eitaa logo
قران پویان
464 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
695 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
: ❓سئوال: آيا در اثبات اول ماه قمري، شرط است يا خير؟ ايا قران يا روايات،چنين شرطي دارند؟ ايا ، فقط براي شهرهاي نزديك به هم اعتبار دارد ؟ 🛑قسمت اول: در موضوع اثبات رويت هلال ماه و افاز ماههاي قمري، دو محور عمده اختلاف بين فقها، عبارتست از رويت (چشم عادي يا چشم مسلح) و مكان رويت. در اين مجموعه از پستها به مكان رويت خواهيم پرداخت. و منظور اين است كه آیا رؤیت هلال در یک شهر، برای اثبات ماه در شهرهای دیگر کافی است یا فقط برای ثبوت ماه در شهرهای هم افق کفایت می کند؟ ❇"دیدگاه فقهای شیعه در باب میزان و معیار اعتبار مکانی رؤیت هلال : محل طلوع و غروب آفتاب و ماه در هر نقطه اي از نقاط زمين، آن نقطه مي‎باشد. شهرهایی که مشرق و مغرب آنها همزمان بوده یا به هم نزدیک است را می گویند و شهرهایی که مشرق و مغرب آنها اختلاف زمانی بسیار دارد، می گویند. در باب میزان و معیار مکانی رؤیت هلال، در میان علمای شیعه نظریاتی مطرح است که ذیلاً به چهار نظریه مهم، به اختصار اشاره می نماییم. 🔶نظریه اول: کفایت مطلق رؤیت نظریه کفایت مطلق رؤیت به این معنا است که اگر ماه در یک منطقه ای از مناطق جهان رؤیت شود مثلاً نیمه کره شمالی زمین که شب است ماه دیده شود، این رؤیت برای همه کشورها و مناطق زمین هر چند افق آنها هم متحد نباشد، کفایت می کند و برای همه آنها اول ماه ثابت می شود. 🔶نظریه دوم: اتحاد افق (کفایت رؤیت در مناطق متقارب یا متحد الافق و عدم کفایت در مختلف الافق) شهرهای هم افق یا قریب الافق: شهرهایی که مشرق و مغرب آنها همزمان بوده یا به هم نزدیک است و از جهت احتمال رؤیت هلال و احتمال عدم هلال یکسان باشند. در این فرض، مشهور فقهای امامیه از جمله آیات امام خمینی، اراکی، گلپایگانی، سیستانی، مکارم شیرازی، خامنه ای و... اتفاق نظر دارند که رؤیت هلال در یکی از این شهرها برای ثبوت ماه در شهرهای کره زمین که با آن شهر هم افق‌اند، اول ماه خواهد بود. 🔶نظریه سوم: عدم اتحاد افق (کفایت رؤیت در مناطقی که در شب مشترک اند، هرچند در افق مختلف اند) جمعی از فقیهان قائل به عدم اتحاد افق می باشند و می گویند که اگر در شهری ماه دیده شود در تمام شهرهای جهان که بخشی از شب آن ها مشترک است، برای همه آنها اول ماه است؛ به عبارت دیگر، شهرها هم افق و شهرهای غیر هم افق که در بخشی [یا بیشتر طول] از یک شب را اشترک دارند، گر چه در یکی اول شب و در دیگری آخر شب باشد؛ در حکم رؤیت یکسان دانسته اند و رؤیت هلال دریک شهر برای ثبوت ماه در شهرهای دیگر کافی است. فقهای بزرگی همانند محقق حلی، شهید اول، بحرانی صاحب حدائق، علامه محمد حسن نجفی صاحب جواهر، ملا نراقی، فیض کاشانی، سید محسن حکیم، آیت الله خوئی، تبریزی، فاضل لنکرانی، وحید خراسانی، صانعي، سيد صادق روحاني،نوری همدانی و ... این نظریه را پذیرفته یا بدان تمایل نشان داده اند. 🔶نظریه چهارم: ملاك رؤيت يا قابليت رؤيت ماه، رؤیت در افق شخص روزه دار برخی دیگر از فقهاء همچون مرحوم آیت الله بهجت معتقدند که اگر ماه در شهری رویت شود، فقط برای ساکنین همان شهر معتبر است و در همان شهر اول ماه است و بقیه شهرها مستقل‌اند. 💫در روزهاي بعد، به تبيين نظرات دو گروه عمده دوم و سوم و دلايل انها خواهيم پرداخت. http://quranpuyan.com/yaf_postst2661_nZr-qrn-rj-bh-thbt-Hlwl-mh-qmry-chyst-y-byd-hll-mh-b-chshm-dydh-shwd.aspx?= @quranpuyan
: ❓سئوال: آيا در اثبات اول ماه قمري، شرط است يا خير؟ ايا قران يا روايات،چنين شرطي دارند؟ ايا ، فقط براي شهرهاي نزديك به هم اعتبار دارد ؟ 🛑قسمت دوم: در موضوع اثبات رويت هلال ماه و افاز ماههاي قمري، دو محور عمده اختلاف بين فقها، عبارتست از رويت (چشم عادي يا چشم مسلح) و مكان رويت. در اين مجموعه از پستها به مكان رويت خواهيم پرداخت. و منظور اين است كه آیا رؤیت هلال در یک شهر، برای اثبات ماه در شهرهای دیگر کافی است یا فقط برای ثبوت ماه در شهرهای هم افق کفایت می کند؟ "دو قول در مسئله يا وجود دارد؛ اول آنکه وقتی که ماه از تحت الشعاع خارج شد و ايام محاق سپری شد و متشکل به شکل هلال شد، اين اول ماه است ولی برای نقاطی که قابل رؤيت باشد ، يعنی هلال ماه برای کسانی که آن را ديده اند و هر کس ديگری که با آنها هم افق باشد ثابت می شود اما برای کسانی که با اينها هم افق نيستند اول ماه نيست، اين قولی است که به مشهور نسبت داده شده. قول ديگر آن است که وقتی ماه از تحت الشعاع خارج شد و ايام محاق سپری شد و متشکل به شکل هلال شد، اين اول ماه است برای تمامی افراد، چه وحدت افق داشته باشند و چه در افق با هم اختلاف داشته باشند، منتهی افرادی که در شب با آن نقطه ای که ماه ديده شده مشترک باشند، پس اگر مثلاً در اين طرف کره زمين ماه ديده بشود برای آمريکا اول ماه نيست چون شب ما روز آنهاست فلذا آنها بايد منتظر رؤيت هلال خودشان باشند. 👈👈در اخبار اهل بيت ((عليهم السلام)) کلمه ای از افق و وحدت افق و... وجود ندارد فلذا مسئله ، مسئلة و است، بنابراين مجتهدين در تفريع فروع و در اجتهاد خودشان با هم اختلاف نظر دارند فلذا اقوال مختلفی در مسئله بوجود آمده است. 👈شارع مقدس فرموده است که در آن دسته از تکالیفتان که مربوط به ماه می باشد اولاً رؤیت هلال میزان است وثانیاً منحصرا رؤیت خود شما میزان نیست فلذا اگر شاهدی هم آمد وشهادت به رؤیت داد شهادتش قبول است و اول ماه ثابت است چه آن شاهد نزدیک باشد وچه از راه دوری آمده باشد. در اینجا اخبار دو دسته می باشند، یک دسته از آنها اطلاق دارند ونگفته اند که آن شاهد از کجا آمده و در دسته دیگر آمده است که اگر آن شاهد از اهل بلد آخر واهل امصار هم بود شهادتش قبول است. 👈نتیجه بحث این می شود که؛ وحدت افق اعتبار ندارد و تشکل ماه به شکل هلال یک واقع محفوظ وطبیعی به همان صورت که عرض کردیم می باشد 🔹نظر بنده به این صورت می باشد : اگر در شهری اول ماه ثابت شود در شهرهای دیگر چه دور باشند چه نزدیک وچه در افق متحد باشند یا نه، همین قدر که در شب بودن مشترک باشند اول ماه برای آنها ثابت است. 🔹دلائل ما همانطور که بیان کردیم یکی روایات ششگانه وپنجگانه ای بود که خواندیم ویکی هم این است که همانطور که عرض کردیم طول وعرض بلاد در مسئله افق بسیار مؤثر می باشد، حالا عرض بنده این است که مراجع می فرمودند اگر در یک شهری از شهرهای ایران ماه دیده شد برای کل شهرها اول ماه ثابت است در حالی که گاهی اختلاف درجات طولی وعرضی بعضی از شهرهای ایران نسبت به هم به 7 و 8 وگاهی به 10 درجه می رسد ولی باز آن بزرگوارن اول ماه را برای کل شهرهای ایران ثابت می دانستند. ولی مثلاً کویت وبغداد با اهواز 2 درجه و بحرین با اهواز یک درجه اختلاف دارند، پس چرا وقتی برای کویت وبغداد وبحرین اول ماه ثابت می شود برای ما ثابت نیست؟ به عبارت دیگر چرا هنگامی که ماه در اهواز که 11 درجه با زاهدان اختلاف دارد دیده می شود می گویند اول ماه برای زاهدان ثابت است؟ ولی اگر در کویت یا بغداد که 2 درجه با اهواز اختلاف دارند ماه دیده شود می گویند برای اهواز اول ماه ثابت نیست!؟ 👈عرض بنده این است که ماه که مملکت نمی شناسد بلکه ماه روی همان درجات طول وعرض حرکت می کند. 👈از نظر فرهنگ اسلام واهل بیت (علیهم السلام) اول ماه عبارت است از تحقق وتشکل ماه به شکل هلال. اگر ثابت شود برای کل جهان اول ماه می باشد و این هلال ماهی یک مرتبه محقق می شود وتعدد پذیر نیست وهمچنین گفتیم که رؤیت موضوعیت ندارد بلکه یک امر طریقی می باشد ." 🎙 درس خارج فقه ايت االه نوري همداني. 💫جهت مطالعه مشروح مباحث اثبات حلول ماه قمری و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید http://quranpuyan.com/yaf_postst2661_nZr-qrn-rj-bh-thbt-Hlwl-mh-qmry-chyst-y-byd-hll-mh-b-chshm-dydh-shwd.aspx?= @quranpuyan
: ❓سئوال: آيا در اثبات اول ماه قمري، شرط است يا خير؟ ايا قران يا روايات،چنين شرطي دارند؟ ايا ، فقط براي شهرهاي نزديك به هم اعتبار دارد ؟ 🛑قسمت سوم: در موضوع اثبات رويت هلال ماه و افاز ماههاي قمري، دو محور عمده اختلاف بين فقها، عبارتست از رويت (چشم عادي يا چشم مسلح) و مكان رويت. در اين مجموعه از پستها به مكان رويت خواهيم پرداخت. و منظور اين است كه آیا رؤیت هلال در یک شهر، برای اثبات ماه در شهرهای دیگر کافی است یا فقط برای ثبوت ماه در شهرهای هم افق کفایت می کند؟ ♦🖊بیان مرحوم ايت الله خویی ره : "ثبوت ماه قمری تنها بستگی به حرکت ماه و خروج ماه از حالت محاق دارد، آن هم در درجه ای که قابل رؤیت باشد و از طرفی این امر ،یک امر آسمانی بوده و ارتباطی با حرکت و موقعیّت وضعی زمین ندارد و تعبّد محض در کار نیست و شارع همین را نشانه و علامت برای طلوع ماه قرار داده است 👈👈در نتیجه هنگامی که به همان حّد خاص رسید خواه در بلاد دیگر رؤیت شود خواه نشود هلال ماه برای همه اهل زمین ثابت است بر خلاف اوقات طلوع و غروب خورشید که بستگی به حرکت زمین به دور خورشید دارد و به مقتضای روایت «انما علیک مشرقک و مغربک» طلوع و غروب خورشید نسبت به بلاد مختلف متعدّد می شود و صحیح نیست مقایسه طلوع و غروب ماه با طلوع و غروب خورشید که به حسب آفاقِ متفاوت، مختلف می شود 💢💢 در نتیجه با اولین رؤیت هلال در هر بلدی که باشد اول ماه برای تمامی بلاد ثابت می شود. 🛑بیان ادلّه دیگر در مساله از نظر ایت الله خویی ره: ↩️الف: شکی نیست که اطّلاع ائمه علیهم السلام نسبت به علم نجوم از هر منجّمی بالاتر بوده و با این وجود به صورت مطلق فرموده اند اگر اهل بلدی شهادت به رؤیت هلال دادند هلال برای بلاد دیگر نیز ثابت است و این که عده ای این روایات را حمل نموده اند به بلاد قریبه و هم افق صحیح نمی باشد زیرا ائمه علیهم السلام آیا نمی دانستند که بلاد از نظر رؤیت مختلف می باشند ❓چرا حتی در یک روایت (علی کثرتها) ذکر نشده که در بلاد قریبه شهادت در رؤیت معتبر است ولی در بلاد بعیده معتبر نمی باشد در نتیجه از سکوت ائمه علیهم السلام نسبت به تفصیل بین بلاد قریب و بعید استفاده می شود که فرقی بین بلاد متعدّد نمی باشد. ↩️ب: در دعای قنوت عید فطر آمده است: (اسئلک بحق هذا لیوم الذی جعلته عیدا )کلمه هذا در عبارت اشاره است به شیء معیّن چرا که وضع حروف عام و موضوع له حروف خاص است و مسلّماً مراد از اسم اشاره در این دعا روز خاص است که همان عید فطر باشد و از طرفی این روز خاص را برای تمام مسلمانان جهان عید ذکر نموده است (للمسلمین)حال اگر رؤیت بلد فقط برای همان بلد معتبر است چرا بصورت جمع محلی به الف ولام آمده است که عید برای تمام مسلمان ها می باشد." 💫جهت مطالعه مشروح مباحث اثبات حلول ماه قمری و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید http://quranpuyan.com/yaf_postst2661_nZr-qrn-rj-bh-thbt-Hlwl-mh-qmry-chyst-y-byd-hll-mh-b-chshm-dydh-shwd.aspx?= @quranpuyan
: ❓سئوال: آيا در اثبات اول ماه قمري، شرط است يا خير؟ ايا قران يا روايات،چنين شرطي دارند؟ ايا ، فقط براي شهرهاي نزديك به هم اعتبار دارد ؟ 🛑قسمت چهارم: "یکی از قراین قایلین به عدم اعتبار وحدت افق، دعایی است که در نماز عید وارد شده است: اسالک بحق هذا الیوم الذی جعلته عیدا، از تو می‌‌خواهم به حق این روز که برای مسلمانان عید قراردادی… ♦دلیل تقویت این قول با دعای مزبور این است که از این دعا آشکارا فهمیده می‌‌شود که یک روز واحد معین که با کلمه «هذا» به آن اشاره شده است، عید تمامی مسلمانان پراکنده در نقاط مختلف زمین با اختلافی که در افقیشان وجوددارد، می‌‌باشد نه این که این روز، برای یک شهر عید باشد و برای شهر دیگر عید نباشد. آیه شریفه‌‌ای هم که در مورد شب قدر و این که بهتر از هزار شب است وارد شده است، چنین است. براساس ظاهر آیه شریفه، شب قدر یک شب معین است با احکامی مخصوص برای همه مردم و تمامی اهل جهان نه این که برای هر ناحیه و مکانی شب قدر مخصوصی وجود داشته باشد مغایر باشب قدر منطقه و ناحیه دیگر. ♦اما این سخن مورد اشکال است زیرا: بنا برکروی بودن زمین، گریزی از تعدد روز عید و شب قدر نخواهد بود. به دلیل این که کسانی که وحدت افق را شرط نمی‌‌دانند، حجیت رؤیت هلال در یک منطقه را مختص سرزمینیی می‌‌دانندکه حداقل در بخش کوتاهی از شب، با سرزمینیی که هلال در آنها دیده شده، مشترک باشند و نیمه دیگر زمین را که با آن سرزمین هیچ اشتراکی در شب ندارد، مشمول این حکم نمی‌‌دانند. بنابراین چه وحدت افق را شرط بدانیم و چه شرط ندانیم، روز عید متعدد است همچنان که بنابر کروی بودن زمین، شب قدر نیز متعدد است." 🖊ایت الله جعفر سبحانی فقه اهل بیت(ع) فارسی، شماره ۲۷ جواب: در نظریه عدم شرط اتحاد افق، نهایتا یک نیم روز بین نیکره شمالی و جنوبی اختلاف بوجود خواهد امد و عید یا شب قدر انها در دو روز نخواهد بود. شب قدر تشکیل شده از24 ساعت که 12ساعت آن برای این نیم کره و 12ساعت دیگرآن برای آن نیم کره دیگر می باشد.به عبارت دیگر مجموع کره زمین در گردشی که دارد 24 ساعت شب دارد و24 ساعت روز دارد در نتیجه در این نظریه شب قدر واحد می باشد." درس خارج فقه ايت اله اشرفي شاهرودی از موافقان نظر ایت اله خویی 💫جهت مطالعه مشروح مباحث اثبات حلول ماه قمری و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید http://quranpuyan.com/yaf_postst2661_nZr-qrn-rj-bh-thbt-Hlwl-mh-qmry-chyst-y-byd-hll-mh-b-chshm-dydh-shwd.aspx?= @quranpuyan
: ❓سئوال: آيا در اثبات اول ماه قمري، شرط است يا خير؟ 🛑قسمت پنجم: 🖊دیدگاه علامه محمدحسین فضل الله یا ؟ "منظور از افق، موقعیت نزدیک کشورهای گوناگون است که روی یک خط قرار دارند. به نحوی که طلوع و غروب آنها بسیار به هم نزدیک است. اگر ظهور هلال پس از ولادت آن به غروب خورشید بستگی داشته باشد، تفاوت در غروب خورشید در کشورهای ممکن است مانع از دیدن هلال در بعضی از آنها گردد. سؤال این است آیا ماه قمری در همه مناطق زمین به امکان رؤیت آن در همان منطقه بستگی دارد که هر افقی ماه قمری خاص خود را داشته باشد و در افق غربی یک شب زودتر و در افق شرقی یک شب دیرتر آغاز شود یا اینکه ماه قمری نسبت به همه جا شروع یکسانی دارد و اگر در یک جای دنیا هلال دیده شد این برای دیگران نیز کفایت می‌کند؟ 👈 پاسخ: آغاز ماه قمری شرعی به دو عامل متوقف است: یکی از آن دو مربوط به جهان آفرینش است و آن خروج ماه از محاق است و دیگری این است که بخش نورانی روبه‌رو با زمین قابل رؤیت می باشد. قابلیت رؤیت را می‌شود یک امر نسبی در نظر گرفت که از تفاوت موقعیت‌ها در روی زمین تأثیر می‌پذیرد و می‌شود آن را امری مطلق و مشخص در نظر گرفت که از این تفاوتها تأثیر نمی‌گیرند. 👈براساس درک ما از ادله شرعی مورد دوم به [درستی] نزدیک‌تر است؛ یعنی اگر دیدن هلال در کشوری ثابت گردید ماه در سایر کشورها نیز ثابت می‌شود. 🔰برخی از دلایل ایشان برای اطمینان به نظرات و "1-مساله ماه ها مربوط به نظام خلقت و آفرينش است و پديد آمدن اين نظام پيش از خلقت انسان و چشم ها! بوده است. لذا آغاز و پايان هر ماه تابع رويت ما نيست و ارتباطى با ديده شدن يا نشدن هلال ماه ندارد... 2-اما اينكه در حديث شريف نبوى از مساله "رويت" سخن به ميان آمده است، در حقيقت اشاره به يكي از وسايل معرفت و علم دارد. من گاهى كه با برخى از مردم در اين باره صحبت مى كردم مثالى عاميانه مي زدم؛ مثلا دوست تان به شما گفت اگر فلانى را ديدى مرا از وجودش مطلع كن، اما شما آن شخص را نمي بينى ولى آن فرد به وسيله تلفن با شما تماس مى گيرد و شما با اين مكالمه تلفنى علم پيدا مى كنى كه وى در شهر حضور دارد، در اين صورت آيا حضور وى را به دوست خود اطلاع نمى دهى؟ بله، حتما اطلاع مى دهى زيرا جمله "اگر آن فرد را ديدى" يعنى اگر از وجودش در شهر اطلاع پيدا كردى، پس در اينجا موضوعيت ندارد. در مساله هلال ماه نيز، رويت يكي از وسايل علم به آن است و ما مى بينيم كه در اين زمينه محاسبات نجومى دقيق تر از رويت هستند چرا كه در بسيارى از مواقع به علت آب و هواى نامساعد يا آلودگى هوا امكان رويت نيست و يا امكان خطاى در مشاهده وجود دارد. 3-بحث‌های فلکی و نجومی در تعدادی از زمینه‌های تشریع اسلامی قابل استفاده است و می‌پرسند: «چه دلیلی وجود دارد که محاسبات و تحقیقات فلکی در این زمینه‌ها حجیت دارند و در اثبات هلال حجیت ندارند؟ و چرا کلیات فلک در این زمینه‌ها برای فقها علم آور است ولی در اثبات هلال علم آور نیست؟ با اینکه می‌دانیم پژوهشهای فلکی همگی از یک وادی هستند. 4- امکان برای وجود دارد؛ خصوصاً در این زمان که هوا آکنده از غبار و دود است و قمرهای مصنوعی و فضاپیماها و هواپیماها در آسمان جولان می‌دهند. پژوهشهای علمی به این پدیده اشاره دارند و بسیار بدان پرداخته‌اند درکتابهای سیره، قرآن کریم و احادیث شریف نیز این مسأله آمده است. در قرآن مجید نیز آیات متعددی وجود دارند که از این پدیده سخن می‌گویند. برای مثال: «والذین کفروا أعمالهم کسراب بقیعة یحسبه الظمآن ماءً حتی إذا جاءه لم یجد شیئاً.»این آیه شریفه اشاره دارد که بیننده تحت وضعیت روانی خویش که از تشنگی متأثر است، پدیده فیزیکی سراب را آب تصور می‌کند. از این رو آیه شریفه نمی‌گوید که مرد یا زن آن را گمان می‌کند و این یکی از دلایل اعجاز و بلاغت قرآن است. 👈👈به اين دليل من در اجتهادم بر استفاده از محاسبات دقيق علمى و نجومى در اين مساله تاكيد دارم و بر اين عقيده ام كه اگر بر طبق داده هاى علمى، صرف در هر منطقه اى از عالم كه در جزئى از شب با ما مشترك است، مقدور باشد، حكم به ثبوت هلال و شروع اول ماه جديد مى كنيم." http://quranpuyan.com/yaf_postst2661_nZr-qrn-rj-bh-thbt-Hlwl-mh-qmry-chyst-y-byd-hll-mh-b-chshm-dydh-shwd.aspx @quranpuyan
: ❓سئوال: آيا در اثبات اول ماه قمري، شرط است يا خير؟ مهم ترين دلايل موافقان و مخالفان چيست؟ 🛑قسمت ششم: 1. در مسأله جواز تعمیم رؤیت هلال به دیگر شهرهاى اسلامى, بین فقهاى اسلام اختلاف است و دو قول عمده در مسأله ابراز شده: * قول مشهور. اعتقاد به ثبوت رؤیت هلال در شهر محل رؤیت و شهرهاى مجاور و هم افق, نه دیگر شهرها. * قول غیر مشهور. اعتقاد به تعمیم ثبوت رؤیت هلال به تمامى شهرهاى اسلامى, چه دور و چه نزدیک, چه هم افق و چه غیر هم افق. 2. در میان فقهاى عامه نیز اختلاف است. مشهور معتقد به تعمیم هستند. ابوحنیفه و برخى از شافعیه همچون مشهور فقهاى شیعه نظر دارند. 3. 👈در منابع روایى, سخنى از پیامبر و ائمه (ع) در مورد شهرهاى نزدیک و دور و مسأله تعمیم و یا عدم تعمیم رؤیت هلال, وجود ندارد. آنچه هست, در مورد بیان راههاى ثبوت هلال و طرق معتبر شرعى است. 4. نظریه تعمیم, در میان فقهاى شیعه بیشتر از زمان مرحوم علامه حلي به بعد پیدا شده و در میان معاصرین, طرفداران بیشترى پیدا کرده است. 5. مسأله نزدیکى و دورى شهرها, که مبناى قول به عدم تعمیم است, ضابطه و تعریف مشخصى ندارد و در مورد میزان نزدیکى و دورى شهرها, آراء و نظریه هاى گوناگونى ابراز شده است. 6. براى نظریه مشهور, دلایلى اقامه شده که مهمترین آن, قیاس طلوع و غروب قمر, به طلوع و غروب خورشید و مسأله اختلاف افقهاست. 7. وضعیت تکوینى ماه و حرکت آن با حرکت زمین و طلوع و غروب خورشید, تفاوت دارد و قیاس رؤیت هلال, به طلوع و غروب خورشید, قیاس مع الفارق است. 8. خروج ماه از محاق, امر واحدى بیش نیست و تا فاصله اى که اختلاف افق بین شهرها به اندازه اى نباشد که شب و روز با هم فرق کند, براى همه, با اندک تفاوتى قابل رؤیت و براى همه آن شهرها اول ماه است. 9. طرفداران نظریه عدم تعمیم, در میان اهل سنت نیز, براى اثبات نظر خویش دلایلى اقامه کرده اند که مهم ترین آن, روایت کریب است که از نظر سند و دلالت, نمى شود به آن اعتماد کرد. 10. طرفداران نظریه تعمیم, علاوه بر بهره گیرى از وضعیت تکوینى ماه و نیز مسأله , به اطلاق روایات و آیه شریفه استدلال کرده اند. 11. افزون بر دلایلى که براى قول به تعمیم اقامه شد, به دلایلى تبرعى و مستنداتى که بر نظریه تعمیم تأکید مى کند نیز, استناد شده است" 📃نقل از مقاله اتحاد و اختلاف فقها در ثبوت رؤیت هلال (مقاله پژوهشی حوزه) منبع: فقه 1373 شماره 2 ⭐️جهت مطالعه مشروح مباحث اثبات حلول ماه قمری و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید http://quranpuyan.com/yaf_postst2661_nZr-qrn-rj-bh-thbt-Hlwl-mh-qmry-chyst-y-byd-hll-mh-b-chshm-dydh-shwd.aspx?= @quranpuyan
: ❓سئوال: آيا در اثبات اول ماه قمري، شرط است يا خير؟ مهم ترين دلايل موافقان و مخالفان چيست؟ 🛑قسمت هفتم: مبنای در اثبات آغاز ماه قمری، مبنای مشهور فقهاست. طبق این مبنا، اگر هلال در شهری رؤیت شد، فقط برای شهرهایی که با محلّ رؤیت، اشتراک یا تقارب افق دارند کفایت می کند، ولی برای شهرهای متباعد و مختلف الأفق با منطقه رؤیت کافی نیست. 🔸مهم ترین دلیلی که برای اثبات این مدّعا آورده شده، دلیل انصراف است. مدافعان نظریه اشتراک افق معتقدند اخبار وارده در باب شهادت بیّنه، به انصراف دارد که رفت و آمد و سفر بین آن ها در آن روزگار، معمول و متداول بوده است. اما حق، این است که چنین انصرا فی ثابت نیست. اگر هم باشد، از نوع انصراف بدوی است که با اندک تأملی زایل می گردد. به جز دلیل انصراف، دلایل دیگری هم برای این نظریه ذکر شده که بازگشت همه آن ها به همین دلیل انصراف است و هیچ یک، مورد قبول نبوده و مدّعای مذکور را ثابت نمی کند. از این ها گذشته، این نظریه با مشکلات عدیده ای روبه رو است که مهم ترین آن ها، 👈عدم داشتن پشتوانه روایی (هرچند در روایتی ضعیف) و عدم دقت و ضابطه مندی تعریف قرب و بُعد می باشد. 🔻🔻بر این اساس، مبنای اعتبار اشتراک افق در حجّیت بیّنه بر رؤیت هلال و اثبات آغاز ماه، قابل تمسّک نمی باشد. گفتنی است که به جز مبنای اشتراک افق، دو مبنای دیگر نیز در این زمینه میان فقها مطرح است که عبارت اند از: «اشتراک شب» و «اشتراک زمین». مبنای با نصّ روایات، چندان سازگار نیست و اشکالاتی بر آن وارد است. اما مبنای سومی نیز وجود دارد تحت عنوان «اشتراک زمین» یا « » که هم با روایات سازگاری دارد و هم با قوانین فیزیکی جهان. طبق این مبنا، رؤیت هلال در یک نقطه از قاره های آسیا، اروپا و آفریقا، فقط برای کلّ مناطق این سه قاره کفایت می کند و نه بیشتر. هم چنین رؤیت در یک نقطه از قاره های آمریکای شمالی و جنوبی هم فقط برای کل آن دو قاره معتبر است و نه بیشتر. این مبنا نسبت به دو مبنای دیگر، از اتقان و مقبولیت علمی بیشتری برخوردار است؛ از این رو ما آن را به عنوان ضابطه تقسیم آفاق در اثبات آغاز ماه قمری برگزیدیم. لکن اثبات صحّت این مبنا، خود بحثی مفصّل و مقاله ای مجزا می طلبد که نگارنده در جای دیگر به آن پرداخته است. از مقاله نقد مبنای اعتبار اشتراک افق در اثبات آغاز ماه قمری، فصلنامه علمی تخصصی محفل -معاونت پژوهشي مديريت حوزه علميه استان تهران- شماره دوازدهم /سیده مهدیه فیض اصفهانی 💫جهت مطالعه مشروح مباحث اثبات حلول ماه قمری و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید http://quranpuyan.com/yaf_postst2661_nZr-qrn-rj-bh-thbt-Hlwl-mh-qmry-chyst-y-byd-hll-mh-b-chshm-dydh-shwd.aspx?= @quranpuyan
: ❓سئوال: تحقق ماه و موضوع وجوب روزه چيست؟ يا واقع ؟ 🛑قسمت هشتم: 🔻🔻نظرات متفاوت آيت الله جواد فاضل لنكراني در خصوص عدم موجه بودن اصطلاح : شروع ماه جديد با است نه رويت هلال ↩️بخش اول "اولین نکته اين است که در روایات متعدده بلکه متواتره رؤيت هلال موضوع برای وجوب صیام قرار داده شده مثل «إذا رَأَیْتُمُ الْهِلالَ فَصُومُوا وَ إذا رَأیْتُمُوهُ فَأفْطِرُوا» این تعبير که در روایات متعدد ذکر شده یک تعبیر مرکب است که در آن دو عنوان رؤیت و هلال وجود دارد. 💢اما در مورد کلمه ؛ بايد ديد هلال چيست؟ آيا مجرد خروج ماه از تحت الشعاع است؟ البته روشن است ما يک مقارنه داريم که در آن لحظه ماه کاملاً تحت الشعاع خورشيد قرار مي‌گيرد و به هيچ وجه قابل رويت نيست. زمان مقارنه بسيار کوتاه است حتی در یک ثانیه معین واقع می‌شود، لذا اصحاب نجوم براي هر ماهي می‌گویند ساعت مقارنه آن مثلاً هشت و ده دقیقه و هفت ثانیه است. ماه بعد خروج از مقارنه مدتی تحت الشعاع خورشيد است و با خروج از مقارنه ولادت آن آغاز و ماه جدید شروع می‌شود، چون حرکت ماه از سمت مغرب به مشرق است هنگام ولادت قسمت نورانی‌اش کاملاً به سمت خورشید است و چيزي از آن پیدا نیست اما آرام آرام که از مشرق انحراف پیدا می‌کند، لبه نورانی‌اش پیدا می‌شود. ♻یک بحث این است که مراد از هلال چیست؟ آیا آن زمانی که از مقارنه خارج گردد هلال شروع می‌شود؟ ولو آن لبه نورانی‌اش را نوع مردم نبینند، این یک احتمال. احتمال دوم اینست که وقتی به آن هلال می‌گویند که آن لبه و انحناء نورانی‌اش دیده شود، در اين صورت از وقت ولادت لااقل باید هشت نُه ساعت بگذرد تا این لبه نورانی قابلیت پیدا شدن را بيابد. معناي لغوي هلال، غرة القمر است. یعنی روز یا شب اول ماه، اعراب اول و آغاز هر چیز را غرّه می‌گویند.الهلال غرّة القمر یعنی آغاز قمر. ❓❓سؤال ما این است که از وقت ولادت تا زماني که آن لبه نورانی می‌خواهد پیدا شود به این ماه هلال می‌گویند يا نه؟ 👈👈ما در رساله خود اثبات کردیم که از بدو ، صدق هلال می‌کند ولو هنوز آن لبه انحنایی نورانی ماه برای مردم پیدا نشده باشد. نکته‌ی اول اين است در روایات که رؤیة الهلال را بيان فرموده‌اند، بحث‌ها همه سراغ اين رفته که رؤیت چیست؟ هلال چیست؟ و مراد از رؤيت هلال چيست؟ ولی در همین روایات قرینه‌ای وجود دارد که به ما اثبات می‌کند نه رؤیت مدخلیت دارد و نه حتی خود هلال. چون روایات وقتی می‌فرمایند «إذا رَأیْتُمُ الهِلالَ فَصُومُوا وَ إذا رَأیْتُم فَأفْطِروا» بعد هم می‌فرمایند «وَ لَیسَ بِالرأیِ وَ لا بِالتَّظَنی»، می‌خواهند بگویند باید مطمئن شوید که ماه متولد شده است. در آن زمان هیچ راهی برای اطمینان غیر از نبوده لذا ائمه می‌فرمودند مشاهده هلال ماه موضوع وجوب صوم است. ✨در آن زمان حدس و گمان و محاسبات اطمینان آور نبوده و کفايت نمي‌کرده است. مثلاً‌اینکه فقهای ما می‌گویند «لا اعتبار بقول المنجم» برای آن است که قول آنها در آن زمان موجب اطمينان نبوده بر خلاف امروز که محاسبات نجومي صد در صد مفید اطمینان است. لیس بالتظنی مي‌گويد حدس و گمان مجزي نیست، ما باشیم و این جمله می‌گویيم 👈 پس رؤیت طریقیت دارد نه موضوعيت. حتی دیدن با تلسکوپ هم لازم نیست چون ملاک علم به ولادت ماه جدید است." ادامه دارد 💫جهت مطالعه مشروح مباحث اثبات حلول ماه قمری و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید http://quranpuyan.com/yaf_postst2661_nZr-qrn-rj-bh-thbt-Hlwl-mh-qmry-chyst-y-byd-hll-mh-b-chshm-dydh-shwd.aspx?= @quranpuyan
: ❓سئوال: تحقق ماه و موضوع وجوب روزه چيست؟ يا واقع ؟ 🛑قسمت نهم: 🔻🔻نظرات متفاوت آيت الله جواد فاضل لنكراني در خصوص عدم موجه بودن اصطلاح : شروع ماه جديد با است نه رويت هلال ↩️بخش دوم "بعضي برای خود یک اصطلاحی درست کرده‌اند به نام در برابر طبيعي، که لازم است در موردش بحث شود که آیا در مورد هلال و شروع ماه یک اصطلاح و حقیقت شرعیه‌ای به نام ماه شرعي داریم يا نه؟ مي‌گوييم هیچ دلیلی بر اين اصطلاح نداريم. بايد به این نکته خوب توجّه شود، دلیلی بر اين معنا نداريم که شارع در مسئله هلال اعمال تعبّد کرده و فرموده باشد کاری ندارم ماه قمري شروع شده یا نه؟ ميگويند ماه شرعی شما از وقتی است که آن را ببينيد. عبارت «و لیس بالتظنی و لا بالرأی بل بالرؤیة» خود دلیل روشنی است بر اینکه واقع ملاک است و رؤيت طريقي براي رسيدن و اطمينان و علم است. 💢نکته دیگر اینکه می‌گویند موضوع وجوب صیام، است، حتی در بعضی از نوشته‌جات آقایان آمده رؤیت طریق است برای رؤیت پذیری هلال، یعنی ماه شرعی (به قول خودشان) وقتی شروع می‌شود که ماه قابلیت رؤیت داشته باشد. مي‌پرسيم این را از کجا آوردید؟ چه دليلي بر اين حرف داريد که ماه قابلیت رؤیت داشته باشد؟ 👈هلال در مقابل ساير اوقات قمر نیست، بلکه هلال یعنی خود ماه، منتهی اول ماه را اصطلاحاً هلال می‌گویند. درست است که بعد از شش هفت ساعت این لبه هلال یک مقدار نورانی می‌شود و خود انحنا پیدا می‌شود ولی ابتداي قمر وقتی است که ماه ولادت پیدا می‌کند و در لغت به هلال غرة القمر گفته مي‌شود. می‌گویند موضوع وجوب صوم، رؤیة الهلال است و رؤیة الهلال به قرینه آیه «قل هي مواقیت » عنوانش است یعنی عموم مردم هر کسی شب اول استهلال کرد چنانچه مانعی، ابر و غباري در آسمان نباشد بتوانند ماه را ببيند، ❓سؤال ما این است از کجا به دست آورده‌ايد که موضوع حکم شرعی باید وجودش برای عموم مردم قابل تشخیص باشد؟ ↩️اولاً نه رؤیت و نه هلال، هیچ يک دخالتی ندارند، واقع قمر و ولادت قمر معتبر است. اما اگر پذیرش این مطلب سخت باشد رؤیت اطلاق دارد و همه این ابزارها را در برمی‌گیرد، دلیلی بر هم انصراف و استحاله ثبوتی نداریم. 💢👈نکته مهمي که بايد بدان اشاره شود اينکه کساني که عمومي بودن رؤيت را دخيل در حکم وجوب روزه مي‌دانند به ناچار بايد بپذيرند اگر ماه در يک افقي رؤيت شد بايد براي همه مردم نيز معتبر باشد، چرا که در غير اين صورت عمومي بودن آن مخدوش مي‌شود. به عبارت ديگر با استدلال به هي مواقيت للناس چاره‌اي جز وحدت افق نيست و بايد اين مبنا را معيار قرار دهند که رؤيت هلال در هر نقطه‌اي براي عموم مردم کفايت مي‌کند." ادامه دارد 💫جهت مطالعه مشروح مباحث اثبات حلول ماه قمری و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید http://quranpuyan.com/yaf_postst2661_nZr-qrn-rj-bh-thbt-Hlwl-mh-qmry-chyst-y-byd-hll-mh-b-chshm-dydh-shwd.aspx?= @quranpuyan
: ❓سئوال: تحقق ماه و موضوع وجوب روزه چيست؟ منظور از ايه «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ»؛ چيست؟ ايا عمومي بودن هلال،موضوع حكم است؟ 🛑قسمت دهم: "می‌گویند موضوع وجوب صوم، رؤیة الهلال است و رؤیة الهلال به قرینه آیه «قل هي مواقیت » عنوانش است یعنی عموم مردم هر کسی شب اول استهلال کرد بتوانند ماه را ببيند، اما رؤيت با دستگاه از عهده عموم مردم خارج است لذا قابل قبول نيست. ❓مقصود از هي مواقيت للناس چيست؟ اینجا اولاً باید درباره این آیه بحث کرد که مراد از اهلّه در «یسئلونک عن الاهله» چيست؟ آيا مراد شب‌هاي هر ماه است، اول ماه، دوم، سوم و...؟ يا منظور از یعنی هلال هر ماه. به نظر اهله در اينجا ظهور در شروع ماه دارد، «یسئلونک عن الاهله» یعنی از تو در مورد هلال ماه محرم، هلال ماه شوال، هلال ماه رمضان و... مي‌پرسند. شما هم جواب بده که اين هلال‌ها ميقات‌هايي براي مردم هستند. 🔻اتفاقا در «هی مواقیت للناس و الحج» الحج قرینه بر همین حرف ما است و الا اول ذي‌حجه که حج نمی‌روند! مراسم حج از روز عرفه شروع می‌شود که روز نهم ماه است. علاوه بر اينکه در روایات از ائمه سؤال مي‌کنند که اهله یعنی چه؟ و آنها فرموده‌اند هی شهور القمر، این یک نکته. مرحوم علامه طباطبائی هم در تفسير الميزان فرموده‌اند به همین معناست و حق هم با ایشان است هرچند به این روایت اشاره نمی‌کنند اما چنین روایتی وجود دارد. به‌هر حال بايد روشن شود چگونه از «هی مواقیت للناس» استفاده کرده‌ايد بايد طوري باشد که عموم مردم این ماه را میزان و شاخص برای امور زندگی خودشان قرار بدهند؟‌ و آيا منظور از اين عموم، تک‌تک آحاد مردم است 💢💢شما در مورد «اذا خفی الاذان فقصر و إذا خفی الجدران فقصر» چه می‌فرمائید؟ وقتي از شهر بیرون مي‌رويد چنانچه مثلاً به یک کیلومتری شهر برسید صداي طبيعي اذان بدون بلند‌گو، شنیده نمی‌شود، اما خفاء الجدران و ديده نشدن ديوارهاي شهر در سه يا چهار کیلومتری اتفاق مي‌افتد، پس آنجا چه می‌فرمائید؟ مشهور که می‌گویند هر يک از اين دو کافی است به جهت آن است که هر دو علامت ظاهری هستن همانگونه که خفی الاذان یا خفی الجدران طریق و اماره‌ی تعبدی نیست، بلکه علامتي بر آن ابتعاد و دوري خاص است، یعنی شارع می‌گوید تو که قصد داری باید هنگامي که از توابع عرفی شهر دور شدي نماز خود را شکسته بخواني. اين دو ديده نشدن ديوارهاي شهر و شنيده نشدن صداي اذان ندارند حال سؤال ما این است شما که در آنجا این بيان را می‌فرمائید، همین جا هم بفرمائید رؤيت هلال موضوعیت ندارد، براي ما ملاک است. 🛑 رؤيت هلال براي رسيدن به واقع است در نتیجه اگر در زمان ما منجمین و عالمان علم هیئت با محاسبه دقیق گفتند در ساعت 12 امروز ماه از تحت الشعاع خارج می‌شود آن شب شب اول ماه خواهد بود. 👈👈حتی رفتن با هواپیما و دیدن با هم لزومی ندارد. اینکه رهبری هر سال گروه‌هایی را موظف بر فرموده‌اند برای اطمینان است و الا از نظر علمي نیازی به اين هم نیست. 🔸هم‌چنين مسئله و ، از جمله مواردي است که خیلی از آقایان خواسته‌اند فرمایش خود را با آن تحکیم کنند. می‌گویند اگر شما در مسأله هلال رؤيت با تلسکوپ را کافي مي‌دانيد پس اگر با تلسکوپ ماه یا خورشید گرفتگي را ببينيد باید بگوئید کفایت می‌کند و واجب است. در حالی که فقها چنين فتوا نمي‌دهند و می‌گویند اگر مردم خودشان ببينند ماه یا خورشید گرفته در اين صورت نماز آیات واجب می‌شود. جواب اين هم خیلی روشن است، در باب خسوف و کسوف معیار خسوف و کسوف واقعی نیست، بلکه خسوف و کسوفی که آیه برای مردم باشد موضوع برای نماز آیات است. اگر در واقع خسوف و کسوفي باشد که فقط با تلسکوپ دیده شود چنين خورشيد گرفتگي آيه براي مردم نيست. موضوع نماز آیات جایی است که آن واقعه آیه برای مردم باشد، همین نقض را در باب زلزله هم گفته‌اند که گاهی اوقات زلزله‌هایی در زمین واقع می‌شود که مراکز لرزه نگاری آن را ثبت می‌کنند اما کسی مطلع نمی‌شود، اگر ابزار ملاک است پس همین که مراکز خبر آن را به ما می‌گویند باید موضوع وجوب نماز آیات باشد، جواب باز همان است. زلزله‌ای موضوع وجوب نماز آيات مي‌شود که آيه و نشانه‌اي از خدا براي مردم باشد، اينکه لرزه‌نگارها لرزه در باطن زمين را ثبت کنند موضوع حکم نيست. 🖊ايت الله جواد فاضل لنكراني 💫جهت مطالعه مشروح مباحث اثبات حلول ماه قمری و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید http://quranpuyan.com/yaf_postst2661_nZr-qrn-rj-bh-thbt-Hlwl-mh-qmry-chyst-y-byd-hll-mh-b-chshm-dydh-shwd.aspx?= @quranpuyan
: ⭕❓آیا آیات قرآن بر لزوم دلالت دارد؟ آيا آيه يسئلونك عن الاهله بر نفي رويت با دلالت دارد؟ 🛑قسمت يازدهم: 👈برخی از فقهای معاصر ازجمله آيت الله سيستاني و شبيري زنجاني، برای اثبات اینکه چشم مسلح برای رؤیت هلال کافی نیست و ملاک در رؤیت، رؤیت با چشم عادی است، به این آیه در سوره بقره استناد کرده‌اند که می‌فرماید: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ»؛ یعنی ای پیامبر(ص)، در مورد از تو سؤال می‌کنند، در پاسخ این سؤال به آنها بگو: هلال‌ها زمان‌هایی برای امور مردم و برگزاری حج هستند. 👈از نظر اين فقها از تعبیر این آیه دو نکته استفاده می‌شود؛ ⭕نکته اول این است که مواقیت و زمان‌های مقرر از نظر اسلام همان زمان‌هایی است که مبتنی بر هلال است. پس ، همان هلال‌ها هستند؛ یعنی شاخص برای زمان، هلال است که شاخص‌هایی غیر از هلال را نفی می‌کند. نکته دوم اینکه، هلالی که شاخص قرار داده شده، شاخصی است که برای مردم قابل درک و تشخیص است. چون آیه شریفه فرموده «مواقیت للناس» و آنکه برای عموم مردم قابل فهم و تشخیص است، همین است که هلال با چشم عادی محسوس باشد؛ یعنی یک روستایی هم بتواند این شاخص زمانی را تشخیص دهد و شهری هم بتواند این کار را بکند، همچنین کسی که در بیابان است، نیز بتواند آن را درک کند؛ لذا از این مواقیت استفاده می‌کنیم که شاخص، شاخص عمومی است. ❓ اما مراد خدا از «لِلنَّاسِ» در آیه «اهله» چیست؟ این کلمه «لِلنَّاسِ» به این معنا که راه عمومی باشد، نیست و از این «لِلنَّاسِ» این را نمی‌فهمیم که راه تشخیص باید عمومی باشد. چون آیه ممکن است طور دیگری معنا شود که بگوییم آیه می‌فرماید: اهله مواقیتی است برای مردم نه اینکه عموم مردم خودشان این مواقیت را تشخیص بدهند. می‌توانند یک گروه خاص تشخیص دهند، اما بقیه مردم نیز استفاده می‌کنند. «لِلنَّاسِ» یعنی به نفع و برای مردم. مواقیتی است که مفید به حال مردم است. چه خود مستقیم تشخیص دهند یا غیرمستقیم، دیگران به آنها گزارش دهند. کلمه «لِلنَّاسِ» این طور که این بزرگواران می‌گویند که همه از این طریق استفاده کنند، از آن استفاده نمی‌شود. می‌تواند این باشد که نفع و فایده مواقیت برای مردم است، چه مستقیم استفاده کنند جه عده‌ای استفاده کنند و به بقیه اطلاع دهند. در بسیاری از امور اینطور است و این تعبیر ناس و للناس نیز نوعا همینطور است. 🔶از آیه نفی استفاده از ابزار در درنمی‌آید.آیه «اهله» چیز جدیدی نمی‌گوید و مولویت ندارد 👈استفاده این بزرگواران این است که خدا دارد پاسخ سؤالی را می‌دهد و در این پاسخ حق تعالی یک حکم مولوی را بیان کرده است و آن اینکه شاخص برای تشخیص ماه‌ها، دیدن مستقیم هلال است. اما می‌گوییم این آیه شریفه با توجه به پاسخی که برای سؤال وجود دارد، اصلاً این حکم مولوی را در بر ندارد. قبل از اینکه این پرسش و پاسخ در قرآن بیاد، آیا عرب‌ها با مسئله شهور قمری آشنا بودند یا خیر؟ ماهی را به عنوان محرم می‌شناختند و این‌ها را داشتند و می‌دانستند که با هلال، ماه آغاز می‌شود و مبدأ ماه را از هلال می‌گرفتند که ماه روزه به روز افزایش می‌یابد، تا وقتی که به محاق برود. 💮👈پس آیه چیز جدیدی ندارد. فقط سؤالی که کردند این بود که قبل از اسلام بر اساس اهله عمل می‌کردیم و مواقیت و زمان‌ها را مشخص می‌کردیم، حال آیا اسلام این را به‌هم زده یا خیر؟ یعنی سؤال کردند که آیا در آیین جدید که برخی چیزها به‌هم خورده، این نیز به‌هم خورده یا خیر؟ آیه گفت خیر. همان مواقیت لِلنَّاسِ که بوده، سر جایش است و حج هم سر جای خود قرار دارد و این آیه مشتمل بر حکم مولوی نیست، بلکه ارشاد می‌کند. 🎙از درس خارج فقه استاد سروش محلاتي 💫براي مطالعه نظرات مختلف به لينك زير مراجعه نماييد https://b2n.ir/d32002 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
: ⭕❓آیا آیات قرآن بر لزوم دلالت دارد؟ آيا آيه يسئلونك عن الاهله بر نفي رويت با دلالت دارد؟ 🛑قسمت دوازدهم: (ادامه نقد نظر مراجع و فقهايي كه براي لزوم رويت هلال به اين ايه استناد كرده اند) 💮👈نکته دیگر نیز این است که اصلاً آیه مربوط به هلال نیست، بلکه مربوط به است. فرمود ای پیامبر(ص) در مورد ماه‌های قمری از تو می‌پرسند، هلالی که به هلال دیگر می‌رسد؛ یعنی شهر مراد است. مرحوم علامه در المیزان بحث خوبی دارند. می‌گویند که برای اینکه آیه در پاسخ به آنها می‌گوید «هی مواقیت لِلنَّاسِ»، هلال یک وضعی است که در قمر وجود دارد و ما آن را می‌بینیم. آن تصویری که در قمر است، برای ما به منزله میقات نیست. ما یک امتداد زمانی داریم. ماه در لحظه‌ای شروع می‌شود و یک موقع نیز تمام می‌شود، در این فاصله زمانی که می‌توانیم قطعه‌بندی هم کنیم، این برای ما مواقیت است؛ لذا علامه استظهارش این است که اینجا کلمه اهله و هلال، وضع خاص قمر در هنگام پیدایش و خروج از محاق نیست، چون عمل ما تنظیم می‌شود. حجی که انجام می‌دهیم در ذی‌حجه است، نه در هلال آن. 💮👈ما یک یوم الترویة، یک یوم عرفه و یک یوم عید قربان داریم. اینها در شهر است، نه در هلال و هم زندگی مردم نیز در شهر قرار دارد، نه در هلال. پس اصلاً آیه ناظر بر این نیست که ماه چطور شروع می‌شود و باید آن را مستقیم دید یا خیر. آیه می‌گوید ماه چه تکوراتی برای شما دارد و زندگی‌تان را بر این اساس تنظیم کنید. 🔶سؤال در آیه «الْأَهِلَّةِ» از مبدأ هلال نیست. مراد از سؤال در آیه «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ» چیست؟ 💮👈آیه شریفه اهله را مطرح کرده است. اهله را فرموده که مواقیت است، اما خود هلال نمی‌تواند میقات باشد. یعنی ظرفی را از نظر زمان نمی‌تواند مشخص کند و تفاوت بین قطعه‌های زمان ایجاد نمی‌شود. چه زمانی این تفاوت ایجاد می‌شود؟ آن زمانی که در هلال تغییراتی باشد و ماه شب سوم با اول فرق کند تا بتوانیم یکی از اینها را به عنوان شاخص برای عمل خود قرار دهیم که وقتی ماه این طور است، این کار را انجام دهیم. لذا مفسران گفته‌اند آیه به این معنا است که«یسئلونک عن تغییر الاهله». 🔶والا نه سؤال و نه جواب معنا ندارد و تطبیق بین سؤال و جواب نیست. سؤال این است که با توجه به اینکه هلال در حال تغییر است و ثابت نمی‌ماند، فایده‌اش چیست؟ چرا اولش نازک است و بعد به مرور، شب به شب آن را قوی‌تر می‌بینیم تا به صورت قرص کامل در می‌آید؟ پس سؤال در مورد مبدأ نیست، یعنی نقطه شروع ماه که هلال باشد، سؤال در مورد آن نیست، سؤال در مورد امتداد این تغییرات است که عمل ما نیز با توجه به این تغییرات، مواقیت مختلف پیدا می‌کند. 💮وقتی به مفسرین از عامه و خاصه رجوع کنید، می‌بینید همه این طور معنا کرده‌اند. هم در تفسیر کشّاف و هم در تفسیر کبیر امام فخر و هم آنهایی که شأن نزول را مطرح کرده‌اند که بگویند سؤال چه بود نیز می‌گویند از پیامبر(ص) سؤالی را برخی مطرح کردند و آن این بود که این تغییرات برای چیست؟ نه اینکه خصوص هلال را مطرح کرده باشند. مراد هلالی که تغییر می‌کند بود که چه فایده‌ای دارد؟ چون می‌دیدند خورشید که تغییر نمی‌کند و مانند ماه نیست، لذا گفتند ماه چرا این طور است؟ لذا سؤال از تغییر است. محور سؤال هلال است، اما از حیث اینکه تغییر می‌کند سؤال می‌کنند. 🎙از درس خارج فقه استاد سروش محلاتي 💫براي مطالعه نظرات مختلف به لينك زير مراجعه نماييد https://b2n.ir/d32002 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
: 🛑قسمت سيزدهم: 🖊نظر ايت الله در مورد ملاك تحقق و دلايل عدم اعتماد به قول منجمين در اين زمينه ❓پرسش: چرا برای اثبات ماه جدید به قول رصد شناسان ثقه نمی توان اعتماد کرد، در حالی که این دانشمندان در محاسبات نجومی از قواعد علمی معتبر و محاسبات ریاضی بسیار دقیق استفاده می کنند و احتمال خطا در محاسبات آنها بسیار ناچیز است. رصد شناسان خبره جدولهای نجومی متعددی ارائه داده اند مانند: زمان طلوع و غروب خورشید و زمان داخل شدن ماه در محاق و مدت زمان قابل رؤیت بودن و زمان خروج از محاق و همچنین ارتفاع ماه نسبت به افق و غیره. لازم به ذکر است رصد این ستاره شناسان همواره بر اساس معلومات دقیق و اطمینان آور استوار است و هیچ گاه ظن و گمان در محاسبات آنها جائی نداشته است، با توجه به مطالب فوق چرا نمی توان به پیش بینی های منجمین برای اثبات هلال ماه جدید اعتماد کرد؟ پاسخ: از ادله شرعی استفاده می شود که 👈شروع ماه قمری جدید منوط به هلال در افق جایی است که مکلف موجود است به طوری که در صورت مساعد بودن شرایط جوی و نبودن موانع خارجی مانند ابر با چشم عادی و غیر مسلح قابل رؤیت باشد، و اما صرف و بودن آن در افق به نحوی که اصلا قابل رؤیت نباشد یا فقط با چشم مسلح مانند دوربین و تلسکوپ قابل رؤیت باشد، کافی نیست. بنابراین اِخبار از تولد هلال و خروج آن از برای حکم به دخول ماه قمری جدید مفید نیست هر چند براساس محاسبات ریاضی قطعی باشد. 🔶واما اِخبار آنها از امکان رؤیت هلال با چشم غیر مسلح در مناطق معین یا در تمام مناطق و یا امکان رؤیت در صورت مساعد بودن شرایط جوی بر دو مقدمه استوار است: اول: تشخیص مکان هلال از طریق محاسبات نجومی مخصوص و بررسی عوامل مؤثر در رؤیت هلال مانند عمر هلال و درجه ارتفاع آن از افق و زاویه آن نسبت به خورشید و غیره. دوم: تجربه های نجومی بر اساس رصد میدانی هلال برای تحقق کمترین شرایط مؤثر برای رؤیت با چشم غیر مسلح مانند عمر و ارتفاع هلال و فاصله آن از خورشید و غیره. رصد شناسان در مقدمه دوم اختلاف نظر دارند مثلا برخی از آنها امکان رؤیت هلال را مشروط به رسیدن به عُمر (۱۴) ساعت می دانند، و برخی دیگر حداقل رسیدن به عُمر (۱۶) ساعت را شرط می دانند ، و برخی (۱۸) ساعت یا غیر از آن را شرط می دانند. و همچنین برخی مدعی امکان رؤیت هلال با رسیدن به ارتفاع (۴) درجه بر روی افق هنگام غروب آفتاب شدند، و برخی دیگر رسیدن به (۵) درجه را حداقل ارتفاع مطلوب برای رؤیت می دانند، و گروهی (۶) درجه یا غیر از آن را لازم دانستند، و به همین ترتیب در سایر عوامل مؤثر در رؤیت هلال نیز رصد شناسان دارند. 👈👈بنابراین راهی برای اعتماد به قول رصد شناسان در رابطه با در مناطق مختلف نمی ماند و اِخبار آنها موجب اطمینان به ظهور هلال به نحوی که با چشم غیر مسلح قابل رؤیت باشد نمی شود، و همچنین به خاطر روایاتی که در رابطه با هلال ماه جدید بر نهی از اعتماد بر و گمان دلالت می کنند، مانند روایت امام باقر (علیه السلام): (هرگاه هلال ماه جدید را رؤیت کردید روزه بگیرید و هرگاه آن را رؤیت کردید افطار کنید، و این امر -هلال ماه جدید- با ظن و گمان ثابت نمی شود بلکه با رؤیت ثابت می شود). 💢بله، ممکن است به واسطه تجربه و ممارست برای مکلف علم یا اطمینان حاصل شود که هلال موجود در افق محلی به خاطر داشتن بعضی از خصوصیت های مؤثر در رؤیت مانند داشتن حجم یا ارتفاعی معین با چشم غیر مسلح قابل رؤیت باشد ولی به خاطر موانعی مانند ابر یا مه یا غبار دیده نمی شود، در این صورت باید مطابق با علم یا اطمینان خود عمل کند. 💫براي مطالعه نظرات مختلف ساير فقها و كارشناسان به لينك زير مراجعه نماييد https://b2n.ir/d32002 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
: ⭕❓آیا آیات قرآن بر لزوم دلالت دارد؟ 🛑قسمت چهاردهم: قران بر تحقق تاكيد كرده كه با هم محقق ميشود تقریری بر آیه «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ» 🔶یک آیه دیگر نیز در قرآن است که‌ آن آیه نیز چه‌بسا قابل استناد باشد و مورد بحث قرار گیرد و آن نیز در ردیف همین آیه است که فرمود «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ»، در آیه، فضیلت رمضان را مطرح می‌کند و بعد مترتب کرده است که هر کس که شهر را درک کرد، باید در این ماه روزه بگیرد. 👈به نظر بنده دلالت آیه بر قول مخالف، خیلی روشن‌تر است. قول کسانی که معتقدند به اینکه در مبدأ ماه رمضان و همین طور شوال و .. ما تابع واقعیت ماه هستیم، نه تابع اینکه با چشم عادی یا حتی با چشم مسلح دیده شود. تابع این هستیم که شهر تحقق یافته است یا خیر. چطور تحقق می‌یابد؟ ماه که شود، شهر تحقق یافته است. آیه دلالت می‌کند که هر چیزی موجب درک ماه شود، کفایت می‌کند، خواه مستقیم باشد یا غیرمستقیم. لذا این آیه، نه‌تنها مؤیدی برای کسانی که می‌گویند صرفاً چشم عادی معتبر است و چشم مسلح را معتبر نمی‌دانند نیست، بلکه مؤید برای کسانی است که چشم عادی و غیرعادی و طرق مختلف را کافی می‌دانند، کما اینکه این استدلال در کلمات کسانی که قائل به این نظر هستند دیده می‌شود. 🎙از درس خارج فقه استاد سروش محلاتي 💫براي مطالعه نظرات مختلف به لينك زير مراجعه نماييد https://b2n.ir/d32002 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
: ⭕❓آیا آیات قرآن بر لزوم دلالت دارد؟ قسمت پانزدهم: ملاک، به است چه ببینید چه نبینید چون یک امر واقعی است. "از نظر فرهنگ اسلام واهل بیت (علیهم السلام) اول ماه عبارت است از تحقق و تشکل ماه به شکل . خوب ما عرض کردیم که اگر هلال ماه ثابت شود 👈برای کل جهان ( و نه فقط همان محدوده) اول ماه می باشد و این هلال ماهی یک مرتبه محقق می شود وتعدد پذیر نیست وهمچنین گفتیم که رؤیت موضوعیت ندارد بلکه یک امر می باشد ، ✳در تتمه بحث رؤیت هلال ماه باید عرض کنیم که ماه در حرکت خودش باید به شکلی در بیاید که قابل رؤیت باشد یعنی باید به شکل هلال در بیاید، چون همانطور که عرض کردیم ماه وقتی می خواهد از خارج شود وحرکت کند اول نور خیلی ضعیف وکمی دیده می شود که چشمگیر نیست وقابل رؤیت هم نیست، اسلام این را مبدأ قرار نداده بلکه باید ماه یک مقدار بیشتری حرکت بکند تا اینکه آن نور کم و ضعیف به شکل هلال دیده بشود ، که در این موقع اول ماه محقق شده است. بنابراین در اینجا یک بحثی بوجود می آید وآن اینکه آیا وقتی که ماه متشکل به شکل هلال شد میزان ومبدأ است ویا اینکه همان موقع که در حال خارج شدن از محاق می باشد ونور خیلی کم وضعیفی دارد میزان ومبدأ می باشد؟ در اینجا باید عرض کنیم که آن موقعی که ماه متشکل به شکل هلال شد و چشمگیر و قابل رؤیت شد میزان ومبدأ می باشد. ⁉ بحث دیگری در اینجا وجود دارد وآن اینکه وقتی که ماه به شکل هلال در آمد وقابل رؤیت شد آیا رؤیت ماه با میزان است یا اینکه با چشم مسلح یعنی با دوربین و تلسکوپ وامثال اینها هم رؤیت محقق می شود؟ ◀رؤیت طریقیت دارد وحکم متعلق به می باشد یعنی حکم دائر مدار هلال واقعی ماه می باشد 👈پس چه شما ببینید وچه نبینید اول ماه محقق شده واحکام مترتب بر اول ماه هم محقق شده ، حالا اگر شما بخواهید ببینید باید پیدا کنید اعم از اینکه دیدن شما با چشم عادی باشد یا با عینک ویا با دوربین ویا با تلسکوپ باشد ، در هر صورت فرقی نمی کند چون واقع محفوظ تشکل ماه به شکل هلال می باشد که محقق شده وشما باید با رؤیتتان علم به آن واقع پیداکنید ودیگر فرقی نمی کند که از چه راهی علم برای شما حاصل می شود. بنابراین وقتی که حکم متعلق به واقع باشد دیگر فرقی نمی کند که طریق علم به آن واقع چگونه خواهد بود. در مانحن فیه هم به همین صورت می باشد یعنی اگر ماه به متشکل به شکل هلال بشود اول ماه ثابت است حالا به هر طریقی برای ما علم به ثبوت هلال پیدا شود اشکالی ندارد چرا که معیار ثبوت هلال است وحکم هم مترتب برآن می باشد. از امام (علیه السلام) سؤال شده که در شب عید فطر یک نفر به تنهایی هلال ماه را دیده آیا باید روزه بگیرد یا نه؟ امام (علیه السلام) فرموده اند که اگر واقعاً به هلال علم پیداکرده ولو اینکه یک نفر باشد باید روزه اش را بخورد چون برای آن شخص فردا عید خواهد بود ولی اگر شک به رؤیت هلال دارد باید مثل بقیه روزه بگیرد. 👈👈پس مناط است وعلم هم طریق است چه از راه رؤیت باشد وچه از غیر راه رؤیت وچه رؤیت با چشم عادی باشد و چه با دوربین وتلسکوپ وامثال اینها. از جلسات درس خارج فقه ايت االه نوري همداني 💫براي مطالعه نظرات مختلف به لينك زير مراجعه نماييد https://b2n.ir/d32002 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين @quranpuyan
: ⭕❓آیا آیات قرآن بر لزوم دلالت دارد؟ قسمت شانزدهم ( اخرین قسمت) "دليل عمده اختلاف فقها در موضوع اغاز ماه قمري و هلال، ان است كه از كه منبع اصلي صدور احكام است، فاصله گرفتند و به اولويت دادند . در حاليكه روايات را بايد ذيل قران فهميد قران ميفرمايد فمن شهد منكم الشهر فليصمه يعني هركس شهر رمضان را درك كرد و وارد ان شد بايد روزه بگيرد موضوع، شهر است نه هلال. حلول و دخول شهر هم يك عرفي و علمي است اگر علم ثابت كرد شهر رمضان محقق شده است، درست است و بايد روزه گرفت اصلا فقها نبايد وارد شوندبلكه استنباط وظيفه انهاست كه با حلول شهر رمضان، چه احكامي مترتب ميشود. روايات هم كه فرموده اند صم للرويه و افطر للرويه براي اين بوده كه ان زمان ، طريق ديگري جز رويت براي اثبات ورود به شهر رمضان نبوده است. " ايت الله ايازي 💫براي مطالعه نظرات مختلف و مشروح پستهای قبلی به لينك زير مراجعه نماييد https://b2n.ir/d32002 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⁉️ايا دين، زدن به مخالفان را مجاز كرده است؟ آيا حديث صحيح است؟ مراد از چيست؟ 🛑:قسمت اول ⭕️پيرو انتشار كليپي مبني برمجاز بودن تهمت زدن به مخالفان فكري ازجمله ولايت فقيه و نيز سابقه ان و ريشه دار بودن اين انديشه غلط در ذهن بسياري از علماي متاخر، در چند قسمت به اين موضوع خواهيم پرداخت. 🔻🔻"برخی از متفکران اسلامی، با نگاه آسیب شناسانه به وضع اخلاق در جامعه ما، متوجه این بیماری خطرناک شده اند که در نزد بسیاری از متدیّنان، «تهمت و افترا زدن» به مخالفان، جایز شمرده می شود و چنین استدلال می کنند که با تهمت باید آبرو و حیثیت آنها را از بین برد تا کسی به آنها اعتماد نکند و تحت تأثیر ضلالت و گمراهی شان قرار نگیرد. شرایط اجتماعی امروز، ما را با این سؤال مواجه می سازد که قضیه از چه قرار است؟ این توهّم که «به مخالفان هر دروغی را میتوان نسبت داد» چه ریشه ای دارد؟ عواقب و پیامدهای آن چیست ؟ این سخن از «کجا» آمده و ما را به «کجا» می برد؟ … 1⃣- دستور روایتی از رسول اکرم (ص) نقل شده که حضرت، وظیفه امت را در مقابل « » بیان فرموده و دستور داده اند که از آنان برائت جسته، عیب ها و ایراداتشان را بازگو کنید و آنان را «مبهوت» سازید تا برای تباه کردن ِ اسلام، طمع نکنند:«إذا رأیتم اهل الریب و البدع من بعدی فأظهروا البرائه منهم … و باهتوهم کی لایطعموا فی الفساد فی الاسلام و یحذّرهم الناس[۲]». 🔹واژه «باهتوهم» از ماده «بهت» به معنی «مبهوت ساختن» است، یعنی به قدری با قوّت با آنان بحث کنید و دلیل محکم و قاطع ارائه کنید، که اهل بدعت را «متحیّر و مبهوت» ساخته و از پاسخ دادن ناتوان کنید. چه اینکه حضرت ابراهیم هم، چنان منطقی و مستحکم با کافر بت پرست احتجاج کرد که او را نمود: «فبهت الذی کفر[۳]». منابع اصیل لغت عرب، همین معنا را برای این ریشه ذکر کرده اند، مثلا جوهری در صحاح می گوید: «بهته بهتًا أخذه بغته و بهت الرجل إذا دهش و تحیّر»، و فیّومی در مصباح می گوید: «بهت: دهش و تحیّر». زمخشری در اساس البلاغه می گوید که بهت و باهت (ثلاثی مجرد و مزید) تفاوتی ندارد: «بهته بکذا و باهته به». ابن فارس هم در معجم مقاییس اللغه آورده است که اصل این ماده به همان معنی «حیرت »، و « » به معنی دروغ است: «الباء و الهاء و التاء اصل واحد و هو کالدهش و الحیره، یقال: بهت الرجل یبهت بهتا و البیهته: الحیره، فأمّا البهتان فالکذب». 👈بهر حال از نظر لغت، دلیلی وجود ندارد که «باهتوهم» را به « و و نسبت دروغ دادن» معنی کنیم و نتیجه بگیریم که رسول خدا اجازه داده است تا برای کوبیدن و ضایع کردن افراد منحرف، هر دروغی به آنها ببندیم و هر نسبت خلافی به آنها بدهیم!" 💫ادامه دارد 🖌تهمت در خدمت ديانت،محمد سروش محلاتي http://quranpuyan.com/yaf_postst5621_y-dyn--bhtn-zdn-bh-mkhlfn-r-mjz-krdh-st--y-Hdyth-bhtwhm-SHyH-st.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⁉️ايا دين، زدن به مخالفان را مجاز كرده است؟ آيا حديث باهتوهم صحيح است؟ مراد از ان چيست؟ 🛑:قسمت دوم 2⃣ 🌱روایت رسول اکرم (ص) را تا قرن دوازدهم هجری «محدّثان» همانگونه که اشاره کردیم معنا می کردند و می گفتند باید در برابر اهل بدعت، با سلاح منطق ظاهر شد و موهومات آنها را نقش بر آب کرد. محدث بزرگوار فیـض کاشـانی «باهتوهم» را به معنی آن میدانست که: با آنان چنان سخن بگوئید که ساکت شوند و حرفی برای گفتن نداشته باشند: أی: «جادلوهم و اسکتوهم و اقطعوا الکلام علیهم». 👈فیض در وافی، هر چند در مواردی که معانی مختلف و احتمالات گوناگون در معنی یک روایت وجود دارد به آنها اشاره میکند، ولی در اینجا به هیچ معنای دیگری، حتی در حد احتمال هم اشاره نمی کند. پس از وی، ملاصالح مازندرانی هم در شرح بر اصول کافی، روایت را همین گونه معنی می کند و توضیح می دهد که «بهت» به معنای «تحیّر» است، پس معنی روایت چنین می شود که با «حجت قاطع» و دلیل محکم، راه ها را به روی ببندید تا آنها مبهوت شوند. و سپس علامه مجلسی نیز به همان کلمات لغویین استناد می کند، و روایت را مانند محدّثین گذشته معنی نموده و «بهتان» برای مصلحت دین را، احتمال مرجوح میشمارد: «الظاهر أن المراد بالمباهته الزامهم بالحجج القاطعه و جعلهم متحیّرین لایحیّرون جوابا[۶]»، مجلسی در برخی از رساله های فارسی خود هم، روایت را چنین ترجمه کرده است: «بر ایشان حجت را تمام کنید تا ایشان طغیان نکنند در فساد کردن دین اسلام» . 3⃣- تکلیف فقهای شیعه تا قرن دوازدهم، در بحث های فقهی خود، بر این مبنا مشی می کردند که حتی به بدعت گذاران در دین هم نباید نسبت خلاف داد، و به آنها جایز نیست، اگر آنان به تخریب دین اقدام کرده اند، ولی ما حق نداریم ، برای ضایع کردنشان ، نسبت ناروا به آنها بدهیم : شهید ثانی می گفت: در نقد و اعتراض آنها ، نباید ذره ای از حقیقت منحرف شده و مرتکب دروغ گردید:«یصح مواجهتهم بما یکون نسبته الیهم حقا لا بالکذب». سید صاحب ریاض هم پس از نقل همان روایت ، می گوید: جایز نیست که در برخورد با آنان دروغ گفته شود، زیرا دروغ حرام است. او حاضر نیست دروغ نسبت به مخالفان را حتی اگر بدعت گذار باشند، از حرمت کذب استثنا کند و آن را به عنوان وسیله ای برای خراب کردن افراد فاسد بپذیرد! «و لاتصحّ مواجهته بما یکون الیه کذبا لحرمته». 👈صاحب جواهر هم در در بحث قذف از کتاب الحدود خود، این روایت را نقل می کند ولی هشدار می دهد که بدگویی نسبت به اهل بدعت به معنای آن نیست که نسبت های ناروا به آنها داده شود و به آنچه که انجام نداده اند متّهم شوند: «نعم لیس کذلک ما لا یسوغ لقاؤه به من الرمی بما لایفعله» 💫ادامه دارد 🖌تهمت در خدمت ديانت،محمد سروش محلاتي http://quranpuyan.com/yaf_postst5621_y-dyn--bhtn-zdn-bh-mkhlfn-r-mjz-krdh-st--y-Hdyth-bhtwhm-SHyH-st.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
⁉️ايا دين، زدن به مخالفان را مجاز كرده است؟ آيا حديث صحيح است؟ مراد از ان چيست؟ ⭕️پيرو انتشار كليپي مبني برمجاز بودن تهمت زدن به مخالفان فكري ازجمله ولايت فقيه و نيز سابقه ان و ريشه دار بودن اين انديشه غلط در ذهن بسياري از علماي متاخر، در چند قسمت به اين موضوع خواهيم پرداخت. 🛑قسمت سوم: 4⃣- رواج تفكر خطرناك در فقه شيعه 🔻متاسفانه از قرن سیزدهم، نقطه سیاهی بر دفتر فقه شیعه نقش بست و نظریه «به « » بزنید تا آنها را از میدان بدر کنید»، در فقه پدیدار شد. این نظریه ابتدا به شکل احتمال مطرح شد که «باهتوهم» می تواند به معنی «تهمت زدن» باشد و سپس در تایید این احتمال گفته شد که: چه مانعی دارد که تهمت زدن به آنها به خاطر «مصلحت» جایز باشد، و چه مصلحتی بالاتر از آنکه با تهمت زدن – مثل آنکه فلانی دزد است، ویا کافر شده، و یا اهل زنا و لواط است- او را مفتضح و بی آبرو ساخته تا مردم از او فاصله بگیرند و دینشان حفظ شود؟ با این تهمت، هر چند یک نفر بی آبرو می شود، ولی دین و ایمان جامعه سالم می ماند!!« ویحتمل ابقائه علی ظاهره بتجویز الکذب علیهم لاجل المصلحه، فانّ مصلحه تنفیر الخلق عنهم أقوی من مفسده الکذب». در این روند، ابتدا «یک احتمال» مطرح شد ولی «خلاف ظاهر» تلقّی گردید، ولی بعد همان احتمال ، به عنوان «ظاهر روایت»، مورد تأیید واقع شد، و سپس «فلسفه ای» برای آن بیان گردید که با وجود این فلسفه، اصلا نیازی به دلالت روایت هم نیست، و آن فلسفه آن است که در تزاحم ، با صرف نظر از یک حکم مهم ، باید از رعایت «حکم اهمّ» که مصلحت بیشتر و قوی تری دارد ، مراقبت کرد. مثلا آیت الله خوئی در پاسخ به این سوال که آیا می توان مخالفان و اهل بدعت را با نسبت های ناروا و عیب و ایرادهایی که در آنها نیست، « » کرد؟ گفت: هرچند دروغ حـرام است ولی گاه « » اقتضـا می کند که به آنها «تهمـت» زده شـود و بـرای مفتضـح شدنشان، کارهای زشتی که نکرده اند، به آنها نسبت داده شود، تا مردم متدیّن عوام، از آنها فاصله بگیرند و تحت تاثیر آنان واقع نشوند!! آیت الله گلپایگانی نیز با معنی کردن «باهتوهم» به «آنها را متهم کنید»، نتیجه گرفت که به اقتضای این روایت، باید گفت که در چنین مواردی، جایز است، چون با این دروغ مصلحت مهم تری استیفا می شود، وآن مصلحت، « » بدعت گذار در میان مردم است. این نظریه در دوران ما محدود به آن مراجع نبوده، بلکه برخی علمای دیگر را نیز به دنبال خود کشانده است. تا آنجا که برای آیت اله مؤمن قابل قبول است که : قذف و نسبت دادن به آنان نه تنها جایز است،😳😳 بلکه رجحان دارد. وبا این روایت، روایاتی که قذف را حرام می داند تخصیص می خورد.(البته قذف در موارد مشکوک جایز است، نه با علم به کذب)😔 5⃣- به مخالفان : ايا اتهاماتي كه حكومت به مخالفان خود مي زند را بايد باور كرد يا از باب مجاز بودن است؟⁉⁉ نظریه جواز تهمت به مخالفان، از نظر مبانی استدلالی، کاملا آسیب پذیر است ونیازی به نقد تفصیلی آن دراینجا نیست، مثلِ ↩️الف)فاصله گرفتن از معنای لغوی «بهت» که مورد توجه شارحان حدیث بوده، ↩️ب)بی توجهی به «اجمال» حدیث،در صورت اشتراک لفظی بهت دو معنای «تحیّر» و «تهمت» ودر نتیجه غیر قابل استناد بودن، ↩️ج)عدم تامل در قرائن داخلی وخارجی که نشان می دهد در اینجا «بُهت» به معنای تهمت نیست، ↩️د)«مفاسد» مهم به مخالفان دینی و سیاسی را نادیده گرفتن و آن را به «مصلحت» دین شمردن و… . 👈ولی مهم تر از این مباحث علمی که در جای خود از اهمیت برخوردار است، این است که در پرتو این نظریه فقهی واخلاقی، «چه جامعه ای» ساخته می شود؟ وگفتگوهای علمی به چه سمت و سوئی پیش می رود؟ و رقابت های سیاسی گروه ها، به کجا می انجامد؟ بر فضای رسانه ای کشور چه جوّی حاکم می شود؟ و… . اگر کسانی با این نگاه، به مناصب حکومتی دست پیدا کنند، و در برابر اعتراضات به حق، یا به ناحق قرار گیرند و به مخالفان خود «نسبت هایی» بدهند، حتی اگر در تقوی مانند سلیمان و ابوذر باشند، سخنان آنها چه اعتباری دارد؟ و خاطراتی که بازگو می کنند و یا می نویسند، چقدر با صداقت توأم است؟ 👈👈 واگر آمارها وگزارش هایی از جنایت های دشمنان خارجی، ارائه کنند، چگونه حمل بر حقیقت می توان کرد؟ و که از اخذ می کنند و اعلام می نمایند، به چه دلیل عاری از حقیقت نباشد؟ 🔻اگر تا به حال، به دلیل تدیّن و ایمان و عدالت و تقوی، «احتمال دروغ» و تهمت را در گفتارشان نفی می کردیم، اینک به اقتضای تقوی و عدالتشان، سخنشان را چگونه راست بدانیم یا دروغ؟ 🖌تهمت در خدمت ديانت،محمد سروش محلاتي ادامه دارد http://quranpuyan.com/yaf_postst5621_y-dyn--bhtn-zdn-bh-mkhlfn-r-mjz-krdh-st--y-Hdyth-bhtwhm-SHyH-st.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
⁉️ايا دين، زدن به مخالفان را مجاز كرده است؟ آيا حديث صحيح است؟ مراد از ان چيست؟ ⭕️پيرو انتشار كليپي مبني برمجاز بودن تهمت زدن به مخالفان فكري ازجمله ولايت فقيه و نيز سابقه ان و ريشه دار بودن اين انديشه غلط در ذهن بسياري ازعلماي متاخر، در چند قسمت به اين موضوع خواهيم پرداخت 🛑قسمت چهارم ↩️ : مخالفان را به بهانه بدعت، هر تهمتي مي زنند. 🌱روایت رسول خدا در خصوص « » است، ولی اگر در میان متدینان باب « » نسبت به آنان باز شود، این باب به روی دیگران هم باز خواهد بود وهر کس پس از «انگ بدعت» گذاری، مستحق هر نسبتی می شود و می توان هر کار زشتی را به نام او ثبت کرد!! ⁉مگر در نهضت که آخوند خراسانی و میرزای نائینی، از تاسیس مجلس شورای ملی، و تدوین قانون اساسی، دفاع کردند، به عنوان حامیان«بدعت» معرفی نشدند؟ 😔و مگر تنبیه الامّه نائینی در پاسخ به این اتهام نیست که قانون اساسی را «بدعت» نگوئید، ومجلس شورای را بدعت نخوانید، و اخذ به رأی اکثریت را بدعت نشمارید و مگر فتوای شهید ثانی به وجوب عینی نماز جمعه در عصر غیبت،از سوی برخی از علما، « » دانسته نشد؟ 😔 🛑در جامعه ای که عده ای به دنبال بهانه برای « » اند، کافی است که فردی در اثر کینه ی شخصی و اختلاف جناحی، به سرعت ، بدعت گذار شود، و بعد هم هر نسبتی به او جایز باشد که: بهائی است، و همجنس باز است و . ❇قضیه «بهانه برای مستی» را شهید مطهری به همین تناسب نقل میکند: «آن زمانی که یک شاهی ارزش داشت، یک نفر رفت دکان عرق فروشی وگفت: یک شاهی عرق بده، عرق فروش گفت: یک شاهی که عرق نمی شود،او اصرار کرد که یک ته استکان! عرق فروش گفت مردم عرق می خورند که مست بشوند،این یک ذره فائده اش چیست؟ گفت: تو همان را بده، بد مستی اش با خودم!» 🔹🔻شهيد مطهری سپس می گوید: بعضی مردم که دنبال بهانه اند برای بدمستی و هرزگی اند گفته اند: اجازه هست هر که دلمان میخواهد، برای اهل بدعت جعل کنیم، بعد با هر کسی که کینه ی شخصی پیدا می کنند، فورًا یک تهمتی می زنند و می گویند: او اهل بدعت است، و شروع می کنند به جعل کردن و تهمت زدن! آن وقت ببینید بر سر دین، چه می آید؟😔😔 🔹برای اینکه روشن شود، در جامعه ما و اعوجاج تا کجا رسوخ کرده و فقه و چگونه آسیب دیده است، 👈می توان سخن را به عنوان مقیاس قرار داد، شخصیتی که در «تحقیق» و «تقوی» الگوی فقهاست: 🔻«مسلمانی که عقیده ی کافری را مورد نقد و اعتراض قرار می دهد، 👈فقط می تواند از «دلیل منطقی» بر علیه او استفاده کند، 👈و حق ندارد به او نسبت ناروا داده و او را قذف کند، حتی اجازه نداردکه زشتی های ظاهری و یا عیوب باطنی اش را موجب ناسزا قرار داده و به او خطاب کند: ای جزامی، و لو در واقع هم جزامی باشد، ویا او را کودن و پست بنامد! ⭕مسلمان حق ندارد، به دین و آئین کفر او دروغ ببندد و زشتی ها و ایراداتی که در آن واقعا وجود ندارد، به آن نسبت دهد. از قواعد شهید هم همین طور استفاده می شود.» ادامه دارد 🖌تهمت در خدمت ديانت،محمد سروش محلاتي http://quranpuyan.com/yaf_postst5621_y-dyn--bhtn-zdn-bh-mkhlfn-r-mjz-krdh-st--y-Hdyth-bhtwhm-SHyH-st.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
⁉️ايا دين، زدن به مخالفان را مجاز كرده است؟ آيا حديث صحيح است؟ مراد از ان چيست؟ 🛑قسمت پنجم: تا وقتي را حاکم بر و و دیانت قرار ندهیم، علاج واقعه امکان ندارد 👈عده ای از بزرگان، براین شیوه ی ضد اخلاق گروهی از دینداران که با « » میخواهند از دین دفاع کنند، انتقاد کرده اند، ❇عــلامه شعرانی می گوید: «بعض عوام» بر » افترا می بندند و جملات «کفر»آمیز را به دروغ به آنها نسبت میدهند تا آنها را از چشم مردم ساقط کنند، ولی این کار است و تهمت، است: «ربما یختلف فی ذهن بعض العوامّ انّه یجوز البهتان والافتراء علی اهل البدع بأن ینسب الیهم کفر لم یتفوهّوا به لمزید تنفّر الناس عنهم و هو غلط.» ولی این عالم بزرگوار چرا این کار را به «بعض عوام» نسبت داده و چرا نقش «بعض خواص» را در این ماجرا ندیده است؟ 🔻استاد عالیقدر (شهيد مطهري)هم وقتی از این جریان انتقاد می کند می گوید: 👈"بعضی آدم های «بی سواد» این « » را اینطور معنی کرده اند که به آنها تهمت بزنید ودروغ ببندید، و بعد می گویند: اهل بدعت دشمن خدا هستند و من دروغ علیه او جعل می کنم،😔 با هر کسی هم که دشمنی شخصی داشته باشد،می گوید: این ملعون اهل بدعت است😔، صغری و کبری تشکیل می دهد، بعد هم شروع می کند دروغ جعل کردن علیه او. آن وقت است که شما می بینید، جعل می شود" "🛑در زمینه اهل بدعت ما حدیثی داریم که هرگاه اهل بدعت را دیدید «فَباهِتوهُم». شیخ انصاری تصریح می‌کند که اگر با اهل بدعت روبرو شدید با منطقی قوی با آن‌ها روبرو شوید و بکنید تا مردم بفهمند این‌ها اهل بدعت هستند و دروغ می‌گویند. عده‌ای می‌گویند اگر اهل بدعت را دیدید اینجا دیگر دروغ گفتن جایز است. 🔻🔻یعنی برای کوباندن اهل بدعت که هدفی مقدس است از یک یعنی بستن استفاده شود. بعد با هر کسی که کینه شخصی پیدا می‌کند یک نسبتی به او می‌دهد و بعد می‌گوید او اهل بدعت است و شروع می‌کند به دروغ گفتن و تهمت زدن و می‌گوید به ما اجازه داده‌اند! آن‌وقت شما ببینید بر سر دین چه می‌آید!"😔 [شهید مطهری، کتاب سیری در سیره نبوی، صفحه ۱۱۳و۱۱۴] - 🔻 شهيد مطهری، با اشاره به یک نمونه در این باره، جامعه ما را « » می نامد، مطهری با درایت و بصیرت خود، اخلاقی در میان متدینان را به خوبی تشخیص داده بود و نسبت به خطرات آن هشدار داد، ولی تا وقتی که در صدد یافتن ریشه های این انحراف بر نیائیم و تا وقتی که نپذیریم این انحرافات در حوزه ی «بی سوادان جامعه» محدود نمی شود، بلکه در بیرون آن ریشه دارد ، ⭕وبالاخره تا وقتی که و اخلاقی را تهذیب نکنیم و را حاکم بر فقاهت و سیاست و دیانت قرار ندهیم، علاج واقعه امکان ندارد.😔 🖌تهمت در خدمت ديانت،محمد سروش محلاتي ادامه دارد http://quranpuyan.com/yaf_postst5621_y-dyn--bhtn-zdn-bh-mkhlfn-r-mjz-krdh-st--y-Hdyth-bhtwhm-SHyH-st.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━