صدا اصالت محض است در زمانه ی تقلید
عاطفه جوشقانیان
صدا شکوه، صدا پر طنین، جوان، متفاوت
صدا نجیب، صدا گرم، مهربان، متفاوت
صدا اصالت محض است در زمانه تقلید
در این جهان شباهت بمان بمان متفاوت
صدای تو پر از آرامش است، زندگی من!
چقدر لحن تو با لحن دیگران متفاوت
گمان کنم که صدای تو بود و اسم من آمد
مرا گرفته در آغوش ، بیگمان متفاوت
صدا صدای تو بود اولین صدا در گوشم
که بوسه ات وسط نغمه اذان متفاوت
صدا زمینهی شور است، دستگاه تو نور است
تو روضه خواندی و میسوخت روضهخوان متفاوت
پدر ببخش مرا _نوجوان سرکش خود را_
اگر که لحن من آنسال ناگهان متفاوت..
فقط صدای تو میشد مرا به خود بکشاند
فقط صدای تو اینگونه پر توان متفاوت
زلال و ساده و جاری، صدای توست قناری
دلم چه تنگ شد آری! بخوان بخوان متفاوت
#غزل
#پدر
#عاطفه_جوشقانیان
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403
.
@shaeranehowzavi
۱۴۰۲۰۱۰۶_بیانات_رهبر_انقلاب_در_دیدار_شاعران.pdf
3.36M
🌷 #جزوه | متن کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار شاعران. ۱۴۰۲/۱/۶
💻 Farsi.Khamenei.ir
کدامین توبه خواهد برد از ما روسیاهی را
جواد محمدزمانی
غزلی از یک ترکیب بند:
نداریم از سر خجلت، زبان عذرخواهی را
کدامین توبه خواهد برد از ما روسیاهی را
ندیدم غیر تلخی در زبان با شکوه وا کردن
شکرها در دهان دیدم شکوه شکرخواهی را
نمیخواهند خوبان جز فقیری نعمتی از او
گدایان خوب میدانند قدر پادشاهی را
کجا جز سادگی نقشی پذیرد چهرهٔ زردم
قلم یار مرکب نیست کاغذهای کاهی را
بهار آمد، جهان دست و ترنج از هم نمیداند
گواهی میدهد هر حُسنِ یوسف بیگناهی را
بهار آموزگار وعده «یُدرِککُمُ المَوت» است
دلا آماده شو آن لحظهٔ خواهی، نخواهی را
چه فهمد تیرهروز از «یُخرِجُ الحَیَّ مِنَ المَیِّت»؟
چه داند شبپرست، آهنگ باد صبحگاهی را؟
کجا در پیش خصم اظهار عجز از آبرومندیست؟
دلا از لوح سینه پاک کن اوهام واهی را
من از دریای شورانگیز معنی عذر میخواهم
که در تُنگِ غزل محبوس کردم شوق ماهی را
#غزل
#نیایش
#جواد_محمدزمانی
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403.
@shaeranehowzavi
هر دو اقلیم یک خراسان است
#سید_حکیم_بینش
ما درختان سرو یک باغیم یا دو تا گل که در دو گلدان است
ما دو تا شعبه های یک رودیم ما دو تا را دو جسم و یک جان است
کبک کال زری دری می خواند تو به بنگاله قند می بردی
تو تعارف که کیک لاهیجان من تبسم که توت خنجان است
تکه ها را دوباره وصله بزن هرچه درز است بخیه خواهم کرد
پل بزن بین بلخ و نیشابور هر دو اقلیم یک خراسان است
فرض کن چند سال آینده ست شاهراهی بزرگ ساخته اند
یک سر شاهراه کابل جان یک سر شاهراه تهران است
فرض کن چند سال آینده همدلی مثل سکه ضرب شود
یک طرف روی سرخ افغان و یک طرف نام سبز ایران است
آسمان حرف تازه ای دارد ابرها شاعران خوش نامند
ابرها هم بهانه می خواهند نوبت شعر "باز باران" است
#غزل
#وحدت_و_همدلی_پارسی_زبان_ها
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،
فروردین 1403
.
@shaeranehowzavi
تو معدن جود و صولت و تقوایی
مانند علی و فاطمه ، زیبایی
باید ز کدام وصف تو دم بزنیم
از بس که شبیه مادرت زهرایی
#مشهدیزاده
#میلاد_کریم_اهل_بیت_مبارک
@shaeranehowzavi
.
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي تَحَبَّبَ إِلَيَّ وَهُوَ غَنيٌّ عَنّي
صد شکر خدا را که بود بندهنواز
کرده است به روی من در رحمت باز
با بندۀ خویش دوستی میورزد
باآنکه به من ندارد او هیچ نیاز
#محمدتقی_عارفیان
#دعای_ابوحمزه
@shaeranehowzavi
شاید که برده ز خاطر قرار را
دستان خالی چشم انتظار را
امشب به کوچه ی ما سر نزد چرا؟
مردی که داشت به کولش بهار را
او ساده بود ولی وقف کوچه کرد
عمری تمامی دار و ندار را
سر کرده ایم در آشوب و غصه ها
با مهربانی او روزگار را
امشب نیامد و از دست داده ایم
یکباره طاقت و صبر و قرار را
پیچیده بوی خزان باز هم محاق
از ما گرفته تماشای یار را
آورده اند ولی گریه های شهر
پیغام حادثه ای ناگوار را
تیغ جهالت و کینه، شکافته
فرق سر یل شب زنده دار را
از ما چه دیده که در سجده گفته است
بعد از قسم به خدا، «رستگار» را
آن کوچه گرد صمیمی همیشه داشت
تصویر و عطر خداوندگار را
مانند کوچه ی ما نیمه های شب
می گشته کوچه به کوچه دیار را
آن بی بدیل ابر مرد روزگار
می بسته بر کمرش ذوالفقار را
حق را گرفته اگر روزگار، باز
ناحق نکرده لبِ روزه دار را
با استخوان درون گلو ،به چشم
یک عمر کرده تماشای خار را
تنها علی است که در پادشاهی اش
فهمانده معنی خدمتگزار را
#محمدجواد_منوچهری
#یاامیرالمومنینیاعلیبنابیطالب
@shaeranehowzavi
فرصت دیدار...
دوباره یک شبِ پرشورِ عاشقانه ی شعر
دوباره فرصت دیدار با بهانه ی شعر
دوباره این پدرِ مهربان به دلسوزی
نهاده دست محبت به رویِ شانه ی شعر
فراتر از همه ی شاعران و استادان
نشسته است به تفسیرِ عارفانه ی شعر
شبیه رهبری اش در جهان،در اینجا نیز
مسلط است به هرخط و هر نشانه ی شعر
چنین بیان سخن می کند در این موضوع
بگوید از اثر گوهرِ یگانه ی شعر
خوش است آنکه شکوهِ تمدن ایران
رسد به گوشِ همه عالم از رسانه ی شعر
خوش است اینکه شراری شود به جانِ ستم
به عزم تان به همه عرصه ها زبانه ی شعر
مباد آنکه به تیرِ کلامِ بیگانه
نهند شعله ی ویرانگری به خانه ی شعر
چه حیف حافظه ها خالی اند از این گوهر
عجب که سر نزند در دلی جوانه ی شعر
خوش است اینکه به لطفِ محافلِ ادبی
وسیع تر بشود بیش از این کرانه ی شعر
مباد مجلس شعری تجملی باشد
مباد سرد شود شعله و زبانه ی شعر
مباد رنجه کند مثل میخ گوشی را
بیانِ پرغلط و سست و ناشیانه ی شعر
همیشه بر سرِمان سایه ی شما باشد
همیشه دست ِپر از لطف تان به شانه ی شعر
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#دیدار_یار
#فرصت_دیدار
@shaeranehowzavi
.
حاجقاسم برای ما نپسند که در این ماه ناامید شویم
کاش سرباز راه حق باشیم کاش مثل تو روسپید شویم
بازهم تا خدا ببر بالا، دست مجروح و مهربانت را
شب پرفیض قدر نزدیک است تو دعا کن که ما شهید شویم
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۳/۰۱/۱۰
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
@SharheAtasheDel
غرق گوهر شدند چشمانم
محو دلبر شدند چشمانم
از همان لحظه که تورا دیدم
محترم تر شدند چشمانم
#ریحانه_ابوترابی
#روایت_دیدار
@shaeranehowzavi
جوشن به جانم بپوشان
در پشت ابر گناهان
ماه تو گردیده پنهان
تاریکم از دست عصیان
مِهر تو اما درخشان
دورم کن از لکه لوث
الغوث الغوث الغوث
در شعله های گناهم
می سوزم و بی پناهم
فواره زد دود آهم
شرمنده ام رو سیاهم
جانم رسیده ست بر لب
خَلّص من النار یا رب
چون گُل مرا پرواندی
در هر گلستان نشاندی
خارم ولی باز خواندی
از آستانت نراندی
برگشته ام اشک آلود
یا ملجاَ کل مطرود
شیطان بریده امانم
تیری ندارد کمانم
جوشن بپوشان به جانم
در پیش او ناتوانم
شیطان شود باز سرکوب
یا غالباً کلِ مغلوب
داریم با اشک، فانوس
در نیمه شبهای مخصوص
هر کس که شد با تو مانوس
از لطف تو نیست مایوس
یا فارج الهمّ الهی
یا کاشف الغمّ الهی
جبار و قهار هستی
صبّار و غفار هستی
هر چند مختار هستی
بگذر که ستار هستی
ما را نکن از خودت دور
یا ناصراً غیرَ منصور
بد کرده ام بارالها
دارم ولیکن تمنا
جرم فراوان ما را
جان حسینت ببخشا
با کربلا می شوم خوب
یا کاشفَ کلِ مکروب
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#شب_قدر
#مناجات
#جوشن_کبیر
@shaeranehowzavi
مرا که دشمن خویشم به خویش وامگذار
ستم به خویش اگر میکنم خدا مگذار
ببخش چشم تو را دور دیدم از خود آه
مرا به حال خودم بعد از این رها مگذار
مرا ببخش به اشک کنارْ دستی من
مرا به برکت این جمع، بینوا مگذار
پر از محبت بی انتهای خود کن آه
مرا و دست مرا خالی از دعا مگذار
به روضههای شب قدر بی قضایم کن
خدای من به دلم داغ کربلا مگذار
به سکههای تماماً بهار عفوت آه
به جز گذشت تو در کاسههای ما مگذار
اگر چه کاشتمت بارها ز بد عهدی
ولی تو دست مرا آه در حنا مگذار
#مریم_بسحاق
#شب_قدر
@shaeranehowzavi
به غیر کشتهی عشقت کسی شهید مباد
کسی که دل به تو بستهست، ناامید مباد
کسی که مَست تو شد، دلخوشِ حرام نگشت
کسی که عبد تو شد، بندهی یزید مباد
کسی که رَخت عزای تو را به تن نکند
خدا گواه که در حشر روسفید مباد
اگر بناست در آتش رَوَم، جهنم من،
کنار آنکه گلوی تو را بُرید مباد
به هر که رو زدهام غیر شر به من نرساند
مرا به خیر کسی جز حسین امید مباد
#رضا_یزدانی
#امام_حسین_ع_مناجات
@shaeranehowzavi
امشب است
🕯
با شاعران
سلمان ساوجی (قرن هشتم هجری)
🔽
عاشقان را از جمالش، روز بازار امشب است
لیلةالقدری که میگویند، پندار امشب است
حلقهها، بین بسته، جانها، گرد رخسارش چو زلف
قدسیان را نیز گویی روز بازار، امشب است
عاشقان! با بخت خود شب زنده دارید امشبی
ز آنکه در عمر خود آن شوریده، بیدار امشب است
پای دار، ای شمع و منشین، تا به سر خدمت کنیم
پیش او امشب، که ما را خود سر و کار، امشب است
عود در مجلس دمی خوش میزند بیهمنفس
آری! آری! وقت انفاس شکربار، امشب است
جنس فردا پیش نقد جان من، امشب، به می
میفروشم، کان بضاعت را خریدار، امشب است
زاهدان! یک دم مجالی چون کنم تدبیر چیست؟
چون پس از عمری، مجال صحبت یار، امشب است
گفتهای سلمان، که سر ایثار پایش میکنم
گر سر ایثار داری وقت ایثار، امشب است
#شعر_فارسی
#شب_قدر
🌱
@ghalamdar
@shaeranehowzavi
جهان اگر بشود زیر و رو هزاران بار
فقط علی است که دیگر نمی شود تکرار
علی است معجزه ی خلقت و به اذن خدا
شکافت کعبه که دُر از دلش کند اظهار
علی است آنکه فقط داده بر رسالت عشق
شهادت علنی در سکوت «یوم الدار»
میان «شِعب» و سپس «لیلة المبیت» آخر
به جز علی چه کسی کرده اینچنین ایثار
همانکه اول صف بوده در همه غزوات
سزاست لشکر دین را به نام پرچمدار
علی است فاتح خیبر نه یار غار رسول
عمل ملاک جهان است تا ابد، نه شعار
«حدیث منزلت» از «غزوه ی تبوک» شکفت
علی وصی رسول است و باز هم انکار!؟
بر آیه های برائت علی مبلغ شد
به جانشینی او می کند همین اقرار
مراد از «اَنفُسَنا» ی «مباهله» غیر از
علی نبوده ،بخوانید لااقل یکبار
غدیر امر خدا بود و ترک واجب شد
بدا به حال پلیدان کور بد کردار
سقیفه غیر خلافت گرفت جان علی
میان فاجعه ی آتش و در و دیوار
همیشه فکر یتیمان کوفه بود و ندید
از این بلاد بلاخیز جز غم و آزار
جمل ،خوارج و یک روز قاسطین بودند
دلیل خونجگری های حیدر کرار
گذشت از خود و دائم به فکر جامعه بود
و بود جامعه با او چقدر بد رفتار
شکافت فرق علی را جهالتِ آن روز
جهان بعد علی شد به درد و غصه دچار
#محمدجواد_منوچهری
#یاامیرالمومنینعلیبنابیطالب
@shaeranehowzavi
38.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خدایا! غزه ...
▪️ دعای بعد از نمازهای واجب در ماه مبارک رمضان
🔗 کیفیت بالا: نسخه فارسی | نسخه انگلیسی
در دهۀ آخر ماه مبارک رمضان و در آستانۀ #روز_جهانی_قدس از دعای مخلصانه و متضرعانه برای #غزه غافل نشویم.
بدونشک انرژی معنوی ناشی از عبادات روزهداران، کمکهای مادی آنان و حضور میدانیشان در راهپیمایی روز قدس، میتواند زمینۀ نابودی رژیم صهیونیستی را فراهم کند.
آری؛ در جنگ ارادهها، این عابدان شب و شیران روزند که به پیروزی نهایی خواهند رسید.
🙏 لطفا به #نشر_حداکثری این پیام کمک کنید.
🆔 @TawhidSchool_ir
پیرو مولا اگر باشیم عزت مال ماست
افتخاراتِ سلیمانی و بهجت مال ماست
در رکابِ مرتضی چون میثمِ تمار اگر
با وفا ماندیم پایِ دار، رفعت مال ماست
با علی تختِ سلیمان می زند زانو به ما
چون ولایت را پذیرفتیم هیبت مال ماست
حق اگر دانیم خار چشم دشمن میشویم
هر زمان باشیم چون مالک ، بصیرت مال ماست.
ذرهای در دل اگر حب علی و آل اوست
مثل قنبر با غلامی صد سیادت مال ماست
شیعیان با مرتضی خیبرشکن خواهند بود
پیرو حیدر اگر باشیم نصرت مال ماست
#مریم_علی_زاده
@shaeranehowzavi
زنده شد داغ دگر بر دل یاران علی
گرد بستر همه باشند پریشان علی
روز موعود به محراب علی ضربت خورد
همه خونهای دلش ریخت همه جان علی
سفره ای را که علی نیمه شبان گستره بود
جمع شد تا به ابد سفره ی احسان علی
پس از آن سائل شب گرد خموشانه نبود
تا که لبخند نشاند به یتیمان علی
هر یکی طفل یتیمی قدحی شیر بدست
که رسانند مگر تا که شود جان علی
نفسی میرود و تا نفسی بر آید
همه ی دهر شده زار و پریشان علی
گاه تا وادی دیگر نظرش می افتاد
فاطمه با پدرش منتظر آن علی
فزتُ فرمود و قسم خورد به رب الکعبه
همه گفتند علی می رود و خوان علی
باز هم غربت و کوچه ، باز هم بوی عزا
باز هم زینب و دختر به نیستان علی
رفت تا ارض و سما ناله کنان در غم او
چو کویر است زمین در غم باران علی
#حجت_روحی
@shaeranehowzavi
بابای بچه ها
سفره ی افطار نان و شیر و خرما بچه ها
میهمان دختر خود بود مولا بچه ها
رسم او این بود با نان و نمک افطار کرد
بود فکر کودکان کوفه بابا بچه ها
داشت با پروردگار خود قراری نیمه شب
حال او یک طور دیگر بود گویا بچه ها
شد اذان صبح دختر گفت بابا جان نرو
مرغها کردند می خواهش - تمنا، بچه ها؟!
حلقه ی در بر عبایش گیر کرد و ایستاد
ناگهان افتاد مولا یاد زهرا، بچه ها!
راه را بستند بر خورشید در مسجد ولی
سایه ای میکرد هی این پا و آن پا بچه ها
دست توی دست هم دادند تا برگردد او
هر چه لازم بود اما شد مهیا بچه ها
وارد مسجد شد و آن سایه را بیدار کرد
مسجد و محراب شد محو تماشا، بچه ها!
دست سایه رفت بالا، داد زد مسجد علی
سایه ی خورشید کم شد از همین جا بچه ها!
بعد از این اندوه سنگین خشکشان زد کوفیان
ریختند آن لحظه باران پشت دریا بچه ها
پاسخ خوبی گرفتی عاقبت صف را ببین
کاسه کاسه شیر آوردند آقا! بچه ها
پیر مردی اشک ریزان گفت چندی میشود.
آن غریبه نیمه شبها نیست پیدا بچه ها
با شما بازی نخواهد کرد دیگر بعد از این
بعد از این در خواب باید دید او را بچه ها
ماه خود را زیر ابر غربتش پوشانده بود
صورتش را لحظه ای دیدید آیا بچه ها !؟
ناگهان میزد کناری رختخواب خویش را
آن زمان که بود غرق خواب دنیا بچه ها
بعد از آن بی سر - صدا دور از هیاهو میگذاشت
کیسه های نان و خرما پشت درها، بچه ها!
بعد من یادت بماند جای من باشی پدر
ای حسن جان باز میخواهند بابا بچه ها
کربلا یادت بماند جان تو جان حسین
هر کجا رفتند عباسم برو با بچه ها
نه عمو دارند نه بابا و مادر زینبم
بعد از این غمها تو را دارند تنها، بچه ها
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مولا_علی
#یتیم_نوازی
@shaeranehowzavi
.
◾️در شهادت حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی صلواتاللهعلیه
مُردم امشب کنار بستر تو
باز کن چشم بسته را بابا
پدرانه بگیر در آغوش
زینب دلشکسته را بابا
فرق تو باز و چشم تو بسته است
میکشد غصۀ تو زینب را
باز لب وا کن و بخوان قرآن
بشکن آخر سکوت امشب را
آن شبی که سر تو ضربت خورد
نام تو بود ذکر افطارم
جای مادر اگرچه خالی بود
شکر کردم که من تو را دارم
شکر کردم که گرمی دستت
گرمی دست مادرم زهراست
شکر کردم که گرچه مادر نیست
به سرم باز سایۀ باباست
شکر کردم که زینبم، یعنی
همهجا زینت توام بابا
بعد مادر که رازدارت بود
مرهم غربت توام بابا
شکر کردم که تو بهار منی
باغ خانه پر است از بویت
شکر کردم که آسمان دلم
همهشب روشن است از رویت
شده شقّالقمر ولی، ای وای!
مثل فرقت شکستهام بابا
چشم بگشا کمی نگاهم کن
ماه درخوننشستهام! بابا
کاش آن ضربتی که قاتل زد
جای فرقت به فرق من میخورد
من بمیرم برای زخم سرت
کاش زینب بهجای تو میمرد
نهفقط زینب و حسین و حسن
همۀ خلق بی تو بیپدرند
چشم خود باز کن اَباالایتام
که یتیمان کوفه دربهدرند
ضربتی که شکافت فرق تو را
کینۀ بدر و خیبر است و حنین
کینهای که پس از تو میگیرد
جان شیرین مجتبی و حسین
استخوانی که در گلوی تو بود
نفست را گرفته بود انگار
بود سی سال خار در چشمت
شاید از غصۀ در و دیوار
روی تو زرد و فرق تو خونی
رنگ دیگر گرفتهای بابا
بیشتر از تمام این سی سال
بوی مادر گرفتهای بابا...
#محمدتقی_عارفیان
#یا_امیرالمؤمنین
#بَأَبِيَ_الوَحيدُ_الشَّهيد
#آجَرکَ_الله_یا_صاحبالزمان
@shaeranehowzavi