#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
چه کنم بی تو اگر زنده بمانم ، چه کنم
کاش می شد که در این شهر نمانم ، چه کنم
تا سحر خواب نداری و دعا گوی منی
شده بیماری تو قاتل جانم ، چه کنم
مردم از گریه ی تو خسته ، تو از گریه ی من
اشک از دیده ز داغت نفشانم ، چه کنم
من که صد ها گره ی کور به دستم وا شد
گِرِهم روی گره خورده ندانم ، چه کنم
حاضرم جان بدهم چهره ی خود باز کنی
گرچه شرمنده از این روی نهانم ، چه کنم
تا مغیره رسد از راه حسن می لرزد
من به حال پسرم بس نگرانم ، چه کنم
گیرم از کوچه به یادت رفت و آمد نکنم
با در سوخته ی خانه ندانم ! ! ، چه کنم
استخوان های تو بیرون زده لاغر شده ای
چِقَدَرَ پیر شدی یار جوانم ، چه کنم
ای زمین خورده ، علی هست زمین خورده ی تو
بیش از این نیست به تن ، تاب و توانم ، چه کنم
به یقین حرف دلم بود که "انسانی" گفت:
"من زمین خورده ترین مرد زمانم ، چه کنم"
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_شهادت
#حضرت_زینب_اسارت
#دوبیتی
سر ِ تورا به رویِ نيزه آشيان دادند
مرا به مجلس نامحرمان مكان دادند
جماعتي كه نمک خورده یِ علی بودند
به خواهرت سر ِ بازار ِ كوفه نان دادند
#سعيد_خرازی
@raziolhossein
#امام_کاظم_شهادت
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
آسمان را به روی تخته ی در می بردند
تاج سر بود که باید روی سر می بردند
سرو سامان همه بی سر و بی سامان بود
پا به یک سوی ، سر از یک طرف آویزان بود
او درست است که یک همدم و غمخوار نداشت
بدنش روی دری بود که مسمار نداشت
جگرش پاره شده اما به دل تشت نریخت
عضو عضو بدنش هر طرف دشت نریخت
بود زندانی و در مجلس اغیار نرفت
همره اهل و عیالش سر بازار نرفت
کسی از دور به پیشانی او سنگ نزد
گرگ درنده به پیرهن او چنگ نزد
کنج زندان خبر از بزم می و جام نبود
دخترش ثانیه ای در ملاء عام نبود
سر سجاده و در حال سجودش نزدند
هر دو دستش به تنش بود و عمودش نزدند
تن او ماند روی خاک ولی چاک نشد
تیغ خونین شده با پیرهنش پاک نشد
بود مظلوم ولی هفت کفن داشت به تن
گریه میکرد به جسمی که نشد و غسل و کفن
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#امام_حسین_ولادت
جبرئیل آمد از سما امشب ،
می زند از شعف به هم شهپر
همه دنبال او ملائکه ها ،
صف زده گرد خانه ی حیدر
هر چه در آسمان ستاره که هست ،
می درخشند کنار یکدیگر
نکند حق برای دوم بار ،
کرده کوثر عطا به پیغمبر
که نهیبی به خود زدم گفتم ،
من به بیداریم و یا خوابم
که ز گهواره این ندا آمد ،
تو مرا نوکری ،من اربابم
فُطرس از بعد این همه حسرت ،
صاحب بال و پر شد از کَرَمَش
می برد لذت دو عالم را ،
به دو چشمش اگر نهد قدمش
گرچه نا قابلم ولی قلبم ،
شده مشتاق یک نگاه کَمَش
به خدا عاقبت به خیر شود ،
پاگذارد هر آنکه در حرمش
هر که دارد به سینه مهرش را ،
جایگاهش بود بهشت برین
تا قیامت گدای در گاهش ،
پادشاهی کند به عرش و زمین
هر چه در چهره اش نگاه کنی ،
چهره اش جلوه ای ز روی علیست
از میان ملائکه یکسر ،
با نگاهش به جستجوی علیست
خنده اش مو نمی زند با مادر ،
خُلق و خویش به خُلق و خوی علیست
می گشاید همین که آغوشش ،
بوی خوش می دهد که بوی علیست
به علی رفته هر که می نگرد ،
جود و احسان و هم مرام حسین
با دل شیعه می کند بازی ،
از همین کودکی مرام حسین
می کند مثل لاله پیغمبر ،
نوه ی نو رسیده را بویش
به چه عشقی و از تمام وجود ،
شانه مادر زند به گیسویش
هر چه نور بوده در عالم ،
تابَد از پشت پرده ی رویش
اگر این پرده را کنار زند ،
آسمان ها شوند پی جویش
دین و دنیا ببازد آنکس که ،
دوست دارد کسی به غیر حسین
از قیامت دگر نمی ترسد ،
هر که دارد به سینه مِهر حسین
به مسیحی بگو بیا و ببین ،
جلوه ای از خدای عیسی را
ای یهودی ببین به گهواره ،
باعث معجزات موسی را
پیر عیسی بود همین کودک ،
که شفا می دهد مسیحا را
به روی دست مصطفی بینید ،
این تجلی طور سینا را
هر که شد عاشق حسین هرگز ،
حرفی از عشق دیگری نزند
هر که شد گدای کوی حسین ،
در خانه ی دگری نزند
او ردم گر کند خدا نکند ،
یا که از خود جدا ،خدا نکند
هر چه دارم من از عنایت اوست ،
دل به او بسته ام رها نکند
گر چه خوارم اگر چه پَستَم من ،
نکند او مرا دعا نکند
شب میلاد می زنم صدا او را ،
جان دهم گر مرا صدا نکند
جمع ما یک شب از عنایت او ،
اگر او از همه رضا باشد
سال دیگر ولادت ارباب ،
وعده ی ما به کربلا باشد
نگران بود مادرت تا دید ،
بوسه زد مصطفی به حنجر تو
پدرت با خبر از این که شود ،
قطعه قطعه تمام پیکر تو
گریه می کرد مجتبی به آن روزی ،
که جدا می شود زتن سر تو
سر و جان تمام علمیان ،
به فدای تن مطهر تو
شده از کودکی به هر محفل ،
گریه کردن به تو سعادت من
من ز خاک کمترم اگر که شود ،
سر موئی کم از ارادت من
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
قبلهام روىِ تو و خانه ى تو جاىِ من است
ياحسين وِردِ زبانِ من و لبهای من است
مُرده آرند به هر مجلسِ تو ، زنده شَوَد
محفلِ روضه ى تو وادىِ سيناىِ من است
كودكى بيش نبودم ، به تو وابَسته شُدَم
اين هَم از مَرحَمَتِ مادرِ مولاىِ من است
هَر زَبانى كه"سه"بار عَرضِ سلامَت گويد
بارِ سِوّم نَشُده اَشك به سيماىِ من است
همه ى دِلخوشىِ من به تو و مادرِ توست
گريه كردن به شُما لَذّتِ دُنياىِ من است
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#بیست_و_یکم
فـرق مــرا تــو طــاقـت دیــدن نداشتـی
هجده سـر بـریـده ببینـی چـه می کنی
اینجـا همه بـه گریه ى تـو گریه می کنند
خنده به اشک دیده ببینی چه می کنی
خون ریزد از شکاف سرم خون جگر شدى
جسمى بخون تپیده ببینى چـه مـی کنى
تو یکسره به چشم پدر بوسـه مـی زنـى
تـیـرى درون دیـده ببینـى چـه مـی کنـى
وقتـى کــه می رسد ز شریعه، حسین را
بـا قـامتـى خمیـده ببینـى چـه مـی کنـى
طفـلان در بـــه در بـــه بیـــابـــان کـــربـلا
چون آهوى رمیـده ببینـى چـه مـی کنى
یک ضربـه زد بـه فـرق سـرم راحتـم نمـود
تـو قتـل صبـر، دیـده؟، ببینى چه می کنى
مـن پیـکرم بـه غیـر سـرم لطمـه ایى ندید
جسمی گلـو بریـده ببینی چه می کنی ...
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
زَهرى اُفتاده بجانم كه نمانَداثرم
دست وپاميزنم ونيست كنارم پدرم
جِگرم پاره شُد، اَمّا به دِلِ تَشت نريخت
خواهرى نيست مَرا لَختِه ببيند جِگرم
زَهر در آب نمود و آب را زَهرَم كرد
روزه بودَم من و اِفطار به دِل زَد شَررَم
مى كِشَم سينه و دِل را به زَمين ميخَندد
فَرقى انگار ندارد كه چه آيد بِسَرَم
آب آوَرد زَنى ، يادِ هِلال اُفتادم
كَربَلا آن به آن ميگُذَرَد از نَظَرَم
خاكِ اين حُجره كُجا و تَهِ گودال كُجا
به تَنَم نِيزِه نَخُورده است وجُدانيست سَرَم
پِدَرَم بود ، مَرا بِينِ عَبا مى پيچيد*
گرچِه پاشيده زِهم نيست تَنَم دورو بَرَم*
#سعید_خرازى
@raziolhossein
#امام_باقر_شهادت
لاله زارى كه به خون بود شناورديدم
هم سَرِبى بَدن و هم تنِ بى سرديدم
حَسَن ازواقعه ى كوچه نه شب داشت نه روز
آنچه را ديدحسن منكه مكرّر ديدم
غارتِ خيمه به سختىِ امان نامه نبود
من جِگر خون شُدَنِ ساقىِ لشگرديدم
مى دَويدم ، كه نِگاهم به مَزارى اُفتاد
عدّه اى را زِ پِىِ ، غارتِ گوهر ديدم
نِيزه دارى به پَسِ خيمه زمين راميگشت
كز دلِ خاك در آوردَنِ اصغر ديدم
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_محسن_شهادت
#محسنیه
باغبانى همچومن شرمنده ازگُلها نشُد
غُنچه ى نشكُفته ام گُلبرگهايش وا نشُد
آشيانى را كه با هم ساختيم آتش زدند
هر چه پيغمبرص سفارش كرده بود اِجرا نشُد
پاىِ نا مَحرَم نبايد باز ميشُد در حَرَم
با تمامِ قُدرتم مانِع شُدَم ، اَمّا نشُد
ضَربه اى با پا به دَر زَد، سخت پهلويم شكست
بعد از آن زهرا براى تو دگر زهرا نشُد
ريسمان را باز مى كردم ، اگر قُنفُذ نَبود
با غَلافِ تيغ مُحكَم زد، به دستم وا نشُد
در ميانِ شُعلِه ها دِلواپَسِ زينب
شُدم
دود بود و ، هرچه گَشتَم دُخترَم پِيدا نشُد
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#امام_عسکری_شهادت
زهر افتاده به جان جگرم مهدی جان
لرزه انداخت ز پا تا به سرم مهدی جان
به لب خشک پدر آب گوارا برسان
که من از سوز عطش شعله ورم مهدی جان
قدح آب همینکه به لبم شد نزدیک
غم لب های حسین زد شررم مهدی جان
قبل از آنی که به دل زهر اثر بگذارد
کشته از صحنه ی دیوار و درم مهدی جان
لحظه ای نیست عزیزم که تداعی نشود
وقعه ی کرب وبلا در نظرم مهدی جان
زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب
خون قلبم چکد از چشم ترم مهدی جان
میدرخشد رخ ماه تو بیاد آوردم
سر نورانی هجده قمرم مهدی جان
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#امام_عسکری_شهادت
مهدى بیا كه رفتنیَم، راهِ چاره نیست
جُز تو، به آسمانِ ولایت ستاره نیست
آبى به كامِ خُشكِ منِ تشنه لب رسان
در كارِ خِیر، حاجتِ هیچ اِستخاره نیست
بِنشین كنارِ بسترم اى میوه ى دِلَم
فُرصت به قَدرِ دیدنِ رویت دوباره نیست
آه از دَمى كه حضرتِ حیدر به خانه دید
در گوشِ مادرم اثر از گوشواره نیست
مهدى بِدان كه بِینِ مُصیباتِ كربلا
جانسوزتر زِ حَلقِ پاره ى آن شیرخواره نیست
جَدّ غَریبِ من، بَدَنَش پاره پاره شُد
امّا بِه گِردِ من خَبَرى از سَواره نیست
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #احراق_بیت #هجوم
باغبانی مثل من شرمنده ازگلها نشد
غنچۀ نشکفتهام گلبرگهایش وا نشد
آشیانی را که با هم ساختیم آتش زدند
هر چه پیغمبر سفارش کرده بود اجرا نشد
پای نامحرم نباید باز میشد در حرم
با تمام قدرتم مانع شدم امّا نشد
ضربهای با پا به در زد سخت پهلویم شکست
بعد ازآن، زهرا برای تو دگر زهرا نشد
پشت در افتاده بودم خصم در را میفشرد
یاعلی گفتم که برخیزم، ولی تنها نشد
بین آتش ناگهان دلواپس زینب شدم
دود میدیدم فضا را، دخترم پیدا نشد
ریسمان را باز میکردم اگر قنفذ نبود
با غلاف تیغ محکم زد به دستم، وا نشد
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
چه کنم بی تو اگر زنده بمانم ، چه کنم
کاش می شد که در این شهر نمانم ، چه کنم
تا سحر خواب نداری و دعا گوی منی
شده بیماری تو قاتل جانم ، چه کنم
مردم از گریه ی تو خسته ، تو از گریه ی من
اشک از دیده ز داغت نفشانم ، چه کنم
من که صد ها گره ی کور به دستم وا شد
گِرِهم روی گره خورده ندانم ، چه کنم
حاضرم جان بدهم چهره ی خود باز کنی
گرچه شرمنده از این روی نهانم ، چه کنم
تا مغیره رسد از راه حسن می لرزد
من به حال پسرم بس نگرانم ، چه کنم
گیرم از کوچه به یادت رفت و آمد نکنم
با در سوخته ی خانه ندانم ! ! ، چه کنم
استخوان های تو بیرون زده لاغر شده ای
چِقَدَرَ پیر شدی یار جوانم ، چه کنم
ای زمین خورده ، علی هست زمین خورده ی تو
بیش از این نیست به تن ، تاب و توانم ، چه کنم
به یقین حرف دلم بود که "انسانی" گفت:
"من زمین خورده ترین مرد زمانم ، چه کنم"
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_شهادت
#حضرت_زینب_اسارت
#دوبیتی
سر ِ تورا به رویِ نيزه آشيان دادند
مرا به مجلس نامحرمان مكان دادند
جماعتي كه نمک خورده یِ علی بودند
به خواهرت سر ِ بازار ِ كوفه نان دادند
#سعيد_خرازی
@raziolhossein
#امام_کاظم_شهادت
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
آسمان را به روی تخته ی در می بردند
تاج سر بود که باید روی سر می بردند
سرو سامان همه بی سر و بی سامان بود
پا به یک سوی ، سر از یک طرف آویزان بود
او درست است که یک همدم و غمخوار نداشت
بدنش روی دری بود که مسمار نداشت
جگرش پاره شده اما به دل تشت نریخت
عضو عضو بدنش هر طرف دشت نریخت
بود زندانی و در مجلس اغیار نرفت
همره اهل و عیالش سر بازار نرفت
کسی از دور به پیشانی او سنگ نزد
گرگ درنده به پیرهن او چنگ نزد
کنج زندان خبر از بزم می و جام نبود
دخترش ثانیه ای در ملاء عام نبود
سر سجاده و در حال سجودش نزدند
هر دو دستش به تنش بود و عمودش نزدند
تن او ماند روی خاک ولی چاک نشد
تیغ خونین شده با پیرهنش پاک نشد
بود مظلوم ولی هفت کفن داشت به تن
گریه میکرد به جسمی که نشد و غسل و کفن
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#امام_حسین_ولادت
جبرئیل آمد از سما امشب ،
می زند از شعف به هم شهپر
همه دنبال او ملائکه ها ،
صف زده گرد خانه ی حیدر
هر چه در آسمان ستاره که هست ،
می درخشند کنار یکدیگر
نکند حق برای دوم بار ،
کرده کوثر عطا به پیغمبر
که نهیبی به خود زدم گفتم ،
من به بیداریم و یا خوابم
که ز گهواره این ندا آمد ،
تو مرا نوکری ،من اربابم
فُطرس از بعد این همه حسرت ،
صاحب بال و پر شد از کَرَمَش
می برد لذت دو عالم را ،
به دو چشمش اگر نهد قدمش
گرچه نا قابلم ولی قلبم ،
شده مشتاق یک نگاه کَمَش
به خدا عاقبت به خیر شود ،
پاگذارد هر آنکه در حرمش
هر که دارد به سینه مهرش را ،
جایگاهش بود بهشت برین
تا قیامت گدای در گاهش ،
پادشاهی کند به عرش و زمین
هر چه در چهره اش نگاه کنی ،
چهره اش جلوه ای ز روی علیست
از میان ملائکه یکسر ،
با نگاهش به جستجوی علیست
خنده اش مو نمی زند با مادر ،
خُلق و خویش به خُلق و خوی علیست
می گشاید همین که آغوشش ،
بوی خوش می دهد که بوی علیست
به علی رفته هر که می نگرد ،
جود و احسان و هم مرام حسین
با دل شیعه می کند بازی ،
از همین کودکی مرام حسین
می کند مثل لاله پیغمبر ،
نوه ی نو رسیده را بویش
به چه عشقی و از تمام وجود ،
شانه مادر زند به گیسویش
هر چه نور بوده در عالم ،
تابَد از پشت پرده ی رویش
اگر این پرده را کنار زند ،
آسمان ها شوند پی جویش
دین و دنیا ببازد آنکس که ،
دوست دارد کسی به غیر حسین
از قیامت دگر نمی ترسد ،
هر که دارد به سینه مِهر حسین
به مسیحی بگو بیا و ببین ،
جلوه ای از خدای عیسی را
ای یهودی ببین به گهواره ،
باعث معجزات موسی را
پیر عیسی بود همین کودک ،
که شفا می دهد مسیحا را
به روی دست مصطفی بینید ،
این تجلی طور سینا را
هر که شد عاشق حسین هرگز ،
حرفی از عشق دیگری نزند
هر که شد گدای کوی حسین ،
در خانه ی دگری نزند
او ردم گر کند خدا نکند ،
یا که از خود جدا ،خدا نکند
هر چه دارم من از عنایت اوست ،
دل به او بسته ام رها نکند
گر چه خوارم اگر چه پَستَم من ،
نکند او مرا دعا نکند
شب میلاد می زنم صدا او را ،
جان دهم گر مرا صدا نکند
جمع ما یک شب از عنایت او ،
اگر او از همه رضا باشد
سال دیگر ولادت ارباب ،
وعده ی ما به کربلا باشد
نگران بود مادرت تا دید ،
بوسه زد مصطفی به حنجر تو
پدرت با خبر از این که شود ،
قطعه قطعه تمام پیکر تو
گریه می کرد مجتبی به آن روزی ،
که جدا می شود زتن سر تو
سر و جان تمام علمیان ،
به فدای تن مطهر تو
شده از کودکی به هر محفل ،
گریه کردن به تو سعادت من
من ز خاک کمترم اگر که شود ،
سر موئی کم از ارادت من
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
قبلهام روىِ تو و خانه ى تو جاىِ من است
ياحسين وِردِ زبانِ من و لبهای من است
مُرده آرند به هر مجلسِ تو ، زنده شَوَد
محفلِ روضه ى تو وادىِ سيناىِ من است
كودكى بيش نبودم ، به تو وابَسته شُدَم
اين هَم از مَرحَمَتِ مادرِ مولاىِ من است
هَر زَبانى كه"سه"بار عَرضِ سلامَت گويد
بارِ سِوّم نَشُده اَشك به سيماىِ من است
همه ى دِلخوشىِ من به تو و مادرِ توست
گريه كردن به شُما لَذّتِ دُنياىِ من است
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
زَهرى اُفتاده بجانم كه نمانَداثرم
دست وپاميزنم ونيست كنارم پدرم
جِگرم پاره شُد، اَمّا به دِلِ تَشت نريخت
خواهرى نيست مَرا لَختِه ببيند جِگرم
زَهر در آب نمود و آب را زَهرَم كرد
روزه بودَم من و اِفطار به دِل زَد شَررَم
مى كِشَم سينه و دِل را به زَمين ميخَندد
فَرقى انگار ندارد كه چه آيد بِسَرَم
آب آوَرد زَنى ، يادِ هِلال اُفتادم
كَربَلا آن به آن ميگُذَرَد از نَظَرَم
خاكِ اين حُجره كُجا و تَهِ گودال كُجا
به تَنَم نِيزِه نَخُورده است وجُدانيست سَرَم
پِدَرَم بود ، مَرا بِينِ عَبا مى پيچيد*
گرچِه پاشيده زِهم نيست تَنَم دورو بَرَم*
#سعید_خرازى
@raziolhossein
#امام_باقر_شهادت
لاله زارى كه به خون بود شناورديدم
هم سَرِبى بَدن و هم تنِ بى سرديدم
حَسَن ازواقعه ى كوچه نه شب داشت نه روز
آنچه را ديدحسن منكه مكرّر ديدم
غارتِ خيمه به سختىِ امان نامه نبود
من جِگر خون شُدَنِ ساقىِ لشگرديدم
مى دَويدم ، كه نِگاهم به مَزارى اُفتاد
عدّه اى را زِ پِىِ ، غارتِ گوهر ديدم
نِيزه دارى به پَسِ خيمه زمين راميگشت
كز دلِ خاك در آوردَنِ اصغر ديدم
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیهالسلام
#روز_یازدهم
اينهمه راه دويدم به سوی دلدارم
به اميدی كه در اين دشت برادر دارم
تو دعا كن كه كنار بدنت جان بدهم
فكرِ همراهیِ با شمر دهد آزارم
يک عبا داشتی و خرج علی اكبر شد
با چه از روی زمين جسم تورا بردارم
به وداع من و تو خيره بُوَد چشم رباب
خواندم از طرز نگاهش كه منم دل دارم
خيز و نگذار كه ما را به اسيری ببرند
منكه از راهیِ بازار شدن بيزارم
#سعيد_خرازی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب
#کوفه
سر ِ تورا به رويِ نيزه آشيان دادند
مرا به مجلس نامحرمان مكان دادند
جماعتي كه نمك خوردۀ علي بودند
به خواهرت سر ِ بازار ِ كوفه نان دادند
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_محسن_شهادت
#محسنیه
باغبانى همچومن شرمنده ازگُلها نشُد
غُنچه ى نشكُفته ام گُلبرگهايش وا نشُد
آشيانى را كه با هم ساختيم آتش زدند
هر چه پيغمبرص سفارش كرده بود اِجرا نشُد
پاىِ نا مَحرَم نبايد باز ميشُد در حَرَم
با تمامِ قُدرتم مانِع شُدَم ، اَمّا نشُد
ضَربه اى با پا به دَر زَد، سخت پهلويم شكست
بعد از آن زهرا براى تو دگر زهرا نشُد
ريسمان را باز مى كردم ، اگر قُنفُذ نَبود
با غَلافِ تيغ مُحكَم زد، به دستم وا نشُد
در ميانِ شُعلِه ها دِلواپَسِ زينب
شُدم
دود بود و ، هرچه گَشتَم دُخترَم پِيدا نشُد
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#امام_عسکری_شهادت
زهر افتاده به جان جگرم مهدی جان
لرزه انداخت ز پا تا به سرم مهدی جان
به لب خشک پدر آب گوارا برسان
که من از سوز عطش شعله ورم مهدی جان
قدح آب همینکه به لبم شد نزدیک
غم لب های حسین زد شررم مهدی جان
قبل از آنی که به دل زهر اثر بگذارد
کشته از صحنه ی دیوار و درم مهدی جان
لحظه ای نیست عزیزم که تداعی نشود
وقعه ی کرب وبلا در نظرم مهدی جان
زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب
خون قلبم چکد از چشم ترم مهدی جان
میدرخشد رخ ماه تو بیاد آوردم
سر نورانی هجده قمرم مهدی جان
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#امام_عسکری_شهادت
مهدى بیا كه رفتنیَم، راهِ چاره نیست
جُز تو، به آسمانِ ولایت ستاره نیست
آبى به كامِ خُشكِ منِ تشنه لب رسان
در كارِ خِیر، حاجتِ هیچ اِستخاره نیست
بِنشین كنارِ بسترم اى میوه ى دِلَم
فُرصت به قَدرِ دیدنِ رویت دوباره نیست
آه از دَمى كه حضرتِ حیدر به خانه دید
در گوشِ مادرم اثر از گوشواره نیست
مهدى بِدان كه بِینِ مُصیباتِ كربلا
جانسوزتر زِ حَلقِ پاره ى آن شیرخواره نیست
جَدّ غَریبِ من، بَدَنَش پاره پاره شُد
امّا بِه گِردِ من خَبَرى از سَواره نیست
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #احراق_بیت #هجوم
باغبانی مثل من شرمنده ازگلها نشد
غنچۀ نشکفتهام گلبرگهایش وا نشد
آشیانی را که با هم ساختیم آتش زدند
هر چه پیغمبر سفارش کرده بود اجرا نشد
پای نامحرم نباید باز میشد در حرم
با تمام قدرتم مانع شدم امّا نشد
ضربهای با پا به در زد سخت پهلویم شکست
بعد ازآن، زهرا برای تو دگر زهرا نشد
پشت در افتاده بودم خصم در را میفشرد
یاعلی گفتم که برخیزم، ولی تنها نشد
بین آتش ناگهان دلواپس زینب شدم
دود میدیدم فضا را، دخترم پیدا نشد
ریسمان را باز میکردم اگر قنفذ نبود
با غلاف تیغ محکم زد به دستم، وا نشد
#سعید_خرازی
@raziolhossein