eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
6.6هزار دنبال‌کننده
509 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آمین بلند بر دعایم ببرید رحمی به صدای گریه هایم ببرید سالی که نکوست از بهارش پیداست این فصل بهار کربلایم ببرید @raziolhossein
بی روی تو نوروز چو یلدا باشد با آمدنت بهار زیبا باشد یک سال دگر گذشت ، ای کاش امسال سال فرج مهدی زهرا باشد @raziolhossein
یک‌ سال اگر چه در پی خورشید است یک دور اگر چه دور او چرخیدست از چرخش این زمین نمی آید عید آن روز که دور تو بگردم عید است @raziolhossein
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ آغازِ هر سالم امیرالمومنین است چون احسن ُ الحالم امیرالمومنین است تقدیر واقبالم امیرالمومنین است امضایِ اعمالم امیرالمومنین است حُبِّ علی در سینة ما جا گرفته دستانِ ما را حضرت زهرا گرفته @raziolhossein
دعای روز نهم ماه رمضان اللهم عجل لولیک الفرج @raziolhossein
مقدر بود زهرا جان ختم الانبیا باشد علی هم دست در دست نبی دست خدا باشد مقدر بود در دست رسول اله و اولادش زمین باشد زمان باشد تمام ماسوا باشد میان بانوان عالم اما یک نفر باید که محبوب حبیب اله، عشق مصطفی باشد علی آیینه احمد حسین آیینه زهرا ولی آیینه روی خدیجه مجتبی باشد به پاس زحمتش در راه دین زهرا نصیبش شد علی داماد او گردید تا حقش ادا باشد از او محروم شد دنیا و گرنه فاش می‌دیدند که او هم در حدیث فاطمه تحت الکسا باشد نه تنها خود کریمه، مادر نسل کریمان است که هم خیرالنسا هم مادر خیرالنسا باشد به این بانو فقط کافی‌ست چیزی منتسب گردد پیمبر دوستش دارد خزف باشد طلا باشد عجب حسن ختامی! ده شب ماه خدا دارد نفس‌های خدیجه ضامن هر ربنا باشد اجابت را میان دست خود ناگاه می‌بیند اکر نام خدیجه مُهر آن دست دعا باشد نه تنها ما حسین از تربت او توشه می‌گیرد عجب شأنی! که قبرش ملجأ آل عبا شد کسی که نام او قبل از انا بن الحیدر کرار رجزهای حسین بن علی در کربلا باشد چنان باغ فدک در روز روشن غصب شد نامش که ام المومنین تنها بر این مادر روا باشد کسی که هستی‌اش خرج خدا شد لحظهٔ آخر تقاضایش ز احمد با خجالت یک عبا باشد عبا را داد، اما جبرئیل آخر کفن آورد عبا اما به گوش گریه کن‌ها آشنا باشد ** سر حرف عبا غم در دلم لنگر می‌اندازد مرا یاد عبای شانهٔ حیدر می‌اندازد عبایی که  میان آتش پشت در خانه علی با گریه آن را بر روی مادر می‌اندازد عبا در کربلا هم آمد و مشکل گشایی کرد عبا  ما را به یاد قامت اکبر می‌اندازد عبا جای دگر ما را دوباره یاد آن تیری که بیرون آمده از حنجر اصغر می‌اندازد @raziolhossein
فقط یک مرد در عالم امیرالمومنین بوده است فقط یک زن به عالم یار ختم المرسلین بوده است مراعات النظیر بی نظیری بهتر از این نیست امیرالمومنین داماد ام المومنین بوده است دلیل رشک مریم رشک ساره رشک هاجر اوست خدیجه از ازل بین زنان بالانشین بوده است پیمبر را زنانی بوده اما از سر تکلیف ولی تنها خدیجه یار او در کار دین بوده است اگر در کوچه های مکه راه مصطفی  سد شد امین مکه را در خانه سربازی امین بوده است همه سرمایه اش را خرج حاصل دادن دین کرد خودش روی حصیری نزد احمد خوشه چین بوده است میان امتحان صبر در شعب ابیطالب خدیجه مادر زهرای زینب آفرین بوده است نگاهش را شب آخر به در می دوخت در خانه گمانم فکر زهرا لحظه های واپسین بوده است @raziolhossein
درهای بهشت رو به ما باز شده است در محضر عشق دل سرافراز شده است امسال به ما لطف خدا بسیار است با نام خدیجه سال آغاز شده است @raziolhossein
جهان سرگرم صبحی تازه در عهد جهالت بود سکوت محض در این عصر تنها گرم صحبت بود نه از توحید حرفی بود در دنیا نه از خورشید فقط ماهی درون ظلمت تشریک می‌تابید تمام مکه بازاری پر از مردان کافر بود زنی توحید مسلک نیز در این بین تاجر بود زنی تابان، زنی باران، زنی روشن‌تر از انسان زنی فریاد بغض‌آلود خشم زنده‌ در گوران شکوه کوه در دشتی سراسر پست و بی‌برکت زنی یکجا حضور نور بود و جلوه‌ی رحمت مقدر شد که او کوه سترگ قوم خود باشد که او در عصر نامردان بزرگ قوم خود باشد بیابان در بیابان عشق بی‌حد بود همراهش زنی در کاروان بود و محمّد بود همراهش پدر، یهوه، اهورا، جل اعلی، حضرت باری به هر ترتیب یعنی حی سرمد بود همراهش زمان جاهلیت بود و دولت دولت ابلیس ولی جبرییل در هر رفت و آمد بود همراهش خود او انگار عمری سرنوشتش را رقم می‌زد مگر بر بار اشترها زبرجد بود همراهش زلال آن‌سان که زمزم بود، چون خورشید نورانی مطهر خوانده می‌شد قبل ایّام مسلمانی جهان هرگز نمی‌دانست معنای محبت را ولی او دید در جان نبی نور نبوت را چو جبرائیل آمد گفت اقراء صبح بعثت شد خدیجه اولین کس بود سوی عشق دعوت شد دلش روز نخستین با نگاهی سوی احمد ریخت تمام ثروتش را زیر پاهای محمد ریخت اگر آیات میگوید قلیلی متّقون بودند فقط او با علی در زمره‌ی السابقون بودند علی، خورشید در دست نبی بود و خدیجه ماه بگو هرگز خدایی نیست غیر از حضرت الله خدیجه گرچه می‌گویند قدر کوه ثروت داشت خودش امّا برای احمد مختار قیمت داشت اگر در ساحت زن بودنش اوج لطافت بود ولی وقت حمایت از رسول الله هیبت داشت دلش بعد از خدا تنها به دستان امینش بود محمد نیز در دستان او دل را امانت داشت به چشم اهل ظاهر او فقط یک دختر آورده ولی دامان او اندازه‌ی سادات برکت داشت به غیر از دخترش، ام ابیها، سرور خلقت به هم عصران خود بین زنان این زن شرافت داشت کماکان مومنین از سفره‌اش اطعام می‌گیرند برای کودکانش نیز میراث از کرامت داشت تحمل بر مصیبت صورت پیشینه‌ی او بود و زینب نیز زینب شد اگر آیینه‌ی او بود زمین یک سو بلا آورد سویش آسمان یک‌سو ز یک سو طعنه‌ی مردان حسودی زنان یک‌سو سرانجامش اگر فقر است رنجش رنج دیگر بود تمام غصه‌اش رنجیدن جان پیمبر بود هدف وقتی درست و استقامت بر هدف صائب چه باک از سختی اسلام در شعب ابیطالب ((دلی کز خامشی روشن شود مردن نمی‌داند خموشی آتش سنگ است افسردن نمی‌داند)) بهاری کرده با هر گام خود اوقات صحرا را به زیر دین خود برده‌ست با لبخند گل‌ها را دخیل دامن او هاجر و آسیه و مریم همان دامن که پرورده‌ست در خود نور زهرا را و زهرا لیله القدر است پس او خوب می‌بیند نزول روح با فوج ملک در شام احیا را نمی‌خواهد پشیزی را برای خویشتن مادر فقط می‌ساخت با سرمایه‌اش آینده ما را یقین دارم که دیگر مردم صحرا نمی‌بینند به غیر از آن دل دریایی‌اش یک لحظه دریا را نبی دل‌بسته‌ی او بود دنیا خوب می‌داند درآورده‌ست این دلبستگی اشک حمیرا را حمیرا را چه نسبت با خدیجه جز هوو بودن زنان را سالها راه است تا یک لحظه او بودن خدیجه رفت و احمد سوخت در اندوه هجرانش نشد با هیچکس جبران ولی یک لحظه فقدانش یقینا هیچ مردابی دلش دریا نخواهد شد کسی نزد نبی چون مادر زهرا نخواهد شد نمی‌خواهیم جز بنت خویلد مادری بر خود به جز پور ابیطالب امیر دیگری بر خود پذیرفتیم اگر مولایی شیر الوهی را نمی‌خواهیم دیگر دولت بزهای کوهی را @raziolhossein1
اسیر حُسن تو برگ گل است، شبنم هم دخیل عصمت تو آسیه‌ست، مریم هم زِ هر دمت همه سر می‌رود عصارهٔ وحی که با رسول خدا همسری و همدم هم تو کیستی؟ جبل النور خانهٔ احمد که تکیه کرده به نور تو کوه محکم هم زلال چشمه ی تطهیر از تو جاری شد گواه پاکی تو کوثر است، زمزم هم دمید در برهوت حجاز یاس از تو بهشت می‌شود از مقدمت جهنم هم همین ز شأن تو کافی ست دخترت زهراست فدای دختر تو عالم است و آدم هم به دست زهره ی منظومه ی مطهر توست فقط نه چرخش دستاس، هر دو عالم هم عقیق عشق محمد، نگین حلقه ی توست سر است حلقه ی تو از نگین خاتم هم تو با رسول هم آیینه ای و هم آهی برای درد دلش محرمی و مرهم هم کلید قلب نبی دست توست، با این گنج دگر نیاز نداری به اسم اعظم هم به یک تبسمت از طور سینه ی یاسین ملال می رود، اندوه می رود، غم هم ز رنج شعب ابیطالب آسمان خم شد ولی تو هیچ نیامد به ابرویت خم هم نفاق خواست که ناخن کشد به ماه رخت ولی نشد ز مقام تو ذره ای کم هم نفاق، خواند تو را پیرزن، جوان بودی رسول خواند تو را شیرزن، مکرم هم برای یاری حق مال دادی و جان نیز به محضر کرم تو گداست حاتم هم به شرح حال رسول و بتول بعد از تو فغان کم است، تأسف کم است، ماتم هم @raziolhossein
دستم به دامن تو, از این خانه پا مکش اینگونه روی جسم غریبت عبا مکش دیدم چگونه حق مقامت  شهید شد دیدم به درب خانه دوچشمت سفید شد این ظلم شهر گرچه تو را غم نصیب ساخت توگوهری قدر تورا  گوهری  شناخت ای روشنی خانه طاها بمان مرو مادر به خاطر دل زهرا  بمان مرو برخیز ناز دیده گریان من بکش شانه به زلفهای پریشان من بکش مادر بمان برای دلم مادری کنی معجرببافی و به سرم روسری کنی ازدست گریه  درد به پهلوی من نشست آیینه  بود سینه ام ازآه تو شکست ان دم تمام می شود آشفته حالی ام رحمی  اگر کنی تو بر این خرد سالی ام دیگر نفس به سینه تو سخت  می رسد وقت به خواب رفتن  این بخت می رسد رفتی و آسمان بلا ریخت برسرم غم دید و غصه دید و جفا دیده ترم روزی به درب خانه زهرایت آمدند من پشت در رسیدم و شعله به در زدند آتش تمام چادر من را گرفته بود یاری برای یاری زهرای تو نبود ناگه کسی به در لگدی زد که در شکست دردی عجیب بین دو پهلوی من نشست ظالم  که دید بی کسی ام را به چشم خود  زد ضربه ای که ناله محسن بلند شد حتی نفس به سینه من سخت می رسید مسمار رشته نفسم را دگر برید جانی که مانده بود برایم ز دردها یک آه شد که ناله زدم فضه جان بیا @raziolhossein
طعنه ی خلق مرا سخت اذیّت کرده بارها آینه از سنگ شکایت کرده به گدایی که در این کوچه محبّت نچشید چه کسی غیر تو این‌قَدر محبت کرده بهترین کیفیت سجده ی ما"سوختن" است هرکسی سوخت،بگو خوب عبادت کرده حکم دادند در این شهر به دیوانگی ام شهر بی عشق،مرا زود قضاوت کرده آنقدر گریه برای تو مرا بالا برد هرکسی بال مرا دید،حسادت کرده رمضان آمده و سفره ی رحمت پهن است بشتابید همه..،فاطمه دعوت کرده تا سحرگاه فقط گریه کن و داد بزن باخته هر که در این ماه غنیمت کرده تا علی واسطه شد..،بار گناهانم ریخت پدر خاک ز فرزند حمایت کرده چشم این عبد گنهکار به دستان رضاست آن رئوفی که ز یک صید ضمانت کرده "نام تو نان شب ماست اباعبدالله" نان ما از قِبَل نام تو برکت کرده روز محشر نبری نام مرا از یادت مادرت گفته مرا نیز شفاعت کرده پدرم آب نخورده است مگر که پس از آن به لب تشنه ی تو عرض ارادت کرده . . ته گودال نگاهت به حرم دوخته بود پیش چشم تو کسی قصد جسارت کرده با خداوند مناجات تو را قطع نمود چکمه ی شمر به لبهات اصابت کرده ته گودال به پیراهن تو رحم نشد... هرکسی هرچه دلش خواسته،غارت کرده @raziolhossein
ای قرار احمد مختار ام المومنین مادر دین ، مادر ایثار ام المومنین اولین هم سنگر مولا امیرالمومنین شیر بانو ، جده ی احرار ، ام المومنین از تمام همسران ِ احمد خاتم سری تا ابد هستی تو بی تکرار ام المومنین کوری چشم همان هایی که می دانی خودت دوستت دارد نبی بسیار ، ام المومنین آری آری بی گمان غیر از تو و حیدر کسی مصطفی را نیست یار غار ، ام المومنین تو کجا و دیگری و دیگری و دیگری جای گل را کی بگیرد خار ام المومنین باقیات الصالحات توست بانوی نبی هر چه در عالم بُوَد دیندار ام المومنین رفتی و حق تمامی ِ محبت های تو شد ادا بین در و دیوار ام المومنین در سه ماه آخر عمر کم ریحانه ات بی کسی های تو شد تکرار ام المومنین نکته ای می گویم و رد می شوم ، خون گریه کرد جای خالی تو را مسمار ام المومنین آه روزی خارجی خوانند اولاد تو را مسلمین ِ بدتر از کفار ام المومنین بین ویران یاد از شعب ابیطالب کند زینب بی سید و سالار ام المومنین @raziolhossein
رو بر جنان نمود که از این جهان گذشت آن زن که سر بلند ز هر امتحان گذشت مدحش ز حد خامه و دفتر فزون تر است توصیف آن کمال ز حدّ بیان گذشت حتی خدا سلام‌ فرستد برای او قدرش نه از زمین که ز هفت آسمان گذشت میگفت: جانِ من به فدای تو یا رسول گر عشق مطلب است، ز‌ جان میتوان گذشت احمد تو جان بخواه، جهان قابل‌تو نیست "دنیا غم تو نیست که نتوان از آن گذشت"* میگفت "این مثل خدیجه؟!" و می گریست کارِ نبی ز رفتن او از ز فغان‌ گذشت @raziolhossein
.     عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست      شب زیارت مخصوص سیدالشهداست          🌷السلام علیک یا اباعبدالله🌷           وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم                  السلام علی الحسین                وعلی علی ابن الحسین                  وعلی اولادالحسین                وعلی اصحاب الحسین                       لبیک یاحسین             🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸       هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان      ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات .
به نام آنکه دلم را زده به نام حسین که جلد کس نشوم تا که هست بام حسین خوش است اینکه شب جمعه جان دهم از شوق بدون دغدغه در پاسخ سلام حسین غلام همت آنم که زیر چرخ کبود به  لطف بند تعلق شده غلام حسین چقدر حال جهان مرا عوض کرده شده است گریه به کام من و به نام حسین برای گریه نبود و به لطف توبه نبود خدا گذشت از آدم به احترام حسین به این امید که یک جمعه عاقبت بدمد به برق تیغ دعا صبح انتقام حسین @raziolhossein
.            بسم‌الله الرحمن الرحیم                 هذا_یوم_الجمعه       و هو یومک المتوقع فیه ظهورک   دعای سلامتی حضرت فراموش نشود    اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن ِ    صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ   السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ      اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .       جهت سلامتی و تعجیل در فرج ۵صلوات به حضرت زهرا و حضرت خدیجه هدیه بفرمایید 🌷اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌آل‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم 🌷             🌴اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🌴
از داغ غمـت کمـر خمیده‌ست ،بیا یکبار دگر «جمعه» رسیده‌ست ،بیا ای بـا خبـر از راز دل بیمـارم تا عمر به آخر نرسیده‌ست ،بیا @raziolhossein
دلم گرفته خدایا در انتظار فرج دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج هنوز می رسد از کوچه های شهر حجاز صدای گریۀ زهرا در انتظار فرج هنوز در همه عالم میان دشمن و دوست علی ست بی کس و تنها در انتظار فرج هنوز می رسد از چاه های کوفه به گوش صدای نالۀ مولا در انتظار فرج هنوز ناله کشد از جگر امام حسن گشوده دست دعا را در انتظار فرج هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج هنوز می رسد آوای دلربای حسین ز نوک نیزۀ اعدا در انتظار فرج هنوز تشنه لبان اشکشان بود جاری کنار کشتۀ سقا در انتظار فرج هنوز خون شهیدان کربلا جاری ست ز چشم زینب کبرا در انتظار فرج هنوز ناله "میثم" رسد به گوش که هست چو چشم فاطمه، دنیا در انتظار فرج @raziolhossein
ز روز جمعه در اين رهگذرچه ميخواهم به غير آمدنت ازسفرچه ميخواهم برات نامه نوشتم سلام وديگر هيچ بجز سلامتی تو دگرچه ميخواهم @raziolhossein
گریهء عاشقان بی اثر نیست مهدی از حال ما بی خبر نیست بی تجلاّی خورشید رویش روشنی در نگاه بشر نیست او به جز شیعه یاری ندارد شیعه را غیر خون جگر نیست ای بسا شب که رفت و سحر شد شام هجران ما را سحر نیست شیعه باشد جدا از امامش مثل طفلی که او را پدر نیست در دل تنگ چشم انتظاران جز غمِ مهدی منتظر نیست یابن زهرا کجایی که بی تو روزی از روز ما تیره تر نیست تربت مادرت را نشان ده قبر مادر نهان از پسر نیست @raziolhossein
کمتر رُخِ خويش را زِمن پنهان كن بيمارِ تواَم  درد  مرا  درمان كن اين  آرزويم  بَرآر، تا  آخر  عُمر يك جمعه مرا به خيمه ات مهمان كن @raziolhossein
با روزه مرا صبور کن ، بسم الله از خاطر من عبور کن ، بسم الله افطار و سحر تو را تبسم کردم ای جانِ جهان ! ظهور کن ، بسم الله @raziolhossein
ای‌کاش‌که‌صاحب‌الزْمان برگردد آن‌ پیر به هیبت جوان‌ برگردد یا‌رب سببی ساز که آن بدر تمام تا نیمه‌ی شَهرُالرّمضان برگردد @raziolhossein
نوشته ام نامه ای برای امام مهدی اگر بخواند مرا کفایت کند اگر که سیاهه را در سحر بخواند به غیر پرونده ی گناهم که جمعه با چشم تر بخواند . سلام بابای مهربانم سلام ای یار هم زبانم سلام درمان درد عالم سلام ای جان جان جانم سلام ای لطف بی نهایت سلام ای ملجأ و امانم . اگر چه غم را به بر کشیده فراق را در به در کشیده سبوی چون زهر دوری ات را اگر چه لاجرعه سر کشیده صمیمی و ساده مینویسم دلم برای تو پر کشیده . دعای دستت که شاملم شد همیشه حلال مشکلم شد دعای دست شما دلیل هدایت قلب غافلم شد دعات نور حیات بخش شب زمستانی دلم شد . اگر چه لبریز ننگ و عارم تو را صمیمانه دوست دارم کناره از من مگیر آقا بگیر یک بار در کنارم اگر که مُردم تو را ندیدم بیا ز رأفت سر مزارم.... @raziolhossein