eitaa logo
رمان خوب
127 دنبال‌کننده
48 عکس
13 ویدیو
35 فایل
🌼سلام، خیلی خوش آمدین 🌼 https://eitaa.com/joinchat/438960164Ca80a517da3
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی جالب بود که وقتی دیگه هیچ ‌موکبی نبود این موکب های وابسته به انگلیس سه وعده صبحانه، نهار، شام با میان وعده می دادن اونم چه غذایی و چه میان وعده ای! غذای گرم مثل چلو کباب، جوجه کباب کباب ترکی با دلستر و دوغ و نوشابه طبق ذائقه ی هر زائر! میان وعده انواع آش و سوپ و میوه ها...! خلاصه یه جَوی که به جان خودم توی هتل هامون هم اینجوری پذیرایی نمی کنن که اینها پذیرایی می کردن! خیلی از جمعیت هم که مونده بودن یا تازه اومده بودن غذا نداشتن با دیدن این موکب ها چقدر خوشحال می شدن و چقدر دعا بخیرشون می کردن! دلم گرفت تا قلب حرم نفوذ کرده بودن! یکدفعه یاد مظلومیت پیامبر(ص)افتادم که واقعا هر چقدر هم تلاش کردن بفهمونن منافق ظاهری زیبا و خوب داره ولی باطنی پلید اما دریغا از انسانهای ساده لوحی که دینشان در گرو تکه نانی است! موکبشون کنار در ورودی حرم امام حسین (ع)بود! بله می شود کنار حسین(ع) بود ولی با حسین(ع) نبود! بنرهای شخصیت های شخیصشون هم با حالتهای متفاوت معنوی و سواستفاده از احساسات مردم نسبت به سادات و روحانیت در پوزیشن های مختلف نصب داربست ها بود! و مردم ساده لوح بی بصیرت به گمانشان از مال چه روحانی نورانی غذا تناول می کنند! برای لحظاتی هوای موکب های ساده اما پر از معنویت خودمان را کردم! و احساس ضعفی که چرا اینجا موکبی از ما نیست که همراه لقمه نانی کمی بصیرت بدهد! دلم گرفت و شوق زیارتم بیشتر به شوق بصیرت گره خورد وارد حرم شدیم... حرم حسین(ع)... لحظه ایی که گنبد طلایی آقا را دیدم... لحظه ایی که خیلی هاتون درک کردین... لحظه ی ناب و خاص زندگی هر فرد... از صمیم قلبم خواستم هر جا هستم با حسین(ع) باشم حتی مثل امسال گوشه ی خانه... با حسین بودن را فقط کنار حرم نبینم! هنوز داخل نرفته بودم صورتم را برگرداندم و نگاهم گره خورد به گنبد طلایی عباس(ع)... ناخودآگاه زمزمه کردم: ای اهل حرم میر و علمدار نیامد... سقای حسین سید و سالار نیامد... نویسنده: لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚🔜
رفتم سمت ضریح شلوغ بود ولی چون نرده گذاشته بودن داخل صف همه می تونستن زیارت کنن یک ساعتی طول کشید تا نوبت من شد... و لحظه ی زیر قبه... ولحظه ی وصال... دستهای گره خورده به ضریح... و حس ناب شش گوشه و پایین پای حضرت... و یک دل سیر اشک برای اکبر(ع) برای غم اصغر(ع) برای حسین(ع) برای آنان که با بی بصیرتی در لشکری به اسم اسلام و به نام مسلمان، حسین(ع) را دُوردانه ی پیامبرشان را، نه تنها کشتند که تشنه ذبح کردند! خود را مسلمان خواندند و حضرت را خارجی! آخر تحریف و نفوذ تا کجا! با دستهایی که دیگر با قلبم به ضریح گره خورده بود زیر قبه اش دعا کردم خدایا بصیرتی بده که به موقع امامم را یاری کنم... نه بصیرتی بعد از واقعه! و‌حسرت از دست رفته! دل کندن سخت است اما به همان اندازه شوق وصل دوباره اشتیاق آور... راهی حرم حضرت عباس (ع) شدم... و چقدر در مکانی که می دانی جای جایش بال ملائک است و قدم های حضرت زهرا(س) قدم زدن لذت بخش است... لذتی فرا زمینی... رسیدم به علمدار... الان که دارم می نویسم قلبم به یاد آن لحظه تپش نه فریاد می زند! ضریح بالا را برای خانم ها بسته بودن رفتم سمت ضریح پایین هنوز دیوارها خاکی بودن و با معنویتی از جنس نور آغشته... لحظات، لحظات غریبی بود... غم عباس (ع) کم نیست... چند روزی که کربلا بودیم هر روز خورشید با دیدار وصال می تابید هر چند که تا رسیدن به حرم باید شاهد بی بصیرتی ها می بودم و موکب هایی که همه چیز داشتند جز اندکی بصیرت! و مرا یاد همان لشکر اسلامی می انداختند که روبه روی قرآن ناطق ایستادند! اما با گذر از کنار اینها، حس معنویت حرم و زائرهای مخلصی که با تمام وجود اولا فکرشان را خرج حسین(ع) می کردند بعد مال و جانشان رایحه ای جان افزا به روح می بخشید... درست مثل وقت برگشت وقتی سوار اتوبوسی شدیم که راننده اش شاید به اسم سنی بود اما شعور حسینی داشت در کنار شیعه هایی که خود را شاید به اسم حسینی می خوانند و شعور یزدی می پرورانند و ندای جدایی سر می دهند قابل قیاس نیست! روز آخر از ارباب خداحافظی نکردیم سلامی دادیم به رسم خودشان تا امید و آرزوی وصال دوباره باشد... السلام علیک یا اباعبدالله.... درست یادم هست وقتی سوار همان اتوبوس شدیم راننده ضبط ماشینش را روشن کرد و‌ من همراه با همان صوت که گذاشته بود به عربی و فارسی همراه مداح آرام زمزمه می کردم و اشک بدرقه ام می کرد... پایان والعاقبة للمتقین نویسنده: لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚🔜
🔅بسم‌الله الرحمن الرحیم 🔅 🔴 ... روایت میدانی (۱) روز چهارشنبه ٣٠ شهریور است، صبح زود است که راهی صدا و سیما می‌شوم، حراست ورودی کارت ملی می‌خواهد، تقدیم می‌کنم، بعد بررسی سیستمی، می‌گوید ساختمان معاونت سیما را بلد هستی؟ می‌گویم نه. آدرس می‌دهد و بعد می گوید: لطفا حقیقت را بگو! لحظه‌ای به فکر فرو می‌روم که یعنی چی که بوق ماشین عقبی بسمت جلو هلم می‌دهد. به استودیو ١١ میرسم، هماهنگی با مجری و ارکان دیگر برنامه انجام می‌شود و ٧:٣٠ روی آنتن. از همان اول فضای بحث متفاوت است و مجری محترم مشخص است که نمودارهای ذهنی‌اش بهم ریخته، اما همراهی می‌کند و جایگاه دفاع مقدس را در جامعه امروز و نحوه رجوع به آن را می‌گویم و ثقل بحث اینجاست که : "برای برداشتن گام‌های درست در آینده باید گذشته را به درستی شناخت وگرنه آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار می‌گیرد" برنامه تمام می شود، راهی محل کار می‌شوم، به کارهای پیشرفت منطقه‌ای و... می‌پردازم، خبر شلوغی‌ها بالا گرفته است، عصر شده و به سرم می‌زند بروم کف میدان شاید بشود با این دهه هشتادی‌ها که می‌گویند آتش بیار معرکه شده‌اند صحبت کرد، تجربه ٨٨ تا ٩٨ هست، آنجایی که وقت می‌گذاشتیم قبل از شلوغ شدن و تاریکی بعضی‌ها رها می‌کردند و برمی‌گشتند! می روم خ.حجاب و به سمت کشاورز قدم می‌زنم، تیپ ضایع پیراهن دوجیب با شلوار کتان جلب توجه می‌کند و همان اول مقداری متلک چیزدار نصیبم می‌شود، همین اول می‌فهمم این‌ها کلماتشان هم متفاوت است. کشاورز را رد می‌کنم، به تقاطع وصال-ایتالیا می‌رسم، جمعیتی که شعار می‌دهند در حال بیشتر شدن هستند، سراغ یک گروه مشترک دختر و پسر می روم، به شانه یکی از پسرها می‌زنم، برمی‌گردد: - یا علی ریشو؟ - محمد هستم و دست دراز می کنم. - دست می دهد، ارسلان هستم. - کجا بسلامتی؟ - مأموری؟ اسلحه داری؟ دست‌بند؟ - نه هیچکدام. می‌خوام باهاتون بیام - ما داریم میریم انتقام بگیریم، به قیافت نمیاد - چرا اتفاقاً منم میخوام انتقام بگیرم - دختر بدون روسری با رنگ سبز فانتزی: بابا حاجی به قیافت نمیاد ما رو اسکل نکن - نه به جان مسیح علینژاد، منم دنبال انتقامم؟ -ععع ایول مسیح رو میشناشی؟ حالا دیگر همراهشان شده‌ام. من بینشان هستم. این اولین بار است که اینگونه بین دختر و پسرها هستم. - آره، می‌شناسم، ولی به من یکی دیگه گفته بیام برای انتقام؟ - کی؟ - - کیه؟ - از مسیح باحال‌تره؟ اصلاً مسیح فقط زر میزنه؟ - درست حرف بزن! مسیح خط قرمز ماست! - یکی‌شان سریع دارد در گوگل سرچ می‌کند و با دو تا فحش رکیک به مسئولان می‌گوید: قطعه لامصب ببینم حسین علم الهدی کیه؟ - گفتم که باحالتره!اصلا حسین ما آدم کشته و بدجوری انتقام گرفته! - دمش گرم از حکومتی‌ها زده؟ - آره از اون بالایی‌ها؟ - حاجی عکسش رو نداری؟ - محمد هستم - ما بگیم ممد؟ - بفرما ادامه دارد ... 📚 @rommanekhoobe
🔴 ... روایت میدانی (۲) - یه خانم می‌آید جلویم، گوشی بدست، از حسین که حکومتی زده بگو، میخوام با صدایت پادکست درست کنم برای مبارزه! - اینطوری نمیشه بیایید یه گوشه. می‌پیچیم تو یه فرعی کنار جوب می‌شینیم! به چشم ١٠ نفر میشن، خیلی مهربون و توی هم نشستن و هنوز ننشسته سیگارها تعارف می‌شود، به من هم تعارف می‌کنند، میگم تو ترکم، می‌خندن - ارسلان: بگو می‌خوایم بریم - شروع می‌کنم و خاطرات مبارزه و کشتن ساواکی‌ها در کرمان و... را برایشان می‌گویم، آرام آرام چهره‌ها متفاوت می‌شود، یکی‌شان بلند می‌شود و دوتا فحش خاردار می‌دهد و می‌رود. اما بقیه نشسته‌اند و من داغ‌تر حرف می‌زنم تا شهادت حسین علم الهدی زیر شنی‌های تانک. - یکی از دخترها شالش را سرش می‌کند، پسری دارد با ته سیگارش با زمین بازی می‌کند که ناگهان چند نفر دنبال چند زن و مرد هستن که مشخص است حرفه‌ای هستند هر دوطرف، با صدای این اتفاق همه حساس می‌شویم. - یکی از دنبال‌کننده‌ها که با لباس عملیات مشکی s313 هست تا ما را می‌بیند جلو می‌آید، چه غلطی می‌کنید اینجا؟ سرم را بلند می‌کنم : من مسئولشان هستم. - شما؟ - دوست شما! - پاشید متفرق شید بزن بزن شروع شده - دختر و پسرها و من بلند می‌شویم، یکی‌شان جلو می‌آید خیلی نزدیک، لباس s313 کنار من است، ممد آقا اینو رد کن بره وگرنه درگیر میشیم - دست برادر s313 را می‌گیرم، کنارش می‌کشم، حرف می‌زنم و میگم دنبال چی هستم! دنبال اینکه قبل شدت گرفتن درگیری‌ها و تاریکی ولو یک نفر شده را رد کنم برود خانه! - به من نگاه می‌کند: بخدا تازه از اربعین و موکب داری آمده‌ام، خسته و داغان، خدا خیرت بدهد، هر گلی زدی به سر خودت زدی... و میرود - برمی‌گردم، از جمعیت ١٠ نفره دختر و پسرها، ٧ نفر مانده‌اند. - می‌گویم: نمی‌خواید برید تظاهرات مگه؟ - با مدل مسیح بریم یا حسین؟ -انتخاب با خودتان؟ - سر دوراهی گیر افتاده‌اند! دخترها بیشتر تو فکر هستن - یه جمله میگم وخداحافظی می‌کنم: حسین قبل اینکه شما بیایید خودش رو براتون فدا کرده و جون داده اما مسیح اون طرف نشسته و من و شما رو انداخته به جون هم - یکی از پسرها: بس که این مسیح فلان فلانه... خداحافظی می‌کنم که بروم، سه نفرشان با من می‌آیند، نزدیک فسلطین هستیم، دیگر حریف سوال‌هایشان در مورد حسین علم الهدی نیستم، مسیر را می‌برم سمت کتابفروشی سر میدان فلسطین، سه جلد"سفر سرخ"می‌خرم، یکی برای دختر خانم، دوتا برای پسرها می گویم: این شما و این حسین ... - می‌زنیم بیرون، می‌خواهم جدا بشوم، دختر خانم جلو می‌آید: - اسمم فاطمه است، تو گروه مینا صدایم می‌کنند. - عکس فاطمه خودم را نشان می‌دهم که منم یک فاطمه دارم. - بغضش می‌ترکد، خوش به حال فاطمه که بابایی مثل تو دارد... می‌خواهد حرف بزند، نمی‌تواند. پسرها سرشان پایین است... - دیگر وقت گذشته و هوا دم تاریکی است، میگم چه می‌کنید؟ - هر سه می‌گویند برمی‌گردیم خانه حسین بخوانیم. اما فاطمه یا همان مینا حالش فرق می‌کند. شماره می‌خواهند، می‌دهم ... - خداحافظی می‌کنیم، حالا اول طالقانی بسمت ایرانشهر هستم، اشک‌هایم می‌ریزد که چقدر کم‌کاری کرده‌ام برای این دهه هشتادی‌ها، حرف فاطمه (مینا) مثل پتک در مغزم کوبش دارد ... یک جواب دارم فعلا: در کنار همه دشمنان و ... من هم مقصرم ... و یک جمع‌بندی: فردا زودتر بیایم شاید بتوانم بیشتر اثرگذار باشم ... روایت از محمد علیان 📚 @rommanekhoobe
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 تو رو خدا این کثافتو همینجا نگه دارید، من نمی‌تونم این عوضیو تحمل کنم، بیاد بیرون می‌کشمش! 🔹 داستان زندگی ادمین کانال داعش در ایران 🎙 نمونه ی کتاب صوتی مار و پله 🔻 دریافت از لینک زیر: https://yamcag.ir/maropelle/ @Modafeaneharaam
📖 معرفی کتاب صوتی 🎧 کتاب صوتی مار و پله 🔸 داستان زندگی ادمین کانال داعش در ایران 🔊 پر مخاطب ترین کتاب صوتی یم 📝 نویسنده: فائقه میرصمدی 🎙 کتاب‌خوان: فاطمه سلیمانی ▫️انتشارات شهید کاظمی 📢 @nashreshahidkazemi 🔻 دریافت از لینک زیر: https://yamcag.ir/maropelle/ @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 چقدر خوبه که «حجاب» رو اینطور تبیین کنیم، نه سطحی و مقایسه کردن زنان با آبنبات و ماشین، یا توجیه اینکه حجاب سبب زیبایی میشه!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاقبت لیدر اعتراضات دانشجویی دیروز، آینه‌‌عبرت معترضین دانشجویی امروز 📍 رئیس ستاد جوانان میرحسین موسوی در انتخابات ۸۸ بود؛ او هم روزی سرسختانه مبارزه می‌کرد، برای تصوراتی مثل: تقلب انتخاباتی، خفقان و نداشتن آزادی، دیکتاتوری رهبری و سرکوبگری لباس‌شخصی‌ها، کشتن نداآقاسلطان توسط عوامل نظام، احساس فلاکت ایرانی و... 📍وی پس از دستگیری و محکومیت به حبس، هنگام مرخصی از کشور فرار کرده و حالا پس از مدتی زندگی در کشور فرانسه(مهد به‌اصطلاح آزادی غربی) برای شما از تغییرات تصورات خویش روایت می‌کند... 🎞برشی از مستند الف‌الف‌، پاریس ✍ای‌کاش این مستند در دانشگاه‌ها و خوابگاه‌های دانشجویی اکران و حول آن کرسی آزاد اندیشی برگزار شود؛ شاید اینبار جوانان کمتری فریفته‌ی سناریوی مشترک انتخاباتی دموکرات‌های آمریکایی و لیبرال‌های ایرانی شوند 🖌محمد جوانی @baghghezendegi
✅ رمان بی نظیر تنها گریه کن 🔰 در تقریظ رهبر انقلاب بر حاشیه کتاب تنها گریه کن آمده است: «با شوق و عطش، این کتاب شگفتی‌ساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقه‌ی تدوین و گردآوری، عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علوّ و رفعت .. هیچ سرمایه‌ی معنوی برای کشور و ملّت و انقلاب برتر از اینها نیست. سرمایه‌ی باارزش دیگر، قدرت نگارش لطیف و گویایی است که این ماجرای عاشقانه‌ی مادرانه به آن نیاز داشت.» https://oniketab.ir/product/tanha-gerye-kon 🤵🏻 سفارش کتاب و مشاوره : @admin_Oniketab
✧📚✧✧ ﷽ ✧✧📚✧ 📚کتاب ماجرای سیب قرمز 📗این داستان مفهوم قرآنی را برای کودکان به تصویر می‌کشد. 📖در داستان این کتاب، ریزمیزوی گرسنه یک سیب بزرگ پیدا می‌کند. اما در راه برگشت به لانه اش اتفاقات بسیار جالبی برای ریزمیزو و سیب، می افتد. به شما پیشنهاد میکنم حتما کتاب رو تهیه و داستان زیبای آن را بخوانید‌. 🔺مناسب کودکان ۷تا۹ سال ✍نویسنده: خانم کلرژوبرت ▪️ناشر: به نشر @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
کانال باغ زندگی👇👇👇 @baghghezendegi
ابتدای رمان چایت را من شیرین می کنم
👇🏻🎵📚کتب صوتی رایگان سایت نمکتاب🤩 (خانه‌ی کتاب‌های خوب) 👇🏻 🔹کتاب صوتی «طِیّب» در ۶ قسمت 🔸 کتاب صوتی «شُنام» در ۷ قسمت 🔹 کتاب صوتی «سایه‌ی شوم» در ۱۲ قسمت 🔸کتاب صوتی «راز درخت کاج» در ۵ قسمت 🔹کتاب صوتی «پدر، عشق، پسر» در ۷ قسمت 🔸 کتاب صوتی «کوچک اما پهلوان» در ۶ قسمت 🔹 کتاب صوتی «استاد عشق» در ۷ قسمت 🔸 کتاب صوتی «نورالدین پسر ایران» در ۲۰ قسمت 🔹 کتاب صوتی «خاطرات مستر همفر» در ۱۰ قسمت 🔸 کتاب صوتی «مسیح کردستان» در ۷ قسمت 🔹 کتاب صوتی «خط مقدّم» در ۵ قسمت 🔸 کتاب صوتی «خاک‌های نرم کوشک» در ۵ قسمت 🔹 کتاب صوتی «پسرک فلافل‌فروش» در ۱۰ قسمت 🔸 کتاب صوتی «پایی که جا ماند» در ۱۵ قسمت 🔹 کتاب صوتی «شاهرخ، حر انقلاب اسلامی» در ۵ قسمت 🔸 کتاب صوتی «حماسه‌ی حسینی» در ۱۴ قسمت 🔹 کتاب صوتی «هم‌رزمان حسین» در ۱۰ قسمت 🔸کتاب صوتی «من زنده‌ام» در ۱۱ قسمت 🔹 کتاب صوتی «صلح امام حسن علیه‌السلام» در ۳۹ قسمت 🔸 کتاب صوتی «فطرت الهی» در ۶ قسمت 🔹 کتاب صوتی «فرنگیس» در ۵ قسمت 🔸کتاب صوتی «خاطرات عزت‌شاهی» در ۱۴ قسمت 🔹 کتاب صوتی «اعتراف غلامان» در ۶ قسمت 🔸کتاب صوتی «سه دقیقه در قیامت» در ۱۴ بخش 🔹 کتاب صوتی «انسان ۲۵۰ ساله» در ۱۵ قسمت 🔸 کتاب صوتی «عبد صالح خدا» در ۱۱ قسمت 🔹 کتاب صوتی «عباس دست طلا» در ۹ قسمت 🔸کتاب صوتی «مهاجر مهربان (شهید دقایقی)» در ۴ قسمت 🔹 کتاب صوتی «چُغک» در ۹ قسمت 🔸کتاب صوتی «عدل الٰهی» در ۱۷ قسمت 🔹کتاب صوتی «کیمیاگر» در ۱۱ قسمت 🔸 کتاب صوتی «داستان بشارت» در ۵ قسمت 🔹 کتاب صوتی «آزادی معنوی ۱ و ۲» در ۲۳ قسمت 🔸کتاب صوتی «خون دلی که لعل شد» در ۱۵ بخش 🔹 کتاب صوتی «علی از زبان علی» در ۲۷ قسمت 🔸 کتاب صوتی «داستان‌های برگزیده و جذاب از کتاب سلام بر ابراهیم» در ۱۸ قسمت 🔹 کتاب صوتی «سلام بر ابراهیم ۲» در ۵ قسمت 🔸 کتاب صوتی «نیمه‌ی پنهان ماه (شهید ناصر کاملی)» در ۲ قسمت 🔹 کتاب صوتی «نیمه‌ی پنهان ماه (شهید عبدالحسین برونسی)» در ۲ قسمت 🔸کتاب صوتی «نیمه‌ی پنهان ماه (شهید ابراهیم امیر عباسی)» در ۲ قسمت 🔹کتاب صوتی «نیمه‌ی پنهان ماه (شهید آب‌شناسان)» در ۲ قسمت 🔸 کتاب صوتی «نیمه‌ی پنهان ماه (شهید محمدابراهیم همت)» در ۲ قسمت 🔹 کتاب صوتی «نیمه‌ی پنهان ماه (شهید سیدکمال قریشی)» در ۲ قسمت 🔸کتاب صوتی «نیمه‌ی پنهان ماه (شهید حمید باکری)» در ۲ قسمت 🔹کتاب صوتی «نیمه‌ی پنهان ماه (شهید مهدی باکری)» در ۲ قسمت 🔸 کتاب صوتی «بینوایان» در ۱۳ قسمت 🔹کتاب صوتی «شازده کوچولو: روایت عشق و جستجو برای درک حقیقت» در ۲ قسمت ‌ ‌ ✨📚نمکتاب خانه کتاب‌های خوب📚✨
بیش از یکصد کتاب جذاب و رایگان 📗حاج قاسم 📒آن سوی مرگ 📕انسان ۲۵۰ ساله 📘خداحافظ سالار 📗 سه دقیقه در قیامت و.... اینجا گوش دهید👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2081751040C3711ba0d03
⛔️رمان بالاخره چاپ شد⛔️ کتابی از محمد رضا حدادپور جهرمی: 🔺دو ماه آخر منتهی به مرگ مهسا چه اتفاقی افتاد که دشمن را به هم ریخت و اینقدر عصبانی شد⁉️ (کمتر کسی درباره آن دو ماه و ضربه شصت دستگاه‌های امنیتی ایران به منافقین و سلطنت‌ها اطلاع داره و همه معمولا از بعد از مرگ مهسا درجریانند) 🔺چرا حامی اصلی جنبش زن‌ زندگی آزادی، برخی شبکه‌های خانگی بودند⁉️ دشمن از کی دست به کار شد⁉️ چرا بهترین و نزدیک ترین راه برای مقصودش را سینما و شبکه‌های خانگی دانست و انتخاب کرد⁉️ 🔺 نقش خاندان پهلوی و سلطنت طلبان در این ماجرا چه بود⁉️ موساد اسرائیل چرا نوردخت پهلوی را برای رهبری ارتش زنان آزاد ایران انتخاب کرد⁉️ 🔺 دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی ایران از کی متوجه شدند⁉️ چگونه توانستند کاری کنند که سلطنت طلبان و منافقین و دیگر گروهک‌های تجزیه طلب، هیچ وقت به وحدت و اتفاق نظر نرسند⁉️ 🔺 زهر چشم اساسی دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی ج.ا.ایران از سلطنت طلبان و منافقین چه بود⁉️ چرا منافقین مخصوصا کومله تصمیم گرفت دوزِ خشونت ها را به طرز بی‌سابقه‌ای بالا ببرد⁉️ چرا جمهوری اسلامی زیر بار حکومت نظامی نرفت⁉️ و ابتکار سربازان گمنام امام عصر ارواحنا فداه در این خصوص چه بود⁉️ و از همه مهم‌تر 👈 بهائیت کجای ماجرا بود⁉️ و چرا هر وقت سخن از مسائل ضدفرهنگی و ابتذال و آشوب‌ در فضای حقیقی و مجازی کشور به میان می‌آید، نام نحس بهائیت شنیده میشود⁉️ و ده‌ها مطلب ریز و درشت دیگه... سایت عرضه آثار و سفارش کتاب تقسیم با ۱۰ درصد تخفیف و تحویل درب منزل: www.haddadpour.ir
عشقی_که_حسین_به_ما_داد بعد از پیاده روی سه روزه، عمود به عمود از نجف به کربلا رسیدیم. در طول راه سیراب این همه عشق و محبت عاشقان به زوار حسین بودیم. در خانه‌ای که موکب بود با قدم‌های تاول زده ولو شدیم. در لحظه رسیدن، خانم خانه برایمان شربت آبلیمو خنک آورد. به یاد لب تشنه اهل خیام حسین نوشیدیم.چه روز سختی بود عاشورا، روزی به درازای تاریخ.شربت سرد تاری چشمم را که از شدت گرما حادث شده بود، برطرف کرد. صدا و چهره خانم خانه آشنا بود. بعد از چهل سال خیلی تغییر کرده بود. روز‌هایی که صدام ملعون آن‌ها را به گناه ایرانی بودن از عراق رانده بود.کسانی که اجدادشان ایرانی بودند. سال ۶۱ بود. ما در خانه‌ی نیمه سازی زندگی می کردیم.از مسجد خبر دادند اگر اتاق خالی دارید در اختیار عراقی‌های رانده شده بگذارید. دو تا اتاق تحویلشان شد.یک خانواده شش نفره بودند. پدر و مادر و یک دختر با سه تا پسر. چند سال باهم زندگی کردیم . پدر در کربلا طلافروشی داشت .صدام سه تا از پسرهایش را گروگان گرفت . بقیه را از عراق بیرون کرد. اموال آن‌ها را مصادره کرد. خیلی سخت است در دیار خودت عزیز باشی و امکانات رفاهی داشته باشی. هر کدام از فرزندان برای خود اتاقی داشته باشند. حالا مجبور بود با کمترین امکانات در کشوری که برایش غربت بود به رایگان زندگی کند. از فرزندان اسیرش بی‌خبر بود. آن روزها ماهم خانه به آن‌ها سپردیم و به هجرت برای تبلیغ رفتیم. بعد از سال‌های جنگ وقتی برگشتیم آن‌ها از خانه ما رفته بودند. از سرنوشتشان اطلاع نداشتم. حالا که در خانه‌شان خسته و کوفته راه بودیم، یک دیگر را پیدا کرده بودیم. در آغوشش گرفتم من را نمی‌شناخت. لب زدم ابولهوش اهلا و سهلا مرحبا. صدایم را شنید تاز یاد آن روزهای با هم بودن افتاد. اشک از چشمانش سرازیر شد.تنها کلام عربی که از یاد گرفته بودم ابولهوش بود. من را با عنوان ابولهوش صدا می‌کرد.از روزگارش پرسیدم. بقیه سرنوشتش را برایم گفت. بعد از رفتن شما، پسرانم بزرگ شدند و رهسپار جبهه دفاع مقدس شدند. به مقام شهادت رسیدند. آن سه تا پسرم که اسیر صدام بودند چون از رفتن به جنگ با ایران خود داری کردند توسط صدام به شهادت رسیدند. بعد از اعدام صدام برگشتیم عراق تا از خانه کاشانه‌مان خبری بگیریم که دست بعثی‌های از خدا بی‌خبر بود. غارت شده بود. دوباره از صفر شروع کردیم و این خانه را به عشق حسین، آباد کردیم تا میزبان زوار حسین باشیم. درسی حسین به ما داد. ✍ محمدی از جلفا 📝 روایت ۲۱۸ @khatterevayat
26.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌎پست ویژه 👆👆بسیار مهم و فوری یک افشا گری بسیار بسیار مهم برای اولین بار در رسانه ببینید کت تن کیه😁 🔰افشای شیخ قمی از ناگفته‌های سّری از مرگ پروژه هوش مصنوعی در جهان به واسطه عملیات نبینی ضرر کردی الحق که فلسطین کلید رمزآلود ظهور است ... .اگر خاطرتان باشد روزهای ابتدایی طوفان الاقصی صحبت از یسری اسناد محرمانه بود که بدست جبهه مقاومت افتاده بود ، ماجرای آن اسناد در این کلیپ آمده است ❀﷽‌‌اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِکَ الـ؋ـَرَج‌ٖؒ﷽❀ 📣📣📣👏✌️👌 (
16.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انیمیشن "اقناع دزدها" 🔰 انیمیشنی که کار ده ها مقاله و سخنرانی را انجام می ده 🧐 🔴➖➖➖آفرین به سازنده ی آن
2_144178960559796203.pdf
1.07M
🎁 هدیه‌ی ویژه به مناسبت 📚 دانلود PDF كتاب عفاف و حجاب در سبک زندگی ایرانی-اسلامی از منظر رهبر انقلاب ‌ 🌺 نســــــــــیم معرفــــــــــت 🌺
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ 🏴 رئیس جمهور و یاران شهیدش آسمانی شدند ‌‎وَبَشِّرِ الصَّابرِینَ الَّذینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ🏴 🏴وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ (اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مرده اند! بلکه زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. ▪️با نهایت تاسف و تاثر شهادت آیت الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور محبوب کشورمان و یاران همراه ایشان را در راه خدمت به مردم و در سانحه بالگرد تسلیت عرض می نمائیم. ▪️از درگاه خداوند متعال صبر و شکیبایی و استقامت برای ملت عزیز ایران مسئلت می نمایم. @baghghezendegi
در مسیر پیشرفت.pdf
2M
بخشی از خدمات کم‌نظیر در دوسال اول ریاست‌جمهوری 🔸 فایل کتاب 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا