eitaa logo
سیدالعلماء
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
678 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴یا جوادالائمه ادرکنی (قسمت دوم) 🔺شرایط دریافت نصیحت 🔹و حال این‌که ما آن‌چه را که فهمیده ودانسته‌ایم، کمتر شده که ببینیم از آن کلاس‌هایی که ما گذرانده‌ایم از دانستن و به مرحله‌ی وارد کردن، واقعاً فراغت شده، و یکی از آثار این مسئله این است که اگر آدم آن‌چه را که فهمیده ودانسته، سعی کند که عمل کند، نتایجی در وجودش پیدا می‌شود که راه برایش باز می‌شود؛ دیگر محتاج به این‌که کسی دستش را به او بدهد نیست؛ که برود پیش این و آن بنشیند وبگوید که مرا کن، به من کن، چیزی، راهی به من نشان بده. راه به وسیله‌ی عمل به آن‌چه می‌داند، برای انسان باز وگشوده می‌شود وانسان ترقی می‌کند؛ به خود مشغول می‌شود، سرگرم خودش می‌شود، دیگر از این و آن فراغت پیدا می‌کند. در هر حال حضرت به او فرمودند که: «او تقبل»؛ حالا من یک چیزی گفتم. تو قبولش می‌کنی؟ این خیلی حرف است. مانعی نداری تو در وجودت از پذیرش یک سخنی که یک ، یک آدم دل‌سوزی به تو بگوید؟ آیا چنین کاری با خودت کرده‌ای؟ و این مسئله نظیر مسئله‌ی و می‌ماند؛ مثلاً فرموده‌اند که یکی از شرایط امامت وپیشوایی ونفوذ حکومت اسلامی پذیرش است. خب این به چه معناست؟ آیا یعنی حکومت اسلامی اگر از طرف مردم پذیرش نداشته نباشد، این حکومت رسمیت و ندارد و نیست؟ این‌طور که نیست. بلکه شاید معنایش این باشد که یعنی این حکومت، إعمال و نفوذ و نتیجه‌گیری‌اش، وابسته به این هست که مردمی پیدا بشوند و کاری انجام بدهند. وإلّا اگر آن‌ها از پذیرش، امتناع داشته باشند، هر قدر ، هر قدر ، هر قدر از طرف خداوند دارای محکم هم که باشد، ولی کاری از او ساخته نیست. پس آن‌ها مأمورند که بیایند این را بکنند. بنابراین این فرمایش حضرت که آیا تو می‌پذیری؟، نشان می‌دهد که وصیت وتوصیه خواستن، یک مقام مهمی هست. انسان خیلی وقتها در حجره‌اش است، روی میزش است، خب پر از نصیحت و راهنمایی است. از طرف نهج‌البلاغه که کوتاهی نشده تا آمده در حضور ما. در این چند قرن پر از و و سوزاندن و کشتن واین‌ها، خداوند حفظ کرده و این مسائل به دست ما رسیده از طرف اسلام و مناصحین و خیرخواهان بشریت، تمام شده، فلذا ما باید خودمان را حاضر کنیم که اهل نهج‌البلاغه بشویم. بنده همیشه این فرمایش استاد علیه‌الرحمة مثل این‌که در گوش و در ذهنم است که در اول توضیح کتاب ، آن‌جا که سخن استادشان حاج میرزا علی آقای را بیان می‌کنند که چه فرد نافذ‌‌ الکلامی بود و چه شایستگی‌هایی داشت، می‌فرمایند: من شهادت می‌دهم که آن بود، اما در این‌که من علی سبیل نجاةِ او بودم، خودم قطع ندارم، شبهه دارم. پس بنابراین بودن و احراز طلبه شدن را کردن، یک کار مهمی است که انسان خودش را بشناسد که واقعاً این‌جایی است یا از جای دیگری این‌جا آمده. باز این را عرض کردم که یکی از ارباب نفوس ومکتب‌های تربیتی، از او نقل می‌کند که در جلد اول تفسیرش [ ج۱ ص۱۴۳]؛ می‌گوید: ایشان وقتی که به مریدهای خودش، شاگردان خودش، نشینی‌های عبادتی وفراغت از و این‌ها را برای این‌که و معنویت پیدا کنند، دستور می‌داد، وقتی‌که می‌خواست این‌ها را بکند، آنان را می‌نشاند و بعد را بر آن‌ها قرائت می‌کرد و می‌داد. -مثل دعای شریف که چقدر اسم‌های الهی در آن هست- و نگاه در چهره‌های این‌ها می‌کرد تا ببیند کدام‌شان حالت‌شان فرق می‌کند؛ حالت دیگر دستی نیست، یعنی کسی نمی‌تواند به این آسانی حال خودش را عوض بکند، پیدا کند که در چهره و چشم و پوست صورت و این‌ها نمایش پیدا کند، لرزه در استخوان و بند بند او پیدا شود. حال اگر می‌دید که یکی از این افراد با شنیدن این اسماء مقدسه توفیقی در او پیدا نشد، می‌گفت: آقا شما به درد این نمی‌خوری. برو مشغول کسب و کاسبی بشو!. پس بنابراین ما باید حالات‌مان فرق بکند نسبت به پذیرش نهج‌البلاغه، پذیرش آیات ، ببینیم واقعاً از وقتی که ما آشنا شدیم با اسلامی، آیا این را که می‌شنویم، همان وضع را در ما دارد که پارسال، پیرارسال، پنج سال، ده سال پیش بود؟ یا نه، و جان ما با مفاهیم الله‌تعالی‌اکبر، الله‌تعالی لااله‌الّاهو، واین‌طور مسائل آشناتر شده ومثل خبر می‌شنویم، خبر که می‌شنویم، در ما تأثیر می‌کند؛ اگر این‌طور شده، آثار این است که ما یک شایستگی‌ای از برای پرسش وپاسخ مسائل پیدا کرده‌ایم. اهل حوزه‌ی اطهار (علیهم‌السلام) شدیم. و شاگرد مکتب ترقیِ روحی شده‌ایم. ادامه دارد... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🗓 سال‌روز وقوع جنگ ؛ (۱۰ ۳۶ ه ق) 🔹هرگاه توصیه‌ی یکی از بزرگان نقل می‌شود، یا به صورت یک دستور و یا یک خواهش است که باید آقایان این را بنویسند و مقابل چشم‌شان قرار بدهند، تا هر روز به آن کنند. ⏪ مرحوم شعرانی در مورد شبهه‌هایی که در حاصل می‌شود، توصیه می‌فرماید که می‌تواند به تعبیر بنده واکسنش را بزند و از جهت شبهه‌ها، خودش را در سنگر قرار بدهد. می‌فرماید که، به‌وسیله این‌که چند محکم و را برای خودش تهیه کند و همیشه در خاطر داشته باشد. درخاطر داشتن یعنی هر روز وقتی‌که می‌خواهد بلند شود و به برود، آن‌را کند وإلّا یادش می‌رود، اگر این کار را بکند، مثل این‌است‌که متخصصین به او آمپول زده‌اند. این عمل چنین خاصیتی دارد. چند دلیل قانع کننده‌ای که خودش در نفسش به او قانع می‌شود از نبوت و ولایت، این‌ها را تهیه کند و همیشه همراهش یا در خاطرش یا در کیفش باشد. چون وقتی مجهز شد به شبهه، دفع می‌شود و همانند یک آدم مسلح می‌شود. مثل این آقایان پاسداری که محافظ هستند و هیچ‌وقت بی‌اسلحه نیستند. 📕 خود مرحوم یک کتابی در رد شبهات نبوت به نام نوشته است. چند تا از ادله‌اش چه ما درس خوانده باشیم، چه نخوانده باشیم برای انسان کافی است که هم ولایت را در نگه دارد و تزلزل را ببرد و هم نبوت را. ✅ دشمنان همان‌هایی که نه ، نه و نه مثل ماست، احادیثی نقل کرده‌اند که خداوند به واسطه‌ی این‌که می‌خواسته ما داشته باشیم این‌ها را کور و کر کرده تا این را نقل کنند و ما دیگر شبهه‌ای در روایت نداشته باشیم. 🔘 یکی از ادله ای که ایشان نقل فرموده این است که حضرت صلی الله علیه وآله خطاب به زن‌هایش فرمود: «أیتکن صاحبة الجمل الأدبب الأحمر» کدام‌یک از شما سوار بر چنین شتری، بر وقت‌تان طغیان می‌کنید؟! خنده‌اش گرفت که چطور می‌شود که ما سوار شتر بشویم و… حضرت فرمود: نکند تو خودت باشی! ❎ حضرت در ادامه می‌فرماید سگ‌های حُوأَب -که نام یکی از منازل بین راه و است- به آن شتر حمله‌ور می‌شوند!. زمانی‌که این جریان پیش آمد عایشه گفت: این‌جا کجاست؟ تا اسم را شنید، گفت: مرا برگردانید. اما و با مقداری پول ساکنان آن‌جا را خریدند و به نزد عایشه آوردند تا بخورند که این‌جا حوأب نیست!. ⚠️ همان‌گونه که انسان با برخی چیزها می‌شود، انسان نیز با شبهه نجس می‌شود. پس باید لباسی به آن پوشاند که آب به آن فرو نرود. مثل غواص‌ها و آن لباس این ادله است که برای انسان ایجاد می‌کند. ۸۹٫۳٫۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🗓 سال‌روز مرگ عایشه؛ (۱۷ ۵۸ ه‌ق) 🔹هرگاه توصیه‌ی یکی از بزرگان نقل می‌شود، یا به صورت یک دستور و یا یک خواهش است که باید آقایان این را بنویسند و مقابل چشم‌شان قرار بدهند، تا هر روز به آن کنند. ⏪ مرحوم شعرانی در مورد شبهه‌هایی که در حاصل می‌شود، توصیه می‌فرماید که می‌تواند به تعبیر بنده واکسنش را بزند و از جهت شبهه‌ها، خودش را در سنگر قرار بدهد. می‌فرماید که، به‌وسیله‌ی این‌که چند محکم و را برای خودش تهیه کند و همیشه در خاطر داشته باشد. در خاطر داشتن یعنی هر روز وقتی‌که می‌خواهد بلند شود و به برود، آن‌را کند وإلّا یادش می‌رود، اگر این کار را بکند، مثل این‌است‌که متخصصین به او آمپول زده‌اند. این عمل چنین خاصیتی دارد. چند دلیل قانع کننده‌ای که خودش در نفسش به او قانع می‌شود از نبوت و ولایت، این‌ها را تهیه کند و همیشه همراهش یا در خاطرش یا در کیفش باشد. چون وقتی مجهز شد به شبهه، دفع می‌شود و همانند یک آدم مسلح می‌شود. مثل این آقایان پاسداری که محافظ هستند و هیچ‌وقت بی‌اسلحه نیستند. خود مرحوم یک کتابی در رد شبهات نبوت به نام نوشته است. چند تا از ادله‌اش چه ما درس خوانده باشیم، چه نخوانده باشیم برای انسان کافی است که هم ولایت را در نگه دارد و تزلزل را ببرد و هم نبوت را. دشمنان ، همان‌هایی که نه ، نه و نه آن‌ها مثل ماست، احادیثی نقل کرده‌اند که خداوند به واسطه‌ی این‌که می‌خواسته ما داشته باشیم، این‌ها را کور و کر کرده تا این را نقل کنند و ما دیگر شبهه‌ای در روایت نداشته باشیم. یکی از ادله‌ای که ایشان نقل فرموده این است که: حضرت صلی الله علیه وآله خطاب به زن‌هایش فرمود: «أیتکن صاحبة الجمل الأدبب الأحمر» کدام‌یک از شما سوار بر چنین شتری، بر وقت‌تان طغیان می‌کنید؟! خنده‌اش گرفت که چطور می‌شود که ما سوار شتر بشویم و… حضرت فرمود: نکند تو خودت باشی! حضرت در ادامه می‌فرماید سگ‌های حُوأَب -که نام یکی از منازل بین راه و است- به آن شتر حمله‌ور می‌شوند!. زمانی‌که این جریان پیش آمد، عایشه گفت: این‌جا کجاست؟ تا اسم را شنید، گفت: مرا برگردانید. اما و با مقداری پول، ساکنان آن‌جا را خریدند و به نزد عایشه آوردند تا بخورند که این‌جا حوأب نیست!. همان‌گونه که انسان با برخی چیزها می‌شود، انسان نیز با شبهه نجس می‌شود. پس باید لباسی به آن پوشاند که آب به آن فرو نرود. مثل غواص‌ها و آن لباس، این ادله است که برای انسان ایجاد می‌کند. ۸۹٫۳٫۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
⬇️ ص۲ 🔹 در هر حال حضرت به او فرمودند که: «او تقبل»؛ حالا من یک چیزی گفتم. تو قبولش می‌کنی؟ این خیلی حرف است. مانعی نداری تو در وجودت از پذیرش یک سخنی که یک ، یک آدم دل‌سوزی به تو بگوید؟ آیا چنین کاری با خودت کرده‌ای؟ و این مسئله نظیر مسئله‌ی و می‌ماند؛ مثلاً فرموده‌اند که یکی از شرایط امامت و پیشوایی و نفوذ حکومت اسلامی پذیرش است. خب این به چه معناست؟ آیا یعنی حکومت اسلامی اگر از طرف مردم پذیرش نداشته نباشد، این حکومت رسمیت و ندارد و نیست؟ این‌طور که نیست. بلکه شاید معنایش این باشد که یعنی این حکومت، إعمال و نفوذ و نتیجه‌گیری‌اش، وابسته به این هست که مردمی پیدا بشوند و کاری انجام بدهند، وإلّا اگر آن‌ها از پذیرش، امتناع داشته باشند، هر قدر ، هر قدر ، هر قدر از طرف خداوند دارای محکم هم که باشد، ولی کاری از او ساخته نیست. پس آن‌ها مأمورند که بیایند این را بکنند. بنابراین این فرمایش حضرت که آیا تو می‌پذیری؟، نشان می‌دهد که وصیت و توصیه خواستن، یک مقام مهمی هست. انسان خیلی وقت‌ها در حجره‌اش است، روی میزش است، خب پر از نصیحت و راهنمایی است. از طرف نهج‌البلاغه که کوتاهی نشده تا آمده در حضور ما. در این چند قرن پر از و و سوزاندن ها و کشتن واین‌ها، خداوند حفظ کرده و این مسائل به دست ما رسیده از طرف اسلام و مناصحین و خیرخواهان بشریت، تمام شده، فلذا ما باید خودمان را حاضر کنیم که اهل نهج‌البلاغه بشویم. بنده همیشه این فرمایش استاد علیه‌الرحمة مثل این‌که در گوش و در ذهنم است که در اول توضیح کتاب ، آن‌جا که سخن استادشان حاج میرزا علی آقای را بیان می‌کنند که چه فرد نافذ‌‌ الکلامی بود و چه شایستگی‌هایی داشت، می‌فرمایند: من شهادت می‌دهم که آن بود، اما در این‌که من علی سبیل نجاةِ او بودم، خودم قطع ندارم، شبهه دارم. پس بنابراین بودن و احراز طلبه شدن را کردن، یک کار مهمی است که انسان خودش را بشناسد که واقعاً این‌جایی است یا از جای دیگری این‌جا آمده. باز این را عرض کردم که در جلد اول تفسیرش از یکی از ارباب نفوس و مکتب‌های تربیتی، نقل می‌کند² و می‌گوید: ایشان وقتی که به مریدهای خودش، شاگردان خودش، نشینی‌های عبادتی و فراغت از و این‌ها را برای این‌که و عکس‌های جدید معنویت پیدا کنند، دستور می‌داد، وقتی‌که می‌خواست این‌ها را بکند، آنان را می‌نشاند و بعد را بر آن‌ها قرائت می‌کرد و می‌داد. -مثل دعای شریف که چقدر اسم‌های الهی در آن هست- و نگاه در چهره‌های این‌ها می‌کرد تا ببیند کدام‌شان حالت‌شان فرق می‌کند؛ حالت دیگر دستی نیست، یعنی کسی نمی‌تواند به این آسانی حال خودش را عوض بکند، پیدا کند که در چهره و چشم و پوست صورت و این‌ها نمایش پیدا کند، لرزه در استخوان و بند بند او پیدا شود. حال اگر می‌دید که یکی از این افراد با شنیدن این اسماء مقدسه توفیقی در او پیدا نشد، می‌گفت: آقا شما به درد این نمی‌خوری. برو مشغول کسب و کاسبی بشو!. پس بنابراین ما باید حالات‌مان فرق بکند نسبت به پذیرش نهج‌البلاغه، پذیرش آیات ، ببینیم واقعاً از وقتی که ما آشنا شدیم با اسلامی، آیا این را که می‌شنویم، همان وضع را در دارد که پارسال، پیرارسال، پنج سال، ده سال پیش بود؟ یا نه، و جان ما با مفاهیم الله‌تعالی‌اکبر، الله‌تعالی لااله‌الّاهو، واین‌طور مسائل آشناتر شده و مثل خبر می‌شنویم، خبر که می‌شنویم، در ما تأثیر می‌کند؛ اگر این‌طور شده، آثار این است که ما یک شایستگی‌ای از برای پرسش وپاسخ مسائل پیدا کرده‌ایم. اهل حوزه‌ی اطهار (علیهم‌السلام) شدیم. و شاگرد مکتب ترقیِ روحی شده‌ایم. در هر حال، «قال له رجل: اوصنی. قال: او تقبل؟ قال: نعم»، خوش به حالش که حساب خودش را کرده بود، گفت: بله، من پذیرش دارم هرچه بفرمایی. @seyedololama ص۲ ⬇️
(قسمت دوم) 🔹 در هر حال حضرت به او فرمودند که: «او تقبل»؛ حالا من یک چیزی گفتم. تو قبولش می‌کنی؟ این خیلی حرف است. مانعی نداری تو در وجودت از پذیرش یک سخنی که یک ، یک آدم دل‌سوزی به تو بگوید؟ آیا چنین کاری با خودت کرده‌ای؟ و این مسئله نظیر مسئله‌ی و می‌ماند؛ مثلاً فرموده‌اند که یکی از شرایط امامت و پیشوایی و نفوذ حکومت اسلامی پذیرش است. خب این به چه معناست؟ آیا یعنی حکومت اسلامی اگر از طرف مردم پذیرش نداشته نباشد، این حکومت رسمیت و ندارد و نیست؟ این‌طور که نیست. بلکه شاید معنایش این باشد که یعنی این حکومت، إعمال و نفوذ و نتیجه‌گیری‌اش، وابسته به این هست که مردمی پیدا بشوند و کاری انجام بدهند، وإلّا اگر آن‌ها از پذیرش، امتناع داشته باشند، هر قدر ، هر قدر ، هر قدر از طرف خداوند دارای محکم هم که باشد، ولی کاری از او ساخته نیست. پس آن‌ها مأمورند که بیایند این را بکنند. بنابراین این فرمایش حضرت که آیا تو می‌پذیری؟، نشان می‌دهد که وصیت و توصیه خواستن، یک مقام مهمی هست. انسان خیلی وقت‌ها در حجره‌اش است، روی میزش است، خب پر از نصیحت و راهنمایی است. از طرف نهج‌البلاغه که کوتاهی نشده تا آمده در حضور ما. در این چند قرن پر از و و سوزاندن ها و کشتن واین‌ها، خداوند حفظ کرده و این مسائل به دست ما رسیده از طرف اسلام و مناصحین و خیرخواهان بشریت، تمام شده، فلذا ما باید خودمان را حاضر کنیم که اهل نهج‌البلاغه بشویم. بنده همیشه این فرمایش استاد علیه‌الرحمة مثل این‌که در گوش و در ذهنم است که در اول توضیح کتاب ، آن‌جا که سخن استادشان حاج میرزا علی آقای را بیان می‌کنند که چه فرد نافذ‌‌ الکلامی بود و چه شایستگی‌هایی داشت، می‌فرمایند: من شهادت می‌دهم که آن بود، اما در این‌که من علی سبیل نجاةِ او بودم، خودم قطع ندارم، شبهه دارم. پس بنابراین بودن و احراز طلبه شدن را کردن، یک کار مهمی است که انسان خودش را بشناسد که واقعاً این‌جایی است یا از جای دیگری این‌جا آمده. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama