eitaa logo
روزنه
6.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
246 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴وبینار 🔹 مجتهد شهید؛ الگوی حوزه انقلابی🔹 ◀️چهل و سومین سالگرد بزرگداشت آیت الله شهید سیدمصطفی خمینی به صورت مجازی برگزار می گردد: 🔹با سخنرانی: 🔸تاریخ نگار انقلاب اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین سیدحمید روحانی 🔸آیت الله سیفی مازندرانی پنجشنبه یکم آبان 1399 ساعت ۱۰:۰۰ صبح پیوند اسکای روم: https://www.skyroom.online/ch/sinaamiri1367/hamayesh-mojtahed-shahid پیوند آپارات: https://www.aparat.com/Bonyadtarikh/live کانال رسمی بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
سفر تاریخی رهبر به قم؛ رهیافتها و پیامدها/۴ ملاقات نور (خاطره ای از سفر رهبر معظم انقلاب به قم) اختصاصی|| سیدعلیرضا موسوی جوردی/استاد حوزه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب به قم سفر خواهد کرد، این تیتر اول روزنامه ها بود، خبری که طراوت دوباره به خیابان های شهر داده بود. روز موعود فرارسید و موج جمعیت خیال آرام گرفتن نداشت. نزدیک ظهر قرار سخنرانی بود در میدان آستانه، گویا که خورشید بر صخره تکیه زده بود و مردم چون موجی خروشان مدام سر به صخره می زدند. در این سفر به دلیل فشردگی برنامه ها و دیدار عمومی که با خانواده شهدا بود، دیگر، سر زدن به منزل شهدا در برنامه حضرت آقا نبود، آری، خانه ها تشنه بودند و آسمان خیال باران نداشت... این بود که من، نامه ای را از طریق واسطه به آقا رساندم، نامه ای که بوی نیاز داشت و رنگ تمنا: قلم اینگونه نوشت: «مادری در این شهر خانه نشین است، مادری که دو جوان تقدیم لاله زار جبهه کرد و آه نگفت، مادری که جسمش رفیق نیمه راهش شده و حالا خسته از دنیا زمین گیر است، چند روز و چند ماه نیست، نه... پانزده سال است که زمین گیر است، پانزده سال است که حرم حضرت معصومه سلام الله علیها را ندیده، تا با خواهر خورشید درد دلی کرده باشد، هر چه می گویند: «مادر، از خانه بیرون برو، چرخی بزن، نفسی بکش.ما که در خدمت تو بوده ایم و هستیم» می گوید: «خیال ندارم سربار کسی شوم» تنها به فرمان پیشوایش، برای رای دادن در انتخابات او را به سختی پای صندوق رای می رسانند. چه زیبا و ستودنی می شود اگر ماه، قدم در منزل این مادر، در این آسمان پر ستاره بگذارد». نامه به دست آقا رسید و خبر آمد که ایشان پذیرفته است که مهمان منزل مادر دو شهید شود. فرصت را غنیمت شمرده و همراه عده ای راهی منزل مادر شدیم. لحظه ی موعود رسید و پنچره ها حیران بودند انگار هیچگاه چنین منظره ای را نشان نداده بودند، ماه بود که به آرامی و با متانت قدم به سمت درب خانه بر می داشت، رضایتی که در چهره مادر بود شاید با برگشتن فرزندانش هم تکرار نمی شد، از کجای قصه باید گفت که افسانه نباشد، پس از آن روز گمان می کنم که شاید همه افسانه ها خیالی نباشند... من در سایر ملاقات های آقا هم حضور داشته ام،دیدار های خصوصی، عمامه گذاری ها و ...، ایشان معمولا در اینگونه محافل، وقت را کوتاه می کند و نگران ساعت است، از حالات ایشان می شود عجله را فهمید. اما در دیدار با خانواده شهدا عجله ای در کار نیست، در رفتار و چهره اش فقط آرامش است و آرامش. گویا دیگر زمان ایستاده و خیال مزاحمت ندارد. آقا در منزل مادر، با نشاط بود و لبخند و شوخ طبعی فراوانی داشت. اطرافیان برای آقا چای آوردند و مادر از آقا خواست تا قندان را با دعای خویش متبرک کند. حضرت آقا قندان را به دست گرفت و با حوصله دعا خواند سپس خود ایشان هم یکی از آن قند ها برداشت. رفتار متواضعانه ای که بین رهبر انقلاب و مادر شهیدان مشاهده می کردم، برای من بسیار جالب و قابل توجه بود، هر دو، دیگری را از خود بالاتر و با ارزش تر می دانستند. این مجلس پر نور حدود چهل دقیقه ادامه داشت و سپس آقا به مادر شهید التماس دعا گفت و ایشان هم التماس دعای متقابل. حضرت آقا شاکر بودن این مادر را در این شرایط سخت و داغدیدگی، مشهود و ستودنی می دانست و همین مطلب را هم به ما فرمود. ملاقات نور به پایان رسید و خورشید دوباره عازم مقصدی دیگر شد. فردای آن روز خدمت مادر رفتم، کلامی کوتاه و ژرف به زبان آورد، گفت:« دیگر آرزویی ندارم» مادر شهیدان یزدی، پس از سالها رنج و شکر، پس از سالها سختی و رضایت، اندکی پس از همین دیدار، رحلت نمود. دوباره با خود می گویم، همه افسانه ها خیالی نیستند... @rozaneebefarda
عدول از شیوه استدلالی شیعه و نزدیک شدن به تا کاربست استدلالهای کوچه بازاری! بحث ما با آقای علوی عینا همان دعوای اصحاب امام صادق(ع) و است! واکنش حوزویان به مصاحبه جنجالی آقای /29 @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 محمد مادرشاهی پژوهشگر اقتصاد اسلامی/ دبیر گروه فقه اقتصاد پژوهشگاه فقه نظام [صفحه 1 از 3] ◽️جناب آقای علوی بروجردی با اشکال به نظام اقتصادی اجرا شده در ابتدای انقلاب، و متأثر دانستن آن از تفکرات سوسیالیستی و اخوانی، و با دفاع از نظام سرمایه‌داری و برخی نهادهای آن مانند بانکداری متعارف مبتنی بر وجود بهره، با ادعای این که در آیات و روایات چیزی درباره نظام اقتصادی وجود ندارد، می‌فرماید: «در زمینه اقتصاد، باید به نظر عقلا عمل کرد، و اسلام نظام اقتصادی مخصوصی ندارد». ▪️فارغ از صحت و سقم مدعای ایشان، سوالی که وجود دارد این است که، ایشان که اصرار دارد خود را از افراد حوزه به شمار آورد، چرا از یعنی (لزوم ابتناء بر حجت و روش فقه جواهری) کرده و استدلال‌های ایشان رنگ و بوی گرفته بلکه در برخی موارد شبیه شده است؟ ▪️واضح است سیره های عقلائیه در باب نظام اقتصادی، مبتنی بر عقل ظنی است؛ شاهد این مطلب این است که در باب اقتصاد و نظام اقتصادی یک سیره عقلائیه واحد نداریم بلکه سیره های عقلائیه متعدد بلکه متضاد وجود دارد. 🔻آیا اینکه ایشان نتوانسته است آیات و روایات دال بر نظام اقتصادی را پیدا کند، دلیل می‌شود که در این زمینه باید به عقلا رجوع نمود؟ آیا ایشان مانند ابوحنیفه، اصل عملی در هنگام فقدان دلیل را، خروج از ناحیه نص و تکیه بر عقل ظنی عقلا می‌داند؟ 🔻آیا به صرف اینکه ادعا شود «در اسلام طب اسلامی وجود ندارد»، می توان نتیجه گرفت اقتصاد اسلامی هم وجود ندارد؟ و آیا این همان قیاسی نیست که حضرت فرمودند باعث محق و از بین رفتن دین می‌شود؟ 🔸با قطع نظر از وجود یا عدم وجود طب اسلامی، آیا ایشان تفاوت طب و اقتصاد را نمی‌داند که طب کشف قوانین طبیعی مربوط به صحت انسان‌ها است؛ اما اقتصاد، کشف احکام و روابط رفتارهای اقتصادی انسان و جامعه می‌باشد؟ و اگر بر فرض در مورد قوانین طبیعی، علم اسلامی وجود نداشته باشد، آیا این مطلب دلیلی می‌شود بر این که اسلام درباره رفتارهای اقتصادی انسان‌ها(که وظیفه فقه بیان حکم این رفتارهاست) نمی‌تواند و نباید سخن بگوید؟ ▫️بعید می‌دانم حتی اهل سنت هم چنین قیاسی مرتکب شوند. و در این جا بیشتر استدلال‌ها کوچه بازاری شده است. علاوه بر این که روش ، روشی است که اهل بیت(ع) از آن نهی کرده‌اند. 🔸باید از ایشان جویا شد که: آیا صرف اینکه می فرمایید «تعبدیات شریعت نیز عقلائی است (ایشان مثال به حکم انفال می زند) یعنی عقلاء اگر مناط و ملاک آن را بفهمند از آن پشتیبانی می‌کنند»؛ آیا این سخن شما دلیل آن خواهد بود که اسلام در اقتصاد حرفی نداشته باشد و باید آن را تنها از عقلا اخذ کرد؟ این مطلب صحیح نیست. ▪️به عبارت دیگر ایشان دو مفهوم را با هم خلط کرده است: عقلائی بودن به معنای این که احکام شرعی مورد قبول عقلاء می تواند قرار گیرد و عقلائی بودن به معنای این که عقلاء منبع تشریع و حجیت باشند؛ که هیچ تلازمی بین این دو مطلب وجود ندارد و مطلب اول صحیح و دومی بر خلاف روش اهل بیت و شیعه می باشد. ▫️ایشان همچنین پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه و آله) را تنها یک مرشد معنوی می‌داند و لذا نتیجه می‌گیرد که اقتصاد، عقلائی است و اسلام نه وظیفه‌ای در تبیین امور اقتصادی دارد و نه حق دخالت در آن را داراست. ◽️با قطع نظر از آیات بسیاری که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) را موظف به برقراری عدالت و قسط در جامعه می‌کند که از مهم‌ترین آن‌ها عدالت اقتصادی است «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ». حال بر فرض صحت فرمایش ایشان، آیا ایشان نمی‌داند اقتصاد در معنویت و معاد انسان‌ها و جامعه تاثیر بسزایی می‌گذارد و نوع نظام اقتصادی، سبک زندگی، رفتارها و خصوصیات انسان‌ها را جهت می‌دهد؟ 🔸آیا چنین مسائلی اقتضا نمی‌کند حتی اگر شأن پیامبر را این قدر پایین آورده و او را فقط مرشد معنوی بدانیم، باز ایشان باید نظر خود را در رابطه با چگونه زیستن اقتصادی بیان کند؟ که اگر این کار را نکند دیگر توصیه‌های معنوی حضرت نیز راه به جایی نخواهد برد؛ مگر ایشان نفرموده است: «من لا معاش له، لا معاد له»؟ ▪️من هرچه بیشتر در کلمات ایشان می‌گردم، در فرمایشات ایشان بیانی که سازگاری با مبانی شیعه داشته باشد نمی یابم. ایشان با کدام استحسان عقلی از بین نظام‌های متعدد عقلایی در اقتصاد، یکی را بر می‌گزیند و آن را به اقتصاد اسلام نسبت می‌دهد؟ @rozaneebefarda
عدول از شیوه استدلالی شیعه و نزدیک شدن به تا کاربست استدلالهای کوچه بازاری! بحث ما با آقای علوی عینا همان دعوای اصحاب امام صادق(ع) و است! نقدی بر مصاحبه جنجالی آقای [صفحه 2 از 3] 🔸از روی کدام مصالح مرسله‌ای که ایشان از اسلام به دست آورده است، نظام سوسیالیستی و همچنین مکتب لیبرالیستی شیکاگو را مخالف اسلام می‌داند و در این میان یکی از نظام‌های مختلط را بر می‌گزیند؟ مگر همه این نظام‌ها، نظام‌های ارائه شده توسط عقلاء نیستند؟ ◽️به علاوه اگر ملاک، عقلائی بودن یک نظام باشد؛ یا باید همه این نظام ها صحیح و اسلامی باشد که خود ایشان قبول ندارد، و یا باید مانند اهل سنت، با عقل ظنی ناقص یکی از این نظام‌ها را استحسان کرده و به اسلام نسبت داد. ▫️تنها نکته‌ای که شاید بتوان با کمی زحمت، استدلالی شیعی محسوب شود این است که سیره‌های عقلایی را با کلیات فقه می‌سنجیم و اگر مخالفتی نبود مورد تایید شارع می‌باشد. ▪️این مطلب اگر چه مخالف مشهور شیعه است و مشهور علمای شیعه در حجیت سیره‌های عقلائیه، امضای شارع و اعلام رضایت او را لازم دانسته و به تبع، سیره‎های مستحدثه را حجت نمی‌دانند، اما رنگ و بوی استدلالی شیعی را دارد. ◾️ در خصوص [مشکل سیره های عقلائی جاری در اقتصاد امروز جهان با مبانی و اصول فقه شیعه] نیز نکاتی قابل ذکر است: اول: این نوع نگاه انفعالی به فقه باعث شده است بتوان سوسیالیستی‌ترین نظام‌های اقتصادی تا لیبرال‌ترین آن‌ها را با اندک تعدیلی با کلیات فقه هم‌ساز تلقی کرد؛ همان‌گونه که در ابتدای انقلاب دخالت‌های حداکثری دولت با توجه به ادله ولایت فقیه مورد ادعا بود و الان عدم دخالت دولت با توجه به قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» توجیه شده است. دوم: شناخت این که این سیره‎های عقلائیه مورد اعتراض شرع قرار نگرفته است احتیاج به تخصص اقتصادی دارد تا ماهیت مسائل اقتصادی و همچنین لوازم، آثار و نتایج هر یک روشن شود تا فقیه بفهمد که کدام آیه یا روایت ناظر به این پدیده اقتصادی می‌باشد. قطعاً با آزاد اندیشی که ایشان ادعا می‌کنند، این جسارت را بر من خواهند بخشید و به من که درس‌های دانشگاهی اقتصاد را نیز نزد اساتید خوانده‎ام اجازه خواهند داد از ایشان بپرسم: شما چقدر اقتصاد خوانده‌اید؟ و جز مطالعات پراکنده درباره این دریای عظیم مسائل، پیش کدام استاد تلمذ نموده‌اید؟ طبیعی است شما حق ندارید ادعا کنید در آیات و روایات مطالبی ناظر به نظام اقتصادی وجود ندارد. 🔻من از ایشان در مورد همین نظام بانکی ـ که به صراحت از آن دفاع می‌کنند و معتقدند بدهکار بانکی بودن قبح ندارد ـ می‌پرسم که آیا آن را با ادله بسیاری که دلالت بر کراهت شدید بدهکاری دارد، سنجیده‌اند؟ آیا تجمیع ثروت و گردش آن نزد ثروتمندان معدود، که توسط نظام بانکی صورت می‌گیرد را با آیه شریفه «كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ» تطبیق داده‌اند؟ آیا ماهیت بانکها و خلق پول توسط سیستم بانکی را درک نموده‌اند تا نسبت آن را با آیه شریفه «وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ» بسنجند؟ آیا قاعده ربح، الضمان بالخراج، ربح ما لایضمن و دیگر ادله را بررسی نموده‌اند و سود ثابت بانک‌ها را با آن تطبیق داده‌اند؟ البته این تنها بعضی از آیات و روایاتی است که در باب نهاد مبادله و بانکداری وجود دارد؛ ادله بسیار دیگری نیز در همین باب و ابواب دیگر نظام اقتصادی وجود دارد؛ ادله ای که در عرصه توزیع نخستین منابع طبیعی، عرصه تولید، عرصه توزیع ثانوی و مباحث مربوط به خراج و مالیات و خمس و زکات است، و عرصه مبادله و عرصه مصرف. فهم این ادله، و ارتباط آن با مباحث اقتصادی احتیاج به تخصص لازم در این زمینه دارد. یکی از مغالطاتی که در کلام ایشان وجود دارد این است که می‌‌فرماید چون به زعم ایشان در فلان مسئله فرعی، آیه و روایتی نداریم پس باید به عقل ظنی خود مراجعه کرده و حکم را از عقلاء با همه اختلافاتی که دارند بگیریم؛ در حالیکه به وضوح این شیوه استدلالی اهل سنت است و با شیوه اهل بیت که فرمودند ما همه چیز حتی (أرش الخدش) را بیان کرده ایم و همچنین فرمودند (علينا إلقاء الأصول و علیکم التفريع) فاصله بسیاری دارد. آیا باید در هر زمینه­ی فرعی آیه و روایت وجود داشته باشد و اگر نبود به عقل ظنی خود عمل کنیم؟ پس چگونه است فقهاء بزرگوار ما از یک حدیث (لا تنقض الیقین بالشک) چندین کتاب درباب استصحاب می‌نویسند؟ و یا به وسیله چند روایت کل مباحث اصول عملیه علم اصول را تدوین می‌کنند؟ @rozaneebefarda
عدول از شیوه استدلالی شیعه و نزدیک شدن به تا کاربست استدلالهای کوچه بازاری!/ بحث ما با آقای علوی عینا همان دعوای اصحاب امام صادق(ع) و است! نقدی بر مصاحبه جنجالی آقای [صفحه 3 از 3] ◾️به نظر حقیر بحث اصلی میان ما و آقای علوی بروجردی عینا همان دعوایی است که میان اصحاب امام صادق(علیه السلام) و در جریان بود. 🔻روزی حریز بن عبدالله سجستانی نزد ابوحنیفه رفته بود. او می‌گوید: دیدم کتاب‌های بسیاری جلوی اوست که نزدیک است میان من و او حائل گردد. او رو به من کرد و گفت: ما همه این‌ها را با اجتهاد خود به دست آورده‌ایم اما شما چه؟ و دست خود را تکان داد و مرا مسخره کرد. گفتم: ما همه این‌ها را از یک آیه قرآن به دست می‌آوریم «یا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ» او گفت: پس مبنای شما این است که هیچ حکمی نمی‌کنید مگر این که روایتی یا نصی داشته باشید؟ و با استنباط خود کاری نمی‌کنید؟ و سوالاتی مطرح کرد و حریز روایات مربوط را برایش نقل کرد؛ سپس ابوحنیفه گفت: اکنون از تو سوالی می‌پرسم که هیچ روایتی نداشته باشد. نظر تو درباره شتری که از دریا آمده است چیست؟ حریز گفت: خواه شتر دریایی باشد یا گاو دریایی! اگر فلس داشته باشد ما آن را می‌خوریم و اگر نداشت، نمی‌خوریم! 🔻اصحاب امام (ع) این چنین با تمسک به اطلاقات، حکم مسائل مستحدثه را نیز تبیین می نمودند. @rozaneebefarda
استیضاح روحانی و اقدام جالب یک طلبه فعال در عرصه ترویج فرهنگ جهاد و شهادت @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹روح الله ثانی از طلاب فعال در عرصه ترویج فرهنگ جهاد و شهادت، بعد از اعلام نظر مبنی بر مخالفت با استیضاح روحانی در شرایط فعلی، با انتشار یک یادداشت کوتاه به همراه تصویری از آقا مرتضی تهرانی، از جرگه حامیان حوزوی استیضاح خارج شد. 🔻متن یادداشت روح الله ثانی به قرار ذیل است: ، بسم الله الرحمن الرحیم یقین دارم استیضاح روحانی، حتی در این اواخر عمر دولت به نفع انقلاب ست. یقین دارم با استیضاح ،امید مردم به مجلس انقلابی بیشتر میشود. یقین دارم با استیضاح، مسوولین بعدی حساب کار دستشون میاد. یقین دارم با استیضاح، انقلاب یک پله رشد میکند. یقین دارم با استیضاح، طراحی فتنه های پیش رو منحل میشود . و گرچه های دیگر... ✅ اما معتقدم هرکسی باید برای خود بزرگ و عالمی داشته و از او در مواقع مختلف تبعیت محض داشته باشد. ✋ استاد گرامی[=آقا مرتضی تهرانی] حال که شما هم در این برهه از زمان استیضاح را به صلاح نمیدانید بنده با کمال میل میپذیرم و دیگر این مطالبه را پیگیری نخواهم کرد. 🔶حاشیه فارغ از هر دیدگاهی که در الگوی مواجهه با دولت بنفش داشته باشیم، الگوی سیاست ورزی جریان انقلابی امری تعیین کننده و راهبردی است. مشورت پذیری و انعطاف و حرف شنوی از بزرگترها، شاخصه مهم و قابل تقدیر فعالان سیاسی جریان انقلابی است که ضمن پیشگیری از خطاهای سیاسی، موجب وحدت کلمه و انسجام و اقدار هرچه بیشتر حزب الله خواهد شد. @rozaneebefarda
حمایت عضو ارشد از سخنان تحریف آمیز پیرامون صلح امام حسن(ع) @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹جناب آقای از اعضای ارشد تشکل حوزوی موسوم به و عضو مستعفی ، با انتشار پست اینستاگرامی، تلویحا از سخنان تحریف آمیز پیرامون (ع) حمایت کرد. 🔹مستند آقای عندلیب، نقل قول منسوب به امام حسن(ع) از کتاب دینوری است که آن را بعنوان یکی از 《متون قدیمی و معتبر تاریخی》معرفی کرده است! این در حالیست که ابوحنیفه دینوری در کتاب خود در ، به بیان وقایع تاریخی پرداخته و منابع مورد استناد خویش را(جز در مواردی معدود از برخی از راویان مانند هیثم بن عدی) سخنی به میان نیاورده است. 🔹از جناب عندلیب به عنوان مدرس درس خارج و پژوهشگر تاریخ اهل بیت(ع) بعید بود که با اتکا به چنین منبع غیرمعتبری، سخنی را به یک امام معصوم(ع) نسبت دهد؛ آنهم در چنین موضوع مهمی که انگیزه های وضع و جعل و تحریف در آن فراوان بوده است. آنهم دقیقا بلافاصله بعد از سخنان جنجالی ! این اظهارات و بررسی اعتبار نقل قول مذکور، در جای خود قابل بحث و بررسی جدی است اما اجمالا برای اطلاع از برخی اشکالات تاریخی《اخبار الطوال》مقاله ذیل نکات جالبی دارد:👇 ⭕️معرفی، نقد و بررسی اخبار الطوال 🔹این نظرات، امثال روحانی را برای تحریف تاریخ و استفاده ابزاری از دین، تهییج و ترغیب می‌کند. امید است اساتید و فضلای قم با واکنش متناسب نسبت به این قبیل برداشت های پرمناقشه، زمینه تحریف و را منتفی سازند. @rozaneebefarda
امام زاده ای که نبود! دلنوشته ای به مناسبت چهل و سومین سالگرد شهادت آیت‌الله اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 《یک‌ذرّه نشانه‌های آقازادگی در  نبود.》 (مقام معظم رهبری) وقتی از سیدمصطفی خمینی سخن میگوئیم، با شخصیتی ذوابعاد مواجهیم؛ از حیث علمی آثار پربار و متکثر او در رشته های مختلف علوم اسلامی(از فقه و اصول و تفسیر و حکمت و...) او را در طراز بزرگانی چون شهید صدر و از جهاتی بالاتر، قرار میدهد. از نظر معنوی از جوانی با اهل معنا مرتبط بود و اجمالا در گوشه ای از مکتوبات و آثار برجای مانده از او، گستره و عمق این حقیقت پیداست. اهل روضه خانگی و توسل مستمر به سیدالشهدا(ع) و از زائران پیاده حرم ایشان در ایام زیارتی خاص بود. اغلب شبها را تا صبح به مطالعه و تهجد بیدار می ماند. از نظر روابط اجتماعی، خوش مشرب و مهربان و محبوب بود؛ در قم و نجف، با بیوت و طیف های مختلف حوزوی روابط حسنه ای داشت. طیف وسیعی در مدار جذبه اش قرار گرفته بودند. این شخصیت جامع اما تمام استعدادها و معلوماتش را و کرد؛ در میدان سیاست، شمع جمع یاران و خار چشم دشمنان بود. در دوران زندان و تبعید امام، حلقه وصل مبارزان بود. در مبارزه، از هیچ کس باکی نداشت؛ چه شاه معدوم در تهران باشد، چه صدام ملعون در بغداد. در سیاست، اهل تعارف و تسامح نبود؛ عالمان درباری و سکولارهای حوزوی و جریانهای التقاطی(از چپگرا تا لیبرال مسلک) نزد او جایی نداشتند. از سمپاتهای جبهه ملی و نهضت آزادی و شریعتی و سازمان مجاهدین گرفته تا پیروان جریان های چپ سوسیالیستی و مارکسیستی و بعثی و التقاطی، هیچکدام شان نتوانستند کنند یا به بهانه ضرورت همگرایی سیاسی در دوران مبارزه، اجر و قربی نزد او یابند. او در مقابل انحراف سیاسی، سختگیر و صریح بود و عمیقا باور داشت هدف نباید وسیله را توجیه کند! سیدمصطفی فرزند ارشد یکی از مشهورترین مراجع تقلید شیعه در دهه چهل و پنجاه بود که به واسطه مبارزه علیه استکبار و استبداد و صهیونیسم و لیبرالیسم، شهرتی بین المللی یافته بود اما با اینهمه و برخلاف سلوک رایج در برخی بیوت، هیچ نشانه‌ای از آقازادگی در او دیده نمی شد! خودش آقا بود؛ آقای اهل فضل و معنویت، و در عین حال زاهد و ساده زیست و مردمی، همچون یک طلبه معمولی. او به حق اسوه تمام عیار است؛ شخصیتی بزرگ که به دلیل کینه توزی های کودکانه اهل انحراف و ارتجاع، به واسطه توطئه و و بعضا تخریب، همچنان ناشناخته باقی مانده است. تبارشناسی دوستان و دشمنان او و مطالعه آثار علمی و سلوک سیاسی او، برای عموم حوزویان، خاصه طلاب جوان، درس آموز و الهام بخش است. وقتی از سیدمصطفی سخن به میان آید، طراز انقلابی گری در حوزه بالا خواهد رفت و بساط الگوهای نازل و بعضا بدلی، جمع خواهد شد؛ او نشان داد تنها کسانی در ادعای انقلابی بودن صداقت دارند که همچون موم در دست ولی فقیه زمان باشند، از و مبرا باشند، زاهد و مردم مدار و دلسوز محرومین و مستضعفین باشند، در شناخت خط و خطوط راه انحراف و التقاط نپیمایند و در مقام اعلان نظر، لکنت و تعارف و ترس به خود راه ندهند. کسانی که عمل به تکلیف امروز را قربانی آینده موهوم و ریاست های دنیوی و حتی دینی نکنند. او نشان داد به جای تکالب بر سر مناصب و موقعیتها، باید رقابت و سبقت در مسیر مجاهدت، ارزش تلقی شود و سعادت آنکه، دفتر عمر، به خط خون و مهر امضا گردد. اگر فرزندان معنوی امام روح الله و خیل عظیم لشکر شهیدان در پیروی از امام عزیز تا پای جان مجاهدت کردند، اسوه آنان فرزند عزیزی بود که به لطف خفیه الهی در یکم آبان ۵۶، پای در این راه گذارده بود. در زمان حیات امام برای سیدمصطفی بزرگداشتی گرفته نشد، تا تبعیضی بین او و سایر فرزندان شهید امام در میان نباشد. بعد از امام هم ، پرچم و تریبون خط امام را غصب کردند و طبیعی بود، فرزند مجاهد امام، اولین قربانی قدرت طلبی های این انقلابی نمایان باشد. حالا اما جوانان حزب اللهی مصطفی را پیدا کرده اند؛ همچون گوهری گرانبها و گمشده ای که سالها دنبالش بوده اند. باید قدر این روزها را دانست... باید قدر آقا سیدمصطفی را دانست... یکم آبان ۱۳۹۹_قم المقدسه @rozaneebefarda
یک پست ابهام برانگیز اینستاگرامی و سخنی با جناب آقای اختصاصی/ سیداحسان طاهری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 1 از 2] 🔸در روزهای گذشته یک پست از جناب استاد حاج شیخ محمد عندلیب همدانی در اینستاگرام ایشان منتشر گردید که موجب تعجب فراوان گردید. در این یادداشت ، از چند زاویه به تحلیل و بررسی این پست خواهیم پرداخت. 1. جناب آقای عندلیب با استناد به کتاب که از نظر ایشان منبعی معتبر(!!) شناخته می شود، سخنی از امام مجتبی علیه السلام درباره علت صلح مطرح می کند. 2. گفتن بخشی از واقعیت و سکوت درباره بخش دیگری از آن، همان قدر خطرناک است که یک واقعه تاریخی را از اساس روایت کنیم. ایشان «خواست عمومی جامعه و خوف از به خطر افتادن جان جامعه اسلامی» را علت تن دادن به صلح از زبان امام حسن(ع)، مطرح می کند اما این تنها بخشی از واقعیت است، نه تمام آن! بخش مهم دیگر ماجرا سرداران سپاه امام (ع) بود؛ وقتی جامعه اسلامی از یک سو دچار نیرنگ دشمن و عافیت طلبی و از سوی دیگر با خیانت سرداران سپاه و خواص جامعه مواجه می گردد، چاره ای جز صلح باقی نمی ماند. اما در همان مقطع اگر خواص جامعه اسلامی به روشنگری و بصیرت افزایی می پرداختند، و معاویه و دسیسه های او را رسوا می کردند و نیز سرداران سپاه شجاعانه در کنار امام می ماندند، ما شاهد صلح امام نبودیم، بلکه غلبه جبهه حق بر طاغوت به ثمر می نشست. 2. می دانیم اظهار نظر در مقطع زمانی خاص، دارای مدالیل التزامی فراوانی است. اینکه جناب استاد عندلیب دقیقا در ایام اظهارات جنجالی و جهت دار اقدام به انتشار چنین پستی می زند، چندین معنا و مدلول التزامی دارد؛ - تأیید تلویحی استاد عندلیب از سخنان حسن روحانی و صحه نهادن بر راهبرد وی برای حل مشکلات کشور از طریق به اصطلاح صلح و مذاکره یا همان تسلیم در برابر امریکا و طواغیت عالم، از جمله این دلالتهاست. 3. باید از جناب استاد عندلیب پرسید آیا زمانه ما مشابه زمانه امام مجتبی(ع) است؟ آیا از نظر شما امروز مسئولین ارشد نظام اسلامی و سرداران جبهه اسلام اهل خیانت به امام جامعه اند و خود را به امریکا فروخته اند که دیگر امام جامعه اسلامی چاره ای جز صلح و تسلیم ندارد؟ آیا مردم همه خواستار مذاکره و صلح و تسلیم اند؟ آیا حفظ جان مردم در گروه سازش و مذاکره با آمریکاست یا مقاومت و ایستادگی؟ آیا شما یک بررسی میدانی و نظرسنجی علمی و گسترده با روش های متقن علمی انجام داده اید و به این نتیجه رسیده اید که مردم خواستار چه چیزی هستند یا تنها به اطرافیان و خواسته های دایره محدود ارتباطی خود نگرستید و چنین استنباطی کرده اید؟ یا خدای ناکرده میل شخصی خود را به نام مردم مطرح می کنید؟ 4. آیا اقدار مردم و حکومت اسلامی با عصر امام مجتبی(ع) قابل مقایسه است؟ آیا این همه مولفه های قدرت جمهوری اسلامی و اعتراف امریکا و غرب به آن را نمی بینید که تلویحا بر گفتمان تسلیم و سازش صحه می گذارید؟ 5. دقیقا بر اساس همین تفکر مورد تایید و حمایت هم سلکان جنابعالی ست که دولت روحانی 7 سال است در مسیر مذاکره و سازش و تسلیم حرکت کرده و علی رغم مخالفت های صریح رهبری در آغاز و شیوه پیشبرد مذاکرات هسته ای، امتیازات گزافی پرداخت کرده و هنوز هیچ چیزی عاید کشور نشده است. آیا جنابعالی و دوستان تان که این طور محکم از دولت و راهبرد سازش آن دفاع می کنید هزینه این همه مشکلات گسترده اقتصادی را می پذیرید؟ امروز چه پاسخی در مقابل مطالبات گسترده مردمی دارید؟ مگر بنا نبود با همین راهبرد سازش و صلح مورد اشاره تان همه تحریم ها بالمره لغو و نه تعلیق شود و مردم در رفاه قرار گیرند؟ پس چه شد که امروز دلار از 3 هزار تومان به 30 هزار تومان رسیده است؟ آیا حامیان حوزوی روحانی نباید از مردم به خاطر این همه گرفتاری اقتصادی عذرخواهی کنند و در تدارک جبران برآیند؟ 6. جناب استاد عندلیب آزموده را آزمودن خطاست و مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود. با این همه و با توجه به اینکه دیده اید این دولت توان فنی مذاکره ندارد و طرف مقابل یعنی غرب قابل اعتماد نیست و بر عهد خود نمی ایستد و فقط امتیاز می ستاند و هیچ نمی دهد، بازهم پیشنهاد صلح می دهید؟ آیا همین رئیس جمهور چندی پیش نمی گفت مذاکره با امریکا دیوانگی است؟ آیا ترویج سازش، با این تجربه تلخ و اذعان عامل بن و بست با کدخدا، دعوت به دیوانگی نیست؟ @rozaneebefarda ادامه👇
یک پست ابهام برانگیز اینستاگرامی و سخنی با جناب آقای عندلیب همدانی [صفحه 1 از 2] ◽️ واگویه ای طلبگی با جناب آقای عندلیب همدانی: بارها دوستانی که به شما عرض کرده اند چرا در بزنگاه ها موضع نمی گیرید، از شما این پاسخ را شنیده اند که من اهل این حرف ها نیستم، اهل سیاست نیستم و... اما تجربه نشان داده است بارها و بارها در بزنگاه هایی که به نفع جبهه غیرانقلابی است اتفاقا ورود می کنید، موضع در لفافه می گیرید و به تقویت آن جریان می پردازید. این که به لحاظ سیاسی به جریان خاصی تعلق خاطر داشته باشید، مسئله نگارنده نیست، اینکه این امر را انکار می کنید ولی در عمل آن کار دیگر می کنید، اعجاب برانگیز است. چطور در ماجرای فوت مرحوم هاشمی و بعد از سخنان یک سخنران غیرمعمم(که البته از نظر ما نیز نابجا بود)، بیانیه صادر می کنید ولی در دفاع از رهبر حیّ انقلاب اسلامی در برابر بی ادبی های مکرر و توهین ها و... سکوت می کنید؟ چطور درباره فلان اظهار نظر مداح انقلابی بیانیه های شدیداللحن می دهید ولی در برابر توهین و تحریف های رئیس جمهور نسبت به سیره اهل بیت علیهم السلام سکوت می فرمایید؟ چطور در واکنش به یک با عنوان حمایت از مرجعیت شیعه، به نشانه اعتراض از جامعه مدرسین استعفا می دهید(که به سرعت به تیتر BBC فارسی بدل می شو) ولی در دفاع از جایگاه رهبری انقلاب اسلامی در بزنگاه های مختلف موضعی نمی گیرید؟ بفرمائید با این پیشینه و کارنامه، طلبه های جوان چگونه می توانند این دوگانگی های رفتاری را توجیه کنند؟ چطور درس صراحت و قاطعیت را از بزرگترها باید یاد بگیرند؟ 🔶حاشیه روزنه شنیده شده جناب آقای عندلیب در پاسخ به سوالات و انتقادات برخی طلاب گفته اند: به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام این مطلب تاریخی را در اینستاگرام گذاشته و در عین حال هیچ اطلاعی از گفت های آقای روحانی نداشته و گفته های او را مطالعه نکرده است! اگر این مسئله درست باشد، اولاً بر ایشان روا نیست در فضای مجازی که اقتضای آن اظهارنظر بر اساس وقایع روز است، فعالیت کنند؛ زیرا پیش فهم مخاطبان آن است که کسی که در چنین فضایی فعالیت دارد، با اطلاع از موضوعات داغ، ناظر به مسائل روز، اظهارنظر کرده است. نکته دوم آنکه اگر واقعا چنین است، در یک پست اینستاگرامی دیگری همین مطلب را بیان فرمایند تا زمینه سوءبرداشت پیرامون حمایت ایشان از دولت بنفش، منفی گردد. سوم آنکه، از ایشان به عنوان یک پژوهشگر تاریخ اهل بیت(ع)، پذیرفته نیست آثار امثال دینوری را که حاوی برخی شبهات و تحریفات آشکار تاریخی است را به عنوان منبع معتبر معرفی کنند؛ همچنین که پسندیده نیست پیرامون تحریفات و برداشت های ناروای سیاست زده غرب اندیشان از تاریخ صدر اسلام، سکوت پیشه کنند! مطالب یادداشت که برآمده از دیدگاه خاص نویسنده از سیره سیاسی و فکری جناب آقای عندلیب است، لزوما و تماماً توسط روزنه تایید نمی شود لذا: چنانچه جناب آقای عندلیب خود را در جرگه حامیان روحانی و برجام و خط سازش نمی داند، که آرزوی ما نیز همین است، طبعا با اعلان نظر رسمی و موضع گیری شفاف ایشان، همان اظهارات مبنا قرار خواهد گرفت. (ع) @rozaneebefarda
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️سخنرانی عبرت آموز آیت‌الله پس از پذیرش ۵۹۸ در مرداد۶۷ با موضوع از (علیه السلام) 🔹اگر مثل یاران امام حسن علیه السلام باشیم، معاذالله صلح ما، صلح با امویان خواهد بود! روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
💠 ابعاد شخصیّتی آیت‌الله حاج‌آقا (ره) از زبان رهبر معظّم انقلاب 📅 یکم آبان؛ سالروز شهادت آیت‌الله سیدمصطفی خمینی (ره) در سال ۱۳۵۶ 🎙 گزیده‌ای از بیانات معظّم‌له در دیدار دست‌اندرکاران کنگره بزرگداشت 💢 ..... وقتی ایشان قم بود و ما هم قم بودیم، کاملاً از نزدیک من ایشان را می‌شناختم... 1⃣ اوّلاً ایشان از لحاظ ذهن و استعداد علمی، جزو افراد کم‌نظیر بود؛ یعنی ایشان واقعاً [دارای] یک استعداد برتر و یک ذهن وقّاد بود. ایشان درس هم خوب خوانده بود؛ با اینکه حالا ایشان اهل گعده و مانند اینها هم بود -حالا ما که نمیدیدیم، [ولی] میگفتند ایشان در صحن، گاهی‌اوقات تا دو ساعت از شب آنجا گعده [داشت]- لکن بعد که میرفت منزل و مشغول مطالعه میشد، از همه‌ی آن‌کسانی‌که اَقرانش بودند، ایشان جلوتر بود؛ از همه‌شان، هم فاضل‌تر بود، هم فهیم‌تر بود. بنابراین از لحاظ علمی و از لحاظ ذهنی، یک‌چنین آدم برجسته‌ای بود. 2⃣ از لحاظ جرئت علمی هم همین‌جور بود؛ یعنی آدم با جرئتی بود. من یادم نمیرود اشکالات ایشان را سرِ درس امام [....] لحاظ علمی، هم بااستعداد است، هم کارکرده است، هم با‌جرئت علمی است. از لحاظ عملی، آقای حاج‌آقا مصطفیٰ یک انسان انصافاً ممتازی بود. 3⃣ از لحاظ سادگی وضع زندگی، به‌معنای واقعی کلمه مرحوم حاج‌آقا مصطفیٰ، زاهد بود؛ از لحاظ لباس، از لحاظ رفتار، از لحاظ خوراک، از لحاظ رسیدگی به خانواده؛ واقعاً آدمِ مُعرِض از دنیا و زاهدی بود؛ این اواخری که ما دیده بودیم؛ آن دوره‌ی نجف را من خیلی اطّلاع زیادی ندارم. تا دوره‌ی قبل از مبارزات، ایشان گرایش سلوکی خوبی هم پیدا کرده بود؛ یک توجّهاتی داشت، اهل ذکر و حضور و این حرفها بود. 4⃣ جنبه‌ی دیگر حاج‌آقا مصطفیٰ، شجاعت او بود؛ یعنی واقعاً اینکه امام فرمودند که امید آینده‌ی اسلام بود، این به‌خاطر جامعیّت این آدم بود؛ هم از لحاظ علمی، هم از لحاظ تهذیب نفْس و مراقبت از نفْس، و هم از لحاظ شجاعت -یک مرجعی که بخواهد مرجع امور مردم قرار بگیرد، باید شجاعت داشته باشد؛ باید بتواند مسائل جامعه را بفهمد؛ و آنجایی که لازم است اقدام کند، اقدام کند- انصافاً آقای حاج‌آقا مصطفیٰ (رضوان اﷲ تعالی علیه) این‌جور بود؛ به‌هرحال، شخصیّت برجسته‌ای بود. 5⃣ ایشان پسر کسی مثل امام خمینی [بود] -خب ایشان در قم معروف بودند؛ چه قبل از مرجعیّت، چه زمان مرجعیّت- [امّا] یک‌ذرّه نشانه‌های در حاج‌آقا مصطفیٰ نبود. امام در ایّام فاطمیّه چند روز یک روضه‌ای داشتند؛ حتّی در منزل امام و روضه‌ی امام [هم] انسان، حاج‌آقا مصطفیٰ را نمیدید که بیاید خودش را بچسباند به امام؛ بااینکه عاشق امام بود، واقعاً از آن پسرهایی بود که عاشق پدرش بود یعنی واقعاً عشق می‌ورزید به امام- امّا دُوروبَر امام به‌صورت آقازادگی و مانند اینها، مطلقاً ایشان حرکتی نمیکرد. 6⃣ بعد که در سال ۴۱ مبارزات شروع شد، عصرها و سرشب، منزل امام رفت‌وآمد فراوانی میشد و ما همیشه و هر روز میدیدیم حاج‌آقا مصطفیٰ دَم در نشسته؛ این آدمی که کمتر آنجاها دیده میشد، از وقتی مبارزه شروع شد از سال ۴۱ در قضیّه‌ی انجمنها، مرحوم حاج‌آقا مصطفیٰ هر روز آنجا حضور پیدا میکرد و می‌نشست؛ یعنی مَنِش، مَنِش مبارزاتی بود. @qom_khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬فیلم|| تحریف صلح امام حسن(ع) توسط روحانی، مقدمه بازگرداندن به ایران و تحمیل برجام های جدید بود! 🔹سلام بر حزب اللهی هایی که با موضع‌گیری در مقابل سخنان تحریف آمیز ، نشان دادند در مقابل ایستاده‌اند. ⭕️گزیده سخنان تاریخ نگار انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در وبینار《مجتهد شهید؛ الگوی حوزه انقلابی》 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
💠 آیا پیامبر(ص) صرفا مرشد معنوی است؟ نقدی متفاوت بر سخنان جنجالی جناب آقای حمیدرضا مظاهری سیف واکنش حوزویان/۳۰ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹امروزه براساس سیره عقلا و روشهای علمی معتبر تحقیقات گسترده ای در باب معنویت صورت گرفته است. معنویت پژوهان کوشیده اند برای حل مسائل معنوی بشر نظریاتی را تدوین و ارائه نمایند. نظریات معنوی بر اساس مبانی و اهدافی شکل گرفته و برنامه ها و روشهای کاربردی را سامان داده است. نظام های معنوی ارائه شده بر اساس نیازهای بشری و باهدف حل مسائل بشری مطابق سیرۀ عقلا صورتبندی شده‌اند. 🔸دامنۀ مسائل معنوی بسیار گسترده شده است. مسائل مراقبت معنوی در رابطه با بیماران و در محیط های خدمات درمانی توسعه یافته و روش ها و نظریاتی در این باره پدید آمده است.در حوزه مدیریت و افزایش بهره وری در سازمان کارآمدی معنویت اثبات شده و در این رابطه نیز نظریه های کاربردی ارائه شده و برنامه هایی اجرا می شود. برای حل برخی از آسیب های روانی، معنویت به عنوان راه حل شناخته شده و نظریه ها و نظام های معنوی در رابطه با سلامت روان به کار می رود.معنویت در بین علوم انسانی جایگاهی برجسته دارد و روز به روز در نظر عقلا بر اهمیت آن افزوده می‌شود. 🔹نظریات علمی درباب معنویت مطابق سیره عقلا در جهان تدوین و ارائه می شود. نظریات علمی معنویت همچون سایر علوم انسانی مبتنی بر سکولاریسم و لیبرالیسم است.پژوهشگران و عقلا در حوزه مطالعات معنوی می کوشند تا راهی جدا از ادیان را طی کنند و با ابتنا به سیره عقلا و بدون قرار گرفتن در چارچوب دینی راه حل های عقلایی برای پاسخ به مسائل و نیازهای معنوی بشر ارائه دهند.هم از این رو با تحقیقات گسترده ایده هایی را مطرح می کنند،شواهد تجربی برای آن ارائه می دهند و یافته های خود را از طریق نقد و بررسی و تحقیقات بیشتر تکمیل می کنند. 🔸حالا سخن بر سر این است که آیا پیامبر اسلام(ص) دانش مطالعات معنوی آورده یا فقط یک بوده است؟ آیا اسلام نظریه ای در حوزه مطالعات معنوی دارد؟ آیا می توانیم از اسلام نظام معنویت به دست آوریم و به طور نظام مند مسائل معنوی بشر را بر اساس تعالیم اسلام حل کنیم؟ آیا آورده های معنوی پیامبر اکرم می‌تواند با روندهای عقلایی حل مسائل معنوی بشر در دنیای امروز رویارو شود و در مقابل آنها نظریه ای کارآمد ارائه دهد؟ آیا مسلمانان برای حل مسائل معنوی باید به فکر کشف نظام معنوی اسلام و نوسازی زندگی بشر بر اساس آن باشند؟ یا اینکه تسلیم نظام های عقلایی موجود شوند و همان را بگیرند و پخته کنند و توسعه دهند؟ 🔹عقلا همیشه نیازهای معنوی خود را در رابطه با خدایان شان تأمین می کردند، از خداشان کمک می خواستند، با او راز و نیاز می کردند، در برابر او خضوع و خشوع می کردند، به او عشق می ورزیدند، برکت و روزی و سلامت و نیرو از او می خواستند.پیامبر قطعا در این امور معنوی احکام انشائی خاصی ندارد و اگر هم به دعا و خشوع و توکل و تسلیم و شکر خدا توصیه کرده، این همه ارشادی بوده است. 🔸کمونیسم خدا و معنویت را قبول ندارد. لیبرالیسم اما خدا و معنویت را قبول دارد و بشر را در برقراری رابطه با خدا از هر قیدی آزاد می داند.براساس اصول لیبرالیسم که نظریات عقلایی معنوی بر آن استوار است،هر کس باید به بهترین شیوه ای که دوست دارد و به آرامش می رسد با خدا ارتباطی قلبی و معنوی داشته باشد.مسلم است که اسلام اصل خدا باوری و رابطۀ قلبی با خدا را تأیید می کند و از این جهت با لیبرالیسم معنوی هماهنگ است اما آیا یک عالم دینی می تواند بگوید که اسلام دانش معنویت،نظام معنوی، یا نظریه ای درباب حل مسائل معنوی بشر ندارد؟ آیا یک عالم دینی با این بهانه که پیامبر یک مرشد معنوی بود نه یک نظریه پرداز معنوی می تواند خود و جامعه اش را به هماهنگی با معنویت عقلایی مبتنی بر لیبرالیسم فرابخواند؟ 🔹علوم اخلاقی هم نظیر معنویت مجموعه ای از دانش های توسعه یافته و گسترده است.از منظر جناب بروجردی نمیتوان گفت که پیامبر علم اخلاق یا نظام اخلاقی ارائه داده است. پیامبر یک مرشد معنوی و اخلاقی بوده و نمی‌توانیم از اسلام برای اخلاق پزشکی، اخلاق کسب و کار، اخلاق حرفه ای، فلسفه اخلاق، معرفت شناسی اخلاق و سایر علوم اخلاقی نظریه یا دانشی از اسلام استنباط کنیم.بدون شک توصیۀ پیامبر اسلام بر دروغ نگفتن، خیانت نکردن،ظلم نکردن،عدالت ورزیدن، راستگویی، مهربانی و... مبتنی بر پسند و ناپسندهایی است که عقلا آن را می فهمند و فرمایشات پیامبر در امور اخلاقی ارشادی بوده است و ایشان در اخلاق بیست حکم تأسیسی نداشته اند. پس در اخلاق هم خود را به و نظریات رایج جهانی بسپاریم. 🔸آیا اسلام فقط همین قشر ظاهری و نماز و روزه ای است که شما در اسلام احکام تأسیسی برای آن سراغ دارید؟ @rozaneebefarda
لغو دسته عزاداری روز شهادت امام عسکری علیه السلام به دلیل شیوع @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸در آستانه شهادت جانسوز حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام که بنا به رسم هر ساله، پرسشهایی پیرامون دسته عزاداری آیت‌الله العظمی وحید خراسانی، ایجاد شد که نظر به عدم موافقت مسئولان بهداشتی با این مراسم(حتی با مراعات پروتکل ها)، معظم‌له به‌رغم تمایل به انجام این مراسم، امسال به جهت رعایت حال عموم شیعیان حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام دسته عزاداری نخواهند داشت. @rozaneebefarda
نامه ۱۹۴ دفتر بسیج دانشجویی به جهت پیشگیری از تحریف تاریخ اسلام توسط @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ⭕️متن این نامه به شرح زیر است: بسمه تعالی محضر مراجع عالیقدر جهان اسلام، حضرات آیات مکارم شیرازی، علوی گرگانی، نوری همدانی، سبحانی و جوادی آملی(ادام الله ظلهم) سلام علیکم؛ انقلاب اسلامی و حاکمیت دین در جامعه اسلامی ، از نعمات و فرصت های بزرگ تاریخی است که به رهبری امام عظیم الشان و همراهی و مجاهدت علمای اسلام برای ملت ایران رقم خورد و یک الگوی نو و بدیع از نظام دینی و مردم سالار را به دنیا عرضه کرد . امروز نظام اسلامی با وجود همه ی دشمنی ها و کینه توزی های استکبار جهانی، توانسته است عزتمند و مقتدر به راه خود ادامه داده و به موفقیت های بسیاری دست یابد. در این میان اما برخی سستی‌ها و فرسودگی‌ها، جریاناتی فکری و فرهنگی را ایجاد کرده است که در نظام جمهوری اسلامی جایگاه و مسئولیت دارند اما در قامت اپوزیسیون ظاهر شده و علیه نظام فعالیت هایی را انجام می دهند. این مواضع و تحلیل های حساسیت برانگیز، فرصتی بی‌نظیر برای جریانات فوق ایجاد می کند تا بتوانند با فعالیت رسانه ای مسموم و عملیات روانی دوقطبی های کاذب در کشور ایجاد کنند. احتراما ً همانطور که مستحضرید جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر حسن روحانی در ایام نزدیک به شهادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی(علیه السلام)، در جلسه هیئت دولت بار دیگر فرصت را مغتنم شمردند و با اجتهادی عجیب از موضوع صلح امام حسن(علیه السلام) مصادره به مطلوب کردند تا عملکرد ضعیف دولت خود در هفت سال گذشته را تطهیر نمایند. هفت سال و نیم از عمر دولت تدبیر و امید می گذرد و در این مدت آنچه که نمایان بود همین بازی جنگ و صلح بوده است که نه تنها مشکلات کشور را حل نکرد، بلکه کشور را در منفعلانه ترین حالت ممکن قرار داد تا دشمنان قسم خورده اسلام به نام دیپلماسی و مذاکره، امت اسلامی را در جنگ اقتصادی و فرهنگی تمام عیار، مورد هجمه ‌همه جانبه قرار دهند. حقیقتی که امروز بر کشور حاکم شده است تورم بیش از حد، گرانی، ناامنی اجتماعی و فرهنگی و نیز ناامیدی جوانان از آینده، افسارگسیختگی بازار و رانت و فساد آقایان است که سرمایه های کشور را تا جایی که توانسته اند به تاراج برده اند و آنچه را نمی ‌ توانند به تاراج ببرند، با دل بستن به غرب و کدخدامحوری در حلقوم غرب ریخته اند. شوربختانه این اظهارات مسبوق به سابقه بوده است و گاهی امام زمان را از تریبون رسمی دولت مورد هجمه قرار می ‌ دهند و گاهی پیامبر عظیم الشأن اسلام را قابل نقد می‌دانند و هر گاه نیاز به خود باختگی در برابر غرب دارند با « صلح جهانی » خواندن افعال خود، از مظلومیت امام غریبمان، امام حسن سوء استفاده می‌کنند و تمامیت رسانه ای خود را برای آمادگی و فریب مردم بکار می ‌ گیرند. امروز این روند غلط اگر متوقف نشود امام جامعه را در شرایطی قرار می ‌دهند که دوباره جام زهر را مقابل دیدگان امت ، به رهبر امت بنوشانند ، کما اینکه در قضیه ی برجام نیز چنین رقم زده شد و با ایجاد خطای راهبردی در اذهان مردم کشور را به لبه ی پرتگاه رساندند. متاسفانه آنچه که در دولت مستقر، مشاهده می ‌شود و و  برای از_پیش_باخته_مذاکره با بدعهدان است و ظاهرا ً دولتمردان انگیزه ای برای حل مشکلات مردم با توجه به ظرفیت های گسترده درون کشور ندارند. ما دانشجویان از محضر شما عالم و مرجع جلیل القدر استدعا داریم که جریانات زمان (علیه السلام)، ادله، لوازم و شرایط ایشان را تبیین کرده و حقایق را برای مردم و به خصوص جوانان روشن کنید؛ همچنین راه را برای عده‌ای که سعی در مصادره به مطلوب کردن تاریخ دارند، ببندید. همچنین به صراحت اعلام می‌داریم که ما نیز با دفاع از تاریخ سراسر شکوه اسلام اجازه نخواهیم داد شیفتگان غرب، ذلت را به امت اسلامی تحمیل کنند و بعنوان سربازانی همیشه در میدان و پا رکاب امام جامعه و مراجع عظام تقلید، عالمان دین و راهبران جامعه اسلامی نخواهیم گذاشت که اشراف از درون کاخ های معاویه گون خود ، نظام اسلامی را در برابر سلطه گران ضعیف و زبون نشان دهند و مقدمات تسلیم آن را فراهم آورند. در واقع تمام عرائض ما را امام خمینی سال ‌ ها پیش بهتر از همه بیان کرده اند که: ای سران اسلام ، به داد اسلام برسید ای علمای نجف ، به داد اسلام برسید ای علمای قم، به داد اسلام برسید. در پایان نیز بر خود لازم میداریم تا بخشی از وصیت نامه ی سردار سرافراز اسلام، سپهبد حاج  را خدمتتان ارسال نماییم که خطاب به شما مراجع عزیز اسلام بود. @rozaneebefarda
و ⭕️ روزنه با موضوع《عملکرد حوزه قم در سنگر مبارزه با شبهات و شایعات کرونایی》تا کنون بیست هزار و پانصد بار فقط در پیام رسان ایتا دیده شده است. این اتفاق نشانه اقبال و اعتماد مخاطبان فرهیخته روزنه به مطالب تولیدی است. 🔻گفتنی است، این گزارش تنها شامل فعالیتهای حوزویان ارجمند تا نیمه نخست خردادماه است و از آن زمان تا کنون با حجم فراوانی از فعالیت ها در این باب مواجه بوده ایم. از این رو، ویرایش دوم آن در فرصت های آتی تقدیم خواهد شد. انشالله. 🔹متن کامل این پرونده ویژه را اینجا بخوانید. @rozaneebefarda
پاسخ مدیر حوزه علمیه به اظهارات تحریف آمیز حسن روحانی و محقق داماد پیرامون (ع) مشروعیت زعامت با رای مردم شکل نمی گیرد/ تفسیر سیره با انگیزه های سیاسی موجب بی مهری به اهل بیت(ع) است. @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹معرفت زمانی ناب و خالص می شود و حق معرفت را می توانیم ادا کنیم که مؤلفه های معرفت پیامبر و اهل بیت(ع) یعنی مقام علم، مقام عصمت و مقام ولایت ائمه(ع) را بشناسیم. علم ائمه(ع) و پیامبر(ص) علمی مستقیم به عالم غیب است و از طریق ابزارهای طبیعی به دست نمی آید و این علم بی نهایت است. مقام عصمت و طهارت از اختیار پیامبر و اهل بیت(ع) ناشی می شود، ما قائل به عصمت فراطبیعی نیستیم بلکه این بزرگواران با اختیار خود به مقامی رسیدند که گرد گناه و خطا بر دامن آن ها نمی نشیند. 🔹 این چهره های نورانی دارای ولایت تکوینی و تشریعی هستند یعنی توانایی قدرت و تصرف در عالم دارند و این به معنای در برابر خدا و منهای خدا نیست بلکه دانایی و توانایی آن ها در پرتو نور الهی بوده و توسل و شفاعت با منطق عقلی و قرآنی قابل حل است، البته این تصرف بر حسب مصالح گاهی نشان داده می شود. هم یعنی و برای این بزرگواران است، و امامت با شکل نمی گیرد البته پیاده کردن آن شرایطی نیاز دارد اما حق زعامت و هدایت جامعه از آن کسانی است که دارای دانایی، پاکی و طهارت و توانایی در سلسه عالم خلقت هستند. ⭕️ گاهی گفته می شود امام حسن(ع) ولایت است، ما معتقدیم زعامت و هدایت از آن ائمه(ع) است که در صورت همراهی مردم تحقق پیدا می کند. 🔹 اگر ما معتقد به این ویژگی های مذکور برای اهل بیت(ع) باشیم که مستند به براهین محکم قرآنی و روایی است، حق امامت و زعامت برای این بزرگواران بوده و اگر جایی به صلحی دست زدند قطعا بر می گردد به این که جامعه خطا کرده و همراهی لازم صورت نگرفته است، حق امامت و زعامت اهل بیت(ع) تابعی از رأی و انتخاب مردم نیست و همراهی مردم وظیفه ای است که باید انجام دهند. 🔹نباید در گفت‌وهای سیاسی حقایق ناب دینی که مستند به ادله روشن است را مورد کم لطفی و کم مهری قرار دهیم، است که این مقامات را به دلایل و مورد بی توجهی قرار دهیم و سخنان ناصواب و چند پهلو بیان شود. @rozaneebefarda
این ده سال، چون سه ده سال دگر! روایتی متفاوت از کارنامه حوزه در عمل به مطالبات رهبری سفر تاریخی رهبر به قم؛ رهیافتها و پیامدها/۵ اختصاصی|| مرتضی محسنی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه ۱ از ۳] 🔹ده سال است از سفر تاریخی مقام معظم رهبری به قم می گذرد. سفری که بازخوانی و بررسی دست آورد های آن تکلیفی مهم و اساسی بر دوش هر آن کسی است که نسبت به اسلام و انقلاب علاقه مند است چراکه اساساً سفرهای استانی امام امت غیر از سفرهای استانی یک مقام سیاسی است بویژه سفر به شهر مقدس قم که خواستگاه انقلاب اسلامی و حوزه ی علمیه به ویژه در آن مقطع حساس تاریخی که قطعا دارای پیام و اهدافی است که اتفاقا در بیانات و مطالبات ایشان در این سفر بدان تصریح شده است. اکنون که در دهمین سالگرد این سفر هستیم فرصت بسیار خوبی است برای بازخوانی این بیانات و مطالبات است چراکه اولاً ده سال زمان خوبی است برای آزمودن مسئولین و متولیان و مخاطبان این مطالبات چراکه اگر کسی می خواست ولو برنامه ی بلند مدتی داشته باشد اکنون هنگامه ای آن است که خروجی هایش کم کم رُخ نمایاند و ثانیاً آنان که در زمان شنیدن این دغدغه ها مخاطب اصلی نبودند و تنها آرزوی آن را داشتند که اگر فضا دست ما بود در تحقق این مطالبات چه میکردیم و چه الان هرکدام در شرایط و سنینی هستند که مخاطبان آن دغدغه ها به شمار می روند. 🔻اما بعد؛ با بررسی مجموع دیدارها و بیاناتی که حضرتشان در طول سفر به قم ایراد فرموده اند – حتی آن دیدارهایی که با مخاطب حوزوی نیست- اینگونه به نظر می رسد که این مطالبات را می توان با دو دیدگاه مورد بررسی قرار داد: 🔹دیدگاه اول، نگاه به مطالباتی است که ناظر به مسائل عمومی حوزه‌ است همچون مسائل علم، تربیت علمی، تحقیق، اخلاق، مسائل مدیریتی، مسائل سازمانی در حوزه‌ی قم، بحث کتاب‌های درسی، بحث چگونگی درس‌خواندن و مانند این ها 🔹و دیدگاه دوم، مطالبات و اندیشه هایی است که هدف آن هویت بخشی و جهت دهی حوزه و روحانیت در نسبت با انقلاب اسلامی است یعنی همان حقیقتی که تمام فعالیت ها، راهبردها و رویکرد ها را بی آنکه متعلق آن تفاوتی داشته باشد را پی گیری مکند به گونه ای که حتی آن روح و هویت اصلی ای که در پس مطالبات دسته اول(مطالبات ناظر به مسائل عمومی) را شامل می گردد و ما از آن تعبیر به «حوزه انقلابی» می نماییم. ⭕️اگر بخواهیم میان این دو دیدگاه مقایسه کنیم، دیدگاه دوم اگر از دیدگاه اول مهم‌تر نباشد، به همان اندازه وزانت و اهمیت دارد چراکه انقلاب و حرکت جهت دار به سمت حاکمیت و اقامه دین آن چیزی است که محور همه ی آن مسائل دیدگاه اول است و آن‌ها را جهت و هویت می‌ دهد و اساسا ریشه تمامی ناکامی ها در تحقق مطالبات دسته اول را باید در نسبت گیری حوزه و روحانیت به ویژه بزرگان و سیاستگذاران آن با مطالبات دسته دوم جست و جو کرد حقیققتی که همیشه علی رغم اهمیت و اثر گذاری در پس دعواها و اختلافات ظاهری و بعضا کم اهمیت و یا حتی دست آوردها و موفقیت هایی که در مسائل عمومی محقق شده اند مغفول و مخفی مانده است و یا اینطور اراده شده است که اینگونه به نظر برسد. 🔹تمام هویت نظام اسلامی و آنچه او را در میان نظامات سیاسی موجود در عالم متمایز می نماید به قید اسلامی آن است یعنی اگر در ایران انقلاب می شد، نظام سیاسی تغییر می یافت حتی اگر مذهبی ها به عنوان حاکمان و متولیان امور حکومت قرار می گرفتند اما مقید نبودند که اسلام را مبنا و حاکم بر نظام سیاسی قراردهند و تکلیف خود را تحقق احکام اسلامی قرار نمی دادند آنگاه تفاوتی هم در ماهیت و هویت با سایر نظامات سیاسی دنیا نداشتند. از سویی دیگر، تمام هویت حوزه و روحانیت نیز به اسلام است و ایشان منهای اسلام نه از خود چیزی دارند و نه مشروعیتی پیدا می کنند لذا اسلام آن نقطه ی اشتراکی است که هر دوی این حقایق یعنی نظام اسلامی و حوزه و روحانیت را به یکدیگر پیوند و سرنوشت آن ها را از یکدیگر ناگسستنی می نماید به گونه ای که کیفیت و چگونگی وجود هر دوی این حقایق تأثیر مستقیم و غیر قابل پیشگیری ای بر دیگری دارد. ⭕️اما آنچه مسئله اساسی و مغفول مانده است آن حقیقتی است که به نظر می رسد رهبر معظم انقلاب نه تنها در این سفر به قم مقدسه بلکه در تمام طور زعامت و ولایت خود و حتی پیش از آن از هنگامه ی آغاز مبارزات در پی آن بوده اند و آن عبارت است از چیستی این «اسلام» و تعهداتی که از دل تعریف آن بر می خیزد. @rozaneebefarda ادامه👇
این ده سال، چون سه ده سال دگر! روایتی متفاوت از کارنامه حوزه در عمل به مطالبات رهبری [صفحه ۲ از ۳] 🔹اسلام به عنوان یک دین و مکتب واحد از اجزاء و اصول و فروع مختلفی در لایه های بنیادین ، ارزشی و عملی تشکیل شده است که از پیوند و ارتباط این اجزاء با یک دیگر در هر بعدی یک نظام شکل می گیرد و از پیوند و ارتباط این نظام ها به یکدیگر یک منظومه و روح واحد شکل میگیرد بنابراین این جزء پذیر بودن و قوام یافتن از نظام ها و ارکان مختلف به معنای گسست و عدم تأثیر و تأثر هر یک از این اجزاء مبانی بر یکدیگر نیست بلکه اساساً آن هنگام اسلام می تواند ادعای خاتمیت و کاملیت داشته باشد که همه ی اجزای آن انسان را در همه ی شئون زندگی دنیوی و اخروی به سمت هدف واحدی که برایش آفریده شده است رهنمون سازد و هر جزء جزء دیگر را ثابت و عمل به آن سبب تقویت در هر جزء دیگر شود و الا «لَوْ كانَ‏ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا»(انبياء،22) 🔹بدیهی است هرگونه تغییر در این گزاره ها، نظام ها و منظومه سبب تغییر در کل ساختار، تأثیر و تأثر اجزا و در آخر آنچه که به عنوان خروجی و اسلام نهایی معرفی می شود خواهد شد. هرچه این تغییرات(اعم از حذف یا تحریف) بیشتر باشد فاصله این اسلام با اسلام ناب نبی مکرم و اهل بیت طاهرینش بیشتر است و هرچه در همه ابعاد نزدیک تر باشد این اسلام چون اسلام اولی ناب تر و اصیل تر است. بهترین شاهد برای درک درست این مهم رجوع به حوادث صدر اسلام است، آنجا که پس از رحلت نبی مکرم خواص و داعیان دین تنها یک گزاره، یک جزء و شاید یک اسم را تغییر دادند اما خروجی آن اسلامی شد که پوستینی واژگون بود بر تن امت اسلام. با مشاهده تاریخ اسلام به خوبی روشن می شود، حذف یک گزاره و تحریف یک بخش چه بلایی را بر سر امت اسلامی آورد که حوادث دهشتناک و ویران کننده، سراسر تاریخ آن را فراگرفته است. 🔹اسلامی که آمده بود انسان را به کمال دنیوی و اخروی برساند تبدیل به ابزاری در دست حاکمان و زورگویان شده بود تا امت اسلامی را نسل اندر نسل در بند هوس ها و مطامع دنیوی خود بکشاند هرچه فاصله از مبدأ اسلام بیشر می شد و زمان بیشتری سپری می گشت فاصله از بیشتر می شد و بر عمق این افزوده می گردید و به خوبی این حقیقت را ثابت می کرد که آن تغییر اولیه در یک بخش از اسلام به چه هرج و مرج اسفناکی تبدیل شده است تا سر حد آنکه با پیدایش یک نحله فکری ویا یک قدرت سیاسی می شد انتظار این مطلب را داشت که اسلامی هم متناسب آن تولید گردد. 🔹اسلام با تفسیر سلطانى، اسلام سرمايه دارى، اسلام مستكبرين، اسلام مرفهين بی درد، اسلام منافقين، اسلام راحت طلبان، اسلام فرصت طلبان، اسلام رحمانی، اسلام تشريفاتى، اسلام بی تفاوت در مقابل ظلم، در مقابل زياده‏ خواهى، اسلام بی تفاوت در مقابل دست‏ اندازى به حقوق مظلومان، اسلام كمك به زورگويان و اقويا، اسلامى كه با همه‏ ى اين‏ها می سازد و البته دیگران هم با آن‌ها می سازند؛ این ها تنها نمونه هایی هستند از اسلام هایی که در طول زمان به دست علل و عوامل مختلف ساخته و پرداخته شده اند. 🔹 در حقیقت دین الهی که به عنوان یک و کامل آمده بود تا رهنمودی باشد برای حیات طیبه، به یک فهرست انتخابی تبدیل شده بود که هر کس و یا هر جریان فکری ای متناسب با روحیات، محیط تربیتی، مکتب فکری و یا وابستگی سیاسی و یا اقتصادی، گزینه هایی را انتخاب و گزینه هایی را حذف نماید، هرچند آن را که هم انتخاب می کرد و نگاه می داشت معلوم نبود تا چه حد با آن اسلام ناب فاصله دارد. البته همین اسلام حداقلی هم در دوران پیدایش دولت های استعماری در قرون اخیر، همچنان غیر قابل تحمل بود به حدی که دويست سال است دستگاه‏هاى استعمارى سعى كرده اند تا اسلام به دست فراموشى سپرده شود. يكى از نخست‏ وزيرهاى انگليس در جمع سياستمداران استعمارى دنيا اعلام كرده بود كه ما بايد اسلام را در كشورهاى اسلامى منزوى كنيم! قبل و بعد از آن نيز پولهاى گزافى خرج شد تا اسلام در درجه‏ى اول از صحنه‏ى زندگى، و در درجه‏ى دوم از ذهن و عمل فردى انسانها خارج شود؛ چون می دانستند اين دين، بزرگترين مانع در راه چپاول قدرتهاى بزرگ و استكبارى است. 🔹این روند اسفناک ادامه داشت تا آنکه امام‏ ما اسلام را دوباره زنده‏ كرد و به ذهن و عمل انسانها و همچنین صحنه‏ى سياسى جهان برگرداند. اولين كار بزرگ او، احياى اسلام‏ بود. امام ما براى حيات دوباره‏ى اسلام، درست همان راهى را پيمود كه رسول معظم(صلّى الله عليه و آله و سلّم) پيموده بود؛ يعنى راه . در انقلاب، اصل بر حركت است؛ حركتى هدف‏دار، سنجيده، پيوسته، خستگى‏ناپذير و سرشار از ايمان و اخلاص. @rozaneebefarda ادامه👇
این ده سال، چون سه ده سال دگر! روایتی متفاوت از کارنامه حوزه در عمل به مطالبات رهبری [صفحه ۳ از ۳] 🔹در انقلاب، به گفتن و نوشتن و تبيين اكتفا نمی شود؛ بلكه پيمودن و سنگر به سنگر پيش رفتن و خود را به هدف رساندن، اصل و محور قرار می گيرد. گفتن و نوشتن هم در خدمت همين حركت در می آيد و تا رسيدن به هدف يعنى حاكميت بخشيدن به دين خدا و متلاشى ساختن قدرت شيطانى طاغوت ادامه می یابد: «هو الّذي ارسل رسوله بالهدى و دين الحقّ ليظهره على الدّين كلّه و لو كره المشركون». 🔹اسلامی که چنین ویژگی داشته باشد یعنی یک اسلام حداکثری و با آرمان هایی یکسان با همان آرمان های بعت انبیاء در توجه به تمام بشریت در تمام ساحت های زندگی طبیعتا دستگاه دانشی و فکری اش کاملا متفاوت و متغایر با اسلامی است که تنها متوجه جمع محدودی از مومنین در بخش محدودی از زندگی است لذا هویت و تکلیفی هم برای دستگاه فکری اش هم تعیین می کند کاملا یک هویت و تکلیف متفاوت است. بررسی تفاوت این دو اسلام و بتبع دستگاه فکری آن ها جدای از آنکه بسیار در فهم دغدغه امامان انقلاب راهگشاست، خود نیاز به پژوهش های متعدد و البته شاید مجموعه هایی با این هدف باشند لکن در یک بررسی اجمالی به نظر می رسد عمده تفاوت حاصل از این تفاوت در رویکرد و نگاه به اسلام در کیفیت هویت و تکلیف دستگاه فکری برآمده از اسلام ناب(اسلام حداکثری، اسلام انقلابی) در دو بعد تجلی پیدا می کند اولا محتوا، منبع و جهت در این اسلام علی رغم ظاهر متشابه در همه ابعاد کاملا متفاوت با اسلام های دیگر است ثانیا در این نگاه و این نوع از اسلام دستگاه فکری یا همان حوزه و روحانیت به هیچ عنوان یک مجموعه ی صرفا علمی و منقع از اجتماع، مردم و سیاست نیست بلکه اساسا حوزه و روحانیت خود یک حقیقت و یک دستگاه فکری در دل نظام سیاسی اسلام یا همان نظام ولایت است لکن با هویت مستقل و منفک از دستگاه سیاسی یعنی دستگاه فکری –رهبری است که آن شئون و تکالیفی که متوجه به بُعد ولایت فکری و معنوی امام است را بر عهده دارد و در حقیقت از یک سو واسطه ای است میان امام و امت و سویی دیگر واسط ای است میان امام و دستگاه سیاسی. بنابراین به نظر می رسد که خواستگاه تعابیری چون تحول حوزه، حوزه انقلابی، حوزه ی همراه و حامی نظامو مانند این ها را باید در همین نقطه و نظام فکری جست و جو کرد لکن مع الاسف علی رغم وضوح مطلب، به دلیل آنکه همواره اندیشه امامان انقلاب در حوزه و روحانیت و بتبع در تمامی دستگاه های علمی کشور مهجور و متروک مانده است در فهم مراد و مقصد مطالبات امامان انقلاب از حوزه و روحانیت و پیوندشان با انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی نیز به رویی ترین لایه ی بحث که همان کنشگری سیاسی و یا تحولات سحطی است بسنده شده است و از حقیقت «حوزه انقلابی» غفلت شده است لذاست که با تغییر کتابی خوشنود و یا با عدم تغییر آن افسره می شویم. این در حالی است که اگر بر فرض اگر تمام مطالبات رهبری در مسائل عمومی حوزه و روحانیت محقق گردد لکن این روح و جهت کلی همچنان متروک و مغفول باشد در حقیقت ما کاری برای حوزه ی انقلابی و مطلوب امامان انقلاب نکرده ایم. این تأسف آنجا عمیق تر و غم انگیز تر می شود که در فاصله ی این ده سال امام امت چند بار دیگر کوشیدند تا در روح حرکت حوزه و روحانیت بدین سو بدمند؛ دیدار با مجمع نمایندگان، فراخوان رهبر انقلاب برای تکمیل و ارتقای الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت و بیانیه گام دوم،یکی از مهمترین این تلاش ها بودند لکن متأسفانه هر بار با یک سیاست مشابه عملاً این دغدغه و تلاش را منزوی و مهجور ساختند: الف)سلب دغدغه از بدنه حوزه و روحانیت‌با تجمع های غیر واقعی، ایجادکمیسیون‌ها و واحدهای‌ویترینی،راحت‌طلب‌وغیر واقعی با این توجیه که ما متولی هستیم درحالی که در عمل نیستند ب) شعاری کردن دغدغه و آنچنان انبوه، بی‌برنامه و سطحی از آن حرف زدن که نخبگان و بدنه را از آن منزجر و منصرف سازند نتیجه‌ این رفتار تکراری و این عدم توجه به حوزه و روحانیت بویژه حوزه انقلابی می شود همین وضعیتی که گریبان گیر حوزه و روحانیت و در پی آن انقلاب اسلامی شده است. در حوزه غالبا در سطحی ترین حالت ممکن بسنده شده و حرکت پیش‌رونده‌ی انقلاب در تمامی ساحت‌هایی که وابسته به حوزه و روحانیت است، متوقف‌شده و یا با کندی و مانع روبرو گردیده. سنگرهایی که قرار بود به‌واسطه‌ی انقلاب از چنگال غرب و شرق درآید، در دست آنان باقی ماند و آبستن فتنه‌های پس از انقلاب شد. بنابراین اینگونه به نظر می رسد که سوگیری و حرکت حوزه در نسبت با اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی نه تنها در این ده سال بلکه در تمام 40سال گذشته یک چیز بوده و هست و تا این نسبت غلط اصلاح نگردد اگر ده تا ده سال دیگر هم سپری شود، این مطالبات و بیانات بر زمین خواهد ماند همانطور که این ده سال چون سه ده سال دگر همینگونه بوده است. @rozaneebefarda
انکار اقتصاد اسلامی ریشه در اغراض غیرمعرفتی و جهل به موضوع دارد! نقد جدید دکتر حسن سبحانی بر دیدگاه های جنجالی جناب @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔴 از نحوه و چگونگی ورود عمده افراد محترمی که با رویکرد و به می‌پردازند، این واقعیت استنباط می‌شود که ضرورت دارد به جای اینکه توضیح داده شود “اقتصاد اسلامی “ چه هست، اولویت دارد که برای آنان تبیین شود “ اقتصاد اسلامی “ چه نیست! زیرا تا زمانی که منکران، ماهیت آنچه را که منکر آن هستند نشناسند و در نتیجه در انتشار دیدگاه های خودشان، به مواردی اشاره کنند که «اقتصاد اسلامی» نبوده و صرفا پنداشته های آنان از «اقتصاد اسلامی» است، منطقا امکان بحث و نقد عالمانه پیرامون «موضوع» مقدور نمی‌شود به این دلیل که از لوازمات اولیه محاجه علمی، اشتراک بر مفاهیم واحد از موضوع مورد بحث است. 🔹براین اساس، متذکر می‌شود که تحقیقا “اقتصاد اسلامی“ اقتصاد رژیم‌های سیاسی منسوب به اسلام نیست و اینگونه نمی‌باشد که به عنوان مثال چون در ایران نظام سیاسی، اسلامی است، پس اقتصاد جمهوری اسلامی هم همان اقتصاد اسلامی است. ساده ترین دلیل بر این حقیقت آن است که در کشور های متعددی، اقتصاد اسلامی موضوع تحقیق و تدریس و مباحثه است اما اصولا نظام سیاسی آن کشور ها، اسلامی نمی‌باشد. 🔹از سوی دیگر نسبت دادن اقتصاد ایران و وضعیت غم انگیز اقتصادی آن به “اقتصاد اسلامی“و انتساب بانکداری هرگز “غیر ربوی نشده آن“ به بانکداری اسلامی، تحقیقا و صرفا در یک نگرش خوش بینانه به موضوع، حاکی از نشناختن «اقتصاد و مالیه اسلامی» است. 🔹اقتصاد اسلامی و همچنین مباحث مرتبط به مالیه آن، از سالهای قبل از انقلاب اسلامی و البته در مقیاسی به مراتب محدودتر در ایران مطرح بوده و کارکردهای اقتصاد ایران به لحاظ تجربه نتایج رسوای تحمیل سیاست‌های تعدیل بر ساختارهای ناکارآمد آن، هیچ ارتباطی به رونق نسبی امروزین اقتصاد و مالیه اسلامی ندارد و این در حالی است که امکان وارد شدن آسیب های بسیار از ناحیه « اقتصاد ایران» به «اقتصاد اسلامی» همواره مطرح بوده و در عمل هم اتفاق افتاده است. 🔹با این وجود انصاف حکم می کند که ما همه کسانی را که “اقتصاد اسلامی“ را متاثر از نظام سیاسی جمهوری اسلامی می‌شناسند و یا بانکداری مبتنی بر بهره فعلی را به اسلام نسبت می‌دهند از منکران اقتصاد اسلامی نشناسیم زیرا بسیاری از آنها معتقدند اسلام از اتهام بر مبری است. 🔻در عین حال همچنان این ابهام توام با کنجکاوی و کیاست وجود دارد که کارکرد برخی دانایان آشنا به مبانی اقتصاد ایران ، که احتمالا آگاهانه، با تمسک به کاستی های وحشتناک کنونی اقتصاد ایران، از طریق انتساب آن به اقتصاد اسلامی، دستاویزی برای انکار « اقتصاد اسلامی» می‌سازند را باید چگونه تاویل و تفسیر نمود؟! 🔴 بر خلاف تصورات و یا دانسته ها و احتمالا عده‌ای که « اقتصاد اسلامی» را اقتصادی سوسیالیستی می‌نامند، این اقتصاد دارد و به زعم ما، نامیدن یا شبیه سازی اقتصاد اسلامی با اقتصاد سوسیالیستی، اگر معطوف به نباشد، ناشی از توامان هم سوسیالیسم و هم اقتصادیات اسلام است. زیرا در حالی که سوسیالیسم الگوی نهادی خاصی است که تحت آن کنترل تولید و ابزار تولید بر عهده یک قدرت مرکزی است(جوزف شومپیتر) و یا به عبارت دیگر در سوسیالیسم،امور اقتصادی جامعه اصولا به حوزه عمومی و نه به حوزه خصوصی تعلق دارد و به همین جهت هم سوسیالیسم را رب النوع دریاها(پرتئوس) نامیده‌اند که می‌تواند به صور مختلف تغییر شکل بپذیرد،در اقتصادیات اسلام احترام به مالکیت مال مومن مثل احترام به خون مومن است و مردم از آن حیث که در قبال اقدامات خویش مسئول شناخته می شوند برخوردار از اختیار و آزادی می‌باشند، زیرا مسئولیت بدون آزادی از موضوعیتی برخوردار نمی‌باشد. البته نسل برخی از طرفداران اقتصاد آزاد در کنش های این چنینی خویش مسبوق به سابقه هستند آنها پس از استقرار سوسیالیسم در شوروی سابق، هر اندیشه و معرفت اقتصادی جز آنچه خود به آن باور دارند را سوسیالیسم نامیده اند. اصولا برای عده‌ای از آنها فرقی نمی‌کند که آن اندیشه چه باشد. آنها فقط می‌دانند که هر آنچه را که جز «اقتصاد آزاد» باشد نمیخواهند و این در حالی است که بعضا نمی دانند که مفهوما چه می‌خواهند؟ @rozaneebefarda ادامه👇
انکار اقتصاد اسلامی ریشه در اغراض غیرمعرفتی و جهل به موضوع دارد! نقد جدید دکتر حسن سبحانی بر دیدگاه های جنجالی جناب [صفحه ۲ از ۲] 🔹متاسفانه برخی از افراد محترم از این سلسله، با همین رویکرد، عمده مجتهدان عضو تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را هم سوسیالیست نامیده‌اند و در طی زمان، با دفاع از حتی محتکران دارو و غذای مردم محروم گرفتار تحریم و حمایت از تحمیل قیمت‌های جعلی سفته بازان ارز بر معیشت اقشار گرفتار و نامیدن اقدامات غیرمولد آنان به اقتصاد آزاد، نشان داده‌اند که به منظور حمله و منکوب نمودن اقتصاد اسلامی از طریق منسوب نمودن ناروای آن به مناشی سوسیالیسم، بین اقتصاد آزاد و اقتصاد بازار نموده و بی توجه بوده‌اند که آنچه ممکن است قابل دفاع باشد «اقتصاد بازار» و نه «اقتصاد آزاد» است و این در حالی است که بین اقتصاد بازار با اقتصاد اسلامی منافاتی ذاتی نیست و ما جداگانه به آن اشاره خواهیم کرد. در این ارتباط انتظار می‌رود علاقمندان مبری از اغراض غیرمعرفتی به این مباحث، اعم از موافق یا مخالف، با رعایت جانب احتیاط و لحاظ خصلت های کار عالمانه، به مکاری های احتمالی تصورات جاهلانه و یا تجاهلانه، فرصت خودنمایی و گسترانیدن دام های مدرنیستی بر سر راه حیثیت و آبروی خویش را ندهند. @rozaneebefarda
روایتی از اشتیاق زیارت سفر تاریخی رهبر به قم؛ رهیافتها و پیامدها/۶ اختصاصی|| قربانعلی یاس بلاغی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه ۱ از ۲] 🔹چند روزی بود که خبر در شهر پیچیده بود و شهر حال و هوای دیگری به خود گرفته بود، استقرار وسایل امنیتی در سطح شهر هم خبر از نزدیک بودن وصال یار با طلوع خورشید ولایت از قم داشت. 🔹هر شب در اطراف حرم پوسترهایی متنوع از تصاویر امام راحل و حضرت آقا پخش میشد، و بعضی وقت ها در مسیر از حرم تا حجره در خیابان چهار مردان(انقلاب اسلامی) عکسی از حضرت آقا را که گرفته بودم را مقابل سینه میگرفتم و در خیابان تا مدرسه میرفتم، حجره ها هم پر شده بود از تصاویر تمثال حضرت یار با جلوه های مختلف. 🔹در این چند روز تا روز موعود هر روز گویا بر هیجان و تپش قلبم افزوده میشد و دائم در این فکر بودم که چگونه باید به استقبال آن محبوب دل و جان رفت، پای برهنه بدنبال ماشین بدوم یا در میدان آستانه منتظر ظهور نور او باشم ویا .... همان شب آخر بود که میخواستم از موسسه امام برگردم، داخل آسانسور بودم که حضرت (حفظه الله) هم وارد بر آسانسور شدن و توفیق زیارت آن عالم بصیر را در آن حال پیدا کردم، همانجا فرصت را غنیمت شمرده و آنچه را که چند روز ذهنم بدان مشغول بود را از ایشان سوال کردم، که چطور به استقبال آقا برویم؟ چگونه این فیض رحمت که بر ما در این ایام نازل میشود را قدر دانی کنیم؟ ایشان با همان تواضع و محبت همیشگی شان فرمودند: از جهت ظاهری که همین حضور در مراسم استقبال، و از جهت باطنی هم با نذر صلوات برای سلامتی ایشان و امثال این امور، انجام وظیفه کنید. 🔹 گرچه تا حدود زیادی به جواب رسیدم، اما هنوز آرام نداشتم و با خود فکر میکردم هرچه بکنم نمیتوانم به اندازه عظمت آن وجود مبارک و ذخیره الهی برای روزگار ما، قدردانی و انجام وظیفه کنم. 🔻همان شب بخاطر جلسه درسی که در حرم مطهر داشتیم تا حدود ساعت 8 و نیم حرم بودم. وقتی داشتیم از جلسه بیرون می آمدیم داشتند چراغ های حرم را خاموش میکردند تا زوار از حرم خارج شوند و حرم مطهر فاطمه معصومه سلام الله علیها برای میزبانی از عزیزترین مهمان آماده شود. 🔹از همان داخل صحن عرض سلام مجدد کردیم و درخواست توفیق استفاده و قدردانی از این نعمت را از بی بی دو عالم کرده و به سمت حجره راه افتادیم. 🔹صبح موعود فرا رسید و پاها دیگر در اختیار خودم نبود، بی اختیار با سیل مشتاقان در حرکت بودیم، تا در میدان آستانه به انتظار یار ایستادیم. شعارهای پرشور و شعور همراه با فشار جمعیت در عین حال که شور و شعف را بیشتر میکرد هیجان و اضطراب و تندتر شدن تبش قلب در وصال یار و چگونگی مواجه-گرچه از دور بود- با دلبر و دلدار را مضاعف تر میکرد. که ناگاه خورشید ولایت از بلندای جایگاه تجلی کرد و اقیانوس جمعیت دلداده با شور و شعار مواج شد، شاید ناخودآگاه بود که آیات «والشمس وضحیها والقمر اذا تلیها و النهار اذا جلیها» بر زبانم ترنم یافت. و دل و جان از کف داده نمیدانستم چه کنم و چه بگوییم از همان دور چشم به جمال آفتاب دوخته و همراه با جمعیت شعارها را زمزمه میکردم که «صل علی محمد نائب مهدی» آمد. الفاظ دیگر بیشتر از این کشش نداشت و جسمم نیز بیشتر از این توان نداشت، استقبال ما شد همین، منم هم قطره ای شده بودم در میان اقیانوس بی انتهای مشتاقان امام و رهبر و مراد خود. 🔹در ده روزی که خورشید در شهر ما می تابید، هر روزش دنبال خبرهای ناب از جلسات و ملاقات ها و دیدارهای با ایشان بودیم، و دنبال راهی برای زیارت نزدیکترِ حضرت یار. 🔹برای دیدار با طلاب اول کارت ورود به جلسه توزیع میکردند، هر جور بود کارت را تهیه کردم، اما در این میان باخبر شدیم که حضرت آقا فرمودند با کارتی بودن دیدار طلاب مخالفت کردند و هر که زودتر به صف رسیده بود توانسته بود وارد شبستان شود و ما عقب ماندگان داغ زیارت از نزدیکتر بر دلمان ماند و در مسجد اعظم نشسته و گوش جان به هدایتهای آن رهبر الهی و مرجع عالی دادیم. 🔹توفیق یار ما شد و این داغ طولی نکشید و چند روز بعد در دیدار بسیجیان با فرمانده دلهایشان، وصال یار میسر شد توفیق زیارت از فاصله نزدیکتر برایمان محقق شد. @rozaneebefarda ادامه👇
روایتی از اشتیاق زیارت [صفحه ۲ از ۲] 🔹گرچه دیدار یار نصیب شده بود اما دل پرشور و مشتاق به اینها قانع نبود و آرزوی زیارت از نزدیک و دستبوسی امام دل و جان را در خود می پروراند، و به اندک احتمالی که این فراق را به وصال تبدیل کند، جسم را به حرکت وا میداشت و او را به این طرف و آن طرف می برد. صبحی با رفیقی بلند شدیم و قبل نماز صبح بجای حرم بسمت دفتر آقا در صفائیه حرکت کردیم و گفتیم شاید اذن ورودی دادند و توانستیم نمازی را به امامت مقتدای خویش بخوانیم اما هرچه با جمعی از مشتاقان که با نیت ما خود را بدانجا رسانده بودند ایستادیم از برادران حفاظت چیزی جز عذرخواهی و عدم امکان تشرف نشنیدیم، وقتی مقداری از اذان گذشت و مایوس از اقامه نماز شدیم با دلی شکسته اما پرشوق به حجره برگشتیم. 🔹صبح جمعه دوباره هنگام نماز صبح -با اطلاع از سوابق سفرهای حضرت آقا به مراکز مختلف که به زیارت قبور شهدا تشریف می برند- سراسیمه خود را به گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام رسانیدیم، اینبار جمع زیادی از مشتاقان که مثل ما این حدس را زده بودند که حضرت آقا صبح جمعه به زیارت قبور شهدا میآیند، خود را بدآنجا رسانده بودند و میان قبور شهدا منتظر تشریف فرمایی حضرت یار بودند، که آن صبح نیز وصال میسر نش و فردای آن روز که صبح شنبه بود آقا به زیارت شهدا رفته بودند و ما در خواب غفلت ماندیم. 🔹بالاخره گرچه حسرت زیارت از نزدیک در این سفر بر دل ما ماند و به همان زیارت از دور دلخوش ماندیم. اما شوق و اشتیاق و حرارت محبت در دل نه اینکه آرام نگرفت بلکه شدت هم یافت، و همه اینها تأویلی از این آیه شریفه است: «إنَّ الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن وُدّاً». @rozaneebefarda