eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از (13) 🔅🔅🔅 📌 تفسير :بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ▫ واژه الله: الله: برترين نام از نامهاي ذات مقدسي است كه هستي صِرف و جامع و مبداي همه‌ي كمالات وجودي و منزّه از هر نقصي است و چون آن ذات اقدس جامع همه‌ي اسماي حسني و صفات نيكوست، گفته مي شود: «الله اسم ذاتي است كه جامع همه‌ي كمالات است» وگرنه اشتمال بر كمالات در معناي اين كلمه مأخوذ نيست. 🔹 اين نام مبارك كه از آن به «لفظ جلاله» ياد مي شود و 2698 بار در قرآن كريم به كار رفته است، در اصل «إله» بوده و همزه‌ي آن بر اثر كثرت استعمال حذف شده است و با پيوستن «الف و لام» به آن به صورت «الله» در آمده است. 🔹 «إله» به معناي «مَألُوه» است و مَألوه يا به معناي معبود است يا مُتَحيّرٌ فيه (ذاتي كه همه‌ي عقلها و دلها درباره‌ي او متحيّر و سرگردانند)، يا مفهومي جامع بين اين دو. 🔹 در زبان عرب و فرهنگ وحي، «إله» بر هر معبودي كه عابدان در پيشگاهش خضوع كنند، اطلاق مي شود؛ حق باشد يا باطل: (لا تتخذوا إلهين اثنين)[ سوره‌ي نحل، آيه‌ي 51.]، (أرأيت من اتخذ إلهه هواه)[ سوره‌ي فرقان، آيه‌ي 43]، (أأنت فعلت هذا بِالهتنا)[ سوره‌ي انبياء، آيه‌ي 62.]؛ امّا «الله» بر اثر كثرت استعمال، عَلَم (اسم خاص) ذات مقدس خداوند است كه جامع همه‌ي صفات جلالي و جمالي است و جز بر او اطلاق نمي شود: (هو الله الخالق الباري المصور له الأسماء الحسني)[ سوره‌ي حشر، آيه‌ي 24.] 🔹 و از اين رو لفظ جلاله (الله) موصوف همه‌ي اسماي حسناي خداوند از جمله «الرّحمن» و «الرّحيم» قرار مي گيرد، ولي خود، صفت هيچ اسمي واقع نمي شود و بر اين اساس، گفته مي شود: «الله اسم ذات و ديگر اسمهاي خداوند نامهاي صفات اوست». ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳ نگاشت 14 : نکات تفسیری آیات 15تا 20 🔸 فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ🔸 «15» وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ «16» كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ «17» وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «18» وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا «19» وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا «20» 🔹 «فَأَمَّا الإِنسَانُ»: شأن خدا چنان بود که گذشت، و امّا حال انسان. مراد انسان کافر یا سست ایمان و سست باور است «إِبْتَلاهُ»: او را آزمایش کرد 🔹 «أَکْرَمَهُ»: سَروریش بخشید و بزرگیش داد. بدو جاه و مقام و قدرت و قوّت داد. 🔹 «نَعَّمَهُ»: بدو نعمت و ثروت داد. دارا و ثروتمندش کرد. 🔹 «أَکْرَمَنِی»: مرا گرامی و بزرگوار کرده است و شایسته احترام و اکرام دیده است. یکی از معانی باب افعال، چیزی یا کسی را بر صفتی دیدن است یعنی چنین فردی، جاه و مقام و ثروت و نعمت را نشانه عزّت و کرامت ذاتی خود در نزد پروردگار می‌شمارد و خویشتن را در خور چنین تفضّلی می‌داند. ▫ آیات 15و16 درباره عتبة بن ربیعه نازل شده و نیز گویند: درباره امیة بن خلف الجمحى نازل گردیده است.[ تفسیر کشف الاسرار.] ✅ ۱ - خداوند، انسان ها را امتحان مى کند. )فأمّا الإنسن إذا ما ابتلیه ربّه 🔹 ( حرف «ال» در «الإنسان» براى جنس و بیانگر این است که آیه شریفه درباره نوع انسان ها است. «إبتلاء» به معناى اختبار و امتحان است. (قاموس) ✅ ۲ - امتحان بندگان، جلوه ربوبیت خداوند و در راستاى تدبیر امور آنان است. (ربّه) ✅ ۳ - خداوند، با بهره مند ساختن آبرومندانه مردم از مادیات و رساندن آنها به نعمت و رفاه، آنان را آزمایش مى کند. (ابتلیه ربّه فأکرمه و نعّمه) 🔹 «اکرام» این است که بدون تحقیر به کسى نفعى رسانده شود و یا به کسى عطاى شرافتمندانه اى داده شود(مفردات راغب). فعل «أکرمه» به معناى «او را با عظمت و بى عیب شمرد» نیز آمده و فعل «نعّمه»; یعنى، او را رفاهمند ساخت (قاموس). حرف فاء در «فأکرمه»، براى تفصیل مجمل به کار رفته و نوع امتحان را بیان مى کند. ✅ ۴ - آزمایش هاى متعدد خداوند از انسان ها، کمین هاى او براى مراقبت رفتار آنان است. (إنّ ربّک لبالمرصاد . فأمّا الإنسن إذا ما ابتلیه ربّه) 🔹 حرف «فاء» در «فأمّا الإنسان»، این آیه را به آیه قبل مرتبط ساخته و ابتلا را مصداق آن قرار داده است. ✅ ۵ - نعمت هاى ارزانى شده به انسان ها، اکرام خداوند و احسان او است. (فأکرمه و نعّمه) جمله «نعّمه» - به قرینه سیاق آیه - بیان جمله قبل و عطف آن، براى تفسیر اکرام است. ✅ ۶ - انسان ها، هنگام برخوردارى از نعمت و رفاه، خود را نزد خداوند، عزّت مند و با کرامت مى پندارند. (فأمّا الإنسن إذا ... نعّمه فیقول ربّى أکرمن) 🔹 اکرام در فعل هاى «أکرمه» و «أکرمن»، به یک معنا نیست; زیرا لحن آیه شریفه گوینده «ربّى أکرمن» را نکوهش کرده; با آن که اکرام را در «أکرمه» پذیرفته است. بنابراین در «أکرمه» مراد «رساندن نفع بدون خوارى و ذلت» است - که در «مفردات راغب» از معانى اکرام شمرده شده - و در «أکرمن» مقصود «با عظمت شمردن و بى عیب دانستن» است که در «قاموس» آمده است. ✅ ۷ - عجب و خودپسندى، خطرى در کمین ثروت مندان; حتى کسانى که نعمت ها را وابسته به خداوند دیده و به ربوبیت او ایمان دارند. (ربّى أکرمن) 🔹 واژه «ربّى»، نشانگر مؤمن بودن گوینده آن به ربوبیت خداوند است. بنابراین گرچه «الإنسان» مطلق است; ولى سخن درباره خداپرستان است. ✅ ۸ - غفلت از آزمایش بودن نعمت ها، مایه خطا در تحلیل عوامل پیشرفت هاى اقتصادى (ابتلیه ربّه ... فیقول ربّى أکرمن) ✅ ۹ - برخوردارى از نعمت و رفاه، نشانه شرافت مندى در پیشگاه خداوند نیست. (و نعّمه فیقول ربّى أکرمن) ✅ ۱۰ - خودپسندى و احساس شرافت مندى بر اثر ثروت، حالتى نکوهیده و ناشایست است. (فیقول ربّى أکرمن) ✅ ۱۱ - لزوم دقّت در گفتار و پرهیز از ارائه تحلیل هاى نادرست (فیقول) ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳ نگاشت 15 : نکات تفسیری آیات 15تا 20 🔸 فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ🔸 «15» وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ «16» كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ «17» وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «18» وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا «19» وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا «20» 🔹 «قَدَرَ»: تنگ کرد. کم کرد . 🔹 «أَهَانَنِی»: به من اهانت کرده است. خوار و ناچیزم داشته است. ✅ ۱ - آزمایش هاى الهى، گوناگون است. (إذا ما ابتلیه ... و أمّا إذا ما ابتلیه) ✅ ۲ - خداوند با فشارهاى اقتصادى و کاهش درآمدها، انسان را مى آزماید. (ابتلیه فقدر علیه رزقه) «قَدَر» با «ضَیَّق» (تنگ گرفت)، به یک معنا است.(مصباح) ✅ ۳ - رزق انسان به دست خداوند است و کاهش و افزایش گاه گاه آن، داراى نظام و اهدافى خاص است. (ابتلیه ربّه فأکرمه ... ابتلیه فقدر علیه رزقه) ✅ ۴ - آزمایش انسان با فقر و تنگدستى، در راستاى تربیت او و جلوه ربوبیت خداوند است. (ابتلیه فقدر علیه رزقه) 🔹 ضمیر فاعلى در «إبتلاه»، به «ربّه» در آیه قبل برمى گردد. ✅ ۵ - انسان ها، تنگدستى و کاهش روزى را، اهانتى از جانب خداوند قلمداد کرده، اظهار شکوه مى کنند. (و أما إذا ... فقدر علیه رزقه فیقول ربّى أهنن) 🔹 «اهانة» از ریشه «هَوان» (ذلّت و حقارت) به معناى استهزا و استخفاف است. (مصباح) ✅ ۶ - تهى دستى، حتى براى مؤمنان، زمینه ساز بدگمانى به خداوند و لب گشودن به اعتراض و گلایه از او است. (فیقول ربّى أهنن) ✅ ۷ - غفلت از آزمایش بودن فقر، زمینه ساز پیدایش تحلیل هاى نادرست درباره عوامل آن (و أمّا إذا ما ابتلیه ... فیقول ربّى أهنن) ✅ ۸ - تهى دستى، نشانه تحقیر شدن از سوى خداوند نیست. (و أمّا إذا ... قدر علیه رزقه فیقول ربّى أهنن) 🔹 در آیه قبل، پیش از جمله «نعّمه»، خداوند با جمله «أکرمه» بر گفته «ربّى أکرمن» صحّه گذاشته است; ولى در این آیه پیش از «قدر علیه رزقه» نفرمود: «أهانه» و در نتیجه گفته «ربّى أهانن» را مردود شمرده است. این نکته به ضمیمه لحن ملامت بار آیه شریفه - که گوینده «ربّى أهانن» را نکوهش کرده - بیانگر برداشت یاد شده است. ✅ ۹ - لزوم خاموش ماندن از گفتار غلط، درباره رفتار خداوند با انسان ها و پرهیز از ارائه تحلیل هاى نادرست از فقر (فیقول ربّى أهنن) ✅ ۱۰ - رفاه و فقر، دو کمین گاه خداوند براى مراقبت از رفتار انسان ها است. (إنّ ربّک لبالمرصاد . فأمّا الإنسن إذا ... نعّمه ... قدر علیه رزقه) ✅ ۱۱ - طبیعت انسان، رفاه دوست و فقرگریز است. (فأمّا الإنسن ... أکرمن ...أهنن) ✅ ۱۲ - آزمایش با نعمت، سخت تر از امتحان با فقر است.* (نعّمه ... فقدر علیه رزقه) تقدیم امتحان با نعمت بر آزمایش با فقر، ممکن است بیانگر اهمیت آن باشد. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅🔅🔅 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
📌 بدترین دشمن ▪️ حضرت در این نامه 76 نهج البلاغه بعد از اینکه فرمود: «أُوصیكَ بِتَقْوَی اللَّهِ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ وَ الْعَدْلِ عَلی مَنْ وَلَّاكَ»، فرمود: «وَ إِیاكَ وَ الْهَوی»؛ مبادا با این غدّه بدخیم کنار بیایی! این «هوی» از هر دشمنی بدتر است، دشمن بیرون به هر حال از آدم جان می ‌خواهد، کاری دیگر نیست؛ یا زمین و معدن می‌ خواهد، دیگر کاری دیگر نیست؛ اما اینکه حضرت فرمود: «أَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَینَ جَنْبَیكَ»؛[1] فرمود: بدترین دشمن، دشمن درونی است؛ برای اینکه او که از ما خانه و زمین و زندگی نمی ‌خواهد، از ما آبرو و دین می‌ خواهد، اوّل دین، بعد آبرو! «أَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَینَ جَنْبَیكَ»؛ فرمود: بدترین دشمن این دشمن درونی و هوس و هوی است و مبارزه با او هم مبارزه جهاد کبیر یا جهاد اکبر است. جوانان عزیز بدانند که این مسئله فضای حقیقی، نه فضای مجازی! بارها به عرض شما رسید! سیم حقیقت نیست تا بی ‌سیم بشود مجاز! این چهره شیشه تلویزیون حقیقت نیست تا بی ‌شیشه بشود مجاز. هر جا اندیشه و فکر و نظر و اینها منتقل می‌ شود فضا، فضای حقیقی است. این فضای حقیقی را شما باید مدیریت بکنید هر چیزی دیدید به درد شما نمی ‌خورد نگاه نکنید، این جز آبروبری کاری ندارد. ▪️ فرمود: « وَ إِیاكَ وَ الْهَوی فَإِنَّهُ یصُدُّكَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ»، «وَ إِیاكَ وَ الإِحَنَ» «إحَنْ» جمع «إحْنَة» است، «إحْنَة» با «الف» و «حاء»؛ یعنی کینه. فرمود: کینه کسی را در دل نداشته باش! اگر خلاف کرد، امر به معروف و نهی از منکر برای همین است. این کینه یک بیماری است در درون خود آدم، جلوی سعادتِ آدم را می‌ گیرد. اگر کسی بد کرد، ما موظفیم امر به معروف کنیم نهی از منکر کنیم، بعد او را به ذات اقدس الهی رها کنیم. ▪️ فرمود: «وَ إِیاكَ وَ الإِحَنَ فَإِنَّهَا تُمیتُ الْقَلْبَ وَ الْحَقَّ»؛ حق را در درون شما ذبح می ‌کند از بین می‌ برد؛ همان طوری که باطل «یموت بترک ذکره»، حق هم «یموت بترک ذکره»؛ البته در دستگاه الهی موجود است، سالیان متمادی بود که قبر مطهّر امیرالمؤمنین مخفی بود، سالیان متمادی! اینکه در عصر عاشورا دامن آن بچه که آتش گرفته بود، یک عربی خاموش کرد این بچه احساس کرد او نسبت به این محبتی کرد، از این عرب سؤال کرد راه نجف کجاست؟ این گفت، چون نجف بیابانی بود اطراف کوفه، جایی نبود، آن را می ‌گفتند «غَرِی». این بزرگانی که در نجف تربیت شدند حوزه علمیه نجف، اینها شناسنامه ‌هایشان «غَروی» است، آن سرزمین را می ‌گویند سرزمین «غَرِی». اینها منسوب به آن سرزمین ‌اند می ‌شوند غروی. گفت با نجف چه کار داری؟ آن‎جا یک بیابان است! گفت تو ما را نمی ‌شناسی، ما بچه ‌های علی بن ابیطالب هستیم، قبر جدّ ما آن‎جاست، ما را به قبر جدّمان راهنمایی کنید! قبر علی (علیه السلام) آن زمان تا آن وقت هم مخفی بود، بعدها هم مخفی بود. شما می ‌بینید وقتی اربعین شد بیست میلیون در آن سرزمین هستند، این خداست! کسی که این را راه‌ اندازی نکرده است. فرمود ما حافظ هستیم: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ﴾؛[2] قرآن را اهل بیت را؛ اهل بیت را قرآن را که باهم ‌اند. شما در کجای دنیا دیدید این طور شیفته‌ وار عده ‌ای بروند و عده ‌ای هم شیفته‌ وار از اینها پذیرایی کنند؟! تا آن‎جا که مقدور ماست این است که تسلیم باطل نشویم. [1]. مجموعة ورام، ج‏1، ص59. [2]. سوره حجر، آیه9. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/10/28 🆔 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌در مساله مهدویت وظیفه اصلی ما این است که جهانی فکر کنیم و جهانی عمل کنیم در تاریخ آمار مدعیان کذاب کمتر از انبیاء الهی نبوده است و همواره در مقابل پیامبران عده ای بوده اند که ادعای دروغین داشته باشند. 🔹با مطالعه تاریخ می بینیم که دشمنان در پنج بخش قدم گذاشته اند؛ بخش اول، در مساله «توحید»، فرعون ابتدا با توحید مخالفت کرد اما وقتی دید الوهیت جای خود را بین مردم باز کرده است گفت بله! خدا وجود دارد، اما من خدا هستم! بخش دوم، در مساله «نبوت»، ابتدا بسیاری با نبوت مخالفت کردند و گفتند اگر خداوند بخواهد برای ما پیامبری بفرستد باید از فرشتگان باشد، اما وقتی نبوت توسط مومنین پذیرفته شد، آنها نیز نبوت را قبول کردند اما خود را نبی معرفی کردند و ادعای نبوت کردند، در مساله «امامت» و خلیفه بعد از پیامبر(ص)، ابتدا امامت را رد کردند اما وقتی دیدند نمی شود جامعه را بدون رهبر رها کرد سقیفه را به جای غدیر نشاندند، در مساله «نائبان» و علمای بعد از ائمه(ع) نیز در ابتدا مخالفان نیابت برخاستند و مخالفت کردند اما بعداً پدیده علمای درباری پیدا شد یا مدعیان دروغینی که ادعای نیابت از ائمه داشتند ظهور کردند، در مساله «توده مردم مومن»، دشمنان در ابتدا آنها را اُمل و عقب افتاده می گفتند، اما وقتی دیدند که دین، همه جامعه را فراگرفته و بسیاری از مردم متدین شدند و مومنان محترم هستند، ایمان را قبول کردند و پدیده نفاق و منافق از اینجا شکل گرفت، این پنج بخش همواره در طول تاریخ بوده است. 🔹چنانچه حوزه ما جامع الاطراف بود این خطرات عقیدتی حوزه و طلاب را تهدید نمی کرد، خلاء مباحث کلامی و امامت شناسی در حوزه آسیب هایی را به وجود آورد اما جلو ضرر هرگاه گرفته شود منفعت است و بر ما واجب است که جلو ضرر بیشتر در این زمینه را بگیریم. 🔹حوزه باید با همه وجود از دین محافظت کند اما وجود این بیماری ها نباید باعث شود همواره به فکر درمان باشید و از پیشگیری غفلت کنید، در این راستا لازم است کار فرهنگی را بیش از پیش تقویت کنید. 🔹آیت الله العظمی جوادی آملی در پاسخ به شبهه ای در خصوص اعتقاد برخی از فرقه های انحرافی به کشف و شهود به وسیله خواب، بیان داشتند: این تلقینات قبلی است که در خواب مشهود می شود، باید توجه داشت مواد اولیه سالم غذای سالم تحویل می دهد اما حاصل مواد اولیه مسموم غذای ناسالم خواهد بود؛ رویایی که محصول تلقین احمد الحسن ها است از همین جنس غذاهای ناسالمی است که با مواد اولیه مسموم به وجود آمده است، اما آنچه در جلد هشت کافی آمده که حضرت به شاگردان خود می فرمود دیشب در خواب چه دیدید؟ آن خواب در نتیجه تلقینات سالمی بود که از حضرت به شاگردان منتقل می شد و آن علم را برای آنها از علم حصولی به علم حضوری تبدیل می ساخت. 🔹اسلام در سه بخش برنامه دارد؛ بخش «ملی» که مربوط به مسلمانان است، بخش «منطقه ای» که موحدان عالم را شامل می شود و بخش «بین المللی» که مخاطب آن همه انسان ها اعم از موحد و غیرموحد هستند، مهدویت از جمله موضوعات بین المللی اسلام است. 🔹در مساله مهدویت وظیفه اصلی ما این است که جهانی فکر کنیم و جهانی عمل کنیم؛ «لیظهره علی الدین كله» یک دستور همگانی است اما کسی می تواند داعیه جهانی شدن داشته باشد که جهانی فکر کند و جهانی فکر کردن، فهم جهانی می خواهد در نتیجه ما باید از تفکرات و مکاتب موجود در سرتاسر جهان باخبر باشیم، دست ما پر باشد و در مقابل آنها پاسخ داشته باشیم، اینکه پیامبر(ص) فرمود «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَی‏ عَلَيْهِ» این جمله خبری است که به داعی انشا القا شده است؛ این دین که خود به خود بالا نمی آید! منظور این است که بکوشید تا دین گسترش پیدا کند و این را بر ما واجب کرده و راه آن همین قلمی است که خداوند به آن قسم یاد کرده است. 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی با پیوستن به کانال قرآنی از فعالیت های حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 🏴 🔅🔅🔅 📌 اهمیت زیارت اربعین 🔶 اهمیت تنها به این نیست که از نشانه‌های ایمان محسوب می‌شود، بلکه طبق یک روایت در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. ♦️همان گونه که ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثهٴ کربلا نیز ستون است. 🔶امام حسن عسکری (ع) فرمودند: «نشانه‌های مؤمن و شیعه، پنج چیز است: 🔸 اقامهٴ نمازِ پنجاه و یک رکعت، 🔸زیارت اربعین حسینی، 🔸 انگشتر در دست راست کردن، 🔸 سجده بر خاک 🔸و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم». 🔶 مراد از نماز پنجاه و یک رکعت، همان هفده رکعت نماز واجب روزانه به اضافهٴ نمازهای نافله است که جبران کنندهٴ نقص و ضعف نمازهای واجب است؛ به ویژه اقامهٴ در سحر که بسیار مفید است. نماز پنجاه و یک رکعت به شکل مذکور از مختصات شیعیان و ارمغان معراج رسول خدا (ص) است. شاید سرّ ستودن نماز به وصف معراج مؤمن این باشد که دستورش از معراج آمده است و نیز انسان را به می‌برد. 🔶 موارد دیگری نیز که در روایت یاد شده، همگی از مختصات شیعیان است؛ زیرا فقط است که سجدهٴ بر دارد و نیز غیر شیعه است که یا «بسم الله الرحمن الرحیم» را نمی‌گویند یا آهسته تلفظ می‌کنند. همچنین شیعه است که انگشتر به دست راست کردن و نیز زیارت اربعین حسینی را مستحب می‌داند. 🔶مراد از ، زیارت چهل مؤمن نیست؛ زیرا این مسأله اختصاص به شیعه ندارد و نیز «الف و لام» در کلمهٴ «الاربعین»، نشان می‌دهد که مقصود امام عسکری(ع) اربعین معروف و معهود نزد مردم است. ♦️اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه‌های است، بلکه طبق این روایت در ردیف واجب و مستحب قرار گرفته است. 🔶 برپایهٴ این روایت، همان گونه که نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثهٴ کربلا نیز ستون ولایت است. 🔶 به دیگر سخن، براساس فرمودهٴ رسول خدا(ص): عصارهٴ رسالت نبوی(ص) و است؛ «إنی تارک فیکم الثقلین... کتاب الله و... عترتی أهل بیتی». 🔶 عصارهٴ کتاب الهی که خداست، ستونی دارد که است و عصاره عترت نیز ستونش است که این دو ستون در روایت امام عسکری(ع) در کنار هم ذکر شده است؛ امّا مهمّ آن است که دریابیم نماز و زیارت اربعین انسان را چگونه متدین می‌کنند. 📚شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص 227. 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی با پیوستن به کانال قرآنی از فعالیت های حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 رهایی از جهل علمی و جهالت عملی ▪️ «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اجوركم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَینِ (عَلَیهِ السَّلَامْ) وَ جَعَلَنَا وَ إِیاكُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ(عَلَیهِ الصَّلَاةْ وَ عَلَیهِ السَّلَامْ)».[1]مراسم أربعین سالار شهیدان حسین بن علی بن ابی طالب را به پیشگاه ولی عصر(ارواحنا فداه) و عموم علاقه مندان قرآن و عترت و شما برادران و خواهران ایمانی تعزیت عرض می ‌کنیم و توفیق نیل به «زیارت أربعین»، مخصوصاً برای زائران مرقد مطهرش را از خدای سبحان مسئلت می ‌کنیم و سلامتی همه زائران را «ذهاباً» و «ایاباً» و «مقصداً» از خدای سبحان درخواست می ‌کنیم! ▪️ یک اصل کلی در روایات ما هست که وجود مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء)، چه درباره امیرمؤمنان و چه درباره اهل بیت چنین می‌ فرماید: «عَلِی مِنِّی وَ أَنَا مِنْه‏»،[2] «حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَینٍ»،[3] «حَسَنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه‏»[4] و سرّش هم این است که ذات أقدس الهی در قرآن کریم پیوند پیغمبر را با این ذوات قدسی با تعبیر ﴿وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُم‏﴾[5] مشخّص کرده است. اگر وجود مبارک حضرت امیر به منزلهٴ جان پیغمبر است، در اثر ولایت و مقام امامت است و این مقام امامت برای حسن بن علی و حسین بن علی (علیهم الصلاة و علیهم السلام) هست. بنابراین گرچه تعبیر آیه «مباهله»[6] درباره خصوص حضرت امیر است، ولی خصیصه ‌ای برای آن حضرت نیست؛ زیرا معیار امامت است که در همه این ذوات قدسی هست؛ لذا فرمود: «حَسَنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه‏»، «حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَینٍ». وقتی «حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَینٍ» شد، کار وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را حسین بن علی باید در حدّ امامت انجام دهد، این اصل اوّل. ▪️ اصل دوم اینکه برنامه حیات ‌بخش وجود مبارک پیامبر را ذات أقدس الهی بعد از تلاوت آیات سه اصل مهم قرار داد: ﴿یعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ یزَكِّیهِم‏﴾[7] که جامعه را با فرهنگ وحی آشنا می‌ کند، جامعه را طاهر و طیّب می‌ کند و با حکمت که «خیر کثیر» است آشنا می ‌کند؛ این برنامهٴ رسمی آن حضرت است که خود راهی این راه است و عدّه‌ ای را هم به همراه می ‌برد. در «زیارت أربعین» سالار شهیدان هم می‌ خوانیم: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیكَ لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلَالَة»،[8] منتها وجود مبارک پیامبر در تمام مدّت عمر با تحمّل «مَا أُوذِی نَبِی مِثْلَ مَا أُوذِیتُ»[9] به آن سه اصل عمل کرد و سالار شهیدان هم با بذل خون، جامعه را از جهل علمی و جهالت عملی نجات داد و به مقصد هم رسیده است! آنچه را که شما در جوامع کنونی می ‌بینید، همه در کنار سفرهٴ سالار شهیدان نشسته اند. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1395/08/27 ▪️پی نوشت: [1] . مصباح المتهجد، ج‏2، ص772. [2] . دعائم الإسلام، ج1، ص19. [3]. کامل الزیارت، ص52. [4] . بشارة المصطفی لشیعة المرتضی(ط ـ القدیمة)، ج‏2، ص156؛ بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج43، ص306. [5] . سوره آل‌عمران، آیه61. [6] . سوره آل‌عمران، آیه6؛ ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْكاذِبین‏﴾. [7] . سوره بقره، آیه129. [8] . مصباح المتهجد و سلاح المتهجد، ج2، ص788. [9] . مناقب آل أبی طالب علیهم السلام(لابن شهرآشوب)، ج3، ص247. @rahighemakhtoom
📌 بقای اربعین ▪️ «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اُجوركم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَینِ (علیه السلام) وَ جَعَلَنَا وَ إِیاكُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ (علیه الصّلاة و علیه السّلام)».[1] وجود مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) فرمود: هر کسی که بالغ شد باید شناسنامه را بگیرد. قبل از بلوغ وقتی به دنیا آمده است تا بالغ بشود در اختیار پدر و مادر است؛ نام ‌گذاری او، شناسنامه او، کد ملی او، اینها را پدرانشان تأمین می‌ کنند؛ اما حضرت فرمود وقتی کسی بالغ شد باید برای خودش شناسنامه بگیرد. بعد فرمود ما حاضریم شما را به فرزندی قبول بکنیم: «أَنَا وَ عَلِی أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»[2] بیایید بچه ‌های ما بشوید،! ما امیدواریم این پیام را شنیده باشیم، فرزندان اینها شده باشیم. چه فخری بالاتر از این که پدر ما علی بن ابیطالب و مادر ما فاطمه زهرا باشد؛ از این فخر بالاتر فرض ندارد. ▪️ یک بیان نورانی سیدالشّهداء (صلوات الله و سلامه علیه) دارد؛ ببینید این اربعین بی‌ حساب اربعین نبود، در این مملکت ساسانی، سامانی، سلجوقی، پانصد سال عباسیان از بغداد تا مرو، از مرو تا بغداد اینها حکومت می‌ کردند، همین امین و مأمون و مانند اینها؛ یک وجب خاک به نام اینها نماند، از ساسانی تا پهلوی! وجود مبارک حضرت و ائمه دیگر یا در زندان شهید شدند یا در قتلگاه شهید شدند، کلّ جهان را گرفتند. حالا چه کسی به اینها گفته که شما پای زوّارهایی که وَرم کرده را بمال، برای رضای خدا و با خوشحالی، کفش ‌های اینها را واکس بزن، چه کسی به اینها گفته؟ با شوق دارند این کار را می ‌کنند! کسی که از آنها نخواسته است. اینها نسبت به مهمان ‌هایشان این کار نمی‌ کنند. مگر همین ‌ها اگر کسی مهمانشان بشود می‌ روند و کفش آنها را واکس می‌ زنند؟ چنین نیست! یک حساب و کتابی در عالم هست! وجود مبارک سیدالشّهداء (سلام الله علیه)ـ البته این را از وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که همه اینها از آن ذات مقدس است ـ فرمود: هیچ هدفی وسیله را توجیه نمی‌کند؛ باید حواستان جمع باشد! اگر کسی خواست به مقصد خوب برسد، به مقصد خوب و از راه خوب می ‌شود به آن دسترسی پیدا کرد. هرگز خوبیِ هدف، وسیله را توجیه نمی‌ کند: «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیةِ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا یرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِی‏ءِ مَا یحْذَرُ»؛[3] اگر کسی هدف خوبی دارد، ولی می ‌خواهد از راه گناه و از راه خلاف به آن برسد، این شخص زودتر از دیگران به چاه می‌ افتد و دیرتر از دیگران ممکن است به مقصد برسد. «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیةِ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا یرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِی‏ءِ مَا یحْذَرُ». ▪️ امیدوارم ذات اقدس الهی عزاداری شما و عزاداری زائران اربعین را به أحسن وجه قبول کند و همه این زوّار گرامی به سلامت با زیارت مقبول و عمل مؤثّر و ادعیه مستجاب و امنیت کامل ـ إن‌شاءالله ـ برگرداند! 📚 درس اخلاق تاریخ: 1397/08/03 [1]. مصباح المتهجد، ج‏2، ص772. [2]. علل الشرائع, ج1, ص127. [3]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج2، ص373. 🆔 @rahighemakhtoom
▪️براساس فرمودهٴ رسول خدا (ص): عصارهٴ رسالت (نبوي (ص)) قرآن و عترت است؛ «إنى تارك فيكم الثقلين... كتاب الله و... عترتى أهل بيتى» ▪️عصارهٴ كتاب الهي كه دين خداست، ستوني دارد كه نماز است و عصارهٴ عترت نيز ستونش زيارت اربعين است ، كه اين دو ستون در روايت امام عسكري (ع) در كنار هم ذكر شده است؛ امّا مهمّ آن است كه دريابيم نماز و زيارت اربعين انسان را چگونه متدين مي‏كنند. ▪️انسان، فطرتاً موحّد است، ولي طبيعت او به هنگام حوادث تلخ، جزع دارد و در حوادث شيرين از خير جلوگيري مي‏كند، مگر انسان‏هاي نمازگزار كه آنان مي‏توانند اين خوي سركش طبيعت را تعديل كنند و از هلوع، جزوع و منوع بودن به‏درآيند و مشمول رحمت‏هاي خاص الهي باشند؛ ﴿إنّ الإنسان خلق هلوعاً ٭ إذا مسّه الشرّ جزوعاً ٭ و إذا مسّه الخير منوعاً ٭ إلّا المصلّين﴾ ▪️زيارت اربعين نيز انسان را از جزوع، هلوع و منوع بودن باز مي‏دارد. 📚کتاب ؛ شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی @rahighemakhtoom
📌 سوغات اربعین ▪️ چه در سوره مبارکه «بقره» و چه در سوره «آل عمران» دارد که شهید زنده است؛ یک، «عند الله» است؛ دو، «مرزوق» است؛ سه، رزق «لا یتناهی» دارد؛ چهار، ﴿وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ﴾،[1] هم ﴿لاَ تَقُولُوا﴾[2] هست، هم ﴿لاَ تَحْسَبَنَّ﴾ هست، پس مَزور به بارگاه خود رسیده است. این زیارت، تعلیم فرهنگی زائر است تا زائر بفهمد که مَزور رفته است تا کشور را پاک کند، «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الأرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُم»؛ کشوری که شما آرمیدید، این کشور پاک است. حالا اگر در چنین کشوری ما اختلاس داشتیم، معلوم می شود که حق شهید را اَدا نکردیم، چه رسد به حق سیدالشهدا! باند بازی داشتیم، معلوم می شود که ما حق شهید را رعایت نکردیم؛ اینها فرهنگ ماست، ما برای چه می رویم زیارت؟! «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الأرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُم»؛ بعد می گوییم: «یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَکُم»،[3] وقتی خونی بتواند کشوری را متمدّن کند، [در این صورت] ای کاش ما هم با شما بودیم! ▪️ در خصوص زیارت اربعین دارد به اینکه شما برای دو کار بهترین خون را دادید؛ یکی برای اینکه مردم را عالِم کنید، دوم برای اینکه مردم را عاقل کنید، چون عقل مسْبوقِ به علم است، فرمود: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیكَ لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَة»،[4] مردم هم عالم و هم عاقل بشوند؛ آن وقت چنین کشوری راحت است. امام (رضوان الله علیه) و بزرگانی که شربت شهادت را نوشیدند، این راه را درست عمل کرده بودند. چرا شرق و غرب ناامیدند؟ چرا استکبار جهانی ناامید است؟ چرا صهیونیست ناامید است؟ چرا تکفیری و مانند اینها اگر پنجاه کیلومتری ایران برسند، خط قرمز ماست؟ برای همین روحیه است. این روحیه که تا حال ـ به لطف الهی ـ حفظ شده بود، از این به بعد باید حفظ شود. ▪️ دو میلیون آدم وارسته، وقتی وارد کشور می شود، ادب سوغات بیاورد، حق سوغات می آورد، خیلی فرق است! دو میلیون آدم تربیت شده ره آورد فرهنگیشان «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الأرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُم» است، «وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ»؛[5] اگر قرآن آن است، اگر روایت این است، مگر ما غیر از قرآن و عترت سند دیگری می طلبیم؟! اگر اینها نتوانند کشور ما را طیب و طاهر کنند پس چه چیزی می تواند؟! «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الأرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُم»؛ بیان صریح قرآن این است که کشور طیب و طاهر باید میوه طیب و طاهر بدهد. ▪️پی نوشت: [1]. سوره آل عمران، آیه169. [2]. سوره بقره، آیه154؛ ﴿لاَ تَقُولُوا لِمَنْ یقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لٰكِنْ لاَ تَشْعُرُونَ﴾. [3]. کامل الزیارات، النص، ص212. [4]. کامل الزیارات، النص، ص228. [5]. سوره اعراف، آیه58. 📚 دیدار مسئولان ستاد اربعین با حضرت استاد تاریخ: 1394/09/08 🆔 @rahighemakhtoom
کانال قرآنی رحیق(منظومه تفسیری، فلسفی، اخلاقی آیت الله جوادی آملی) eitaa.com/rahighemakhtoom لطفا در معرفی کانال به دیگر افراد و گروهها و کانال ها از انتشارآموزه های ناب دینی حمایت فرمائید @rahighemakhtoom
﷽ 📌شیخ الرئیس ابن‌سینا متوفی ۴۲۸ه.ق در رساله معراجیه ص۱۵ گوید: عزیزترین انبیاء و خاتم رسولان صلی‌الله‌علیه‌وآله چنین گفت با مرکز حکمت و فلک حقیقت و خزینه عقل امیرالمؤمنین علیه‌السلام که: "یَا عَلِیُّ؛ إذَا رَأَیْتَ النَّاسَ یَتَقَرَّبُونَ إلَی خَالِقِهِمْ بِأَنْوَاعِ الْبِرِّ، تَقَرَّبْ إلَیْهِ بِأَنْوَاعِ الْعَقْلِ حَتَّی تَسْبِقَهُمْ." یعنی: ای علی؛ چون میبینی مردمان زمانه‌ات را که با انواع گوناگون از أعمال صالحه و خیرات و مبرّات و نذورات و از اين قبيل كارها به خالقشان تقرّب ميجویند، تو به أنواع ادراکات معقولیّه و علوم انسانیّه و ارتقای فکری و كسب علوم و معارف و تفكر و تعقل به خدای خود تقرّب بجوی، كه از همۀ آنان سبقت خواهی گرفت. و اینچنین خطاب جز با چون او بزرگی راست نیامدی که او در میان خلق آنچنان بود که معقول در میان محسوس... 📚هزار و یک نکته حضرت علامه حسن‌زاده آملی حفظه الله ___________ @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (101) 🔅🔅🔅 ▪ دانشگاه هم منبع دانش هاي گونه گون است و هم مخزن آن؛ به طوري كه قلمرو صدور دانش بعد از جوشش، اعمّ از داخل و خارج است؛ چه اينكه منطقه اختران آن بعد از پذيرش، اعم از درون و بيرون است. اختران پرفروغ دانشگاهي فراميهني فكر مي كنند، زيرا علم موجودي است سپهري و همانند نجوم آسمان مشرق و مغرب را روشن مي كند و سبب اصلي چنين نگرشِ جامعي، رشته هستي علم از يك سو و تجرّد عالم از سوي ديگر است؛ نه در شناسنامه علم مُهرِ اقليم خاص ثبت شد، و نه در هُويّتنامه عالِمْ خاتَم مرز و بوم مخصوص زده شد. ▪ اكنون كه هم دانش و هم فطرت دانش پژوه و روح ملكوتي انديشمند، همانند شجر طوباي زيتون هسته مركزي باغ عقل و عدل اند كه نه شرقي است و نه غربي، رسالت دانشگاه، هم در خيزش و رويش، هم در پذيرش و پالايش، در جامع نگري و شرح صدر و نيل به معالي امور و رهايي از سفساف آنها است تا جهاني سازي را وقف ديگران نداند و دلمايه الهي خويش را به دست نسيان نسپارد و در صحنه انساني خود را همسان ديگران بداند، به طوري كه هم از گزند افراطِ خودبرتربيني مصون باشد، و هم از آسيب تفريطِ خودكم بيني محفوظ بماند و اعتماد به نفس و خودكفايي را با غرور و غفلت اشتباه نكند و فروتني را به فرومايگي مبدّل ننمايد و از اقسام مغالطه در هويّت شناسي در امان باشد. ▪ رهنمود قرآن حكيم هماره بر رعايت اعتدال در امور است، زيرا خداي سبحان اقتصاد و ميانه روي را صريحاً تدوين و ارائه كرد؛ (...وعَلي الله قَصْدُ السبيل)، هرچند عدّه اي جائرانه كژراهه مي روند؛ (ومنها جائرٌ) [سوره نحل، آيه 9.]، و ليكن مقتصدان و ميانه روهاي هر گروهي و هر كيش و آييني شايسته تقديراند؛ (منهم أُمّةٌ مقتصدة)، چنانكه تندروان در هر مرامي درخور نكوهش؛ (...وكثيرٌ منهم ساء ما يعملون).[ سوره مائده، آيه 66.] ▪ فضاي حاكم بر دانشگاه، بعد از استقرار بر پايه عدل و رهايي از تقدّم بر ولايت اهل بيت وحي(عليهم‌السلام) و نجات از تأخّر و عقب افتادگي از آن، هماهنگ با هدايت و حمايت ويژه آن، هم وراثت از رهبران ديني را در نشر مآثر كتاب آسماني و حكمت حفظ مي نمايد، و هم در گسترش آثار تزكيه نفوس، و هم وظيفه خويش را گشودن در به روي افكار ناب بشري و پذيرش ره توشه انديشه هاي انساني كه آنها نيز چيزي جز افاضه معلّم غيبي نخواهد بود، مي داند تا آنچه خود مي داند، بدون ضِنّت به دانش پژوهان ديگر عطا كند و آنچه خود نمي داند، بدون تعلّل از انديشوران ديگر اخذ نمايد. ▪ و اين تعاطي متقابل، آيين جهاني انديشيدن و منطقه اي زيستن را به همگان منتقل مي كند تا وسعت چشم انداز علمي مستلزم چشم طمع دوختن به ذخائر ديگران نباشد و سِعَه نگرش دانشوري سبب بدچشمي نگردد، زيرا خداي سبحان، نه تنها از خيانت هاي گونه گون چشم به معاني مختلفِ آن آگاه است؛ (يَعْلَم خائنَة الاَْعْيُن)، بلكه از آنچه در نهان خانه دل مي گذرد، باخبر است؛ (وما تُخْفي الصدور)[ سوره غافر، آيه 19.]. به هر تقدير تا جامعه، جام جهان نما نشود و از جام جم ننوشد، جهاني شدن سخت سست بنياد است؛ او زتو داند آنچه در دل توست زانكه او خالق دِل و گِل توست [حديقة الحقيقه و شريعة الطريقه، ص103.] ستد و داد را مباش زبون مرده بهتر كه زنده و مغبون مرد باشي به گاه بيع و شِري از ثُريّا نيوفتي به ثَري[همان، ص307.] 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳️ نگاشت 16 : نکات تفسیری آیات 15تا 20 فأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ «15» 🔸 وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ 🔸 «16» كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ «17» وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «18» وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا «19» وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا «20» «قَدَرَ»: تنگ کرد. کم کرد «أَهَانَنِی»: به من اهانت کرده است. خوار و ناچیزم داشته است. ✅ ۱ - آزمایش هاى الهى، گوناگون است. (إذا ما ابتلیه ... و أمّا إذا ما ابتلیه) ✅ ۲ - خداوند با فشارهاى اقتصادى و کاهش درآمدها، انسان را مى آزماید. (ابتلیه فقدر علیه رزقه) 🔹 «قَدَر» با «ضَیَّق» (تنگ گرفت)، به یک معنا است.(مصباح) ✅ ۳ - رزق انسان به دست خداوند است و کاهش و افزایش گاه گاه آن، داراى نظام و اهدافى خاص است. (ابتلیه ربّه فأکرمه ... ابتلیه فقدر علیه رزقه) ✅ ۴ - آزمایش انسان با فقر و تنگدستى، در راستاى تربیت او و جلوه ربوبیت خداوند است. (ابتلیه فقدر علیه رزقه) 🔹 ضمیر فاعلى در «إبتلاه»، به «ربّه» در آیه قبل برمى گردد. ✅ ۵ - انسان ها، تنگدستى و کاهش روزى را، اهانتى از جانب خداوند قلمداد کرده، اظهار شکوه مى کنند. (و أما إذا ... فقدر علیه رزقه فیقول ربّى أهنن) 🔹 «اهانة» از ریشه «هَوان» (ذلّت و حقارت) به معناى استهزا و استخفاف است. (مصباح) ✅ ۶ - تهى دستى، حتى براى مؤمنان، زمینه ساز بدگمانى به خداوند و لب گشودن به اعتراض و گلایه از او است. (فیقول ربّى أهنن) ✅ ۷ - غفلت از آزمایش بودن فقر، زمینه ساز پیدایش تحلیل هاى نادرست درباره عوامل آن (و أمّا إذا ما ابتلیه ... فیقول ربّى أهنن) ✅ ۸ - تهى دستى، نشانه تحقیر شدن از سوى خداوند نیست. (و أمّا إذا ... قدر علیه رزقه فیقول ربّى أهنن) 🔹 در آیه قبل، پیش از جمله «نعّمه»، خداوند با جمله «أکرمه» بر گفته «ربّى أکرمن» صحّه گذاشته است; ولى در این آیه پیش از «قدر علیه رزقه» نفرمود: «أهانه» و در نتیجه گفته «ربّى أهانن» را مردود شمرده است. این نکته به ضمیمه لحن ملامت بار آیه شریفه - که گوینده «ربّى أهانن» را نکوهش کرده - بیانگر برداشت یاد شده است. ✅ ۹ - لزوم خاموش ماندن از گفتار غلط، درباره رفتار خداوند با انسان ها و پرهیز از ارائه تحلیل هاى نادرست از فقر (فیقول ربّى أهنن) ✅ ۱۰ - رفاه و فقر، دو کمین گاه خداوند براى مراقبت از رفتار انسان ها است. (إنّ ربّک لبالمرصاد . فأمّا الإنسن إذا ... نعّمه ... قدر علیه رزقه) ✅ ۱۱ - طبیعت انسان، رفاه دوست و فقرگریز است. (فأمّا الإنسن ... أکرمن ...أهنن) ✅ ۱۲ - آزمایش با نعمت، سخت تر از امتحان با فقر است.* (نعّمه ... فقدر علیه رزقه) تقدیم امتحان با نعمت بر آزمایش با فقر، ممکن است بیانگر اهمیت آن باشد. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
✳️قضای الهی از مسیر اراده و اختیار بشر می‌گذرد شرح کلمه 78 از سخنان گهربار مولا امیرالمومنین در : ▪️در جریان جنگ صفین یک سائلی از حضرت سؤال می‌کند آیا اینکه ما به طرف شام می‌رویم قضا و قدر خداوند است؟ خود سید رضی دارد که پاسخ حضرت به این سوال مفصل و طولانی است، ولی این گوشه‌ای از آن حدیث است. ▪️وجود مبارک حضرت امیر در اینجا فرمود: تو خیال کردی یک قضای لازم و اراده حتم و تخلف‌ناپذیر در جریان است؟ «لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ»؛ خیر! قضای الهی سرجایش محفوظ است، اما اختیار ما هم سرجایش محفوظ است و خدای سبحان در نظام تکوین یک قضایی دارد یک قدری و در نظام تشریع نیز یک قضایی دارد یک قدری، قدر یعنی اندازه. خدا یک قضایی دارد، یک اصلی کلی مثل اینکه هر انسانی می‌میرد: ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾؛ یک قَدَری دارد که اندازه‌گیر است که فلان شخص اگر این شرائط را رعایت کند فلان مقدار عمر دارد و اگر مثلاً بهداشت را رعایت نکند فلان مقدار عمر دارد، این می‌شود قَدَر و آن ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾ می‌شود قضا. ▪️حضرت در پاسخ آن فرد می فرماید، قضای الهی از مسیر اراده بشر می‌گذرد، از مسیر اختیار بشر می‌گذرد؛ «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْییراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِیراً وَ كَلَّفَ یسِیراً وَ لَمْ یكَلِّفْ عَسِیراً وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِیلِ كَثِیراً وَ لَمْ یعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ یطَعْ مُكْرِهاً»؛ هیچ اجباری در کار نیست، آن کسی هم که معصیت کرده اینطور نیست که علیه قدرت خدا کار کرده باشد، خدا او را امتحان کرده و دستش را هم باز گذاشته؛ آن کسی هم که اطاعت کرده این طور نبود که مجبور باشد اطاعت کند. 25 مهر98 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دفاع از قرآن شریف 💢 جانفشانی جناب ابوذر رحمة الله علیه برای حفظ کلام و معنای قرآن (شرح آیه 34 سوره مبارکه توبه) 🔅🔅🔅🔅 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از (14) 🔅🔅🔅 📌 تفسير :بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ◽️الرّحمن و الرّحيم: 🔹الرحمن و الرحیم ؛ دو صفت از صفات علياي خداي سبحان است كه از «رحمت» مشتق شده است. رحمان صيغه‌ي مبالغه است وبر «كثرت» دلالت مي كند و رحيم صفت مُشبهه است و «ثبات و بقا» را افاده مي كند. 🔹فرهنگهاي لغت براي «رحمت» معاني فراواني مانند: رقّت، رأفت، لطف، رفق، عطوفت، حبّ، شفقت و دلسوزي ذكر كرده اند؛ در حالي كه اوّلا ً اينها مراحل پيشين رحمت است، نه خود آن؛ زيرا با مشاهده‌ي صحنه هاي رقت آور، ابتدا در قلب انسان رقّت، لطف، عطوفت، دلسوزي، محبّت، شفقت و رأفت و سپس رحمت پديد مي آيد. ثانياً آنچه گفته شد، ويژگي مصداقي از مصاديق رحمت است كه در آدمي حادث مي گردد؛ امّا رحمتي كه به ذات اقدس خداوند اسناد داده مي شود، منزّه از هر گونه انفعال و تأثر است؛ چنانكه اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد: خداوند رحيمي است كه به رقّت موصوف نمي شود: «رحيم لا يوصف بالرّقة»[ نهج البلاغه، خطبه 179، بند3.]. بنابراين، معناي جامع رحمت، همان «اعطا و افاضه براي رفع حاجت نيازمندان» است و به اين معنا به خداي سبحان نيز اسناد داده مي شود: «الرحمة من الله إنعام وإفضال».[ مفردات راغب، «رحم».] 🔹دو واژه‌ي رحمان و رحيم كه در مادّه مشترك است، بر اثر تفاوت در هيئت و ساختار لفظي، داراي دو معناي مختلف است: رحمان بر وزن فعلان وبراي مبالغه است و وزن فعلان بر فراواني و سرشار بودن دلالت دارد؛ مانند: «غضبان» كه به معناي «سرشار از خشم» است. پس رحمان مبدأ سرشار از رحمت است و رحمت رحمانيّه‌ي ذات اقدس الهي همان رحمت فراگير و مطلقي است كه همه‌ي ممكنات را فرا گرفته، بر مؤمن و كافر افاضه مي شود. 🔹اين رحمت فراگير همان فيض منبسط و نور فراگير وجود است كه هر موجودي را روشن كرده است: (قل من كان في الضلالة فليمدد له الرّحمن مدّاً)[ سوره‌ي مريم، آيه‌ي 75] ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳️ نگاشت 16 : نکات تفسیری آیات 15تا 20 فأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ «15» و أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ «16» 🔸كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ🔸 «17» وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «18» وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا «19» وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا «20» ◽️«بَلْ»: این واژه دلالت دارد بر انتقال از اقوال بد به اعمال بد. «لا تُکْرِمُونَ»: مخاطب جنس انسان است، این است به صورت جمع ذکر شده است. ✅1- رفاه و فقر، نشان ارجمندى یا سقوط نزد خداوند نیست. (أکرمن ... أهنن ... کلاّ) حرف «کلاّ»، براى بازداشتن مخاطب از اندیشه یا گفتارى است که در جمله هاى قبل مطرح بوده است. ✅2- لزوم پرهیز از ارائه تحلیل هاى نادرست، درباره منشأ رفاه مندى و تهى دستى انسان ها (یقول ... یقول ... کلاّ) ✅ 3- محروم ساختن یتیمان از اکرام و احترام و بها ندادن به شخصیت آنان، فرهنگى حاکم بر مردم عصر بعثت (لاتکرمون الیتیم) ✅۴ - خداوند، کسانى را که به شخصیت یتیمان بها ندهند، گرامى نخواهد شمرد. (یقول ربّى أکرمن ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅ 5- لزوم ارج نهادن و احترام به یتیمان (کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅۶ - ارزشمندترین رابطه مردم با یتیمان، بها دادن به شخصیت آنان و اکرام و احترام به ایشان است. (کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) آیه شریفه، عنایتى ویژه به احترام یتیمان دارد; به گونه اى که گویا اولین انتظار آنان از جامعه، درک شخصیت آنها و بها دادن به آن است. ✅7 - بى اعتنایى رفاه مندان به یتیمان، به دور از انتظار و نکوهیده تر از بى توجهى هاى دیگران است. (فأکرمه و نعّمه ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅8 - راه دستیابى به عزّت و گران قدرى در پیشگاه خداوند، گرامى داشتن یتیمان است; نه برخوردارى از رفاه و ثروت. (و نعّمه فیقول ربّى أکرمن ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅9 - ذلّت و خوارى در پیشگاه خداوند، نتیجه بى احترامى به یتیمان است; نه کاهش ثروت. (ربّى أهنن . کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅10 - بى اعتنایى به یتیمان، نشانه رد شدن در امتحان الهى است. (إذا ما ابتلیه ربّه فأکرمه و نعّمه ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅11 - پندار ذلّت براى یتیمان، مایه توهّم معیار بودن ثروت براى عزّت مندى است. (نعّمه فیقول ربّى أکرمن ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) کلمه کلاّ - به قرینه تقابل «اکرمن» و «لاتکرمون» این نکته را گوشزد مى کند که گوینده «ربّى اکرمن»، اگر یتیمان را محترم و گرامى مى دانست، ثروت را مایه احترام نزد خداوند، قرار نمى داد; زیرا در آن صورت معترف بود که یتیم با وجود محرومیت از ثروت نیز گرامى است; ولى حال که یتیمان را گرامى نمى شمارد، این گمان براى او پدیدار شده است که فقط ثروتمندان نزد خداوند محترم اند. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
📌دعای مضطر ▪️ آیه ٢١٤ سورهٴ [مبارکه] بقرهٴ به این صورت آمده است: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الجَنَّةَ وَ لَمَّا یأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ البَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّی یقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَی نَصْرُ اللّهِ أَلاَ إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ﴾؛[1] یعنی شما فكر كردید كه همین طور مستقیماً و بدون آزمون وارد بهشت می‌ شوید؟ اینها كسانی بودند كه نمازهای پنج ‌گانه را پشت‌ سر بهترین پیش نمازهای جهان می‌ خواندند؛ نمازهای پنج‌ گانه را به پیغمبر اقتدا می‌ كردند، نماز صبح، ظهرین و مغربین، این پنج نماز را در پنج نوبت به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) اقتدا می ‌كردند، آن هم در مسجدالنبی كه بعد از مسجدالحرام از بهترین مساجد است. در چنین فضایی آیه نازل شد كه شما فكر می ‌كنید بدون آزمون جبهه و جنگ اهل بهشتید؟ این‌چنین نیست! ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الجَنَّةَ وَلَمَّا یأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ﴾؛ آزمون امّت های دیگر را هنوز پشت سر نگذاشتید! اینها كسانی ‌اند كه ﴿مَسَّتْهُمُ البَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ﴾؛ دشواری ها، سختی ها، گرانی ها، قحطی ها و مشكلات دیگر [اگر] با اینها برخورد می‌كرد ﴿وَ زُلْزِلُوا﴾ متزلزل می شدند و به لرزه می‌ افتادند تا حدّی كه ﴿حَتَّی یقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَی نَصْرُ اللّهِ﴾؛ پیامبرشان می ‌گفت كه پس یاری خدا كجاست؟! مردم هم می‌گفتند پس یاری خدا كجاست؟! ▪️ معلوم می ‌شود كه خود پیامبر هم ـ معاذالله‌ ـ گاهی می ‌تواند مثلاً گلایه داشته باشد یا مثلاً گمان بكند كه این گزارشات درست نبود و مانند آن؛ البته این نارواست! برای اینكه مستحضرید ﴿ حَتَّی یقُولَ الرَّسُولُ﴾ یك جمله است، ﴿وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ﴾ یعنی «حتی یقول الذین آمنوا معه»، پس دو قول است هم پیامبر فرمود و هم مردمی كه با پیامبر بودند، منتها پیامبر كه می ‌فرماید: ﴿مَتَی نَصْرُ اللّهِ﴾ این استدعای نصر است که از خدای سبحان درخواست كمك می ‌كنند، [اما] دیگران كه كم‌حوصله ‌اند، وقتی می‌گویند ﴿مَتَی نَصْرُ اللّهِ﴾ این استبطای نصر است؛ [می گویند] دیگر طول كشیده و بطیء شده است. استدعا كمال است، ولی استبطا جسارت است. اگر كسی استدعا و دعا كند كه دعا «مُخُ‏ الْعِبَادَةِ»[2] است، عبادت است اینكه بد نیست! همیشه دعا بكند ﴿وَ انْصُرْنَا عَلَی القَوْمِ الكَافِرِینَ﴾[3] و مانند آن، استدعای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و انبیا دیگر اینها عبادت است؛ امّا استبطا یعنی بطیء شده، كُند شده، دیر شده، نیامده، چرا نیامده؟! این جسارت است. تعیین وقت، تعیین تكلیف و تعیین وظیفه برای كسی كه ﴿بِكُلِّ شَی‏ءٍ عَلِیمٌ﴾[4] است، اینكه با ایمان كامل سازگار نیست. پس وقتی رسول می‌فرماید به عنوان استدعا است و عبادت است و كمال، وقتی افراد كم‌ حوصله می‌ گویند استبطا است، جسارت است، تعیین وقت است و نقص. ▪️ امّا ﴿أَمَّن یجِیبُ المُضْطَرَّ﴾،[5] مضطرب را خدا جواب می ‌دهد؛ اینها می‌دانند كه وقتی مضطرب شدند و مضطر شدند بگویند «یا الله» كه می‌ شود استدعا، لکن آنها چون نمی ‌دانند وقتی مضطرب شدند می‌ گویند پس كجاست؟! خب خیلی فرق است! یك آدمی كه مضطر است می ‌گوید «اللَّهُمَّ انْصُرْنَا» این عبادت است، امّا كسی كه ایمانش كامل نباشد می ‌گوید پس كجاست؟! پس چرا نیامد؟! این پس چرا نیامد استبطا ‌كردن و وقت ‌گذاری ‌كردن، این با ایمان كامل سازگار نیست. 📚 سوره مبارکه یوسف جلسه 73 🔅🔅🔅 📖پی نوشت: [1] . سورهٴ بقره، آيهٴ 214. [2] . الدعوات (للراوندي)، ص17؛ وسائل الشيعه ، ج7، ص27. [3] . سورهٴ بقره، آيهٴ 250. [4] . سورهٴ بقره، آيهٴ 29. [5] . سورهٴ نمل، آيهٴ 62. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
❇️ حضرت آیت الله العظمی در جلسه درس : 🔹اگر شما بخواهید به اخلاق الهی متصف بشوید، سعی کنید آن چیزی که بوی گدایی و فقر می‌دهد، را رها کنید. 🔹زنده به امید باشید نه به آرزو. آن کسی که مزرعه دارد، کاری کرده، بذرافشانی کرده، آبیاری کرده، او امید و رجا دارد. اما کسی که هیچ کاری نکرده، می‌گویند منیه و تمنّی دارد. فرمود شریف‌ترین بی‌نیازی آن است که انسان خود را از آرزو منزه کند. 🔹برای خندیدن و خنداندن، در روزنامه و رسانه نقص اشخاص را نوشتن و آبروی اشخاص را بردن، نهی از منکر نیست بلکه اشاعه فحشاء است. 🔹هیچ هدفی وسیله را توجیه نمی‌کند، باید حواستان جمع باشد، اگر کسی خواست به مقصد خوب برسد، باید بداند، مقصد خوب از راه خوب قابل رسیدن است. 1397/08/03 @rahighemakhtoom
📌 دشمن بزرگواری و کرامت ▪️ ما یك دشمن جدی داریم كه شب و روز با او درگیریم و آن ابلیس است كه ما را رها نمی‌كند ـ نه در خواب و نه در بیداری ما ـ ما باید بدانیم میدان جنگ كجاست و او از ما چه می‌خواهد، چون تا زمانی که ما ندانیم میدان جنگ كجاست و از كدام طرف دارد حمله می‌كند كه ما نمی‌توانیم سنگر بگیریم. او از ما چه می‌خواهد و چه چیزی از ما می‌خواهد بگیرد؟ مال می‌خواهد؟ جان می‌خواهد؟ چه كار می‌خواهد بكند؟ دشمن‎ های بیرون معلوم است كه اینها یا معدن نفت می‌ خواهند یا معدن گاز می‌ خواهند و اگر نشد آدم را می ‌كشند تا ببرند، اگر كسی معدن نفت و گاز را به آنها دهد كاری با آدم ندارند، این معلوم است. در عداوت ‎های دیگر هم معیار عداوت مشخص است، بالأخره میدان مبارزه مشخص است. اصرار قرآن كریم این است كه میدان مبارزه را مشخص كند كه این با چه چیز شما مخالف است؛ با سواد شما مخالف است؟ با علم شما مخالف است؟ با مقام شما مخالف است؟ فرمود می‌خواهید عالم شوید، شوید؛ می‌خواهید مقام داشته باشید، داشته باشید؛ این دشمن با هیچ ‎كدام از این امور مخالف نیست و اصرار قرآن هم این است كه این نمی ‌خواهد شما را بكشد، یك دشمنی نیست كه دشمن خون شما باشد، اگر شما را كشت این پیروزی برای او حاصل نمی‌شود. این دشمن تمام تلاشش این است كه در میدان جنگ اسیر بگیرد، آن‌گاه هر چه می‌ خواهد روی این اسیر پیاده كند و اگر نتوانست به آن صورت اسیر محض بگیرد، فقط با آبروی شما كار دارد، همین! او با مال شما یا علم شما کار ندارد. می‌خواهید با سواد شوید، بشوید؛ می‌خواهید مقام پیدا كنید، بكنید او می‌ خواهد شما را «مسلوب الحیثیة» كند. ▪️ خدای سبحان هم فرمود من انسان را با آبرو آفریدم ﴿لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی آدَمَ﴾،[1] من او را یك موجود عادی خلق نكردم، با كرامت آفریدم. بنابراین میدان جنگ مشخص است كه چیست و كجاست و او از ما چه می‌ خواهد ببرد؛ ما را می‌بیند و ما او را نمی‌بینیم ﴿إِنَّهُ یراكُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیثُ لا تَرَوْنَهُمْ﴾،[2] اما خدای «اكرم»، خدایی كه فرمود: ﴿كَرَّمْنا بَنی آدَمَ﴾، خدایی كه در همان محكمه و میدان، انسان را بر شیطان برتری داد و خود شیطان اعتراف كرد كه ﴿هذَا الَّذی كَرَّمْتَ عَلَی﴾ به ما راه نشان داد و فرمود فیض من دمِ دست شماست، او شما را می ‌بیند و شما او را نمی ‌بینید. این فیض من و این سنگر من دمِ دست و زیرِ گوش شماست، فوراً بیایید داخل! آن‌گاه تو او را می ‌بینی و او شما را نمی ‌بیند، كاملاً این صحنه نبرد به عكس می ‌شود، مگر نه آن است كه ﴿إِنَّهُ یراكُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیثُ لا تَرَوْنَهُمْ﴾ وقتی وارد «حِصن» من شدید، من از طرف شما باید دفاع كنم، آن وقت من او را می ‌بینم و او كه ما را نمی ‌بیند، او كه خدابین نیست! لذا انسان وارسته راحتِ راحت است و یك عمری را با آبرو زندگی می ‌كند. ▪️ غرض این است اینكه گفتند جهاد اكبر است و تلاش و كوشش است و مدام مراقبت كنید و محاسبت كنید و مشاركت كنید، برای اینكه اول ما باید میدان جنگ را بفهمیم که با چه كسی در جنگیم و با چه می‌جنگد؟ اگر ما همیشه علم خودمان را زیاد كنیم یا درجات مقام را زیاد كنیم او كه با اینها مخالف نیست، اگر ﴿وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها﴾[3] شد این است، مگر سامری یك آدم عادی بود؟ این همه در آن صحنه بودند تنها كسی گفت ﴿فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ﴾[4] او بود! نه سامری یك آدم عادی بود و نه آن بلعم باعورا، وقتی خدا فرمود: ﴿وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیناهُ آیاتِنا﴾ معلوم می ‌شود آدم عادی نبود. بنابراین با فضل ما، با علم ما، با فقه ما، با فلسفه ما و با تفسیر ما هیچ مخالف نیست، فقط با آبروی ما مخالف است و تمام تلاش و كوشش او این است كه انسان را «مسلوب الحیثیة» كند. 📚 درس خارج فقه قبض جلسه 9 تاریخ: 1392/11/09 📚پی نوشت: [1]. سوره اسراء, آیه70. [2]. سوره اعراف, آیه27. [3]. سوره اعراف, آیه175. [4]. سوره طه, آیه96 🆔 @rahighemakhtoom
🌿🌿🌿 📌 دلایل تکرار در 1- تکرار، گاهی برای و یادآوری نعمت های گوناگون است. نظیر تکرار آیه «فبای آلاء ربّکما تکذبان» 🔅🔅🔅 2- گاهی برای و تهدید خلافکاران است. نظیر تکرار آیه «ویل یومئذٍ للمکذّبین»[1] 🔅🔅🔅 3- گاهی برای است. نظیر تکرار «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» در آغاز هر سوره. 🔅🔅🔅 4- گاهی برای است. نظیر تکرار آیه «و لقد یسّرنا القرآن للذکر فهل من مدّکر»[2] 🔅🔅🔅 5- گاهی برای بیشتر و نهادینه شدن است. نظیر تکرار آیه «واذکروا اللّه ذکرا کثیراً»[3] 🔅🔅🔅 6- گاهی برای بیان جدید است. نظیر تکرار «یا ایها الّذین آمنوا. . » 🔅🔅🔅 7- گاهی به منزله قطعنامه برای هر فراز از مطلب یا سخنی است. چنانکه در سوره شعراء پس از پایان گزارش کار هر پیامبری، می فرماید: «انّ ربّک لهو العزیز الرحیم» 🔅🔅🔅 8- گاهی تکرار، نشان دهنده هدف و شیوه است. در سوره شعراء بارها جمله «واتقوا اللّه و اطیعون» از زبان پیامبران متعدد تکرار شده که بیانگر آن است که شعار و هدف همه آنان یکی بوده است. 🔅🔅🔅 9- تکرار نماز در هر شبانه روز، برای آن است که هر روز گامی به خداوند نزدیک شویم. کسی که از پله های نردبان بالا می رود، در ظاهر، پای او کاری تکراری انجام می دهد ولی در واقع در هر حرکت گامی به جلو و رو به بالا می گذارد. کسی که برای حفر چاه کلنگ می زند، در ظاهر کاری تکراری می کند، ولی در واقع با هر حرکت، عمق چاه بیشتر می شود. انسان با هر بار نماز و ذکر و تلاوت آیه ای گامی به خدا نزدیک می شود تا آنجا که درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم: «دنی فتدلّی فکان قاب قوسین او ادنی»[4] چنان به خدا نزدیک شد که به قدر دو کمان یا نزدیک تر شد. 🔅🔅🔅 10- تکرار سفارش به تقوا در هر یک از خطبه های نماز جمعه در هر هفته، بیانگر نقش تکرار در تربیت دینی مردم است. 🔅🔅🔅 11- اصولا بقای زندگی با تنفس مکرر است و کمالات، در صورت تکرار حاصل می شود. با یک بار انفاق و رشادت، ملکه سخاوت و شجاعت در انسان پیدا نمی شود، همان گونه که رذائل و خبائث در صورت تکرار، در روح انسان ماندگار می شوند. 📚پی نوشت ها: [1] . مرسلات، 15 [2] . قمر، 17 [3] . احزاب، 41 [4] . نجم، 9 🔳برای رساندن پیام خداوند با ما همراه باشید. @rahighemakhtoom