eitaa logo
سیدالعلماء
1.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
735 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 ضرورت اسلام‌شناسی 🔹 تا زمانی که برای اتمام نشده و باشیم، تقصیری نداریم چون به ما نگفته بودند ولی از زمانی که بر بنده و شما از روی و ، و و دستورات و خطب و این‌ها اتمام حجت بشود، دیگر چاره‌ای نداریم و باید به اموری ملتزم باشیم. اولش این است که باید باشی که با هر هم‌کلاسی، هر و دبیری، حرفت شد، حرف خودت را بتوانی به‌صورت منطقی و صحیح و عقلانی به گوش آن‌ها برسانی و آن‌قدر به حرف خودت داشته باشی که همان‌جا او را رها نکنی؛ و بگویی: یا حرف مرا بپذیر یا پاسخ منطقی بده به حرف من یا اگر می‌خواهی با بکنی، بیا بکنیم!. جلو بیا که من آماده‌ی خدا هستم، تو هم باید آماده شوی. را خدا به عذاب خودش مبتلا کند. در همین مجلس و در همین میدان. بنابراین شوخی‌بردار نیست؛ بودن، بودن، سینه‌زن بودن، زنجیرزن بودن، رفتن، رفتن، این‌ها همه ممکن است که "لا یبقی من القرآن" بشود که فرمود: «يَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ»؛ ( ح۳۶۹)؛ خط قشنگ، چاپ قشنگ، کاغذهای گران‌قیمت، جلدهای رنگارنگ، ها از این قرآن‌ها خیلی چاپ می‌کنند شاید هم به مسافرها مجانی بدهند که اسم‌شان در ممالک اسلامی پخش شود ولی در درون‌شان جز و لج‌بازی و تیرگی و چیز دیگری نیست. به‌قدری این سعودی‌ها و ها شقی هستند که تقریباً در دویست سال پیش که آن‌موقع نه موتور بود و نه ماشین بود، راه دور از تا را با اسب طی کردند و در صحن مبارک حضرت امام علیه‌السلام ریختند و آن‌جا کشتار کردند. نوشته‌اند ده نفر زوار کشتند!. بعد به داخل حرم رفتند، هاون‌هایشان را بردند در آن‌جا، نشستند به کوبیدن آن چیزهایی که می‌خوردند و می‌کشیدند. هر چه هم در آن‌جا بود غارت کردند. بعد آمدند سراغ . نجفی‌ها چون برج و بارو داشتند، قدری کردند و نگذاشتند آن‌ها وارد شهر بشوند. منظور این است که این‌ها چنین موجودات شروری هستند. الآن هم شرورترین خلق یعنی را با خودشان همراه کرده‌اند. هم اسم می‌برند، هم مسلمین را در حرمین و ادعا می‌کنند و هم این‌طور آدم‌کش و بی‌رحم و بی‌حساب هستند. پس وقتی که زمان ما زمانی شده است که این‌طور وحشی‌گری به نام ، به نام ، به نام اسلام، به نام اسلام این‌طور دارد به این شکل‌ها در می‌آید، ما چه باید بکنیم؟ ما سرگرم این ها بشویم؟ سرگرم این ها بشویم؟ همه‌ی این‌ها را آن‌ها تهیه دیده‌اند برای سرگرم کردن نسل ما که در این ها نیفتد، این دغدغه‌ها به خاطرش نیاید، این دلهره‌های دینی، این عاقبت به‌خیری و این‌ها در دلش وارد نشود؛ مدام چشمش را به این بدوزد که کی توپ را از این میدان به در برد و کی جایزه گرفت و این‌طور چیزها که همه و کودکانه و ترک و رو کردن به و کودکی است. ۸۶٫۳٫۷ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 سال‌روز مباهله‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با مسیحیان نجران؛ ( ۲۴ ۹ق) 🔹 رفتار (صلی الله علیه وآله وسلم) با حضرت سلام الله علیها خیلی عجیب بوده که نمونه‌ی آن در وقتی است که منطقه‌ی که مکانی است بین و و ، به آمدند تا با حضرت در مورد دین‌شان صحبت بکنند. این‌ها خیلی بودند و به خرج می‌دادند، فلذا این لجاجت‌شان باعث شد که آیه‌ی شریفه‌ی نازل شود که در این آیه فرموده: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»¹؛ با این‌که این‌ها دینی‌شان به این‌جا رسیده که می‌دانند تو پیامبری و بعد از آن‌ها آمده‌ای، اما دست بر نمی‌دارند و چانه‌زنی می‌کنند؛ «فَقُلْ تَعَالَوْا» بگو: بیایید که چاره‌اش به دست من است؛ «نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»؛ این آیه خیلی عجیب است. خیلی!. خیلی دقت می‌خواهد. اگر این‌ها دست از لجاجت‌شان بر ندارند، با آن‌که مطلب را هم می‌دانند، بگو بیایید بکنیم، بکنیم؛ از خدا بر یکدیگر کنیم که خدایا آن‌که در این قضیه نادرستی به خرج می‌دهد و نمی‌خواهد زیر بار برود، تو او را مورد خودت قرار بده!. خب در این‌جا پیامبری که مدعی است که من پیامبرم و دین شما را کرده‌ام و دیگر شما بر دین سابق‌تان باقی نیستید و دین فعلی شما دینی است که من آورده‌ام و اگر به آن نکنید؛ اهل خواهید بود، بی‌دین خواهید بود، نه این‌که دین خواهید داشت و با دین از دنیا خواهید رفت، نه! دیگر چون آن دین منسوخ شد؛ دوره‌اش تمام شده است. حالا اگر شما قبول ندارید و نمی‌خواهید زیر این بار بروید، بیایید تا دعوت کنیم و یک دعوتی انجام بدهیم. نه این‌که من پیغمبرم؛ بیایم، شما هم بیایید و یک دعوتی انجام دهیم، نه. بلکه من از افرادی دعوت می‌کنم، شما هم از افرادی دعوت کنید. چون وقتی دو طرف گروهی شدند، خطرش بیشتر است. خطر از یک نفر بیشتر می‌شود. عزیزان‌تان را جمع کنید، ما هم عزیزان‌مان را جمع می‌کنیم. آن‌وقت این‌جا خداوند عزیزان پیامبر را معیَّن کرده و نگذاشته به دست خودش که هر که را بخواهد، بیاورد بلکه فرموده بگو: پسران‌مان را بیاوریم؛ "أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ". و زن‌هایمان را بیاوریم و جان‌هایمان را بیاوریم. کسانی که به آن‌ها می‌گوییم: ای جان من! عزیز من! عزیزان‌مان را بیاوریم. آن‌وقت برویم کنار در خانه‌ی خدا و بگوییم: خدایا این‌ها این‌طور می‌گویند. آن‌ها هم آن‌طور می‌گویند. هر کدام را تو قبول نداری، لعنت کن و از بین ببر!. پس معلوم می‌شود که یک گروهی در بودند که هم شأن پیامبر و بودند که حدیث هم از همین مقام این‌ها انتزاع می‌شود. آن‌وقت در این آیه "نِسَاءَنَا" فرموده نه "بناتنا" که دختران‌مان را بیاوریم، بلکه فرموده: زن‌هایمان را بیاوریم. زن‌ها؛ چه ، چه زن و . اما در مقام آوردن، حضرت فقط حضرت زهرا (علیهاالسلام) را آوردند و هیچ‌کدام از همسران و اهل حرم و این‌ها را نیاوردند. پس معلوم می‌شود نفرین حضرت به مخالفینِ سرسخت و متعصب و ناجنس، متوقف بود بر این‌که حضرت این کار را بکند و از طرفی عزیزان خودش را به مردم نشان دهد که این‌ها چه کسانی هستند و از طرفی، ناقابل بودن زن‌هایشان را نشان بدهد!؛ چون عبارت آیه "نِسَاءَنَا" است و نساء هم بیشتر در حرم و همسر استعمال می‌شود، ولی آن‌ها را اصلاً قابل ندانست و لذا بعضی از مفسرین مثل ² و غیره می‌گویند از این آیه، دیگر بالاتر چیزی در فضیلت (علیهم‌السلام) نیست. چون این چنین با چند کلمه این‌ها را معرفی کرده و حضرت هم به ایشان می‌گوید که وقتی من دعا کردم و نفرین کردم، شما هم آمین بگویید. این هم در هست که نقل کرده‌اند. معلوم می‌شود که نفرین و دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) که است، آمین گفتنی می‌خواهد که آن باید از طرف افرادی مخصوص باشد که خدا آن‌ها را معین کرده باشد و قول‌شان ردّ نشود و نفرین‌شان هدر نرود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______________ ۱) [ :۶۱] ۲)[ ج۱ ص۳۷۰: «... وفيه دليل لا شیء أقوى منه على فضل أصحاب الكساء عليهم‌السلام»] @seyedololama
📆 طلب کاغذ و دوات توسط پیامبر صلی‌الله علیه وآله؛ ( ۲۵ المظفر ۱۱ ه ق) 🔹 حضرت (صلی‌الله علیه وآله) در هنگام رحلت می‌خواستند مسئله‌ی خم را به کتبی تأیید کنند، با این‌که در حضور هفتاد هزار یا بیشتر در غدیر خم بهترین تأییدها را کرده بودند، با وجود این‌ها می‌خواستند وصیت را کتبی هم قرار بدهد که مؤکَّد شده باشد. در آن‌جا اهل مخالفت کرد و کلمه‌ای گفت که حالا مریدهایش می‌خواهند آن کلمه را تفسیر کنند که با گفته‌ی یک مسلمان بسازد. این یک مطلب است که گفت این آدم تب‌داری است و تب بر او غالب شده و آدمی که تب شدید دارد، سخنش را چه می‌گویند؟ هذیان می‌گویند!. این یک مطلبی است که در هیچ کجای در هیچ فکر نمی‌کنم که پیدا شود، که یک کسی حالا آن شخص، باشد، باشد، باشد، سرمایه‌دار باشد و بخواهد دم رفتن، یک وصیتی بکند و جلویش را بگیرند. چنین اتفاقی تاکنون نیفتاده. و دیگر این‌که کسانی که از مطالب دینی باخبر نیستند، می‌گویند حضرت فرمود تا این‌که من یک جمله‌ای بنویسم که را از خطر باز دارد؛ مگر حضرت می‌توانست بنویسد؟ این را عنوان می‌کنند در حالی‌که این یک مغالطه‌ای بیش نیست. نوشتن سران برای سران، هیچ‌وقت با قلم و دوات که خودشان استعمال کنند نبوده. همیشه کاتب، دبیر و یا افرادی بوده‌اند که منصوب بوده‌اند برای همین کار که نامه‌ها را می‌گرفتند و جواب می‌دادند و خودشان ضبط و بایگانی می‌کردند، نه این‌که یک نفر بزرگ و صاحب یک مهم یا یک ، این خودش قلم و دوات جلویش بگذارد و نامه‌نویسی بکند. چنین چیزی نبوده. از این جهت این است. در جریان هم وارد شده که نامه‌ای است از حضرت پیامبر خدا، به نجران فرستاده شدکع بعد از ذکر این مطلب می‌گویند که ممکن است حضرت پای نامه امضا بفرماید. بنابراین این یک مطلب این‌که هیچ‌وقت سران هیچ نویسنده‌ی فرمان‌ها و نامه‌ها نیستند. و این خودش یک قسمت خاصی در دربار آن‌ها تشکیل هست که آن‌ها می‌نویسند، آن‌ها جواب می‌گیرند، آن‌ها می‌خوانند، آن‌ها از رئیس امضا می‌گیرند. الآن هم ما دیده‌ایم در همین خیلی نشان می‌دهد که وزرایی که می‌خواهند با هم توافق کنند روبروی هم نشسته‌اند و یک نفر هم همراه آن‌هاست که این مدارک را می‌گیرد و جلوی‌شان می‌گذارد، می‌گوید امضا کنید، نه این‌که خودش بگوید و بنویسید مطالب را. نه، مطالب توافق شده را قبلاً ماشین‌نویسی می‌کنند و می‌نویسند، در شکل یک دفتری که این باید باشد، مدرک باشد. بعد می‌آیند آن را جلوی می‌گذارند یا جلوی هر مسئولی که باید امضا کند، او فقط امضا می‌کند. آن‌وقت از دستش می‌گیرند. بنابراین در قضیه‌ی نامه‌نویسی، این مغلطه در آن است که بعضی‌ها می‌گویند حضرت که فرمود من نامه بنویسم که نجات در آن باشد، مگر حضرت چیزی می‌نوشت؟ پس معلوم می‌شود این حدیث اصلاً درست نیست! نه، بلکه معلوم می‌شود که شما در هستید، و شما نمی‌توانید وارد مطالب تحقیقی بشوید که به علت این است که یا شما هستید یا بسیار ساده‌اید که حرف مغرضین را قبول کرده‌اید. ۲۴ الحرام ۱۴۳۶=۹۴/۷/۱۶ ☑️ حضرت آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 سال‌روز مباهله‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با مسیحیان نجران؛ ( ۲۴ ۹ق) 🔹 رفتار (صلی الله علیه وآله وسلم) با حضرت سلام الله علیها خیلی عجیب بوده که نمونه‌ی آن در وقتی است که منطقه‌ی که مکانی است بین و و ، به آمدند تا با حضرت در مورد دین‌شان صحبت بکنند. این‌ها خیلی بودند و به خرج می‌دادند، فلذا این لجاجت‌شان باعث شد که آیه‌ی شریفه‌ی نازل شود که در این آیه فرموده: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»¹؛ با این‌که این‌ها دینی‌شان به این‌جا رسیده که می‌دانند تو پیامبری و بعد از آن‌ها آمده‌ای، اما دست بر نمی‌دارند و چانه‌زنی می‌کنند؛ «فَقُلْ تَعَالَوْا» بگو: بیایید که چاره‌اش به دست من است؛ «نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»؛ این آیه خیلی عجیب است. خیلی!. خیلی دقت می‌خواهد. اگر این‌ها دست از لجاجت‌شان بر ندارند، با آن‌که مطلب را هم می‌دانند، بگو بیایید بکنیم، بکنیم؛ از خدا بر یکدیگر کنیم که خدایا آن‌که در این قضیه نادرستی به خرج می‌دهد و نمی‌خواهد زیر بار برود، تو او را مورد خودت قرار بده!. خب در این‌جا پیامبری که مدعی است که من پیامبرم و دین شما را کرده‌ام و دیگر شما بر دین سابق‌تان باقی نیستید و دین فعلی شما دینی است که من آورده‌ام و اگر به آن نکنید؛ اهل خواهید بود، بی‌دین خواهید بود، نه این‌که دین خواهید داشت و با دین از دنیا خواهید رفت، نه! دیگر چون آن دین منسوخ شد؛ دوره‌اش تمام شده است. حالا اگر شما قبول ندارید و نمی‌خواهید زیر این بار بروید، بیایید تا دعوت کنیم و یک دعوتی انجام بدهیم. نه این‌که من پیغمبرم؛ بیایم، شما هم بیایید و یک دعوتی انجام دهیم، نه. بلکه من از افرادی دعوت می‌کنم، شما هم از افرادی دعوت کنید. چون وقتی دو طرف گروهی شدند، خطرش بیشتر است. خطر از یک نفر بیشتر می‌شود. عزیزان‌تان را جمع کنید، ما هم عزیزان‌مان را جمع می‌کنیم. آن‌وقت این‌جا خداوند عزیزان پیامبر را معیَّن کرده و نگذاشته به دست خودش که هر که را بخواهد، بیاورد بلکه فرموده بگو: پسران‌مان را بیاوریم؛ "أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ". و زن‌هایمان را بیاوریم و جان‌هایمان را بیاوریم. کسانی که به آن‌ها می‌گوییم: ای جان من! عزیز من! عزیزان‌مان را بیاوریم. آن‌وقت برویم کنار در خانه‌ی خدا و بگوییم: خدایا این‌ها این‌طور می‌گویند. آن‌ها هم آن‌طور می‌گویند. هر کدام را تو قبول نداری، لعنت کن و از بین ببر!. پس معلوم می‌شود که یک گروهی در بودند که هم شأن پیامبر و بودند که حدیث هم از همین مقام این‌ها انتزاع می‌شود. آن‌وقت در این آیه "نِسَاءَنَا" فرموده نه "بناتنا" که دختران‌مان را بیاوریم، بلکه فرموده: زن‌هایمان را بیاوریم. زن‌ها؛ چه ، چه زن و . اما در مقام آوردن، حضرت فقط حضرت زهرا (علیهاالسلام) را آوردند و هیچ‌کدام از همسران و اهل حرم و این‌ها را نیاوردند. پس معلوم می‌شود نفرین حضرت به مخالفینِ سرسخت و متعصب و ناجنس، متوقف بود بر این‌که حضرت این کار را بکند و از طرفی عزیزان خودش را به مردم نشان دهد که این‌ها چه کسانی هستند و از طرفی، ناقابل بودن زن‌هایشان را نشان بدهد!؛ چون عبارت آیه "نِسَاءَنَا" است و نساء هم بیشتر در حرم و همسر استعمال می‌شود، ولی آن‌ها را اصلاً قابل ندانست و لذا بعضی از مفسرین مثل ² و غیره می‌گویند از این آیه، دیگر بالاتر چیزی در فضیلت (علیهم‌السلام) نیست. چون این چنین با چند کلمه این‌ها را معرفی کرده و حضرت هم به ایشان می‌گوید که وقتی من دعا کردم و نفرین کردم، شما هم آمین بگویید. این هم در هست که ها نقل کرده‌اند. معلوم می‌شود که نفرین و دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) که است، آمین گفتنی می‌خواهد که آن باید از طرف افرادی مخصوص باشد که خدا آن‌ها را معین کرده باشد و قول‌شان ردّ نشود و نفرین‌شان هدر نرود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __________ ۱) [ :۶۱] ۲)[ ج۱ ص۳۷۰: «... وفيه دليل لا شیء أقوى منه على فضل أصحاب الكساء عليهم‌السلام»] @seyedololama
📆 طلب کاغذ و دوات توسط پیامبر صلی‌الله علیه وآله؛ ( ۲۵ المظفر ۱۱ ه ق) 🔹 حضرت (صلی‌الله علیه وآله) در هنگام رحلت می‌خواستند مسئله‌ی خم را به کتبی تأیید کنند، با این‌که در حضور هفتاد هزار یا بیشتر در غدیر خم بهترین تأییدها را کرده بودند، با وجود این‌ها می‌خواستند وصیت را کتبی هم قرار بدهد که مؤکَّد شده باشد. در آن‌جا اهل مخالفت کرد و کلمه‌ای گفت که حالا مریدهایش می‌خواهند آن کلمه را تفسیر کنند که با گفته‌ی یک مسلمان بسازد. این یک مطلب است که گفت این آدم تب‌داری است و تب بر او غالب شده و آدمی که تب شدید دارد، سخنش را چه می‌گویند؟ هذیان می‌گویند!. این یک مطلبی است که در هیچ کجای در هیچ فکر نمی‌کنم که پیدا شود، که یک کسی حالا آن شخص، باشد، باشد، باشد، سرمایه‌دار باشد و بخواهد دم رفتن، یک وصیتی بکند و جلویش را بگیرند. چنین اتفاقی تاکنون نیفتاده. و دیگر این‌که کسانی که از مطالب دینی باخبر نیستند، می‌گویند حضرت فرمود تا این‌که من یک جمله‌ای بنویسم که را از خطر باز دارد؛ مگر حضرت می‌توانست بنویسد؟ این را عنوان می‌کنند در حالی‌که این یک مغالطه‌ای بیش نیست. نوشتن سران برای سران، هیچ‌وقت با قلم و دوات که خودشان استعمال کنند نبوده. همیشه کاتب، دبیر و یا افرادی بوده‌اند که منصوب بوده‌اند برای همین کار که نامه‌ها را می‌گرفتند و جواب می‌دادند و خودشان ضبط و بایگانی می‌کردند، نه این‌که یک نفر بزرگ و صاحب یک مهم یا یک ، این خودش قلم و دوات جلویش بگذارد و نامه‌نویسی بکند. چنین چیزی نبوده. از این جهت این است. در جریان هم وارد شده که نامه‌ای است از حضرت پیامبر خدا، به نجران فرستاده شدکع بعد از ذکر این مطلب می‌گویند که ممکن است حضرت پای نامه امضا بفرماید. بنابراین این یک مطلب این‌که هیچ‌وقت سران هیچ نویسنده‌ی فرمان‌ها و نامه‌ها نیستند. و این خودش یک قسمت خاصی در دربار آن‌ها تشکیل هست که آن‌ها می‌نویسند، آن‌ها جواب می‌گیرند، آن‌ها می‌خوانند، آن‌ها از رئیس امضا می‌گیرند. الآن هم ما دیده‌ایم در همین خیلی نشان می‌دهد که وزرایی که می‌خواهند با هم توافق کنند روبروی هم نشسته‌اند و یک نفر هم همراه آن‌هاست که این مدارک را می‌گیرد و جلوی‌شان می‌گذارد، می‌گوید امضا کنید، نه این‌که خودش بگوید و بنویسید مطالب را. نه، مطالب توافق شده را قبلاً ماشین‌نویسی می‌کنند و می‌نویسند، در شکل یک دفتری که این باید باشد، مدرک باشد. بعد می‌آیند آن را جلوی می‌گذارند یا جلوی هر مسئولی که باید امضا کند، او فقط امضا می‌کند. آن‌وقت از دستش می‌گیرند. بنابراین در قضیه‌ی نامه‌نویسی، این مغلطه در آن است که بعضی‌ها می‌گویند حضرت که فرمود من نامه بنویسم که نجات در آن باشد، مگر حضرت چیزی می‌نوشت؟ پس معلوم می‌شود این حدیث اصلاً درست نیست! نه، بلکه معلوم می‌شود که شما در هستید، و شما نمی‌توانید وارد مطالب تحقیقی بشوید که به علت این است که یا شما هستید یا بسیار ساده‌اید که حرف مغرضین را قبول کرده‌اید. ۲۴ الحرام ۱۴۳۶=۹۴/۷/۱۶ ☑️ حضرت آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 سال‌روز مباهله‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با مسیحیان نجران؛ ( ۲۴ ۹ق) 🔹 رفتار (صلی الله علیه وآله وسلم) با حضرت سلام الله علیها خیلی عجیب بوده که نمونه‌ی آن در وقتی است که منطقه‌ی که مکانی است بین و و ، به آمدند تا با حضرت در مورد دین‌شان صحبت بکنند. این‌ها خیلی بودند و به خرج می‌دادند، فلذا این لجاجت‌شان باعث شد که آیه‌ی شریفه‌ی نازل شود که در این آیه فرموده: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»¹؛ با این‌که این‌ها دینی‌شان به این‌جا رسیده که می‌دانند تو پیامبری و بعد از آن‌ها آمده‌ای، اما دست بر نمی‌دارند و چانه‌زنی می‌کنند؛ «فَقُلْ تَعَالَوْا» بگو: بیایید که چاره‌اش به دست من است؛ «نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»؛ این آیه خیلی عجیب است. خیلی!. خیلی دقت می‌خواهد. اگر این‌ها دست از لجاجت‌شان بر ندارند، با آن‌که مطلب را هم می‌دانند، بگو بیایید بکنیم، بکنیم؛ از خدا بر یکدیگر کنیم که خدایا آن‌که در این قضیه نادرستی به خرج می‌دهد و نمی‌خواهد زیر بار برود، تو او را مورد خودت قرار بده!. خب در این‌جا پیامبری که مدعی است که من پیامبرم و دین شما را کرده‌ام و دیگر شما بر دین سابق‌تان باقی نیستید و دین فعلی شما دینی است که من آورده‌ام و اگر به آن نکنید؛ اهل خواهید بود، بی‌دین خواهید بود، نه این‌که دین خواهید داشت و با دین از دنیا خواهید رفت، نه! دیگر چون آن دین منسوخ شد؛ دوره‌اش تمام شده است. حالا اگر شما قبول ندارید و نمی‌خواهید زیر این بار بروید، بیایید تا دعوت کنیم و یک دعوتی انجام بدهیم. نه این‌که من پیغمبرم؛ بیایم، شما هم بیایید و یک دعوتی انجام دهیم، نه. بلکه من از افرادی دعوت می‌کنم، شما هم از افرادی دعوت کنید. چون وقتی دو طرف گروهی شدند، خطرش بیشتر است. خطر از یک نفر بیشتر می‌شود. عزیزان‌تان را جمع کنید، ما هم عزیزان‌مان را جمع می‌کنیم. آن‌وقت این‌جا خداوند عزیزان پیامبر را معیَّن کرده و نگذاشته به دست خودش که هر که را بخواهد، بیاورد بلکه فرموده بگو: پسران‌مان را بیاوریم؛ "أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ". و زن‌هایمان را بیاوریم و جان‌هایمان را بیاوریم. کسانی که به آن‌ها می‌گوییم: ای جان من! عزیز من! عزیزان‌مان را بیاوریم. آن‌وقت برویم کنار در خانه‌ی خدا و بگوییم: خدایا این‌ها این‌طور می‌گویند. آن‌ها هم آن‌طور می‌گویند. هر کدام را تو قبول نداری، لعنت کن و از بین ببر!. پس معلوم می‌شود که یک گروهی در بودند که هم شأن پیامبر و بودند که حدیث هم از همین مقام این‌ها انتزاع می‌شود. آن‌وقت در این آیه "نِسَاءَنَا" فرموده نه "بناتنا" که دختران‌مان را بیاوریم، بلکه فرموده: زن‌هایمان را بیاوریم. زن‌ها؛ چه ، چه زن و . اما در مقام آوردن، حضرت فقط حضرت زهرا (علیهاالسلام) را آوردند و هیچ‌کدام از همسران و اهل حرم و این‌ها را نیاوردند. پس معلوم می‌شود نفرین حضرت به مخالفینِ سرسخت و متعصب و ناجنس، متوقف بود بر این‌که حضرت این کار را بکند و از طرفی عزیزان خودش را به مردم نشان دهد که این‌ها چه کسانی هستند و از طرفی، ناقابل بودن زن‌هایشان را نشان بدهد!؛ چون عبارت آیه "نِسَاءَنَا" است و نساء هم بیشتر در حرم و همسر استعمال می‌شود، ولی آن‌ها را اصلاً قابل ندانست و لذا بعضی از مفسرین مثل ² و غیره می‌گویند از این آیه، دیگر بالاتر چیزی در فضیلت (علیهم‌السلام) نیست. چون این چنین با چند کلمه این‌ها را معرفی کرده و حضرت هم به ایشان می‌گوید که وقتی من دعا کردم و نفرین کردم، شما هم آمین بگویید. این هم در هست که ها نقل کرده‌اند. معلوم می‌شود که نفرین و دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) که است، آمین گفتنی می‌خواهد که آن باید از طرف افرادی مخصوص باشد که خدا آن‌ها را معین کرده باشد و قول‌شان ردّ نشود و نفرین‌شان هدر نرود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۶۱] ۲)[ ج۱ ص۳۷۰: «... وفيه دليل لا شیء أقوى منه على فضل أصحاب الكساء عليهم‌السلام»] @seyedololama
📆 طلب کاغذ و دوات توسط پیامبر صلی‌الله علیه وآله؛ ( ۲۵ المظفر ۱۱ ه ق) 🔹 حضرت (صلی‌الله علیه وآله) در هنگام رحلت می‌خواستند مسئله‌ی خم را به کتبی تأیید کنند، با این‌که در حضور هفتاد هزار یا بیشتر در غدیر خم بهترین تأییدها را کرده بودند، با وجود این‌ها می‌خواستند وصیت را کتبی هم قرار بدهد که مؤکَّد شده باشد. در آن‌جا اهل مخالفت کرد و کلمه‌ای گفت که حالا مریدهایش می‌خواهند آن کلمه را تفسیر کنند که با گفته‌ی یک مسلمان بسازد. این یک مطلب است که گفت این آدم تب‌داری است و تب بر او غالب شده و آدمی که تب شدید دارد، سخنش را چه می‌گویند؟ هذیان می‌گویند!. این یک مطلبی است که در هیچ کجای در هیچ فکر نمی‌کنم که پیدا شود، که یک کسی حالا آن شخص، باشد، باشد، باشد، سرمایه‌دار باشد و بخواهد دم رفتن، یک وصیتی بکند و جلویش را بگیرند. چنین اتفاقی تاکنون نیفتاده. و دیگر این‌که کسانی که از مطالب دینی باخبر نیستند، می‌گویند حضرت فرمود تا این‌که من یک جمله‌ای بنویسم که را از خطر باز دارد؛ مگر حضرت می‌توانست بنویسد؟ این را عنوان می‌کنند در حالی‌که این یک مغالطه‌ای بیش نیست. نوشتن سران برای سران، هیچ‌وقت با قلم و دوات که خودشان استعمال کنند نبوده. همیشه کاتب، دبیر و یا افرادی بوده‌اند که منصوب بوده‌اند برای همین کار که نامه‌ها را می‌گرفتند و جواب می‌دادند و خودشان ضبط و بایگانی می‌کردند، نه این‌که یک نفر بزرگ و صاحب یک مهم یا یک ، این خودش قلم و دوات جلویش بگذارد و نامه‌نویسی بکند. چنین چیزی نبوده. از این جهت این است. در جریان هم وارد شده که نامه‌ای است از حضرت پیامبر خدا، به نجران فرستاده شدکع بعد از ذکر این مطلب می‌گویند که ممکن است حضرت پای نامه امضا بفرماید. بنابراین این یک مطلب این‌که هیچ‌وقت سران هیچ نویسنده‌ی فرمان‌ها و نامه‌ها نیستند. و این خودش یک قسمت خاصی در دربار آن‌ها تشکیل هست که آن‌ها می‌نویسند، آن‌ها جواب می‌گیرند، آن‌ها می‌خوانند، آن‌ها از رئیس امضا می‌گیرند. الآن هم ما دیده‌ایم در همین خیلی نشان می‌دهد که وزرایی که می‌خواهند با هم توافق کنند روبروی هم نشسته‌اند و یک نفر هم همراه آن‌هاست که این مدارک را می‌گیرد و جلوی‌شان می‌گذارد، می‌گوید امضا کنید، نه این‌که خودش بگوید و بنویسید مطالب را. نه، مطالب توافق شده را قبلاً ماشین‌نویسی می‌کنند و می‌نویسند، در شکل یک دفتری که این باید باشد، مدرک باشد. بعد می‌آیند آن را جلوی می‌گذارند یا جلوی هر مسئولی که باید امضا کند، او فقط امضا می‌کند. آن‌وقت از دستش می‌گیرند. بنابراین در قضیه‌ی نامه‌نویسی، این مغلطه در آن است که بعضی‌ها می‌گویند حضرت که فرمود من نامه بنویسم که نجات در آن باشد، مگر حضرت چیزی می‌نوشت؟ پس معلوم می‌شود این حدیث اصلاً درست نیست! نه، بلکه معلوم می‌شود که شما در هستید، و شما نمی‌توانید وارد مطالب تحقیقی بشوید که به علت این است که یا شما هستید یا بسیار ساده‌اید که حرف مغرضین را قبول کرده‌اید. ۲۴ الحرام ۱۴۳۶=۹۴/۷/۱۶ ☑️ حضرت آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 سال‌روز مباهله پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با مسیحیان نجران؛ ( ۲۴ ذی‌الحجه ۹ق) 🔹 رفتار پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) با حضرت زهرا سلام الله علیها خیلی عجیب بوده که نمونه‌ی آن در وقتی است که مسیحیان منطقه‌ی نجران که مکانی است بین یمن و حجاز و شام، به مدینه آمدند تا با حضرت در مورد دین‌شان صحبت بکنند. این‌ها خیلی متعصب بودند و لجاجت به خرج می‌دادند، فلذا این لجاجت‌شان باعث شد که آیه‌ی شریفه‌ی نازل شود که در این آیه فرموده: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»¹؛ با این‌که این‌ها دانش دینی‌شان به این‌جا رسیده که می‌دانند تو پیامبری و بعد از دین آن‌ها آمده‌ای، اما دست بر نمی‌دارند و چانه‌زنی می‌کنند؛ «فَقُلْ تَعَالَوْا» بگو: بیایید که چاره‌اش به دست من است؛ «نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»؛ این آیه خیلی عجیب است. خیلی!. خیلی دقت می‌خواهد. اگر این‌ها دست از لجاجت‌شان بر ندارند، با آن‌که مطلب را هم می‌دانند، بگو بیایید ابتهال بکنیم، تضرع بکنیم؛ از خدا بر یک‌دیگر نفرین کنیم که خدایا آن‌که در این قضیه نادرستی به خرج می‌دهد و نمی‌خواهد زیر بار حق برود، تو او را مورد لعنت خودت قرار بده!. خب در این‌جا پیامبری که مدعی است که من پیامبرم و دین شما را نسخ کرده‌ام و دیگر شما بر دین سابق‌تان باقی نیستید و دین فعلی شما دینی است که من آورده‌ام و اگر به آن توجه نکنید؛ اهل دوزخ خواهید بود، بی‌دین خواهید بود، نه این‌که دین نصاری خواهید داشت و با دین از دنیا خواهید رفت، نه! دیگر چون آن دین منسوخ شد؛ دوره‌اش تمام شده است. حالا اگر شما قبول ندارید و نمی‌خواهید زیر این بار بروید، بیایید تا دعوت کنیم و یک دعوتی انجام بدهیم. نه این‌که من پیغمبرم؛ بیایم، شما هم بیایید و یک دعوتی انجام دهیم، نه. بلکه من از افرادی دعوت می‌کنم، شما هم از افرادی دعوت کنید. چون وقتی دو طرف گروهی شدند، خطرش بیشتر است. خطر از یک نفر بیشتر می‌شود. عزیزان‌تان را جمع کنید، ما هم عزیزان‌مان را جمع می‌کنیم. آن‌وقت این‌جا خداوند عزیزان پیامبر را معیَّن کرده و نگذاشته به دست خودش که هر که را بخواهد، بیاورد بلکه فرموده بگو: پسران‌مان را بیاوریم؛ "أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ". و زن‌هایمان را بیاوریم و جان‌هایمان را بیاوریم. کسانی که به آن‌ها می‌گوییم: ای جان من! عزیز من! عزیزان‌مان را بیاوریم. آن‌وقت برویم کنار در خانه‌ی خدا و بگوییم: خدایا این‌ها این‌طور می‌گویند. آن‌ها هم آن‌طور می‌گویند. هر کدام را تو قبول نداری، لعنت کن و از بین ببر!. پس معلوم می‌شود که یک گروهی در اسلام بودند که هم شأن پیامبر و قرآن بودند که حدیث هم از همین مقام این‌ها انتزاع می‌شود. آن‌وقت در این آیه "نِسَاءَنَا" فرموده نه "بناتنا" که دختران‌مان را بیاوریم، بلکه فرموده: زن‌هایمان را بیاوریم. زن‌ها؛ چه دختر، چه زن و همسر. اما در مقام آوردن، حضرت فقط حضرت زهرا (علیهاالسلام) را آوردند و هیچ‌کدام از همسران و اهل حرم و این‌ها را نیاوردند. پس معلوم می‌شود نفرین حضرت به مخالفینِ سرسخت و متعصب و ناجنس، متوقف بود بر این‌که حضرت این کار را بکند و از طرفی عزیزان خودش را به مردم نشان دهد که این‌ها چه کسانی هستند و از طرفی، ناقابل بودن زن‌هایشان را نشان بدهد!؛ چون عبارت آیه "نِسَاءَنَا" است و نساء هم بیشتر در حرم و همسر استعمال می‌شود، ولی آن‌ها را اصلاً قابل ندانست و لذا بعضی از مفسرین مثل زمخشری² و غیره می‌گویند از این آیه، دیگر بالاتر چیزی در فضیلت (علیهم‌السلام) نیست. چون این چنین با چند کلمه این‌ها را معرفی کرده و حضرت هم به ایشان می‌گوید که وقتی من دعا کردم و نفرین کردم، شما هم آمین بگویید. این هم در روایت هست که سنی‌ها نقل کرده‌اند. معلوم می‌شود که نفرین و دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) که ‌خاتم انبیاء است، آمین گفتنی می‌خواهد که آن باید از طرف افرادی مخصوص باشد که خدا آن‌ها را معین کرده باشد و قول‌شان ردّ نشود و نفرین‌شان هدر نرود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __________________ ۱) [ آل عمران :۶۱] ۲)[ الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل ج۱ ص۳۷۰: «... وفيه دليل لا شیء أقوى منه على فضل أصحاب الكساء عليهم‌السلام»] @seyedololama
📆 طلب کاغذ و دوات توسط پیامبر صلی‌الله علیه وآله؛ ( ۲۵ المظفر ۱۱ ه ق) 🔹 حضرت (صلی‌الله علیه وآله) در هنگام رحلت می‌خواستند مسئله‌ی خم را به کتبی تأیید کنند، با این‌که در حضور هفتاد هزار یا بیشتر در غدیر خم بهترین تأییدها را کرده بودند، با وجود این‌ها می‌خواستند وصیت را کتبی هم قرار بدهد که مؤکَّد شده باشد. در آن‌جا اهل مخالفت کرد و کلمه‌ای گفت که حالا مریدهایش می‌خواهند آن کلمه را تفسیر کنند که با گفته‌ی یک مسلمان بسازد. این یک مطلب است که گفت این آدم تب‌داری است و تب بر او غالب شده و آدمی که تب شدید دارد، سخنش را چه می‌گویند؟ هذیان می‌گویند!. این یک مطلبی است که در هیچ کجای در هیچ فکر نمی‌کنم که پیدا شود، که یک کسی حالا آن شخص، باشد، باشد، باشد، سرمایه‌دار باشد و بخواهد دم رفتن، یک وصیتی بکند و جلویش را بگیرند. چنین اتفاقی تاکنون نیفتاده. و دیگر این‌که کسانی که از مطالب دینی باخبر نیستند، می‌گویند حضرت فرمود تا این‌که من یک جمله‌ای بنویسم که را از خطر باز دارد؛ مگر حضرت می‌توانست بنویسد؟ این را عنوان می‌کنند در حالی‌که این یک مغالطه‌ای بیش نیست. نوشتن سران برای سران، هیچ‌وقت با قلم و دوات که خودشان استعمال کنند نبوده. همیشه کاتب، دبیر و یا افرادی بوده‌اند که منصوب بوده‌اند برای همین کار که نامه‌ها را می‌گرفتند و جواب می‌دادند و خودشان ضبط و بایگانی می‌کردند، نه این‌که یک نفر بزرگ و صاحب یک مهم یا یک ، این خودش قلم و دوات جلویش بگذارد و نامه‌نویسی بکند. چنین چیزی نبوده. از این جهت این است. در جریان هم وارد شده که نامه‌ای است از حضرت پیامبر خدا، به نجران فرستاده شدکع بعد از ذکر این مطلب می‌گویند که ممکن است حضرت پای نامه امضا بفرماید. بنابراین این یک مطلب این‌که هیچ‌وقت سران هیچ نویسنده‌ی فرمان‌ها و نامه‌ها نیستند. و این خودش یک قسمت خاصی در دربار آن‌ها تشکیل هست که آن‌ها می‌نویسند، آن‌ها جواب می‌گیرند، آن‌ها می‌خوانند، آن‌ها از رئیس امضا می‌گیرند. الآن هم ما دیده‌ایم در همین خیلی نشان می‌دهد که وزرایی که می‌خواهند با هم توافق کنند روبروی هم نشسته‌اند و یک نفر هم همراه آن‌هاست که این مدارک را می‌گیرد و جلوی‌شان می‌گذارد، می‌گوید امضا کنید، نه این‌که خودش بگوید و بنویسید مطالب را. نه، مطالب توافق شده را قبلاً ماشین‌نویسی می‌کنند و می‌نویسند، در شکل یک دفتری که این باید باشد، مدرک باشد. بعد می‌آیند آن را جلوی می‌گذارند یا جلوی هر مسئولی که باید امضا کند، او فقط امضا می‌کند. آن‌وقت از دستش می‌گیرند. بنابراین در قضیه‌ی نامه‌نویسی، این مغلطه در آن است که بعضی‌ها می‌گویند حضرت که فرمود من نامه بنویسم که نجات در آن باشد، مگر حضرت چیزی می‌نوشت؟ پس معلوم می‌شود این حدیث اصلاً درست نیست! نه، بلکه معلوم می‌شود که شما در هستید، و شما نمی‌توانید وارد مطالب تحقیقی بشوید که به علت این است که یا شما هستید یا بسیار ساده‌اید که حرف مغرضین را قبول کرده‌اید. ۲۴ الحرام ۱۴۳۶=۹۴/۷/۱۶ ☑️ حضرت آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 سال‌روز مباهله پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با مسیحیان نجران؛ ( ۲۴ ذی‌الحجه ۹ق) 🔹 رفتار پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) با حضرت زهرا سلام الله علیها خیلی عجیب بوده که نمونه‌ی آن در وقتی است که مسیحیان منطقه‌ی نجران که مکانی است بین یمن و حجاز و شام، به مدینه آمدند تا با حضرت در مورد دین‌شان صحبت بکنند. این‌ها خیلی متعصب بودند و لجاجت به خرج می‌دادند، فلذا این لجاجت‌شان باعث شد که آیه‌ی شریفه‌ی نازل شود که در این آیه فرموده: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»¹؛ با این‌که این‌ها دانش دینی‌شان به این‌جا رسیده که می‌دانند تو پیامبری و بعد از دین آن‌ها آمده‌ای، اما دست بر نمی‌دارند و چانه‌زنی می‌کنند؛ «فَقُلْ تَعَالَوْا» بگو: بیایید که چاره‌اش به دست من است؛ «نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»؛ این آیه خیلی عجیب است. خیلی!. خیلی دقت می‌خواهد. اگر این‌ها دست از لجاجت‌شان بر ندارند، با آن‌که مطلب را هم می‌دانند، بگو بیایید ابتهال بکنیم، تضرع بکنیم؛ از خدا بر یک‌دیگر نفرین کنیم که خدایا آن‌که در این قضیه نادرستی به خرج می‌دهد و نمی‌خواهد زیر بار حق برود، تو او را مورد لعنت خودت قرار بده!. خب در این‌جا پیامبری که مدعی است که من پیامبرم و دین شما را نسخ کرده‌ام و دیگر شما بر دین سابق‌تان باقی نیستید و دین فعلی شما دینی است که من آورده‌ام و اگر به آن توجه نکنید؛ اهل دوزخ خواهید بود، بی‌دین خواهید بود، نه این‌که دین نصاری خواهید داشت و با دین از دنیا خواهید رفت، نه! دیگر چون آن دین منسوخ شد؛ دوره‌اش تمام شده است. حالا اگر شما قبول ندارید و نمی‌خواهید زیر این بار بروید، بیایید تا دعوت کنیم و یک دعوتی انجام بدهیم. نه این‌که من پیغمبرم؛ بیایم، شما هم بیایید و یک دعوتی انجام دهیم، نه. بلکه من از افرادی دعوت می‌کنم، شما هم از افرادی دعوت کنید. چون وقتی دو طرف گروهی شدند، خطرش بیشتر است. خطر از یک نفر بیشتر می‌شود. عزیزان‌تان را جمع کنید، ما هم عزیزان‌مان را جمع می‌کنیم. آن‌وقت این‌جا خداوند عزیزان پیامبر را معیَّن کرده و نگذاشته به دست خودش که هر که را بخواهد، بیاورد بلکه فرموده بگو: پسران‌مان را بیاوریم؛ "أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ". و زن‌هایمان را بیاوریم و جان‌هایمان را بیاوریم. کسانی که به آن‌ها می‌گوییم: ای جان من! عزیز من! عزیزان‌مان را بیاوریم. آن‌وقت برویم کنار در خانه‌ی خدا و بگوییم: خدایا این‌ها این‌طور می‌گویند. آن‌ها هم آن‌طور می‌گویند. هر کدام را تو قبول نداری، لعنت کن و از بین ببر!. پس معلوم می‌شود که یک گروهی در اسلام بودند که هم شأن پیامبر و قرآن بودند که حدیث هم از همین مقام این‌ها انتزاع می‌شود. آن‌وقت در این آیه "نِسَاءَنَا" فرموده نه "بناتنا" که دختران‌مان را بیاوریم، بلکه فرموده: زن‌هایمان را بیاوریم. زن‌ها؛ چه دختر، چه زن و همسر. اما در مقام آوردن، حضرت فقط حضرت زهرا (علیهاالسلام) را آوردند و هیچ‌کدام از همسران و اهل حرم و این‌ها را نیاوردند. پس معلوم می‌شود نفرین حضرت به مخالفینِ سرسخت و متعصب و ناجنس، متوقف بود بر این‌که حضرت این کار را بکند و از طرفی عزیزان خودش را به مردم نشان دهد که این‌ها چه کسانی هستند و از طرفی، ناقابل بودن زن‌هایشان را نشان بدهد!؛ چون عبارت آیه "نِسَاءَنَا" است و نساء هم بیشتر در حرم و همسر استعمال می‌شود، ولی آن‌ها را اصلاً قابل ندانست و لذا بعضی از مفسرین مثل زمخشری² و غیره می‌گویند از این آیه، دیگر بالاتر چیزی در فضیلت (علیهم‌السلام) نیست. چون این چنین با چند کلمه این‌ها را معرفی کرده و حضرت هم به ایشان می‌گوید که وقتی من دعا کردم و نفرین کردم، شما هم آمین بگویید. این هم در روایت هست که سنی‌ها نقل کرده‌اند. معلوم می‌شود که نفرین و دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) که ‌خاتم انبیاء است، آمین گفتنی می‌خواهد که آن باید از طرف افرادی مخصوص باشد که خدا آن‌ها را معین کرده باشد و قول‌شان ردّ نشود و نفرین‌شان هدر نرود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______________ ۱) [ آل عمران :۶۱] ۲)[ الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل ج۱ ص۳۷۰: «... وفيه دليل لا شیء أقوى منه على فضل أصحاب الكساء عليهم‌السلام»] @seyedololama
📆 طلب کاغذ و دوات توسط پیامبر صلی‌الله علیه وآله؛ ( ۲۵ المظفر ۱۱ ه ق) 🔹 حضرت (صلی‌الله علیه وآله) در هنگام رحلت می‌خواستند مسئله‌ی خم را به کتبی تأیید کنند، با این‌که در حضور هفتاد هزار یا بیشتر در غدیر خم بهترین تأییدها را کرده بودند، با وجود این‌ها می‌خواستند وصیت را کتبی هم قرار بدهد که مؤکَّد شده باشد. در آن‌جا اهل مخالفت کرد و کلمه‌ای گفت که حالا مریدهایش می‌خواهند آن کلمه را تفسیر کنند که با گفته‌ی یک مسلمان بسازد. این یک مطلب است که گفت این آدم تب‌داری است و تب بر او غالب شده و آدمی که تب شدید دارد، سخنش را چه می‌گویند؟ هذیان می‌گویند!. این یک مطلبی است که در هیچ کجای در هیچ فکر نمی‌کنم که پیدا شود، که یک کسی حالا آن شخص، باشد، باشد، باشد، سرمایه‌دار باشد و بخواهد دم رفتن، یک وصیتی بکند و جلویش را بگیرند. چنین اتفاقی تاکنون نیفتاده. و دیگر این‌که کسانی که از مطالب دینی باخبر نیستند، می‌گویند حضرت فرمود تا این‌که من یک جمله‌ای بنویسم که را از خطر باز دارد؛ مگر حضرت می‌توانست بنویسد؟ این را عنوان می‌کنند در حالی‌که این یک مغالطه‌ای بیش نیست. نوشتن سران برای سران، هیچ‌وقت با قلم و دوات که خودشان استعمال کنند نبوده. همیشه کاتب، دبیر و یا افرادی بوده‌اند که منصوب بوده‌اند برای همین کار که نامه‌ها را می‌گرفتند و جواب می‌دادند و خودشان ضبط و بایگانی می‌کردند، نه این‌که یک نفر بزرگ و صاحب یک مهم یا یک ، این خودش قلم و دوات جلویش بگذارد و نامه‌نویسی بکند. چنین چیزی نبوده. از این جهت این است. در جریان هم وارد شده که نامه‌ای است از حضرت پیامبر خدا، به نجران فرستاده شدکع بعد از ذکر این مطلب می‌گویند که ممکن است حضرت پای نامه امضا بفرماید. بنابراین این یک مطلب این‌که هیچ‌وقت سران هیچ نویسنده‌ی فرمان‌ها و نامه‌ها نیستند. و این خودش یک قسمت خاصی در دربار آن‌ها تشکیل هست که آن‌ها می‌نویسند، آن‌ها جواب می‌گیرند، آن‌ها می‌خوانند، آن‌ها از رئیس امضا می‌گیرند. الآن هم ما دیده‌ایم در همین خیلی نشان می‌دهد که وزرایی که می‌خواهند با هم توافق کنند روبروی هم نشسته‌اند و یک نفر هم همراه آن‌هاست که این مدارک را می‌گیرد و جلوی‌شان می‌گذارد، می‌گوید امضا کنید، نه این‌که خودش بگوید و بنویسید مطالب را. نه، مطالب توافق شده را قبلاً ماشین‌نویسی می‌کنند و می‌نویسند، در شکل یک دفتری که این باید باشد، مدرک باشد. بعد می‌آیند آن را جلوی می‌گذارند یا جلوی هر مسئولی که باید امضا کند، او فقط امضا می‌کند. آن‌وقت از دستش می‌گیرند. بنابراین در قضیه‌ی نامه‌نویسی، این مغلطه در آن است که بعضی‌ها می‌گویند حضرت که فرمود من نامه بنویسم که نجات در آن باشد، مگر حضرت چیزی می‌نوشت؟ پس معلوم می‌شود این حدیث اصلاً درست نیست! نه، بلکه معلوم می‌شود که شما در هستید، و شما نمی‌توانید وارد مطالب تحقیقی بشوید که به علت این است که یا شما هستید یا بسیار ساده‌اید که حرف مغرضین را قبول کرده‌اید. ۲۴ الحرام ۱۴۳۶=۹۴/۷/۱۶ ☑️ حضرت آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 سال‌روز مباهله‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با مسیحیان نجران؛ ( ۲۴ ۹ق) 🔹 رفتار (صلی الله علیه وآله وسلم) با حضرت سلام الله علیها خیلی عجیب بوده که نمونه‌ی آن در وقتی است که منطقه‌ی که مکانی است بین و و ، به آمدند تا با حضرت در مورد دین‌شان صحبت بکنند. این‌ها خیلی بودند و به خرج می‌دادند، فلذا این لجاجت‌شان باعث شد که آیه‌ی شریفه‌ی ( :۶۱) نازل شود که در این آیه فرموده: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»؛ با این‌که این‌ها دینی‌شان به این‌جا رسیده که می‌دانند تو پیامبری و بعد از آن‌ها آمده‌ای، اما دست بر نمی‌دارند و چانه‌زنی می‌کنند؛ «فَقُلْ تَعَالَوْا» بگو: بیایید که چاره‌اش به دست من است؛ «نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»؛ این آیه خیلی عجیب است. خیلی!. خیلی دقت می‌خواهد. اگر این‌ها دست از لجاجت‌شان بر ندارند، با آن‌که مطلب را هم می‌دانند، بگو بیایید بکنیم، بکنیم؛ از خدا بر یکدیگر کنیم که خدایا آن‌که در این قضیه نادرستی به خرج می‌دهد و نمی‌خواهد زیر بار برود، تو او را مورد خودت قرار بده!. خوب در این‌جا پیامبری که مدعی است که من پیامبرم و دین شما را کرده‌ام و دیگر شما بر دین سابق‌تان باقی نیستید و دین فعلی شما دینی است که من آورده‌ام و اگر به آن نکنید؛ اهل خواهید بود، بی‌دین خواهید بود، نه این‌که دین خواهید داشت و با دین از دنیا خواهید رفت، نه! دیگر چون آن دین منسوخ شد؛ دوره‌اش تمام شده است. حالا اگر شما قبول ندارید و نمی‌خواهید زیر این بار بروید، بیایید تا دعوت کنیم و یک دعوتی انجام بدهیم. نه این‌که من پیغمبرم؛ بیایم، شما هم بیایید و یک دعوتی انجام دهیم، نه. بلکه من از افرادی دعوت می‌کنم، شما هم از افرادی دعوت کنید. چون وقتی دو طرف گروهی شدند، خطرش بیشتر است. خطر از یک نفر بیشتر می‌شود. عزیزان‌تان را جمع کنید، ما هم عزیزان‌مان را جمع می‌کنیم. آن‌وقت این‌جا خداوند عزیزان پیامبر را معیَّن کرده و نگذاشته به دست خودش که هر که را بخواهد، بیاورد بلکه فرموده بگو: پسران‌مان را بیاوریم؛ " أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ". و زن‌هایمان را بیاوریم و جان‌هایمان را بیاوریم. کسانی که به آن‌ها می‌گوییم: ای جان من! عزیز من! عزیزان‌مان را بیاوریم. آن‌وقت برویم کنار در خانه‌ی خدا و بگوییم: خدایا این‌ها این‌طور می‌گویند. آن‌ها هم آن‌طور می‌گویند. هر کدام را تو قبول نداری، لعنت کن و از بین ببر!. پس معلوم می‌شود که یک گروهی در بودند که هم شأن پیامبر و بودند که حدیث هم از همین مقام این‌ها انتزاع می‌شود. آن‌وقت در این آیه "نِسَاءَنَا" فرموده نه "بناتنا" که دختران‌مان را بیاوریم، بلکه فرموده: زن‌هایمان را بیاوریم. زن‌ها؛ چه ، چه زن و . اما در مقام آوردن، حضرت فقط حضرت زهرا (علیهاالسلام) را آوردند و هیچ‌کدام از همسران و اهل حرم و این‌ها را نیاوردند. پس معلوم می‌شود نفرین حضرت به مخالفینِ سرسخت و متعصب و ناجنس، متوقف بود بر این‌که حضرت این کار را بکند و از طرفی عزیزان خودش را به مردم نشان دهد که این‌ها چه کسانی هستند و از طرفی، ناقابل بودن زن‌هایشان را نشان بدهد!؛ چون عبارت آیه "نِسَاءَنَا" است و نساء هم بیشتر در حرم و همسر استعمال می‌شود، ولی آن‌ها را اصلاً قابل ندانست و لذا بعضی از مفسرین مثل * و غیره می‌گویند از این آیه، دیگر بالاتر چیزی در فضیلت (علیهم‌السلام) نیست. چون این چنین با چند کلمه این‌ها را معرفی کرده و حضرت هم به ایشان می‌گوید که وقتی من دعا کردم و نفرین کردم، شما هم آمین بگویید. این هم در هست که نقل کرده‌اند. معلوم می‌شود که نفرین و دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) که است، آمین گفتنی می‌خواهد که آن باید از طرف افرادی مخصوص باشد که خدا آن‌ها را معین کرده باشد و قول‌شان ردّ نشود و نفرین‌شان هدر نرود. _________ * [ ج ۱ ص ۳۷۰ :  «... وفيه دليل لا شیء أقوى منه على فضل أصحاب الكساء عليهم‌السلام»] ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama