eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠منتظرت هستم یک روز بعد از #شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود‌. گفتم بروم سراغ آن دفتری که #خاطر
ایستاده و سبز و سرو قامت بودی صد صخره، شکوه و #استقامت بودی روزی که به پابوس #خطر می رفتی تصویر بلندی از #شهادت بودی #شهید_عبدالمهدی_کاظمی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ایستاده و سبز و سرو قامت بودی صد صخره، شکوه و #استقامت بودی روزی که به پابوس #خطر می رفتی تصویر بلن
8⃣5⃣8⃣ 🌷 💠عشق وصال 🔹همان شب خواستگاری وقتی برای صحبت داخل اتاق رفتیم، به ایشان گفتم من شما را دیده‌ام. با تعجب😧 پرسیدند:«كی و كجا⁉️». وقتی را برایشان تعریف كردم، اشک از چشمانش سرازیر شد😢 و گفت: «من دو روز پیش خانه بودم.» 🔸و بعد شروع كرد ماجرای رفتن به خانه شهید🏡 را برایم تعریف كند.چند روز قبل از اینكه به خانه ما بیاید با جمعی از دوستانش برای زیارت مزار شهید علمدار🌷 و دیدار با مادر ایشان راهی می‌شوند. 🔹وقتی به می‌رسند تا لحظاتی را مهمان خانه آنها باشند، می بینند درِ خانه🚪 باز است و كوچه آب پاشی شده و بوی اسفند همه جا را برداشته است. با خودشان می‌گویند حتما قرار است برایشان بیاید یا مسافری از مكه یا دارند. تصمیم می گیرند داخل خانه نروند❌ و برگردند 🔸اما برخی دوستانشان می‌گویند این همه راه آمدیم، است داخل خانه نرویم و حداقل برای چند دقیقه⏰ هم که شده به دیدار برویم. درخانه را كه می زنند مادر شهید علمدار🌷 به استقبال آنها می‌آید. وقتی می گویند ما از آمده ایم، اما انگار بدموقع است، مادر شهید شروع به گریه می‌كند😭 و می‌گوید: «اتفاقا بودیم.» 🔹بعد ادامه می‌دهد: «ما امروز راهی سفر بودیم، اما دیشب به خوابم آمد و از من خواست سفرمان را یک روز به تاخیر بیندازیم، چون قرار است امروز از راه دور، جمعی👥 به خانه ما🏡 بیایند. من خوشحال شدم كه قرار است امروز میزبان باشم و برای همین صبح زود خانه را مرتب و حیاط و كوچه را جارو كردم و منتظر مهمانان بودم.» [راوی:همسرشهید] 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📽 چگونه از دلبستگی های دنیا دل بکنیم؟... #خادم_الشهدا #شهید_مدافع_حرم #محمد_هادی_ذوالفقاری 🌹🍃🌹🍃 @
يک خانمي آمد و همينطور به شهيد نگاه ميكرد و ميريخت. كسي هم او را نميشناخت. بعد جلو آمد و گفت: با خانواده ي شهيد كار دارم. برادر شهيد جلو رفت. من فكر كردم از بستگان شهيد هادي است، اما برادر شهيد هم او را نميشناخت. اين خانم رو به ما كرد و گفت: چند سال قبل، ما اوضاع مالي خوبي نداشتيم. خيلي بوديم. برادر شما خيلي به ما کرد. براي ما عجيب بود. همه جور از هادي شنيده بوديم اما نميدانستيم مخفيانه اين خانواده را تحت داشته! حتي زماني كه هادي در عراق و شهر اقامت داشت، اين سنت الهي را رها نكرد. در مراسم تشييع هادي، افراد زيادي آمده بودند كه ما آنها را نميشناختيم. بعدها فهميديم كه هادي گره از كار بسياري از آنان گشوده بود. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
این پلِ صراط نیست اما خیلی‌ ھــا را به #صراط_مستقیم برد ..! 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 ببینید | ویدیویی که شهید محمد اینانلو برای دخترش #حلما به جای گذاشت 🎬 برداشتی از #مستند_حلما روای
💠 حجاب و حیا روی و خیلی حساس بود، گاهی اوقات که خیلی میشدند از وضع جامعه میگفت یک چادر از حضرت (س) به خانم ها ارث رسیده، چادری که خودش یه پـــــا روضه است نمیدونم چرا بعضی از زنها ندارن .دار چادر دختر پیامبر باشن... می گفتند که هر مردی نمیتونه لباس پیغمبر بپوشه اما همه خانم ها ميتونن چادر حضـــــرت زهرا رو سر کنن... حرفشون این بود که کسی که چادر سر میکنه و امانتدار خانم میشه باید و شون هم مثل خانم فاطمه باشه...تا جایی که ميتونستند سعی میکردند تو بحث حجاب و عفاف امر به معروف کنن... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#غروب که می‌شود، خورشید آخرین نگاه‌هایش را تقسیم می‌کند بین دست‌‌های #زائرهایی که با دست خالی‌ آمده‌اند اینجا، تا #خلوت دل‌شان را با #شهدا تقسیم کنند... #گلزار_شهدا #پنجشنبه_و_یاد_شهدا_باصلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
پیکر پسرم⚰ هنوز برنگشته اما نگران نیستم، همین که پیش #حضرت_زینب(س) است خیالم راحت است. دوست دارم که
عشقت #جگرم خورد و بدل روی آورد رنگ از رخ من برد زتو #بوی آورد پای از در تـــو باز نگیرم که مــرا سودای تو #سـرگشته درین کوی آورد #سیف_فرغانی #شهید_محمد_بلباسی 🌷 #شهید_مفقودالاثر_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
عشقت #جگرم خورد و بدل روی آورد رنگ از رخ من برد زتو #بوی آورد پای از در تـــو باز نگیرم که مــرا سو
9⃣5⃣8⃣ 🌷 💠 کیفیت حضورش نبودنهایش را جبران می کرد 🔰آقا محمد هر وقت از میومد، یک هفته میفتاد. تب میکرد🤒 مریض میشد. سرم وصل میکردن بهش و از این چیزا🛌چون اونجا هم خیلی کم بود، هم غذاش🍲 خیلی میشد. 🔰ولی بعد از چند روز استراحت، ما هر بار یه مسافرت🚗 می رفتیم. یعنی هر سال ماه، ما مسافرت می رفتیم . بندر انزلی، اصفهان، کاشان یا هر جای دیگه🗺 مسافرت می رفتیم. میگفت ها عوض بشه. 🔰خیلی می رفتیم، خیلی خوب بود😍 یه کار دیگه هم که برا جبران میکرد، این بود که وقتی میومد خونه🏡 میومد. اگر راهیان نور💫 غرب بود ،کردستان بود، یا جنوب بود، میرفت خرید🛍 میکرد. 🔰با اینکه میدونم چقدر خسته بود😪 اما با این وجود، همکارانش می گفتن با یه میرفت خرید میکرد که تعجب میکردن. بعد از ، وقتی رفتیم ، بازاراشون رو دیدم، گفتم محمد اگر ، میدونم کلی اینجا خرید میکردی😔 🔰آقا محمد خودش بدون اینکه من بهش بگم، خیلی کادو🎁 میکرد. مثلا روز تولد🎊 همه مون رو یادش بود. دقیقا یک هفته🗓 قبل از باری که بره جنوب، خیلی سوپرایزمون کرد. تولد گرفت و کادو خرید. اصلا از این بابت کم نمیذاشت🚫 🔰اینجوری نبود که فقط باشه. به بچه👶 میرسید. حواسش به همه چیز بود. به مادرش و خواهر و برادرش هم حواسش بود👌، به هم همین جور... وقتایی که سرش خلوت بود، دیگه وقت میداشت. خب من اینا رو که می دیدم، می‌گفتم این سختیها هم بالاخره ، میگذره. 🔰یک ماه دو ماه📆 تحمل میکنیم، بعدش دوباره خونه، دوباره همون رسیدگی ها، همون محبت ها💞 برا همین بهش می گفتم وقتی نیستی اشکال نداره❌ چون وقتی هستی داری و این برا من لذت بخشه😍 به نقل از 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سخنان #سید_حسن_نصرالله درباره شخصیت #شهید_جهاد_مغنیه: " فرزند حاج عماد جوان بود و هیچکس #مجبورش نکر
#جوانــــے منحصر به فرد بود،.. چرا که او به معنی واقعی کلمه #بسیجی بود، ⇦ 🔸بر این اساس #عاشق_ولایتــــ_بودن و #عاشق_شهادتــــــ_بودن، ‌دو خصوصیت اصلی او (جهاد مغنیه) بود. #شهید_جهاد_مغنیه🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت (7) #حضرت_نوح علیه السلام 🔻در خصوص دعوت نوح پیامبر علیه السّلام دو نکته
❣﷽❣ 💠💠 و (8) 2⃣ علیه السّلام مهمترین اتفاقی که در زمان نوح علیه السّلام نقل شده و برای ما نیز قابل تأمل است داستان طوفان بزرگ نوح علیه السّلام است. این واقعه در سوره های نوح و هود نقل شده است. در خصوص این طوفان چند نکته قابل تأمل بیشتر می نماید. 1⃣نخست موضوع کشتی سازی و آموزش آن به تصریح قرآن کریم از سوی خداوند به نوح علیه السّلام است. مسخره شدن نوح علیه السّلام از سوی کفار در حین ساختن کشتی نشان می دهد که یا آنان تاکنون چنین وسیله ای ندیده بودند و یا آنچنان که برخی مفسران گفته اند منطقه زیست این قوم در جایی بود که دسترسی به آب نداشت تا کشتی سازی معنا دهد. علیرغم این واقعیت که نوح علیه السّلام در سرزمین بین النهرین زندگی می کرده و این سرزمین حتی در حال حاضر نیز از جمله پرآب ترین مناطق جهان است-و همین باعث شده تا تمدن شناسان یکی از مناطق اشاعه دهنده تمدن را این سرزمین بدانند-حتی اگر سرزمین نوح علیه السّلام را فاقد آب قابل کشتیرانی بدانیم، فاصله کم این قوم با آغاز زندگی بشر بر زمین نشان می دهد که این گروه نباید به کشتی ای با این ویژگی ها و عظمت در زندگی خود برخورده یا بدان نیازمند شده باشند. علی ای حال این جریان می تواند مؤید این نکته باشد که آموزش های مفید و تمدن ساز برای نخستین بار از سوی پیامبران به بشر ارائه شده است. 2⃣دومین نکته طوفان نوح علیه السّلام مربوط است به اهمیت شهر و نقش راهبردی آن در این سیر تاریخی. بنا بر روایات آغاز و پایان طوفان در این مکان مقدس رخ داده است. آغاز آن از تنوری که در خانه پیرزنی در پشت مسجد کوفه قرار داشت و پایان آن به تصریح قرآن کریم بر جودی. این که جودی یا کوه جودی در کجا قرار دارد و در دوره اخیر مورد مناقشه واقع شده است. اخیراً ادعا شده است که بقایای کشتی نوح علیه السّلام بر کوه آرارات واقع در ارمنستان کشف شده و این کوه را محل به خاک نشستن کشتی دانسته اند. نکته جالب در این کشف و ادعا این است که در میان بقایای کشتی قطعه ای هم وجود دارد که ادعا می شود لنگر کشتی بوده است، در حالی که به تصریح قرآن کریم این کشتی فاقد لنگر بوده و تنها با نام خداوند که از سوی نوح علیه السّلام برده می شد حرکت می کرده و یا از حرکت باز می ایستاده. 🍃وَ قَالَ ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَ مُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحِیمٌ‌ 🍃 🔹و [نوح] گفت: «در آن سوار شوید. به نام خداست روانشدنش و لنگر انداختنش، بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است. »🔹 “در ترجمه کلدانی و سریانی تورات نیز محل به خاک نشستن کشتی، قله کوه “جوردی” یا “جودی” معین شده است؛ اما در ترجمه های فعلی، این محل را “آرارات” واقع در ارمنستان گفته اند؛ دانسته نیست چرا در صدد تغییر مکان فرود آمدن کشتی نوح علیه السّلام هستند؟! با بیانی که در خصوص اهمیت راهبردی و آخرالزمانی کوفه و سرزمین عراق گذشت، می توان چنین برداشت کرد که این تحریف با هدف کاستن از شأن این سرزمین مقدس آخرالزمانی صورت گرفته تا در موقع مقتضی بتوان بدانجا حمله ور شد و آن را غارت کرد، که چنین نیز شد. 🔻🔻🔻 ... 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_5870527412327940685.mp3
1.1M
#مبارزه_با_راحت_طلبی 2 🔴 حاج آقا فرزندم تا 14سالگی خوب بود ولی داره بد میشه! چرا اینجور شده؟😥 🎤🎤 #استاد_پناهیان 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران4⃣0⃣1⃣ 💠 ندادند، به زور بگیر 📌خاطره ای از #شهید_مصطفی_چمران🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃 @shah
🌷 #یاد_یاران5⃣0⃣1⃣ 💠 خاطره ای عجیب از زبان پدر موشکی ایران 📌خاطره ای از #شهید_حسن_تهرانی_مقدم🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌹🌸هرگـاه شب جمعه شهـدا را يـاد ڪرديد، آنها شمـا را نزد #سیدالشهدا(ع) یاد مے ڪننـد. بیاد #شهید_هادی_ذوالفقاری🌷 #رفیق_شهیدم_التماس_دعا #شادی_روحش_صلوات 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_33161510.mp3
7.78M
⏯ #زمینه احساسی 🍃به تو عادت کردم 🍃به تو و آن هوای روضه هات 🎤 #سید_رضا_نریمانی 👌فوق زیبا 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
0⃣6⃣8⃣ 🌷 🌸شش روز از جنگ گذشته بود که شهید شد. را دیدم. بغلش کردم و پرسیدم: " سراغ ما رو نمی گیری؟ " 🌸جواب نداد. دوباره گفتم: " تا نگی اون دنیا چه خبره رهات نمی کنم. " 🌸اصرارم را که دید گفت: " فقط یه مطلب می گم، اون هم این که ما شهدا، شب های جمعه می ریم خدمت آقا ابا عبدالله. " 🌸 ✅ راوی: حاج علی اکبر مختاران 📚منبع: ماه نامه جاودانه ها، شماره ۶، ص۶ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌼🌺🌼🌺🌼🌺 💎جواب پدرمان را می‌توانیم بدهیم مهدی به همراه #برادر كوچك‌ترش #مجید كه مسئول اطلاعات و عملیا
در عشق همين بس که باشی در چشم عدو، یک تنه، لشگر باشی✊ ديدار علي، در آن مي چسبد اگر شيعه حيدر باشی😌 ❣اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
در عشق همين بس که #بي_سر باشی در چشم عدو، یک تنه، لشگر باشی✊ ديدار علي، در آن #شب_اول_قبر مي چسبد
1⃣6⃣8⃣ 🌷 💠خط عاشقی 🔰چهل هفته از خرم آباد تا جمکران🕌 می آمدیم؛ حاج آقا داشت. مجید آن موقع کوچک بود👶 همراه مان می آوردیمش. 🔰با من و پدرش طی کرده بود که اگر به رسیدیم و خواب بود😴، باید بیدارش کنیم. آن روز توی راه برده بود، دل مان نیامد صدایش بزنیم☺️ 🔰رفتیم مان را کردیم. وقتی رسیدیم به ماشین🚗بیدار شده بود. گفت: شما دوباره من رو بیدار نکردین⁉️ولی من خواب دیدم اومدن اینجا و یه تاج سفید👑 گذاشتن روی سر من😍 ✅ راوی: مادر شهید 🌷 📚برادرفداکارش،حسین کاجی،ص۱۳ ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
پیشگویی #شهید_مجید_قربانخانی درباره نحوه شهادتش🌷 فرمانده یگان فاتحین تهران در خصوص آخرین شوخی و #پ
🍂گفتم: که دلت⁉️ 🍃گفت: لبالب زِ امید 🍂گفتم: سخنت؟ 🍃گفت: شعار #توحید 🍂گفتم: به #چه_ره بایدمان رفتن❓ 🍃گفت:آن راه که می روند #یاران_شهید🌷 #شهید_مجید_قربانخانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#همسرشهید در بهشت رضا و در قطعه #شهدا بودیم و مراسم در حال برگزاری بود که ناگهان در مقابل همه #حاضران مرا خطاب کرد: «خانم، بیا و #آینده‌ات را ببین. من روزی قرار است اینجا بخوابم. من اینجا می‌خوابم و تو هم صبوری کن.» ناراحت شدم.😔 خیلی #ناراحت شدم و گفتم: «چرا این حرف را می‌زنی؟ این حرف را نگو»، گفت: «این #آرزوی قلبی من است. سال‌هاست که به‌دنبالش هستم.» #شهیدحسین_فدایی 🌷 #لشکر_سرافراز_فاطمیون 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
اسمش #داود بود، بارها از #ابراهیم شنیده بود، تشابه زیادی به چهره او داشت، به دنبال ابراهیم رفت، خبر
شهید عابدی آن چنان از نظر سیما و چهره به شباهت داشته که وقتی وارد مجلس این شهید می شود او را با ابراهیم می گیرند. دوستان ابراهیم هادی تایید می کنند که داود و نیز همانند معشوق شهیدش بوده است. صدای بسیار هم داشت و بسیار زیبا می خواند. بچه ها به او داود هم می گفتند. 🌷 شادی روحش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_5843620498780455277.mp3
6.66M
🎵 #مداحی_شهدایی🌷 #شهادت_یعنی ⇜شبیه عاشقاشدن👥 ⇜برا خدا گداشدن ⇜راهی #کربلا شدن 🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی ✅ پیشنهاد دانلود 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh