eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
779 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
📌چرا با وجود علم به زیان و ضرر وگناه عملی مرتکب آن می شویم؟ حضرت آیت الله ✅ از علمِ تنها هيچ كاري ساخته نيست! 🔸گاهي ممكن است انسان چيزي را كاملاً بفهمد صد درصد حق است و عمل نكند، براي اينكه آنكه بايد عمل بكند - يعني عقل عملي كه «عُبد به الرحمن و اكتسب به الجنان» - در جبهه جهاد نفس گرفتار نفس امّاره شد و به زنجير كشيده شد. 🔸حالا اگر دست و پاي كسي زنجيري باشد، چشم و گوش اگر مار و عقرب را ببينند يا صداي آنها را بشنوند كه انسان نمي‌تواند فرار بكند؛ چشم و گوش كه فرار نمي‌كند، چشم و گوش مي‌بيند، آنكه بايد كار بكند زنجيري است. 🔸اينكه مي‌بينيد كسي سخنراني مي‌كند يا آيه را معنا مي‌كند، خوب هم معنا مي‌كند، «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ» را خوب معنا مي‌كند، تفسير مي‌كند، سخنراني مي‌كند، بعد نامحرم را هم نگاه مي‌كند، براي اينكه آنكه بايد نگاه نكند كه علم و دانش نيست! 🔸 و دانش فقط مي‌فهمد، آنكه بايد تصميم بگيرد به فرمان خدا و اطاعت كند، عقل عملي است و آن در جبهه جهاد نفس اسير شده، خب عقلِ زنجيري كه كاري از او ساخته نيست. 🔸اينكه خودش كتاب مي‌نويسد كه رشوه حرام است، روميزي حرام است، زيرميزي حرام است، اين سُحت است «أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ» را همين چيزها را مي‌داند، درس هم مي‌گويد، اما وقتي پرونده‌اي مطرح شد هم روميزي را مي‌گيرد هم زيرميزي را مي‌گيرد، براي اينكه كاري از دانش ساخته نيست! 🔸دانش، چراغي است، چشمي است كه مي‌بيند اين مار است، آنكه بايد تصميم بگيرد كه «عُبد به الرحمن و اكتسب به الجنان» اين طبق بيان نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) فرمود: «كَم مِن عقل أسير تحت هوي امير»، خُب اگر اين اسير شد از اسير كاري ساخته نيست ... از علمِ تنها هيچ كاري ساخته نيست؛ چون علم كه كار نمي‌كند، مثل اينكه چشم كه نمي‌دوَد، چشم كه سنگ را نمي‌گيرد، مار را از بين نمي‌برد، چشم كه فرار نمي‌كند از عقرب نجات پيدا كند. 🔸اين عقل نظري، اين حوزه دانش، اين حوزه انديشه، مثل چشم است؛ هيچ كاري از علم ساخته نيست! ... 🔸مسؤول اراده، عقل عملي است؛ اگر اين عقل عملي در جبهه جهاد نفس اسير شد خُب اين زنجيري است، خُب انسان اگر دست و پايش زنجيري باشد، چشم و گوش هر چه مار و عقرب را ببيند، چه فرماني مي‌تواند بدهد؟ چگونه مي‌تواند هدايت كند؟ 🔸اينكه فلج است، اينكه دست و پا بسته است، اگر كسي ـ خداي ناكرده ـ دست و پاي عقل عملي‌اش را بست كه «كَم من عقل أسير تحت هوي أمير» اين هر چه هم علم پيدا كند هيچ نمي‌تواند دستور بدهد كه اين عقل عملي فعال باشد ... 📖برگرفته از درس تفسیر قرآن /سوره لقمان، آیات 12 الی 15 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
: 🔹 📌چشمه بشوید 🔸اين بيان نوراني مرحوم کليني در جلد هشتم کافي در روضه کافي نقل کرد فرمود: اولاً رسول خدا صبح که مي‌شد از شاگردان سؤال مي‌کرد: «مَا فَعَلتُم بِالبَارِحَة» شما نخوابيد که بخوابيد, بخوابيد که به کلاس برويد! خيلي از علوم در عالم رؤيا براي انسان حلّ مي‌شود. 🔸 آدم اين‌قدر مي‌خورد, اين‌قدر مي‌خوابد که هيچ خواب خوب نبيند. فرمود: اگر خواستيد خواب راست ببينيد مواظب زبان و قلم خود باشيد، آدم دروغگو خواب راست نمي‌بيند, آدم بدانديش خواب خوش نمي‌بيند, آدم بدطينت خواب خوب نمي‌بيند؛ تا فرشته‌منش نشديم رؤياي خوب نصيب ما نمي‌شود. 🔸فرمود: «مَا فَعَلتُم بِالبَارِحَة». خوابيدن براي شاگردان حضرت کلاس درس بود، حضرت فرمود: ديشب چه ديديد؟ اين را مرحوم کليني در جلد هشت کافي نقل کرد. اينها رؤياهاي خوبي داشتند و مشاهدات خوبي داشتند همه حرف‌ها که در کتاب‌ها نيست اگر همه حرف‌ها در کتاب‌ها بود که علم ترقّي نمي‌کرد، فرمود: خيلي از حرف‌هاي از جاي ديگر به شما مي‌رسد از درون شما بايد بجوشد. 🔸 آدم تا چه وقت مي‌تواند استخر باشد، استخر بالأخره آب آن عاريه است از جاي ديگر مي‌آيد. فرمود شما مي‌توانيد چشمه بشويد از درون خود بجوشيد. غالب ماها گرفتار استخريم؛ محفوظات داريم, در آخر عمر هم «من آنچه خوانده‌ام همه از ياد من برفت» بالأخره آب استخر تمام مي‌شود؛ اما فرمودند بالأخره يک آب از خودت تهيه کن! «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِه‏»؛ فرمود تا مي‌توانيد سعي کنيد چشمه باشيد. 🔸حالا کم يا زياد, پس چشمه شدن ممکن است همه‌اش انسان جدولي داشته باشد، حرف‌ها را از اين و آن بگيرد بعد از چند وقت تمام مي‌شود و خشک مي‌شود؛ اما چشمه باشد هميشه تر و تازه است. فرشته‌ها پر پهن مي‌کنند که انسان مثل مَلک پر دربياورد و از بازيگري و بازيگران پرواز کند، اين راه باز است هميشه اين هست و حيف است انسان عمري را به بازيگري صرف کند و تعبير لطيف و نمکين قرآن کريم اين است که آنها مي‌ميرند, فوت مي‌کنند؛ اما شما وفات داريد ما خودمان شخصاً شما را جذب مي‌کنيم. 🔹منبع : (تاریخ 94/1/10) @rahighemakhtoom
📌 مردمی بودن به ادّعاکردن نیست بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین 📚 أَخبَرَنَا ابنُ مَخلَدٍ قَالَ: أَخبَرَنَا الخَلَدِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا الحَسَنُ بنُ عَلِیٍّ القَطَّانُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبَّادُ بنُ مُوسَی الخُتَّلِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو إِسمَاعِیلَ إِبرَاهِیمُ بنُ سُلَیمَانَ المُؤَدِّبُ عَن عَبدِ اللَّهِ بنِ مُسلِمٍ عَن سَعِیدِ بنِ جُبَیرٍ عَنِ ابنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَجلِسُ عَلَی الأرضِ وَ یَأْکُلُ عَلَی الأرضِ وَ یَعتَقِلُ الشَّاةَ وَ یُجِیبُ دَعوَةَ المَملُوکِ عَلَی خُبزِ الشَّعِیرِ.(۱) عَن ابن عبّاس قال: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَجلِسُ عَلَی الأرض ▪ [پیامبر] دنبال این نبود که یک فرشی، چیزی داشته باشد؛ در مسجد، در ملاقات با یک نفری که در بین راه با ایشان برخورد میکرد، و میخواست دو کلمه حرف بزند، روی زمین می‌نشست. وَ یَأْکُلُ عَلَی الأرض ▪ گاهی غذایش را هم همین طور که روی زمین نشسته بود، میخورد. سفره‌ای بیندازند و آدابی و تشکیلاتی و حالا یک بشقابی، کاسه‌ای، چیزی مثلاً؛ نه، همین طور روی زمین می‌نشستند و غذای ساده‌ای میل میکردند. وَ یَعتَقِلُ الشَّاة ▪ گوسفندی فرضاً داشتند، ریسمان گوسفند را دستشان میگرفتند. «یَعتَقِل» از «عِقال کردن» است دیگر، یعنی آن را نگه داشتن، گوسفند را نگه میداشتند. خب، این خلاف شأن است دیگر؛ ماها اگر باشیم، حالا یک گوسفندی هم داشته باشیم، دستمان نمیگیریم توی خیابان و کوچه. این بزرگوار میکردند این کار را. وَ یُجِیبُ دَعوَةَ المَملُوکِ عَلَی خُبزِ الشَّعِیر ▪ گاهی یک غلامی مثلاً نشسته بود یک جایی روی زمین و داشت نان جوی میخورد؛ حضرت عبور میکردند، تعارف میکرد، آقا! بفرمایید؛ می‌نشستند حضرت پهلوی او. نمیگفتند شأن ما نیست، نمیشود، مناسب نیست. ✅ اینکه ما این قدر میگوییم و میشنویم که باید مردمی باشیم، یعنی این. مردمی بودن به ادّعاکردن نیست. ▪ با مردم، با زندگیِ مردم کنار بیاییم، مثل مردم زندگی کنیم، با طبقات مختلف مردم انس بگیریم. این، معنای مردمی بودن است. ▪ بعضی از ماها که حالا معمّم هستیم، اگر مثلاً یک آدم ذی‌شأنی، آدم محترمی باشد، خب، سلام علیک میکنیم، گرم میگیریم، اگر کاری با ما داشته باشد گوش میکنیم، آقا! یک استخاره‌ای بکنید، قرآن را درمی‌آوریم و یک استخاره‌ای برایش [میگیریم]. ▪ اگر یک آدم فرودستی باشد، یک آدم مثلاً [سطح] پائینی باشد؛ نه، اعتنا و اهتمامی نمیکنیم! این، خلاف سیره‌ی رسول اللّه است. ▪ سیره‌ی پیغمبر این است که با فقرا و با ضعفا و مانند اینها کنار می‌آمد. به شئون ظاهری و آن چیزهایی که به حسب ظاهر موجب جلال و شوکت و این چیزها است، اهمّیّتی نمیداد. وضع زندگی پیغمبر این طور بود؛ این برای ما واقعاً درس است. حالا ما البتّه نه توقّع داریم، نه میشود توقّع داشت که مثل آن بزرگوار یا مثل امیرالمؤمنین رفتار کنیم؛ نه، خب، وضع آنها وضع دیگری است، جایگاهشان جایگاه دیگری است امّا آن را بایستی ملاک قرار بدهیم. آن را مثل یک نشانه‌ای [قرار دهیم]؛ شما فرض کنید از یک دامنه‌ی کوهی دارید میروید بالا، آن قلّه مورد نظرتان است، به قلّه نمیرسید امّا به طرف قلّه میروید، حرکت به آن سمت میکنید؛ باید اینجوری باشد. ۱) امالی طوسی، مجلس چهاردهم، ص ۳۹۳؛ «ابن عبّاس گوید: پیامبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) بر زمین می‌نشست، و بر زمین غذا میخورد، و گوسفند به دستشان میگرفت، و دعوت برده‌ای را به نان جوین میپذیرفت‌.» ☘☘☘ 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
📌تبیین وظایف متقابل مردم و مسئولین نسبت به یکدیگر ✅ حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در درس تفسیر خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد، با اشاره به فرا رسیدن نه دی ماه «روز بصیرت و میثاق امت با ولایت» در سخنانی اظهار داشتند: 🔷خداوند در قرآن کریم یک اصل کلی را فرمود که ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ﴾؛ حق مردم را رعایت و ادا کنید! چیزی از حق مردم کم ندهید! مستحضرید که ایران جمعیتش یک صدم جمعیت دنیاست، اما تقریباً هفت یا هشت درصد ذخایر جهان در اختیار ایران است به همین دلیل هیچ جایی و هیچ تناسبی ندارد که خدای ناکرده انسان در صف انتخابات به دستور و راهنمایی علما و مراجع صف ببندد و مرتّب به یک عدّه‌ای رأی بدهد آن وقت منتظر باشد که دوباره صف‌بندی کند، کمک و یارانه بگیرد! این شایسته این مردم نیست در نتیجه این ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ﴾ شامل همه موارد می‌شود؛ یعنی به مسئولان می‌گوید بکوشید درآمد کشورتان را ارزیابی کنید، نیاز کشورتان را ارزیابی کنید، حقوق مردم را ارزیابی کنید، تا خدای ناکرده حق مردم ضایع نشود. 🔹وظیفه مردم این است که باید در صحنه باشند و نظام را کمک کنند و امثال ذلک، وظیفه مسئولین هم این است که امکانات مردم را در نظر بگیرند، امکانات شهر را ببینند، اصول مدیریتی را در نظر بگیرند، نیاز مردم را در نظر بگیرند، و مردم را کریمانه اداره کنند، نه فقیرانه! جامعه را با کمیته امداد اداره کردن کریمانه نیست! خدا فرمود ما انسان را کریم خلق کردیم، تنها بنابر این نیست که شکم مردم پر شود، بلکه بنابر این است که آبروی مردم محفوظ باشد، فرمود شما کریمانه جامعه را اداره کنید، این صف معیشتی، صف یارانه‌ای و امثال ذلک، اینها با کرامت انسان سازگار نیست. 🔷بنابراین هم مسئولین باید دقیق باشند، یک امر، وظیفه مدیریت و تدبیر و کارآیی و کارآمدی مسئولان است و هم مردم باید محترمانه خواسته‌هایشان را مطرح کنند، چون مطابق با دینشان است، خواسته‌شان را عاقلانه و عالمانه عرضه کنند. 🔷امر مهم دیگر بیگانه‌هایی هستند که مرتّب در کمین می باشند، این خطر مشترک برای مسئولین و مردم است، تا ایران به خاطر دارد یا مورد چپاول انگلستان بود، یا مورد چپاول آمریکا بود، یا مورد چپاول بعضی از کشورهای شمالی بود که یا آب و خاک ما را گرفتند، یا معادن ما را گرفتند، یا ثروت ما را گرفتند، همه اینها غارتگرانی بودند که کشور را غارت کردند و چاپیدند. 🔷 امروز کشور به برکت خون شهداء طیب و طاهر شده است، کشوری که چند هزار شهید پاک داد، جا برای نفوذ بیگانه نیست، آفتاب و باران هر چه فراوان هم باشند، فقط آلودگی ظاهری را پاک می‌کنند اما استعمار را فقط خون شهید است که پاک می‌کند! لذا خدا غریق رحمت کند امام را، فرمود خون بر شمشیر پیروز است! لذا حیف است که مردم این کشوری که پاک شده خون شهید است، منتظر یارانه یا سبد معیشتی باشند. 🔷 غرض این است که ما نباید این سه امر را با یکدیگر اشتباه بگیریم؛ مسئولین ما یک وظیفه‌ای دارند که حتماً باید جامعه را به خوبی اداره کنند، مردم هم اگر اعتراضی دارند عاقلانه و عالمانه بیان کنند، اما آن ضلع سومی که خدای ناکرده فساد را راه می‌اندازد، کشور را ناامن می‌کند و آشوب ایجاد می‌کند این وابسته به بیگانه است و قرآن در خصوص برخورد با دشمنان فرمود ﴿وَ لْیجِدُوا فیكُمْ غِلْظَةً﴾؛ یعنی حتماً دشمنان باید در شما غلظت و ستَبری را احساس کنند! این امر حاضر به ما است اینکه فرمود: ﴿وَ لْیجِدُوا﴾ یعنی حتماً بر شما واجب است که دشمنان در شما قدرت احساس کنند یعنی مقتدر باشید، طرزی باشید که نتوانند در شما نفوذ کنند، حالا چه جنگ نرم و چه جنگ سخت، این امر الهی است. 🔷 تاکید قرآن این است که دشمنان شما، حتماً باید از شما ناامید باشند، نه قدرت جنگ نرم و نه قدرت جنگ سخت داشته باشند و نه بتوانند در جامعه آشوبی به پا کنند، به این منظور هم عزیزان ارتشی، سپاهی، بسیجی و دیگر نیرو های مردمی از نظر قدرت نظامی باید آماده باشند، هم از نظر هوشمندی و هوشیاری در سطحی باشیم که کسی نتواند جامعه را تحریک کند و جامعه را ناامن نماید. 🔺 منبع: news.esra.ir 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 معیارهای تفسیر معتبر (قسمت سوم) ▪ نكته: عبور تفسیر از كانالهای خاص كه در علم تفسیر قرار داده‌اند لازم است، كه بعضی شرایط اثباتی و بعضی نفی است، كه در ادامه به اهم آنها اشاره می‌كنیم هر چند بعضی لازمه بعضی هستند. ✅ 5 . تفسیر قرآن بدون پیش‌داوری (و پیش‌فرض‌های غیرضروری): در تفسیر هر كلامی احتیاج به پیش‌فرض‌های ضروری است كه غالباً كسی به آنها توجهی ندارد، مثل این‌كه «این كلام گوینده عاقل بوده است و از گفته خود هدفی داشته است و ظهور آن حجت است مگر آن كه قرینه‌ای بر خلاف آن آورده شود».[8] 🔸 لكن بعضی پیش‌فرض‌ها هستند كه ممكن است در معنی اثر گذارد، در حالی كه گوینده سخن با توجه به اصاله ‌الظهور (فهم عرفی از الفاظ و تركیب‌های زبان رایج) سخن گوید، ولی ممكن است مفسر آن را بدون هیچ‌گونه قرینه‌ای یه یك معنی كه موافق پیش‌فرضهای خاص اوست تفسیر كند. 🔸 لذا در شرایط مفسر بیان شد كه مفسر باید افكار و عقاید شخصی و تمایلات خود را بر معنی كلام تحمیل نكند؛ به عبارت دیگر نباید كلام دیگران برخواسته خود تطبیق كند، زیرا این تفسیر به رأی است كه شرعاً حرام است و در نظر عقلاء هم مذموم است، لذا تفسیری معتبر است كه با ظهور و نصوص كلام گوینده هماهنگ باشد (مگر آن كه بوسیله یك قرینه قطعی یا روایت قطعی، معنی خلاف ظاهری را به گوینده نسبت دهند.) و اگر یك مفسر اعتقادات مذهبی خاص خود و یا نظریه‌ای علمی كه مورد پسند اوست را بر آیه‌ای تحمیل كند، و سعی در تطبیق آنها (بدون شاهد و موافقت ظاهر لفظ بماید) این تفسیر معتبر نخواهد بود.[9] ✅ 6. تفسیر یك آیه نباید مخالف با آیات دیگر قرآن باشد؛ در این مورد لازم است كلمه مخالف را توضیح دهیم كه منظور چیست؟ ▪ الف. مخالف گاهی به معنای ناهماهنگ می‌آید كه با اصل مطلب قابل جمع عرفی است مثلاً یك معنی خاص با یك معنی عام با هم مخالف هستند، ‌لكن قابل جمع عرفی هستند به این صورت كه عام را با خاص تخصیص بزنیم (و تقلید نیز چنین است). 🔸 مثال: همه انسانها باید روزه بگیرند، همه مریض‌ها نباید روزه بگیرند... جمع این دو جمله ناسازگار و مخالف به این است كه بگوئیم: همه انسانهای غیر مریض باید روزه بگیرند. ▪ ب. مخالف گاهی بمعنی متناقض و متضاد می‌آید كه دو جمله طوری با هم مخالف باشند كه قابل جمع عرفی نباشد، در این صورت ناچاریم یكی را قبول و دیگری را رد كنیم چون از لحاظ منطقی در دو جمله متناقض، صدق یكی مستلزم كذب دیگری است. 🔸 مثال: همه انسانها باید روزه بگیرند‌ ـ همه انسانها نباید روزه بگیرند. اكنون آنچه در عنوان مخالف قرآن ملحوظ است همان معنی دوم (متناقض) است و الا تخصیص آیات قرآن با همدیگر یك امر طبیعی است كه در همه زبانهای دنیا رایج است و لذا در روایات زیادی وارد شده كه حتی اگر روایتی مخالف قرآن بود آن را قبول نكنید (و یترك ما خالف حكمه حكم الكتاب و السنه). 🔸 و اگر حال روایات اینگونه باشد حال تفسیر روشن است كه آنچه مخالف نصوص و ظواهر قرآن است مخدوش است. و اعتبار ندارد چون تفسیر قرآن نمی‌تواند ناقض و تكذیب كننده خود قرآن باشد. 🌿🌿🌿 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
پالایش 6 ارتباط وضو و معاد3-10-98.mp3
15.63M
14 🔅🔅🔅 📌پالایش 6(ارتباط وضو و معاد شناسی) زمان10/51دقیقه 🌿🌿🌿 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (چاپ جديد) 🔅🔅🔅 📌 برش 3 📝 تفسير آيه‌{عَبَسَ وَ تَوَلَّى* أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‌ ⏪ { تلميذ:} درباره فاعل فعل‌{عَبَسَ وَ تَوَلَّى* أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‌} در بعضى از تفاسير سُنّى‌ها وارد است كه مراد، رسول الله است؛ و خطابِ‌{وَ ما* يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرى‌ أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‌ فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ يَسْعى‌ وَ هُوَ يَخْشى‌ فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى‌ «1» راجع به آنحضرت بوده؛ و چون بعنوان مؤاخذه است، معلوم ميشود كه آن گرفتگى چهره و روى گردانيدن از آنحضرت صادر شده است‌. ⏪ {. علّامه:} چنين نيست؛ زيرا 🔸 {: اوّلًا:} نظير اين گونه خطاب‌ها در قرآن كريم بسيار است كه عنوان مؤاخذه و خطاب متوجّه به رسول الله است در حاليكه مسلّماً فاعل آن فعلِ مورد مؤاخذه، آنحضرت نبوده‌اند. 🔸 مانند آيه 68، از سوره 6: الانعام:{وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ.} «و چون ببينى كسانى را كه در آيات ما خوض مى‌كنند و به بحث و انتقاد و استهزاء مى‌پردازند، از آنها اعراض كن و با آنها همنشين مشو؛ بجهت آنكه از اين بحث و انتقاد دست بدارند و در مطلب ديگرى خوض كنند و به بحث و انتقاد اشتغال يابند! و اگر شيطان تو را به فراموشى انداخت و با آنان همنشين شدى و به بحث و گفتگو پرداختند؛ بمجرّد آنكه متنبّه شدى و متذكّر گرديدى، ديگر بعد از اين تذكّر، با گروه ستم پيشگان منشين.» 🔸 زيرا اگر اين آيه را با آيه 140، از سوره 4: النّسآء:{وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً.} «و بدرستيكه حقّاً در كتاب خدا براى شما چنين حكمى فرود آمد كه اگر شنيديد كه جماعتى نشسته‌اند و به آيات الهيّه كفران مى‌شود و مورد استهزاء و مسخره قرار مى‌گيرد، پس با آنان مَنشينيد، تا آنكه در مطلب ديگرى خوض و گفتگو كنند؛ و گرنه بدرستيكه شما مانند آنها خواهيد بود! و بدرستيكه حقّاً خداوند تمام منافقان و كافران را در جهنّم گرد مى‌آورد.» تطبيق و مقايسه كنيم بخوبى روشن است كه آيه دوّم، ناظر به آيه اوّل است و در آن، صريحاً بيان دارد كه سابقاً در كتاب خدا چنين حكمى نازل شده است. 🔸 و چون در آيه دوّم خطاب به مؤمنين است، معلوم مى‌شود كه در آيه اوّل هم كه آيه دوّم نزولش را بيان مى‌كند و دلالت بر نزول چنين حكمى دارد، خطاب به مؤمنين است، گرچه در ظاهر لحنِ سخن، خطاب را برسول اكرم‌ متوجّه ساخته و با صيغه مخاطب مفرد بيان كرده است. و علّت اينكه خداوند حكم را براى مؤمنين و افراد مردم مى‌آورد و در ظاهر، خطاب را متوجّه رسول الله ميكند نيز روشن است؛ چون آنحضرت مأمور تبليغ جميع امّت بوده‌اند و از دريچه نفس آنحضرت، مردم مورد تكليف قرار ميگرفته‌اند فلذا تحمّل اين خطاب‌ها و تكليف‌ها بر رسول الله است. 🔸 و اين معنى در عرف و محاورات اهل لسان، و در بلاغت و فصاحت ادبيّات شايع و ذايع است كه سلطان در نحوه خطاب‌ها در بسيارى از موارد، وزير را مورد خطاب قرار مى‌دهد؛ در حالي ك ه جميع انحاء تكاليفِ مورد خطاب، متعلّق به رعيّت است. 🔸 در ذيل آيه 44، از سوره 16: النّحل داريم: {وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ.} «و ما ذكر و قرآن را بسوى تو فرو فرستاديم تا اينكه براى مردم، روشن و آشكارا سازى آنچه را بسوى ايشان فرود آمده است؛ و اميد است كه ايشان تفكّر كنند!» 🔸 در اين آيه بخوبى معلوم است كه احكام و تكاليف حقّاً بسوى خود مردم نازل مى‌شود؛ و رسول الله دريچه و واسطه براى القاء اين احكام و خطاب‌ها به مردم هستند. @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله 📌 تبيين معروف، دومين سفارش لقمان بعد از توحيد و معاد ✅ امر به معروف غير از تعليم و ارشاد و موعظه و سخنراني و نصيحت است! امر به معروف يعني امر! 🔸«وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» ... معروف يعني چيزي كه نزد عقل معرفه است، نزد نقل معرفه است. 🔸اگر چيزي نزد عقل، معرفه بود يعني عقل آن را به رسميت شناخت، نزد نقل معرفه بود يعني نقل و روايات آن را به رسميت شناختند، اين عقل و نقل دليل شرعي‌اند، كاشف از اين هستند كه اين نزد صاحب شريعت به رسميت شناخته شده، شارع آن را به رسميت مي‌شناسد، اين مي‌شود معروف 🔸و اگر چيزي نزد عقل به رسميت شناخته نشده، نزد روايات و نقل به رسميت شناخته نشده، اين چون به رسميت شناخته نشده، كشف مي‌كنيم كه نزد صاحب شريعت نكره است؛ يعني صاحب شريعت آن را به رسميّت نمي‌شناسد، نه اينكه علم به آن ندارد ... 🔸معروف يعني چيزي كه نزد صاحب شريعت به رسميت شناخته شده؛ منكر يعني چيزي كه نزد صاحب شريعت به رسميت شناخته نشده و اين در همه اديان الهي بوده است. 🔸«وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» اين را بارها عنايت كرديد كه امر به معروف غير از تعليم است، امر به معروف غير از ارشاد است، امر به معروف غير از موعظه است، امر به معروف غير از سخنراني است، امر به معروف غير از نصيحت است، امر به معروف يعني امر! 🔸اينكه ذات اقدس الهي به ما فرمود شما بايد ارشاد جاهل كنيد، تعليم جاهل كنيد، آنها كه خُب واجب است؛ اگر كسي جاهل به حكم است، جاهل به موضوع است، ناسي است، اينجا يا جاي تعليم است، يا جاي تذكره است، يا جاي تنبيه است، يا جاي ارشاد است؛ اينها را كه امر به معروف نمي‌گويند! 🔸امر به معروف به جايي مي‌گويند كه كسي عالماً عامداً دارد معصيت مي‌كند. 🔸اين ولايت متقابل را ذات اقدس الهي براي جامعه اسلامي جعل كرد كه «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» 🔸خب اگر پدر به پسر بگويد «بلند شو نمازت را بخوان!» اين نماز نخوانده دو معصيت كرده: يكي اينكه به «أَقِيمُوا الصَّلاَةَ» عمل نكرده، يكي اينكه امر به معروفِ پدر را اطاعت نكرده. 🔸اگر كسي به زني بگويد «حجابت را رعايت كن!» او حجابش را رعايت نكند، دو معصيت كرده: يكي «لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ» را عمل نكرده، يكي امر اين آمر را عمل نكرده. 🔸امر آمر، واجب‌الإطاعه است؛ اين نصيحت نيست، اين امر است. 🔸اين كتاب امر به معروف فقه را بررسي كنيد؛ مبادا كسي خيال كند امر به معروف يعني موعظه، يعني ارشاد، يعني سخنراني، يعني نصيحت، يعني تعليم؛ اينها نيست! امر به معروف چيز ديگر است. 🔸اين ولايت متقابل را ذات اقدس الهي براي امت اسلامي قرار داده «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ» نه «يعظون»، نه «يعلّمون»، نه «يرشدون»؛ «يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» 🔹برگرفته از درس تفسیر قرآن /سوره لقمان، آیات 13 الی17 🌿🌿🌿 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌 کلمات الهی 🔹 وقتی متوكل عباسی گفت این ابن ‌الرضا ما را خسته كرد به دربار ما نمی ‌آید و ندیم ما نمی‌ شود، بالأخره حضرتش را از مدینه به سامرا ـ سُرَّ من رَأی ـ آوردند. گاهی عباسیان به این فكر بودند كه موسی مبرقع را هم به عنوان ابن ‌الرضا به دربار فرا بخوانند و بعد بگویند ابن ‌الرضا با ما ساخت. وقتی همین موسی مبرقع مورد سؤالات ابن ‌اكثم قرار گرفت، این سؤال ها را به حضور امام هادی (سلام الله علیه) آورد [كه] یكی از سؤال ها این بود: اینكه خدا فرمود اگر دریا مركب بشود و دریاهای دیگر آن را كمك بكنند و به مدد آن بیایند، «كلمات الهی» تمام نمی ‌شود یعنی چه؟ وجود مبارك امام هادی (سلام الله علیه) به موسی مبرقع فرمود: « نَحْنُ‏ كَلِمَاتُ‏ اللَّهِ‏ الَّتِي‏ لَا تَنْفَدُ وَ لَا تُدْرَكُ‏ فَضَائِلُنَا »؛[1] بعد از اینكه معنای ظاهری آیه را بیان فرمود، آن مصداق كامل آیه را هم تطبیقاً ذكر فرمود؛ فرمود ما «كلمات الهی» هستیم كه زوال ‌ناپذیریم و فضایل ما به پایان نمی ‌رسد. 🔹 وجود مبارك امام هادی (سلام الله علیه) فرمود: «مَنْ‏ كَانَ‏ عَلَى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ‏ رَبِّهِ‏ هَانَتْ‏ عَلَيْهِ‏ مَصَائِبُ‏ الدُّنْيَا»؛[2] اگر كسی موحّد استواری باشد، سوانح روزگار را خوب تحمل می‌ كند، چون می‌ داند آنچه می ‌آید و می ‌رود آزمایش الهی است؛ هیچ چیز او را خوشحال نمی ‌كند و هیچ چیز او را نگران نمی ‌كند، چون در هر دو حال در معرض امتحان است و هیچ چیز نشانه فقر نیست؛ «مَنْ‏ كَانَ‏ عَلَى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ‏ رَبِّهِ‏ هَانَتْ‏ عَلَيْهِ‏ مَصَائِبُ‏ الدُّنْيَا». 🔹 فرمود «مَنْ‏ هَانَتْ‏ عَلَيْهِ‏ نَفْسُهُ‏ فَلَا تَأْمَنْ‏ شَرَّهُ»؛[3] كسی كه خود را كریم نمی‌ داند و كریمانه زندگی نمی ‌كند، از شرّ او در امان نباش؛ [زیرا] كسی كه به خودش رحم نمی ‌كند یقیناً به شما رحم نخواهد كرد و فرمود: «الدُّنْيَا سُوقٌ‏ رَبِحَ‏ فِيهَا قَوْمٌ‏ وَ خَسِرَ آخَرُونَ»؛[4] دنیا بازاری است و ما همواره در داد و ستد هستیم، بعضی ها سود می ‌برند و بعضی ها ضرر می‌كنند؛ بعضی ها ﴿یرْجُونَ تِجَارَةً لَن تَبُورَ﴾[5] و بعضی ها ﴿فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ﴾؛[6] هر آن ما داریم جان می ‌دهیم و چیزی می‌ گیریم [كه] یا به سود ماست یا به زیان ما؛ این مطالب را وجود مبارك امام هادی (سلام الله علیه) بیان فرمود و هرگز به غیر خدا تكیه نكرد. 📝 پی نوشت ها: [1] . تحف العقول، ص479. [2] . تحف العقول، ص483. [3] . تحف‌العقول، ص483. [4] . تحف‌العقول، ص483. [5] . سورهٴ فاطر، آيهٴ 29. [6] . سورهٴ بقره، آيهٴ 16. 📚 فرازی از خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1379/09/26 🔅🔅🔅 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
سوره احزاب.مصطفی اسماعیل.mp3
3.6M
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد اکبر القرّاء الشیخ مصطفی اسماعیل سوره احزاب 🕑 زمان:15 دقیقه 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
توجه توجه‼️‼️‼️‼️ 🛑🛑پیشنهاد دانلود برای دوستان قرآن پژوه و علاقه مندان به مباحث موضوعی قرآن دائرة المعارف قرآن کریم (اپلیکیشن) 👇👇👇👇 http://cafebazaar.ir/app/?id=isca.ir.maarefQuran&ref=share 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
29-012.mp3
27.76M
📌 ▪️مرحوم آیت الله (رضوان الله علیه) ▪️شرح دعای -12- 🔸 صحیفه سجادیه زبور آل محمد 🔸 تمام فایل ها: 19 جلسه 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
پویش موضوعی سوره توحید.docx
20.9K
(توحید) ▪️نگاشت 10 :پویش موضوعی اخلاص(توحید) ✅فایل متنی پویش موضوعی برای محققان قرآن پژوه،مربیان و کانون های قرآنی و کسانی که در کوتاه ترین فرصت می خواهند پیام های قرآنی را دریافت نمایند. 🌿🌿🌿 ⏪ رحیق: یعنی باده ناب یعنی شراب بهشتی واژه ای برگرفته از آیه 25 سوره مطففین ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳️همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از (46) 🔅🔅🔅 اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) 📌 لطايف و اشارات ✅ 3 ـ تغاير و وحدت حمد و تسبيح ▪ در مباحث گذشته اشاره شد كه حمد تنها در برابر منعم بودن خدا نيست، بلكه همه‌ي اسماء و صفات و كلمات تكويني و تدويني او را نيز شامل مي شود؛ خواه اثر و مقتضاي آن اوصاف به غير برسد يا نرسد و بازگشت اين مطلب به آن است كه حمد تنها در برابر جمال خدا نيست، بلكه شامل جلال او نيز مي شود. از اين رو در قرآن كريم مي فرمايد: ستايش از آنِ خدايي است كه از فرزند، شريك و مددكار منزّه و مبرّاست: (وقل الحمد لله الذي لم يتّخذ ولداً ولم يكن له شريك في الملك ولم يكن له وليٌّ من الذلّ وكبّره تكبيراً)[ سوره‌ي إسراء، آيه‌ي 111.] . به بيان ديگر، افزون بر آن كه كمال و جمال خداي سبحان قابل ستايش است، مقدّس و منزّه بودن او نيز جاي حمد دارد. ▪ تحميد نه تنها از چنين گستره اي برخوردار است، بلكه همه مصاديق تسبيح، تهليل و تكبير را نيز شامل مي شود. پس تسبيح، تهليل و تكبير خداي سبحان، همه از مصاديق تحميد و ستايش اوست؛ چنانكه در مقابلْ تحميد، تهليل و تكبير، همه از مصاديق تسبيح ذات اقدس خداوند است. ▪ توضيح اين كه، تسبيح، تحميد، تهليل و تكبير گرچه با هم «اختلاف مفهومي» دارد، ولي از «وحدت مصداقي» برخوردار است. يكي از شواهد اين وحدت مصداقي آن است كه به مجموع اينها در اذكار نماز به «تسبيحات أربعه» موسوم است. شاهد ديگر، اقتران حمد و تسبيح در قرآن كريم است: (وإن من شي ء إلا يسبّح بحمده)[ سوره‌ي إسراء، آيه‌ي 44.]. سومين شاهد، رواياتي است كه در تبيين «الله أكبر»، آن را به تسبيح بازگردانده است: عن أبى عبدالله (عليه السلام)، قال: قال رجل عنده: الله اكبر. فقال: «الله أكبر من أىّ شى ء؟» . فقال: من كل شى ء. فقال أبوعبدالله (عليه السلام): «حَدَّدتَه». فقال الرجل: وكيف أقول؟ فقال: «الله أكبر من أن يوصف»[ بحار، ج90، ص219.]. ▪ نكته‌ي ديگر اين كه، چون محمود حقيقي هم مبداي كمال و فيض است و هم منزّه از نقص و عيب، پس اگر در موردي عنوان محمود به طور مطلق ذكر شد و قيد خاصي نداشت، مي توان آن را بر معناي جامعي حمل كرد. از اين رو ممكن است از آيه‌ي (ومن الّيل فتهجّد به نافلة لك عسي أن يبعثك ربّك مقاماً محموداً) [سوره‌ي إسراء، آيه‌ي 79.]استفاده شود كه انسانْ با تهجّد و نماز شب نه تنها بالعرض مبدأفيض مي شود و خير او به ديگران مي رسد، بلكه بالعرض از نقص نيز مي رهد و در نزاهت از عيب نيز مظهر «هو الحميد» مي شود. ▪ البته وصول انسان به كمال و رهايي او از نقص و عيب، بالعرض است، نه بالذات و محدود است، نه مطلق و به عنوان آيت كمال و نزاهت الهي است، نه جز آن. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
📌 لزوم تبیین مقام زن 🔹 این هفته یكی از مناسبت هایش ولادت بانوی كربلا زینب كبرا (صلوات الله و سلامه علیها) است كه این را هم باید تكریم كرد! به عرضتان رسید حدود چهل هزار زن از سراسر جهان در تالار خلق پكن جمع شدند تا بی ‌عفتی را امضا كنند [و] از ارزش و عظمت زن بكاهند، تنها از ایران اسلامی بودند كه گفتند زن كریم است، زن شریف است، زن انسان است، زن بنده خداست و دیگر هیچ! اینها را از زینب كبرا گرفتند و دنیا تشنه چنین چیزی است. در قطع‌نامه پایانی هرزگی را خواستند امضا بكنند، این بشر كنونی است! ﴿فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ﴾؛[1] اینها خویشتن را فراموش كردند، هدف را فراموش كردند، راه را فراموش كردند، این حیوانیت بود كه در تالار خلق چین ظهور كرد. 🔹 باید جمعیت زنان، جامعه زینب، جامعه فاطمه (صلوات الله و سلامه علیهما) اینها بیش از پیش افكار نورانی اهل بیت را عرضه كنند تا عظمت زن در جهان ظهور كند. این روزها را فقط به نقل و شیرینی اكتفا نكنید، جلال زن و عظمت زن را خوب تبیین كنید، حرمت زن را خوب تبیین كنید، مكتب انبیا درباره زن را خوب تبیین كنید، مسیحیت چه فرموده است؟ كلیمیت چه فرموده است؟ آنها را هم بگویید! موسای كلیم در این زمینه سخنانی دارد، عیسای مسیح در این زمینه سخنانی دارد. 🔹 مبادا كسی بخواهد بانویی از بانوان اسلام را به عظمت بستاید، آن مریم (صلوات الله و سلامه علیها) را به آشپزخانه این بیاورد و بگوید مریم كنیز توست، شما همه اینها را تكریم بكنید! آن كه ذات اقدس الهی درباره ‌اش فرمود: ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلی نِساءِ الْعالَمینَ﴾،[2] او را به آشپزخانه‌ها نبرید و نگویید او كنیز است! او هم مثل انبیاست، منتها فاطمه زهرا (صلوات الله و سلامه علیها) سیده نساء اولین و آخرین[3] است، اصولاً سیادت برای اینهاست، پدرش سید انبیاست، همسرش سید اولیاست، فرزندانش سید شباب اهل جنت ‌اند، آقایی بر همه برای اینهاست؛ ﴿وَ جِئْنا بِكَ عَلی هؤُلاءِ شَهیداً﴾؛[4] اینها شهید شهدایند، اینها مُهیمن بر انبیایند؛ این درست است، بگویید آنها بالاترند، نگویید اینها كنیزند و نوكرند! از ارج بزرگان الهی نكاهید. بالأخره این بانو گفت: ﴿یا لَیتَنی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیاً﴾؛[5] ای كاش می ‌مُردم و از خاطره تاریخ محو می ‌شدم، این زن است! ﴿یا لَیتَنی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیاً﴾، آن‌گاه چیزی كه مریم آن را این ‌‌چنین لكه ننگ می‌ داند، در تالار خلق پكن می ‌بینید به عنوان یك امر فخرآور دارد امضا می ‌شود! این جامعه انسانی را، همه مسلمان ها بالأخص اُم القرای اسلامی ایران باید نجات بدهند و برهانند و بهترین فرصت ها هم میلاد زینب كبرا (سلام الله علیها) است، میلاد فاطمه زهرا (صلوات الله علیها) است و این ‌گونه از موارد كه امیدواریم خدا به بركت این خاندان مخصوصاً این دو بانو همه جوامع بشری را به معارف الهی آشنا بفرماید! 📝 پی نوشت ها: [1] . سورهٴ غافر، آیهٴ 83. [2] . سورهٴ آل‌عمران، آیهٴ 42. [3]. امالی(للصدوق)، ص486 الی 487؛ «فَقِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ ص أَ هِی سَیدَةٌ لِنِسَاءِ عَالَمِهَا فَقَالَ ص ذَاكَ‏ لِمَرْیمَ بِنْتِ عِمْرَانَ فَأَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ فَهِی سَیدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ». [4] . سورهٴ نساء، آیهٴ 41. [5] . سورهٴ مریم، آیهٴ 23. 📚 فرازی از خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1374/07/07 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼 جلسه سخنرانی 📌حکمت های قرآنی- قسمت اول زمان: ۲۹دقیقه 🔅🔅🔅 🔹 به هنگام فتنه ها و بلاها به پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. @rahighemakhtoom
026.mp3
14.16M
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔹با هشتگ در کانال تمام فایل ها را ببینید 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
📌ارتباط تقوا و گشایش امور وَلَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرٰٓى اٰمَنُوْا وَاتَّقَوْا لَـفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكٰتٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَالْاَرْضِ وَلٰـكِنْ كَذَّبُوْا فَاَخَذْنٰهُمْ بِمَا كَانُوْا يَكْسِبُوْنَ الأعراف 7:96 اگر مردم قريه‌ها ايمان آورده و پرهيزگارى پيشه كرده بودند بركات آسمان و زمين را به رويشان مى‌گشوديم، ولى پيامبران را به دروغگويى نسبت دادند. ما نيز به كيفر كردارشان مؤاخذه‌شان كرديم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 معیارهای تفسیر معتبر (قسمت پایانی) ▪ نكته: عبور تفسیر از كانالهای خاص كه در علم تفسیر قرار داده‌اند لازم است، كه بعضی شرایط اثباتی و بعضی نفی است، كه در ادامه به اهم آنها اشاره می‌كنیم هر چند بعضی لازمه بعضی هستند. ✅ 7. تفسیر قرآن نباید مخالف حكم قطعی عقل باشد. چون پیامبران حجت ظاهری و عقل حجت باطنی است پس اگر عقل انسان یك حكم قطعی داد كه تمام عقلاء‌ ‌آن را بپذیرند شرع هم آن را می‌پذیرد و از همین روست كه می‌گویند: كلما حكم به العقل حكم به الشرع (هر چه را عقل به آن حكم كند دین هم آن حكم را می‌كند) البته بالعكس این قاعده هم صحیح است چون هر چه را شارع مقدس حكم می‌كند، عقل هم حكم می‌كند (البته در مورد این قاعده معانی دیگری هم شده است) لكن گاهی عقل انسان نمی‌تواند آن مطلب را درك كند، چون عقل انسان در حال رشد و تحول است و ممكن است با پیشرفت علوم بشری آن را دریابد، و لذا بسیاری از دستورات بهداشتی اسلام و قرآن با گذشت زمان مورد قبول همه دانشمندان علم پزشكی قرار گرفت با این كه در محیط جاهلیت عرب كه این احكام در آن عصر نازل شد عقل انسان آن روزگار از درك آنها عاجز بود. ______________ [1] . تفسیر تبیان، ج اول، ص 4. [2] . مجمع البیان، ج اول، ص 13. [3] . قاموس قرآن، ج 5، ماده فسر، ص 175، نوشته سیدعلی‌اكبر قرشی. [4] . در مبحث منابع تفسیر، منبع سوم مفصل بحث خواهیم كرد. [5] . تفسیر مجمع‌البیان، ج اول، ص 13. [6] . مقدمه تفسیر تبیان، شیخ طوسی(ره)، ص 4، ج اول. [7] . مقدمه تفسیر تبیان شیخ طوسی(ره)، ج اول، ص 4. [8] . به علاوه تفسیر قرآن با فرض وحی بودن قرآن و قابل تفسیر و فهم بودن آن ممكن است. [9] . برای توضیح بیشتر به كتابهای تفسیر آیات مشكله ص 293 و مبانی و روشهای تفسری ص 209 مراجعه شود. 🌿🌿🌿 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌 سجده شکر 🔹 شخصی حضور پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده و عرض كرد كه من یك حاجتی دارم، حضرت فرمود حاجتت چیست؟ گفت حاجتم این است که در قیامت ما را فراموش نكنی، خودتان به بهشت که می ‌روید ما را هم اهل نجات و اهل بهشت قرار بدهید «تَحَمَّلْ‏ لِی‏ عَلَى‏ رَبِّكَ‏ الْجَنَّةَ». وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «قَدْ تَحَمَّلْتُ لَكَ وَ لَكِنْ أَعِنِّی عَلَى ذَلِكَ بِكَثْرَةِ السُّجُودِ»؛[الأربعون حديثا (للشهيد الأول)، ص45. ] من این كار را می ‌كنم، ولی سجده‌ های فراوان داشته باش! 🔹 بالأخره غالب روز انسان باید سجده بكند؛ بلایی از او دفع شده باید سجده بكند یا نعمتی به او رسیده باید سجده بكند، این‌‌ چنین نیست كه اگر نعمتی به انسان رسیده یا یك مطلبی را یاد گرفته بگوید من خودم زحمت كشیدم؛ اگر یك حادثه تلخی پیش آمد و برطرف شد بگوید همین طوری گذشت. بالأخره در روز حداقل چندین بار باید سجده بكنیم؛ بلایی دفع شده یا چیزی را یاد گرفتیم یا خدمتی كردیم یا احسانی كردیم یا كار خیری انجام دادیم، اینها سجده می ‌خواهد! 📚 درس خارج فقه خیارات جلسه 108 تاریخ: 1389/03/05 🌿🌿🌿 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (124) 🔅🔅🔅 📌 رسالت زنان در تضمين اَمْنيّت و وظيفه آنان در تعديل بحران هاي احتمالي مملكت (1) ▪ تشخيص آن رسالت و تبيين اين وظيفه، بدون انسان شناسي ميسور نيست و بهترين راه معرفتِ ساختارِ بشرْ كه در هندسه آن بين زن و مرد امتيازي نيست، هرچند تمايزي هست، بررسي پيام انسان آفرين، يعني خداي سبحان است و صراط مستقيم در تحقيق چنين شناخت، همانا جمع بين برهان عقلي و دليل نقلي براي كشف رهنمود آفريدگار انسان و جهان و پروردگار پيوند بين اين دو است، زيرا ظهور هر كدام از اين دو، يعني انسان كه جهان كوچك است و جهان كه انسان بزرگ است، به وسيله تجلّي خداوند در چهره اسمي از اسماي حسناي الهي است، و جلوه پيوند بين اين دو، يعني كيفيّت ارتباط بشر با جهان و نحوه تعادلِ جهان با انسان، عصاره نكاحِ برخي از اسماي جمال با بعضي از اسماي جلال است، لذا بنيانِ مرصوصِ چنان مَعْرفتِ برين و جامع، محصولِ تناكحِ عقل و نقل خواهد بود؛ يعني معرفت شناس بايد با دو جناحِ داده هاي الهي از درون كه عقل فطري نام دارد و يافته هاي نقلي از بيرون كه قرآن و عترت ناميده مي شوند، در سپهر تحقيق پرواز كند تا در حدّ توان خود به حجّت ديني بار يابد و طبق آن، برنامه حياتبخش را تدوين و برابر همان برنامه عمل نمايد. ادامه دارد... 🔅🔅🔅 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom