◇ از این مهر هایی که
تو حرمش تکراری نمیشه💔🥺...!
#سالروز_شهادت_امام_رضا_ع
#اد_ریحان
https://eitaa.com/romanFms
https://eitaa.com/Ceda3f86c0c
رفقا این لینک کانال دوممون هست
خوشحال میشم عضو بشید
توی کانالمون فعالیت های مذهبی خیلی زیادی انجام میدیم🥲🌱
https://eitaa.com/Romanfama
اینم لینک کانال سوممون که رمان مذهبی و عاشقانه داریم😁
نویسنده این رمان فاطمه هست و مطمئنم با خوندنش عاشقش میشید پس حتما عضو بشید و حمایتمون کنید
•°•°ره رو عشق°•°•°
https://eitaa.com/Romanfama اینم لینک کانال سوممون که رمان مذهبی و عاشقانه داریم😁 نویسنده این رمان
گفته باشم به جاهای خوب خوب و هیجانی رسیدیم😈
زائرپنجمیلیونیدرمشهدیعنی :
یهباردیگهثابتکردیمرضاجاناستشاهِمردمایران، رضاخاننه!
https://eitaa.com/romanFms
#وقت_سلام
✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلى
عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ
دعای خروج از ماه #صفر فراموش نشه 🌸
"بسم الله الرحمن الرحیم"
یا سَیّدُ یا سَیّدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَهُ الْمُسْتَنَدُ اِجْعَلْ لی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً مَمّا اَنا فیهِ وَاکْفِنی فِیهِ وَ اَعُوذُ بِکَ بِسْمِ اللهِ التّامّاتِ یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ یا رَحْمنُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا خالِقُ یا رازِقُ یا بارِیُ یا اَوَّلُ یا آخِرُ یا ظاهِرُ یا باطِنُ یا مالِکُ یا قادِرُ یا واهِبُ یا وَهّابُ یا تَوّابُ یا حَکیمُ یا سَمیعُ یا بَصیرُ یا غَفورُ یا رَحیمُ یا غافِرُ یا شَکُورُ یا عالِمُ یا عادِلُ یا کَریمُ یا رَحیمُ یا وَدودُ یا غَفورُ یا رَؤفُ یا وِتْرُ یا مُغیثُ یا مُجیبُ یا حَبیبُ یا مُنیبُ یا رَقیبُ یا مَعیدُ یا حافِظُ یا قابِضُ یا حَیُّ یا مُعینُ یا مُبینُ یا جَلیلُ یا جَمیلُ یا کَفیلُ یا وَکیلُ یا دَلیلُ یا حَیُّ یا قَیّومُ یا جَبّارُ یا غَفّارُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا دَیّانُ یا غُفْرانُ یا بُرْهانُ یا سُبْحانُ یا مُسْتَعانُ یا سُلْطانُ یا اَمینُ یا مُؤمِنُ یا مُتَکَبِّرُ یا شَکُورُ یا عَزیزُ یا عَلیُّ یا وَفِیُّ یا قَویُّ یا غَنیُّ یا مُحِقُّ یا اَمینُ .
آمین یا رب العالمين 🌱
🌸| دعای آخر ماه صفر :
((سُبحانَ اللّه یا فارِجَ الهَمِّ وَ یا کاشِفَ الغَمِّ فَرِّجْ هَمِّی وَ یَسِّرْ أمرِی وَ أرحَمْ ضَعفِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی وَ أُرزُقنِی مِنْ حَیْثُ لا أَحْتَسِب یا رَبَّ العَالَمِینَ))
🌸|پیامبر اکرم صلّ الله علیه وآله وسلّم می فرمایند: هر کس مردم را از این دعا با خبر کند در #گرفتاریش #گشایش پیدا می کند .
#فور
#برایهمدعاکنیم
#ماهالربیعالاول
#اد_ریحان
https://eitaa.com/romanFms
درباره آرمان علی وردی هیچ چیزی سختتر از اینکه روی سنگ قبرش نوشته باشه: "محل شهادت تهران" نبود..
#آرمانعلیوردی
من همونم که #هیچوقت کسی ازش #نپرسید چه مرگته🙂🦋🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط ایشون حق داره ازم خون بگیره 😁
•°•°ره رو عشق°•°•°
﷽ ═آغـ ـوـش اܩن بـراבر2═ #پارت۱۴۵ نورا: نگاه بیحالم رو به خیابون دوختم. شاید که برگرده .بارون روی
﷽
═آغـ ـوـش اܩن بـراבر2═
#پارت۱۴۶
محمد :به طرف میز رسول حرکت کردیم.بعد از مدت ها استاد خودش دوباره پشت میزش نشست.داوود هم کنارش به لبه میز تکیه داده بود .هر دو مشغول دیدن مانیتور بزرگی بودن که روش مختصاتی نشون داده میشد . بقیه بچه ها هم هر کدوم طرفی مشغول به کاراشون بودن.اول کنار میز امیرعلی ایستادم و لب زدم: امیرعلی
امیرعلی: جانم اقا
محمد: بازم بگرد و ببین میتونی دنبال ردی از کریمی بگردی یا نه.کریمی جایی هست که حامد زندانی هست.اون دیگه از اونحا بیرون نمیاد چون میدونه احتمال شناساییش هست .پس بگرد دنبال ردی از خودش یا اطرافیانش.
امیرعلی : چشم اقا .
محمد : سری تکون دادم و همراه محسن به طرف میز مرکزی رفتیم.
داوود با دیدنمون سریع از لبه میز جدا شد و سلام کرد .رسول هم نگاهی بهمون کرد و به نشانه احترام بلند شد و سری به نشونه سلام تکون داد.
جوابشون رو دادیم : خب چه خبر؟چیشد؟
داوود: فعلا که هیچ.ردیابی که به ماشینشون وصل کردید خارج از شهر رو نشون میده و فعلا معلوم نیست اونا دارن کجا میرن.
محمد : هوفف خیلی خب .
رسول : نگاهم به مانیتور و گوشم به صحبت های داوود و بقیه بود .با چیزی که دیدم اخمام توی هم رفت .دستم رو بلند کردن و به دست داوود زدم.سریع به طرفم برگشت .با اخم بهش گفتم مانیتور رو ببینه.
داوود:پس چرا وایساده؟؟؟
محمد: چیشده ؟؟
داوود : ردیاب ثابت موند .
محسن : خب اون محلی که ثابت شد کجا هست؟یعنی رسیدن جایی که ما دنبالش هستیم ؟؟
رسول : بدون مکث روی صندلی نشستم و مشغول پیدا کردن مختصات ردیاب شدم.
دکمه رو زدم و منتظر موندم.
فقط امیدوارم جایی که ردیاب ثابت مونده مکان حامد باشه.
از شدت استرس ضربان قلبم بالا رفته بود و نفس تنگی داشتم .
از کشوی میزم یه قرص خوردم و زیر نگاه نگران بقیه دنبال ردی از ردیاب گشتم.
بالاخره اومد اما...
اخمام توی هم رفت و توی دلم لعنتی ای گفتم.داوود متعجب بهم نگاه کرد و بعد هم به مانیتور خیره شد .
داوود : ی...یعنی چی؟؟مگه میشه😥
محمد : داوود چیشده؟
داوود: جایی که ماشین رو پارک کردن و ردیاب نشون میده زیر یه پل هست .دوربین اون تیکه رو نشون نمیده اما اینجور که مشخصه ماشینشون رو عوض کردن .
محمد : لعنتی
رسول : اقا محمد و بقیه رفتن .نمیتونم بزارم به همین راحتی ازدستم فرار کنن.من باید هر کاری که میتونم بکنم تا حامد نجات پیدا کنه.
این مدت اجازه استفاده از دوربین های راهنمایی رانندگی رو داشتیم.
سریع رفتم سراغ دوربین ها.
اون نزدیکی ها دوربینی نبود که درست نشون بده.
جلوتر رفتم و اولین دوربین رو چک کردم.تک تک ماشین هایی که از زیر دوربین رد شدن.
اسم ماشین و پلاک و رنگ هاشون رو نوشتم.رفتم عقب تر.اولين دوربین از اون طرف رو چک کردم.
ماشین هایی که از همون طرف رفتن همگی همونا بودن .
اما این وسط یه ماشین از طرف دیگه ای رفته و هر چی چک میکنم از زیر دوربین اول رد نشده .وسط راه هم هیچ راهی نبوده که بشه از اونجا بیاد .
دنبالش کردم .رسید به یه خیابون که اونجا هم دوباره دوربین نداشت
اَه .همینو کم داشتم.
محمد : با سیستم خودم شروع به ردیاب اون یکی جی پی اس شدم.
ردیاب نشون میده یه کارخونه بیرون از شهره .مختصاتش رو پیدا کردم.خواستم بلند بشم که در به صدا در اومد و داوود و رسول اومدن.منتظر نگاهشون کردم که داوود نیم نگاهی به رسول کرد و رو به من لب زد .
داوود: اقا محل حدودی اونجا رو پیدا کردیم.یعنی در اصل رسول پیدا کرد.
محمد:خب بگید .
داوود:رسول دوربین هارو چک کرده.ماشینشون رو عوض کردن و به طرف مکانی رفتن.رسول تا آخرین جایی که دوربین بوده دنبالشون کرده تارسیده به یه خیابون.ازاونجا به بعد متاسفانه دوربینی نبوده.
محمد:لبخندی زدم و گفتم:خیلی خوبه.حالامنم یه خبر بهتون میدم.ادرس دقیقش رو پیدا کردم.
داوود:نه😧
محمد:اره😁
داوود:وای اقا محمد ایوللل.
چطورپیداش کردی 😮💨
محمد:بااستفاده از ردیاب دوم .
داوود: ردیاب دوم؟؟
محمد : بله ردیاب دوم.ردیابی که وقتی روی زمین افتادم به کف کفش یکیشون چسبوندم.فکرش رو میکردم که ماشین رو عوض کنن.برای همین ردیاب دوم روهم زدم.
رسول:با لبخند و بغض خیره شدم به چشمای اقامحمد.محکم واستوار ایستاده بود وداشت برای ماهم توضیح میداد.
محمد:باسرگيجه ای که بهم دست داد، دستم رو به صندلی گرفتم تانیوفتم.صدای قدم های کسی رو شنیدم و بعدازاون صدای ترسیده داوود .لای پلکام رو رو باز کردم و نگاهی به چهره ترسیده داوود و رسول انداختم.اروم روی صندلی نشستم و لب زدم:چیزی نیست.به خاطر ضربه ای هست که به سرم زدن
داوود:مطمئنید خوبید؟
محمد:بله خوبم.شماهم برید .باید مطمئن بشیم اونجایی که ردیاب دوم نشون داده مکانی هست که حامدهم هست.
داوود:چشم.با اجازه
رسول: به کمک داوود از اتاق بیرون اومدیم.با اصرار زیاد داوود مجبور شدم برم نمازخونه تا یکم استراحت کنم.
♡♡♡♡♡
پ.ن.رسول در جست و جوی حامد😁
پ.ن.ردیاب دوم👊
https://eitaa.com/romanFms
https://harfeto.timefriend.net/17098941770514
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
لینک ناشناس جهت ارسال نظرات زیباتون در مورد رمان 😊
هدایت شده از •°•°ره رو عشق°•°•°
مشخصات کانالمون😉
تولد کانالمون:۱۵آذر۱۴۰۲🎂
♡رمان آغوش امن برادر۱ پارت اول♡
https://eitaa.com/romanFms/20
♡شخصیت های رمان آغوش امن برادر۱♡
https://eitaa.com/romanFms/11
♡خلاصه فصل اول رمان♡
https://eitaa.com/romanFms/5898
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
♡رمان آغوش امن برادر۲ پارت اول♡
https://eitaa.com/romanFms/6002
♡شخصیت های رمان آغوش امن برادر۲♡
https://eitaa.com/romanFms/6292
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
رمان تکیه گاه امن پارت اول
https://eitaa.com/romanFms/3217
شخصیت های رمان تکیه گاه امن
https://eitaa.com/romanFms/3175
💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗
قول آماریمون☺️
https://eitaa.com/romanFms/20490
مدیر کانال#گمنام
نویسنده رمان آغوش امن برادر #سرباز_امام_زمان
نویسنده رمان تکیه گاه امن#بنت_الحسین
ادمین هامون
#استاد_رسول
#اد_عاطی
#دهقان_فداکار
#فدایی_رهبر
#اد_ریحان
#اد_بانوی_دمشق
# کـ🇵🇸رار³¹⁵
#دختریازتبارپاییز
#اد_ایسان
استیکر مخصوص کانالمون
https://eitaa.com/romanFms/5727
https://eitaa.com/romanFms/15880
https://eitaa.com/romanFms/15881
#طنز
#فور
#عکس_خام
#فال_گاندویی
#بک_گراند
#محمد
#رسول
#داوود
#فرشید
#سعید
#امیر
#فیلم_شناسی
#پشت_صحنه
#رضایت
#استیکر_گاندویی
#گیف_گاندویی
#استیکر_محرمی
#گیف_محرمی
#محرم
#گاندو
زاپاس کانالمون
https://eitaa.com/romanmfm
♡ܣܩࡄܢߺ߭ࡏަܝ ܣߊܢߺ࡙ ܝܣ ܝ၄ ࡃࡄࡐ߳♡
باشگاه خباثت
@Bashghah_khebasat
گاندویی ها
https://eitaa.com/Admin_Gando
دختران مهدوی
https://eitaa.com/sfgtik
محبان مهدی
@mohebanmahdi
کوله بار خدایی
https://eitaa.com/Ceda3f86c0c
مهتا
https://eitaa.com/Mahta852
تیرانداز
@SHOOTER_T
چریک رمان
https://eitaa.com/joinchat/1541865829C816e6c203c
قتیل العبرات
https://eitaa.com/GHATIL_ABARAT_3
عشاق الرضا
@oshagh_reza12