eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت7:نکات تفسیر ی آیه 1 سوره همزه الهمزة ١ ✅ وَيْلٌ‌ لِکُلِ‌ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ 🔸 «وَیْلٌ»: وای! واویلا! بدبختی و نابودی. هلاک و عذاب. 🔸 «هُمَزَةٍ»: بسیار عیبجو. 🔸 «لُمَزَةٍ»: بسیار طعنه‌زن. 🔸 «هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»: این دو واژه صیغه مبالغه‌اند. از لحاظ معنی آن اندازه به هم نزدیکند که در موارد بسیاری به عنوان دو لفظ مترادف استعمال شده‌اند. هرچند با یکدیگر فرق دارند ولی این تفاوت به گونه‌ای است که عدّه‌ای مفاهیم (هُمَزَة) را برای (لُمَزَة)، و عدّه‌ای مقاصد (لُمَزَة) را برای (هُمَزَة) ذکر کرده‌اند 🔹 از قبیل: الف - هُمَزَة، بسیار غیبت کننده، و لُمَزَة سخت عیبجو. ب - هُمَزَة، عیبجوی با اشاره به دست، لَمَزَة با زبان. ج - هُمَزَة، آن که روبرو بدگوئی کند، و لُمَزَة آن که در غیاب. د - هُمَزَة، آن که آشکارا و به آواز بلند بگوید، لُمَزَة در پنهانی و با اشاره ابرو و چشم. و معانی دیگر . 🔹 پس هر که آبرو و حیثیّت مردم را به بازی گیرد، و ایشان را تحقیر کند و برای خوشایند خود یا دیگران کارهایشان را ناچیز شمارد و بدیشان بدیها نسبت دهد، و در حضور یا در غیاب، آنان را توهین و تحقیر نماید، و بزرگی خود را در کوچکی مردم ببیند، هُمَزَة و لُمَزَة است. 🔸 «شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: این سوره درباره یکى از مشرکین نازل شده که از مردم عیب‌جوئى می‌کرد. عده اى گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل گردیده، سدى گوید: درباره اخنس بن شریق نزول یافته که از پیامبر عیب جوئى می‌نمود و نیز گویند: درباره جمیل بن عامر الجهنى آمده ... 🔸 و مجاهد و ورقاء و ابن عباس گویند: درباره فرد به خصوصى نازل نشده بلکه سوره مزبور عمومیت داشته و عام مى باشد.[۱] 🔅🔅🔅 [1] ابن ابى حاتم در تفسیر خود از عثمان و عبدالله بن عمر روایت کرده که گویند: ما همه مى شنیدیم که این سوره درباره ابى بن خلف نازل شده و طبرى صاحب جامع البیان گوید: درباره جمیل بن عامر الجهنى نازل گردیده و ابن المنذر در تفسیر خود بنا به نقل از ابن اسحق گوید: درباره امیة بن خلف نزول یافته است. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت8:نکات تفسیر ی آیه 1و2 سوره همزه الهمزة ١ ✅ وَيْلٌ‌ لِکُلِ‌ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ✅ ۱ - کسانى که درباره دیگران سخن چینى و بدگویى کرده، آنان را با کنایه و اشاره مسخره مى کنند، گرفتار عذاب الهى خواهند شد. (ویل لکلّ همزة لمزة) 🔹 «هُمَزَة»، به معناى شخصى است که با چشم و پلک و ابرو، به دیگران اشاره کرده و براى رساندن شرّ به آنان، سعایت و سخن چینى کند (قاموس). این وزن براى مبالغه به کار مى رود و دلالت دارد که آن کار به صورت عادت درآمده است. (مجمع البیان) ✅ ۲ - جهنم، جایگاه عیب جویان و غیبت کنندگان است. (ویل لکلّ ... لمزة) 🔹 «لَمْز» (مصدر «لمزة»)، به معناى غیبت کردن و تلاش براى کشف عیوب دیگران است (مفردات). «ویل» کلمه اى است که براى تهدید به عذاب به کار مى رود. و نیز نام وادى یا چاه خاصى در جهنم و یا نام یکى از درهاى آن مى باشد. (قاموس) ✅ ۳ - حرمت فاش کردن عیب هاى مردم، در غیاب یا حضور آنان (ویل لکلّ همزة لمزة) 🔹 وعده عذاب، نشانه حرمت است. «هُمَزَة» نزد برخى از اهل لغت به معناى کسى است که در غیاب دیگرى از او خرده گیرد و «لمزة» به معناى کسى است که روبه روى دیگران، عیب آنان را فاش کند. (مجمع البیان) ✅ ۴ - طعن زنندگان به مردم با سخن یا اشاره، مورد نفرین خداوند و تهدید به عذاب جهنّم (ویل لکلّ همزة لمزة) 🔹 برخى از مفسران، کلمه «ویل» را نفرین دانسته و گفته اند: نفرین در این موارد، همان تهدید به عقاب است. برداشت یاد شده، علاوه بر بیان این نظر، گویاى تفاوتى است که برخى از اهل لغت، درباره «همزة» و «لمزة» بیان داشته و گفته اند: «همزة»; یعنى، کسى که همنشین خود را با الفاظ بد، بیازارد و «لمزة»; یعنى، کسى که با چشم یا سر، به همنشین خود اشاره کند. (مجمع البیان) 🔅🔅🔅 الهمزة ٢ ✅ الَّذِي‌ جَمَعَ‌ مَالاً وَ عَدَّدَهُ‌ 🔸 «مَالاً»: دارائی فراوان. 🔸 «عَدَّدَهُ»: آن را به کرّات و مرّات شمرده است و حساب آن را نگاه داشته است. باب تفعیل در اینجا برای تکثیر است. ✅ ۱ - انباشتن مال و ابراز علاقه به ثروت با شمارش مکرر آن، ناپسند و زمینه ساز گرفتارى به عذاب الهى است. (ویل لکلّ ... الذى جمع مالاً و عدّده) 🔹 «عدّده» یا از ریشه «عدّ» (شمردن) است و یا از ریشه «عدّة» (مال و اسلحه اى که براى حوادث روزگار ذخیره مى شود). برداشت یاد شده، ناظر به معناى اول است. ✅ ۲ - ثروت اندوزى، زمینه ساز تحقیر مردم و عیب جویى از آنان است. (ویل لکلّ همزة لمزة الذى جمع مالاً و عدّده) ✅ ۳ - دارایى هاى انسان، هر چند افزایش یابد، ناچیز و بى ارزش است. (مالاً) نکره آوردن «مالاً»، براى تحقیر آن است. ✅ ۴ - ذخیره سازى ثروت براى پیشگیرى از حوادث احتمالى زندگانى، ناپسند و زمینه ساز ریشخند کردن و بدنام ساختن دیگران است. (ویل لکلّ همزة لمزة . الذى جمع مالاً و عدّده) جمله «عدّده»; یعنى، آن را ذخیره روزگار ساخت. (قاموس) 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت9:نکات تفسیر ی آیه 3 سوره همزه الهمزة ٣ ✅ يَحْسَبُ‌ أَنَ‌ مَالَهُ‌ أَخْلَدَهُ‌ 🔸 «أَخْلَدَهُ»: او را جاودانگی داده است. وی را سرمدی کرده است. ✅ ۱ - شیفتگان ثروت، بقاى خود را در گرو انباشتن آن دانسته و آن را نشانه جاودانگى مى نمایانند. (یحسب أنّ ماله أخلده) 🔹 جمله «یحسب...» استعاره است; یعنى، زراندوزان مانند کسى عمل مى کنند که خود را جاودان مى دانند. ✅ ۲ - انسان، خواهان بقا و پویاى عوامل آن است. (یحسب أنّ ماله أخلده) 🔹 آیه شریفه کسانى را ملامت مى کند که عامل جاودانه شدن را ثروت مى پندارند; ولى علاقه آنان به جاودانگى را مذموم ندانسته و وجود آن را مفروض گرفته است. ✅ ۳ - ثروت، زمینه ساز فراموشى مرگ و آخرت (یحسب أنّ ماله أخلده) ✅ ۴ - انباشتن ثروت، نشانه احساس کاذب جاودانگى است. (الذى جمع مالاً و عدّده . یحسب أنّ ماله أخلده) ✅ ۵ - دنیا براى هیچ انسانى، حتى در صورت برخوردارى او از ثروت هنگفت، جاودانه نخواهد ماند. (یحسب أنّ ماله أخلده) ✅ ۶ - بى توجهى به محدودیت عمر، زمینه ساز بى اعتنایى به شخصیت دیگران و ضربه زدن به اعتبار آنان است. (همزة لمزة ... یحسب أنّ ماله أخلده) 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از (77) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 گزيده‌ي تفسير 🔸 خداي سبحان مالك مطلق جهانها و جهانيان است و چنين مالكيت نامحدودي در قيامت ظهور مي كند، نه آن كه در معاد حادث شود. خداوند كه مدبّر و مربّي انسانهاست با برپا كردن قيامت، راه تكامل نهايي انسانها را مي گشايد و با اعتقادبه قيامت كه بهترين عامل رهايي انسان از تباهي است او را مي پروراند و در قيامت كه ظرف ظهور مالكيت مطلق خداست و در آن روز همگان به مالكيت حق اعتراف مي كنند، انسانها را پاداش مي دهد و چنين خدايي محمود است. 🔸 يوم در اين آيه به معناي ظهور است، نه پاره اي از زمان و در قيامت همه‌ي ابعادِ دين مانند توحيد، اسماي حسناي خدا و اسرار و حقايقِ ديگر آشكار خواهد شد. 🔸 اين آيه‌ي كريمه با تبيين نظام غاييِ آفرينش، دليلي ديگر بر انحصار حمد به خداوند است؛ چنانكه سندي براي معبود ومستعان بودن خداوند است و از اين رو با آيات گذشته و آينده مرتبط است. ✅ تفسير : 🔹 مالك: مالك، مَلِك و مَليك، سه اسم از اسماي حسناي خداي سبحان است كه داراي ريشه‌ي واحد (مِلْك يا مَلْك) و به معناي سلطه‌ي خاصي است كه زمينه ساز هر گونه تصرف در شي ء مملوك باشد؛ همانند سلطه اي كه انسان بر مال خود دارد يا استيلا و سلطه اي كه حاكمان بر مردم دارند (و به آن مُلك گفته مي شود). مِلْك اعمّ از مُلْك است و از اين رو راغب مي گويد: 🔹 «مَلِك كسي است كه تصرف آمرانه و ناهيانه در توده هاي مردم داشته باشد... و مِلْك مانند جنس است براي مُلْك. پس هر مُلْكي مِلْك است، ولي چنين نيست كه هر مِلْكي مُلْك باشد»[ مفردات راغب، ص472، «ملك».]. 🔹 معاني ديگري كه در فرهنگهاي لغت براي مِلْك ذكر شده، مانند: قوّت، شدّت، عزّت و... همه از لوازم و آثار سلطه‌ي مالكي است و نه معناي اصلي مِلْك. 🔹 نامهاي مالك، مَلِك و مليك، هر سه در قرآن كريم آمده است: (قل اللّهم مالك الملك) [سوره‌ي آل عمران، آيه‌ي 26.]، (فتعالي الله المَلِك الحقّ) [سوره‌ي مؤمنون، آيه‌ي 116.]، (في مقعد صدق عند مليكٍ مقتدر)[ سوره‌ي قمر، آيه‌ي 55.]. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
❓ چرا پروژه تمدن‌سازی تمدن غرب شکست خورد؟ 🔘 پاسخ را در باغ وحشی که فلسفه غرب از ترسیم می‌کند، ببینید: ▫️«ارسطو» انسان، حیوان ناطق ▫️«فروید» انسان، حیوان غیرقابل اعتماد ▫️«ریچ» انسان، حیوان قابل اعتماد ▫️«فرانسوا دورتیه» انسان، حیوان شگفت‌انگیز ▫️«آبراهام مازلو» انسان، حیوان خودشکوفا ▫️«ارنست کاسیرر» انسان، حیوان نمادین ▫️«ژان‌ژاک روسو» انسان، وحشی نجیب و... 🚫 نظام غرب در فلسفه و هستی شناسی انسان، به او به چشم یک نگاه می‌کند. آنچه که رهبر انقلاب نیز بارها به آن اشکال گرفتند. ✅ آیا وقتش نرسیده که از این باغ وحش دست برداریم و به انسانی که شأنی افضل از ملائکه دارد، برسیم؟ @rahighemakhtoom
✅جایی برای خلوت با خدا بگذاریم یک جا را باید داشته باشیم که اگر گفتیم (الله)، بگوید (لبیک)! همه جا را نمی شود آلوده کرد! یک وقت است بعضی ها امکانات ضعیف دارند، اتاق هایشان متعدد نیست. اما آنها که چند اتاق دارند، یک اتاق معمولی یا اتاق کوچک را (مصلی یعنی مصلی) قرار بدهند؛ خودش و زنش و بچه هایش آنجا بخوانند، آنجا بخوانند، آنجا بخوانند، آنجا بخوانند؛ آنجا نخوابند، غذا نخورند، نروند، نیایند؛ آنجا را فقط مصلی قرار بدهند که اگر یک وقتی داشتند، بروند آنجا بگویند یا الله، جواب بشنوند. همه ما همیشه مشکل داریم؛ چرا خدا خدا نمی کنیم؟! اگر خدا خدا کردیم، باید یک جای پاک باشد یا نه؟ گرچه او همه جا مَعَکُم اَین مَا کُنتُم. گفتند: برو مصلایت بگو یا الله تا جواب بشنوی! 🔷️ ر.ک سوره حدید / آیه ۴ ✅ نماز جمعه قم _ ۱۳۸۸/۰۴/۰۵ @rahighemakhtoom
روزگار عجیبی است، زمانی است که بیماری همه گیر دنیا را بحران زده کرده و علم پزشکی هنوز راه حل و درمان قطعی برای مهار و نابودی آن نیافته است و جمع زیادی از مردم دچار تشویش و اضطراب گردیده‌اند. از طرف دیگر نوروز امسال مصادف با اواخر ماه رجب و اوایل ماه شعبان است که ماه‌های آمادگی برای درک فیوضات ماه خدا می‌باشد، این فرصت را اولیاء خدا هرگز از دست نمی‌دادند. از دیگر سو برنامه که در ماه‌های اخیر در صدر پربیننده ترین برنامه‌های تلوزیون و شبکه ۳ است و از جمله در نظر سنجی همین ماه اسفند باز رتبه اول شبکه ۳ را کسب نموده، در برنامه های نوروزی امسال پخش نخواهد شد!! یعنی در شبانه روز و از ۲۴ ساعت کمتر از ۵ درصد سهم مباحث دینی نیست، آن هم برنامه‌ای که در طول بیش از ده سال هنوز مخاطبان فراوانی دارد.( و تحلیل چرایی آن، مجال دیگری می‌طلبد. کوچکترین آن ساعت‌ها مطالعه برای هر جلسه و مشورت‌های بسیار و احترام به شعور بیننده است) اما این مخاطبان پای‌کار، فراوان و ده‌ساله، ارزش احترام نداشتند؟ حتی پنج درصد؟ هزینه این برنامه در قیاس با برنامه های کم توفیق‌تر دیگر چگونه است؟ کدام شبکه مشتری ثابت خود را حفظ نمی‌کند؟ صبر کنیم ببینیم در ساعت این برنامه چه غولی هوا خواهد شد. کاش می‌دانستیم شادی و نشاط مردم، فقط با طنازی و موسیقی نیست، حداقل برای جمع زیادی که برنامه‌های نشاط‌آور! سیما برایشان جذابیت ندارد، اما دل خوش به این یک ساعت بودند. دینداری و ارتقاء فهم دینی امری موقتی و یک یا چند بار مصرف نیست، روندی مستمر و زمان‌بر است. اگر می‌خواهیم دینداران در شرایط سخت پای ارزش‌ها و اصول بایستند و مثل امروز در ضدعفونی معابر و توزیع کمک به نیازمندان و گسترش مهرورزی و ... پیش‌قدم باشند، باید سیمای جمهوری اسلامی به دین نگاهی نه چنین داشته باشد. غریب است. @kashani1395 @rahighemakhtoom
📌 منافق غیر معروف 🔹 مطمئن باشید که خواندن بعضی از این دعاها که این را ما در جمع اصحاب خصوصی هم عرض کردیم، این یک سواد دقیق‌ تری می‌ خواهد، یک علم بیشتری می‌ خواهد. این دعای نورانی پُربرکت ماه رجب این مثل «لَا تَنْقُضِ الْیقِینَ»[1] نیست که با چند سال درس خواند حلّ بشود. این یک جان کَندن می ‌خواهد تا آدم برسد به این جمله ‌هایی که «لَا فَرْقَ بَینَكَ وَ بَینَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُك فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِیدِكَ بَدْؤُهَا مِنْك‏...».[2] «لَا تَنْقُضِ الْیقِینَ [أَبَداً] بِالشَّكِّ» با چند سال درس خواندن حلّ می ‌شود؛ اما این دعا دعایی نیست که با چند سال درس خواند حلّ بشود. 🔹 «لَا فَرْقَ بَینَكَ وَ بَینَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُك فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِیدِكَ بَدْؤُهَا مِنْك‏...»، برخی از بزرگان آمدند گفتند این دعا جعلی است، چون نتوانستند این را حلّ بکنند. مخصوصاً به این جمله که رسیدند: «مُوجِدَ كُلِّ مَوْجُودٍ ... وَ فَاقِدَ كُلِّ مَفْقُود»؛[3] گفتند مگر خدا فاقد چیزی است؟ این جعلی بودنِ دعا را می‌ رساند؛ او دیگر متوجه نشد که سلب در سلب موجب اثبات است، خدا هر چه که نداری است ندارد، هر نقصی را خدا ندارد، هیچ عیبی را خدا ندارد. این جمله سالبه که می‌ گوییم خدا فاقد هر مفقود است، سلبِ سلب است، هر امر نداری را ندارد. خدا جهل ندارد، فقر ندارد. 🔹 وقتی که شما به این طلبه بگویید «زیدٌ جاهلٌ» را برای ما ترکیب بکن و این چه قضیه‌ای است؟ می‌گوید این قضیه موجبه است. این نمی ‌داند که این «موجبه معدولة المحمول» است. این چون درون خود را نمی‌ داند، یک؛ درون دیگری را هم نمی ‌داند، دو؛ درون کلمات را هم نمی ‌داند، سه. گاهی نداری و ریا و رباخواری و مانند آن در درون انسان نفوذ می ‌کند انسان خودش نمی ‌داند. این یک منافق غیر معروف است. یک مرائی غیر معروف است، این ریا در درون او نفوذ کرده و او نمی ‌داند. فرمود: ﴿وَ ما یؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ﴾[4] این کمبود در درون او وجود دارد ولی احساس نمی‌ کند. گاهی عدم در درون کلمه حضور دارد او درک نمی ‌کند، اگر بگویند «زیدٌ لیس بعالم» چه قضیه ‌ای است؟ می ‌گوید سالبه است. اگر بگویند «زیدٌ جاهل» چه قضیه ‌ای است؟ می‌ گوید موجبه است. او نمی‌داند که این «لیس» در درون این «جاهلٌ» رفته است، این «جاهلٌ» سلب را به همراه دارد. این قضیه «موجبه معدولة المحمول» است، ولی او چون سلب را نمی ‌بیند خیال می ‌کند که قضیه موجبه است. 🔹 این قضیه «فَاقِدَ كُلِّ مَفْقُود» یعنی خدایا! آنچه نداری است تو نداری؛ آنچه فقدانی است تو نداری؛ آنچه نقص است تو نداری. اگر بگوییم «زیدٌ معیوبٌ» که قضیه موجبه محصّله نیست. اگر بگوییم «زیدٌ ناقصٌ» که موجبه محصّله نیست، گاهی عدم در درون خود محمول پیچیده می ‌شود یکجا ذکر می ‌شود، می ‌گوییم: «زیدٌ ناقصٌ، زید معیوبٌ، زیدٌ جاهلٌ، زیدٌ فاسقٌ»، خیلی ‌ها خیال می ‌کنند اینها قضیه موجبه است. همین مشکل در درون خودشان هست، مشکل در درون دیگری هست. همین مشکلی که در کلمات است در متکلمان هست. غرض این است که بعضی از این دعاها دقیق‌ تر، علمی ‌تر، غنی ‌تر و قوی ‌تر از روایات فقهی ماست. [1]. وسائل الشیعه، ج2، ص356. [2]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص803. [3]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص804. [4] . سوره یوسف، آیه106. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/01/17 🆔 @rahighemakhtoom
📌 عنايت رباني بارالها! تو خود می‌دانی که در این دوران ما، جور و ستم مستکبران قدرت‌پرست و از خدا بی‌خبر بر ضعفا و بینوایان به چه حدی رسیده است! آه‌ها و ناله‌های دردمندان، فضای کیهانی را پر کرده است؛ لطف و عنایت ربانی‌ات را شامل حال این دردمندان فرما که برای آنها از پدیدۀ حیات چیزی جز اندوه و ناله نمانده است. جعفری، محمدتقی، ویراست جدید ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، چاپ اول، ۱۳۹۸، ج ۶، ص ۱۹۲ @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 امتحان و آزمایش‌های الهی در قرآن3 ✅ 3ـ ابزار آزمایش‌های الهی ▪ در آیه‌ 155 سوره‌ی بقره، ترس و گرسنگی، زیان‌های مالی و جانی و كمبود میوه‌ها، ابزار آزمایش معرفی شده است، در حالی كه وسائل آزمایش، منحصر به این امور نیست و در آیه‌های دیگر، ثروت و فرزند، مایه آزمایش معرفی شده‌اند، چنان كه می‌فرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَهٌ»[12] : بدانید: مال‌ها و فرزندان شما مایه امتحان می‌باشند و باز می‌فرماید: «لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ»[13] ؛ درباره‌ی اموال و جان‌هایتان امتحان می‌شوید. ▪ در آیه دیگر خواب پیامبر به عنوان وسیله آزمایش معرفی شده است، چنان كه می‌فرماید: «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْناكَ إِلاَّ فِتْنَهً لِلنَّاسِ»[14] : خوابی را كه برای تو نشان دادیم مایه امتحان برای مردم شد. ______________ [1] . عنكبوت / 2 ـ 3. [2] . عنكبوت / 1. [3] . بقره / 124. [4] . ص / 24. [5] . ص / 34. [6] . قمر / 27. [7] . طه / 40. [8] . احزاب / 11. [9] . احزاب / 10. [10] . احزاب / 12. [11] . احزاب / 22. [12] . انفال / 28. [13] . آل عمران / 186. [14] . اسراء / 60. ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 امتحان و آزمایش‌های الهی در قرآن4 ✅ 3ـ ابزار آزمایش‌های الهی ⏪ نگهبانان دوزخ قرآن مجید درباره‌ی نگهبانان دوزخ و شماره آنان یادآور می‌شود که ۱۹ فرشته از آن نگهبانی می‌کند، آن گاه می‌افزاید: این گزارش، وسیله امتحان و آزمایش است، آنان که ایمان قوی و نیرومندی به غیب و امور پوشیده از حس دارند، این گزارش را از صمیم دل می‌پذیرند ولی گروه دیگر به تکذیب آن می‌پردازند، چنان که می‌فرماید: «و ما جعلنا اصحاب النار الا ملائکة و ما جعلنا عدتهم الا فتنة للذین کفروا»[۱۸]: ما نگهبانان دوزخ را فرشته و تعداد آنان را نوزده نفر قرار ندادیم، جز برای آزمایش افراد کافر. ⏪ هر خیر و شری قرآن دائره ابزار امتحان را بیش از پیش گسترش می‌دهد و یادآور می‌گردد که ما شماها را، با خوبی‌ها و بدی‌ها، با نعمت‌ها و بلاها و به طور خلاصه با هر چیزی که نام آن شر و خیر است، آزمایش می‌کنیم چنان که می‌فرماید: «و نبلوکم بالشر و الخیر فتنة»[۱۹]: ما شماها را با شر و خیر می‌آزمائیم، زیرا همان طور که بلاها و مصیبت‌ها مایه آزمایش است، همین نعمت‌های الهی مانند جوانی و تندرستی، تمکن و ثروت، زیبایی و دل آرائی، مایه امتحان و وسیله‌ی آزمایش افراد می‌باشد. ⏪ وسایل موجود در روی زمین و در آیه دیگر مجموع آنچه را که در روی زمین قرار دارد، مایه آزمایش دانسته آنجا که می‌فرمایند: «انا جعلنا ما علی الارض زینة لها لنبلوهم ایهم احسن عملا»[۲۰]: ما آنچه که در روی زمین است زیور آن قرار دادیم تا بیازمائیم که کدام یک نیکوکارتر است. ▪ ابزار امتحان بیش از آن است که یادآوری شد، بلکه با مراجعه به سرگذشت گروهی که در بوته امتحان قرار گرفته‌اند، می‌توان ابزار امتحان بیشتری را، که در این موارد در آیات قرآن وارد شده است به دست آورد. مثلا ابراهیم با وسائل گوناگونی از قبیل ذبح فرزند، ترک زن و فرزند در نقطه‌ی بی آب و علف، آمادگی برای اعدام و سوختن در آتش و... مورد امتحان قرار گرفت و همچنین است افراد و با گروه‌های دیگر که با تامل در سرگذشت آنها روشن می‌گردد. ------------------------------------- ۱۵.انفال/سوره۸، آیه۲۸. ۱۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۶. ۱۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۰. ۱۸. مدثر/سوره۷۴، آیه۳۱. ۱۹. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۵. ۲۰. کهف/سوره۱۸، آیه۷. ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (144) 🔅🔅🔅 📌 همراه با قرآن ✅ اصل دوم .ميلاد حضرت فاطمهٍّ مقارن اوائل بعثت رسول گرامي صلي الله عليه و آله و سلم و نزول قرآن مجيد بود. شهادت آن حضرت مقارن ارتحال حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم و انقطاع وحي بود؛ يعني عمر شريف حضرت فاطمهٍّ تقريباً با نزول قرآن كريم شروع شد و با ختم قرآن پايان پذيرفت، زيرا چند سال اوّل بعثت آيات فراواني نازل نشد. ▪ بنابراين، مهمّ ترين عنصر معاصر براي آن بانوي ملكوت و جبروت همانا كلام خداست. لذا نام و ياد آن حضرت در بسياري از مواضع حسّاس قرآن حكيم مطرح شد؛ به عنوان نمونه مي توان آيه مباهله، آيه تطهير، آيات سوره دهر(هل أتي)، سوره كوثر و آيه اَجْر رسالت: (قُل لا أسئلكم عليه أجراً إلاّ المودّة في القربي) [سوره شوري، آيه 23.]را نام برد، و اگر چند صباحي تولّد آن حضرت بعد از نزول قرآن مجيد رخ داد، براي آن است كه هم زمان بعثت و طليعه تنزّل وحي، جريان معراج پديد آمد و زمينه تكّون آن بانو در معراج فراهم شد و پاسي از زمان نزول قرآن مقارن پيدايش و پرورش وي در صلب طاهر و شامخ و رحم طاهره سپري شد. ▪ بنابراين، تاريخ آغاز و انجام حيات ظاهري آن حضرت در بستر وحي خدا رقم خورد و چونان قرآن مجيد «مُلكي الحدوث و ملكوتيّ البقا» است و همسان قرآن كريم «تَجري مجري الشمسِ و القمرِ»، و هماره بدون آنكه افيون يا افسون يا افسانه گردد، حيات بخش جامعه بشري است. ⬅ ادامه دارد.... 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (چاپ جديد) 🔅🔅🔅 📌 برش12 📌 در خطابات‌ قرآنيّه‌ كه‌ مصدَّر به‌ لفظ‌ قُلْ است‌ ▪ تلميذ: در بسيار از آيات‌ قرآن‌، اوامري‌ كه‌ به‌ رسول‌ الله‌ صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ مي‌شود، مصدَّر به‌ لفظ‌ قُلْ است‌؛ مانند: قُلْ هُوَ اللَهُ أَحَدٌ، [110] قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ،[111] قُلْ أَعُوُذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، [112] قُلْ يَـٰٓأَيـُّهَا الْكَـٰفِرُونَ،[113] قُلْ إِنَّ الاوَّلِينَ وَ الاخِرِينَ * لَمَجْمُوعُونَ إِلَي‌' مِيقَـتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ،[114] قُلْ إِنَّمَآ أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ،[115] قُلْ أَطِيعُوا اللَهَ وَ الرَّسُولَ،[116] قُلْ صَدَقَ اللَهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَ'هِيمَ حَنيِفًا،[117] قُلْ مَتَـٰـعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَ الاخِرَةُ خَيْرٌ لِّمَنِ اتَّقَي‌'. و بسياري‌ ديگر از آيات‌ قرآن‌ كه‌ خود يك‌ ستون‌ مُعظَمي‌ را تشكيل‌ مي‌دهند. 🔹 و معلومست‌ كه‌ در اين‌ خطاب‌ها آنچه‌ مورد امر خداوند قرار گرفته‌ است‌ و رسول‌ خدا بدان‌ مُؤتمر بوده‌اند خود قول‌ نيست‌، بلكه‌ مَقول‌ قول‌ است‌. يعني‌ چون‌ به‌ رسول‌ الله‌ خطاب‌ شد: قُلْ هُوَ اللَهُ أَحَدٌ؛ پيغمبر مأمور است‌ كه‌ بگويد: هُوَ اللَهُ أحَدٌ، نه‌ قُلْ هُوَ اللَهُ أَحَدٌ؛ و گرنه‌ به‌ امر خدا رفتار ننموده‌ است‌، و مأمورٌ به‌ را كه‌ همان‌ نفس‌ مَقول‌ قول‌ است‌، انجام‌ نداده‌ است‌. 🔹 و در اين‌ مطلب‌ ابداً جاي‌ شبهه‌ و ترديد نيست‌. مثلاً اگر كسي‌ بما امر كند كه‌ در ميان‌ مردم‌ برو! و بگو: خدا يگانه‌ است‌! ما بايد در ميان‌ مردم‌ برويم‌ و بگوئيم‌: «خدا يگانه‌ است‌.» نه‌ آنكه‌ بگوئيم‌: «بگو: خدا يگانه‌ است‌.» 🔹 زيرا قول‌ در اينجا بعنوان‌ واسطه‌ و حكايت‌ از نفس‌ مأمورٌ به‌ كه‌ متعلّق‌ آنست‌ مي‌باشد، نه‌ آنكه‌ خودش‌ بعنوان‌ استقلال‌ نگريسته‌ شده‌ و مورد خطاب‌ امر قرار گرفته‌ باشد. و بنابراين‌ در همين‌ مثال‌ اگر انسان‌ بگويد: خدا يگانه‌ است‌ متعلّق‌ امر را بجاي‌ آورده‌ است‌ و اگر بگويد: بگو: خدا يگانه‌ است‌ متعلّق‌ امر را بجاي‌ نياورده‌ است‌. و حقيقتِ مأمورٌ به‌، نفس‌ متعلّق‌ است‌؛ نه‌ بزبان‌ آوردن‌ متعلّق‌. 🔹 و بنا بر آنچه‌ گفته‌ شد؛ رسول‌ الله‌ صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ بايد بمردم‌ بگويد: خدا يگانه‌ است‌: هُوَ اللهُ أحَدٌ. و همچنين‌ در سائر آيات‌ بايد متعلّق‌ قول‌ را به‌ مردم‌ بگويد؛ در حاليكه‌ مي‌بينيم‌ در تمام‌ قرآن‌ كريم‌ لفظِ قُلْ هم‌ آمده‌؛ و عين‌ آنچه‌ كه‌ به‌ پيغمبر خطاب‌ شده‌ است‌، در قرآن‌ منعكس‌ گرديده‌ است‌. 🔅 علاّمه‌: بحث‌ در دو مورد است‌: ⬅ اوّل‌: در قضيّۀ امر خدا به‌ آنحضرت‌، و مأمور بودن‌ او، و بجا آوردن‌ مأمورٌ به‌ در خارج‌. و البتّه‌ معلومست‌ كه‌ در اين‌ قضيّه‌، رسول‌ الله‌ به‌ امر خداوند مؤتمر بوده‌ و متعلّق‌ امر را كماكان‌ بجاي‌ مي‌آورده‌اند. و مثلاً در همين‌ خطاب‌هائي‌ كه‌ در اوّل‌ آن‌ با قُلْ شروع‌ شده‌ است‌، رسول‌ اكرم‌ صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ متعلّق‌ قول‌ را اتيان‌ مي‌نموده‌اند. 🔹 مانند سائر اوامري‌ كه‌ به‌ آنحضرت‌ مي‌شده‌ است‌، گرچه‌ با لفظ‌ قُلْ نبوده‌ است‌؛ مثل‌ اين‌ خطاب‌: فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ * إِنَّا كَفَيْنَـكَ الْمُسْتَهْزِءِينَ. در اينصورت‌ آنحضرت‌ طبق‌ اين‌ امريّۀ الهيّه‌، اعلان‌ توحيد را جهاراً مي‌نمودند، و از مشركان‌ اعراض‌ مي‌نموده‌اند. و يا مثلاً در قضيّۀ قُلْ هُوَ اللَهُ أَحَدٌ به‌ مردم‌ مي‌فرموده‌اند: اوست‌ خداوند، اوست‌ يگانه‌. .... ادامه سخن علامه در پست زیر👇👇👇 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
👆👆👆 ⬅ دوّم‌: در حكايت‌ قرآن‌ از اوامر الهيّه‌؛ و اين‌ قضيّه‌، داستان‌ ديگري‌ است‌. زيرا همانطور كه‌ مي‌دانيم‌ قرآن‌ وحيِ آسماني‌ است‌؛ و بدون‌ كم‌ و بيش‌ ـ حتّي‌ يك‌ كلمه‌ و يك‌ حرف‌ ـ بايد آن‌ وحي‌ را بازگو كند. 🔹 و بنابراين‌، قرآن‌ عين‌ آنچه‌ را كه‌ برسول‌ الله‌ خطاب‌ شده‌ است‌ بيان‌ مي‌كند؛ و اينست‌ معناي‌ قرآنيّت‌. 🔹 و اگر در قُلْ هُوَ اللَهُ أَحَدٌ يا قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ، لفظ‌ قُلْ از آن‌ انداخته‌ شود و گفته‌ شود: هُوَ اللَهُ أحَدٌ و أعوذُ بِرَبِّ النّاسِ، ديگر آن‌ قرآن‌ نيست‌، و كلام‌ خدا نيست‌؛ بلكه‌ كلام‌ پيغمبر است‌ كه‌ مي‌گويد: خدا يگانه‌ است‌. 🔹 و چون‌ قرآن‌ مجيد نفس‌ وحي‌ است‌، نمي‌تواند بدون‌ لفظ‌ قُلْ بوده‌ باشد. همچنانكه‌ در سائر اوامر الهيّه‌ كه‌ مُصَدَّر به‌ لفظ‌ قُلْ نباشد مانند همين‌ آيۀ قريب‌الذّكر: فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ مي‌بينيم‌ كه‌ عين‌ لفظِ امر آمده‌ و قرآن‌ كريم‌ آنرا حكايت‌ نموده‌ است‌. 🔹 و از اين‌ گذشته‌، در خطاب‌هاي‌ الهيّه‌ و مطالب‌ قرآنيّه‌، رسول‌ اكرم‌ صلّي‌الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ عنوان‌ آئينه‌ و مِرآت‌ براي‌ خطاب‌ بجميع‌ امّت‌، و بلكه‌ بجميع‌ مردم‌ جهانند؛ و در حقيقت‌ خطاب‌ بمردم‌ مي‌شود و مخاطب‌ بخطاب‌هاي‌ قرآن‌، خود مردم‌ هستند، منتهي‌ از دريچه‌ و آئينۀ نفس‌ رسول‌ الله‌ كه‌ بجهت‌ سعه‌ و گشايش‌، تمام‌ افراد امّت‌ بلكه‌ تمام‌ افراد بشر را در زير پوشش‌ علم‌ و احاطۀ وجوديّه‌ و ادراكيّۀ خود گرفته‌ است‌. 🔹 و آيۀ مباركۀ: وَ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ.خوب‌ حقيقت‌ امر را روشن‌ مي‌كند، كه‌ نفس‌ رسول‌ الله‌ فقط‌ روشنگر مطالبِ وحي‌ آسماني‌ هستند كه‌ بمردم‌ نازل‌ شده‌ است‌. 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌 سرمایه زندگی 🔹 از ذات اقدس الهی مسئلت می کنیم برکات این ماه پُرفیض رجب را بیش از پیش نصیب همه شما بفرماید و توفیق خواندن آن دعاها و مناجات ها را به همگان مرحمت کند. 🔹 یک بیان نورانی مرحوم کلینی (رضوان الله علیه) در جلد هشت کافی نقل می کند، فرمود طرزی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شاگردانش را تربیت می کرد که اینها شب وقتی می خوابند این خواب برای آنها کلاس درس باشد، این رؤیا از همین قبیل است؛ حضرت صبح از شاگردانش از اصحاب می پرسید که «هَل مِنْ مُبَشِّرَات»؛[1] دیشب در عالم رؤیا چه دیدید؟ این مبشّرات که جزئی از اجزای نبوت است در عالم رؤیا نصیب مردان الهی می شود، خواب های خوب. حضرت سؤال می کرد مثل اینکه استادی از شاگردانش سؤال می کند که درس دیروز را خوب فهمیدید یا نه؟ حضرت اینها که خواص اصحاب او بودند و خوب اینها را پروراند، می فرمود «من مبشّرات»؟ دیشب در عالم رؤیا چه دیدید؟ بعد می فرمود: اگر شما اهل معنا باشید «لَصَافَحَتْكُمُ الْمَلَائِكَة»؛[2] فرشته ها با شما مصافحه می کنند! 🔹 پس ما چشم و گوشی داریم که اگر این چشم و گوش را تطهیر بکنیم باز می شود و اگر این را از هر خطا و خطیئه ای ببندیم آنها باز می شوند، با او می توانیم در عالم رؤیا چیزهای فراوانی را ببینیم، بسیاری از مطالب در همان عالم رؤیا برای انسان حلّ می شود، گاهی حالت منامیه دست می دهد؛ یعنی انسان با اینکه بیدار است چنین حالتی برای او پیش می آید، لااقل این اوصاف عادی را در زمان بیداری خودش انجام می دهد که ﴿یدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ﴾[3] اگر جامعه ما این گونه باشد، جامعه ما طوری باشد که با خوبی جلوی بدی را می گیرد نه با انتقام! 🔹 در بخش پایانی سوره مبارکه «نحل» فرمود: ﴿وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ﴾؛ اگر کسی به شما ستم کرد می توانیم عقاب بکنید، اما ﴿وَ لَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیرٌ لِلصَّابِرِینَ﴾؛[4] اگر گذشت کردید او بهتر از دیگران نسبت به شما اظهار ادب می کند، چون این سرمایه در درون همه هست، این خوی مهربانی و ادب در درون همه هست. کجا خدا به ما فرمود: ﴿أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ﴾[5] و ما گفتیم: ﴿بَلَی﴾ یادمان نیست، ولی این معاهده هست، این تعهّد هست. کجا خدای سبحان فرمود: ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا﴾[6] ولی این معاهده هست. فرمود: ﴿لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ﴾؛[7] فرمود خلقت خدا قابل تغییر نیست، نه خدا عوض می کند نه بیگانه. اما بیگانه عوض نمی کند، چون توانش را ندارد؛ خدا عوض نمی کند، چون به ﴿أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ﴾[8] آفرید، دیگر ﴿لاَ تَبْدِیلَ﴾، با «لا» ی نفس جنس ذکر کرده ﴿لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ﴾؛ نه آن مسئله ﴿أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ﴾ عوض شدنی است، نه مسئله ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا﴾ تغییر پیدا کردنی است، برای اینکه دیگری که قدرت تغییر ندارد، آنکه قدرت تغییر دارد چون به «أحسن وجه» خلق کرده است دیگر عوض نمی کند. پس ما با این سرمایه ها داریم زندگی می کنیم. [1] . الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج8، ص90. [2]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج2، ص424. [3] . سوره رعد، آیه22. [4] . سوره نحل، آیه126. [5] . سوره اعراف، آیه172. [6] . سوره شمس، آیه8. [7] . سوره روم، آیه30. [8] . سوره تین، آیه4. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1395/02/09 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت10:نکات تفسیر ی آیه 4 سوره همزه الهمزة ٤ ✅ کَلاَّ لَيُنْبَذَنَ‌ فِي‌ الْحُطَمَةِ 🔹 «لَیُنبَذَنَّ»: قطعاً و مسلّماً پرت می‌گردد و فرو انداخته می‌شود. 🔹 «الْحُطَمَةِ»: بسیار در هم شکننده و خُرد کننده. نامی از نامهای دوزخ است و بیانگر این واقعیّت است که تأثیر آن همسان تأثیر آذرخشهای آسمانی و امواج انفجاری مهیب است که نه تنها ساختمانهای عظیم را تخریب می‌کنند، بلکه شاخه‌های آهن و ستونهای عظیم را هم خم می‌نمایند و درهم می‌شکنند. ✅ ۱ - مؤثر دانستن ثروت، در جاودانگى و رهایى از نابودى و مرگ، پندارى نادرست و ناروا است. (أخلده . کلاّ) 🔹 حرف «کلاّ»، مخاطب را از پذیرش گفتارهاى بیان شده در جملات پیش، بازمى دارد. ✅ ۲ - لزوم پرهیز از زراندوزى، سخن چینى و تمسخر مردم (همزة لمزة . الذى جمع مالاً ... کلاّ) ✅ ۳ - عیب جویان، غیبت کنندگان، سخن چینان، بدگویان، تمسخرکنندگان مردم و زراندوزان، در آتش جهنم افکنده خواهند شد. (لینبذنّ فى الحطمة) آیات بعد، بیانگر آن است که مراد از «حطمة»، آتش جهنم است. ✅ ۴ - سوگند خداوند، در تأکید برافکنده شدن دوزخیان در آتشِ جهنم (لینبذنّ) حرف «لام» در «لینبذنّ»، نشانگر قسم محذوف است. ✅ ۵ - آتش جهنم، دوزخیان را در هم شکسته، آنان را به شدّت خرد خواهد کرد. (الحطمة) 🔹 «حَطْم» (ریشه «حطمة»)، به معناى شکستن چیزى مانند هیزم است. این کلمه - با گذشت زمان - در مورد ریز ریز کردن کامل استعمال شده است (مفردات). وزن «فُعَلَة»، براى مبالغه به کار مى رود و دلالت دارد که کار، به صورت عادت در آمده است. (مجمع البیان) ✅ ۶ - «حطمة»، از نام هاى جهنم (الحطمة) ✅ ۷ - غیبت کنندگان، عیب جویان و زراندوزان، مردمى خوار و بى ارزش در پیشگاه خداوند (همزة لمزة . الذى جمع مالاً ... لینبذنّ) 🔹 «نَبْذ»، به معناى افکندن و دور انداختن چیزى، بر اثر بى اعتنایى به آن است. (مفردات) ✅ ۸ - امتناع دوزخیان از ورود به جهنم، امکان پذیر نیست. (لینبذنّ) 🔹 مجهول بودن «لینبذنّ»، بیانگر آن است که ورود دوزخیان به جهنم، به اختیار آنان نبوده و آنها مقهور مأموران الهى اند. ✅ ۹ - تناسب کیفرهاى اخروى، با گناهان انسان (همزة لمزة ... لینبذنّ فى الحطمة) 🔹 برگزیدن نام «حطمة» - که نشانگر درهم شکسته شدن جهنمیان در آتش است - ممکن است در ارتباط با گناه «هَمْز» و «لَمْز» باشد که باعث شکسته شدن شخصیت و اعتبار کسى نزد دیگران است. مادّه «نبذ» نیز که بر افکندن تحقیرآمیز دلالت دارد، چه بسا ناظر به تناسب آن با استهزاها و متلک انداختن هاى فرد دوزخى باشد. ✅ ۱۰ - درهم شکسته شدن در آتش جهنم، کیفرى مناسب براى درهم شکستن شخصیت مردم (همزة لمزة ... لینبذنّ فى الحطمة) 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت10:نکات تفسیر ی آیه5و6 سوره همزه الهمزة ٥ ✅ وَ مَا أَدْرَاکَ‌ مَا الْحُطَمَةُ ✅ ۱ - ویژگى هاى آتش جهنم و شدّت آن، فراتر از حد تصور و بیان است. (و ما أدریک ما الحطمة) ✅ ۲ - ابزار شناخت حقیقت آتش جهنم، در اختیار همگان نیست. (و ما أدریک ما الحطمة) ✅ ۳ - پیامبر(ص)، در شناخت ویژگى هاى آتش جهنم، نیازمند تعلیم الهى است. (و ما أدریک ما الحطمة) 🔅🔅🔅 الهمزة ٦ ✅ نَارُ اللَّهِ‌ الْمُوقَدَةُ 🔹 «الْمُوقَدَةُ»: فروزان. برافروخته. ✅ ۱ - پیدایش آتش جهنم و برافروخته شدن آن، وابسته به خداوند و خواست مستقیم او است. (نار اللّه) 🔹 استناد آتش جهنم به خداوند - با آن که هر آتش دیگرى نیز مخلوق او است - نشانگر ظهور وابستگى آن به خداوند است; به گونه اى که تنها، به فرمان او برمى افروزد و مى سوزاند. ✅ ۲ - دوزخیان در قیامت، به حاکمیت اراده خداوند بر آتش جهنم، به روشنى پى خواهند برد. (نار اللّه) 🔹 استناد «نار» به «اللّه»، بیانگر آن است که، استناد آتش جهنم به خداوند، بر کسى پوشیده نخواهد ماند، گرچه درباره آتش هاى دنیا، این حقیقت مخفى مانده و استناد آن به اسباب و علل مادى، انسان را از آن غافل ساخته باشد. ✅ ۳ - خداوند، مالک و صاحب اختیار آتشى است که در قیامت، زراندوزان غیبت کننده و عیب جو را درهم مى شکند. (و ما أدریک ما الحطمة . نار اللّه) 🔹 «نار اللّه»، خبر است براى ضمیر محذوف که به «الحطمة» برمى گردد. ✅ ۴ - آتش جهنم، آتشى بى نظیر و شدیدتر از هر آتش دیگرى است. (نار اللّه) توصیف خداوند به خالق و مالک آتش جهنم، بیانگر تفاوت آن، با دیگر آتش ها است. ✅ ۵ - آتش جهنم، همواره برافروخته شده و شعله هاى تازه پیدا مى کند. (الموقدة) 🔹 «ایقاد» (مصدر «موقدة») یا از «وَقَدْ» (آتش و بر افروخته شدن آن) و یا از «وَقود» (هیزم ویژه آتش)، گرفته شده است. توصیف آتش جهنم به «موقدة» - با آن که آتش از افروخته شدن و افروزنده انفکاک ندارد - اشاره به حدوث پیاپى این وصف دارد; به گونه اى که نه تنها هرگز خاموش نمى شود; بلکه همواره شعله هاى جدید دارد. ✅ ۶ - وجود مأمورانى الهى، براى برافروختن آتش جهنم (الموقدة) 🔹 «موقدة» اسم مفعول و حاکى از وجود فاعلى است که آتش را شعلهور ساخته است. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از (78) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 تفسير 🔹 يوم: يوم در عرف به معناي پاره اي محدود از امتداد زمان است؛ كم باشد يا زياد و از اين رو هم بر فاصله بين طلوع و غروب خورشيد اطلاق مي شود و هم بر مقاطع وسيعتري از زمان. در قرآن كريم يوم به معناي «ظهور» نيز آمده است؛ مانند: (كل يوم هو في شأنٍ)[ سوره‌ي الرحمن، آيه‌ي 29.]. ▪ در اين آيه‌ي كريمه يوم به معناي متعارف آن نيست؛ زيرا خود يوم به معناي متعارف نيز شأن جديد فيض خداست و چون الفاظ براي ارواح معاني وضع شده است، اين گونه استعمال حقيقي است، نه مجازي. 🔹 الدّين: دين خضوع و انقياد در برابر برنامه يا مقرراتي معين است. بنابراين، در معناي «دين» دو قيد معتبر است: يكي انقياد و خضوع و ديگري اين كه آن انقياد در برابر برنامه‌ي خاصي باشد و اما مفاهيمي مانند: طاعت، تعبّد، محكوميّت، مقهوريّت، تسليم، قانون يا جزا، معناي اصلي كلمه‌ي دين نيست، گر چه به آن نزديك و از لوازم آن است. ✅ برهاني ديگر بر اختصاص حمد آيات دوم و سوم سوره‌ي مباركه‌ي حمد مشتمل بر چهار برهان بر اختصاص حمد به خداي سبحان بود. آيه‌ي كريمه‌ي (مالك يوم الدين) نيز با بيان اسمي ديگر از اسماي حسناي خداوند سبحان، برهاني ديگر بر ضرورت حمد و اختصاص به ذات اقدس الهي است. تقرير برهان بدين گونه است: ▪ خداي سبحان مالك مطلق سراسر عوالم هستي است و مالكيت مطلق او در آن روز ظهور مي كند و چون صاحب چنين سلطه و مالكيتي محمود و مشكور است، بنابراين خداي سبحان محمود و مشكور است. توضيح اين كه، خداي سبحان مدبّر و مربّي انسانهاست و چون بدون حيات جاويد ابدي راه كمال انساني مسدود خواهد بود، با برپا كردن قيامت، راه تكامل نهايي انسان را باز مي كند و چون رها كردن انسانها به حال خود، عامل تباهي آنان خواهد شد، آنان را به خود وا نمي گذارد، بلكه با اعتقاد به قيامت و ياد معاد كه بهترين عامل رهايي انسان از تباهي است[1]، آنان را مي پروراند و سرانجام نيز در قيامت پاداش كار نيك آنان را مي دهد. 🔹 بنابراين، خداي سبحان اولاً، با برپا كردن قيامت، راه تكامل انسان را باز و هموار مي كند. ثانياً، با اعتقاد به قيامت و ياد معاد آنان را تطهير مي كند و ثالثاً، در قيامت پاداش نيكوكاران را به آنان عطا مي كند. از اين رو خداي سبحان، محمود و مشكور است. 🔹 آيه‌ي كريمه‌ي (مالك يوم الدين) افزون بر آن كه برهاني بر ضرورت حمد خداي سبحان است و از اين جهت با گذشته مرتبط است، سندي براي «معبود» و «مستعان» بودن خداوند نيز هست و از اين جهت با آيه‌ي بعد ارتباط دارد. ================= [1]ـ نزاهت انسان از گناه و آراسته شدن او به اطاعت و عبادت، يا بر اثر ترس از جهنّم است يا شوق بهشت و يا عاملي برتر كه آن خوف از هجران و شوق به لقاي حق است. بهشت نيز درجاتي دارد: درجه اي از آن، جنات تجري من تحتها الأنهار (سوره‌ي بقره، آيه‌ي 25) است و درجه‌ي ديگر «جنّت لقاي ربّ». متوسّطان از اهل ايمان تنها به باغهاي بهشتي و جويباران جاري در زير درختان آن دست مي يابند؛ اما اوحدي از مؤمنان، گذشته از اين، به مقام «عنداللّهي» نيز مي رسند: إنّ المتقين في جنّات و نهر في مقعد صدق عند مليكٍ مقتدر (سوره‌ي قمر، آيات54 ـ 55). 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
📌عید عاقلان 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
مسئولیّت عواقب و پیامدهای ناموزون جهالت و عدم ادراک و اطّلاع صحیح نسبت به مبانی و آموزه های دینی ، بر عهده ی کسانی است که بدون آمادگی و استعداد کافی و ناپختگی در مسائل دینی ، زبان به طرح مسائل و گشاده و یا قلم در ابلاغ و اظهار حقایق شرع دوانیده، مردم را از راه به بیراهه و از صراط مستقیم به انحراف و اعوجاج می کشانند، و یا آنکه خدای ناکرده با علم و اطلاع از قضایا و مسائل وحیانی ، به جهت مصالح و منافع چند روزه ی گذرا ، با و مردم همراهی و هم رأیی می نمایند! . ص۷۷ @rahighemakhtoom
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین @rahighemakhtoom
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمر انسان، وابسته به تعالی او هر کسی به دست خود اوست، نه به دست زمین است. اگر کسی بیست قدم علمی برداشت، بیست ساله است؛ و اگر نه، همان کودک بیست ساله است. این درخت را که می گوئیم بیست ساله است، یعنی چه؟ یعنی از آن وقتی که این درخت سبز شد، رشد کرد؛ بیست بار زمین به دور شمس گشت. فلان حیوان را می گوئیم بیست ساله است، آن هم به همین معناست. این سنگ را ما بیست سال اینجا گذاشتیم، این خانه را بیست سال است ساختیم؛ یعنی از آن وقتی که این دیوار ساخته شد، بیست بار زمین به دور آفتاب گشت؛ این معنی بیست سال است. این که عمر آدم را زیاد نمی کند!! این گفتن، یعنی خدایا! تحولی در درون ما ایجاد کن که ما هم به سمت فرشته ها برویم، ببینیم چه خبر است، از کجا آمدیم، کجا داریم می رویم!! ✅ درس اخلاق _ قم ؛ ۱۳۸۳/۱۲/۲۷ @rahighemakhtoom