eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
71 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
⭕️مراقبت زبان 🔹مردی نزد صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم آمد و گفت: یا رسول الله، مرا کن. فرمود: را حفظ کن. [دوباره] گفت: یا رسول الله، مرا کن. پیامبر فرمود: را حفظ کن. [برای بار سوم] گفت: یا رسول الله، مرا نصیحت کن، پیامبر فرمود: را حفظ کن، وای بر تو، آیا مردم را جز آنچه با آن را درو می کنند، به رو در می اندازد؟! 📕 (تلخیص و تحریر کتاب معراج‌السعادة)، ص ۳۹۱ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️پيامبر اکرم الله عليه و آله:  🔸«أمّا عَلامَةُ المُوقِنِ فَسِتَّةٌ؛ أيْقَنَ باللهِ حَقّا فآمَنَ بهِ، و أيقَنَ بأنّ المَوتَ حقٌّ فحَذِرَهُ، و أيقَنَ بأنّ البَعثَ حَقٌّ فخافَ الفَضيحَةَ، و أيقَنَ بأنّ الجَنّةَ حَقٌّ فاشتاقَ إلَيها، و أيقَنَ بأنّ النّارَ حَقٌّ فظَهَرَ سَعيُهُ لِلنَّجاةِ مِنها، و أيقَنَ بأنّ الحِسابَ حَقٌّ فحاسَبَ نَفسَهُ». 🔹 شش چيز است: به يقين پيدا كرده و لذا به او آورده است، و يقين پيدا كرده كه راست است، و لذا از آن بر حذر است، و يقين پيدا كرده كه راست است و از اين رو از رسوايى [در آن روز ] مى ترسد، و يقين پيدا كرده كه راست است، و از اين رو مشتاق آن است، و يقين پيدا كرده كه راست است، و از اين رو براى نجات از آن مى كوشد و يقين پيدا كرده كه راست است، و از اين رو از خود حساب مى كشد. 📕تحف العقول، ۲۰ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماء و بزرگان اهل سنت درباره فضائل بى شمار «امام على» (ع) چه گفتارى دارند؟ (بخش اول) 🔸سخنان درباره (عليه السلام) بیش از آن است که در این مختصر ذکر شود، امّا براى نمونه به برخى از مهم ترین سخنان آنان اشاره مى شود: 1⃣حاکم نیشابورى و ابو یعلى و حموینى و ابن عساکر و ابن حجر و خوارزمى و دیگران نیز نقل کرده اند که: «براى هیچ کس به مقدار آنچه براى (عليه السلام) رسیده وجود ندارد». [۱] 2⃣و نیز از اسماعیل قاضى و نسائى و ابوعلى نیشابورى و محبّ الدین طبرى نقل شده که گفته اند: «در حقّ هیچ یک از صحابه به مقدار آنچه در شأن (عليه السلام) از احادیث حَسن وارد شده، نقل شده است». [۲] 3⃣ابن ابى الحدید مى گوید: «اما ، در و و و به حدّى است که نمى توان متعرض آن شده و آن را بیان داشت...». [۳] وى همچنین مى گوید: «چه بگویم درباره که و مخالفانش اقرار به او کرده، و نتوانسته اند را انکار نموده و را کتمان کنند... چه بگویم درباره کسى که هر به او نسبت داده مى شود، و هر فرقه اى به او منتهى مى گردد، و هر طایفه اى او را به خود جذب مى کند. پس او رئیس و است...». [۴] 4⃣فخر رازى مى نویسد: «من اقتدى فی دینه بعلى فقد اهتدى؛ لانّ النبىّ (ص) قال: اللهم ادر الحق معه حیثما دار؛ [۵] هر کس در دین خود، (عليه السلام) را خود قرار دهد، همانا شده است؛ زیرا (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوندا! هر کجا باشد، را بر محور وجودش بچرخان». 5⃣احمد بن حنبل مى گوید: «ما روى لأحد من اصحاب رسول الله (ص) من الفضائل الصحاح ما روى لعلى بن ابى طالب؛ [۶] براى هیچ یک از اصحاب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از صحیح السند به مقدار آنچه براى نقل شده، نرسیده است». 6⃣محمد فرید وجدى دانشمند مشهور مصرى مى گوید: «صفاتى در وجود (عليه السلام) گرد آمده که در دیگر خلفا نبود. (عليه السلام) را بود که از دوستى و به دنیا خود را تهى کرده بودند. یارانى که کمتر از انصار پیغمبران نبودند، و (عليه السلام) را از جان شیرینى که کالبدشان را زنده نگه مى داشت دوست تر مى داشتند». [۷] 7⃣عبدالفتاح عبد المقصود، استاد دانشگاه اسکندریه و نویسنده مشهور مصرى مى گوید: «از این رو، بعد از (صلی الله علیه و آله) کسى را ندیده ام که باشد پس از او قرار گیرد، یا بتواند در ردیفش بیاید، جز و برگزیده پیامبر (صلی الله علیه و آله) یعنى (عليه السلام). و من در این سخن به طرفدارى تشیّع وارد نشدم، بلکه این نظرى است که به آن گویا است. ، برترین مردى است که مادر روزگار تا پایان عمر خود نزاید، و اوست که هر گاه به جست و جوى اخبار و گفتارش برآیند، از هر خبرى براى آنان شعاعى مى درخشد. آرى، او مجسمه اى از است که در قالب بشریّت ریخته شده است...». [۸] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۰۷؛ طبقات الحنابله، ابویعلى، ج۱، ص۳۱۹؛ فرائد السمطین، ج۱، ص۳۷۹؛ ترجمه امام على (ع)، ابن عساکر، ج۳، ص۶۳؛ صواعق المحرقة، ص۱۱۸؛ [۲] الریاض النضرة، ج۲، ص۲۱۳؛ صواعق المحرقة، ص۱۱۸؛ فتح البارى، ج۷، ص۵۷؛ تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۹؛ [۳] شرح ابن ابى الحدید، ج۱، ص۵؛ [۴] همان، ص۶؛ [۵] تفسیر فخر رازى، ج۱، ص۱۱۱؛ [۶] شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹؛ [۷] دائرة المعارف فرید وجدى، ج۶؛ [۸] تقریظ الغدیر، ج۶ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ هـ ش، ص ۱۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماء و بزرگان اهل سنت درباره فضائل بى شمار «امام على» (علیه السلام) چه گفتارى دارند؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸سخنان درباره (عليه السلام) بیش از آن است که در این مختصر ذکر شود، امّا براى نمونه به برخى از مهم ترین سخنان آنان اشاره مى شود: 1⃣استاد خالد محمّد خالد مصرى مى گوید: «چه مى گویید در حق کسى که (صلی الله علیه و آله) او را از بین اصحابش انتخاب نمود، تا آنکه در برادرش باشد. چقدر ابعاد و اعماق آن حضرت گسترده بود که (صلی الله عليه و آله) او را بر سایر صحابه مقدم داشته و به عنوان برادر برگزیده است». [۱] 2⃣خانم دکتر سعاد ماهر محمّد مى نویسد: (عليه السلام) بى نیاز از ترجمه و است. و بس است ما را از تعریف او، این که آن در شد، و در تربیت یافت و تحت قرار گرفت». [۲] 3⃣استاد عباس محمود عقّاد نویسنده معروف مصرى مى گوید: « (عليه السلام) در خانه اى تربیت یافت که از آنجا به گسترش یافت...». [۳] 4⃣دکتر محمّد عبده یمانى درباره حضرت مى گوید: «او بود که از اش در دامان (صلی الله علیه و آله) پرورش یافت و تا آخر عمر، آن حضرت را رها نساخت». [۴] او همچنین مى گوید: « - ، صاحب مجد و یقین، دختر بهترین فرستادگان - «کرّم الله وجهه» کسى است که براى هیچ بتى تواضع و فروتنى نکرد». [۵] 5⃣استاد احمد حسن باقورى، وزیر اوقاف مصر مى گوید: «اختصاص (عليه السلام) از بین صحابه به جمله «کرّم الله وجهه» به این جهت است که او هرگز بر هیچ بتى سجده نکرده است...». [۶] او همچنین مى گوید: «اگر کسى از تو سؤال کند به چه جهت مردم (عليه السلام) را دوست مى دارند؟ بر تو است که در جواب او بگویى: بدان جهت که (عليه السلام) را دوست دارد». [۷] پی نوشت‌ها؛ [۱] فی رحاب على (ع)؛ [۲] مشهد الامام على (ع) فى النجف، ص ۶؛ [۳] عبقریّة الامام على (ع)، ص ۴۳؛ [۴] علّموا اولادکم محبّة آل بیت النبى(ص)، ص ۱۰۱؛ [۵] همان؛ [۶] على (ع) امام الائمة، ص ۹؛ [۷] همان ص ۱۰۷ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ هـ ش، ص ۱۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) برکات بعثت پیامبر (ص) را چگونه بیان میفرماید؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه اول «نهج البلاغه»، اشاره به چهار نکته ميفرمايد: نخست، مسأله و بخشى از و آن حضرت و نشانه هاى نبوّت او. دوّم، وضع دنیا در زمان آنحضرت از نظر انحرافات دینى و اعتقادى و نجات آنها از این ، به وسیله نور محمّدى (ص). سوّم، رحلت پیامبر از دار دنیا. چهارم، که از آنحضرت باقى مانده، یعنى . 🔹در قسمت اوّل ميفرمايد: «اِلى اَنْ بَعَثَ اللهُ سُبْحانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لاِنْجازِ عِدَتِهِ وَ اِتْمامِ نُبُوَّتِهِ»؛ (قرنها گذشت و روزگاران سپری شد] تا اینکه خداوند سبحان، رسول الله صلی الله علیه و آله را براى وفاى به عهد خود و کامل کردن نبوّتش برانگیخت و کرد». سپس اشاره به بخشى از آنحضرت کرده، ميفرمايد: «مَاْخُوذاً عَلَى الْنَبییّنَ میثاقُهُ»؛ (این درحالى بود، که از همه پیمان درباره او گرفته شده بود [که به او ایمان بیاورند و بشارت ظهورش را به پیروان خویش بدهند]). 🔹«مَشْهُورَةً سِماتُهُ، کَریماً میلادُهُ»؛ (در حالیکه نشانه هایش مشهور و پسندیده بود). این تعبیر ممکن است اشاره به کرامت و عظمت پدر و مادر و اجداد او باشد و یا برکاتى که او براى جهانیان فراهم گشت، چه اینکه مطابق نقل تواریخ، همزمان با تولّد آنحضرت در خانه کعبه فرو ریختند، خاموش شد، که مورد پرستش گروهى بود خشکید، و قسمتى از درهم شکست و فروریخت و همه اینها بیانگر آغاز عصرجدیدى در مسیر و مبارزه با بود. 🔹سپس مى افزاید: «وَ اَهْلُ الاَرْضِ یَومَئِذ مِلَل مُتَفَرِّقَة وَ اَهْواء مَنْتَشِرَة وَ طَرائِقُ مُتَشَتِّت»؛ (در آنروز زمین، داراى مذاهب پراکنده و افکار و خواسته هاى ضدّ و نقیض و راهها و عقاید پراکنده بودند). «بَیْنَ مُشَبِّه للهِ بِخَلْقِهِ اَوْ مُلْحِد فِى اسْمِهِ اَوْ مُشیر اِلى غَیْرِهِ»؛ (گروهى خدا را به مخلوقاتش تشبیه میکردند و گروهى نام او را بر بتها مینهادند یا به غیر او اشاره و دعوت میکردند). از مادّه «لحد» بر وزن مَهْد به معناى حفره اى است که در یک طرف قرار گرفته است، و به همین جهت به حفره اى که در یک جانب قرار گرفته است لحد میگویند، 🔹سپس به هرکارى که از حدّ وسط منحرف بسوى افراط و تفریط شده، گفته میشود، و و را نیز به همین جهت میگویند، و منظور از جمله بالا «مُلْحِد فِى اسْمِهِ» همان است که دربالا اشاره شد که نام خدا را بر بتها مى نهادند؛ مثلا به یکى از بتها اللات و به دیگرى العزّى و به سوّمى منات میگفتند که به ترتیب از الله و العزیز و المنّان منشتق شده است، و یا اینکه منظور آنست که صفاتى براى خدا همچون صفات مخلوقات قائل میشدند و اسم او را دقیقاً بر مسمّى تطبیق نمیکردند. جمع میان هر دو تفسیر نیز ممکن است. سپس مى افزاید: «پس خداوند آنها را بوسیله آنحضرت از رهایى بخشید و با ، آنان را از نجات داد». 🔹بعد به فراز دیگرى از این بحث پرداخته، ميفرمايد: «سپس خداوند سبحان لقاى خویش را براى (ص) انتخاب کرد، و آنچه را نزد خود داشت براى او پسندید، و او را با رحلت و انتقال از دار دنیا به سراى آخرت، گرامى داشت و از گرفتارى در چنگال مشکلات نجات بخشید»؛ «آرى در نهایت احترام او را قبض روح کرد، درود خدا بر او و آلش باد»؛ «او هم آنچه را انبیاى پیشین براى امّت خود به یادگار گذارده بودند در میان شما به جاى نهاد»، «زیرا آنها هرگز امّت خود را بى سرپرست و بى آنکه راه روشنى در پیش پایشان بنهند و پرچمى برافراشته، نزد آنها بگذارند رها نمیکردند!». 🔹بدیهى است منظور امام(ع) از تعبیر بالا همان چیزیست که در آمده است که طبق این روایت متواتر، (ص) فرمود: «من از میان شما میروم و دو چیز پرارزش در میان شما به یادگار میگذارم: و که اگر به این دو جویید، هرگز گمراه نخواهید شد و این دو ازیکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار نزد من آیند». به هرحال دلسوزى نسبت به منحصر به حال حیاتشان نبوده است و بدون شک، نگران آینده آنها نیز بوده اند، بیش از آنچه پدر به هنگام وفات، نگران فرزندان خردسال خویش است؛ به همین دلیل نمیتوان باور کرد که آنها را بدون و سرپرست و ، رها سازند و زحمات یک عمر خویش را براى هدایت آنان بر باد دهد.  📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، ناصر مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۷ش‏ ج۱ ص۲۲۸ منبع:وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۹۸ نهج البلاغه، درباره برتری «اسلام» بر سایر ادیان چه فرموده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۹۸ می فرماید: «أَذَلَّ الْأَدْيَانَ بِعِزَّتِهِ، وَ وَضَعَ الْمِلَلَ بِرَفْعِهِ، وَ أَهَانَ أَعْدَاءَهُ بِكَرَامَتِهِ، وَ خَذَلَ مُحَادِّيهِ بِنَصْرِهِ، وَ هَدَمَ أَرْكَانَ الضَّلَالَةِ بِرُكْنِهِ، وَ سَقَى مَنْ عَطَشَ مِنْ حِيَاضِهِ، وَ أَتْأَقَ الْحِيَاضَ بِمَواتِحِهِ». 🔹(خداوند و ديگر را با عزّت و قدرت بخشيدن به ضعيف كرد و ملل ديگر را با اعتلاى اسلام فرود آورد، و با احترام و نفوذ آن، را خوار نمود، با يارى اسلام سرسختش را درمانده ساخت و با تقويت آن، را در هم كوبيد، را از سرچشمه زلال آن كرد، و آبگاهش را پر آب نمود). 🔹جمله هاى «أَذَلَّ الْأَدْيَانَ بِعِزَّتِهِ، وَ وَضَعَ الْمِلَلَ بِرَفْعِهِ...»، با توجّه به اينكه ضمير در آنها به برمیگردد، اشاره به همان چيزى است كه در آمده است: «هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»؛ [۱] (او كسى است كه خود را با و فرستاد، تا او را بر غالب سازد، هر چند ناخشنود باشند). 🔹در آيه قبل از آن مى خوانيم: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»؛ [۲] (آنان مى خواهند را با دهان خود خاموش سازند؛ ولى نور خود را كامل مى كند، هر چند خوش نداشته باشند). 🔹 بر اديان ديگر در دو جبهه بود؛ يكى از نظر سياسى و نظامى و ديگر از نظر منطق، استدلال و برهان؛ زيرا قوى ترين را براى اثبات معارف دينى اقامه كرده، كه هر فرد منصفى را وادار به پذيرش مى كند، و همان گونه كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) در جمله هاى بالا فرمودند: «تشنگان را از چشمه هاى جوشان خود سيراب و آب‌گاه هاى و را با پر مى سازد». پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره صفّ، آيه ۹ [۲] همان سوره، آيه ۸ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۶۸۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اهداف رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در کلام امام علی (علیه السلام) چگونه بیان شده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه دوم بعد از تحکیم پایه هاى شهادت به توحید و یگانگى خدا، به سراغ دوّمین و مهمترین اصل بعد از توحید یعنى شهادت به مى رود و مى فرماید: «وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ». (من گواهى مى دهم که و اوست). آرى پیش از آن که (صلی الله علیه و آله) باشد، او بود، و تا بنده خاص نباشد به نمى رسد؛ ضمناً به ، پاسخى است به آنها که رسولان خدا را تا سرحدّ الوهیت بالا مى بردند و بزرگترین افتخار آنان را که عبودیتشان بود از آنها مى گرفتند. 🔹سپس رسالت و (صلی الله علیه و آله) را این چنین توصیف مى کند، مى فرماید: «اَرْسَلَهُ بِالدّینِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأثُورِ وَ الْکِتابِ الْمَسطُورِ، وَالنُّورِ السّاطِعِ وَ الضِّیاءِ اللامِعِ، وَ الاَمْرِ الصّادِعِ». (او را با دین و و نشانه روشن و نوشته شده و و روشنایى تابنده و امر و و بى پرده فرستاد). در این که این تعبیرات ششگانه عمیق و پرمحتوا اشاره به چه امورى است تفسیر هاى گوناگونى وجود دارد. 🔹نخست این که «دین مشهور» اشاره به و «علم مأثور» اشاره به و «کتاب مسطور» اشاره به و «نور ساطع» اشاره به و «ضیاء لامع» اشاره به و «امر صادع» (به قرینه آیه فَاصْدَعْ بِما تُؤمَرُ) [۱] اشاره به و اظهار بدون پرده در برابر و است. این احتمال نیز وجود دارد که «نور ساطع» و «ضیاء لامع» توضیحات بیشترى درباره قرآن مجید باشد چرا که قرآن مایه روشنایى افکار و جوامع انسانى است. 🔹سپس به هدف نهایى (صلى الله علیه و آله) و آوردن و و قوانین و مى پردازد و مى فرماید: هدف از این بعثت و تجهیزات همراه پیامبر، چند چیز بود. هدف این بود که: «اِزاحَةً لِلشُّبُهاتِ، وَ احْتِجاجاً بِالْبَیِّناتِ، وَ تَحْذیراً بِالآیاتِ وَ تَخْویفاً بِالمَثُلاتِ». ( را از میان بردارد و با دلایل و استدلال کند و به وسیله مردم را از مخالفت خدا برحذر دارد و از که به دنبال مخالفت دامنگیرشان مى شود بترساند). 🔹در تفسیر این چهار تعبیر نیز مى توان گفت که «اِزاحةً لِلشُّبُهاتِ» اشاره به حقایقى است که در پرتو روشن مى شود و هرگونه شک و را مى زداید و «وَ احْتِجاجاً بِالْبَیِّناتِ» اشاره به است که براى گروهى که استدلالات عقلى، آنان را قانع نمى کند، موجب و ایمان است، 🔹و «تحذیر به آیات» تهدید به و «تخویف به مثلات» تهدید به است همان گونه که در به آن اشاره شده است، مى فرماید: «وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مَنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ»؛ [۲] (آنها پیش از حسنه و رحمت الهى از تو تقاضاى شتاب در سیئه و مى کنند با این که پیش از آنها ، بر گذشتگان نازل شده است). پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره حجر، آیه ۹۴ [۲] سوره رعد، آیه ۶ 📕پيام امام امير المومنين (ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۷ش، ج ۱، ص ۲۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«روزه» چه اثر و فایده اى براى انسان دارد؟ (بخش اول) 🔸 در سه بخش از زندگى انسان تأثیر گذار است: ۱) آثار تربیتی؛ ۲) آثار اجتماعی؛ ۳) آثار بهداشتی و درمانی. 1⃣آثار تربیتى 🔹 ابعاد گوناگونى دارد، و از نظر و در وجود انسان مى گذارد، که از همه مهم تر بعد اخلاقى و آن است. از فواید مهم این است که را ، و انسان را ، و او را تعدیل مى کند. باید در حال روزه با وجود گرسنگى و تشنگى از غذا و آب و همچنین لذت جنسى چشم بپوشد، و عملاً ثابت کند او همچون حیوان، در بند اصطبل و علف نیست؛ 🔹او مى تواند زمام را به دست گیرد، و بر و شهوات خود مسلط گردد. در حقیقت، بزرگترین فلسفه همین اثر و آن است. انسانى که انواع غذاها و نوشیدنی ها را در اختیار دارد و هر لحظه تشنه و گرسنه شد به سراغ آن مى رود، همانند درختانى است که در پناه دیوارهاى باغ بر لب نهرها مى رویند. این درختان نازپرورده، بسیار کم مقاومت و کم دوامند، اگر چند روزى آب از پاى آنها قطع شود پژمرده مى شوند، و مى خشکند. 🔹اما درختانى که از لابلاى صخره ها در دل کوه ها و بیابان ها مى رویند، و نوازشگر شاخه هایشان از همان طفولیت طوفان هاى سخت، و آفتاب سوزان، و سرماى زمستان است، و با انواع محرومیت ها دست به گریبانند، محکم و با دوام و پر استقامت و سختکوش و سخت جانند!. نیز با و انسان همین عمل را انجام مى دهد، و با محدودیت هاى موقت به او ، و با حوادث سخت مى بخشد؛ و چون را کنترل مى کند، بر انسان و صفا مى پاشد. 🔹خلاصه، انسان را از عالم حیوانیت ترقى داده و به صعود مى دهد، جمله «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون»؛ (باشد پرهیزگار شوید) اشاره به همه این حقایق است. و نیز حدیث معروف: «الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النّار»؛ [۱] ( سپرى است در برابر )، اشاره به همین موضوع است. در حدیث دیگرى از (عليه السلام) مى خوانیم: از (صلی الله علیه و آله) پرسیدند: چه کنیم از ما دور شود؟ فرمود:  🔹«الصَّوْمُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ، وَ الصَّدَقَةُ تَکْسِرُ ظَهْرَهُ، وَ الْحُبُّ فِی اللهِ وَ الْمُواظَبَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصّالِحِ یَقْطَعُ دابِرَهُ، وَ الإِسْتِغْفارُ یَقْطَعُ وَتِینَه»؛ [۲] ( روى را سیاه مى کند؛ و انفاق در راه خدا، پشت او را مى شکند؛ و دوست داشتن به خاطر خدا، و مواظبت بر عمل صالح دنباله او را قطع مى کند؛ و استغفار رگ قلب او را مى برد!». در «نهج البلاغه» به هنگامى که امیرمؤمنان (عليه السلام) را بیان مى کند، به که مى رسد چنین مى فرماید:  🔹«...وَ الصِّیامَ ابْتِلاءً لإِخْلاصِ الْخَلْق»؛ [۳] (خداوند را از این جهت تشریع فرموده که در مردم پرورش یابد). و نیز در حدیث دیگرى از پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى خوانیم: «إِنَّ لِلْجَنَّةِ باباً یُدْعَى الرَّیّانُ لایَدْخُلُ فِیْها إِلاَّ الصّائِمُون»؛ [۴] ( درى دارد به نام ریان (سیراب شده) که تنها از آن وارد مى شوند). مرحوم صدوق در «معانى الاخبار» در شرح این حدیث مى نویسد: انتخاب این نام براى این درِ ، به خاطر آن است که بیشترین زحمت از ناحیه عطش است؛ هنگامى که از این در وارد مى شوند چنان مى گردند که بعد از آن هرگز تشنه نخواهند شد. [۵] ... پی نوشت‌ها: [۱] وسائل الشيعه، ج ۱۰، ص ۳۹۵ و ۳۹۷ (چاپ آل البيت)؛ [۲] همان، ص ۳۹۶ و ۴۰۵؛ [۳] نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره ۲۵۲؛ جامع الأخبار، ص۱۲۳ (انشتارات رضى)؛ [۴] بحار الانوار، ج ۹۳، ص۲۵۲؛ [۵] معانى الأخبار، ص۴۰۹ (انتشارات جامعه مدرسين) 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمى مکارم شیرازی، دارالكتب الاسلاميه، چ ۵۵، ج ۱، ص ۷۰۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) هنگام ورود به ماه «رمضان» چه سفارشی به مومنین می فرمایند؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸در فصلى از حديث (ى که در بخش اول این نوشتار آورده شده)، اكرم (صلى الله عليه و آله) مى‌دهد كه پنج و مردمى، و پنج و است. با دقّت به اين حديث متوجّه مى‌شويم كه بايد سازنده باشد، هم رابطه خلق با خلق و هم رابطه انسان با خالق را روشن مى‌سازد و در ضمن معلوم مى‌شود كه ، آيين محبّت است. 1⃣دستورات اجتماعى: 🔹۱) كمك به فقرا و : هميشه بايد در فكر فقرا و باشيم؛ ولى اين يك سفارش مضاعف است. 🔹۲) احترام به بزرگترها: را بزرگ بداريد، نه اينكه وقتى استقلال فكرى و جسمى پيدا مى‌كنيد، و را كنار بگذاريد؛ به طورى كه پدر و مادر را به خانه سالمندان بفرستيم. گويا خيال مى‌كنند كه هميشه جوان خواهند بود و غم و سراغ آنان نخواهد آمد و سرنوشت و براى آنها پيش نخواهد آمد. متأسّفانه اين كم كم در كشور ما هم رواج پيدا كرده است؛ ولى انتظار اين گونه افراد را مى‌كشد. 🔹۳) ترحّم بر كوچكترها: را كنيد و به آنها ارزش قائل شويد، تا بتوانند راه استقلال را پيدا كنند. 🔹۴) صله رحم: ماه ، ماه است؛ البتّه در ماه‌هاى ديگر هم صله رحم است؛ ولى در ماه تأكيد بيشترى شده است. نبايد به جامعه ما هم نفوذ كند كه از پدر و مادر، و يا به عكس و از حال فرزندان و بقيّه از يكديگر بى‌اطّلاع باشند؛ ما كه داراى فرهنگ و مكتب غنى هستيم نبايد غربى‌ها را در اخلاق الگو قرار دهيم. 🔹۵) محبّت به يتيمان: يكى از آثار وضعيّه محبّت به اين است كه اگر اكرام ايتام مردم كرديد، مردم هم يتيمان شما را اكرام مى‌كنند كه ثمره اين عمل در اين دنيا ديده مى‌ شود. 2⃣دستورات خودسازى 🔹۱) حفظ زبان: گام اوّل و سير و سلوك الى الله، است و تا زبان اصلاح نشود هيچ چيز اصلاح نخواهد شد. ، بزرگترين عامل قرب الى الله و بزرگترين وسيله براى شيطان است. زبان را از ريختن آبروى مردم حفظ كنيد. 🔹۲) چشم‌پوشى از حرام: گاهى يك ، زندگى انسان را عوض كرده و باعث مى‌شود و خلاف‌هاى متعدّدى به دنبال مى‌آورد، كه اگر آن نگاه اوّل نبود، كار به اينجا نمى‌رسيد. جوان‌هايى كه گرفتار شده‌اند، از ما راه حل مى‌خواهند و ما براى آنها نسخه‌اى داريم و مى‌گوييم: «به فيلم‌هاى مستهجن نگاه نكنيد، در شركت نكنيد، با دوستى نكنيد، نكنيد، و خود را به خدا بسپاريد و هميشه خود را به و مشغول كنيد كه اين باعث مى‌شود خود را حفظ كنيد تا توفيق پيدا كنيد». 🔹۳) گوش نكردن به صداى حرام؛ را هم از شنيدن صداهايى مانند ، ، ، تشويق به گناه و... حفظ كنيد. 🔹۴) توبه كردن از گناهان: از گناهان كنيد، البتّه هميشه بايد توبه كرد؛ ولى بهار توبه، ماه مبارك است. 🔹۵) دعا و مناجات با خدا. 📕مشكات هدايت‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: مكارم، مسعود، حامدى، محمد رضا، مدرسه امام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ‏ص ۱۰۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) آگاهی خود از «علم غیب» را چگونه برای مردم مطرح نموده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۹۳ مى فرمايد: «فَاسْأَلُونی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونی» (از من كنيد [و آنچه را مى خواهيد درباره از من بپرسيد] پيش از آن كه مرا از دست دهيد). سپس حضرت مى فرمايد: «فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِيَدِهِ! لَا تَسْأَلُونِی عَنْ شَيْ‏ءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ، وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِی مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاعِقِهَا وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا، وَ مُنَاخِ رِكَابِهَا، وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا وَ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلاً، وَ مَنْ يَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتاً» 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (سوگند به كسى كه جانم در دست قدرت اوست! از هيچ اى كه از امروز تا دامنه قيامت واقع مى شود از من نمى كنيد، [مگر اينكه آن را آماده دارم] و همچنين درباره هيچ گروهى كه حتّى يك صد نفر را هدايت يا گمراه مى كنند پرسش نمى كنيد، مگر اينكه از دعوت كننده و رهبر و كسى كه آنها را به پيش مى راند و از جايگاه خيمه و خرگاه و محلّ اجتماع آنها و كسانى كه از آنها كشته مى شوند، يا به مرگ طبيعى مى ميرند، [از همه اينها] شما را آگاه مى سازم). 🔹بسيارند كسانى كه ممكن است را به صورت مبهم و كلّى در آينده اى نزديك پيش بينى كنند، و اين كارى است كه سياستمداران، در مسائل مربوط به اطراف عصر خود، هميشه دارند و ممكن است گاهى صحيح و گاهى اشتباه از آب درآيد؛ ولى جزئيّات با تمام مشخّصات، آن هم در زمان هاى بسيار دور، براى هيچ كس ممكن نيست، جز آنها كه با ارتباطى دارند و از ، مدد مى گيرند، 🔹و جالب اين است كه (علیه السلام) در جمله هاى بالا از يكسو، تأكيد بر اين دارد كه من را تا دامنه مى توانم براى شما پيشگويى كنم، و از سوى ديگر اشاره به آنها مى كند؛ چيزى كه براى غير (صلی الله علیه و آله) و كسانى كه از او بهره دارند، امكان پذير نيست. در اينجا فوراً اين سؤال به ذهن مى آيد كه آيا (صلی الله علیه و آله) يا (عليه السلام)، - آن هم به اين گستردگى - مى توانند داشته باشند با اينكه «قرآن مجيد» با صراحت مى گويد: «قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللهُ» [۱] (بگو كسانى كه در آسمان و زمين هستند جز خدا از آگاه نيستند)؛ 🔹اين سخن پاسخ روشن و معروفى دارد كه هم از آيات «قرآن مجيد» استفاده مى شود، و هم در كلمات خود آن حضرت آمده است و آن اينكه به صورت مخصوص خداست، ولى هر مقدار از آن را لازم بداند در اختيار مى گذارد؛ همان گونه كه در آيات ۲۶ - ۲۷ «سوره جنّ» مى‌خوانيم: «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً - إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ» ( عالِم به امور پنهانى است و هيچ كس را بر آگاه نمى كند - مگر رسولى كه او را برگزيده و از وى راضى شده است). 🔹هنگامى كه (علیه السلام) از پاره اى از خبر داد و كسى همين سؤال را مطرح كرد حضرت در پاسخ او فرمود: «لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ، وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْمٍ» (اين، نيست، بلكه آموزشى است از ». اشاره به اينكه ، مخصوص خداست و علم من [علی (علیه السلام)] جنبه دارد؛ من همه اين امور را از (صلی الله علیه و آله) آموختم و او از . 🔹به هر حال، هيچ كس بعد از (صلی الله علیه و آله)، جز اميرالمؤمنين (عليه السلام) چنين سخنى را نگفته و نمى توانسته بگويد؛ ولى (علیه السلام) اين سخن را فرموده و بارها هايى كرده كه عيناً واقع شده است. «ابن ابى الحديد» در «شرح نهج البلاغه» خود فصلى تحت عنوان «امور غيبى كه امام (عليه السلام) از آن خبر داد، سپس تحقّق يافت» در ذيل همين خطبه آورده است. پی نوشت‌؛ [۱] سوره نمل، آيه ۶۵ (در آيات متعدّد ديگرى شبيه به اين مضمون نيز آمده است) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج۴، ص۲۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۰۹ نهج البلاغه با چه اوصافی از «اهل بیت» (علیهم السلام) ياد كرده است؟ 🔹 (علیه السلام) آخرین بخش از خطبه ۱۰۹ را با ذكر اوصافى از (عليهم السلام) پايان می‌دهد و رعايت فصاحت و بلاغت را با اين حُسن ختام به سر حدّ كمال مى رساند؛ مى فرمايد: «نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ، وَ مَحَطُّ الرِّسَالَةِ، وَ مُخْتَلَفُ [۱] الْمَلَائِكَةِ، وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ، وَ يَنَابِيعُ الْحُكْمِ» (ما درخت پُربار نبوّت و و محلّ رفت و آمد فرشتگان و و چشمه سارهاى حكمتيم». تعبير به شجره، اشاره به اين است كه همچون درخت پربارى است كه داراى شاخه ها و فروع مختلفى است. ريشه و ساقه آن، (صلی الله علیه و آله) و ، شاخ و برگ‌هاى آن و به سوى خدا، ميوه اين درخت است. 🔹در تعبير دوم، را به بارانداز و فرودگاهى تشبيه می كند كه ، در آن از سوى خدا نزول پيدا كرده است، و در تعبير سوم، (صلی الله علیه و آله) را مركز رفت و آمد می‌شمرد و (عليه السلام) و كسانى هستند كه در اين خانه و خانواده، پرورش يافته اند و طبعاً آثار و در آنها پرتوافكن مى باشد. واژه در اينجا ممكن است كه اشاره به باشد (جبرئيل و همراهانش) كه بر (صلی الله علیه و آله) نازل مى شدند؛ 🔹يا اشاره به معناى اعمّى باشد كه ساير فرشتگانى را كه به عنوان خدمت يا بشارت در اين خانواده رفت و آمد داشته اند، شامل شود؛ و در هر حال، منظور اين نيست كه فرشته وحى بر غير (صلی الله علیه و آله) نازل مى شده است. تفاوت «شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ» و «مَحَطُّ الرِّسَالَةِ» از اين نظر است كه (صلی الله علیه و آله) داراى دو مقام بود: ، كه همان خبر دادن از سوى خداست و ، كه تبليغ آن است، يا به تعبير ديگر: مأمور ابلاغ است، و معمولا توأم با امامت و رهبرى و اجرا مى باشد؛ و منظور از آن است كه (عليهم السلام) وارث علوم و حافظ و بودند. 🔹در شأن نزول آيه شريفه «وَ تَعِيَها أُذُنٌ وَاعِيَةٌ» [حاقه، ۱۲] (گوش شنوا اين پيام ها را در خود نگه مى دارد) در روايات متعدّدى كه در منابع فراوانى از اهل سنّت نقل شده، آمده است كه (صلی الله علیه و آله) فرمود: «سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ يَجْعَلَهَا أُذُنَ عَلِىٍّ» (از پروردگارم تقاضا كردم كه اين گوشِ شنوا را گوش (عليه السلام) قرار دهد)؛ و به دنبال اين دعا (عليه السلام) مى فرمود: «مَا سَمْعِتُ مِنْ رَسُولِ اللهِ شَيْئاً فَنَسِيتُهُ» [۲] (من هيچ سخنى را بعد از آن از (صلی الله علیه و آله) نشنيدم كه فراموش كنم، بلكه هميشه آن را به خاطر داشتم». 🔹حديث «عَلِىٌّ مَعَ الْقُرآنِ، وَ الْقُرآنُ مَعَ عَلِىٍّ» [۳] ( همواره با است و قرآن با علی است)، و همچنين حديث «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بَابُهَا» [۴] (من شهر علمم و درِ آن است)، از است كه در كتب شيعه و اهل سنّت وارد شده و همه گواه بر اين است كه اين خانواده، و سرچشمه هاى حكمت بوده اند. 🔹تفاوت و از اين نظر است كه «معدن» چيزى است كه معمولا مردم به سراغ آن مى روند و از آن بهره مى گيرند؛ ولى «ينابيع» (به معناى چشمه ها) چيزى است كه مى جوشد و به سوى مردم سرازير مى شود. (عليه السلام) در پايان اين سخن مى فرمايد: «نَاصِرُنا و مُحِبُّنَا يَنْتَظِرُ الرَّحْمَةَ، وَ عَدُوُّنَا وَ مُبْغِضُنَا يَنْتَظِرُ السَّطْوَةَ» [۵] (ياور و ما در انتظار رحمت حقّ است، و ما در انتظار مجازاتِ حقّ است). اين سخن بدان معنا نيست كه آنها چنين انتظارى را واقعاً دارند، بلكه به اين معناست كه بايد منتظر چنين عاقبت شومى باشند و در واقع نوعى تهديد به عذاب الهى است، در دنيا و آخرت. پی نوشت‌ها؛ [۱] «مختلف از مادّه «اختلاف» كه در اينجا به معناى رفت و آمد است. بنابراين «مختلف» يعنى محلّ رفت و آمد. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۶۱۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️انتخاب نام «امام حسن» و «امام حسين» (عليهم السلام) از جانب چه كسی بود؟ 🔹بین شیعه و سنی مشهور است که انتخاب نام و (علیهم السلام) به امر خدا، بوده است. ابن اثیر در کتاب اسدالغابه می نویسد: «مردم پیش از ولادت و (علیهم السلام) با این نام آشنا نبودند، تا فرزندان خود را به این دو نامگذارى کنند، چرا که این دو اسم در زمان ولادت حسنین، از جانب بر (صلى الله علیه و آله) وحى شد، تا آن حضرت بر فرزندان (علیه السلام) و (سلام الله علیها) این نام‏ها را بگذارد». [۱] 🔹همچنین جلال الدّین سیوطى (از علماى معروف اهل سنّت) نقل کرده است که: « و دو نام از نام‏هاى اهل بهشت، برای (علیهم السلام) است، چرا که مردم عرب پیش از این، این دو نام را بر فرزندان خویش نام نمى‏ نهادند». [۲] در کتاب عبقات الانوار آمده است: آن روز که (علیه السّلام) متولد شد (علیه السّلام) بر (صلّى الله علیه و آله) فرود آمد و گفت: «ای محمد! به تو سلام رساند و مى‏ فرمود که (علیه السّلام) برای تو به منزله برای موسى است، لیکن بعد تو نیست، پس مسمى کن این پسر خود را بنام پسر هارون، که فرزندان هارون: و یعنی «حسن» و «حسین» نام داشتند». [۳] 🔹هم چنین قندوزی می نویسد: «آن گاه که (علیه السّلام) به دنیا آمد. (صلّى الله علیه و آله) او را - به امر خدا - نام نهاد، و او را به ام الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب سپرد تا او از شیر فرزندش به نام قثم، او را شیر دهد». [۴] و در اعیان الشیعه آمده است: آنگاه که (علیه السّلام) متولد شد به (علیه السّلام) عرض کرد که نام او را بگذار؛ امام فرمود من در نامگذاری او بر (صلّى الله علیه و آله) سبقت نمی گیرم... آنگاه پیامبر (صلّى الله علیه و آله) او را نام نهاد و این نام در عصر جاهلیت شناخته شده و معروف نبود. [۵] پی نوشت‌ها؛ [۱] اسد الغابة، ج ۲، ص ۹ [۲] تاریخ الخلفاء، ص ۲۰۹ [۳] عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج‏ ۱۱، ص؛ الاستیعاب، ج‏ ۱، ص ۳۸۴ [۲] ینابیع الموده، ۲۲۱، ۳۱۸؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج ۴، ص ۳۱۶؛ تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۴۱۸ - ۴۱۹؛ تذکرة الخواص، ص ۲۳۲؛ و... [۱] اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دیدگاه اسلام در مورد سخن گفتن پنهانى در جمع چیست؟ 🔹این عمل، از نظر فقه اسلامى احکام مختلفى بر حسب اختلاف شرایط دارد، و به اصطلاح به تقسیم مى شود، یعنى: گاه است و این در صورتى است که موجب اذیت و آزار و مسلمانى گردد، و چنین نجوایی است که هدفش غمگین ساختن مؤمنان است. در مقابل، گاه حکم به خود مى گیرد، و این در صورتى است که لازمى در میان باشد که افشاى آن خطرناک، و عدم ذکر آن نیز موجب تضییع حق، و یا خطرى براى و است. 🔹و گاه متصف به مى شود و آن در جایی است که انسان براى انجام و بر و تقوا، به سراغ آن رود، و همچنین حکم و اباحه. ولى اصولاً، هرگاه هدف مهم‌ترى در کار نباشد، کار پسندیده اى نیست، و بر است؛ زیرا نوعى بى اعتنایی یا بى اعتمادى نسبت به دیگران محسوب مى شود، لذا در حدیثى از (صلى الله علیه و آله) مى خوانیم: «إِذَا کُنْتُمْ ثَلاثَةً فَلایَتَنَاجَ اثْنَانِ دُونَ صاحِبِهُما، فَإِنَّ ذَلِکَ یَحْزُنُهُ» [۱] (هنگامى که سه نفر باشید دو نفر از شما جداى از شخص سوم، به نپردازد، چرا که این امر نفر سوم را مى کند). 🔹در حدیث دیگرى از «ابو سعید (خدرى)» مى خوانیم که مى گوید: ما براى اجراى دستورات پیامبر (صلى الله علیه و آله) در شبها ـ که گاهى مطلب لازمى پیش مى آمد ـ به تناوب در نزدیکى اقامتگاه آن حضرت، مراقب بودیم، یک شب عده زیادى گرد هم آمده بودند، و مى گفتیم، (صلى الله علیه و آله) بیرون آمد فرمود: «ما هذِهِ النَّجْوى أَ لَمْ تُنْهَوا عَنِ النَّجْوى» [۲] (این سخنان در گوشى چیست؟ آیا شما از نهى نشده اید؟!). 🔹از روایات متعددى نیز استفاده مى شود که براى غمگین ساختن مؤمنان، از هر وسیله اى استفاده مى کند، نه فقط از نجوا، بلکه گاه در عالم خواب، صحنه هايى در برابر چشم او مجسم مى کند، که موجب اندوه او شود و دستور داده شده است که مؤمنان در این گونه موارد، با پناه بردن به ذات پاک خدا و بر او این گونه را از خود دور کنند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسير «مجمع البيان»، ذيل آيات مورد بحث، و «درّ المنثور»، ج ۶، ص ۱۸۴، و «اصول كافى»، ج ۲، ص ۴۸۳، احادیث ۱ و ۲، باب المناجات [۲] «درّ المنثور»، ج ۶، ص ۱۸۴ [۳] براى آگاهى از اين روايات به تفسير «نور الثقلين»، ج ۵، ص ۲۶۱ و ۲۶۲، احاديث ۳۱ و ۳۲ مراجعه شود. 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمى مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چ ۲۷، ج ۲۳، ص ۴۴۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تولی» و «تبری» از منظر روایات چه اهمیّتی دارند؟ (بخش اول) 🔸احاديث بسيار فراوانى در كتب اسلامى اعم از شيعه و اهل سنّت در زمينه «حبّ فى الله» و «بغض فى الله» و و آمده است، و به قدرى در اين باره داده شده كه در كمتر چيزى نظير آن ديده مى شود. بى شك اين اهمّيّت به خاطر آثار مثبتى است كه پيوند «دوستى با اولياء الله و دوستان خدا»، و «بيزارى از دشمنان حق» دارد؛ اين آثار مثبت هم در ظاهر مى شود و هم در و هم در و . 💠اين احاديث نشان مى دهد كه بايد در طريق «تهذيب نفس» و «سير و سلوك الى الله»، هر كس و مقتدايى را برگزيند. در اينجا به بخشى از اين احاديث كه از كتب مختلف گلچين شده است اشاره مى شود: 1⃣در «خطبه قاصعه» تعبير جالبى درباره (صلی الله علیه و آله) و (عليه السلام) ديده مى شود؛ می‌فرمايد: «وَ لَقَدْ قَرَنَ اللّهُ بِهِ (ص) مِنْ لَدُنْ اَنْ كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَك مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِمِ، وَ مَحاسِنَ اَخْلاقِ الْعالَمِ، لَيْلَهُ وَ نَهارَهُ وَ لَقَدْ كُنْتُ اَتَّبِعُهُ اِتِّباعَ الْفَصِيلِ اَثَرَ اُمِّهِ يَرْفَعُ لى فى كِلِّ يَوْم مِنْ اَخْلاقِهِ عَلَماً وَ يَأْمُرُنى بِالاِْقْتِداءِ بِهِ» [۱] (از همان زمان كه (صلی الله علیه و آله) از شير باز گرفته شد، خداوند از فرشتگان خويش را مأمور ساخت تا شب و روز او را به راه هاى و صفات خوب انسانى سوق دهد؛ و من [هنگامى كه به حدّ رشد رسيدم نيز] همچون سايه به دنبال آن حضرت حركت مى كردم، و او هر روز نكته تازه اى از خود را براى من آشكار مى ساخت و به من فرمان مى داد تا به او كنم). 🔹اين حديث شريف كه بخشى از «خطبه قاصعه» را تشكيل مى دهد، اين حقيقت را روشن مى سازد كه حتّى «پيغمبر گرامى اسلام» در آغاز كارش و پيشوايى داشته كه بزرگترين بوده است. (عليه السلام) نيز (صلی الله علیه و آله) را و پيشواى خود قرار داده بود، و سايه به سايه او حركت مى كرد و اين مقتداى بزرگوار هر روز درس تازه اى به امام على (عليه السلام) مى آموخت و چهره نوينى از را به او نشان مى داد. آنجا كه (صلی الله علیه و آله) و (عليه السلام) در برنامه «سير الى الله» نياز به و داشته باشند، تكليف ديگران پيداست. 2⃣در روايت معروف «بُنِىَ الاِسْلامُ...» كه با طرق متعدّد با تفاوت مختصرى از معصومين (عليهم السلام) نقل شده اين موضوع به خوبى منعكس شده است؛ از جمله در حديثى كه يار وفادار (عليه السلام) «زُرارَه» از آن حضرت نقل كرده مى خوانيم: «بُنِىَ الاِسْلامُ عَلى خَمْسَةِ اَشْياء، عَلَى الصَّلَوةِ وَ الزَّكاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّومِ وَالْوِلايَةِ، قالَ زُرارَةُ: فَقُلْتُ: وَاَىُّ شَىْء مِنْ ذلِكَ اَفْضَلُ؟ فَقالَ: اَلْوِلايَةُ اَفْضَلُ لاَِنَّها مِفْتاحُهُنَّ وَ الْوالى هُوَ الدَّليلُ عَلَيْهِنَّ» [۲] ( بر پنج پايه بنا شده: بر نماز و زكات و حجّ و روزه و [رهبرى معصومين]؛ زراره مى گويد: عرض كردم كداميك از اينها افضل است؟ فرمود: افضل است؛ زيرا كليد همه آنها است و والى و راهنما به سوى چهار اصل ديگر است). 🔹از اين تعبير به خوبى استفاده مى شود كه و به سبب احياءِ ساير برنامه هاى دينى و مسائل عبادى و فردى و اجتماعى است؛ و اين اشاره روشنى به تأثير مسأله در امر «تهذيب نفوس» و تحصيل «مكارم اخلاق» مى باشد. ... پی نوشت: [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح‏، انتشارات هجرت‏، قم‏، چ۱، ص۳۰۰، خطبه ۱۹۲ «فضل الوحی...». [۱] الكافی، دارالكتب الإسلامية، تهران‏، چ۴، ج۲، ص۱۸ 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، چ ۱، ۱۳۷۷ش، ج ۱، ص ۳۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تولی» و «تبری» از منظر روایات چه اهمیّتی دارند؟ (بخش دوم) 🔸احاديث بسيار فراوانى در كتب اسلامى اعم از شيعه و اهل سنّت در زمينه «حبّ فى الله» و «بغض فى الله» و و آمده است، و به قدرى در اين باره داده شده كه در كمتر چيزى نظير آن ديده مى شود. بى شك اين اهمّيّت به خاطر آثار مثبتى است كه پيوند «دوستى با اولياء الله و دوستان خدا»، و «بيزارى از دشمنان حق» دارد؛ اين آثار مثبت هم در ظاهر مى شود و هم در و هم در و . 💠اين احاديث نشان مى دهد كه بايد در طريق «تهذيب نفس» و «سير و سلوك الى الله»، هر كس و مقتدايى را برگزيند. در اينجا به بخشى از اين احاديث كه از كتب مختلف گلچين شده است اشاره مى شود: 3⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: روزى (صلی الله علیه و آله) به يارانش فرمود: «كداميك از دستگيره هاى ايمان محكم‌تر و مطمئن‌تر است؟ ياران عرض كردند خدا و رسولش آگاهتر است. بعضى گفتند نماز و بعضى گفتند زكات و بعضى روزه و بعضى حج و عمره و جهاد! (صلی الله علیه و آله) فرمود: همه آنچه را گفتيد داراى فضيلت است، ولى پاسخ سؤال من نيست؛ محكم‌ترين و مطمئن ترين دستگيره هاى ايمان، «دوستى براى خدا» و «دشمنى براى خداست» و دوست داشتن و تبرّى از ». [۱] 🔹 (صلی الله علیه و آله) نخست با اين سؤال مهم، افكار مخاطبان را در اين مسأله سرنوشت ساز به جنب و جوش در آورد ـ و اين كارى بود كه گاه قبل از القاء مسائل مهم انجام مى داد ـ گروهى اظهار بى اطّلاعى كردند و گروهى با شمردن يكى از اركان مهم اسلام پاسخ گفتند؛ ولى در عين تأكيد بر اهمّيّت آن برنامه هاى مهمّ اسلامى، سخنان آنها را نفى كرد و سپس افزود: «مطمئن ترين دستگيره ايمان، و است!». 🔹تعبيرِ به «دستگيره» در اينجا گويا اشاره به اين است كه مردم براى وصول به مقام قرب الى الله، بايد به وسيله اى چنگ بزنند و بالا بروند كه از همه مهم‌تر و مطمئن تر، دستگيره «حبّ فى الله» و «بغض فى الله» است. اين به خاطر آن است كه پيوند محبّت با دوستان خدا و اقتدا و تأسّى به اولياء، عاملى است براى حركت در تمام زمينه هاى و . بنابراين با احياء اين ، اصول ديگر نيز زنده مى شود و با ترك اين اصل بقيّه تضعيف يا نابود مى گردد. 4⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) می‌خوانيم كه خطاب به يكى از يارانش به نام جابر كرد و فرمود: «اِذا اَرَدْتَ اَنْ تَعْلَمَ اَنَّ فيكَ خَيْراً فَانْظُرْ اِلى قَلْبِكَ فَاِنْ كانَ يُحِبُّ اَهْلَ طاعَةِ اللهِ وَ يُبْغِضُ اَهْلَ مَعْصِيَتِهِ، فَفيكَ خَيْرٌ، وَ اللّهُ يُحِبُّكَ؛ وَ اِنْ كانَ يُبْغِضُ اَهْلَ طاعَةِ اللهِ وَ يُحِبُّ اَهْلَ مَعْصِيَتِهُ، فَلَيْسَ فيكَ خَيْرٌ، وَ اللّهُ يُبْغِضُكَ وَ الْمَرْءُ مَعَ مَنْ اَحَبَّ» [۲] (هرگاه بخواهى بدانى در تو و نيكى وجود دارد يا نه؟ نگاهى به كن! اگر «اهل اطاعت الهى» را مى دارد و «اهل معصيت» را مى شمرد، تو انسان خوبى هستى و خدا تو را دوست دارد؛ و اگر اهل اطاعت الهى را دشمن مى دارد و اهل معصيتش را دوست مى دارد، نيكى در تو نيست و خدا تو را دشمن مى دارد؛ و انسان با كسى است كه او را دوست مى دارد). 🔹جمله «وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ اَحَبَّ» اشاره لطيفى به اين واقعيّت است كه هر از نظر خطّ و ربط اجتماعى و خلق و خو و صفات انسانى و همچنين در روز رستاخيز، با كسانى خواهد بود كه به آنها عشق مى ورزد و دارد؛ و اين نشان مى دهد كه مسأله در مباحث اخلاقى سرنوشت ساز است. 5⃣در حديث ديگرى از (علیه السلام) مى خوانيم كه (صلی الله علیه و آله) فرمود: «وُدُّ الْمُؤمِنِ لِلْمُؤْمِنِ فِى اللهِ مِنْ اَعْظَمِ شُعَبِ الاَْيمانِ، اَلا وَ مَنْ اَحَبَّ فِى اللهِ وَ اَبْغَضَ فِى اللهِ وَ اَعْطى فِى اللهِ وَ مَنَعَ فِى اللهِ فُهُوَ مِنْ اَصْفِياءِ اللهِ» [۳] ( نسبت به مؤمن به خاطر از «بزرگترين شاخه هاى ايمان» است؛ آگاه باشيد كسى كه به خاطر خدا بدارد و به خاطر خدا بدارد، به خاطر خدا ببخشد و به خاطر خدا خوددارى از بخشش كند، او از برگزيدگان خداست!». ... پی نوشت‌ها؛ [۱] الکافی، دارالکتب الإسلامية، چ ۴، ج ۲، ص ۱۲۵ [۲] همان، ص ۱۲۶ [۳] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج ۶۶، ص ۲۴۰، باب ۳۶ 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، چ۱، ۱۳۷۷ش، ج ۱، ص ۳۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام باقر» (عليه السلام) از چه جایگاه علمی‌ای برخوردار بودند؟ (بخش اول) 🔹 (عليه السلام) طى مدت امامت خود، در شرایطی نامساعد، به نشر و اشاعه و پرداخت و را تشريح نمود و جنبش علمى دامنه دارى به وجود آورد كه مقدمات تاسيس يك «دانشگاه بزرگ اسلامى» را كه در دوران امامت فرزند گراميش (عليه السلام) به اوج عظمت رسيد، پى ريزى كرد. 🔹جابر كه يكى از ياران بزرگ پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و از علاقمندان خاص خاندان نبوت است، مى گويد: روزى (صلی الله علیه و آله) به من فرمود: «بعد از من شخصى از خاندان مرا خواهى ديد كه اسمش اسم من و چهره اش شبيه چهره من خواهد بود. او را به روى مردم خواهد گشود». (صلی الله علیه و آله) هنگامى این پيشگويى را فرمود كه هنوز (عليه السلام) چشم به جهان نگشوده بود. 🔹سال ها از اين جريان گذشت، زمان پيشواى چهارم رسيد. روزى جابر از كوچه هاى مدينه عبور میكرد، چشمش به (عليه السلام) افتاد، وقتى دقت كرد، ديد نشانه هايى كه (صلی الله علیه و آله) فرموده بود، عينا در او هست. پرسيد اسم تو چيست؟ گفت: اسم من «محمد بن على بن الحسين» است. جابر بوسه بر پيشانى او زد و گفت: جدت پيامبر به وسيله من به تو سلام رساند! جابر از آن تاريخ، به پاس احترام پيامبر (صلی الله علیه و آله) و به نشانه عظمت (عليه السلام) هر روز دوبار به ديدار آن حضرت مى رفت. 🔹او در مسجد پيامبر ميان انبوه جمعيت مى نشست (و در پاسخ بعضى از مغرضين كه از كار وى خرده گيرى مى كردند) پيشگويى پيامبر اکرم را نقل مى كرد. (عليه السلام) در ، ، و سرآمد همه بزرگان بنى هاشم بود و «مقام بزرگ علمى و اخلاقى» او مورد تصديق دوست و دشمن بود. به قدرى و ، در زمينه مسائل و احكام اسلامى، تفسير، تاريخ اسلام، و انواع علوم، از آن حضرت به يادگار مانده است كه تا آن روز از هيچ يك از فرزندان امام حسن و امام حسين (علیهم السلام) به جا نمانده بود. [۱] 🔹رجال و شخصيت هاى بزرگ علمى آن روز، و نيز عده اى از ياران پيامبر (صلی الله علیه و آله) كه هنوز در حال حيات بودند، از محضر آن حضرت استفاده مى كردند. جابر بن يزيد جعفى و كيسان سجستانى (از تابعين) و فقهایى مانند: ابن مبارك، زهرى، اوزاعى، ابوحنيفه، مالك، شافعى، زياد بن منذر از آثار علمى او بهره مند شده، سخنان آن حضرت را، بى واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نموده اند. ... پی نوشت؛ [۱] الارشاد، شیخ مفید، منشورات مکتبه بصیرتی، ص ۲۶۱ 📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(ع)، چ بیست و ششم، ص ۳۱۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️طبق روایات و تفاسیر اهل سنت آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً» درباره چه کسی نازل شده است؟ 🔹در «آيه ۹۶ سوره مريم» آمده است: «اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً» (به يقين كسانى كه آورده و انجام داده اند به زودى خداوند رحمان محبتى براى آنان [در دلها] قرار میدهد». اين آيه به خوبى دلالت دارد كه و سرچشمه در ميان توده هاى مردم است. آرى ايمان و عمل صالح جاذبه عجيبى دارد كه دلها را همچون آهن ربا به سوى خود جذب میكند، حتّى افراد ناپاك و آلوده نيز از پاكان و صالحان لذّت مى‌برند. 🔹در تفسير اين آيه شريفه روايات زيادى در منابع معروف اهل سنّت به وسيله راويان متعدد از شخص (ص) نقل شده كه اين آيه درباره (ع) است. البته بارها گفته ايم كه نزول آيه در شأن كسى به معنى آن است كه مصداق اتمّ و اكمل آن آيه، او است و منافاتى با گستردگى مفهوم آيه ندارد. در اينجا به سراغ منابع اسلامى ميرويم و گوشه هايى از اين روايات را مورد بررسى قرار میدهیم: 🔹در «شواهد التنزيل» روايات متعددى از براء بن عازب و ابورافع و جابربن عبدالله انصارى و ابن عباس و ابوسعيد خدرى و محمدبن حنفيه با طرق مختلف نقل ميكند كه اين آيه درباره (ع) است كه خداوند او را در دل هر فرد با ايمانى جاى داده است. در حديثى از ابوسعيد خدرى آمده است كه (ص) به (ع) فرمود: «اى ابوالحسن! بگو خداوندا! براى من نزد خودت عهد و پيمانى (اين تعبير اشاره به آيه ۸۷ همين سوره است كه در مسأله شفاعت میگويد: «آنها مالك شفاعت نيستند مگر كسى كه نزد خداوند عهد و پيمانى دارد») قرار ده و محبت مرا در دل هاى مؤمنان بيفكن». 🔹در اين هنگام آيه «اِنَّ الَّذيْنَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمانُ وُدّاً» نازل شد، سپس افزود: «به همين جهت فرد با ايمانى را ملاقات نمى كنيم مگر اينكه در دل او محبت (ع) است». [۲] در حديث ديگرى از جابربن عبدالله همين معنى با تفاوت بسيار كمى ديده مى شود. [۳] و نیز همين مضمون از براء بن عازب از (ص) نقل شده است. [۴] و همين معنى از محمدبن حنفيه (به چند طريق) نقل شده با اين تفاوت كه در اين روايات محبت ذرّيه و (عليهم السلام) نيز در كنار محبّت او قرار گرفته است. [۵] 🔹در اين كتاب بطور كلى حدود ۲۰ روايت كه همگى اين معنا را تعقيب ميكند به طرق گوناگون آمده است. سيوطى در «الدّرالمنثور» نيز با طرق مختلف خود اين حديث را از براء بن عازب و از ابن عباس نقل كرده است. [۶] زمخشرى در «تفسير كشّاف» اين روايت را در ذيل آيه شريفه نقل كرده است كه (ص) به (ع) فرمود: از خداوند بخواه كه در نزد خودش و پيمانى براى تو [جهت شفاعت] قرار دهد و براى تو در سينه مؤمنان مودّت و بيفكند و در اينجا بود كه آيه فوق نازل شد». [۷] عين همين مضمون را قرطبى مفسّر معروف در تفسيرش و همچنين زمخشری در كشّاف - بدون اینکه ايرادى بگیرد - آورده است. [۸] 🔹از شخصيتهاى معروفى كه اين حديث را در ذيل آيه نقل كرده اند عبارتند از: سبط ابن جوزى در «تذكره» [۹] و محب الدين طبرى در «ذخائر العقبى» [۱۰] و ابن صباغ مالكى در «الفصول المهمّه» [۱۱] و هيثمى در «الصواعق» [۱۲] و ابن صبان در «اصعاف الراغبين» [۱۳] كه نام آنها در كتب مبسوط در مورد و آمده است. تنها كسى كه در ميان مفسران معروف موضع منفى در مقابل اين حديث گرفته است، آلوسى در روح المعانى است كه مطابق معمول حديث را نقل ميكند سپس سعى ميكند آنرا كمرنگ يا بى رنگ سازد. او بعد از آنكه حديث بالا را از براء بن عازب نقل ميكند و با حديث محمد بن حنفيه تأييد مى نمايد، ميگويد: معيار در تفسير آيه، عموم لفظ است نه خصوص سبب نزول. [۱۴] 🔹بارها گفته ايم و بار ديگر هم میگویيم: هيچكس نمیگوید شأن نزول، مفهوم گسترده آيات را محدود میسازد، بلكه «شأن نزول»، مصداق اتم و اكمل آيه است. به تعبير ديگر: آنچه در اين روايات درباره (ع) آمده و اينكه او را خداوند در دلهاى جميع قرار داده درباره هيچيك از امت رسول الله(ص) ديده نمیشود و اين بسيار والاست براى امیرالمومنین (ع) كه احدى با او در اين برابرى ندارد. آيا چنين كسى كه خداوند قلوب تمام مؤمنان را آكنده از مودّت و محبّت او ساخته از همه شايسته تر براى منصب الهى و پيامبر(ص) نيست؟ • مآخذ در منبع موجود است. 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، چ۶، ج۹، ص۳۶۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ماجرای مباهله پیامبر (صلی الله علیه و آله) با مسیحیان نجران چه بود؟ 🔹مفهوم متداول ، به معنى دو نفر به یکدیگر است، بدین ترتیب، افرادى که با هم گفتگو درباره یک مسأله مهم مذهبى دارند در یکجا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که را و مجازات کند. خداى متعال در «آیه ۶۱ سوره آل عمران» مى فرماید: «فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْکاذِبینَ» 🔹[ترجمه آيه:](هر گاه بعد از علم و دانش که [درباره مسیح] براى تو آمده [باز] کسانى با تو در آن به و برخاستند، به آنها بگو: بیایید ما خود را دعوت مى کنیم و شما هم فرزندان خود را، ما خویش را دعوت مى نماییم، شما هم زنان خود را، ما از خود [کسانى که به منزله جان ما هستند] دعوت مى کنیم، شما هم از نفوس خود دعوت کنید، سپس مى کنیم و را بر قرار مى دهیم). مفسرین گفته اند: این آیه و آیات قبل از آن درباره مرکب از «عاقب» و «سیّد» و گروهى که با آنها بودند نازل شده است؛ 🔹آنها خدمت (صلّی الله علیه و آله) رسیده، عرض کردند: آیا هرگز دیده اى فرزندى بدون پدر متولد شود؟ در این هنگام آیه «اِنَّ مَثَلَ عِیْسى عِنْدَ اللهِ...»، [آل عمران، ۵۹] نازل شد و هنگامى که (صلی الله علیه و آله) آنها را به دعوت کرد، آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه به شخصیت هاى نجران، (روحانى بزرگشان) به آنها گفت: «شما فردا به (صلی الله علیه و آله) نگاه کنید، اگر با و براى آمد، از مباهله با او بترسید، و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید؛ زیرا چیزى در بساط ندارد». فردا که شد، (صلی الله علیه و آله) آمد در حالى که دست (عليه السلام) را گرفته بود و (علیه السلام) و (علیه السلام) در پیش روى او راه مى رفتند، و (سلام الله علیها) پشت سرش بود؛ 🔹 نیز بیرون آمدند در حالى که آنها پیشاپیششان بود، هنگامى که نگاه کرد، دید (صلی الله علیه و آله) با آن چند نفر آمدند، درباره آنها سؤال کرد، به او گفتند: «این پسرعمو و او و خدا نزد او است و این دو پسر، دختر او از (عليه السلام) هستند و آن بانوى جوان، دخترش (سلام الله علیها) است که نزد او، و نزدیکترین افراد به قلب او است...». «سیّد» به اسقف گفت: «براى قدم پیش گذار». گفت: نه، من مردى را مى بینم که نسبت به با کمال جرأت اقدام مى کند و من مى ترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا یک سال بر ما نمى گذرد که در تمام دنیا یک نصرانى که آب بنوشد وجود نخواهد داشت. 🔹 به (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: «اى ابوالقاسم! ما با تو نمى کنیم، بلکه مى کنیم، با ما مصالحه کن. پیامبر (صلی الله علیه و آله) با آنها مصالحه کرد که دو هزار حُلَّه (یک قواره پارچه خوب لباس) که حداقل قیمت هر حُلّه اى چهل درهم باشد، و عاریت دادن سى دست زره، و سى عدد نیزه، و سى رأس اسب، در صورتى که در سرزمین یمن توطئه اى براى مسلمانان رخ دهد، و پیامبر (صلی الله علیه و آله) ضامن این عاریت ها خواهد بود، تا آن را بازگرداند، و عهدنامه‌اى در این زمینه نوشته شد. و در روایتى آمده است: به آنها گفت: «من را مى بینم که اگر از خداوند تقاضا کنند کوه ها را از جا برکند، چنین خواهد کرد، هرگز با آنها نکنید که خواهید شد، و یک نصرانى تا روز قیامت بر صفحه زمین نخواهد ماند». 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چ چهل و هفتم، ج ۲، ص ۱۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فضیلت آیة الکرسی 🔹چرا (آیه ۲۵۵ سوره بقره) به این نام گذاشته شده است؟ نام‌گذاری «آیة الکرسی» به خاطر وجود کلمه الکرسی در این آیه است: «اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیم» 🔹[ترجمه آیه شریفه:] «هیچ نیست، جز ، که قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به او هستند، هیچگاه خواب سبک و سنگینى او را فرا نمی گیرد، (و لحظه اى از تدبیر جهان هستى، غافل نمی ماند) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست، کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراین، شفاعت شفاعت کنندگان، براى آنها که شایسته شفاعت اند، از مالکیت مطلقه او نمى کاهد) آنچه را در پیش روى آنها [بندگان] و پشت سرشان است می داند، (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است) و کسى از علم او آگاه نمی گردد، جز به مقدارى که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است، و علم و دانش محدود دیگران، پرتوى از علم بى پایان و نامحدود اوست) تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را در بر گرفته، و نگاهدارى آن دو [آسمان و زمین]، او را خسته نمی کند؛ بلندى مقام و عظمت، مخصوص اوست». 🔹از روایات استفاده می شود که این نام از زمان (صلی الله علیه و آله) بر روی این آیه بوده و خود پیامبر اکرم این آیه را به این اسم نام می برده است. دارای و آثار و برکات فراوانی است که به برخی از آنها اشاره می شود. 🔹در اهمیت و فضیلت این آیه همین بس که از پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که از ابى بن کعب سؤال کرد و فرمود: کدام آیه برترین آیه کتاب خداوند است؟ عرض کرد: اللهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ، (صلی الله علیه و آله) دست بر سینه او زد و فرمود: دانش بر تو گوارا باد، سوگند به کسى که جان محمد در دست او است، این آیه داراى دو زبان و دو لب است که در پایه عرش الهى تسبیح و تقدیس خدا می گوید. 🔹در حدیث دیگرى از (عليه السلام) می خوانیم که (صلی الله علیه و آله) فرمود: «سید القرآن البقرة و سید البقرة آیة الکرسى یا على ان فیها لخمسین کلمة فى کل کلمة خمسون برکة» (برگزیده قرآن سوره بقره و برگزیده بقره، است، در آن پنجاه کلمه است و در هر کلمه اى پنجاه برکت). 🔹در روایت دیگرى از (عليه السلام) است که می‌ فرماید: «هر کس را یک بار بخواند، خداوند هزار امر ناخوشايند از امور ناخوشایند دنیا، و هزار امر ناخوشایند از آخرت را از او بر طرف می کند، که آسان ترین ناخوشایند دنیا، فقر، و آسان ترین ناخوشایند آخرت، عذاب قبر است». روایات در فضیلت این بسیار زیاد است و در کتب علماى شیعه و اهل سنت نقل شده است. 🔹در حدیثی دیگر (صلی الله علیه و آله) می فرماید: « از گنجى زیر عرش الهى به من داده شده است و به هیچ پیامبرى قبل از من داده نشد». در حدیث دیگرى آمده است که دو برادر به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسیدند و عرض کردند براى تجارت به شام می رویم، به ما تعلیم دهید چه بگوییم (تا از شر اشرار مصون بمانیم) فرمودند: «هنگامى که به منزلگاهى رسیدید و نماز عشا را خواندید، موقعى که یکى از شما در بستر قرار می‌گیرد، (سلام الله علیها) بگوید و سپس بخواند، فانه محفوظ من کل شى ء حتى یصبح؛ مسلما او از همه چیز در امان خواهد بود تا صبح؛ سپس در ذیل این حدیث آمده است که در یکى از منزلگاه ها دزدان قصد هجوم به آنها را داشتند، اما هرچه تلاش کردند موفق نشدند. 📕تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۲۶۱ منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«حجاب» هدیه خداست نه صرفا یک تکلیف 🔹خداوند در  آیه ۵۹ سوره احزاب می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَ‏ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللهُ غَفُوراً رَحيماً» (اى پيغمبر (گرامى) به و خود و بگو كه خويشتن را به فرو پوشند، كه اين كار براى اينكه آنها (به عفّت و حرّيت) شناخته شوند، تا از و (هوسرانان) آزار نكشند، بسيار نزديكتر است و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است). در ابتدای تمام سوره های قرآن خود را به دو صفت و وصف نموده است. 🔹این دو صفت گرچه هر دو رحمت خدا را نشان می دهند، اما یک تفاوت عمده با هم دارند: صفت رحمت عام خدا را که شامل حال همگان می گردد، بیان می کند و رحمت خاص خدا را که تنها شامل حال است بیان می دارد. حال اگر کمی در آیه فوق دقت کنید، متوجه خواهید شد که براساس این آیه، از خداست. این مطلب از دو جای آیه بر می آید: 🔹یکی اینکه خداوند را  به واسطه (صلی الله علیه و آله) در درجه اول به و آن حضرت، و سپس به پیشکش کرده است، و از کس دیگری هم جز آنان در این آیه نام نبرده است. گویی خداوند اراده کرده است که چتر را روی سر خودش پهن کند، و در این مورد هم خانواده پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مقدم داشته و بقیه را پس از آن، شامل این موهبت نموده است. دیگر اینکه در پایان آیه، خدا خود را به دو صفت و نام برده است، و چنین ترکیبی را خداوند تنها در جایی به کار می برد که سخن از شامل به حال مؤمنین، یعنی خواص خداست.   💠فواید چتر حجاب برای بانوان براساس «قرآن کریم« 🔹۱) در جامعه، لباس خاص پیدا می کنند و با پوشاندن همه بدن - که به تعبیر آیه به شناخته شدن به اينكه اهل و و و هستند، نزديك‏تر است - همه می شناسند که آنها اهل . (ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ). ۲) از در امان می مانند؛ وقتى به اين عنوان شناخته شدند، ديگر اذيت نمى‏ شوند، يعنى و فجور متعرض آنان نمى‏‌گردند. (فَلا يُؤْذَيْنَ). ۳) خداوند آنها را مورد قرار می‌دهد، چرا که در پایان آیه خدای تعالی خود را به صفت یعنی بسیار بخشنده نام برده است. 🔹۴) خداوند چیزهایی به آنان می دهد که به بقیه نداده است، چرا که خدا خود را به صفت نام برده است که در بین آنچه می دهد، برترین آنها سلام اوست که بر آنهاست: «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحيمٍ»‏. [یس، ۵۸] در این آیه شامل حال نیز هست، چرا که «نساء المؤمنین» یک ترکیب اضافی است به معنای «زنانِ مردانِ مؤمن» و نام بردن به این صورت، با اینکه در آیه دیگر مربوط به حجاب، یعنی آیه ۳۱ سوره نور، آنها را به «المؤمنات» خطاب کرده است، لطافت بسیاری دارد. 🔹و اشاره به این مطلب دارد که خداوند به که وابستگی به دارند، جایگاهی در حد زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) داده است و تأکید دارد جوری باشد که آنها را نشان دهد، همانگونه که پوشش همسران و دختران پیامبر باید به گونه ای باشد که در شأن وابستگی آنها به (صلی الله علیه و آله) است. پس در این آیه لطف الهی شامل حال هم شده است، که از این مطلب احترام بالای خداوند به نیز برداشت می شود؛ بنابراین، هدیه است نه صرفا تکلیف! نویسنده: سعید زمانی منبع: وبسایت اهل البیت (عليهم السلام) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«مشورت» در اسلام از چه جايگاهی برخوردار است؟ 🔹مسأله به ويژه در امور اجتماعى و آنچه به سرنوشت جامعه مربوط است، از مهم ترين مسائلى است كه آن را با دقّت و اهميّت خاصّى مطرح كرده و در آيات و و تاريخ پيشوايان بزرگ اسلام جايگاه ويژه اى دارد. در چند آيه از «قرآن مجيد» دستور به داده شده است. در «آیه ۱۵۹ سوره آل عمران» خداوند به (صلى الله عليه و آله) دستور مى دهد كه با مسلمانان در امور مهم كند: «وَ شاوِرْهُمْ فى الاَمْرِ». 🔹و در «آیه ۳۸ سوره شورى»، هنگام بيان «اوصاف برجسته مؤمنان راستين» می‌فرمايد: «وَالَّذين اسْتَجابُوا لِرَبِّهِم وَ اَقامُوا الصَّلوةَ و اَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ» (و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا مى‌ دارند و امورشان با در ميان آنها انجام می گیرد). همان گونه كه ملاحظه مى كنيد در اين آيه، مسأله در رديف ايمان‌ به‌ خدا و نماز قرار گرفته كه بيانگر آن است. 🔹گاه گفته مى شود مأمور شدن (صلى الله عليه و آله) براى با مردم تنها به خاطر احترام به شخصيّت مسلمانان و شركت دادن آنها در مسائل اجتماعى بوده است؛ زيرا تصميم گيرنده نهايى شخص (صلى الله عليه و آله) بوده است نه شورا؛ چنان كه در پايان آيه مشورت مى فرمايد: «فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ» [۱] (امّا هنگامى که گرفتى، [قاطع باش و] بر خدا توکّل کن). 🔹ولى مسلم است كه منظور از ذيل آيه اين نيست كه (صلى الله عليه و آله) با مردم مشورت كند و بعد نظرات آنها را ناديده گرفته، و راه ديگرى را پيش گيرد، چنين كارى نه با هدف آيه سازگار است - زيرا سبب بى احترامى به افكار عمومى و در نتيجه رنجش مسلمانان مى شود و نتيجه معكوس مى بخشد - و نه با تاريخ پيامبر (صلى الله عليه و آله) مى سازد؛ چرا كه در حوادث مهم هنگامى كه مى كرد، به نظريّه مردم مسلمان احترام مى گذاشت و حتّى گاه نظر مبارك خود را ناديده مى گرفت تا اصل در ميان آنها تقويت گردد. 🔹قابل توجّه اينكه «آيه مشورت» با توجّه به آيات قبل و بعد آن، ناظر به غزوه اُحُد است و مى دانيم در داستان احد، (صلى الله عليه و آله) موافق به خارج شدن لشگر از شهر نبود، ولى چون نظر اكثريّت مسلمانان بر اين امر قرار گرفت، موافقت فرمود. [۲] و به فرض كه اين آيه براى پيامبر (صلى الله عليه و آله) چنين ويژگى را قائل شود كه مشورتش با مردم جنبه تشريفاتى داشته باشد، ولى «آیه ۳۸ سوره شورى» كه دستور برای عموم مسلمين بيان مى كند، كاملا بيانگر اين مطلب است كه بايد كارهاى مهم در ميان مسلمين با نظر انجام پذيرد و شورا نقش تعيين كننده دارد. 🔹بديهى است در مسائلى است كه حكم خاصّى از سوى خداوند نازل نشده باشد، و اگر مى گوييم شورا در امر خلافت پيامبر (صلى الله عليه و آله) بى اعتبار است، به خاطر اين است كه در اين زمينه «دستور خاصّى» از سوى رسيده بود، و با تعيين و خليفه پيامبر (صلى الله عليه و آله) از طريق به وسيله (صلى الله عليه و آله) جايى براى شورا باقى نمى ماند؛ 🔹و به تعبير ديگر هميشه در موضوعات است نه در كه دستور آن از سوى صادر شده است. به هر حال در محدوده اى كه در بالا بيان شد يك اصل اساسى در است. تعبير به ، اشاره به كارهاى مهم، مخصوصاً مسائل مورد نياز است، و اين واژه چنان مفهوم گسترده اى دارد كه تمام امور مهم سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى را در بر مى گيرد. 🔹در حتّى در امور مهم مربوط به نظام (اجتماع كوچك) دستور به داده شده است؛ از جمله در باز گرفتن كودك از شير قبل از فرا رسيدن دو سال كامل اشاره به اصل مى كند و مى فرمايد: «فَاِنْ اَرادا فِصالا عَنْ تَراض مِنْهُما وَ تَشاوُر فَلا جُناحَ عَلَيْهما» [۳] (و اگر آن دو [پدر و مادر] با رضايت يكديگر و بخواهند [کودک را زودتر] از شير باز گيرند، گناهى بر آنها نيست) و اين، دليل بر اهميت فوق العاده «مشورت» در كارها است. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره آل عمران، آيه ۱۵۹ [۲] سيد المرسلين‏، الهادی، ‏جعفر، جامعه مدرسين‏، قم‏، ۱۴۲۷ق، چ سوم، ج ‏۲، ص ۱۴۰، منطقة «احد». [۳] قرآن کریم، سوره بقره، آيه ۲۳۳ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۱۰، ص ۸۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح، حضرت داود و حضرت سلیمان (عليهم السلام). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش چهارم و پایانی) 💠سوره نصر و انتساب «استغفار» به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) 🔹آیه دیگری که در موضوع بحث ما محل مناقشه قرار گرفته، «آیه ۳ سوره نصر» است که در آن پس از فتح مکه (صلی الله علیه و آله) را مخاطب قرار داده می فرماید: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ»؛ (پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او بخواه). در توضیح فلسفه این می گوییم چنین دستوری است براى‌ همه‌ ، زيرا: 🔹اولا در طول طولانى بین (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان از یک طرف، و از طرف دیگر كه سال هاى زيادى به طول انجاميد (حدود بيست سال) و روزهاى بسيار سخت و دردناكى را طى كردند، گاهى آن چنان حوادث پيچيده مى شد كه جانها به لب می رسيد و در بعضى در مورد وعده هاى الهى پيدا مى شد. [۱] اما اكنون كه پيروزى فرا رسيده، مى فهمند كه همه آن و غلط بوده و بايد در مقام برآيند. 🔹ثانيا هر قدر حمد و كند، باز حق شكر او را ادا نخواهد كرد، و لذا در پايان اين حمد و ثنا بايد از تقصير خويش روى به درگاه خدا آورد و كند. 🔹ثالثا معمولا بعد از پيروزی ها، وسوسه‌ های‌ شيطان شروع مى شود و حالت غرور از يک سو، و تندروى و انتقام جويى از سوى ديگر نزد اشخاص به وجود مى آيد. در اينجا بايد به بود و پيوسته كرد تا هيچ يک از اين حالات پيدا نشود يا اگر پيدا شده بر طرف گردد. 🔹رابعا: اعلام بر مشرکین در جریان تقريبا به معناى اعلام پايان مأموريت (صلی الله علیه و آله) و اتمام عمر آن حضرت و شتافتن به لقاى محبوب بود، و اين حالت مناسب و و است، و لذا در روايات وارد شده است كه بعد از نزول اين سوره (صلی الله علیه و آله) اين جمله را بسيار تكرار مى فرمود: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَاغْفِرْ لِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» [۲] (خداوندا! منزهى و تو را حمد و مى كنم. خداوندا! مرا ببخش كه تو بسيار توبه پذير و مهربانى). [۳] 🔹با این توضیحات دقیق و صحیح راجع به مشخص می شود که اخبار آیات قرآن مجید درباره به هیچ وجه تناقضی با ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] همان گونه كه قرآن در مورد جنگ احزاب و در آیه ۱۰ سوره احزاب مى فرمايد: «وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا»؛ (و دل ها به گلوگاه رسيده بود و گمان هاى [نامناسبى] در باره خدا داشتيد). [۲] تفسير القمی‏، قمى، على بن ابراهيم‏، دار الكتاب‏، قم، ۱۴۰۴ق، چ ۳، ج ۱، ص ۴۴ [۳] تفسير نمونه، همان، ج‏ ۲۷، ص ۴۰۱ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ثواب و فضيلت «انتظار» 🔹شخصی از (عليه السلام) پرسيد چه می گوييد درباره‌ كسی كه دارای «ولايت امامان» است و «انتظار حكومت‌ حق» را می‌كشد و در اين حال از دنيا ميرود؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «او همانند كسی است كه با رهبر اين انقلاب در خيمه‌ او (ستاد سپاه او) بوده باشد - سپس كمی سكوت كرد - و فرمود مانند كسی است كه با رسول خدا (در مبارزاتش) همراه بوده است. اين مضمون در روايات زيادی با تعبيرات مختلفی نقل شده است: در بعضی «همانند شمشير زنی در راه خدا»، و در بعضی ديگر «همانند كسی است كه در خدمت پيامبر با شمشير بر مغز دشمن بكوبد»؛ 🔹در بعضی ديگر «همانند كسی است كه بوده باشد» و در بعضی ديگر «همانند كسی است كه با شهيد شود». اين تشبيهات كه در مورد انتظار ظهور (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در اين روايات وارد شده، بسيار پُر معنی و روشنگر اين واقعيت است كه يك‌ نوع‌ رابطه‌ و تشابه در بین‌ و و مبارزه ‌با ، در آخرين شكل خود، وجود دارد. (دقت كنيد!) در روايات متعدّدی نيز ‌را داشتن، به عنوان ، معرفی شده است. 🔹اين مضمون در بعضی از احاديث، از (صلی الله علیه و آله) و در بعضی، از (علیه السلام) نقل شده است؛ از جمله در حديثی پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «بالاترين اعمال امت من از ناحيه‌ خدا كشيدن است». در حديث ديگری (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «افضل العبادة انتظار الفرج». اين حديث اعم از اين كه را به معنی وسيع كلمه بدانيم، و يا به مفهوم خاص، يعنی انتظار ظهور باشد، اهميت‌ انتظار را در مورد بحث ما روشن مى سازد. 🔹اين تعبيرات همگی حاكی از اين است كه چنان‌ انقلابی هميشه توأم با يك «جهاد وسيع دامنه‌دار» است؛ و اگر اعتقاد و انتظار (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بصورت‌ ريشه‌دار حلول كند، سرچشمه‌ دو رشته اعمال دامنه‌دار خواهد شد، (زيرا اعتقادات سطحی، ممكن است اثر آن از گفتار و سخن تجاوز نكند، اما اعتقادات عميق هميشه آثار عملی گسترده‌ای به دنبال خواهد داشت). 🔹اين دو رشته اعمال عبارتند از: «ترك هرگونه همكاری و هماهنگی با و ، و حتی و درگيری با آنها از يك سو، و و خودياری و جلب های جسمی، روحی، مادی و معنوی برای شكل‌ گرفتن آن حكومت واحد جهانی و مردمی، از سوی ديگر»؛ و خوب كه دقت كنيم، می‌بينيم هر دو قسمت آن كاملاً سازنده و و آگاهی و بيداری است. با توجه به مفهوم اصلی ،‌ معنی روايات متعددی كه درباره‌ پاداش و نتيجه‌ كار نقل شده، به خوبی درك ميشود. 🔹اكنون می‌ فهميم چرا گاهی همانند كسی شمرده شده‌ است كه در خيمه‌ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) يا زير پرچم اوست، يا كسی كه در راه خدا شمشير می‌زند يا به خون آغشته شده يا شهيد گشته است. همانطور كه ميزان فداكاری مجاهدان راه خدا و نقش آنها با هم متفاوت است، و و نيز درجات كاملاً مختلفی دارد، كه هر كدام از اينها با يكی از آنها، از نظر مقدمات و نتيجه شباهت دارد؛ هر دو و هر دو می‌ خواهند و . 🔹كسی كه در خيمه‌ رهبر چنان حكومتی قرار گرفته، يعنی در مركز ستاد فرماندهی يك حكومت جهانی است، نمی‌تواند يك فرد ، و بوده باشد؛ آنجا جای هركس نيست؛ جای افرادی است كه بحق، چنان موقعيت پراهميتی را دارند. چنين كسی كه در دست دارد و در كنار با مخالفان حكومت صلح و عدالتش می‌جنگد، باید روحی، فكری و رزمی داشته باشد. 📕حكومت‌جهانی‌مهدی‌عج (آيت الله العظمی مكارم شيرازی) ص۹۴ منبع: وبسایت مرکز مطالعات‌ و پاسخگویی ‌به‌ شبهات حوزه علمیه @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️این سخن به چه معناست که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بعد از ظهور مانند حضرت داوود و حضرت سلیمان (عليهم السلام) «قضاوت» مى كند؟ 🔹درباره اين مسئله كه (عجل الله تعالى فرجه الشریف) بعد از ظهور مانند و (عليهم السلام) مى كند، حديثى را مرحوم كلينى به سندش از (عليه السلام) نقل كرده كه خطاب به ابوعبيده فرمود: « ... يَا أَبَا عُبَيْدَةَ إِنَّهُ إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ (صلى الله عليه و آله) حَكَمَ بِحُكْمِ آلِ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَانَ لَا يَسْأَلُ النَّاسَ بَيِّنَةً» [۱] ( ... اى اباعبيده هر گاه كه (صلى الله عليه و آله) قيام كند، به حكم و (عليهم السلام) حكم خواهد كرد و لذا از دليل و شاهد سؤال نمى كند). 🔹نعمانى از ابان بن تغلب نقل كرده كه: «گفت: من با (عليه السلام) در مسجد كوفه بوديم كه او دست مرا گرفته بود و فرمود: اى ابان زود است كه خداوند را در اين مسجد شما حاضر كند ... آن گاه به منادى امر مى كند كه ندا دهد: اين (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است كه به حكم و (عليهم السلام) خواهد نمود كه در قضاوتش از «بينه» سؤال نمى كند ...». [۲] در پاسخ بايد گفت: 1⃣ظاهر روايات آن است كه (عجل الله تعالى فرجه الشریف) بعد از ظهور به «علم خود» در هر واقعه اى مى كند نه به «بينه»، بر خلاف آنچه كه امامان سابق بر او انجام مى دادند. شيخ مفيد (ره) در كتاب «المسائل» مى گويد: « (عليه السلام) مى تواند به «علم خود» حكم كند، همان طورى كه به ظاهر شهادت ها نيز مى تواند چنين كند، و هر گاه شهادت را باطل ببيند بر علم خود خواهد كرد ...». [۳] 🔹علامه مجلسى (ره) در «مرآة العقول» مى گويد: «و اين اختلاف در (عليهم السلام) از قبيل نسخ نيست تا كسى اشكال كند كه بعد از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) نسخى نيست؛ بلكه یا به اعتبار در برخى موارد است، و يا به جهت اختلاف اوضاع و احوال در زمان‌ها است...». [۴] 2⃣از آنجا كه وظيفه (عجل الله تعالى فرجه الشریف) بعد از ظهور پر كردن زمين از و است، لذا طبيعى است كه به واقع حكم نمايد تا اينكه به صاحبان اصلى‌اش باز گردد و مقتضاى آن اين است كه حضرت به كه از جانب خدا به او شده حكم نمايد و اين همان «حكم داوود» (عليه السلام) است. 3⃣ به علمش بدون اتكا بر بينه و قسم، نه تنها مورد اتفاق علماى شيعه است، بلكه برخى از علماى اهل سنت نيز آن را جايز شمرده اند. ابن قدامه مى گويد: «... از احمد بنابر نقلى شنيده شده كه حكم حاكم به علمش جايز است و اين قول ابويوسف و ابوثور و رأى دوم شافعى و اختيار مزنى است؛ زيرا (صلى الله عليه و آله) در موردى كه ذكر مى كند بدون بينه و اقرار و تنها با به گفتار مدعى حكم صادر كرد». آن گاه مى گويد: «حاكم كه به قول دو گواه حكم مى كند به جهت غلبه بر ظن اوست، پس در مورد علم و قطع، اولى جواز حكم است و ديگر اينكه حاكم مى تواند در تعديل و جرح شهود به علم خود عمل كند، پس در ثبوت حق به طريق اولى مى تواند به علم خود حكم نمايد». [۵] 🔹نتيجه اينكه: هيچ استبعادى ندارد كه (عجل الله تعالى فرجه) در قضايا به علمى كه از «جانب خداوند» به او شده حكم نمايد. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۱، ص ۳۹۷. [۲] الغيبة (للنعمانی)، نشر صدوق‏، چ ۱، ص ۳۱۳، باب ۲۰. [۳] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۲۶، ص ۱۷۷، باب ۱۲. [۴] مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، دار الكتب الإسلامية، چ ۲، ج ‏۴، ص ۳۰۱، ح ۲. [۵] المغني في فقه الإمام أحمد بن حنبل الشيبانی، ابن قدامة المقدسی، چ ۱، ج ۱۱، ص ۴۰۱ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۹۰ش، چ ۷، ص ۶۳۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️با توجه به «آیه ۵۵ سوره نور»، قرآن آینده جهان را چگونه ترسیم می‌کند؟ 🔹در ، آیات متعدّدى است که بشارت ظهور بزرگى را میدهد، و ما از میان این آیات تنها به یک آیه قناعت میکنیم؛ در «آیه ۵۵ سوره نور» میخوانیم: «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فى الارض کما استخلف الذین من قبلهم». (خداوند به کسانى از شما که آورده اند و انجام میدهند، وعده روى زمین داده، همانگونه که افرادى را که قبل ازشما بودند و ایمان و عمل صالح داشتند و خلافت داشتند). 🔹این آیه بخوبى نشان میدهدکه سرانجام، روى زمین از دست و زمامداران ستمگر بیرون خواهد آمد و بر سراسر زمین حکومت خواهند نمود. در دنباله همین آیه علاوه بر وعده فوق، سه‌وعده‌دیگر، نیز داده شده است؛ تمکین دین و نفوذ معنوى «حکومت الله» در دلها «و لیمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم». مبدّل شدن هرگونه ناامنى به «و لیبدلنهم من بعد خوفهم امناً». و ریشه کن شدن ازسراسر زمین «یعبدوننى لا یشرکون بى شیئا». 🔹امام سجاد(ع) در تفسیر این آیه فرمود: «این گروه به خدا سوگند همان هستند، خداوند بوسیله مردى‌ از خاندان‌ ما این موضوع را تحقّق میبخشد و او این امّت است». [۱] احادیث در زمینه اینکه توأم با و بوسیله فردى از «خاندان پیامبر»(ص) به نام (عج) تحقّق مى یابد در منابع حدیث شیعه و اهل سنّت بقدرى زیادست که از حدّ «تواتر» نیز میگذرد؛و احادیث در زمینه اینکه او «دوازدهمین امام و و نهمین فرزند (ع) و فرزند بلافصل (ع) است در منابع شیعه نیز متواتر است». 🔹درقسمت اوّل یعنى متواتر بودن احادیث ظهور (عج) از نظر منابع اهل سنّت همینقدر کافیست که دانشمندان اهل سنّت صریحاً در کتابهایشان از آن یاد کرده اند، تا آنجا که در رساله اى که از طرف «رابطة العالم اسلامى»، از بزرگترین مراکز دینى اهل حجاز، اخیراً انتشاریافته چنین ميخوانيم: «او آخرین خلفاى راشدین دوازده گانه است که پیامبر(ص) در احادیث صحاح از آن خبرداد، و احادیث از بسیارى از صحابه از پیامبر اسلام نقل شده است». 🔹سپس بعداز ذکر نام «۲۰نفر از صحابه» که احادیثِ (عج) را از (ص) نقل کرده اند، چنین ادامه میدهد: «غیراز آنها نیز گروه بسیار دیگرى احادیث را نقل کرده اند... بعضى از دانشمندان‌ اهل سنّت کتب خاصّى پیرامون اخبار (عج) نوشته اند، از جمله ابونعیم اصفهانى، ابن حجرهیثمى و شوکانى و ادریس مغربى و ابوالعبّاس ابن عبدالمؤمن هستند». سپس مى افزاید: «گروهى از بزرگان گذشته و امروز از علماى اهل سنّت تصریح به متواتر بودن اخبار کرده اند». 🔹سپس بعد از ذکر نام گروهى از آنان گفتار خود را بااین عبارت پایان میدهد: «جمعى از حفاظ و محدثین صریحاً گفته اند که احادیث هم از نوع حدیث صحیح است و هم از نوع حدیث حسن و مجموع آن قطعاً متواتر است و اعتقاد به واجب میباشد و این از عقاید مسلّم اهل سنّت و جماعت است و هیچکس جز افراد جاهل و بدعت‌گذار آنرا انکار نمیکند!» همین اندازه کافيست که بدانیم صدها حدیث دراین زمینه از راویان مختلف از پیامبر (ص) و ائمه هدى (ع) نقل شده، بطورى که از حدّ تواتر گذشته و نزد شیعه از ضروریات مذهب گردیده است، 🔹که احدى نمیتواند در میان اهل مذهب وارد شود و از اعتقاد آنها بر (عج) و بسیارى از ویژگیهاى او و و چگونگى حکومت و برنامه هاى مختلف او، با خبر نگردد. علماى بزرگ شیعه از قرون نخستین تا به امروز کتابهاى متعدّدى در این زمینه نگاشته و احادیث را درآن جمع آورى کرده اند. بعنوان نمونه در اینجا به دو حدیث اشاره میشود؛ پیغمبر اکرم(ص) فرمود: «اگر از احوالات عمرجهان جز یکروز باقى نماند، خداوند آنرا طولانى میکند تا مردى از خاندان مرا مبعوث کند که زمین را پر از و داد کند، آنچنان که از ظلم و جور پر شده باشد».[۲] 🔹در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) ميخوانيم: «هنگامى که (عج) قیام کند، حکومت را براساس قرار میدهد، ظلم و جور در دوران او برچیده میشود، جاده ها در پرتو وجودش امن و امان ميگردد، زمین برکاتش راخارج میسازد، و هر حقّى به صاحبش میرسد، درمیان مردم همانند داوود و محمد(ص) داورى کند، در این هنگام زمین گنجهاى خود را آشکار میسازد و برکات خود را ظاهر میکند و کسى مستحقّى را براى انفاق و صدقه و کمک مالى نمی‌یابد، زیرا همه مؤمنان بى نیاز و غنى خواهند شد...». [۳] میدانیم درعصر غیبت (عج) تداوم خط امامت و ولایت به وسیله نواب عام آنحضرت یعنی علما و فقها صورت میگیرد. منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حضرت زهرا (سلام الله علیها) نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از چه جایگاه و منزلتى برخوردار بودند؟ 🔹 (سلام الله علیها) دختر (صلی الله علیه و آله) کوثر فیض بخشى است که به وجود او، شماتت دشمنان پیامبر را، که آن حضرت را بى نسل و فرزند توصیف مى کردند، پاسخ داده و را نازل فرموده است: «انّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ...». سرور زنان عالم، نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) داشت، تا آنجا که درباره او فرمود: «فاطمة بَضعةٌ مِنّى، فَمن اَغضبها فقد اَغْضَبنى» [۱] ( پاره تن من است، هر که او را به آورد، مرا به خشم آورده است). 🔹می‌دانیم که به خشم آوردن (صلی الله علیه و آله)، موجب آزار اوست و هر که او را بیازارد، عذابى دردناک در انتظارش است، چرا که خداوند در آیه ۶۱ سوره توبه فرموده است: «آنان که را آزار مى دهند، عذابى دردناک براى آنان است». در روایتى دیگر است که آن حضرت، خشم و رضاى او را موجب خشم و رضاى خداوند دانسته و فرموده است: «اى ! خداوند به خاطر خشم تو خشم مى گیرد و با رضاى تو راضى مى شود». [۲] 🔹این، مقام والایى براى (سلام الله علیها) است، که خشم و رضاى او، معیار خشم و رضاى خداوند به حساب آمده و این بر او دلالت مى کند؛ خداوند چون عادل است و حکیم، جز بر کافر و گنهکار غضب نمى کند و جز از مؤمن و مطیع، راضى نمى شود. (سلام الله علیها) در سایه این کرامت، در زبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) «سرور زنان جهان» گشت و آن حضرت فرمود: اى ! آیا نمى خواهى سرور زنان جهان و سرور زنان مؤمن و سرور زنان این امت باشى؟» [۳] 🔹با آن که (سلام الله علیها) است و گناه نمى کند، لیکن پیامبر نیست، چون میان عصمت و نبوت تلازمى نیست. حضرت مریم (سلام الله علیها) نیز به تصریح قرآن کریم معصوم بود: «إِنَّ اللهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَاصْطَفاکِ عَلى نِساءِ الْعالَمِینَ» [۴]، اما پیامبر نبود. خبر دادن از پاکى حضرت مریم (سلام الله علیها) پس از برگزیدگى او، بر پاکى او از گناهان و مخالفت او با آیین شرک که در زمان او حاکم بود دلالت مى کند. اما این که پیامبر نبود، روشن است و نیازى به بیان نیست، پس «دختر خاتم انبیاء» نیز «سرور زنان جهان» است و همچون مریم پاک، است و پیامبر نیست. پی نوشت: [۱] فتح البارى (شرح صحیح بخارى)، ج ۷، ص ۸۴؛ صحیح بخارى، ج ۶، ص ۴۹۱، (باب علامات النبوه) و ج ۸، ص ۱۱۰، (باب المغازى) [۲] مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۵۵؛ مجمع الزواید، ج ۹، ص ۲۰۳ [۳] همان، ص ۱۵۶ [۴] سوره آل عمران، آيه ۴۲ 📕سیماى عقاید شیعه، آیت الله جعفر سبحانی، مترجم: جواد محدّثی، نشر مشعر، چاپ دارالحدیث، بهار ۱۳۸۶، ص ۲۴۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«ابن ابی الحدید» در كتاب شرح نهج البلاغه خود به چه احادیثی در فضیلت «امام علی» (عليه السلام) از منابع اهل سنت اشاره كرده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۵۴ به بيان بخشى از «فضايل اهل بيت» (عليهم السلام) پرداخته، چنين مى فرمايد: «نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ، وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ، وَ لَا تُؤْتَى الْبُيُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا، فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً» (ما مَحرم اسرار [پيامبر خدا] و ياران راستين او و گنجينه داران و درهاى علوم وى هستيم؛ و به خانه‌ها تنها بايد از درهاى آن وارد شد، و هركس كه از غير در وارد شود سارقش مى نامند!). 🔹اشاره به اين كه ما از همه به (صلی الله علیه و آله) نزديكتريم و و آن حضرت به ما رسيده است، و هركس می‌خواهد به آن وجود مقدّس و هدايت هاى او راه يابد بايد از طريق ما وارد شود. اين تعبيرات در واقع برگرفته از روايات خود (صلی الله علیه و آله) درباره (عليهم السلام) عموماً، و (عليه السلام) خصوصاً مى باشد. احاديثى مانند كه تمام مسلمين را تا روز قيامت به «قرآن» و «اهل بيت» (عليهم السلام) ارجاع می دهد، و حديث «اَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بَابُهَا فَمَنْ اَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ»؛ [۱] (من شهر علمم و درِ آن است، هر كس می‌خواهد بايد از در آن وارد شود». 🔹جالب اينكه ابن ابى الحديد هنگامى كه به تفسير اين بخش از خطبه مى پردازد، ميگويد: «آنچه (عليه السلام) در اين خطبه به آن اشاره كرده، تنها عشرى‌ از اعشار فضايلى است كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) در روايات بسيار درباره آن حضرت بيان فرموده است». سپس مى افزايد: «منظور من در اينجا رواياتى كه اماميه در زمينه امامت علی (عليه السلام) به آن استدلال كرده اند، نيست، بلكه منظور رواياتى است كه بزرگان حديث در كتابهاى خود از (عليه السلام) آورده اند و من مختصرى از آن را در اينجا مى آورم». و به دنبال آن ۲۴ روايت ناب در فضايل آن حضرت نقل ميكند. 🔹مناسب است در اينجا به بعضی از این روایات بسيار پرمحتوا اشاره کنیم. (صلی الله علیه و آله) به (عليه السلام) فرمود: «اى علی! خداوند تو را به زينتى آراسته است كه بندگانش را به زينتى بهتر از آن نياراسته است و آن، زينت نيكان در نزد خداست كه همان در دنياست. خداوند تو را چنان قرار داده كه چيزى از دنيا گردآورى نمیكنى و دنيا نيز چيزى از تو بر نمى گيرد و نمى كاهد. خداوند به تو محبّت مستمندان را بخشيده و تو را آنگونه قرار داده كه از چنين پيروانى خشنود شوى؛ آنها نيز به همچون تو خشنود باشند». [۲] 🔹در روایت دیگری (صلی الله علیه و آله) فرمود:  «خداوند با من درباره عهدى فرمود [و اشاره به مقامات و فضايل علی كرد] عرض كردم: پروردگارا، آن را براى من بيان فرما؛ فرمود: بشنو! ، پرچم هدايت و پيشواى دوستان من و نور كسانى است كه اطاعتم كنند، و او كلمه‌اى است كه پرهيزكاران را به آن ملزم ساختم، كسى كه او را دوست دارد، مرا دوست داشته و كسى كه از وى اطاعت كند، مرا اطاعت نموده است؛ او را به اين بشارت ده». 🔹در حدیثی دیگر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر آن کس که دوست دارد همچون من زندگى كند، و همچون من از دنيا برود، و ساكن بهشت جاويدانى شود كه خداوند آن را غرس كرده، پس بايد را بعد از من دارد و دوست او را نيز دوست داشته باشد و به پس از من اقتدا كند كه آنها از من اند؛ از باقيمانده گِل من سرشته شدند و خداوند و به آنان داده است. واى بر كسانى از امت من كه آنها را تكذيب كنند و نسبت به من قطع رحم كنند! خداوند هرگز آنها را مشمول شفاعت من نكند!». پی نوشت‌ها؛ [۱] اين حديث مشهورى است كه در كتب معروف اهل سنت مانند المستدرك على الصحيحين، أبو عبدالله حاكم نیشابوری؛ المعجم الكبير، الطبرانی و غير آنها نقل شده است. [۲] ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود اين حديث را از ابونعيم اصفهانى در حلية الأولياء و طبقات الأصفياء، نقل كرده است . 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس روایات اهل سنت منظور از «صراط المستقيم» در سوره فاتحه چيست؟ 🔹در «ششمين آيه سوره حمد» كه شبانه روز در نمازها قرائت می شود به خداوند عرضه مى داريم: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ»؛ (ما را به هدايت كن)، راهى كه ما را به تو و به آنچه موجب تو است برساند، راهى جداى از راه كسانى كه تو آنها را فرو گرفته و همچنين جداى از راه . آری خدايا ما را هم به اين راه هدايت فرما و هم در اين راه ثابت و پايدار و برقرار دار. 🔹بى شك مفهوم بسيار وسيع و گسترده اى دارد، و لذا بعضى آن را به معنى اسلام و بعضى قرآن و بعضى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و امامان راستين (علیهم السلام) و بعضى به آيين الله و بعضى به معنى «راه و روش انبياى الهى (علیهم السلام)» تفسير كرده اند، كه هر كدام از اينها مى تواند بخشى از مفهوم وسيع آيه را تشكيل دهد. ولى در روايات متعّددى كه به طرق مختلف از (صلی الله علیه و آله) نقل شده است، انگشت روى يكى از بارزترين مصاديق آن گذاشته شده؛ و آن «راه و روش (عليه السلام) و يا و (صلی الله علیه و آله) است». 🔹حاكم حسكانى در «شواهد التّنزيل» از جابر بن عبدالله انصارى از (صلی الله علیه و آله) نقل مى كند كه فرمود: «اِنَّ اللهَ جَعَلَ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ وَ اَبْنائَهُ حُجَجُ اللهِ عَلى خَلْقِهِ وَ هُمْ اَبْوابُ الْعِلْمِ فى اُمَّتى، مَنْ اِهْتَدى بِهِم هُدِىَ اِلى صِراط مُسْتَقيم» [۱] (خداوند و [فاطمه زهرا] و فرزندان او را بر خلقش قرار داده و آنها در امّت من هستند؛ هر كس به وسيله آنها هدايت شود، به هدايت شده است). 🔹و در حديث ديگرى از ابن عبّاس از (صلی الله علیه و آله) چنين نقل مى كند كه به (عليه السلام) فرمود: «اَنْتَ الطَّريقُ الْواضِحُ وَ اَنْتَ الصِّراطُ الْمُسْتَقيمُ وَ اَنْتَ يَعْسُوبُ الْمُؤمِنينَ!» [۲] (تو راه روشن و و رهبر مؤمنان هستى). همچنین در حديث سوّمى از ابن عبّاس نقل مى كند كه در تفسير «اِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقيم» مى گفت:  «قُولُوا ـ مَعاشِرَ الْعِبادِ ـ اِهْدِنا اِلى حُبِّ النَّبِىِّ وَ اَهْلَ بَيْتِهِ!» [۳] (اى بندگان خدا بگوئيد خدايا ما را به محبّت و او هدايت كن). 🔹در حديث چهارمى از ابوبريده در ذيل اين آيه نقل مى كند كه گفت: «منظور، صراط و او است». [۴] اين حديث را علامّه ثعلبى در تفسيرش نيز آورده است. [۵] شيخ عبيدالله حنفى در كتاب «ارجح المطالب» نيز آن را از ابوهريره نقل كرده است. [۶] در حديث پنجمى كه در «شواهد التّنزيل» آمده از عبدالرّحمن بن زيد از پدرش در تفسير آيه «صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» نقل مى كند كه گفت: «هَوَ النَّبِىُّ وَ مَنْ مَعَهُ وَ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِب وَ شيعَتُهُ». [۷] 🔹در منابع شيعه و پيروان مكتب اهل بيت نيز روايات متعدّدى در اين زمينه وارد شده، از جمله در روايتى از امام صادق (عليه السلام) در تفسير «صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِم» آمده است كه فرمود: «يَعْنى مُحَمَّداً وَ ذُرِّيَّتَهُ» [۸] (مقصود محمّد و ذريه او است). به اين ترتيب بارزترين و روشن‌ ترين مصاديق ، راه (صلی الله علیه و آله) و (علیه السلام) و او از نسل (سلام الله علیها) است كه هر كس دست به دامن ولاى آنها زند و در خطّ آنها حركت كند، قدم در راه مستقيمى گذارده است كه او را به خدا نزديك و از گمراهى و انحراف دور مى سازد. ● 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، چ ششم، ج ۹، ص ۴۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) برای مقابله و جنگ با اصحاب «جمل» چگونه استدلال می نمایند؟ 🔹 (عليه السلام) در پایان خطبه ۱۷۲ پس از اشاره به جنایات در بصره چنين مى فرمايد: «فَوَاللهِ لَوْ لَمْ يُصِيبُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا رَجُلاً وَاحِداً مُعْتَمِدِينَ لِقَتْلِهِ، بِلَا جُرْمٍ جَرَّهُ، لَحَلَّ لِی قَتْلُ ذلِكَ الْجَيْشِ كُلِّهِ، إِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ يُنْكِرُوا، وَ لَمْ يَدْفَعُوا عَنْهُ بِلِسَانٍ وَ لَا بِيَدٍ دَعْ مَا أَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِثْلَ الْعِدَّةِ الَّتِي دَخَلُوا بِهَا عَلَيْهِمْ!». 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (به خدا قسم، حتى اگر يك تن از را به عمد و بى هيچ جرمى كشته بودند، قتل همه آن لشكر بر من روا بود؛ زيرا همه آنان در كشتن آن مرد حاضر بوده اند و كشتن او را نشمرده اند و به دست و زبان ياريش نكرده اند [و به اين ترتيب، همدستِ مفسدان‌ فى‌ الارض بودند] و حال آنكه، از به شماره سپاهيانى كه به شهر داخل كرده بودند، كرده اند.). 🔹در اينجا پرسش و پاسخى از سوى شارحان «نهج البلاغه» مطرح شده و آن اینکه: چگونه (علیه السلام) مى فرمايد: اگر آنها حتى يك نفر را مى كشتند قتل‌ تمام‌ لشكرشان جايز بود، تا چه رسد به اين كه به تعداد خودشان از بى گناه كشتند. اين نابرابرى را با چه عنوانى از عناوين فقهى مى توان تفسير كرد؟ در اينجا در مجموع چهار جواب به اين سؤال داده شده است كه عبارتند از: 1⃣بعضى پاسخ گفته اند: آنها عملا نشان دادند كه را مباح مى شمرند و اين نوعى انكار است و به اين ترتيب مى شوند. 2⃣برخى گفته اند: كشتن آنها به دليل بوده است؛ زيرا اگر نهى از منكر هيچ راهى جز اين نداشته باشد، مجاز است. 3⃣سوّمين و بهترين جواب اين است كه آنها مصداق بودند؛ چرا كه لشكرى به راه انداختند و خود را شكستند و در بخشى از كشور اسلام، به راه انداختند؛ بنابراين داخل در آيه شريفه مى شوند كه: «إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا...». [۱] و اگر (عليه السلام) مى فرمايد: گناه آنها اين بود كه در برابر فجايع آنان سكوت كردند و در واقع مقدمه اى است براى اثبات و مفسد بودن آنها. 4⃣پاسخ چهارمى نيز در اينجا مطابق مذهب پيروان اهل بيت (عليهم السلام) وجود دارد و آن اينكه هر كس بر (عليه السلام) و بر ضدّ خروج كند، است؛ همان گونه كه «خواجه نصير الدين طوسى» در «تجريد العقائد» [۲] مى گويد: «و محاربوا عَلِىٍّ كَفَرَةٌ» (كسانى كه با (عليه السلام) به جنگ برخيزند )؛ زيرا مى دانيم (صلى الله عليه و آله) به (عليه السلام) خطاب كرده، فرمود: «حَرْبُكَ حَرْبِي»؛ [۲] (جنگ با تو جنگ با من است). 🔹در اينجا پرسش ديگرى مطرح است و آن اينكه اگر همه آنها مستحق قتل بودند ـ به سبب اينكه گروهى از مسلمين را حتّى قبل از جنگ كشتند ـ چرا (عليه السلام) بعد از پيروزى، تمام همدستان و را قصاص نفرمود؟ حتى به حكم محاربه با امام مسلمين و قيام بر ضدّ و ايجاد فساد در زمين مستحق قتل بود؛ ولى چنان كه مى دانيم اميرالمؤمنين (عليه السلام) او را با احترام به مدينه بازگرداند؟ 🔹پاسخ اين پرسش روشن است و آن اينكه اوضاع به قدرى طوفانى و شرايط بحرانى بود كه اگر امام (عليه السلام) دست به چنين كارى مى زد، به آسانى مى توانستند توده هاى را بر ضدّ او بشورانند؛ لذا در نقلى از عمروعاص مى خوانيم كه به عايشه گفت: «اى كاش در روز كشته شده بودى!» عايشه به او گفت: «بى پدر چرا؟» عمرو گفت: «تو از دنيا مى رفتى و وارد بهشت مى شدى! و ما كشتن‌ تو را بزرگترين دستاويز بر ضدّ قرار مى داديم». [۳] به هر حال، اين افتخارى است براى (عليه السلام) كه از باقيماندگان صرف نظر كرد و با اين كار خود، را نجات داد. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۴۹۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه توصیه ای به فرماندار خود درباره برخورد با «نیکوکاران» و «بدکاران» می کند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از عهدنامه مالک اشتر، خطاب به او می فرماید: «وَ لاَ يَكُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِيءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَة سَوَاء، فَإِنَّ فِي ذَلِكَ تَزْهِيداً لاَِهْلِ الاِْحْسَانِ فِي الاِْحْسَانِ وَ تَدْرِيباً لاَِهْلِ الاِْسَاءَةِ عَلَى الاِْسَاءَةِ وَ أَلْزِمْ كُلاًّ مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ». (هرگز نبايد افراد و در نظرت يكسان باشند؛ زيرا اين كار سبب مى شود به نيكى ها بى‌رغبت و به اعمال بد تشويق گردند، بنابراين هر يك از اينها را مطابق آنچه براى خود خواسته اند ده). 🔹آنچه (عليه السلام) در اين دستور بيان كرده يكى از «اصول‌ مهم‌ مديريت» است؛ از مديريت خداوند و پيامبران بر جهان انسانيت گرفته تا مديريت يك پدر در خانواده. (صلی الله علیه و آله) را به بشارت و انذار دستور مى دهد و او را «مُبشر» و «نذير» مى نامد. خداوند وعده را به «صالحان» و را به «بدكاران» داده است. اين اصل در تمام اقوام با تمام اختلافاتى كه در عقايد و فرهنگ و حكومت دارند تحت عنوان و ، سارى و جارى است. 🔹دليل آن روشن است؛ زيرا ادامه انگيزه مى خواهد و بازايستادن از كار خلاف نيز انگيزه اى مى طلبد. ممكن است انگيزه‌ هاى معنوى و اعتقادات دينى آثار مطلوبى از خود در اين زمينه به يادگار بگذارند، ولى اين انگيزه ها در همه نيست؛ به علاوه اگر مسأله و نباشد آن انگيزه ها نيز سست مى شود. جمله «وَ أَلْزِمْ كُلاًّ...» اشاره لطيفى به اين نكته است كه وقتى آنها چيزى را براى خود بپسندند دليل ندارد حاكم آن را به آنان ندهد. «پاداش» را براى خود پسنديده و «كيفر» را، بنابراين خواسته خودش را بايد به او داد. 🔹از اين بالاتر، «پاداش نيكوكار» انگيزه اى براى ترك‌ عمل‌ بدكار، و «كيفر بدكار» انگيزه اى براى ادامه كار نيكوكار مى شود، همان گونه كه حضرت در عبارت زيباى ديگرى در «نهج البلاغه» فرموده: «ازْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ» [۱] (بدكار را به واسطه پاداش نيكوكاران مجازات كنيد). اشاره به اينكه وقتى خود را از پاداش هاى مادى و معنوى محروم مى بيند مى شود، و بر سر عقل مى آيد و چه بسا از كار خود كند و باز ايستد. پی نوشت: [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۵۰۱، (حکمت ۱۷۷) 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۱۰، ص ۴۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel