eitaa logo
مجموعه ادبی روایتخانه
706 دنبال‌کننده
707 عکس
86 ویدیو
5 فایل
خانه داستان نویسان انقلاب اسلامی www.revayatkhane.ir ارتباط با ادمین👇 @Revayat_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
📘 داستان‌های سپید مجموعه داستان کوتاه ✍ گروهی از نویسندگان روایتخانه 🌊 داستان‌های سپید، مجموعه داستان‌های کوتاه از گروه نویسندگانی است که دغدغه‌های اجتماعی را دنبال می‌کنند. قهرمان این داستان‌ها می‌تواند هر یک از مخاطبانی باشد که در بزنگا‌ه‌های زندگی‌اش ناچار به تصمیم گیری است. تصمیمی که آینده زندگی او را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
💌 همراهان روایتخانه، سلام 🌱 به مناسبت سالروز قیام گوهرشاد و روز عفاف و حجاب، قصد داریم چند کتابی که با این موضوع مرتبط هستند رو به شما معرفی کنیم! البته معرفی دوباره، چون این مدت بهشون پرداختیم! 🔍 در ادامه برای یادآوری، آدرس فرسته‌هایی که تا الان از این کتاب‌ها براتون منتشر کردیم رو می‌بینید؛ امیدواریم این‌بار حتما به سراغ مطالعه این کتاب‌ها برید!😊 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🔮 قابیل فراموش نمی‌شود ✍ زهرا امینی [روی هر کدوم از عنوان‌ها که کلیک کنید به فرسته‌اش هدایت می‌شوید] معرفی اولیه صدای کتاب نویسنده نوشت (این فرسته، چند تا بخش داره که ما آدرس بخش پایانی رو براتون گذاشتیم، بقیه‌ی اونها رو از روی ریپلای‌ها می‌تونید پیدا کنید😊) معرفی نویسنده بخش اول بخش دوم چرا این کتاب را بخوانیم بازخورد مخاطب 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🧳 مادام محبوبا ✍ مرضیه احمدی [روی هر کدوم از عنوان‌ها که کلیک کنید به فرسته‌اش هدایت می‌شوید] معرفی اولیه صدای کتاب نویسنده نوشت بخش اول بخش دوم معرفی نویسنده مخاطب نوشت تجربه نوشت 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🌊 داستان‌های سپیدگروهی از نویسندگان معرفی اولیه بخش اول بخش دوم 🪴 منتظر بقیه‌ی فرسته‌های معرفی این مجموعه داستان باشید... 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📖 داستان‌های سپید به قلم گروهی از نویسندگان روایتخانه به کوشش 🍼 نویسندگی با چاشنی مادری 🌱 داستان‌های سپید برای ما کلاس دومی‌های استاد بهزاد دانشگر فقط داستان‌هایی با دغدغه‌های زنانه نیست. یادآور روزهایی ست خاطره انگیز، پر از همدلی و همراهی استاد. وارد دوره‌ای از زندگی شده بودیم که با تجربه‌ی لحظات شیرین مادری همراه بود. بیشتر ما تجربه‌ی ا‌ول مادری‌مان بود و ادامه دادن برای‌مان سخت شد. 🔸 آدم‌های زیادی وارد زندگی هر کس می‌شوند. آن‌هایی ماندنی هستند که طعم معرفتشان را در روزهای سخت چشیده‌ای. استاد برای ما از همان آدم‌های ماندگار زندگی‌مان شد. مثل خیلی‌های دیگر نگفت بروید دنبال بچه داری‌تان شما را چه به نوشتن. 🔹 کلاس را در منزل یکی از اعضا برگزار کردیم تا با شرایط جدیدمان جور دربیاید. حاصل آن یک سال تلاش با چاشنی گریه و شادی کودکانمان، شد کتاب داستانهای سپید. 🪴 مجموعه ی داستان کوتاهی که برای پی‌ریزی طرح داستان‌هایش ساعت‌ها گفت‌و‌گو صورت گرفته. داستان‌ها نتیجه‌ی دغدغه‌ها و چالش‌های ذهنی نویسنده در رابطه با همسر، عرف، شرع و جامعه است. در مجموع سعی شده تعارض‌های مرتبط با عفاف زنانه در جامعه ایرانی بازگو شود. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📝 🔸 به نظر شما چه جمع‌های عربی دیگری هست که توجهی به معنای اصلی آن‌ها و به دنبال اون کاربرد آن‌ها نداریم؟ 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 🎧 شما را می‌شنوید! ✂️ ️برش‌هایی از داستان های: 🐢 لاک‌پشت سنگی به قلم و 🪞روبروی یک آینه به قلم 🔍❗️حالا که بخشی از این داستان‌ها رو شنیدید، دوباره نگاهی به تصویرهای معرفی این کتاب که قبلا منتشر کردیم بندازید..😉 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین.. 💬 آقای ما حسین برای این حسین نشده است که ما او را دیده‌ایم، دستش را بوسیده‌ایم، در آغوشش گرفته‌ایم، خاک پایش را سرمه‌ی چشمانمان کرده‌ایم، یا او از نقشه‌هایی که برای رهایی فرزندانش دارد، چیزهایی به ما گفته … نه … ما حسین را دوست داریم به خاطرِ آنکه با نامِ او، عِطرِ نجابت در فضا پراکنده می‌شود؛ عِطرِ ایمان، عطرِ مقاومت در برابرِ ظلم – از این سو تا آن سویِ جهان، از زمین تا ستارگان …. ❗️حتی اگر حسینی هم وجود نداشت، این عطرِ حسینیِ پیچیده در فضا کافی بود تا ما را به ارادتِ حسین و مرکزِ شهادت بکشاند. 🔺این که دستِ من – دست هایِ من – هرگز به قبای حسین نمی رسد [و] به خاطرِ او شمشیر می‌زنم و به هوای وصلِ او با کرور کرور اجنبی می‌جنگم، حسین را حسین نگه می‌دارد. حسین، حسین نشد برایِ آنکه آفتابِ حضورش، سرمازدگانِ بی پناه را گرم کند، داغ کند و بسوزاند؛ بل حسین شد به خاطرِ حضور ازلی‌اش در ذهنِ هرکس که می‌خواهد در راه عدالت شمشیر بزند. 🏷 برشی از کتاب «بر جاده‌های آبیِ سرخ» نوشته‌ی 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
✉️ شما دعوتید به مجلس روضه‌ی اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) 📻 📜روایت کهن، فصل روضه ویژه‌ی ایام عزاداری امام حسین (ع) 📖 کتاب آه بازخوانی ترجمه‌ی نفس المهموم شیخ عباس قمی ✍ ویرایش یاسین حجازی 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
معرفی کتاب آه، ویرایش یاسین حجازی.mp3
3.42M
📻 📜 روایت ِ کهن 🔸قسمت صفرم از فصل روضه معرفی کتابِ «آه» بازخوانی ترجمه‌ی نفس المهموم ✍ ویرایش 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▪️ ... «کوچه ها آشنا شده‌اند» 🔸 دخترم که ازم پرسید: - آشنا هم هست توی مهمانی؟ دوست داشتم برایش از آشناها بگویم، از انواع آشناها. این سوال را قبلا هم پرسیده بود. قبل از خیلی از مهمانی‌ها.خیالش راحت می‌شد اگر اسم چندتا از همبازی‌هایش، چندتا از آشناها را می‌شنید. همه دوست دارند آشنا باشند و آشنا ببینند، محله‌های آشنا، کوچه و خیابان‌های آشنا هم انگار امن‌تر است برای آدم.. 🔹 امروز که توی کوچه و خیابان قدم می‌زدم معنای آشنا شدن کوچه و خیابان را خوب حس می‌کردم. کوچه‌ها که تا دیروز سنگ بودند و آجر، امروز لباس سیاه به تن کرده‌اند و‌ شده‌اند آشنا. در و دیوار خودی شده‌اند به واسطه‌ی سیاه پوش شدنشان، به خاطر عزادار شدنشان برای آشناترین خلق عالم. ... ✍ زینب سنجارون 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📣 🔸استاد «بهزاد دانشگر»، مدیر دفتر ادبیات داستانی حوزه‌ی هنری شدند. ... به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، با حکم علی فروزانفر، معاون هنری حوزه هنری، به عنوان مدیر دفتر ادبیات داستانی حوزه هنری انقلاب اسلامی منصوب شد. ... متن کامل خبر را اینجا بخوانید 😍: https://b2n.ir/h46672 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
💌 🌱 استاد بهزاد دانشگر عزیز این انتصاب شایسته، برای ما اهالی، به شیرینی اولین حضورمان در روایتخانه و آشنایی با شما بود، از صمیم قلب به شما تبریک می‌گوییم و امیدواریم سایه‌ی پدری‌تان همیشه برای روایتخانه و اهالی‌اش بماند 🪴 با آرزوی موفقیت هر چه بیشتر شما از طرف اهالی روایتخانه
حسین رو سوی کوفه داشت.mp3
19.22M
📻 🔸حسین رو سوی کوفه داشت 📜 روایت ِ کهن، 🔸 قسمت اول از فصل روضه کتاب آه بازخوانی ترجمه‌ی نفس المهموم ✍ ویرایش 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
▪️ خوابید در خرابه که تا کاخ ظلم را با ناله یتیمی خود زیر و رو کند.. برای روز سوم، که متعلق به دُردانه‌‌ی اباعبدالله(ع) است.. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▪️ ... «پدر و مادرم به فدایت» 🔸 ده سیزده سال بیشتر نداشتم. کل دهه را هم که روضه‌های برلن می‌رفتیم، برایم کم‌ بود. البته به شرطی که دایی‌جعفر هم آمده باشد. با زهرا دو نفره هم، جمع‌مان جمع می‌شد. سرمان را می‌کردیم زیر چادرهای سیاه و فارغ از هیس و پیس بقیه تا آخر روضه پیک پیک حرف می‌زدیم. از نگاه‌های خیره‌ی مامان متوجه بلند شدن زیاد خنده‌مان می‌شدیم و چند دقیقه‌ای خودمان را جمع می‌کردیم. جمع می‌کردیم یعنی مثل دو تا خانم با وقار چشم‌هایمان را می‌دوختیم به گل‌های قالی و لب‌هایمان را به هم. یکی از همان وقت‌ها بود که صدای مداح خورد به گوشم: «بأبی أنت و أمی» پشت بندش ناله‌زنان صدایش را بلند کرد و چند تایی کنارم ریز ریز گریه کردند. - پدر و مادرم به فدایت 🔹 هنوز چشمم لای گره‌های قالی بود که ابروهایم گره خورد. دیگر به جای صدای مداح صداهای درونم را می‌شنیدم. گیرم من عاشق حسین باشم، چرا از مادر و پدرِ خدا بیامرزم مایه بگذارم؟ اصلا شاید کسی دلش نخواهد فدا شود چه اجباری ست؟ اصلا فدا شدن خودم چه؟ من زندگی‌ام را بکنم و پدر و مادرم را فدا کنم؟ نه هرگز! از آن روز هر موقع زیارت را می‌خواندم این جمله‌اش را درز می‌گرفتم. پدر و مادرم را خیلی دوست داشتم و نمی‌خواستم فدا شوند. کلی خرج‌ام شد تا بفهمم دوست داشتن یعنی فدا شدن. تا بفهمم «بأبی أنت و أمی یا اباعبدلله» بهترین دعا بود در حق‌شان... 🔺خدایا من جاهل! تو اما جباری، جبران کن برایشان... ... ✍ لیلا آصالح 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
معامله‌ حسین با گندمِ ری.mp3
9.53M
📻 🔸معامله‌ی حسین با گندمِ ری 📜 روایت ِ کهن، 🔸 قسمت دوم از فصل روضه کتاب آه بازخوانی ترجمه‌ی نفس المهموم ✍ ویرایش 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane