💫براهین اثبات وجودِ خدا
🌈برهاننظم:
برهانیکهدرحوزهکودکونوجوانبسیارکاربرد دارد و برای بچهها فقط بااین برهان خدا را اثبات کنیم،برهان نظم است برای کاربردی شدنِ برهان نظم شگفتیهای عالم را به دانشپژوه نشان دهیم،نظیر شگفتیهایبدن انسان مورچه،زنبور عسل، پروانهها، پرندگان،آفاق و انفس چون همه اینهااَجیمجیلاترجی نبوده، وقتی یک بیت شعر همینطوری کنار هم قرارنمیگیرد، چطور این عالم با عظمت میتواند همینطوری بوجود آید؟
1⃣ نظمیعنیچه؟
نظم از مفاهیم بدیهیاست که هر فردی معنای آن را میداند در مباحث اعتقادی نظم به مجموعه یا پدیدهای اطلاق میگردد که دارای اجزای متعددی است و این اجزاء دارای تناسب،ترابط وتناسقاندیعنی مجموعهای که از چند جزء تشکیل شده که یک هدف را دنبال میکنندنظیر بدنانسان(تناسب دارند=نسبت دارند) (باهم تناسق دارند=با ماقبل خود مرتبطاند)(ترابط=به هم ربط دارند)
2⃣تقریربرهاننظم:
برای اثبات خدا راه ساده،تجربی،قابل فهم و همگانی استفاده از برهان نظم است
مقدمهاول آن تجربی و حسی است و مقدمهدوم آن عقلی است برهان نظم متشکل از صغری،کبری و نتیجه است
۱) اینجهانمنظماست
۲) هرمجموعه منظم ناظمی عالم، قادر و حکیم دارد
❄درنتیجه:این جهان ناظمِعالمِقادرِحکیم دارد
3⃣اشکالاتواردشدهبهبرهاننظم
❌۱)در مقدمه اول برهان نظم گفته شد این جهان منظم است اگر واقعا این جهان منظم است پس سیل،زلزله،این همه بیماری،بلا،مصیبت،ناقصالخلقه و .. چیست؟
✍پاسخ
نکتهاول:نکتهمهم اینکه برای اثبات وجود نظم در عالم لازم نیست تمام عالم منظم باشد بلکه وجود یک مجموعهی منظم کافیست تاعقل خودبخود به ناظمِ عالمِ قادرِ حکیم پیببرد
🔻مثال برای منظم بودن عالم
وجودعلم=وجودنظمدرعالمخود دلیل خوبی برای وجود نظم جهان است علم فیزیک، شیمی،فیزیولوژیک،نجوم،پزشکی و...حکایت از نظم موجود در عالم دارند،اگر در بدن نظم نبود علم پزشکی نداشتیم یا برای هر فرد یک پزشک لازم بود چون بدنها منطم و هماهنگ نبودند وجود ثوابت و سیارات حاکی از وجود نظم در عالَم استلذا از برهان نظم پی به دو مطلب میبریم:
اولاًپی به اصل وجود خدا میبریم
ثانیاًپی به صفات الهی میبریم یعنی پیمیبریم در عالَم ناظمی با اوصاف علم و قدرت و حکمت وجود دارد به عنوان مثال وقتی وارد مکان منظمی شویم
1پی به وجود فردی آنجابوده
2پی به صفات آن فرد میبریم که علم، قدرت و حکمت دارد
❄درنتیجه:شکی در منظم بودن این عالم نداریم عقل حکم میکند داخل هر مجموعهی منظم علم و قدرت و حکمت است
نکته دوم:اما چرا با وجود سیل، زلزله، بلا، مصیبت و...باز مدعی وجود نظم در عالم هستیم زیرا اگر از زمینشناس بپرسیم چرا زلزله آمد؟خواهد گفت:اگر زلزله نباشد گرمای لایههای زمین خارج نخواهد شد و زمین میلیونها سال قابل سکونت و رشد گیاه نبودلذا وقوع زلزله نیز نظم خاص خود را داراستبرای موضوع سیل مراجعه کنیم بهیادداشت👇
سیلنعمتیانقمت؟
نکتهسوم:برخی ناقصالخلقه یامعلول به دنیامیآیند،جایگاه این موضوع در مبحث عدلالهی است
❄درنتیجه:مشکل ما این است که خود را محور عالم میدانیم و هر چه به ما ضرر بزند را بد میپنداریم
❌۲) در مقدمه دوم برهان نظم آمده که هر مجموعه منظم ناظمی عالم و قادر و حکیم دارد. علم و قدرت و حکمت الهی را چگونه ثابت میکنید؟حکمت از حَکَمَ میآید «حَکَمْتُ الدّابة» حَکَمَ یعنی مَنَعَ، حیوان را افسارمیزنند تا هر جائی نرود هرکاری نکندحکیم کسی است که افسار دارد لذا هرکاری نمیکند. حکیم کار لغو و بیهوده انجام نمیدهد.حکمت یک معنای دیگر هم دارد که اِحکام و اِتقان است افعال پروردگار عالم دارای اِحکام و اِتقان است، بنابراین حکیم کسی است که1فعل او دارای اِحکام است2 فعل او دارای هدف و غرض است یعنی کار بیهوده و لغو انجام نمیدهدحالا ممکن هست برخی اشکالی کنندهدفدار بودن=نقص و نیازپس چگونه فعلخداهدفدارد؟اگر خدا هدف نداشته باشد کار او لغو میشود از طرفی هم هدفدار بودن مساوی است با نقص و نیاز داشتن این تناقض را چگونه حل کنیم؟دو نوع هدف داریم هدف فعل و هدف فاعل،هدف فاعل است که مستلزم نقص است و ما چون ناقص هستیم هدفمان هدف فاعلی است که برمیگردد به کنندهی کار اما خداوند چون بینیاز است هدف او هدف فعل است یعنی کاری که انجام میدهد برای مخلوقات است من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم
♻️نتیجه نهائی
با اثبات جهانبینی الهی جهان بینی مادی رد شد زیرا ماده علم و شعور ندارد که برنامهریزی و نوآوری و آیندهنگری کند جهانبینی مادی فیزیکال است و در سه علم منطق،فلسفه و فیزیک از آن بحث میشود ماده ابعاد ثلاثة دارد:طول، عرض،ارتفاع،حجم و وزن وقتی علم و قدرت را برای خداوند ثابت کردیم،ناظمِ عالمِ قادرِ حکیم نیز ثابت میگردد
#عقائد
#برهان_نظم
#دفترتبلیغات_استادحیدریج2پست1
🍃🌹@ramezan_ghasem110
🌿🌺
"دعای مادر"
قبل از اینکه تاج طلبگي بر سر نَهَم؛ هرگز به مخیلهام نمیخورد روزی طلبه شوم
خداوند دعای مادر که بهشت مفتخر به قدومش گردیده را بدون جواب نمیگذارد
آری دعای مادر اکسیر اعظم و کبریت احمر است.
دعای مادرم قبل از طلبه شدنم این بود:
خدایا دخترم را کنیزحضرتزهرا قرارده
و بعد از طلبه شدنم دعای مادرم
" خدایا بر علم و ایمان دخترم بیفزا..."
مادر جان اگر همچون شیخ صدوق به دعای امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) به دنیا نیامدهام اما خاطرتان جمع باشد، نگاه رحیمانهی ایشان و دعای مادر آفرینش حضرت زهراءمرضیه -سلاماللهعلیهما- بدرقهی مسیر طلبهگیام بوده و هست.
در روایات، شاخصهای فراوان برای یاران امام عصر (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) برشمرده شده است که در این نوشتار به سه شاخصه اکتفا میگردد.
امام صادق -علیهالسلام- میفرمایند: « هركس دوست دارد از اصحاب قائم باشد بايد
منتظر باشد،
ورع پيشه سازد
و به محاسن اخلاق عمل كند.»
(بحار الانوار ،ج۵۱،ص۱۴۰)
من هیچ راهی میانبرتر از طلبگی و سربازی امام زمان، برای نیل به این سه مهمی که حضرت -صادقعلیهالسلام- برشمردند سراغ ندارم...
✍به قلم مرضیه رمضان قاسم
سایت ثبت نام حوزه خواهران: 👇
paziresh.whc.ir
خیر دنیا و قیامت در دعای مادرست
🌿🌺
مادر به زیرلب گفت یاربحسینیَشکن
اینگونه روزگارم با یک دعا عوض شد🌿🌺
به پیش پای تو مادر سجود باید کرد
درون قلب لطیفت ورود باید کرد
بجز دعای تو زهرا مرا امیدی نیست
به آیه های اجابت سرود باید کرد
#شعر
#مهدویتو
#دلنوشته_هایم
#دعوتنامهی_سربازی_امام_زمان
🍃🌹@ramezan_ghasem110
🌼🍃
✍"خاطرهی اعتکاف"
اوایل طلبهگی دست چند تا نوجَوون رو گرفتم و بردم اعتکاف.
اولین باری بود که رنگ اعتکاف رو میدیدند، شب موقع مناجات چه حال خوشی داشتند. یکی از نوجَوونا سیم دلش حسابی وصل شده بود، جوری که با سیم بکسل داشت دل منو هم با خودش میبُرد. غُدد اشکی من، مثل نورونهای آئینهای شده بودند؛ با دیدن اشکهای اون نوجَوون مثل ابر بهاری میباریدند.
شب اول اعتکاف گذشت.
شب دوم در حالی که داشتم تو استراحتگاه، آمادهی رفتن برای مناجات میشدم، یکدفعه همون نوجوون سیم بکسلی مقابلم سبز شد و گفت: «من که دیشب هر چی گناه کرده بودم رو خدا بخشید. اما نمیدونم این بندگان خدا چیکار کردند که دیشب تا حالا هنوز خدا نبخشیدهتشون و ول کن خدا نیستند !!»
اینو گفت و رفت توی رختخواب، پتوی مسافرتی رو هم کشید روی سرش.
انگار نه انگار ناسلامتی با یه نیمچه عالِمِ نوپا اومده بود اعتکاف، دهنم از تعجب باز مونده بود 😳 اصلا مهلت نداد تا من کلاه همهچیدونی بذارم سرم و بگم مسلمون اشک اقسامی داره و...
دیگه داره کم کم مهلت ثبتنام حوزههای علمیه هم سرمیاد نگید نگفتید...
به جمع ما بپیوندید😊👇
paziresh.whc.ir
🖊نویسنده:مرضیه رمضان قاسم
#دلنوشته_هایم
#خاطرهی_اعتکاف
#دعوتنامهی_سربازی_امام_زمان
🍃🌹@ramezan_ghasem110
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
❓پرسش
آیا ناقصالخلقه بودن کودک تعارضی با نظم عالم ندارد؟
✍پاسخ:
سوال شما دوست عزیز یکی از سوالات پرتکرار و پربسامد در حوزهی عقیدتی عدل الهیست لذا بهتر است سوالتان را اینگونه مطرحکنید👇
آیا ناقصالخلقه بودن با عدالت الهی سازگار است؟
در پاسخ به این پرسش چند نکته تقدیم میگردد
1⃣ جهان و عالَمی که در آن هستیم منظم و قانونمند است
عالَم، عالَمِ اسباب و مسببات است
جهان هستی،دارای نظم و قانون خاصی است که هر عملی، عکسالعمل متناسب با خود را به دنبال دارد و هیچ امری در این دنیا بدون علت نیست
بله ممکن است ما به خاطر محدودیت علمی ریشهی اتفاقات را کشف نکنیم اما این مساله به معنای نداشتن علت و سبب نیست
وقتی برای علتیابی ِناقصالخلقه بودن فرزند عزیزی به متخصص مراجعه کنیم، متوجه میشویم که این فرزند یا در ناحیهی نطفه و یا در جنین مادر مشکل ژنتیکی یا مشکلات دیگری داشته که منجر به تولد ناقص او شده است
پس مشکل را در سیر طبیعی تولد فرزندان دنبال کنیم نه اینکه عدالت خدا را نشانه گرفته و زیر سؤال ببریم!
بنابراین همین ناقصالخلقه بودن نیز از نظمی تبعیت میکند.به عنوان مثال اگر آتشی را کودکی در خانهای بیندازد آن خانه آتش میگیرد و اینگونه نیست که چون کودکی آن را افکنده نسوزاند بلکه خواه آتشافکن کودک باشد یا بزرگسال آتش خواهد سوزاند لذا در مورد این مثال نیز باید بگوئیم هرکجا مشکل ژنتیک باشد خروجی آن فرزند ناقصالخلقه خواهد بود و این عین نظم عالَم است و خدا اِبا دارد این نظم را برهمزند
ممکن است پرسیده شود مگر خدا نمیتواند جلوی این نقص را بگیرد؟ خواهیم گفت«هرچند خداوند قادر بر این کار هست اما تاکید میکنم نه اینکه خدا نتواند بلکه خدا میتواند اما میخواهد نظم عالم بر هم نخورد
چرا که حکمت خداوند بر این تعلقگرفته که نظم این جهان،حفظ و امور بر اساس اسباب و مسببات جاری شوند و نه بر اساس امور خارقالعاده و اعجازگونه
طبق روایت امامصادقعلیه السلام
صادق آل محمد در روایتی نورانی چنین می فرمایند«أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَاب»« خدا از آن ابا دارد كه چيزها را جز به اسباب آنها روانگرداند»اصولکافیج۱
مثلا بارش باران سیکلی دارد که بر طبق همان عمل میکند خداوند بنا ندارد نظم عالم بر هم بزند؛اعجاز از استثنائات هستند که بینظمیشان جزئیست و قانون کلی را به صورت مقطعی برهممیزند نظیر سرد شدن آتش بر حضرت ابراهیم
پس عالم قانون دارد
2⃣ سوال اینجاست حال که بچه ناقص الخلقه متولد شد پس عدالت خدا کجاست؟ به این نکات توجه کنید👇
حال که فرزند نازنینی بر اساس مشکلات،خواسته و یا ناخواسته،دانسته و یانادانسته پا به عرصهی گیتی نهاد
الف) تولدش تابع نظم است
ب) پروردگار عالَم،آنکه قادر و حکیم است بدون بر هم زدن نظم و قوانین موجود در هستی؛هر شخصی را بهاندازهی ظرفیتش مکلَّف و از او تکلیف میخواهد و نه بیشتر لذا تکالیفش کمتر از افراد سالم است «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»286بقره «خداوند هيچ كس را، جز به اندازه توانائيش، تكليف نمىكند»
کسی که از جهت جسمی سالم است،به مراتب تکالیف و مسؤولیت سنگینتری نسبت به فرد ناقص دارد خداوند با لطف و رحمت خاص خود،عمل کمِ شخص ناقصالخلقه را مساویِ عمل کثیر شخص سالم قرار میدهد
ج) همیشه،مسیر تلاش و کوشش برای افراد باز بوده و افراد میتوانند با تلاش مضاعف به موفقیتهای بالایی برسند. چه بسیار انسانهای ناقصالخلقهای که با فکر و مشورت و تلاش، قلههای پیروزی و موفقیت را فتح کردهاند که انسان های سالم در آرزوی رسیدن به آن مقامات و موقعیت ها هستند صحبت ما این است که با تلاش و کوشش بسیاری از نقصها قابل جبران است
د) هیچگاه عالم هستی را منحصر در دنیا ندانیم زندگی دنیا زودگذر است
بر اساس آموزه های اعتقادی ما که بر آمده از عقل و قرآن و روایات است؛ نوعی پاداش ویژه که در قیامت و نسبت به برخی افراد تعلق میگیرد وجود دارد که بدان «عِوَض»گفته میشود
پروردگار عالم در قیامت این نقیصه را جبران میکند لطفی به او کند که
اولاً: در قیامت
ثانیاً:در قبال نقص و بلا و مصیبتی که به انسان میرسد که خود او در آن هیچ نقشی نداشته،داده میشود
این جبران بهگونهای است که آن فرد و دیگران، آرزو میکنند کاش در دنیا سختیهای بیشتری میکشیدند تا از این پاداش و لطف الهی بهره مندگردند
امام صادقمیفرمایند
«لَو یَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِی المَصَائِبِ لَتَمَنَی اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِیضُ»
(کافیج2)اگر مومن میدانست پاداش مصیبت و گرفتاریهایش چقدر است آرزو میکرد در دنیا با قیچی تکه تکه میشد
♻️نتیجه اینکه
نظم عالم و عدالت خداوند سر جایش است
#عقائد
#نظم_عالم
#عدالت_الهی
#دفتر_تبلیغات_استادحیدری_ج2پست2
🍃🌹@ramezan_ghasem110
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
راهکار خود فراموشی
راهکار شما برای رفع خودفراموشی چیست؟
دشمن به بهانهی نشاط قصد دارد به بهانهی نشاط، در رگ جامعهی اسلامی مخدر خدا فراموشی تزریق کند. خدافرموشی ثمرهی خودفراموشی است. خداوند در قرآن میفرماید:
"نَسُواللَّه فَاَنسَاکُم اَنفُسَکُم"
لذا میبایست در مسیر ساختن واکسن ضد خود فراموشی قدم نهاد. به باور من بهترین راه پیشگیری از سم مهلک خدافراموشی که منجر به خود فراموشی میگردد، سفر به روستاست که بنده برای روستا نام توحیدخانه را وضع کردهام؛ چرا که معتقدم انسان در روستا با طبیعت بکر انس بیشتری دارد و همین منجر میگردد بیشتر بیاد خدا باشد. زندگیای به دور از تکنولوژی و مدرنیته که انسان در آن تلاش و کوشش بیشتری دارد و با انجام کارهای یدی و عرق جبین رزق حلال کسب کند.
هر چند هنر آن است که در شهر باشی و از شهریار غافل نگردی. اما گاهی میبایست همچون سربازی که گهگاه به مرخصی میرود بار سفربسته و به دیار توحید سری بزنیم، با این تفاوت که سرباز با مرخصی از فرمانده دور میگردد اما، ما به این نیت به مرخصی رویم تا به فرمانده و صاحب اختیار جهان قرب بیشتری یابیم. چرا که با مشاهدهی شگفتیهای آفرینش نه تنها هدف خلقت را از خاطر نخواهیم بُرد بلکه توحیدمان تقویت میگردد.
ان شاءالله با رخت بر بستن کرونا مجدداً سفرهایمان رونق گیرد؛
تا بهشت زمینی را در ارديبهشت
به نظاره نشینیم.
"سیروا فی الارض"
✍به قلم مرضیه رمضان قاسم
#راهکارقرآنی_خودفراموشی
#یادداشت_کوتاه
#دلنوشته_هایم
🍃🌹@ramezan_ghasem110
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
💫چند نکتهی کلیدی در امر مهارت
کلاسداری و پاسخگوئی💫
1⃣ اگر کودک در مورد متافیزیک پرسید از اصل حواسپرتی استفاده کنیم.
2⃣ از مخاطب پرسش کنیم زیرا پرسشگری موجب:
سنجش میزان اطلاعات مخاطب
همراه کردن مخاطب
و عدم خستگی اوست
3⃣از الفاظ ساده و روان که قابل فهم باشد استفاده کنیم.
«کَلِّم النّاس عَلی قَدرِ عُقُولهم»
مرحوم کشی در کتاب رجال این روایت را نقل کردند که: «جناب یونس بن عبدالرحمن قبل از هجرت امام رضا به مرو از بصره رفته بود مدینه محضر امام رضا علیه السلام ایشان داشتند با حضرت صحبت میکردند یه مرتبه حضرت رضا علیهالسلام یونس را امر فرمودند پشت پرده رفته و بدون اذن امام بیرون نیاید یونس وسط بحث و گفتگو با امام، بدون چون و چرا - نظیر هارون مکی که بیچون و چرا تا حضرت صادق گفتند برو در تنور سریع رفت در تنور، یاران ائمه اینگونه به دستور حضرات معصومین بودند نظیر هشام بن حکم که از شاگردان مُبَرَز امام صادق بود و حضرت تمام قد مقابل او میایستادند وقتی امام صادق به هشام فرمودند مناظرهی خودت با عَمربنعُبید را بگو هشام گفت یابن رسولالله حیا میکنم در محضر شما زبانم تکان نمیخورد حضرت فرمودند وقتی ما دستور دادیم به چیزی تعارف نداریم بگو- یونس پاشد و سریع رفت پشت پرده.
در زدند یه عده از همشهریان یونس بن عبدالرحمن بودند از بغداد آمده بودند نشستند محضر حضرت در مورد یونس بن عبدالرحمن گفتند یونس هم باشنیدن صحبتهای آنها به پهنای صورتش اشک می ریخت بعد از رفتن آنها حضرت یونس را صدا زدند یونس در حالی که اشک میریخت گفت یابن رسول الله این صحبتهایی که در مورد من کردند صحت ندارد. حضرت فرمودند ما تو را میشناسیم ولی تقصیر خودت است
«کَلِّم النّاس بِمَا تَعرِفون» طوری حرف بزن تا مردم بفهمند.
«إنّا مَعاشِرَ الأنبياءِ اُمِرنا أن نُكلِّمَ النّاسَ على قَدرِ عُقولِهِم»
4⃣ پاسخگوئی خودبخود موضع استعلا دارد وقتی داريم پاسخگوئی میکنیم حالت استعلا به خود نگیریم بلکه خودمانی و ساده پاسخ دهیم.
#پاسخگوئی_آسان
#مهارتهای_کارورزی
#دفتر_تبلیغات_استادحیدری_ج2پست3
@ramezan_ghasem110
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
❓هشام کیست❓
🍃🌼 هشام از همان آغاز جوانی سری پرشور داشت و شیفته علم و معرفت بود.
لذا برای رسیدن به این هدف، به مکتبهای گوناگون علمی عصر خویش پیوست و علوم عصر خویش را آموخت ولی هیچ مکتبی عطش حقیقتجویی او را فرو ننشاند.
🍃🌼او که در ابتداء از طرفداران سرسخت جهمیه بود اما سرانجام به وسیله عمویش، عمیر بن یزید کوفی، محضر امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شد تا با حضرت مناظره کند و به این طریق با حضرت آشنا شد و آگاهانه و بر اساس برهان عقلی تشیع را پذیرفت و در شمار پیروان آن حضرت قرار گرفت.
🍃🌼مرحوم کَشی در:{اختیار معرفة الرجال،ص۲۵۶،ش۴} جریان شیعه شدن هشام را از نقل عموی هشام (عمر بن یزید) چنین گزارش می دهد
ترجمه:
عمر بن یزید گفت: پسر برادرم، هشام، پیرو و از طرفداران سرسخت مذهب جهمیه بود. روزی از او خواهش کردم تا با من خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب و از امام نیز اذن گرفتم تا هشام محضر ایشان شرفیاب شود، حضرت اذن دادند. از خدمت امام مرخّص شدم. هنوز چند قدمی از محضر حضرت دور نشده بودم که بیاد پلیدی و عقیده زشت هشام افتادم، لذا برگشتم محضر امام صادق علیه السلام تا جریان را عرض کردم. امام صادق علیه السلام فرمودند:« عمر! میترسی من از جواب او عاجز شوم؟» از رفتار خودم خجالت کشیدم و فهمیدم اشتباه کردهام. سپس نزد هشام رفتم و گفتم امام اذن دادند که خدمتشان برسی. هشام با عجله حرکت کرد، اذن دخول خواست و داخل شد. من نیز با او رفتم. همین که نشست حضرت صادق علیه السلام از او سؤالی کردند و هشام قادر به پاسخگویی نبود و برای جواب دادن فرصتی خواست. امام علیه السلام به او فرصت داد و هشام رفت. او چند روز در جستجوی جواب بود ولی نتوانست آن را پیدا کند. خدمت امام علیه السلام رسید. حضرت صادق علیه السلام جواب را به او فرمودند و چند سؤال دیگر نیز از او پرسیدند که این سؤالها مذهب او را باطل میکرد و همچنین موجب فساد عقیدهی هشام میشد. هشام با اندوه و تحیر از خدمت امام مرخّص شد.
وی گفت: چند روز در حیرت و سرگردانی بودم. عمر بن یزید گفت: برای مرتبه سوم، هشام از من تقاضا کرد برایش اجازه بخواهم. خدمت امام رسیدم، و اجازه خواستم. ایشان فرمود: در فلان محل حیره، منتظر من باشد. فردا صبح ـ ان شاء الله ـ یکدیگر را خواهیم دید. پیش هشام آمدم و جریان را گفتم. بسیار خوشحال شد. قبل از امام به آن محل رفت. بعد که هشام را ملاقات کردم پرسیدم بالاخره بین تو و امام چه گفتگو شد؟ گفت: من قبل از حضرت صادق علیه السلام به آن محل رفتم. امام علیه السلام سوار قاطر بود. همین که چشمم به ایشان افتاد از دیدارش هیبتی مرا فراگرفت و بر خود لرزیدم به طوری که زبانم یارای تکلّم و صحبت نداشت. نمیدانستم و نمیتوانستم حرفی بزنم. مدّتی امام علیه السلام انتظار کشید که من سخنی بگویم. این انتظار، بیشتر باعث عظمت او و ترس من میشد. یقین کردم این هیبت و جلالت که از او در دل من وارد میشود فقط از جانب خدا و مقامی است که او در نزد خدا دارد. عمر گفت: هشام پس از آن ملاقات، مذهب و عقیده خود را رها کرد و به دین حق گروید و بر تمام اصحاب حضرت صادق علیه السلام برتری یافت.
🍃🌼از آن پس هشام به منظور کسب علم، تامین معاش، مناظره، تبلیغ معارف اهل بیت(علیهم السلام) و انجام مناسک حج، به شهرهای بغداد، بصره، مدائن، حجاز و کوفه سفر کرد و با برهانهای دقیق و منطقی اش در گسترش فرهنگ اهل بیت(علیهم السلام) کوشید.
شاگردی امام عصر نصیبمان
به جمع ما بپیوندید🌱👇
paziresh.whc.ir
#هشام_بن_حکم
#شاگردی_محضر_اهلبیت
🌿🌺@ramezan_ghasem110
💫چند نکته از چند هزارِ بایستهها و شایستههای نگارش یادآوری میکنم
و امیدوارم سودمند باشد.
1⃣ من سالهاست مینویسم و به نوشتن دلبستهام و آموزاندن چیزهایی که آموختهام را ضرورت میدانم.
2⃣ برای خوب نوشتن، باید بسیار خوانْد.
فروغ فرخزاد گفته بود: «آن اندازه شعر خوانده بودم که راه میرفتم شعر میگفتم، میخوابیدم شعر میگفتم، حرف میزدم شعر میگفتم. آن اندازه شعر در من بود که ناگزیر شدم از شعر گفتن.»
کسی که آرزومند نویسندگی است، خوب و بسیار خواندن برایش یک ضرورت است.
لابلای نوشتههای آدمهای گوناگون، سبکهای گوناگون و موضوعات گوناگون، علایق خود را پیدا کنید و بسازید. نترسید از پراکندهخوانی! به ویژه اگر میخواهید داستاننویس شوید. داستاننویس، آفریدگاری است که نیازمند پرداخت و بازنمایی کوچکترین چیزها در قالب واژگان مناسب است، پس باید واژههای خوب را در گزارههای خوب و گزارههای خوب را در پسزمینههای فرهنگی و اجتماعی نوشتهها بیابد.
3⃣ گنجینهی واژگانتان را پُر کنید!
برای زبان آموزیِ پایه، شما نیازمند دانستنِ ۵۰۰ واژه هستید، امّا برای پهن کردن دامن معنا، نیازمند چندین هزار واژه هستید.
نگذارید تنگنای واژگانِ مادرآموخته، شما را از زیبا و گزینگویی دور کند!
یا فرهنگهای سخن را دست بگیرید و اندک اندک واژهها را بخوانید و هضم کنید، یا در هنگام نوشتن، چند فرهنگ زبان دم دستتان بگذارید که به بنبست واژهگزینی گرفتار نشوید!
4⃣ آیین نگارش بخوانید!
مرحوم ابوالحسن نجفی، یک کتابی نوشته به نامِ «غلط ننویسم» و کوشش کرده با شیوهای روشمند، شیوهی درستنویسیِ زبان فارسی را نشان دهد. اگر چه ایراداتِ فراوانی به کتاب او هست، با این همه برای کسی که دنبال یک شیوهنامه است، دستمایهی خوبی است.
آیین نگارش، سویههای گوناگونی دارد:
نشانههای سجاوندی، شیوهی واژه گزینی، صفحهآرایی، تناسب موضوع و متن، هدف و کارکرد متن و ... ؛ اگر اینها را در هنگام نوشتن، پیشِ چَشم داشته باشید، نخستین کسی که از نوشتن و نوشتهی شما لَذَّت میبَرَد، خود شما خواهید بود.
5⃣ موضوعِ نوشتهتان را کشف کنید!
هر نوشتهای یک یا چند هستهی مرکزی دارد که در قالب یک یا چند موضوع، بازتاب داده میشود. این هسته، ستاد فرماندهی شماست که نشخوار ذهنی یا پراکندگی دانستهها یا گردش اندیشهها، دشمن آن است. همه چیز باید در خدمت هستهی مرکز و در راستای پرورش و بالندگی آن باشد. این هسته را کشف کنید و شبکهی مفاهیم و واژگانتان را دور تا دور آن بچینید، همان جور که یک جورچین را میچینید! تصویرِ پایانی، زیبا و پر از جزئیاتِ مرتبط با هم خواهد بود.
نویسندههای بزرگ که موضوعِ نوشتهی خود را میدانند، تصویر کلانِ نوشته را در ذهن میپرورانند و نقشهی راه رسیدن به آن (پِیرنگ) را نیز میکشند. دستاورد آن تصویر و این نقشه و واژهها و گزارهها، یک نوشتهی پر و پیمان خواهد بود.
دربارهی شیوهی موضوعیابی و معنای موضوع، بیشتر سخن خواهیم گفت.
6⃣ بسیار بنویسید!
از نوشتن و از داوری شدن نترسید! آغازِ هر کاری سخت است، امّا تکرار و تمرین و ارزیابی مداوم، کارِ را پخته خواهد کرد.
کم، کوتاه، سخت یا نادرست نوشتن، برای پیشرفت کردن، بهتر از هرگز ننوشتن است. داوری دیگران، حتّی اگر به تند زبانی باشد، شما را رشد خواهد داد.
نکات دیگری هم هست که اگر فرصت باشد، خواهم نوشت...
✍به قلم استاد فقیهی
#آموزش_نویسندگی
@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا سلام...
یا امام رئوف🍃🌺
پیش تو محتاجها
در حال رفت و آمدند
تا که آهو میرود
پشتش کبوتر میرسد
🕊🌹🕊
به غیر گوشهی بامِ تو،
ای امامِ رئوف
کبوترِ دلِ من
جَلدِ هیچ جایی نیست🍂🍂
#چهارشنبه_های_امام_رضائی
#کلیپ
#شعر
@ramezan_ghasem110
🌼🍃
اثبات ضرورت وجود امام در استدلال سادهٔ شاگرد امام صادق علیهالسلام بروش اقرار گرفتن
🌼جمعی از اصحاب امام صادق،از جملهحُمرانبناعین و محمّدبننُعمان و هِشامبنسالم و طیار،خدمت امام صادق بودند و جمع دیگری نیز حضور داشتند و هشامبنحکم که جوان بود در میان آنان حضور داشت
🌻امام صادق خطاب به او فرمود:«ای هشام!به من گزارش نمیدهی که با عمرو بن عُبَید چه کردی و از او چه پرسیدی؟»
🌼هشام گفت:ای فرزند پیامبر خدا هیبت شما مرا میگیرد و از شما شرم دارم و زبانم در برابرتان بند میآید
🌻امام صادق فرمودند:«وقتی به شما دستوری میدهم اجرا کنید»
🌼هشام گفت: از وضعیت عمرو بن عبید و مجلس درس او در مسجد بصره خبردار شدم این امر،بر من گران آمد و به سوی او ره سپار شدم و روز جمعه به بصره رسیدم و به مسجد بصره رفتم دیدم جمع بسیاری بر گِرد عمرو بن عبید حلقه زدهاند و او پای جامه پشمی سیاهی به پا و ردایی به تن داشت و مردم از وی پرسش میکردند من از مردم، راه خواستم برایم راه بازکردند و من رفتم و در انتهای جمعیت، دو زانو نشستم
آنگاه گفتم:ای مرد دانشمند
من مردی غریبم اجازه میدهی سؤالی بپرسم؟
گفت:آری
گفتم:تو چشم داری؟
گفت:پسرم! این چه سؤالی است؟چیزی را که میبینی چگونه در بارهاش میپرسی؟
گفتم:سؤال من همینگونهاست پرسشهاییبظاهراحمقانه
گفت:بپرس،پسرم!هر چند پُرسِشَت احمقانه است
گفتم:پاسخ سؤالم را بده
گفت:بپرس
گفتم:آیا چشم داری؟
گفت:آری
گفتم:با آن چه میکنی؟
گفت:با آن رنگها و اشخاص را میبینم
گفتم:آیا بینی داری؟
گفت:آری
گفتم:با آن چه میکنی؟
گفت:با آن، بوها را استشمام میکنم
گفتم:آیا دهان داری؟
گفت:آری
گفتم:با آن چه میکنی؟
گفت:با آن مزهها را میچشم
گفتم:آیا گوش داری؟
گفت:آری
گفتم:با آن چه میکنی؟
گفت:با آن صدا را میشنوم
گفتم:آیا دل داری؟
گفت:آری
گفتم:باآنچه میکنی؟
گفت:بوسیله آن آنچه را بر این اندام ها و حواس، وارد میشود تمییز میدهم
گفتم:آیا با وجود این اندام ها، از دل، بی نیاز نیستی؟
گفت:نه
گفتم:چگونه نه در حالی که این اندام ها صحیح و سالم هستند؟
گفت:پسرم این اندام ها هر گاه در چیزی که بوئیده یا دیده یا چشیده و یا شنیدهاند شک کنند آن را به دل ارجاع میدهند و دل یقین حاصل میکند و شک را از بین میبرد
گفتم:پس خداوند دل را در حقیقت برای رفع شک اندامها گذاشتهاست؟
گفت:آری
گفتم:پس وجود دل، لازم است وگر نه اندامها به یقین نمی رسند؟
گفت:آری
گفتم:ای ابو مروانپس خداوند- تبارک و تعالی- که اندام های تو را به حال خود رها نکرده- بلکه برای آنها پیشوایی قرار داده است تا بر دریافت های صحیحِ آنها صحّه بگذارد و به آنچه در آن شک شده است، یقین کند- آیا این همه مخلوق را در سرگردانی و شک و اختلاف رها می سازد و برایشان پیشوایی که شک و سرگردانی شان را به او ارجاع دهندقرار نمیدهد در صورتی که برای اندام های تو، پیشوایی قرار داده است تا سرگردانی و شک خود را به او ارجاع دهی!
عمرو خاموش ماند و چیزی به من نگفت.سپس رو به من کرد و
گفت:توهشامبنحَکمی؟
عمروخاموش ماند و چیزی به من نگفت سپس رو به من کرد و
گفت:تو هشامبنحَکمی؟
گفتم:خیر
گفت:ازهمنشینان اویی؟
گفتم:خیر
گفت:پس اهل کجائی؟
گفتم:از اهالی کوفه
گفت:پس تو خود او هستی آنگاه مرا در آغوش کشید و بجای خود نشانید و خودش از جایش برخاست و تا زمانی که من نشسته بودم دیگر سخنی نگفت
🌻وقتی سخن هشام به اینجا رسید امام صادق خندیدند و فرمودند:«ای هشام! این مطالب را چه کسی به تو آموخته است؟»هشام گفت:مطالبی است که از خود شما آموخته بودم و آنها را به هم ربط دادم امام فرمودند:«به خدا سوگند که این مطلب، در کتب ابراهیم و موسی علیهماالسلام آمده است»کافی،ج۱ص۱۶۹ح۳
⁉️پرسش
چرا جناب هشام در پایان روایت به دروغ گفتند من هشام نیستم؟
🖌پاسخ
1⃣همیشه بیان خلاف واقع دروغ نیست
گاهی انسان جانش در خطر است یعنی تقیتاً در "زبان" غیرِحق جاری میکند چون در موقعیت خاص است
گاهی توریه است یعنی یک جملهی دوپهلوست گاهی یک مصلحتی اقتضا میکند انسان خلاف در ظاهر بر زبان جاری کند اینها مواردی است که باید مدنظر ما باشد
2⃣هشام بن حکم، دارد این مطلب را در محضر امام صادق و شاگردان حضرت عرضه میکند ولی حضرت نفرمودند چرا شما دروغ گفتید لذا غالب حاشیهنویسان بر این روایت شریفه فرمودهاند:«جناب هشام قصد توریه داشتند به خاطر مصلحتی» توریه کذب و دروغ نیست لذا علامه مجلسی و دیگران که روایات اصول کافی راشرح و بررسی کردهاند به این نکته اشاره کردند
♻️نتیجه اینکه
ترس از جان را به صورت یک احتمال و یک اصل عرض کردم،اینکه چراتوریه کرده و فضای آنجا به چه صورت بوده در روایت چیزی نیامده ولی چون امام در قبال این خلاف واقع کلامینفرموده مذمتی نداشتندقطعا گویای این است که ایشان حجت شرعی داشته
✍استادحیدری«زیدعزه»
#عقائد
#امامت
🌺🌿 @ramezan_ghasem110
سلام ارباب بینظیرم
واجب شده صبـحها
کمی دربزنم
قدری به هوایحرمتـ
پـ🕊ـربزنم
لازم شده
درفراق ششگوشهتان
دیوانهشوم
به سیمآخر بزنم
سلام صبحتون کربلایی✋🌞
اللهم ارزقنا کربلا
#مقیم_حرم
#شعر
@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمهی بقیع علیهم السلام هست.
⁉️آیا بناء بر قبور شرک است؟
✍پاسخ
⏬مقدمه:
از اختلافات وهابیان با مسلمانان اعم از شیعه و سنی این است که ساختن گنبد و بارگاه و بناء بر قبور را شرک و نوعی بتپرستی تلقی میکنند.در نقد این تفکر چند نکته محضرتان تقدیم میگردد.
1⃣ وهابیان ادعایشان این است که تابع قرآن هستند و سنت خلفاء و صحابه هستند. وقتی مراجعه میکنیم به قرآن کریم در سورهی مبارکهی کهف آیهی ۲۱ به جریان ساختن مسجد و بنا بر روی قبور اصحاب کهف اشاره میشود بدون اینکه این عمل را شرکآلود دانستهشود.
اگر این عمل شرک آلود بود قرآن کریم متذکر این مساله میشد.
2⃣ در تاریخ شاهد هستیم در زمان خلیفهی دوم وقتی مسلمانان برای جنگ وارد شهرهای قدس و الخلیل شدند شاهد گنبد و بارگاه و بنا بر قبور انبیاء -علیهمصلواتالله- بودند. آنان در قدس با قبر حضرت داوود و در الخلیل با قبور حضرت ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف -علیهمالسلام- مواجه شدند. اما با این وجود مسلمانان هیچ تعرُّضی به این ابنیه نداشته و تخریبشان نکردند یعنی این عمل شرکآلود نیست .
♻️نتیجه اینکه:
تفکر وهابیون هم خلاف قرآن و هم مخالف سنت خلفاء و سیرهی صحابه است.
#هشتم_شوال
#استاد_حیدری
#سالروز_تخریب_قبور_ائمهی_بقیع
🕊@ramezan_ghasem110
سلام و صد سلام
این جلسه را از دست نديد
توصیه میکنم حتما شرکت کنید👌
#اطلاعیه
#دعای_ندبه
🍃🌺@ramezan_ghasem110
"مجلس روضهی مجازی"
رزق امشبمونه💔
بنویسید به روی لحدم
من فقط عشق حسین بن علی را بلدم
ننویسید که او عاشق بدعهدی بود
بنویسید که او منتظر مهدی بود
شب جمعه و شب زیارتی مخصوص اربابمون حسین و روز تخریب قبور جنةالبقیع امشب کبوتر دلمونو از بقیع پرواز بدیم سمت ايوان نجف، بعد هم به اذن مولا اميرالمؤمنين بریم کنار شط فرات.
در واکنید؛ بنده شــرمنده آمــده
آلودهای فراری و یک دنده آمــده...
"الهی العفو"
اذنی بده تا عشق را در بر بگیرم
من کیمیا میخواهم از حیدر بگیرم
امشب دوباره فرصتی بر من عطا کن
تا زندگی را عاقبت از سر بگیرم
با روسیاهی آمدم با نام مادر
تا در پناه چادرش سنگر بگیرم
امّید دارم با دعایِ صاحبِ عصر
در ساحل امن نگاهت پَر بگیرم🕊
آورده ام دریای اشک حسرتم تا
مُهر قبولی از حسین آخَر بگیرم
طوفان زده بر کشتی دینم خدایا
ای کاش در کنج حَرَم لنگر بگیرم
نشکوا به لب میخوانمت، یا فارج الهَم
این بار باید در سَحَر، گوهر بگیرم
ای کاشف الغمِّ دلم، کاری کن امشب
تا عطر نرگس را از آن دلبر بگیرم...
خود حضرت فرمودند هر کجا مصیبت عموم عباس خونده بشه من همونجا هستم.
دلها بسوزه برا اون وقت و ساعتی که ارباب من و شما اومدند کنار بالین برادر... من بمیرم دست به کمر گرفتند.. «الان انکسر ظهری و قلت حیلتی»
من نمیدونم کنار نهر علقمه به اربابمون حسین سختتر گذاشت یا اون ساعتی که بدن برادرشون امام مجتبی، که با تیر به تابوت دوخته بود، از تابوت جدا کردند و به خاک سپردند الهی بمیرم. من معذرت میخوام از اونائی که داغ برادر دیدند، ان شاء الله روضه امشبمون دسته گلی باشه به روح همهحقداران، تقدیم به روح بلند شهدامون، امامشهدا، همهیعلماء گذشته و پدر مادرائی که دستشون از دنیا کوتاهه فیض ببرند.
ارباب من و شما فرمودند: «غارت زده اون کسی نیست که اموالش رو از دست داده، غارت زده اون کسی است که چون من با دستای خودش برادرش رو به خاک بسپاره»
هم پَریشانِ حُسینم هم پَریشانِ حسن
ای بِقُربانِ حسین و ای بِقُربانِ حسن
روزِ اول مادرم چشمانِ من را نذر کرد
این یکی آنِ حسین و آنِ یکی آنِ حسن
همه بگیم حسین جااااان
یه بار دیگه هم به نیابت اموات و شهدا و بدوارث و بیوارث بگو یاحسییییییین
دل لحظهای از یاد حرم خواب ندارد...😔
انشاالله روزیمون به زودیها زود
چشمم به حرم نیاز دارد بخدا
دل آتش جانگداز دارد بخدا
دوری من و حسرت بین الحرمین
این قصه سر دراز دارد بخدا
بِاَبی انت و اُمی و نفسی و اهلی و مالی یا اباعبدالله
💦💦💦💦💦💦
زیارت از همه قبول باشه.
امشب داشتم تو خلوت خودم مصیبت ارباب رو زمزمه میکردم به ذهنم خورد بیام و با شما به اشتراک بگذارم
اینجا چقدر معنوی و عارفانه است
آدم میان جمع شما کم میآورد
یاعلی و التماس دعای فرج
🎙مداح اهلبیت مرضیه رمضان قاسم
#تخریب_قبور_بقیع
#روضهی_شبجمعه
#روضه_حضرت_اباالفضل
#گریز_به_مصیبت_امام_مجتبی
🕊@ramezan_ghasem110
بیاناتآیةاللهمهدوی جمعه۳۱ اردیبهشت
قرآن میفرماید: «لاتبطلوا صدقاتکم بالمن والاذی»
اگه میخوای صدقهای که دادی برای آخرتت ذخیره شود، اگر با دست راست احسان کردی، دست چپات نفهمد. کنایه از از علنی نکردن آن است
همانگونه که ما شیر، آب، عسل و... را میخواهیم خالص باشد، عمل نیز باید خالص باشد، خداوند میفرماید: من بهترین شریکام اگر کسی عملی را برای شریکم انجام دهد، آن عمل را میدهیم به شریکم و برو پاداش را از او بگیر و عمل نزد خدا باطل میشود و پاداش ندارد.
حالا همین خدائی که میگه منت نگذارید خودش دو جا منت گذاشته:
1⃣ در گذشته:
در مورد نعمتِ بعثت پیامبر منت گذاشته شده است
۱۶۴/آلعمران
2⃣ در آینده:
در آیه ۵قصص «و نرید آن نمن علی الذین استضعفوا»
برای نعمتی که قرار است در آینده محقق شود، منت گذاشته که خودتان را آماده کنید
⁉️ آیا این منتگذاشتن خدا بد نیست؟
آن منتگذاردنی قبیح است که منعم چشمداشت عوض داشتهباشد
خداوند از منت گذاری چشمداشتی ندارد، زیرا او غنی است. «انتم الفقراء الی الله»۱۵ /فاطر
اگر خدا نعمتی به ما داده عِوَض و چشمداشتی نداشته، خداوند برای نعمت حیات چشمداشت نداشته است.
در آیهی ۵۶ ذاریات فرمود: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»
خدای متعال در سورهی هود آیه ۱۱۸ میفرماید: اینکه میگوئیم بندگی خدا کنید برای اینکه خدا رحمت را به شما برساند نه اینکه رحمت از شما بگیرد.
احسانی که به دنبال آن اظهار است. زیرا منعِم میخواهد احسانش نزد منعَم مخفی نشود
✴️شخصی میگفت: استادم به من سفارش کرده اگر میخواهی خیری را به کسی برسانی، سعی کن آن خیر را باواسطه به او برسان تا لذت اعطی را نچشی.
حتی اگر میخواهی به دوستت قرض بدهی پول را بده تا دیگری به او بدهد تا هم او شرمندهی شما نشود
کسی که میخواهد به پدر مادر خالصانه کمک کند، مخفیانه کمک میکند و کاری ندارد پدر و مادر متوجهی احسان او بشوند یا نشوند
یکی از راههای خدمت خالصانه به پدر و مادر، خدمتِ بعد از فوت آن عزیزان است، زمانی که آنها نمیتوانند تشکر کنند یادشان بودن، سرقبرشان رفتن و برایشان دعا کردن است
🔆توصیههای حضرت آیةالله مهدوی
🔅خواهش میکنم مبانی دینی را با استدلال محکم کنیم؛ زیرا اگر مبانیمان ضعیف باشد دشمن با یک شبهه و یک ادعای کاذب را میپذیریم. نظیر اینکه کسی بگوید من امام زمان را دیدم یا من امام زمانم یا هر ادعای دیگر. اگر مبانی دینمان محکم باشد امروزه کسانی که در فضای مجازی شبهه وارد میکنند و دین را مسخره میکنندنخواهد توانست اعتقاد ما را سست کنند
🔅 سعی کنیم دائماً بیاد امام زمان باشیم نه اینکه فقط جمعهها ، بیاد یاران حضرت باشیم بیاد یاران حضرت بودن یعنی بیاد اصلاح خود باشیم
بیاد امام زمان باشیم؛ بیاد ظهور حضرت بودن مثل بیاد کربلا بودن است ولو کربلا نرویم ولی ضربان قلبمون یاحسین میگه یعنی قلبمان زنده است،انتظار فرج افضل اعمال است
در ۴ عید تاکید شده دعای ندبه بخوانیم.
«جمعه، فطر، غدیر، قربان»
⁉️ مگر روز عید، روز خوشحالی نیست؟ پس چرا گفتند دعای ندبه بخوانیم و گریه کنیم؟! چون درسته روز عید و خوشحالیِ ولی من گریه میکنم، چون آقایم غائباند.
از امام عصر که یاد کنیم نظیر ذکر تشریفاتی که محضر حضرت شده
مثل تشرف حاج رضا هرندی که بهائیها قصد کشتن ایشان را داشتند و حضرت ایشان را نجات میدهد و بهائیها مسلمان میشوند
دلی که متذکر حضرت گردد حی است. یاران اباعبدالله نیز دل زندهای داشتند.
♻️نتیجه اینکه:
خداوند ایصال رحمت میکند نه وصول رحمت چون نیاز ندارد و اگر برای نعمتی منت گذاشت، زشتی ندارد چون خدا مثل ما نیست که انتظار پاداش داشته باشد. بلکه این ما هستیم که معتقدیم کاسه جائی رود که قدح بازگردد. اما نکتهی دقیق روانشناسی که بجاست متذکر شوم این است که: «از طرفی به منعِم میگویند انتظار چیزی نداشته باش، همانند اهلبیت که در ازای بخشش افطار خود به مسکین و اسیر و فقیر انتظار تشکر نداشتند "لانرید منکم جزاءً و لا شکورا" از طرف دیگر به منعَم میگویند وظیفهی شما تشکر و جبران است و اگر کسی که احسانی به او میرسد جواب ندهد این فرد اهل احسان نیست، حیوانات نیز در برابر احسان، اظهار محبت میکنند»
اگر خدا بر نعمتی منت گذاشته سودی نمیخواهد بلکه غرض سود رساندن است و اینکه ما قدر آن نعمت را بدانیم و خدا با این منت گذاردن جاهل را عالم و عالم را ذاکر کرده است.
افراد در برابر نبوت و ولایت سهدستهاند:
۱) منکر هستند
۲) منکر نیستند ولی ولایت را قبول ندارند
۳) عدهای هستند که خداوند آنها را هدایت کرده است.«یهدیالله لنورهی منیشاء» منیشاء اختصاص است، آنها که مصلحت
میداند آنها را هدایت به نور کند.امیرالمؤمنین میفرمایند: "یهدیالله بنوره" حضرت بقیةالله هستند.
#دعای_ندبه
#نعمت
#منت
🌺🌿@ramezan_ghasem110