عزيز ده سال بيشتر نداشت كه با خانواده براى زيارت به مشهد مقدس رفتيم در راه منظره سر سبز و جالبى از طبيعت را ديديم.
براى همين لحظاتی را آن جا مانديم بعد از مدتی كه حركت كرديم متوجه شديم كه عزيز را با خود نیاوردهایم.
به پشت سر كه نگاه كرديم ديديم كه او كفشهاى خود را در آورده و با سرعت زياد ما را دنبال مىكند.
🔻راوی: خواهر شهید
#شهید_عزیز_پیکانی
#دیلم
#شرق_دجله
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
من برادر كوچكتر ايشان بودم و به همديگر علاقهی عجيبی داشتيم. قبل از اعزام آخر مرا سوار موتور كرد و در شهر چرخاند و به من گفت:
اگر من شهيد بشوم تو چه مىكنى؟
گفتم: خوب خيلى ناراحت مىشوم و گريه مىكنم.
او مرا دلداری داد تا آرام باشم ولى بعد از شهادتش آنقدر ناراحت بودم كه حتى بزرگترها هم نمىتوانستند مرا آرام كنند و همچنان بىقراری مىكردم.
🔻راوی: برادر شهید
#شهید_علی_اکبر_افشون
#بوشهر
#شوش
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
شهید محمد بنافی.mp3
3.23M
🔊وصیتنامه شهید محمد بنافی
🔻گوینده: خانم تقوی
#شهید_محمد_بنافی
#بنارسلیمانی #دشتستان
#جزیره_مینو #صوت_وصیت_نامه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
اى ملت ايران!
خداى ناكرده نكند دست از مبارزه برداريد كه تازه انقلاب در آستانه پيروزى بزرگ قرار گرفته است و نياز به فداكارى و سرمايه گذاری بيشترى دارد.
از خدا بخواهيد انشاءالله روزى نيايد كه زرق و برق و مال اندك دنيا و يا همسر و فرزند و راحتى دنيا، شما را فريب دهد، كه پشت آن عذاب خداست.
دفاع از اسلام را بر هر چيزی كه برايتان عزيز است، مقدم شماريد.
با هم قدر دفاع را بدانيد كه اگر اسلام برود و يا شكست بخورد، ناموس همه ما و شما تا قيامت از خطر كفار در امان نخواهد بود.
🔻فرازی از وصیتنامه شهید
#شهید_اسدالله_خدام
#امام_حسن #دیلم
#آبادان
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
زمان شهادت احمد حدود ۷ تا ۸ سال بيشتر سن نداشتم. يك روز كه براى مرخصی از جبهه آمده بود، در خانه نشسته بود و داشت به راديو گوش مىداد. ديدم دارد گريه مىكند.
چون ما خيلى او را دوست داشتيم طاقت ديدن گريه هايش را نداشتيم.
جلو رفتم و گفتم: چرا گريه مىكنی؟
مرا كنار خود نشاند و گفت:
امام گفته كاش من يك بسيجی بودم حالا ما هم خود را بسيجی مىدانيم ولى جبهه را ترك كردهايم و به مرخصی آمده ايم!
🔻راوی: مختار انیسه (برادر شهید)
#شهید_احمد_انیسه
#بردخون #دیر
#ام_الرصاص
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
من در تاريخ ۵ مهر ۱۳۶۰ در جبهه آبادان همراه شهيد بودم. قبل از اعزام، شهيد فرحی چون در ستاد تبليغات سپاه پاسداران بود از اعزام من مطلع بود به من گفت: بيا تا برايت وصيت نامه بنويسم. هرچه من می گفتم ايشان هم می نوشتند.
خوش اخلاقی از ویژگی بارز ايشان بود. در جبهه مقيد به مراسم خاص شب های جبهه بود. در ضمن خود از مداحان اهلبیت علیهمالسلام بود.
رفتارش با همسنگران خيلی دوستانه و مهربان و به قولی بسيار خاكی بود. دوست داشت بصورت داوطلب در منطقه بماند و خدمت بيشتری كند.
🔻راوی: همرزم شهید
#شهید_غلامرضا_فرحی
#کنگان
#کوشک
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
ارادتی خاص به همهٔ ائمه اطهار (علیهمالسلام) داشت و معمولاً بعد از نمازهايش، مقدارى دعا و نيايش میخواند. گاهى هم میگفت:
ای كريمی كه از خزانهی غيب
هزاران وظيفه خور دارى
دوستان را كجا كنى محروم
تو كه با دشمن اين نظر دارى
🔻راوی: فرزند شهید
#شهید_علی_نکیسا
#تلاشکی #بوشهر
#چزابه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
وصیتنامه شهید پرویز پور حمزه.mp3
4.03M
🔊وصیتنامه شهید پرویز پور حمزه
🔻گوینده: خانم جباری
#شهید_پرویز_پورحمزه
#بنه_گز #تنگستان
#خلیج_فارس #صوت_وصیت_نامه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
اگر چنانچه در اين راه خدايی كشته شدم برايم گريه و زارى نكنيد.
اگر مىخواهيد براى من گريه و زارى بكنيد براى جد بزرگوارمان امام حسين (علیهالسلام) گريه كنيد كه با چه وضع مشقت بارى با گرسنگى و تشنگى شهيد شد.
🔻فرازی از وصیتنامه شهید
#شهید_سیدعبدالرسول_پناه
#درازی #دشتی
#فاو
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
از تبار رئیسعلی
در بالاى خانهمان پرچم سبز رنگ بزن و افتخار کن فرزندت در راه خدا به اين مقام بزرگ رسيد و تو را پيش
گاهی وقت ها تمام ايام هفته نماز شب مىخوانم و بعضى اوقات هم هفتهای سه شب نماز شب مىخوانم و نافله مغرب در تمام اوقات مىخوانم
از سوره هاى قران سوره جمعه دخان در هر شب جمعه مىخوانم.
🔻از دستنوشتههای شهید
#شهید_عبدالحسن_حاجی_پور
#کلبیا #دیر
#طلاییه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
📸| شهید یوسف زینبی
هفدهم اسفند ۱۳۳۳ در روستاي زيزار از توابع شهرستان دشتی به دنيا آمد. يازدهم آذر ۱۳۶۰ در بستان بر اثر اصابت ترکش مجروح شد. سیام آذر ۱۳۶۰ در بيمارستان نمازی شيراز بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسيد.
#شهید_یوسف_زینبی
#خورموج #دشتی
#بستان #بازسازی_تصویر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
خیلی مهربان بود. من خواهر بزرگتر بودم من رو خیلی دوست داشت. علاقه ای زیادی بین ما وجود داشت.
ارومیه بود وقتی برای مرخصی می آمد چند روز در راه بود تا به خانه برسد. یک بار که برای مرخصی آمده بود، ساعت ۲ شب به خانه می رسد، مادرم که بیدار بودند به علی میگوید: الان خواهرت را صدا می زنم، غذا آماده کند. علی گفته بود نه! نمی خواهد صدایش بزنید. خودش بیدارمی شود.
سرش را کنار سرم گذاشت حس کردم علی آمده بیدار شدم دست انداخت دور گردنم. گفت: مامان دیدی گفتم خودش بیدار می شود.
🔻راوی: خواهر شهید
#شهید_علی_بهامین
#جم
#سردشت
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir