eitaa logo
「شهیده راضیه کشاورز」
751 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3هزار ویدیو
38 فایل
「شهیده راضیه کشاورز」∶ ●دوست دارم راهی رو برم که خدا راضی باشه...🌱 راض بابا↯ @shahidehRaziehkeshavarz✨ کانال مثلِ راضیه...↯: 『 @meslerazieh313 』 کانال پیام های شما↯ @nashenass_khoone کانال رسمی-زیرنظر مادر شهیده✓ ◢کانال وقف امام زمان(عج)◤
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستان⭕️🍀 یه خبر خوب !! قراره بیشتر با شهیده ها آشنا بشیم.... اسم شهیده هایی که قراره بیشتر باهاشون آشنا بشیم:👇🏿 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕 🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🦋 🥀 🧕🌿 🕊 🧕🦋 🥀 🧕🌿 🕊 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 🥀 🧕🦋 🕊 🧕🌿 ﴿ از این به بعد میتونید با محفل هامون رو آسون تر دنبال کنید ﴾
⸾•🧕🏻💔•⸾ بـہ‌وقت۲۸مرداد۵۹ صدیقہ‌و‌دوسـتاش‌خستہ‌ازمداوای‌ مـجروحین‌ودرحـالی‌کہ‌پـا‌بہ‌پـای‌ پاسدارهادویـده‌بـودن،توی‌اتاقی‌ دورهم‌نـشستہ‌و‌اسـتراحت‌ميکردن... یکدفعہ‌دختری‌واردجمع٣نفره‌شون‌ شد،صدیقہ‌اونـومی‌شناخت،گاهی‌ اونوتوی‌کتابخونہ‌دیده‌بود... اون‌دختربہ‌بهانہ‌ای‌اسلحہ‌ی‌صدیقہ‌رو برداشت‌ومستقـیم‌گلولہ‌ای‌بہ‌سینہ‌اش شلیک‌کرد...😔💔 پاسدارهاباشنیدن‌صدای‌شلیک‌گلولہ‌ بہ‌سرعت‌بہ‌سمت‌اتاق‌دویـدن... محمودخادمی‌خودش‌پیکرنیمہ‌جون‌ صدیقہ‌روبہ‌بیمارستان‌رسوند... اون‌بیشـتراز٣ساعت‌زنده‌نموندو‌ بالاخره‌بہ‌آرزوی‌خودکہ‌شهادت‌بـود رسید...🌱✨ آخرین‌تماس‌تلفنی‌‌صـدیقہ‌ دربیمارستان،با خانواده : "هیچ‌گاه‌بـہ‌این‌اندازه‌بہ‌شهادت‌ نزدیک‌نبودم...!" +شهیدهـ‌صدیقہ‌رودباری⸾•📒🖇 🦋✨
سلام علیکم دوستان⭕️🌸 امروزمون شهیده بزرگوار ؛ هست...🙂✋🏿 همراهمون باشید ^^
🥀🕊 🧕بانوےشهیده↜ صدیقه‌رودباری💖 🗓سالروزتولد↜ ۱۳۴۰/۱۲/۱۸ ✨محل‌تولد ↜ تهران 🕊سالروز‌شهادت↜ ۱۳۵۹/۰۵/۲۸ 😔محل‌شهادت↜بانه 💔نحوه‌شهادت↜اصابت‌ گلوله به قلب.🥀آرامگاه‌↜بھشت‌زهرای‌تهران 🥀
امشب در دلم غوغایی بپاست. غوغای دل کندن و رفتن، رفتن و از خانه گسستن و از خانه و لذت این جمع بریدن می‌روم و خاطرات کودکی و خنده ها و گریه هارا در تو می‌گذارم.چرا که فرا راهم نباشد.می‌روم به خطه های عاشورایی ایران می‌پیوندم. یک از دستنوشته های شهیده سه ما قبل از شهادت.. 🦋 🌱
「شهیده راضیه کشاورز」
امشب در دلم غوغایی بپاست. غوغای دل کندن و رفتن، رفتن و از خانه گسستن و از خانه و لذت این جمع بریدن م
🌱گزیده ای از دلنوشته های شهیده: خدایا! خدایا!🌿شهادت را نصیب‌مان گردان💔🕊 خدایا!🌿وقتی به خاکم می‌سپارند به یادم باش🎈؛چرا که زنده بودنم، همیشه با یاد تو همراه بود🌾 خدایا! در هنگام شهادت🕊، در هنگام رفتن⚡ و از دنیای زشتی‌ها بریدن✨، در هنگام دل کندن از این بودن‌ها🦋، یادم باش...🍂🖤 🥀 🦋
خواستیم با حرف‌هایمان🗣، راه شهدا را ادامه دهیم اما دیدیم،🚶‍♀ راهِ شهدا رفتنی‌ است نه گفتنی ‼️ این زندانِ دنیا، این گناهانِ بی‌شمارمان آخر لنگ می‌کند پای رفتن را ...💔 با شهدا گم نمی شویم !🙂 🌸 🕊 ڪانال ݜـہیده‍ ږاۻیـہ ڪۺاوږز | ѕнαнιderαzιeнĸeѕнαvαrz
❤️ شهید صدیقه رودباری در هجدهم اسفند سال 1340 در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد 🎉🎊 روزهای نوجوانیش در پیچ وتاب روزهای منتهی به پیروزی انقلاب بود. 💉 در ان روزها او در تظاهراتها شرکت می کرد وتا صبح نیز به مداوای مجروهان می پرداخت. 🚿 آخر هفته ها در کهریزک و یا معلولین ذهنی نارمک افراد ناتوان را شستشو می داد وبهشان رسیدگی می کرد. 💪 بسیار پر دل وجرات بود. 🗣 از تعلقات دنیوی فاصله گرفته بودومدام می گفت که"نباید در خانه بنشینیم وبگوییم که انقلاب کرده ایم .باید که در بین مردم باشیم وپیام انقلاب را به مردم برسانیم..". 🚙 سال 59، از طرف جهاد سازندگی برای انجام فعالیتهای جهادی به شهر بانه کردستان اعزام شد. 🔧 در بانه هر کاری که از دستش بر می آمد انجام می داد. 📿 در روستاهایی که پاکسازی می شدند،کلاسهای عقیدتی وقرآن بر گزار می کرد. ⏰ با توجه به شرایط بسیار سخت آن روزهای کردستان ،دوشادوش پاسداران بانه فعالیت می کرد در حالی که هیچ گاه اظهار خستگی نکرد... 🔫 در سپاه بانه مسئول آموزش اسلحه به خانومها  بود.علاوه بر آن مخابرات سنندج نیز محل فعالیت او به شمار می رفت. 💎آنقدر فعال بود که یکی دوبار منافقین برایش پیغام فرستادند که "اگر دستمان به تو بیفتد ،پوستت را از کاه پر می کنیم".💎 🌕خواهرش در ان روزها خواب دیده بود که اقایی نورانی وارد جمع می شود و صدیقه را صدا می کند وبا خودش می برد .از حاضرین سوال کرده بودند که این آقا چه کسی بود که گفتمد ایشان امام زمان بودند..تعبیر این خواب را که پرسیدند گفتند این دختر سربازی اش در راه اسلام قبول می شود...⛅️ ☄ 28 مرداد سال 59، روزی بود که صدیقه  ودوستانش خسته از مداوای مجروحین ودر حالی که پا به پای پاسداران دویده بودند،در اتاقی دور هم نشسته واستراحت می کردند.در همین هنگام دختری وارد جمع 3 نفره شان شد.صدیقه او را می شناخت.گاهی او را در کتابخانه دیده بود.آن دختر به بهانه ای اسلحه صدیقه را برداشت ومستقیم گلوله ای به سینه اش شلیک کرد. ⭐️او بیشتر از 3 ساعت زنده نماند و بالاخره به آرزوی خود که شهادت بود رسید.همانطور که در آخرین تماس تلفنی اش با خانواده اظهار داشت که "هیچ گاه به این اندازه به شهادت نزدیک نبوده است..."❤️🌸 🕊
تـسـڪیـن‌مے دهــد دل‌هاےبــۍقــرار راツ 🌸 🕊
خدایا وقتی به خاکم می‌سپارند‌ به یادم باش چرا که زنده بودنم همیشه با یاد تو همراه بود خدایا!خدایا! شهادت را نصیبمان‌ گردان.. 🍃
خدایا وقتی به خاکم می سپارند به یادم باش ✨ چرا که زنده بودنم همیشه با یاد تو همراه بود🙃 خدایا شهادت رو نصیبمان گردان🤲🏻 🌸 🕊
معامله‌ے‌پرسودے‌است... شهادت‌رامیگویم فانی میدهے⇦باقی میگیرے😍 میدهے⇦جان میگیرے میدهے⇦جانان میگیرے😍 چھ‌لذتےدارد
مردم در این دوره از تاریخ، یخ بسته‌اند در این رنج و اسارت دست و پا را بسته‌اند نه بوی خون، نه بوی دود، نه بوی مسلسل پس من به کجا می‌روم؟ من کیستم؟ تو باید حماسه بیافرینی همچنان که حسینیان آفریده‌اند دست‌های کوچک‌مان صدای دشمنان را در گلو خفه می‌کند به یادم داشته باش من شهیدم... 🌹(سروده شهید صدیقه رودباری)🌹
بعضی از بیمارای آسایشگاه طوری بودن که هیچ‌کس حتی طاقت دیدنشون👀 رو نداشت چه برسه به اینکه ازشون نگهداری کنه😓 ولی صدیقه می‌رفت اونا رو می‌شست و کاراشون رو انجام می‌داد 🙂💔 و اصلاً هم از این کار ناراحت نمی‌شد. کلاً آدم پر دل و جرأتی بود🧕🏻 واسه همین هیچ وقت دنبال کارای کوچیک و راحت نمی‌رفت.‼️ همیشه آخر هفته‌ها یا تو آسایشگاه کهریزک پیداش می‌کردیم یا تو بیمارستان معلولین ذهنی نارمک.🙂 🌸 🕊
معامله‌ے‌پرسودے‌است... شهادت‌رامیگویم فانی میدهے⇦باقی میگیرے😍 میدهے⇦جان میگیرے میدهے⇦جانان میگیرے😍 چھ‌لذتےدارد
「شهیده راضیه کشاورز」
سلام علیکم . چند باری هست که این سوال پرسیده شده و بنده هم جواب دادم.😊 خوشبختانه این محفل برگزار شده . با 👈🏿 مطالبشون رو دنبال کنید.
معامله‌ے‌پرسودے‌است... شهادت‌رامیگویم فانی میدهے⇦باقی میگیرے😍 جسم میدهے⇦جان میگیرے جان میدهے⇦جانان میگیرے😍 چھ‌لذتےدارد
خدایا وقتی به خاکم می سپارند به یادم باش ✨ چرا که زنده بودنم همیشه با یاد تو همراه بود🙃 خدایا شهادت رو نصیبمان گردان🤲🏻 🌸 🕊