eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
623 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
22 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 13 ⏪ 8- منشا «نفاق» ▪ نفاق عمدتا سه منشا و سرچشمه دارد: ◀ دوم- احساس حقارت درونی: آدم‌های حقیر و بی شخصیت که ترسو هستند و شجاعت ندارند، برای پنهان کردن ضعف و زبونی خود همیشه منافقانه عمل می‌کنند و چون جرات اعتراض به دیگران را ندارند با همه هماهنگ و همرنگ می‌شوند شاعر از زبان این نوع منافقان می‌گوید: چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت روزی ‌مسلمانت به زمزم شوید و هندو به آتش 📐 یعنی منافق در مقابل مسلمانان اظهار اسلام می‌کند، در مقابل آتش پرستان اظهار تمایل به عقیده آنان و در مقابل بی‌دین‌ها اظهار بی‌دینی؛ زیرا که چنین شخص حقیر و زبونی، به واسطه حقارت درونی خود، جرات ابراز عقیده واقعی خود را ندارد. « در حدیثی از حضرت علی علیه السلام به این ریشه نفاق اشاره شده است حضرت می‌فرماید: «نفاق المر من ذل یجده فی نفسه» یکی از ریشه‌های نفاق بی شخصیتی درونی و ذلت و خواری است که منافق در خود احساس می‌کند. میزان الحکمه، باب 3929، حدیث 20258. » ========================== 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
23 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 14 ⏪ 8- منشا «نفاق» ▪ نفاق عمدتا سه منشا و سرچشمه دارد: ◀ سوم- دنیاپرستی شدید: نفاق‌های بین المللی و جهانی کنونی از این امر سرچشمه می‌گیرد. علت این که بعضی از کشورهای استکباری در جایی مدعی حقوق بشر می‌شوند و در جای دیگر- که بشریت قربانی می‌شود- ساکت می‌مانند همین دنیاپرستی آنان است. زمانی که منافعشان به خطر می‌افتد، یکی از حربه‌های آنان حقوق بشر است که علیه دشمنانشان به کار می‌گیرند؛ اما در مقابل اگر دوستان آنها بدیهی‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوق بشر را نقض کنند، آنها را ندیده و نشنیده می‌گیرند. قرآن مجید در سوره توبه، در آیات 75، 76 و 77 نمونه تکان دهنده و بارزی از این دسته از منافقان را بیان کرده است. ⏪ خداوند متعال می‌فرماید: «و منهم من عاهد الله لئن آتینا من فضله لنصدقن و لنکونن من الصالحین فلما آتاهم من فضله بخلوا به و تولوا وهم معرضون فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا الله ما وعدوه و بما کانوا یکذبون بعضی از آنان (منافقان) با خدا پیمان بسته بودند که: «اگر خداوند ما را از فضل خود روزی دهد قطعا صدقه خواهیم داد و از صالحان (و شاکران) خواهیم بود.» اما هنگامی که خدا از فضل خود به آنها بخشید، بخل ورزیدند و سرپیچی کردند و روی برتافتند! این عمل (روح) نفاق را تا روزی که خدا را ملاقات کنند در دلهایشان برقرار ساخت. این به خاطر آن است که از پیمان الهی تخلف جستند و دروغ می‌گفتند. ⏪ این آیات در مورد شخصی به نام «ثعلبه بن حاطب» نازل شد او ابتدا شخص مسلمانی بود و همواره در نماز جماعت رسول خدا صلی الله علیه و آله شرکت می‌کرد؛ ولی از آن جایی که فقیر بود مرتب اصرار داشت که پیامبر برایش دعا کند تا خداوند مال فراوانی به او بدهد پیغمبر فرمود: «قلیل تودی شکره خیر من کثیر لاتطیقه مقدار کمی که حقش را بتوانی ادا کنی بهتر از مقدار زیادی است که توانایی ادای حقش را نداشته باشی. « تفسیر نمونه، جلد 8، صفحه 48.» ⏪ منظور پیامبر صلی الله علیه و آله این بود که مصلحت او همین زندگی ساده است ولی ثعلبه دست بردار نبود و هر روز تقاضای خود را تکرار می‌کرد. « یکی از نتایج این داستان عدم پافشاری در دعاها و درخواست‌ها از خداست؛ چه بارها تجربه‌شده است که در صورت اجابت دعا از طرف خداوند چه ضرر و زیانی متوجه شخص شده است. ⏪ قرآن مجید در سوره بقره آیه 216 چه زیبا می‌فرماید: «عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم» حتی در خواسته‌های معقول و خداپسندانه نیز این امر صادق است؛ مثلا شخصی که اصرار می‌ورزد توفیق نماز شب بیابد؛ ولی موفق نمی‌شود، شاید به نفعش نباشد؛ چه ممکن است با این نماز شب دچار عجب و ریا شود. » و سرانجام به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: «به خدایی که تو را به حق فرستاده است سوگند یاد می‌کنم،اگر خداوند ثروتی به من عنایت کند، تمام حقوق آن را می‌پردازم». ⏪ پیامبر برایش دعا کرد چیزی نگذشت که پسر عموی ثروتمندش از دنیا رفت و ثروت سرشاری به او رسید و با آن گوسفندانی خرید و کم‌کم نماز جماعت همه وقت او تبدیل به یک وقت شد و گوسفندانش به قدری زیاد شد که دیگر نگهداری آنها در مدینه ممکن نبود، به خارج از مدینه رفت و دیگر به کلی از نماز جماعت محروم شد و آن قدر به مادیات دنیایی مشغول شد که به وعده‌اش در مورد دادن صدقه عمل نکرد! نه تنها صدقه مستحب را نپرداخت، بلکه از پرداختن صدقه واجب (زکاه مال) هم خودداری کرد و در این راه تا بدان حد اصرار ورزید که این حکم الهی را به استهزا و تمسخر گرفت و آن را به جزیه‌ای که یهود می‌پردازند مقایسه کرد. «خیلی از کسانی که خمس و زکاه به آنها تعلق می‌گیرد، برای توجیه عمل ناپسند خود؛ یعنی پرداخت نکردن این وجوه‌های شرعی، چنین سخنانی بر زبان جاری می‌کنند؛ مثلا می‌گویند: چه معنا دارد که ما زحمت بکشیم و دیگران بخورند؟!» ⏪ قرآن مجید علت بیچارگی «ثعلبه» و نفاق او را بخل و دنیاپرستی و پیمان‌شکنی می‌داند و شگفتا که طبق این آیه، شریفه، نفاق کسانی مانند ثعلبه تا روز رستاخیز ادامه دارد و از قلب آنها خارج نمی‌شود- اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا- ⏪ اگر ما می‌خواهیم مبتلا به این بیماری خطرناک نشویم، باید مواظب این سرچشمه‌های نفاق باشیم و از آن دوری کنیم، مخصوصا در این ایام و لیالی پربرکت ماه مبارک رمضان بهره بیشتری بگیریم به هنگام سحر، نماز شب- و لو مختصر و بدون انجام همه مستحبات- بجا آوریم و سر بر سجده بگذاریم و از نفاق و تمام رذایل اخلاقی و گناهان به خداوند پناه ببریم. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 210 🔅🔅🔅 📈 پيام به مناسبت ارتحال آية اللّه سيد ابوالحسن حسيني بابلي(ره) ⏪ يكم. عالمانِ پرهيزكار، چونان فرشتگانِ موحِّد، شاهدانِ توحيدِ ناب بوده و از آسيب بينش غير خدا و گزند گرايش به غير او مصون اند؛ (شهد الله أنّه لا إله إلّاهو والملائكة وأولوا العلم قائماً بالقسط... ).[ سوره آل عمران، آيه 18.] ⏪ دوم. عالمانِ وارسته همانند ملائكه، فقط از خداوند هراسناك اند و از غير او بيمي ندارند؛ (يَخافَون ربَّهم من فوقهم ويفعلون ما يُؤمرون)،[ سوره نحل، آيه 50.](إنّما يَخْشَي اللّهَ من عباده العلماء).[ سوره فاطر، آيه 28.] ⏪ سوم. عالمانِ راستين در پرتو فنا از غير خدا، همتاي فرشتگان، سهمي از بقاي الهي يافته و ارواح آنها هماره در قلوب صاحبدلان باقي است و اگر در كلام اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(عليه‌السلام) چنين آمده است كه «العلماء باقون ما بقي الدهر، أعيانهم مفقودة وأمثالهم في القلوب موجودة»،[ نهج البلاغه، حكمت 147]ريشه اصلي آن در كلام خداوند است كه از علماي ديني به عنوان (اُوْلُوا بقيّةٍ) [سوره هود، آيه 116.]ياد فرموده است كه مصداق اتمّ و مظهر اسم اعظم خدا، حضرت بقيّةالله)ارواح من سواه فداه( مي باشد. ⏪ چهارم. عالمانِ منزّه از زر و زور همسان سلسله جبال، ضامن استقلال و آرامش جامعه اند، چنان كه اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) فرموده است: «فهو من معادن دينه واَوْتادِ اَرْضِه».[ نهج البلاغه، خطبه 87.] ⏪ پنجم. عالمانِ مبرّاي از خِداع و خِتال، هنگام ارتحال روح را تسليم خداوند مي نمايند، چنان كه امام سجّاد(عليه‌السلام) فرمود: سرّ سرعت ما در بذل جان آن است كه خداي سبحان شخصاً ارواح علماي الهي را قبض مي كند؛ (اَوَلم يَرَوا انّا نأتي الأرض نَنْقُصها من أطرافها).[ سوره رعد، آيه 41.]در اين كريمه اطراف بر طرائف انساني، يعني علماي عادل تطبيق شده است. 🌺🌺🌺 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. تفسیر و قرآن پژوهی 🆔 @rahighemakhtoom
💢آقازاده ◽️ شما بزرگواران وارث یک میراث بزرگی هستید و اصرار قرآن کریم این است که آدم میراثش را حفظ کند. اینکه به ما می ‌فرماید «یا ابْنَ آدَم‏» یعنی شما آقازاده هستید، حداقل این است که در حد فرشته باشید، برای اینکه پدر شما کسی بود که فرشته‌ ها در برابر او سجده کردند. اگر بگویند شما همشهری میرداماد هستید یا همشهری شیخ بهایی هستید این إکرام است؛ یعنی شما شجره طیبه دارید، میراث دارید. خدا وقتی می‌ خواهد به ما احترام بکند می‌ فرماید شما آقازاده هستید! شما کسی هستید که پدرتان همه فرشته در برابر او سجده کردند, خودتان را کم نفروشید «یا ابْنَ آدَم‏»! ◽️ در بخش پایانی سوره مبارکه «حج» خدای سبحان گذشته از آن «یا ابن آدم» هایی که دارد به ما می ‌فرماید درست است که او پدر شما است، ولی جدّ أعلای شما است. پدر نزدیک شما ابراهیم خلیل است ﴿مِّلَّةَ﴾، این ﴿مِّلَّةَ﴾ منصوب به «اغراء» است یعنی «خذوا» ﴿مِّلَّةَ أَبِیكُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِینَ مِن قَبْلُ﴾،[1] شما دین پدرتان را بگیرید آدم که جد داشته باشد, جد اعلا داشته باشد, پدر داشته باشد، بالاخره همه پدر هستند; فرمود ﴿مِّلَّةَ أَبِیكُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِینَ مِن قَبْلُ﴾، شما فرزند خلیل حق هستید, شما شناسنامه دارید، او ملکوت را دید شما نگاه کنید! ◽️ ما در فارسی بین نگاه و دید فرق می‌ گذاریم، می ‌گوییم نگاه کردم ولی ندیدم! در عربی بین نظر و رؤیت فرق است، گاهی انسان که استهلال می ‌کند و می‌ خواهد ماه را ببیند می ‌گوید: «نظرت إلی القمر فلم أره» نگاه کردم ولی ندیدم. نظر غیر از رؤیت در عربی است، نگاه غیر از دیدن در فارسی است. در سوره «انعام» فرمود او دید،[2] در سوره «اعراف» فرمود نگاه کنید! نگاه کردن برای این است که شاید ببینیم! راه پدرتان را بروید: ﴿أَ وَ لَمْ ینْظُرُوا فی‏ مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾.[3] [1]. سوره حج، آیه78. [2]. سوره انعام، آیه75. [3]. سوره اعراف، آیه185. 📚 دیدار شهردار و اعضای خانه حکمت اصفهان با حضرت استاد تاریخ: 1398/10/24 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa 🌺🌺🌺 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. تفسیر و قرآن پژوهی 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برداشت از آیه ۱۰۳ وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ ۖ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ایمان و تقوی کسی که می‏خواهد به سوی برود و به لقاء برسد اول باید سرمایه ایمانش را به خدا و روز تقویت کند و مراحل تقوی را به مناسبت مراحلش بپیماید تا به آنچه تعالی به او می‏ دهد که بهترین چیزها خواهد بود برسد به شرط آنکه این درک و شعور را داشته باشد و بفهمد که و چقدر ارزش دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (160) 🔅🔅🔅 صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين (آیه 7،سوره حمد) 📌 لطايف و اشارات ✅ 3- درجات نعمت يافتگان ◀ خداى سبحان در آيه مورد بحث انسانها را به سه گروه: نعمت داده شدگان، عضب شدگان و گمراهان تقسيم مى كند كه گروه اول اهل نجات و دو گروه ديگر گرفتار عذابند. ◀در تقسيم ديگرى نيز انسانها به سه دسته تقسيم شده اند؛ ليكن دو دسته از آنان اهل نجاتند و يك دسته گرفتار عذاب... و كنتم اءزواجا ثلاثةَ فاءصحاب الميمنة ما اءصحاب الميمنةَ و اءصحاب المشئمة ما اءصحاب المشئمةَ و السابقون السابقونَ اءولئك المقربونَ فى جنات النعيم (سوره واقعه، آيات 7 12)؛ ◀در قيامت انسانها سه گروهند: گروهى كه كارشان با يمن و بركت تواءم بوده، براى ديگران نيز مايه خير و بركت بودند، اصحاب ميمنت اند و گروهى كه كارشان همواره با شومى و زشتى گذشته، براى خود و جامعه خود شوم بوده اند، اصحاب مشئمت و گروه سوم پيشتازان و پيشگامان در فضايل و از مقربانند. ◀از تطبيق اين دو تقسيم تثليثى بر مى آيد كه منعم عليهم خود به دو گروه: اصحاب ميمنت و مقربان، تقسيم مى شوند. پس نعمت يافتگان در مرتبه اى واحد نيستند؛ متوسطان از آنان كه با توفيق خداوندى صراط مستقيم را پيموده اند از اصحاب ميمنت و با يمن و بركتند و ممتازان آنها از مقربان و پيشگامان. ◀نمازگزارى كه هدايت به راه نعمت يافتگان را مسئلت مى كند، گاه از اوساط مؤ منان است كه در حد ابرار و اصحاب ميمنت از نعمت برخوردار است ؛اما گاهى از اوحدى از اهل ايمان است، مانند اهل بيت (عليهم السلام ) كه درجات برتر را مى طلبند. پس نمازگزاران و نعمت داده شدگان در يك پايه و مرتبت نيستند. گرچه اصحاب يمين و مقربان هر دو از نعمت خداوندى برخوردارند، اما مقربان از نعمتهاى خالص و اصحاب ميمنت از نعمتهاى مشوب بهره مندند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (161) 🔅🔅🔅 صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين (آیه 7،سوره حمد) 📌 لطايف و اشارات ✅ 4- نعمتهاى ناب و مشوب در بهشت ◀ نعمتهايى كه بهره سالكان صراط مستقيم است به اختلاف درجات آنان متفاوت است ؛ برخى خالص و برخى مشوب. قرآن كريم در تبيين نعمتهاى بهشتى مى فرمايد: در بهشت چشمه هاى فراوان و گوناگونى است ؛ برخى خالص و برخى مشوب. چشمه هاى ناب و خالص بهره مقربان است و سهم ديگران آميخته اى از آنهاست: و يسقون فيها كاءسا كان مزاجها زنجيلاَ عينا فيها تسمى سلسبيلا (سوره انسان، آيات 17 18)؛ جام شراب بهشتيان آميخته از زنجبيل است كه بهره اى از سلسبيل دارد و سلسبيل چشمه اى بهشتى است برتر از زنجبيل و چشمه هاى ديگر كه متوسطان از آن مى نوشند. در جاى ديگر مى فرمايد: ان الاءبرار يشربون من كاءس كان مزاجها كافورا (سوره انسان، آيه 5)؛ نوشيدنى ابرار از جامى آميخته با قطراتى از چشمه كافور است ولى شراب خالص كافورى فقط بهره مقربان است. ◀ همچنين مى فرمايد: ان الاءبرار لفى نعيمَ على الاءرائك ينظرونَ تعرف فى وجوههم نضرة النعيمَ يسقون من رحيق مختومَ ختامه مسك و فى ذلك فلينافس المتنافسونَ و مزاجه من تسنيمَ عينا يشرب بها المقربون (سوره مطففين، آيات 22 28)؛ ابرار در ميان نعمتهاى الهى غوطه ورند. آنان در حالى كه بر تختها تكيه زده اند نظاره گر نعمتهاى بهشتى اند. از رخسارشان طراوت و خرمى نعيم بهشتى نمايان است. آنان را از شرابى سر به مهر كه با مشك سيراب مى كنند و طالبان سبقت جوى بايد در رسيدن به چنين نعمت نفيسى با يكديگر به رقابت برخيزند و انفاس خود را براى نايل ساختن نفوس خويش به چنين كالاى نفيسى به كار برند. شراب اين جام آميزه اى است با قطراتى از تسنيم و تسنيم چشمه اى است كه مقربان الهى از آن مى نوشند. پس مقام مقربان بسى برتر از ابرار است ؛ زيرا قطراتى از چشمه سار ويژه آنان را در جام ابرار مى ريزند و نمازگزارى كه هدايت به صراط را مى طلبند به تناسب مرتبه اش از اين نعمتها برخوردار است. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 ضرورت تدبر از دیدگاه قرآن کریم در قرآن کریم ۴ آیه داریم که موضوع تدبر در قرآن اشاره کرده است در ذیل به این آیات و نکات قابل استفاده از آن می پردازیم: ⏪ آیه دوم: « أفَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ یَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِینَ »[۲] 🔹 تدبر نکردن در قرآن، یکی از عوامل شرک و بی‌ایمانی است. توجه به محتوا و سیاق آیه نشان می­دهد که در مقام تبیین و بررسی علل و عوامل شرک و بی­ایمانی به قرآن و وحی است، یعنی اینان که کفر می­ورزند، بدین خاطر است که در قرآن تدبر نکرده­اند و گرنه کتاب آسمانی بر آباء پیشینی ایشان نازل شده بود و نمی­توانند بی­سابقه بودن نزول آیات الهی بر اجدادشان را دلیل بی­ اعتباری قرآن بدانند، بنابراین تدبر نکردن در قرآن، از عوامل شرک و بی­ایمانی بر شمرده شده است. 👈ادامه دارد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت4:نکته ها و پیام های کلی آیات 1تا10 سوره طارق وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4» فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9» فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10» سوگند به آسمان و ستاره طارق. و تو چه دانى كه طارق چيست؟ ستاره‌اى است درخشنده. (به اينها سوگند كه) هيچ كس نيست مگر آنكه بر او نگهبانى است. پس انسان بنگرد كه از چه آفريده شده است. از آبى جهنده آفريده شده است. كه از بين كمر و سينه بيرون مى‌آيد. همانا او بر باز گرداندنش تواناست. روزى كه اسرار آشكار شود. پس براى انسان، هيچ قدرتى (از درون) و ياورى (از بيرون) نيست. 🔅🔅🔅 ▫ «طارق» به معناى كسى است كه در شب وارد شود و در را بكوبد. «طرق» كوبيدن و «مطرقة» وسيله كوبيدن است و «طريق» به راه گفته مى‌شود، زيرا زير پا كوبيده مى‌شود. ▫ «ثاقب» به معناى سوراخ كردن است، گويا اين ستاره با نور خود تاريكى شب را سوراخ مى‌كند. «صلب» به معناى محكم و مراد از آن، ستون فقرات پشت است و «ترائب» به استخوان‌هاى سينه گفته مى‌شود. ▫ «تُبْلَى» از «بلوى» به معناى آزمايش است كه عامل آشكار شدن حقيقت‌هاست. ◾ طبق روايتى از امام صادق عليه السلام مراد از طارق، ستاره زُحَل است كه ستاره اميرالمؤمنين و اوصياى اوست. ◽ اشعث بن قيس كه از منافقان بود، شبانه حلوايى براى حضرت على عليه السلام آورد و در خانه را زد تا با هديه حلواى شب، در روز مرتكب خلافى شود. حضرت، نام او را كه شبانه در خانه‌اش را كوبيد، طارق ناميد. ◽ مشابه آيه 4 اين سوره را در سوره انفطار مى‌خوانيم: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ كِراماً كاتِبِينَ يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ» بر شما نگهبانانى گماشته شده كه بزرگوارانه، بدون كينه و سوء ظنّ، كارهاى شما را مى‌نويسند و آنچه انجام مى‌دهيد مى‌دانند. ✅ 1- انسان و تمام كارهاى او تحت حفاظت فرشتگان الهى است. (هم ثبت اعمال و هم حفظ از حوادث) «إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ» ✅ 2- چگونگى تولّد فرزند، از انعقاد نطفه تا خروج از شكم مادر، بايد مورد مطالعه و دقّت قرار گيرد كه هم زمينه خداشناسى است و هم معادشناسى. فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ‌ ... ✅ 3- انسان به خاطر دارا بودن عقل و علم و استعداد بايد در آفرينش خود دقت كند. «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ» ✅ 4- توجّه به آفرينش انسان، زمينه ايمان به معاد است. «عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ» ✅ 5- معاد جسمانى است و جسم انسان در قيامت دوباره زنده مى‌شود. «رَجْعِهِ» 🌱🌱 🌱 ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت5:نکته ها و پیام های کلی آیات11تا17 سوره طارق وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ «11» وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ «12» إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ «13» وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ «14» إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً «15» وَ أَكِيدُ كَيْداً «16» فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً «17» سوگند به آسمان باران‌زا. سوگند به زمين كه (براى خروج گياهان) برشكافته است. كه همانا اين قرآن سخنى است قاطع. و هزل و شوخى نيست. همانا كافران پيوسته نيرنگ مى‌كنند. و من نيز تدبير مى‌كنم. پس كافران را مهلت ده و اندك زمانى آنان را به خود واگذار. ▫ «رجع» به معناى باران است، شايد به خاطر رجوع بخار آب به زمين به صورت باران. ▫ «صدع» به معناى شكافته شدن زمين براى رويش گياهان است. «هزل» به معناى سخن بى‌محتوا است. «كيد» يعنى طرح و نقشه مخفيانه و غافلگيرانه. ▫ «مهل» و «امهل» به يك معنا هستند و براى تأكيد در دو قالب آمده‌اند و هر دو به معناى مهلت دادن است. «رُوَيْداً» به معناى مهلت اندك است. 🔸 آسمان و زمين براى توليد گياه، نظير پدر و مادر براى تولد انسان هستند. 🔸 نزول باران و آمادگى زمين، بسترى براى رشد گياهان است. نزول قرآن و آمادگى انسان نيز زمينه براى رشد انسان‌هاست. نام قرآن در كنار نام باران آمده است. 🔸 براى زدودن شك، هم بايد منطقى سخن گفت و هم قاطع. سوگندهاى پى در پى خداوند، براى رفع هرگونه شك و ترديد از مخالفان و تقويت اعتقاد و باور مؤمنان است. 🔸 «لَقَوْلٌ فَصْلٌ» به جاى «لقول فاصل» يعنى قرآن، سراسر فصل است و ميان حق و باطل فاصله مى‌اندازد. نظير اينكه مى‌گوييم: فلانى شكر است، يعنى يك پارچه شيرينى است. 📐 پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: به زودى فتنه‌ها در ميان شما ظاهر خواهد شد. پرسيدند راه نجات چيست؟ فرمود: «كتاب الله فيه نبأ من قبلكم و خبر ما بعدكم و حكم ما بينكم هو الفصل» قرآن كه اخبار پيشينيان و آيندگان و داورى شما در آن است. آن كلامى است كه حق را از باطل جدا مى‌كند. در ادامه فرمودند: «و من ابتغى الهدى فى غيره اضله الله» هر كس هدايت را در غير قرآن جستجو كند، خداوند او را گمراه مى‌كند. ✅ 1- قيامت، روز بروز و ظهور افكار و كردار آدميان است. «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» ✅ 2- انگيزه‌ها وروحيات انسان، در قيامت او اثر دارند. «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» ✅ 3- قيامت، روز افشاى اسرار و شرمندگى است: «تُبْلَى السَّرائِرُ» و انسان نيز براى كتمان يا جبران گذشته خود نمى‌تواند كارى بكند. «فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ» ✅ 4- رجعت انسان در قيامت، همچون رجعت آب بخار شده دريا، از آسمان به زمين است. «عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ- وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ» ✅ 5- ارزش هر موجودى وابسته به آثار وبركات آن است. «ذاتِ الرَّجْعِ‌- ذاتِ الصَّدْعِ» ✅ 6- قرآن، فرقان و جداكننده حق از باطل است، نه رمان و غير واقعى. «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ» ✅ 7- نيرنگ كفّار، دائمى، سخت و حتمى است، از آن غافل نشويد. «إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً» ✅ 8- برخورد خداوند با انسان، متناسب با عمل اوست. اگر در راه خير قدم بردارد، خدا هدايتش مى‌كند: «جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ» «1» و اگر به دنبال كيد باشد، گرفتار كيد الهى مى‌شود. «يَكِيدُونَ كَيْداً وَ أَكِيدُ كَيْداً» ✅ 9- قرآن، ميزان تشخيص حق از باطل است. «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ» ✅ 10- كافران با خدا طرفند و تدبير خداوند سخت است. «يَكِيدُونَ كَيْداً وَ أَكِيدُ كَيْداً» ✅ 11- آنان مسلمانان را غافلگير مى‌كنند ما نيز آنان را غافلگير مى‌كنيم. يَكِيدُونَ‌ ... أَكِيدُ ✅ 12- در برخورد با دشمن، نه خود عجله كنيد و نه از خدا عجله بخواهيد. «فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ» ✅ 13- غفلت از دشمن هرگز، ولى مهلت دادن مانعى ندارد. «أَمْهِلْهُمْ» ✅ 14- سعه صدر، شرط لازم براى رهبرى است. «أَمْهِلْهُمْ» ✅ 15- مقدار مهلت به دشمن، به قدرى نباشد كه فرصت را از شما بگيرد. «رُوَيْداً» ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
💢 عرش الهی 🔹 اگر کسی از این «معارج» که «الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ المُؤْمِن‏»[1]است قدم به قدم بالا رفت ـ اینکه گفتند «قُرْبَةٌ إِلَی اللَّه‏» همین است که قدم به قدم انسان بالا می‌ رود ـ ترقّی می ‌کند، این «معارج» را یکی پس از دیگری طی می ‌کند و به عرش الهی نزدیک می ‌شود که از آن به بعد بعضی از قلوب هستند که «قَلْبَ‏ الْمُؤْمِنِ‏ عَرْشُ‏ الرَّحْمَنِ‏».[2] در روایات ندارد که اگر کسی مؤمنی را برنجاند و آبروی او را ببرد عرش خدا به لرزه در می‌ آید؟! آن عَرش ﴿الرَّحْمانُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی﴾[3] که نیست، بلکه همین عرشی است که خدای سبحان از آن به عنوان «عَرش» الهی یاد کرده است که قلب مؤمن «عَرْشُ‏ الرَّحْمَن‏» است و این شخص با «عَرش» الهی رابطه پیدا کرد، این اگر آسیب ببیند می ‌لرزد! خیلی ‌ها هستند که به همین «عَرش» وابسته‌ هستند! گاهی یک انسان می‌ تواند عذاب را از یک مملکت به دور بدارد! 🔹 همین زکریای بزرگواری که در همین شیخان دفن است، ایشان از شاگردان وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) بود، به حضرت عرض کرد که حالا سنّ من بالاست، قدمای اصحاب، دوستان ما و رفقای ما رحلت کردند و جوان‌ ها روی کار آمدند، اجازه می ‌دهید من از قم بیایم بیرون؟ فرمود: نه! در قم باش که خدا به برکت تو عذاب را از آن منطقه بر می‌ دارد، همان‌ طوری که به برکت پدرم موسی بن جعفر عذاب را از بغداد بر‌داشت؛[4] این می ‌شود «عَرشِ» خدا! هر کسی که این‌ طور نیست! اگر کسی به این جا برسد، ممکن است توجه به او مثل توجه به «عَرش» خدا و بی ‌اعتنایی به او بی ‌اعتنایی به «عَرش» خدا باشد. این در بعضی از روایات است ـ نه همه ـ که اگر قلب فلان مؤمن را کسی به درد بیاورد «عَرش» خدا می ‌لرزد؛ آن عَرشی که ﴿اسْتَوی‏ عَلَی الْعَرْش﴾ ظاهراً منظور آن نیست، مگر حالا انسان حجّت الهی باشد، ولی عصر باشد، پیغمبر باشد، امام زمان باشد که آن حساب دیگری دارد؛ امّا افراد عادی و مؤمنان همین‌ هایی هستند که قلب اینها «عَرْشُ‏ الرَّحْمَن‏» است. [1]. مفاتیح الغیب، ج‏1، ص، 226. [2]. بحارالانوار، ج55، ص39. [3]. سوره طه، آیه5. [4]. الإختصاص، ص87؛ «عَنْ زَكَرِیا بْنِ آدَمَ قَالَ‏ قُلْتُ لِلرِّضَا(علیه السلام) إِنِّی أُرِیدُ الْخُرُوجَ عَنْ أَهْلِ بَیتِی فَقَدْ كَثُرَ السُّفَهَاءُ فَقَالَ لَا تَفْعَلْ فَإِنَ‏ أَهْلَ‏ قُمَ‏ یدْفَعُ‏ عَنْهُمْ بِكَ كَمَا یدْفَعُ عَنْ أَهْلِ بَغْدَادَ بِأَبِی الْحَسَنِ(علیه السلام)‏». 📚 درس تفسیر سوره مبارکه غافر ـ جلسه 11 تاریخ: 1393/11/13 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa ☘️☘️☘️ ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
استاد 💢کفر و ایمان 🔁 در اين سوره گذشته از سنجش معبودها و توضيح عامل ‌هاى شرك، به اين نكته پى مى‌ بريم كه ايمان و كفر به معاد و ايمان و كفر به الله، از ايمان و كفر به خود انسان مايه مى ‌گيرد. كفر به انسان، كفر به ادامه انسان و كفر به الله را همره مى‌آورد. انسانى كه خودش را باور نكرد و از خودش جز دهانى نديد، هيچ احتياجى به خدا نخواهد داشت و براى خود ادامه ‌اى نخواهد ديد... 🔁كفر و ايمان از انسان شروع مى ‌شود و به ادامه او و به الله مى‌ رسند؛ «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه ». ما در اين سوره از پيوند ايمان به معاد و ايمان به الله، نشان مى ‌بينيم همان‌طور كه در تمام قرآن «يؤمنون بالله و اليوم الآخر » با هم همراهند؛ چون اين هر دو ايمان از يك پستان شير مى‌ نوشند و از يك جام سيراب مى ‌شوند و آن هم ايمان به خويشتن است. 🔁جوانى مى‌ پرسيد كه چه شده كه خدا با اينكه مى ‌گويند حتى ميان ما و خود ما واسطه است و ما را به خودآگاهى و خودخواهى رسانده، اين همه مورد انكار و شك و كفر قرار مى ‌گيرد. گفتم: كفر به خدا، از كفر به انسان مايه گرفته. تو كه خودت را در همين سطح از تكرار و ابتذال و تنوع ديده‌ اى، ديگر به حركتى دست نخواهى زد و به تحركى دست نخواهى يافت 🔁و اين است كه جهتى نامحدود نخواهى خواست، كه تو را با اين اشتهاى كور، يك لقمه دنيا هم كافى است و زيادى است و بيشتر از رفاه براى تو ضرورتى ندارد. هدى و جهت يابى نمى‌ خواهى، بشرى و ادامه نمى‌ خواهى و اين است كه نه به اين جهت پيوندى خواهى داشت و نمازى به پا خواهى كرد؛ «يُقِيمُونَ الصَّلوة» و نه با جامعه و مردم خويش ارتباطى خواهى داشت؛ «يُؤتُونَ الزَّكوة» و نه ادامه‌اى خواهى پذيرفت، كه تو با كارهاى زينت شده و بزك شده دل خوشى و سرگردانى. 🔁در يك مدار بسته در رفت و آمدى، كه جهتى ندارى و جريانى را نخواسته‌اى و اين است كه تو با آن نيروى عظيم و آن تركيب حركت ساز در پشت ديوارهاى ابتذال، رنج بدى خواهى داشت و در ادامه‌ات خسارت بارتر خواهى بود... «اُولئکَ الَّذَينَ لَهُمْ سُوءُ العَذابِ وَ هُمْ فِى الاْخِرةِ هُمُ الاَْخْسَرُونَ ». 📝 استاد 📚 کتاب ، صفحه ۵۲ @einsad ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب ادب فناي مقربان جلد2 استاد علامه 🔁 آثار 1 ▫ هر موجودي داراي اثر يا آثاري است كه از آن آثار، به وجود مؤثر پي مي‌بريم؛ چنان‌كه از طريق آثار مي‌توان بين مؤثرها فرق گذاشت. بدين ترتيب، اگر وجود چيزي، عيني و واقعي باشد، حتماً بايد داراي اثر باشد؛ مگر آنكه وجود آن، موهوم باشد يا از حيث وجودي، آن‌قدر ضعيف باشد كه بي‌خاصيت و بي‌اثر گردد. ▫ در اين صورت، چنين موجودي را در شمار معدوم مي‌انگارند. عقل نيز داراي آثار و نتايجي مثبت و فراوان است؛ چنان كه جهل نيز داراي پي‌آمدهاي منفي بسيار است و در آيات و روايات به آثار عقل اشاره شده است كه برخي از آنها را بيان مي‌كنيم: ✅ 1. كسب تجربه و به كار بستن آن: «لا يُلسع العاقل من جُحر مرّتين»[بحار، ج1، ص132.]؛ عاقل از يك سوراخ، دوبار گزيده نمي‌شود. ▫️ اين حديث به گونه‌اي ديگر نيز نقل شده است: «إنّ المؤمن لا يُلْدَغُ من جحر مرّتين».[همان، ج19، ص346. به گفته ابن اثير، «يلدغ» و «يلسع» به يك معناست و «جُحر» به معناي سوراخ مار است (النهاية، ج4، ص248، «لسع»). ابو هلال عسكري گويد: «لدغ» گزيدني است كه با دهان باشد؛ مانند گزيدن مار، امّا «لسع» گزيدني است كه به وسيله دُم باشد؛ مثل گزيدن زنبور و عقرب. اگرچه اكثر اهل لغت گفته‌اند: فرقي بين اين دو نيست (الفروق اللغوية، ص463، ش1860؛ نيز ر.ك: اقرب الموارد، ج2، ص1141، «لسع»). در روايتي كه از امام صادق(عليه‌السلام) رسيده، «لسع» را به افعي كه با دهان مي‌گزد، و «لدغ» را به عقرب كه با دُم نيش مي‌زند، نسبت داده است (بحار، ج6، ص152). ] ▫️ از اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) رسيده است: «العقل لا ينخدع»[شرح غررالحكم، ج1، ص116.]؛ عقل، گرفتار خدعه نمي‌شود. ▫️ «حفظ التجارب رأس العقل»[همان، ج3، ص407.]؛ اساس عقل، حفظ تجربه‌هاست. ⬅️ ادامه دارد... ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
👌مفهوم اصلی ولایت در گفتمان قرآنی ‌ ⚒جامعه نیاز دارد که بطور ویژه روی برخی مسائل دینی پایه‌ای از جمله مسئله ولایت، مفهوم و جایگاه آن بیشتر کار کند و بیشتر بداند. برخی صورت بندی‌های کلیشه‌ای دیگر پاسخگو نیست. 🔅 تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
😔کدامیک از ما برای این پالایش آماده‌ایم و ابزارهای لازم برای آن را کسب کرده‌ایم؟! ‌‌ 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
The blessed existence of Hazrat Amir (AS) said: Did you think that a necessary judgment(Qadha) and will is inevitable and inviolable? No! Divine judgment(Qadha) is reserved in its place, but our authority is also reserved in its place. God has a judgment, a general principle that every human being dies; There is also a measure(Qadri), measure that a person has a certain amount of life if he observes these conditions, and if he does not observe hygiene, for example, he has a certain amount of life; This is considered as Qadr(Destiny) and former called Qadha(Divine Judgement). 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
📌ولایت الله 📄 راستى كسانى كه براى خود رؤياها را و قدرت طلبى‌ها را حاكم كرده‌اند، اينها حتى از يقين و شناخت خويش بهره نمى‌برند. 📄 كسانى كه براى خود خط‌هايى كشيده‌اند و راه هايى مشخص كرده‌اند، ولايت الله را تحمل ندارند. 📄 در نجف آن وقت كه بيش از يك قلعه و آب شور و وادى گرم چيزى نداشت و در آن وقت كه جايگاه عابدها و از دنيا گذشته‌ها و دست شسته‌ها بود، 📄كسانى جمع بودند كه از خود مى‌پرسيدند: چه شده با اينكه ما به اندازه ياوران امام هستيم و سر بر فرمانيم و به اين گوشه گليم انداخته‌ايم، امام خروج نمى‌كند و ظاهر نمى‌شود...؟ 📄 اين مسأله رفته رفته جا باز كرد و ذهن‌ها را گرفت و آنها را به جواب خواهى كشاند و اين بود كه كسانى را از ميان خود انتخاب كردند و از آنها هم يك نفر بيرون كشيدند و براى حل داستان روانه كردند... 📄 اين گل سر سبد، همين كه از قلعه بيرون آمد و به وادى رسيد، از كنار وادى، به خواب يا مكاشفه، ديد كه به شهرى رسيده، پرسيد و به دست آورد كه شهر امام است. اشكش و شوقش و التهابش به جايى رسيد كه خود را نمى‌شناخت. اجازه‌اش نمى‌دادند... تا آنكه اجازه بگيرند. بيچاره مى‌تپيد كه مبادا راهش ندهند ولى راهش دادند 📄و اجازه خدمت خواست، بارش دادند و به امام رسيد، با شورها و گلايه‌ها و زمزمه‌ها و شوق‌ها و از انتظارها گفتن و از دوست به دوست ناليدن... تفقدى ديد و بشارت شنيد كه ظهور نزديك است. در خانه‌اى منتظر ماند تا خبرش بدهند و راه بيفتد. در اين خانه برايش همسرى انتخاب كردند، همسرى كه دريا را مى‌مانست و آبشار را و نسيم را و طوفان را؛ دريا در چشمش و آبشار در گيسوانش و نسيم در حركاتش و طوفان در عشقش... انس گرفت و هنوز كام نگرفته، صداى شيپورها بلند شد و بر در كوبيدند كه خواجه كى به در آيد... با التهاب، سرخورده بر در ايستاد و شنيد كه احضارش مى‌كنند. گفت: آمدم... هان آمدم... برويد كه رسيدم... به خانه درآمد كه كام بگيرد و هنوز كام نگرفته بود و در آتش مى‌سوخت، كه بر در كوبيدند كه بر در دروازه‌ايم و آماده، برخيز... با زبان گره خورده گفت: برويد كه گفتم مى‌رسم... و داخل شد و هنوز جز آتش و سوز چيزى نچشيده بود كه دوباره به راهش انداختند و صدايش كردند. او خروشيد كه مگر امام وقت شناس نيست... گفتم برويد مى‌آيم... اين بگفت و خود را در ميان وادى، در كنار قلعه ديد... و ديگر هيچ... 📄 راستى كسانى كه براى خود به اندازه نيم ساعت خط كشيده‌اند و برنامه گذاشته‌اند،نمى‌توانند ولايت الله را تحمل كنند 📄 و اين است كه از يقين‌ها و حتى انتظارهاى خود هم چشم مى‌پوشند تا چه رسد به فرعون‌هايى كه تمام تاريخ را براى خود خط كشى كرده‌اند و با آرزوها خودشان را بسته‌اند و حتى به ظلم و علو هم رسيده‌اند...كه اينها با ولايت حق چه مى‌كنند و هدى را چگونه تحمل خواهند كرد... و چگونه ايمان خواهند آورد.كسانى كه شغل ثابتى براى خود دارند، نمى‌توانند دستورهاى تغيير دهنده را بپذيرند. 📄 بايد با نقش ثابت و بدون هيچ گونه پيشى جستن و شغل ثابت گرفتن، آماده دستور بود و مهم‌ترها را مشخص كرد تا بتوان ولايت را پذيرفت. 📝استاد 📚 کتاب ، صفحه ۵۴ ▶️ @einsad 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 211 🔅🔅🔅 📈 پيام به مناسبت افتتاح مركز بسيج جامعه پزشكي استان قم ⏪ گرچه در قلمرو فرشتگان مجالي براي اهريمن بيرون و ديو درون نيست، زيرا معصومان الهي از آسيب دسيسه خارج و گزند وسوسه داخل مصون اند؛ چه اينكه در بهشت برين جايي براي رهزن بيگانه و راهبُر آشنا نخواهد بود، زيرا مظهر عدل و حكمت خدايي از پيرايه لَغْو و تأثيم منزّه و از آلودگي رِجز و رِجْس مبرّا است، ليكن در منطقه انسانيت كه تلفيقي از موجود طبيعي و فراطبيعي است و معجوني از، (اِنّي خالقٌ بشراً من طينٍ) [سوره ص، آيه 71.]و از (نَفَخْتُ فيه مِن روحي) [سوره ص، آيه 72.]است، هم تدليس ابليس بيرون وجود دارد و هم تلبيس نَفس امّاره درون. براي رهايي از مكر خارج و كيد داخل اجتهاد محقّقانه لازم است كه دوست از دشمن و سود از زيان و خير از خطر جدا شود و هم جهاد متحققانه واجب است تا مهاجمانِ كمال و جمال از سرزمين هستي انسان طرد گردند، و طامعان كج انديش از حيطه وجودي سالكِ مجاهد رانده شوند تا رسيدن به مقصود سامي ميسور گردد. ⏪ همان طوري كه در حلّ مسائل رياضي رعايت سلسله اعداد و مراتب احكام آن لازم است، در گشودن مطالب رياضتِ مشروع نيز عنايت به مراحل تزكيه و مدارج تهذيب واجب خواهد بود؛ يعني بر هر نيروي مجاهدي لازم است، اوّل دشمن مجاور و مهاجمِ نزديك را دفع نمايد، آن گاه به طرد دشمن دور و راهزنِ بعيد اهتمام ورزد، لذا خداي سبحان مبارزه با كافرانِ مزاحم نزديك را مقدّم دانست و چنين دستور داد: (يا ايّها الذين آمنوا قاتِلوا الذين يَلُونَكُم من الكفّارِ وَلْتَجِدوا فيكم غِلْظَةً وَاعْلَموا أنّ اللّهَ مَعَ المتّقين).[ سوره توبه، آيه 123.] 🌺🌺🌺 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. تفسیر و قرآن پژوهی 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 212 🔅🔅🔅 📈 پيام به مناسبت افتتاح مركز بسيج جامعه پزشكي استان قم ⏪ نزديك ترين دشمن به انسانِ سالكِ در راه خدا همانا هواي طغيان و هوس سياه است، بايد با سِلاح صَلاح و فَلاح اين عدوي خانگي را رام كرد؛ چه اينكه معلّم جامعه بشري حضرت اميرمؤمنان)عليه السلام( فرمود: «وانّما هِي نَفْسي اَرُوضُها بِالتَّقْوي لِتَأتِي آمنةً يَوْمَ الخوفِ الاكبرْ» [نهج البلاغه، نامه 45.] يعني اين نَفْسم را با پرهيزكاري رياضت مي دهم، تا در قيامت كه روز هراسناك است، در امان باشد. ▪ با رام نمودن دشمن خانگي توان طرد هر دشمن خارجي آسان است؛ گر شود دشمن دروني نيست باكي از دشمن بروني نيست ⏪ رسالت بسيج، به ويژه بسيج فرهيختگان علي، انجام آن جهاد منظوم و اين اجتهاد مَنْضود، به نحو مستوفي و احسن است، زيرا نزديك ترين گروه به مردم دردآشنايان آنان اند. انديشوران، طبيبان، اساتيد، پژوهشگران و نويسندگان متعهد، گذشته از آنكه «گليم خويش بدر مي برند زآب»، سعي بليغ دارند تا بگيرند غريق را، زيرا براي نجات از بحر توفنده غواصان ماهر لازم است كه دريا را چون صحرا درنوردند و آب را همچون خاك تسخير كنند تا سفر بحري را نظير سير بَرّي ميسّر سازند؛ سرانجام هر دو جهان معمور و مأمن خواهد شد: اگر ديو طبيعت را بِهِشتي هم اينجا و هم آنجا در بهشتي ⏪ براي پاسداري از حرم دين كه پايه انقلاب اسلامي و مايه پيروزي بر خصم در دفاع مقدس هشت سال بود، لازم است اساتيد و محققان بسيجي در تبيين معناي خواب و بيداري روحي بكوشند اولاً، و در بيدار نگه داشتن همگان، به ويژه نسل جوان دريغ ننمايند ثانياً، تا كيان دين با ظهور بقيّةالله(ارواح من سواه فداه) شكوفا گردد ثالثاً. 🌺🌺🌺 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. تفسیر و قرآن پژوهی 🆔 @rahighemakhtoom
📌 ضرورت تدبر از دیدگاه قرآن کریم در قرآن کریم ۴ آیه داریم که موضوع تدبر در قرآن اشاره کرده است در ذیل به این آیات و نکات قابل استفاده از آن می پردازیم: ⏪ آیه سوم: « أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا کَثِیرًا » [ سوره نساء، آیه ۸۲٫ ترجمه: آیا در قرآن تدبر نمی‌کنند و اگر از جانب غیر خدا بود در آن بسیار اختلاف می‌یافتند؟] 🔹 کلام غیر خدا دارای اختلاف فراوان است؛ و قرآن که کلام خداست عاری از هر گونه اختلاف است. این نکته از قسمت دوم آیه: «و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا» و با توجه به نافیه بودن ادات شرط «لو» استفاده می­شود. 🔹 تدبر در قرآن راه علم به هماهنگی و عدم اختلاف در قرآن و در نتیجه اثبات کلام الله بودن قرآن است. این نکته از ارتباط «أفلا یتدبرون القرآن» با قسمت دوم آیه استفاده می­شود. 👈ادامه دارد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
کتاب ادب فناي مقربان جلد2 استاد علامه 🔁 آثار 2 ✅ 1. پيروي از بهترين آرا: (فبشّر عباد الّذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه أُولئك الّذين هديهم الله و أُولئك هم أُولوا الألباب)[ سوره زمر، آيات 17 ـ 18.] ▫️ به بندگان من كه سخن‌ها را مي‌شنوند و بهترين آن را تبعيت مي‌كنند، بشارت بده، آنان كساني هستند كه خدا هدايتشان كرده و آنان صاحبان خرد هستند. ✅ 3. درس آموزي از حقايق عالم: (إنّ في خلق السموات و الأرض و اختلاف اللّيل و النّهار و الفلك الّتي تجري في البحر بما ينفع النّاس و ما أنزل الله من السماء من ماء فأحيا به الأرض بعد موتها و بثّ فيها من كلّ دابّة و تصريف الرّياح و السحاب المسخّر بين السّماء و الأرض لايات لقوم يعقلون)[ سوره بقره، آيه 164]؛ ▫️ در آفرينش آسمان‌ها و زمين وآمد و شد شب و روز و كشتي‌ها كه براي منفعت بخشيدن به مردم در درياها در حركتند و آبي كه از آسمان نازل كرده و به وسيله آن، زمين مرده را زنده گردانيد و از هر جنبنده‌اي در آن گسترانيد و [همچنين در] گردش بادها و ابرهايي كه مسخّر بين زمين و آسمان است [در همه اين امور] آيات و نشانه‌هايي [از قدرت خدا] براي كساني هست كه انديشورند. ادامه دارد... ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅گروه پاسخ به شبهات فرهنگی سحاب ✴️شماره ۲ ✅:📣 شبهه :آیا ویروس کرونا در قرآن ذکر شده است ؟ https://eitaa.com/dianatteb
📌 نور الهی ⏪ ﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعَلِّمُكُمُ اللَّه‏﴾،[1] در كتاب‌ های حوزوی و دانشگاهی این اصل پذیرفته است كه «مَن فَقَدَ حسّاً فَقَدْ فَقَدَ علماً»[2] این کار حوزوی و دانشگاهی است؛ یعنی اگر كسی حسّی را از دست داد، علم ناشی از آن حسّ را هم از دست می دهد؛ این حرفی است که حداقل چهار هزار سال در حوزه و دانشگاه هست، از قبل از ارسطو بوده ولی از ارسطو به بعد این دیگر اصل رسمی است؛ «مَن فَقَدَ حسّاً فَقَدْ فَقَدَ علماً». اگر کسی سامعه نداشت از فنّ آهنگ‌ ها محروم است, اگر كسی باصره نداشت از مناظر طبیعی محروم است، «مَن فَقَدَ حسّاً فَقَدْ فَقَدَ علماً». اگر كسی گوش نداشت چگونه می‌تواند عالِم بشود، حرف چه كسی را بشنود؟! اگر كسی چشم نداشت كتاب چه كسی را مطالعه كند؟! این یک چیز معقول و مقبول هم هست، همه ما قبول کردیم و پذیرفتیم. ⏪ اما حرف تازه‌ ای كه انبیا آوردند این است كه «مَن فَقَد تقوی فَقَدْ فقدَ علماً»، اگر كسی تقوا را از دست داد، علم خاصّ از آن ناحیه را هم از دست می ‌دهد؛ این حرف تازه ‌ای است كه انبیا آوردند. فرمود: ﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعَلِّمُكُمُ اللَّه‏﴾. در سوره «انفال» فرمود: ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا﴾،[3] حرف تازه پیغمبران این است كه اگر كسی طهارت و پاكی و امنیت و امانت را از دست داد، برخی از علومی كه از آن راه نصیب بشر می‌ شود را از دست می ‌دهد. شما اگر مشرق یا مغرب بروید این حرف را غیر از انبیا کسی دیگر نیاورد. مشرق یا مغرب بروید این حرف که انسان چشمه ای ازدرون جان خود دارد این را غیر از انبیا کسی نیاورد. همه می‌ گویند انسان باید درس بخواند یاد بگیرد، این یك طرف قضیه است، آن تمام شدنی است؛ یعنی انسان گاهی به جایی می‌ رسد كه اعضا و جوارح خودش را از دست می ‌دهد، نه چشمی دارد كه مطالعه كند و نه گوشی دارد كه حرف بشنود؛ اما دل انسان همیشه با دل‌ آفرین است: سلسله موی دوست حلقه دام بلاست *** هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست[4] این یك راه خاصّی است. این آیات بالصّراحه روشن می ‌كند ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا﴾, ﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعَلِّمُكُمُ اللَّه‏﴾. [1]. سوره بقره، آیه282. [2]. تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏7، ص506. [3]. سوره انفال، آیه29. [4]. سعدی، دیوان اشعار، غزل شماره 47. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/05/05 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom