❇️آيا كسی كه نه مقام #ربوبيت دارد، و نه مالك حيات و مرگ است، میتواند #معبود واقع شود؟!
💠لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ (۸/دخان)
🌱هيچ معبودی جز او نيست، اوست كه زنده میكند و میميراند و پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست.
🔹معبود بايد كسی باشد كه قدرت بر ميراندن و زنده كردن داشته باشد. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ»
🔹زنده كردن و ميراندن كار دائمی خدا است. ( «يُحْيِي وَ يُمِيتُ» به صورت فعل مضارع آمده كه نشانهی استمرار است.)
🔹ربوبيّت خداوند بر هستی، دليل آن است كه جز خداوند معبودی نيست.
(آری، او از نظر جغرافيا، آسمانها و زمين را تحت ربوبيّت خود دارد. «رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما» و از نظر تاريخ، شما و نياكانتان را تحت ربوبيّت قرار داده است. «رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ»)
🔹جامعه بشری در حال رشد است. «رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ»
🔹مرگ و حيات، در جهت رشد و تكامل است. (جملهی «يُحْيِي وَ يُمِيتُ» ميان دو كلمهی «ربّ» قرار گرفته است)
🔹شرك نياكان نيز محكوم است، زيرا خداوند پروردگار نياكان شما نيز هست.
«رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ»
📚تفسیر نور
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_173
❇️اعتراف بنی نوع بشر به #ربوبيت خدای سبحان در عالم #ذر ناشی از فقر ذاتی انسان به خدا است
💠وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ
🌱زمانی (را یاد کن) که پروردگارت، نسل فرزندان آدم را از پشتشان برگرفت و آنان را بر خودشان گواه گرفت: «آیا من مالک و صاحباختیار شما نیستم؟» (همگی) عرض کردند: «چرا؛ گواهی میدهیم.» (چنین کرد؛) تا مبادا روز قیامت بگویید: «ما از این، بیخبر بودیم.»؛
أعراف - ۱۷۲
🔷✨جمله" وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ" از يك فعل ديگر خداوند بعد از جدا ساختن ابناء بشر از پدران خبر میدهد، و آن فعل خدا اين است كه هر فردی را گواه خودش گرفت، و اشهاد بر هر چيز حاضر كردن گواه است در نزد آن و نشان دادن حقيقت آن است تا گواه، حقيقت آن چيز را از نزديك و به حس خود درك نموده و در موقع به شهادت به آنچه كه ديده شهادت دهد، و اشهاد كسی بر خود آن كس نشان دادن حقيقت او است به خود او تا پس از درك حقيقت خود و تحمل آن در موقعی كه از او سؤال میشود شهادت دهد.
🔷✨و از آنجايی كه نفس هر صاحب نفسی از جهاتی بغير خود ارتباط و تعلق دارد، و ممكن است انسان نسبت به پارهای از آنها استشهاد شود، و نسبت به پارهای ديگر نشود، از اين رو اضافه كرد:" أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ" تا بدين وسيله مورد استشهاد را معلوم كرده باشد، و بفهماند آن امری كه برای آن، ذريه بشر را استشهاد كردهايم ربوبيت پروردگار ايشان است تا در موقع پرستش به ربوبيت خدای سبحان شهادت دهند.
👈پس انسان هر قدر هم دچار كبر و غرور باشد و هر چند رو به راه بودن وضع زندگيش مغرورش كرده باشد نمیتواند اين معنا را حاشا كند كه مالك وجود خود نبوده، و در تدبير امور خود مستقل و بینياز نيست، چون اگر مالك وجود خود بود خويشتن را از مرگ و ساير آلام و مصائب زندگی نگه میداشت، و اگر در تدبير امور خود مستقل بود، هرگز ناچار نمیشد كه در برابر اسباب طبيعی و وسائلی كه او به خيال خود مدبر آنها و حاكم در آنها است خضوع كند، آنهم اسباب و وسائلی كه خود آنها نيز مانند انسان بغير خود محتاجند، و در برابر حكم حاكمی غيبی هر چند عليهشان باشد مطيع و منقادند، و حوائجشان بدست انسان برآورده نمیشود و انسان حاكم و مدبر آنها نيست.
📚تفسیر المیزان
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_228
❇️توجّه به #ربوبيّت همهجانبه خدا، زمينه #توكّل براوست.
💠إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَی اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلی صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (۵۶/هود)
🌱همانا من بر خداوندی كه پروردگار من و شماست توكّل كردهام، (زيرا) هيچ جنبندهای نيست، مگر آنكه او مهارش را گرفته (و بر او تسلّط دارد، امّا سلطهای عادلانه و حقجويانه) بدرستی كه پروردگار من بر صراط مستقيم است.
🔹توجّه به ربوبيّت همهجانبه خدا، زمينه توكّل براوست. تَوَكَّلْتُ ... رَبِّي وَ رَبِّكُمْ
🔹توكّل، زمينهی شجاعت است. فَكِيدُونِي جَمِيعاً ... إِنِّي تَوَكَّلْتُ (با تكيه و اتكال بر خداوند، میتوان در برابر جهانی ايستاد)
🔹هيچ جنبندهای بدون ارادهی خداوند، قادر بر ضرررسانی به ديگری نيست.
فَكِيدُونِي جَمِيعاً ... ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها
🔹خداوند، هم بر همه چيز سلطهی كامل دارد و هم عادل است. «آخِذٌ بِناصِيَتِها، عَلی صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
🔹بر كسی تكيه كنيم كه علاوه بر قدرت، عدالت نيز داشته باشد. «تَوَكَّلْتُ، آخِذٌ، عَلی صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
🔹در مقابل عناد و لجاجت كفّار، بايد از قهر و عدل الهی سخن گفت. «آخِذٌ بِناصِيَتِها، عَلی صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
📚تفسیر نور
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#زندگي_قرآني
شماره 130
سوره #ال_عمران صفحه_58
⭕️ #اطاعت_مطلق از دیگر انسانها= #شرک و ممنوع .
🔶قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ «64 ال عمران»
🔻بگو: اى اهلكتاب! به سوى سخنى بياييد كه ميان ما و شما مشترك است.جز آنكه خداوند را نپرستيم وچيزى را شريك او قرار ندهيم و بعضى از ما بعضى ديگر را بجاى خدا ارباب نگيرد. پس اگر (از اين پيشنهاد) سرباززدند، بگوييد: گواه باشيد كه ما مسلمان و تسليم خدائيم.
👈عدىّبن حاتم بعد از اسلام آوردن، به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كرد: ما زمانى كه مسيحى بوديم، هرگز يكديگر را «ربّ» خود قرار نمىداديم، پس مراد از جملهى «لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً» چيست؟
🌹پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند:
❓آيا علماى شما احكام خدا را تغيير نمىدادند؟ گفت: چرا! فرمودند:پيروى از #عالمى كه #قانون_خدا را #تغيير دهد، يك نوع بندگى وبردگى اوست.
📚 (تفسير مراغى).
1⃣- يگانه پرستى و بيزارى از شرك، از جمله امور مشترك تمام اديان آسمانى است. «كَلِمَةٍ سَواءٍ ... أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ»
2⃣- اطاعت بىچون و چرا از ديگر انسانها، نشانهى پذيرش نوعى #ربوبيّت براى آنها ويك نوع عبوديّت براى ماست. در حالى كه همهى انسانها با يكديگر مساوى هستند. «لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً»
3⃣- انديشهى آزاد و شخصيّت مستقل، شعار قرآن است. «لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً»
4⃣- #بندگى_خدا، #نفى_شرك و طرد حاكميّت غير خداوند، از ويژگىهاى يك مسلمان واقعى است. «اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ.
📚تفسیر نور.
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
💐با تبريك سالروز #ميلاد حضرت #عيسي ع
#تثلیث چیست؟ ایا برداشت عوام و خواص #مسیحیان از #تثلیت یکسان است؟
🔸لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُوا عَمَّا يَقُـولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (مائده:73)
بيگمان كساني [هم] كه گفتند: خدا سومين [معبود از اقانيم] ثلاثه است 210 كفر ورزيدند، هيچ معبودي جز خداي يگانه نيست و اگر از آنچه ميگويند باز نايستند، منكران آنها را مسلماً عذابي دردناك خواهد رسيد.
______
❇ موضوع #تثليث [پدر، پسر و روح القدس] در آية 171 سورة نساء نيز (3:171) آمده است؛ تجزيه كردن خداي واحد به سه اصل و مشاركت دادن او با بندگانش، از نظر قرآني #شركي است آشكار.
📌سورة ناس در قرآن هر سه بُعد #ربوبيّت، #ملوكيت و #الوهيّت را به خداي يكتا نسبت داده است. مسئلة تثليث از بدعتهايي است كه در قرون بعدي به باورهاي مسيحيان افزوده شده است، نه در سخنان #عيسي مسيح(ع) و انجيل نخستين و نه در انجيل فعلي چنين اصلي وجود ندارد. 💫تفسیر بازرگان
❇لَقَدْ كَفَرَ اَلَّذِينَ قٰالُوا إِنَّ اَللّٰهَ ثٰالِثُ ثَلاٰثَةٍ . اين عقيدۀ بسيارى از نصارى است و همان است كه پولس در مقابل سه خداى روميان زائوس (پدر خدايان) سار پدون (يگانه پسر زائوس) آپولون (خداى واسطه ميان پدر و پسر) بوجود آورد و #شرك خود را با شرك روميان تطبيق كرد. اين #سه_خدا عبارتند از #خدا، #عيسى و #روح_القدس كه به نزد مريم آمد و ميان خدا و عيسى واسطه بود. ثٰالِثُ ثَلاٰثَةٍ يعنى سومى سه نفر يعنى يكى از سه فرد. لازمۀ اين سخن آن است كه در لفظ سه نفراند و در واقع يكى.
📌 از جواب قرآن كه فرموده: وَ مٰا مِنْ إِلٰهٍ إِلاّٰ إِلٰهٌ وٰاحِدٌ معلوم مىشود كه نظرشان تعدد واقعى بوده است زيرا «واحد» در مقابل تعدد است و اين غير معقول است كه سه چيز حقيقى يك چيز يا يك چيز حقيقى سه چيز حقيقى باشد، كشيشان در جواب اين سؤال مىگويند: اين از اسرار است بايد ايمان آورد و دم نزد
لفظ لَمْ يَنْتَهُوا كَفَرُوا مِنْهُمْ نشان مىدهد كه #خواص آنها مىدانستند اين نقشه جعلى و از بدعتهاى پولس است، لذا به آنها در صورت عدم ترك وعدۀ عذاب داده شده است، ولى آنها كه خدا را يكى دانسته و يا در اين عقيده مستضعفند وعدۀ عذاب بر آنها شامل نيست ولى به حكم صدر آيه آنها نيز #كافر هستند و اللّٰه اعلم.
📚تفسير احسن الحديث
❇خداوند در ابتدا عقيدۀ مسيحيان مبنى بر #الوهيّت_مسيح را تقبيح مىكند، آنگاه اين عقيدۀ آنان را انكار مىكند كه خدا را يكى از سهتا قرار دادهاند و نيز اين سخن ايشان را كه مىگويند: خدا پدر و مسيح پسر اوست آنگاه پدر در پسر حلول كرده و متّحد شده و در نتيجۀ اين اتحاد، روح القدس به وجود آمده است. و هريك از اين سهتا، درحالىكه عين يكديگر است، غير يكديگر است.
📚تفسير كاشف
❇نمىتوان در خصوص اين مساله نسبت به عموم ملت مسيح حكم يك جا و كلى كرد، براى اينكه بين مردم عامى آنها و #علمايشان فرق است، همهشان داراى كفر حقيقى كه برگشتن آن به استضعاف نباشد نيستند، و كفرى كه عبارت باشد از #انكار_توحيد و تكذيبآيات خدا، مخصوص است به علماى آنها، و ما بقى مستضعف و عوامند
معناى آيه چنين مىشود: اگر نصارا (مراد بعضى از ايشان است، از باب نسبت دادن قول بعض به كل) از حرفهاى كفرآميزى كه دارند دست بر ندارند هر آينه عذابى دردناك بعضى از آنان (قائلين به تثليث) را خواهد گرفت.
📚تفسير الميزان
http://www.quranpuyan.com/yaf_postst545_ysy-msyH-dr-qrn---twld-w-wfty-mtfwt--mnZwr-z-psr-khd-nmydn-ysy-chyst.aspx
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_496
❇️آيا كسی كه نه مقام #ربوبيت دارد، و نه مالك حيات و مرگ است، میتواند #معبود واقع شود؟!
💠لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ (۸/دخان)
🌱هيچ معبودی جز او نيست، اوست كه زنده میكند و میميراند و پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست.
🔹معبود بايد كسی باشد كه قدرت بر ميراندن و زنده كردن داشته باشد. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ»
🔹زنده كردن و ميراندن كار دائمی خدا است. ( «يُحْيِي وَ يُمِيتُ» به صورت فعل مضارع آمده كه نشانهی استمرار است.)
🔹ربوبيّت خداوند بر هستی، دليل آن است كه جز خداوند معبودی نيست.
(آری، او از نظر جغرافيا، آسمانها و زمين را تحت ربوبيّت خود دارد. «رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما» و از نظر تاريخ، شما و نياكانتان را تحت ربوبيّت قرار داده است. «رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ»)
🔹جامعه بشری در حال رشد است. «رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ»
🔹مرگ و حيات، در جهت رشد و تكامل است. (جملهی «يُحْيِي وَ يُمِيتُ» ميان دو كلمهی «ربّ» قرار گرفته است)
🔹شرك نياكان نيز محكوم است، زيرا خداوند پروردگار نياكان شما نيز هست.
«رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ»
📚تفسیر نور
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan