eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
625 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
168 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🍇چند دانه یاقوت🍇
✍هوالکریم ........................................................................ دوست می دارم تو را ای مادرم ای شُور و احساس بوسه بر می گیرم از آن چادرت با عطری از یاس خنده هایت عشق هستند و صدایت نبض‌ رگ هام قطره قطره اشک هایت باشدَم صد دانه الماس صورتت ماه شبم هست و نگاهت برقِ اُمّید ذکرِ لب هایت بوَد حرزِ من از وسواس ِ خنّاس داغ رویت را نبینم مادر ای گلواژهء عشق گر چه گلچین میکند این روزگار از باغ ، با داس کاش می شد هر کسی که دوست دارد مادرش را یک غزل می آفرید از مهر ِ مادر مثل عباس 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻 ══🍃💚🍃═════ @chanddaneyaghot ══🍃💚🍃═════
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت آمد ندا حبیبۀ داور بخوانمت دیدم رسول، اُمّ أبیهات خوانده است گفتم کم است دخت پیمبر بخوانمت دیدم تویی هر آینه، آیینۀ علی گفتم عجب به جاست که حیدر بخوانمت دیدم قیامت است درِ خانه شما گفتم رواست بانوی محشر بخوانمت گفتم مفصل است سخن، مجملش کنم جبریل گفت سوره کوثر بخوانمت ای مادر حسین و حسن! مام زینبین! من هم اجازه هست که مادر بخوانمت؟ 🔸شاعر : جواد هاشمی 🆔 @qahramani
باسمه تعالی عده ای غرق رقص و ول گردی در کلاس و حیاط دانشگاه همه خوشبخت و نیست دغدغه‌ای جز ورود زنان به ورزشگاه بی حجابی،برهنگی،هنر است بی حیایی هم از حقوق زنان خسته اند از حجاب اجباری از همان تکه روسری به گمان هرکسی در صدا و در سیما راحت است و عفاف بی معناست لودگی در حضور نامحرم اوجب واجبات مجری هاست تا بگویی فلانتان غلط است میشوی تندرو، عقب مانده هرزه بودن تمدّن است،آری نزد این فاسقانِ وامانده بی ادب میشوی اگر امروز با حیاتر عفیف تر باشی دین و ناموس ما به یغما بُرد سیل فحشا و فسق و عیّاشی متهم میشوی به بی خِرَدی فحش سر میدهند و می‌تازند تا کمی حرف منطقی بزنی از لج و کینه فتنه می‌سازند فاطمه کِی،کجا نشان می‌داد زینتش را به مرد بیگانه؟! این سخن ها برای نسل جدید قصه‌ای شد شبیه افسانه آن حجابی که بهرِ آن زهرا کشته شد بین دود و آتش،آه... زیر پای عَدو لگد کوب است غیرتی های جمع حزب الله! لعنِ حق بر تو ای خدانشناس ای وزیر ای رئیس بی غیرت ای که از پَستی و خیانت تو شده نابود دینِ یک ملّت همچنان هست بین ما آیا دخترِ با حیا، جوانِ رشید؟! تا قیامی کند زند فریاد مرگ بر چارشنبه های سفید با سیاهیِ چادرت خواهر می درخشی میان ظلمت ها چادرت فخر توست باور کن لطفِ زهرا بِدان حجابت را ابن عباس گفته مادر ما اسوه بودند در حجاب و حیا بوده مستور پشتِ روبنده چهرهٔ دختر رسول خدا چادرت را بپوش و محکم باش بر سرت دست مهربانِ خداست حرف مفت است حرفِ گمراهان طعنه‌هاشان فقط غبارِ هواست در قیامت پس از حساب و کتاب بی حیاها در آتش اند ولی دختران عفیفه خوشبخت اند جاودان در پناه آل علی @qalamhayeashegh
بسم الله الرحمن الرحیم "الفقیر" تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر یا ایُّهَاالجَواد تَصَدَّق عَلَی الفَقیر حس کرده است ثروت عالم به دست اوست وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر این گوشه چشم توست که اکسیر اعظم است با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر از حداکثر همه سر بوده هر زمان از تو رسیده است به حدّاقل، فقیر از دیگران اگرچه شنیده کرم، ولی دیده همیشه لطف تو را در عمل فقیر با دست پر به خانه‌ی خود رفته هر زمان با دست خالی آمده در این محل فقیر از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد شد روزگار تلخ به کامش عسل فقیر @Mojtaba_khorsandi
تقدیم به دوست: در کلبه ای دور از هیاهوهای این قرن بر دامن کوهی که ساکت بود و گمنام چشمم به سیمای اجاقی شعله ور بود هیزم میان چشم من می سوخت آرام ابری به روی کلبه دائم برف می ریخت بادی برای دودکش آواز می خواند غم بود و من، با استکان چای در دست غم، شعرِ "ای رنج..."* مرا با ساز می خواند در لابلای برف و شعر و بغض و لبخند وقتی که غم می ریخت چای و شادمان بود ناگاه انگشتی به آرامی به در زد دستان او با کلبه ی ما مهربان بود آری رفیقی دیگر از راهی پر از برف آمد که با یاران دیرینش بجوشد او مرگ بود آری رفیقی آشنا بود آمد که با ما چایِ تنهایی بنوشد دوم اسفندماه 99 *«ای رنج ای رفیق قدیمی بیا که باز...». شعریست که در سالیان دور سروده ام. @moayedialiqom
🌹 آیینه ی تمام نمای خدا علی اسٺ پس جانشین بی مثل مصطفی علی اسٺ گسترده اسٺ در همہ عالــم ولایتـش برجن‌و‌انس وحور و مَلَڪ مقتدا علی اسٺ ڪعبه بہ یمـن مقْـدَم او قبلـہ گـاه شد یعنی مسیـر قبلـہ و قبلـه نمـا علیسٺ در لحظه ی مواجهـه با سختی و بلا ذکر مدام روی لـبِ انبیـا علی اسٺ وارونه کرد با سر انگشٺ قلعــه را با جراٺ وشجاعٺ و خیبرگشا علی اسٺ 🌹 پیشاپیش_میلاد_مولـی_الموحـدیـن 🌹 حضرٺ_‌علی_علیه_السلام_مبارکباد 🌹 ✌️ 🤲🌹 @monjei_delhaa👈 ما را به دوستان خود معرفی نمایید
بسم الله الرحمن الرحیم هو همین که بادها خواندند با هوهو سرودش را ملائک مژده آوردند در عالم ورودش را زنان مصر دست خویش را با دیدن یوسف... ولی کعبه به شوق دیدن حیدر وجودش را... بجز مولای ما دیگر امیری نیست در تاریخ که خود زحمت کشید اما به مردم داد سودش را نه ملاها و عالم‌ها، نه سائل‌ها و مسکین‌ها ندانستند قدرش را، نفهمیدند جودش را فراز مطلق دنیاست وقتی در تمام عمر ندیده هیچکس جز لحظه‌ی سجده فرودش را خودش را مرکب طفل یتیمی می‌کند مردی که شمشیر آرزو دارد ببیند رنگ خودش را کسی که حق او را ناجوانمردانه غاصب شد گناهی کرد و در چشم دوعالم کرد دودش را @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
💐💐💐 گسترده اسٺ در همه عالم ولایتش برجن‌ و‌ انس و حور و مَلَڪ مقتدا علی اسٺ ڪعبه بہ یمن مقْدَم او قبلہ گاه شد یعنی مسیر قبلہ و قبله نما علیسٺ در لحظه ی مواجهه با سختی و بلا ذکر مدام روی لبِ انبیا علی اسٺ وارونه کرد با سر انگشٺ قلعــه را با جراٺ وشجاعٺ و خیبرگشا علی اسٺ @HOWZAVIAN
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
عشق با آن سفره ی بی رنگ معنا می شود یک نمک با نان جو...اما چه زیبا می شود یک طرف کوثر نشسته آینه دارش علی یک طرف مولا همیشه... قبله زهرا می شود غبطه ی هر مرد باشد فاتح خیبر ولی فاتح کوثر دو چندان سنگ دعوا می شود اختصاصی ارث داده شد به او آن فاطمه«س» پس سند دار بهشت اش کرده مأوی می شود از زمانی که ترک خورده است کعبه در زمین هر کسی با اهل او جنگید رسوا می شود داد انگشتر به مسکینی برای راه حق آیه ای شد وحی تنها اوست مولا می شود گرچه دارد یک لباس و کهنه کفشی زیر پا روی دستش پینه و هم گام صحرا می شود سوره ی انسان نوشته راز های این فراز عشق با آن سفره ی بی رنگ معنا می شود ✍️محمداسماعیل بیکی شورکی 💐💐 میلاد حضرت امیر مؤمنان علی (ع) مبارک @HOWZAVIAN
. ☀️در مدح حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه خلیفه خواست خدا، انتخاب کرد تو را برای اهل زمین آفتاب کرد تو را گشود دفتر عشق و پس از حبیب خودش سرود وصف تو را شعر ناب کرد تو را به یُمنِ عشق و ولای تو "کُلُّ شَیْءٍ حَیّ" برای زندگی کائنات آب کرد تو را نزول داد تو را آیه‌آیه، حرف‌به‌حرف به قلب پاک پیمبر، کتاب کرد تو را ز خاک درگه تو آفرید عالم را به خاک داد شرف، بوتراب کرد تو را وجود حضرت خاتم "مدینة‌العلم" است برای پیکر این شهر "باب" کرد تو را برای آنکه تویی حجت عزیز خدا شکافت کعبه و فصل‌الخطاب کرد تو را امام و حقّ و ولیّ و وصیّ و مولا کیست؟ برای این‌همه پرسش جواب کرد تو را دلیل منزلت و شوکت تو قرآنی است که نفس و جان محمد حساب کرد تو را زمین مهرگسل جای آفتاب نبود خدا برای خودش انتخاب کرد تو را به لوح سینۀ ما نام توست یا حیدر زدیم نام تو را از ازل صدا حیدر ، ۱۳۹۹/۱۲/۰۶
باز در من شهید آوردند انقلابی پدید آوردند خسته بودم از این همه ظلمت در دل شب نوید آوردند بین ابیات روسیاه من شعرهای سپید آوردند قفل دل باز شد زمانی که اشک هایم کلید آوردند سرد بودم،خدا به من تابید آفتاب امید آوردند شهرِ مُرده شکوفه باران شد عطر دلچسب عید آوردند شاه بیت کتاب عمرم را با لباسی سفید آوردند باز امروز استخوانی از سروهای رشید آوردند 🌱
. ☀️در رثای حضرت زینب کبری سلام‌الله‌علیها مصیبت هم گریبان چاک زد از داغ هجرانش که او ام‌ّالمصائب بود جان ما به قربانش قیام کربلا مدیون صبر و خطبه‌های اوست مصفا کرد نهضت را به اشک همچو بارانش شکست و خم شد و افتاد از پا باغبان عشق که در یک روز پرپر شد همه گل‌های بستانش چو حیدر خطبه خواند و کرد ویران کاخ ظالم را زبان حقّ او شد پیش دشمن تیغ برّانش به‌ظاهر دست او در بند ظلم و کینه بود اما جهان ظلم و جور و کینه شد در بند زندانش پس از داغ برادر میل آب و نان نبودش هیچ که اشک چشم شد آب و فغان و ناله شد نانش چنان با تار و پود جان او ممزوج بود ایمان که ایمان کرده صد اقرار بر توحید و ایمانش حیا و حجب و عفت وام‌دار چادر پاکش شکیب و صبر و مهر و قهر در خیل غلامانش ندارد مثل و مانندی، به آه سینه‌اش سوگند زنی چون او نمی‌آید، به گیسوی پریشانش سلام ما بر آن قلب صبور و جسم رنجورش درود ما بر آن عزم و قیام و عقل و عرفانش خدایا، ما فدایی‌های راه و مکتبش هستیم به‌زودی قسمت ما کن شهادت پیش چشمانش ، ۱۳۹۹/۱۲/۰۹
بگذار تا دوباره بخوانم: چه می دانی چه می دانی علی کیست زبان را قدرت توصیف او نیست علی دریاست اما بی کرانه هزاران رود مِی را آشیانه علی دریا نه، دریا آفرین است علی گهواره جنبان زمین است نه دریا آفرین، معنای هستی ست علی پیدا و ناپیدای هستی است نه معنا نیست، او معنای معناست علی معنا و عشق و رود و دریاست چه می گویم؟ علی این نیست، آن نیست نمی دانم نمی دانم علی کیست @moayedialiqom
بسم الله الرحمن الرحیم مهجور این حرف‌های ناروا از ساحتت دور است وقتی که مثل نور اوصاف تو مشهور است انکار ایمان تو کسب‌وکار بعضی‌هاست جای تعجب نیست، ظلمت دشمن نور است از خاندان حقّی و حق مطلقاً با توست هرکس حقیقت را نمی‌بیند یقین کور است یک‌عمر پشتیبان دین بودی و با این حال نام تو در آیینه‌ی تاریخ مهجور است از فضل بسیار تو کمتر گفته شد، زیرا در سایه‌ی نور علی نور تو مستور است وقتی تو عمران هستی و فرزند تو موسی پس ارزش بیت تو آیا کمتر از طور است؟ با دست تو شد خانه‌ی دین خدا آباد با بودنت این بیت‌الاحزان، بیت معمور است شیرین‌تر از نام محمد بر زبانت نیست از مدح او دیوان اشعار تو پرشور است بعد از تو "عام‌الحزن" شد هرسال پیغمبر اما همیشه نزد او یاد تو مذکور است بی‌شک شفاعت می‌کند پیغمبر خاتم از هرکسی که در دوعالم با تو محشور است @Mojtaba_khorsandi
چه بود حاصل دنیا، اگر اراده نبود؟ اگر امید رسیدن میان جاده نبود؟ من و تو وارث بال پرنده ای هستیم که جز در اوج فلک، هرگز ایستاده نبود تمام عمر به دستش دخیل می بستیم اگرچه طبق سندها امامزاده نبود پدر که نان شبش را به عشق ما اندوخت ولی دریغ که هنگام استفاده، نبود بدون او شب اندوه را چه می کردیم؟ چراغ خانه اگر چهره اش گشاده نبود چراغ خانه زنی بود بی گمان که خدا میان سینه ی او جز صفا نهاده نبود!! به ما اگر گرِهِ سخت زندگی وا شد مگر به برکت این سفره های ساده نبود زمانه سخت زمین زد سواره هایی را که در معیّت شان لشکری پیاده نبود من و تو عالِمِ عشقیم و بی گمان ما را معلمی به جز آغوش خانواده نبود ✍️ زهرا شعبانی @HOWZAVIAN
حجت الاسلام و المسلمین شیخ الاسلامی معاون فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات طی حکمی حجت الاسلام و المسلمین سید محمدمهدی شفیعی را به عنوان دبیر پنجمین دوره جشنواره بین المللی شعرحوزه(اشراق) منصوب نمود. همچنین در احکام جداگانه‌ای حجت الاسلام و المسلمین زکریا اخلاقی به عنوان دبیر علمی و جناب آقای سیدعلی نقیب به عنوان دبیر اجرایی این جشنواره منصوب شدند. لازم به ذکر است پنجمین دوره جشنواره بین المللی شعرحوزه(اشراق) در سال ۱۴۰۰ با اعلام فراخوان و دریافت آثار برگزار خواهد شد.
✍️هوالکریم یا حسین شد ذکرِ جمعِ اَنبیاء خالقِ هر دو جهان گفتا حسین آدم از رویِ اِنابه با امید دربهشت جاودان گفتا حسین در میان کوهیِ از آتش خلیل در عبور از امتحان گفتا حسین نوح در هنگامِ طوفان بلا در نجاتِ کاروان گفتا حسین حضرت یونس میان بطنِ حُوت بهرِ اَخذ یک امان گفتا حسین قعرِ زندان فِتَن با اضطراب یوسف کنعانیان گفتا حسین موسیِ عمران درونِ رود نیل با تمام این توان گفتا حسین عیسیِ مریم به قُنداقِ شرف تا گشودندش زبان گفتا حسین مصطفی در غار ثور و در حَرا با خدایِ مهربان گفتا حسین مرتضی در بدر و خیبر یا اُحد بارها آن قهرمان گفتا حسین مجتبی هنگام غربت در سجود با نوا و با فغان گفتا حسین جبرئیل از آسمانها چون گذشت کهکشان تا کهکشان گفتا حسین جملهء حور و ملک لبیک گو پادشاه جنّیان گفتا حسین ظرفِ زیبایِ نزول آیه ها آن نشان بی نشان گفتا حسین امشبی را گوش دل را باز کن هرچه در سرّ نهان گفتا حسین سرخوش و مست و پُر از شور و شعف مادحِ اهلِ جَنان گفتا حسین عالَمِ برزخ شده غرقِ نوا کودک و پیر و جوان گفتا حسین ماه وخورشید و ستاره سرخوش اند جلوه ها کرد آسمان گفتا حسین لاله روئید و عیان گفتا حسین غنچه خندید و به جان گفتا حسین ابر و باد و رودها مجنون شدند چشمه جوشید و روان گفتا حسین قمریان و بلبلان عاشق شدند هُدهُدِ بی آشیان گفتا حسین درّ و مرواریدِ دریا خنده کرد لَعلِ نابِ دُرفشان گفتا حسین کعبه و سعی و صفا و مروه با برترین جایِ مکان گفتا حسین کربلا عرشِ خدا رویِ زمین این کران تا آن کران گفتا حسین در میان صحنهء گودالِ خون فاطمه مُویه کنان گفتا حسین در کنار ِ علقمه شاهِ وفا ساقی لب تشنگان گفتا حسین بارها و بارها در دشت غم زینب قامت کمان گفتا حسین هر وجودی یا حسین گفت از وجود وای بر من خیزران گفتا حسین مهدی امشب کربلا بیتوته کرد نوحه گر صاحب زمان گفتا حسین @chanddaneyaghot
. 💠 آمدی شد زمین گرفتارت، شد جهان با تو باصفا عباس خنده‌ها بر لب علی گل کرد، دید تا چهرۀ تو را عباس گل گلزار مصطفایی تو، میوۀ باغ مرتضایی تو شیر میدان کربلایی تو، آفرین بر تو مرحبا عباس ای رخت جلوۀ جمال علی، صولتت مظهر جلال علی دست‌هایت پناه آل علی، چه کسی مثل توست یا عباس؟ یاور حیدر و حسین و حسن، دلت از یاد فاطمه روشن زینبت با تو ایمن از دشمن، معدن غیرت و وفا عباس روی زیبای تو بهشت برین، ای به قربانت آسمان و زمین پسر باحیای امّ‌بنین، ای علمدار کربلا عباس شاه دین تکیه کرده بود به تو، صد سلام و دوصد درود به تو می‌کند کعبه هم سجود به تو، بندۀ صالح خدا عباس جلوه کردی بهشت نور گرفت، نینوا با دم تو شور گرفت شعرها با غمت شعور گرفت، گشت مهر تو کیمیا عباس پسر دلربای شاه عرب، وای اگر بر کسی کنی تو غضب آبرو از تو یافت شرم و ادب، ماه حُسن و گل حیا عباس چشم‌های تو آسمان حرم، قامتت سرو بوستان حرم ای نگهبان مهربان حرم، دست‌هایت گره‌گشا عباس ماه نورانی عشیره تویی، مؤمن نافذالبصیره تویی در صف کارزار چیره تویی بر دلیران اشقیا عباس مظهر حلم و مخزن کرمی، تو سپهدار و صاحب علمی هر زمانی حسین داشت غمی، کرده بی‌شک تو را صدا عباس تو برای حسین سرداری، غمگساری برادری یاری یاور و ساقی و علمداری، ای امامت ز تو رضا عباس عشق تو کرده در دلم خانه، دلِ بی یاد توست ویرانه می‌شود با گناه بیگانه، هرکه شد با تو آشنا عباس دردها می‌شود دوا با تو، حاجت عالمی روا با تو شد حسینیه سینه‌ها با تو، گاه در جمع ما بیا عباس ، ۱۳۹۹/۱۲/۲۸
. 🌸 خبری از شما نشد آقا آخرین جمعه هم رسید امسال، خبری از شما نشد آقا چشم ما با شما نشد روشن، دل غمدیده وا نشد آقا روزها رفت و هفته‌ها بگذشت، ماه‌ها در پی هم آمد و رفت سال هم می‌رسد به آخر و باز حاجت ما روا نشد آقا اشتیاق، انتظار، صبر، فراق، چشم ما شد سپید در غم تو روز هجران به سر نیامد باز، نوبت وصل ما نشد آقا جمعه‌ها آمدند از پی هم، با تو گفتیم شرح دردِ فراق زخم این سینه التیام نیافت، درد کهنه دوا نشد آقا گریه کردیم و ناله سردادیم: العجل العجل، بیا مهدی در فراق تو اشک باریدیم دل ز داغت جدا نشد آقا دل به داغ تو مبتلا کردیم، ندبه ندبه تو را صدا کردیم ما برای فرج دعا کردیم، مستجاب این دعا نشد آقا از تو حتی نیامده خبری تا که دلخوش به آن خبر باشیم در افق از شکوه آمدنت گردی آخر به‌پا نشد آقا عالم از ظلم و جور پر شده است، کی تو پا در رکاب خواهی کرد؟ العجل صاحب‌الزمان الغوث، وقت عدل و وفا نشد آقا؟ در خزان فراق پژمردیم، بد شنیدیم و زخم‌ها خوردیم در غمت جان به لب شدیم اما جان فدای شما نشد آقا روز از روضۀ غمت زاریم، شب چو شمع از فراق بیداریم ای بهار حقیقی، آمدنت خبر سال ما نشد آقا در میان زلال بارش اشک دیدن تو عجب صفا دارد شاه خوبانی و تماشایت قسمت این گدا نشد آقا اشتیاق، انتظار، صبر، فراق، جمعه‌ها واژه‌های دلتنگی آخرین جمعه رو به پایان است، خبری از شما نشد آقا... ، آخرین آدینۀ سال ۱۳۹۷
✍هوالکریم ......................................................................... حِسّ غروبِ جمعه دارم آخر سال حال و هوای شنبه را دارد به دنبال کی می رسانند این خبر را مهدی آمد عکس تو را بینم به هر وبگاه و پرتال باید به نام دلربایت قد علم کرد باید که قامت را الف کرد وسپس دال باید به خاک زیر پایت بوسه ها داد با نسخه اش درمان شود کور و کر ولال در آستان مسجد سبز و قشنگت صدها ملک جارو کشد با شهپر و بال بـازآ نقــاب سبــز را از چهــره بـردار پنهان مکن خورشید را در پشت آن شال یک دم نگاهی بر رخ این عبد بنما تا نقش خود بینم کنار آن سِیه خال بایک نظر دل را مصفّایش نما تا اِهدا کنم در راه تو اولاد و اموال آلِ فـلانِ بـی خــدا را ریشـه بـرکن شیطان اکبر را به دست خود بکن چال در این دیار پر گهر آقا به عشقت آماده باشد سر دهد صد رستم زال با نورِ تو ، ما راهِ خود پیدا نمودیم بی اعتنا بر دشمن و هر قیل و هر قال ای شیعهء شیدا به تعجیلِ ظهورش صدها تحیّت کن نثار احمد و آل‌ تحویل سال است ای خدا خود چاره ای ساز لطفی نما بر این دل شوریده احوال با نام مهدی حال ما را شاد گردان ای صاحب هرحالت وهرحول وهرحال بهمن زِ وصلت کی شود خوشدل حبیبا تا چند از حافظ بگیرد در غمت فال بِل وا زِوون بختیاری گُم یَه بیتی جونِ بَوات قُرونِته وَردِر بِیَو مال 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻 ══🍃💚🍃═════ @chanddaneyaghot ══🍃💚🍃═════
اگرچه خانه ی ویران من فقیرانه ست طلای عشق تو گنجِ نهان این خانه ست برای دسته ی کوران شهر، ای خورشید طلوع صبح تو چیزی شبیه افسانه ست چه افتخار بزرگی که کودکی جاهل به حال من نظری کرد و گفت: دیوانه ست نگاه عاشق من در جهانِ نقش و نگار به جز جمال تو با هرچه هست بیگانه ست نشان خانه ی من را تو خوب می دانی گدای چشم به راهت مقیم ویرانه ست @moayedialiqom
بسم الله الرحمن الرحیم نوروز برای مردم اگر نوبهار نوروز است برای ما همه‌ی روزگار نوروز است بیا به دیده‌ی خوش بنگریم در ایام که هر دقیقه‌ی دنیا هزار نوروز است بیار باده‌ی کهنه که عهد تازه کنیم که از جهان کهن یادگار نوروز است آهای گل! به جهان ساده‌تر کنار بیا که در کنار تو هر روز خار نوروز است اگر رها شدن از خویش عید ما باشد به حکم آینه‌گی روز دار نوروز است شب فراق عزیزان ما، شب یلداست هر آن زمان که در آغوش یار، نوروز است برای ما که همه عمر در پی وصلیم همین که ختم شود انتظار، نوروز است @Mojtaba_khorsandi
سلام عیدتان مبارک هرچه شادی در ترازو می گذارم غم شود چون عسل در سرکه ای انگار...حتّی سم شود ثانیه ها می رود اما دوباره هیچ و هیچ ناشناسم مثل یک کشور که بی پرچم شود آرزوها خاطراتی شد برای دفتری... گرچه یادش درد ها دارد ولی مرهم شود هر مسیری رفته ام با کنجکاوی با نشاط عاقبت در بین راهش مانده ام مبهم شود در تمام زندگی احساس پوچی می دمد در نهایت هر سروری لحظه ای ماتم شود بی حضورش ساعتی لبخند می آید ولی چون سرابی جای آب ناب باشد غم شود حاتم طائی اگر مشهور باشد در کرم چون نباشد یار... با او هرکسی حاتم شود قرعه ی آخر برای قافیه شد انتخاب شاه بیت این غزل تنها یکی آدم شود اللهمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَرَج محمداسماعیل بیکی شورکی
من هم یکی از فرشتگانم با تو هرلحظه در اوج آسمانم با تو خوشبخت ترین زن جهانی با من خوشبخت ترین مرد جهانم با تو https://eitaa.com/zire_1_saghf
بسم الله الرحمن الرحیم روشنا ای روشنای صبح سحر، روشنای تو «عالم پر است از تو و خالی­‌است جای تو»[1] از هر کجا که می­گذرم، در مسیر من افتاده است نقش تو و ردّ پای تو این روزها که حال‌وهوایم بهاری است باید کمی نفس بکشم در هوای تو از اشتیاق آمدنت کم نمی­‌شود حتی اگر که جان بسپارم برای تو ما را که آب برده و فرعون در پی است چیزی نجات می­‌دهد الّا عصای تو؟ همواره گفته­‌اند که پایان آن خوش است دل بسته­‌ام به فصل خوش ماجرای تو گوش تمام اهل جهان باز می­‌شود روزی که از حجاز بیاید صدای تو [1]. صائب تبریزی @Mojtaba_khorsandi