🌷شهید نظرزاده 🌷
🔺صورتش را که دیدم جا خوردم😦 اندازه چند سال #پیرشده بود. #ساواکیها یک دندان سالم هم توی دهانش باقی ن
🕯تلاش کنید تا مشمول #صلوات و رحمت خدا قرار بگیرید.
🕯اگر شمـا مشمول رحمت خدا قرار بگیرید به هیچ بنبست⛔️ و #گمراهی برنخواهید خورد❌
#شهید_عبدالحسین_برونسی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📡 #خانواده_متعالی_در_قرن_21 خانواده موفق👏 #قسمت_چهلم:تمرین شرافت ✔️🔵💠🔰🔰 استاد پناهیان: 🔰د
❣﷽❣
📡
#خانواده_متعالی_در_قرن_21
#خانواده موفق 👏
#قسمت_چهل_و_یکم: لبخندت برای چیه؟!
✔️💖👌
استاد پناهیان:
تلقی ما از ازدواج چیه ؟؟؟💍💍
در جلسه قبل من خدمت شما عرض کردم
✌روابط اجباری داریم و روابط اختیاری داریم
✳️همه ی کمال انسان در «روابط اجباری» هست
در روابط اختیاری اصلش اینه که نمیشه رو این زیاد حساب باز کرد!
❌❗️
آقا چقدر لبخند میزنه به غریبه ها!!!؟
😏
بله معلومه :
لبخند میزنی میخوای دل ببری! ❌
لبخند میزنی میخوای کلاس بزاری برا خودت! ❌
میخوای بگی من آدم حسابی هستم! ❌
❌همش نفاقه
به کسی لبخند میزنه ، باید نیت لبخندش برا اون باشه ،نه برای خودش
✅💠👆
نه اینکه لبخند بزنه که بگه من خوش اخلاقم ....من آدم حسابیم
😐👈آقا تو داری به خودت میپردازی !❌
یکمی به ما نگاه کن 👀
تو داری به ما لبخند میزنی مثلا دلت برای ما بتپه....
💓
آدم پیش غریبه ها لبخند بزنه ...معلوم نیست برای خودش میتپه که خودشو عزیزکنه یا دیگران براش مهم هستند که داره لبخند میزنه !
😊💓
اما برای همسرت ،اهل بیتت لبخند بزنی دیگه پیش اینا نمیخوای عزیز بشی که....
(خیلی خیلی مهم!)
👌نفاق و تظاهر نیست .. دیگه واقعا داری محبت میکنی.
😍
لبخند تو خونه اجرش خیلی بالاتره از بیرونه.
😊👆
💠طبع ازدواج اینه ،اثر وضعیش اینه
هرکی که ازدواج مهربانش نکرد «آدم درستی نیست »
🔴
🔵باید بره خودشو اصلاح کنه
بعضی ها دو قورت و نیم که نمیدونم تو بازاره چجوری وچند کیلو میشه ....
دو قورت ونیم باقیه بعد ازدواجش ؛
👈تازه طلبکار میشن !
معلومه یه عقده هایی رو جمع کرده اینجا
👆
زورش به هیچکی نرسیده 👇
حالا میخواد توقعی برخورد کنه واز اطرافیانش این توقع رو داره !!!
آدم ازدواج میکنه
برای پرداخت
برای مهربانی کردن
برای کوتاه اومدن
ازدواج میکنه برای اینکه به کسی محبت کنه .
💥
هر کدوم از آقایون و خانم ها در مورد این مفاهیم رابطه خاصی دارن که باید بهش پرداخت
️ولی شیرینی ازدواج اینه که آدم به یه کسی محبت کنه...
❌نه اینکه ازدواج کنه که محبت ببینه
مگه تو عقده ی محبت داری ❓
مگه کمبود محبت داری ❓
مامانت بهت محبت نکرده؟؟؟؟ بابات تو سرت زده؟؟؟؟
مدرسه آدم حقیری بودی و معلمت ضایعت کرده که دق دلیاتو تو خونه دربیاری ؟؟؟
😒
سرشار از محبت باش ؛ لبریز باش
👌بگو محبت تو سینه ی من مونده میخوام مهربانی کنم
من چه کسی رو ببخشم ...☺️
مگه باید کسی خطایی کنه که من ببخشم ...
میخوام مروت داشته باشم ...
بزرگواری کنم....
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
امام زمانی.mp3
5.53M
#فایل_صوتي_امام_زمان 62
✍شبیه آدم آهنی هایی شُدَم
که نفس می کشـند و راه می روند!
قلبم کمی نور میخواهد
تا دوباره مهربان شود،
✨تا دوباره بلند بلند بخندد!
بیایی...من سبــز می شوم👆👆
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجـ 🌼
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸محمد حسین سال ۱۳۷۲📆 در خانوادهای مذهبی از اهالی #کراچی_پاکستان و در شب ولادت حضرت زهرا(س)🎊 به دنیا
💢مادر شهید: در #وصیتنامهاش تاکید داشت که از امر به "معروف و نهی از منکر" غافل نشویم❌
🔰ما همیشه یک زندگی #ساده و بیآلایش داشتیم و سعی کردیم حداقل اصلیترین👌 مسائل و #واجبات دین را رعایت کنیم. سعی کردم به فرزندانم👥 همین مسائل را آموزش دهم، که امیدوارم موفق بوده باشم😊
🔰محمدحسین علاقه خاصی به #شهید_زین_الدین داشت. شهادت🌷 محمد برای من بسیار سنگین بود، روزها و شبهای🌙 اول شهادت بیقراری و گریههای من پایان نداشت😭
🔰یک شب که #محمدحسین به خوابم آمد، گفت: #مادر میدانی با اشکهایی که میریزی من چقدر عذاب میکشم⁉️ میدانی چقدر ناراحتم۷ که اینقدر بیقراری😔؟ اگرچه دلتنگیهای💔 من پایانی نخواهد داشت، ولی به خاطر #محمدم بر شهادت و دوری💕 از او #صبوری میکنم.
#شهید_محمدحسین_مومنی
#شهید_مدافع_حرم (پاکستانی)
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰محمودرضا #شکسته بود خودش را و به راحتی خودش را می شکست. در این خصوصیت اخلاقی در #اوج بود !! 🔰بدون
❣ #بابا_محمودرضا❣
🍄من بزرگ می شوم
و #تو همان جوان رعنا می مانی😍
🍄چقدر ذوق می کنم که تو مثل #باباهای دیگر پیر نمی شوی🚫
🍄یک روز با #امام_زمان می آیی❤️
و من غرق در مستیِ آمدنت #باحجاب زینبی ام💖 آبرو می شوم برایت 😊
#کوثر_خانم نازدانه ی شهید
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا💖 #قسمت_سی0⃣3⃣ 🍂ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ
📚 #از_داستانهای_نازخاتون
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا💖
#قسمت_سی_و_یکم1⃣3⃣
🍂ﺭﻭﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺁﺷﭙﺮﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ . ﺷﻤﺎﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻢ ﺩﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﺻﺪﺍﯼ ﺯﻧﮓ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ : ﻣﺎﺩﺭ، ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ : ﻣﺮﺗﻀﯽ ﭘﺎﺷﻮ ﺍﻭﻣﺪﻥ !
ﻭ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭼﺎﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﺳﺮﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ .
🍁ﭘﺪﺭ ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﺶ ﺭﺍ ﻣﺮﺗﺐ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ . ﺍﻭﻝ ﭘﺪﺭ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻣﺎﺩﺭ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ - ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺧﺎﻧﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻣﺶ - ﻭ ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻧﺪ . ﺑﺎﺯﻫﻢ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﺖ ﻧﭙﻮﺷﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﯾﮏ ﺟﻌﺒﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻭ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﻮﺩ .
🍂ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻪ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﭘﺮﺳﯽ ﮔﺬﺷﺖ . ﭘﺪﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺧﻮﺏ ﺁﻗﺎﺯﺍﺩﻩ ﭼﮑﺎﺭﻥ؟
ﭘﺪﺭ ﺳﯿﺪ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﺗﻮﯼ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ، ﺗﻮﯼ ﺣﻮﺯﻩ ﻫﻢ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺨﻮﻧﻪ .
ﭼﻬﺮﻩ ﭘﺪﺭ ﻋﻮﺽ ﺷﺪ . ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺳﯿﺪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺴﺒﯿﺢ ﻓﯿﺮﻭﺯﻩ ﺍﯼ ﺍﺵ ﺫﮐﺮ ﻣﯿﮕﻔﺖ . ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﺣﺎﻟﺖ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺵ ﻋﺎﺩﯼ ﺷﺪ : ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﺧﻮﺏ …
🍁ﻣﺎﺩﺭ ﺳﯿﺪ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ : ﺑﺠﺰ ﯾﻪ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﻭ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ، ﺍﻣﺎ ﺍﮔﻪ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮﺷﻮﻧﻮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﻬﯿﻪ ﮐﻨﻦ .
ﻣﺎﺩﺭ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﺯﺩ : ﺩﺧﺘﺮﻡ … ﻃﯿﺒﻪ …
ﺳﯿﻨﯽ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ . ﺁﺭﺍﻡ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﭼﺎﯾﯽ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺎﺩﺭ . ﺳﯿﺪ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ : ﯾﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﯼ ﻫﺴﺖ ﺁﻗﺎﯼ ﺻﺒﻮﺭﯼ !
🍂ﻗﻠﺒﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ . ﺳﯿﺪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ : ﺑﻨﺪﻩ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﺑﺸﻢ؛ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺣﺮﻡ .…
ﭼﻬﺮﻩ ﭘﺪﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﺭﻓﺖ : ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﺸﻪ؟
ﺳﯿﺪ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩ : ﻫﺮﭼﯽ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﯿﺪ …!
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا💖
#قسمت_سی_و_دوم2⃣3⃣
🍂ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ . ﺩﺭﺑﺎﺭﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ .
ﭘﺪﺭ ﯾﮑﻪ ﺧﻮﺭﺩ: ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺶ ﻭﺍﯾﺴﯽ . ﻣﻄﻤﺌﻨﯽ؟
– ﺁﺭﻩ . ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ .
– ﭘﺲ ﺑﺮﯾﺪ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﺣﺮﻓﺎﺗﻮﻧﻮ ﺑﺰﻧﯿﺪ !
🍁ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺟﻠﻮ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ . ﻫﺮﺩﻭ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ، ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ ﮔﺬﺷﺖ . ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻣﻄﻤﺌﻨﯿﺪ؟
– ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﺶ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ؛ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﯿﻔﺘﻪ . ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺘﻢ .
– ﻣﻦ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻣﺎﺩﯼ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ !
– ﻋﯿﺒﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ . ﻣﻨﻢ ﺗﻮﻗﻌﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ . ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺷﺮﻁ ﺩﺍﺭﻡ .
🍂– ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ !
– ﺑﺪﺍﯼ ﻋﻘﺪ ﺑﺮﯾﻢ ﺷﻠﻤﭽﻪ !
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﯾﺰﯼ ﺯﺩ : ﭘﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻦ ﻫﻤﺴﻨﮕﺮ ﺑﺎﺷﯿﻦ !
– ﺍﻥ ﺷﺎﺀﺍﻟﻠﻪ .
#ﮔﺮﻩ_ﺯلف_ﺧﻢ_ﺍﻧﺪﺭ_ﺧﻢ_ﺩﻟﺒﺮ_ﻭﺍ_ﺷﺪ
#ﺯﺍﻫﺪ_ﭘﯿﺮ_ﭼﻮﻋﺸﺎﻕ_ﺟﻮﺍﻥ_ﺭﺳﻮﺍ_ﺷﺪ
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5886315578964049995.mp3
6.96M
🍂ای دل وامونده ای دل تنهامونده
🍂دلی که از #رفیقای_شهیدش جامونده
🎤 بانوای: #حسین_سیب_سرخی
#صوت_شهدایی
#جامانده_منمـ😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
می گویند:
سرِ دوراهی 🔀گناه و ثواب
به حُبّ #شهادت فكر كن
به نگاه امام زمانت فكر كن😌
ببين می توانی از #گناه بگذری⁉️
از گناه🔞 كه گذشتی
از #جانت هم می گذری...
#رفیق_شهیدم !
ادعای شهادت🌷 دارم ولی
دست دلمـ💓 می لرزد
سر #دو_راهی گناه و ثواب
حلال و #حرام😔
سنگینی #نگاه_تو را لازمم
به وقت ماندن سر دو راهــ↭ـی
که یادآورم باشد
#شاهد بودن #شهید را.....
#شهید_عارف_کایدخورده
#شبتون_شهدایی 🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
بيا ای بهترين درمان قلبـ💔ـم
مداوا كن غم پنهان قلبـ💔ـم
قسم بر خالق دلـ💚ــهای عاشق
تو هستی آخرين سلطان قلبـ💔ـم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
بهرهبردن از هر کار خیری در ماه مبارک رمضان.mp3
1.68M
🎤 بیانات #استاد_حاج_علی_اکبری
🎧 بهرهبردن از هر کار خیری در ماه مبارک #رمضان
پیشنهاد دانلود👌👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شعری که بر زبانش جاری بود 🍂آن ڪس ڪه #تو را شناخت جانـ❣ را چه ڪند 🍃فــرزند و عــیال و #خــان
سحر امروزم چه سحری شد...!!!
به طور اتفاقی فیلمی از لحظه ی شهادت #شهید_مصطفی_صدرزاده دیدم که خیییلی تکون دهنده بود؛ اگه با دیدن اون فیلم بیدار و آدم نشم وای به حالم...
آخرین جملاتش این بود: نحن شیعة علی بن ابیطالب(این رو مرتب می گفت)
وقتی گلوله خورد با جسم #خونی روی زمین غلت می خورد؛ داشت دور #مولاش علی بن ابیطالب می چرخید؛ منم بی اختیار با اشک می گفتم: آقامصطفی؛ دورت بگردم!!!
وقتی هم که صورتش به زمین می خورد دلم می رفت #کربلا...
آره؛ سحر امروزم چه سحری شد...
#شهید_مصطفی_صدرزاده 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم
لحظه اصابت گلوله به شهید مدافع حرم، #شهید_مصطفی_صدرزاده و فریادهای " نحن شیعه علی بن ابی طالب" دقایقی قبل از شهادت ....
🌷شادی روح شهدای مدافع حرم #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
Tahdir-www.DaneshjooIran.ir-joze.mp3
3.84M
💿 #تندخوانی⇧⇧
◀️ جزء چهاردهم قرآن کریم
🎙 #استاد_معتز_آقایی
🔸حجم: ۴ مگابایت
✨التماس دعا✨
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
Shahat.tartil-joz.14.mp3
7.14M
💿 #ترتیل⇧⇧
◀️ جزء چهاردهم قرآن کریم
🎙 #استاد_شحات_محمد_انور
🔸حجم: ۷ مگابایت
✨التماس دعا✨
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فرازی از وصیت نامه شهید📜
🔰دوستان و همرزمان من سلام:
💢آنچه از این خلقت به این حقیر اثبات شده👌 این بود که هیچ چیز را بهتر از این ندیدم که دوستان، #صداقت_دینی داشته باشند و کاری به این ناملایماتی که اتفاق میافتد در بین افراد👥 سازمان و #جامعه نداشته باشند.
💢ما باید سعی کنیم کار و #وظیفه خود را به نحو احسن✅ و آن طوری که وظیفه ما است انجام دهیم و سعی کنیم در #حیطه_کاری خود پیشرفت کنیم و یک فردی دارای معلومات عالی👌 باشیم و بدانید که ما باید با کسب تجربه افرادی مفید باشیم برای #حفظ و حراست و نگهداری #اسلام.
💢برادران من خود را دست کم نگیرید❌ دنیا و ابرقدرتهای دنیا از #لباس_سبز ما و اسم ما میترسند😰 و آن هم به خاطر #ایمان درون قلب💗 شما دوستان است. خود را #کوچک نشمارید🚫
چند خواهش دارم:
⚀یکی اینکه #نماز_اول_وقت که گشایش از مشکلات است.
⚁دوم: #صبر و تحمل.
⚂سوم: به یاد #امام_زمان باشیم.
⚃در آخر از همه دوستان درخواست دارم که بنده را #حلال کنند و اگر در فرصتی باعث آزرده شدن دل شما شدم ازمن بگذرید😔
#شهید_مهدی_ثامنی_راد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#ازدواج_به_سبک_شهدا😍
❣ازدواج شهدا کجا و ازدواج ما کجا..؟!
🍂گاهی دلم برای ازدواج هایی به سبک #شهدا تنگـ💔 می شود...
🎉ازدواجی به سبک #شهید_ردانی_پور
🎀که بجای اینکه به فکرِ برگزاری مراسم تجملاتی باشد به فکر رساندن کارت عروسی به حرم #حضرت_معصومه🕌 بود...مراقب بود در مجلسش گناه نشود🔞 آخر #حضرت_زهرا مهمان ویژه ی👌 مجلسش بود...
🎉ازدواجے مثل #شهید_میثمی
🎀که شبِ عقد از همسرش💞 مُهر در خواست کرد تا #نماز_شُکر بجا آورد... میتوانست مثل خیلی های دیگر #شب_عقد مشغول رقص و بی بند و باری باشد ⚡️اما فهمید که #همسر نعمت خداست😍 و در قبال نعمت باید #شکر کرد نه عصیان🚫
🎉یا مثلا ازدواجی شبیه به #شهید_مدق
🎀که همسرش گفت نمیخواهم #مهریه ام بیشتر از یک جلد قرآن📖 و شاخه نبات🌹 باشد...او هم میتوانست هزار جور بهانه بیاورد و بگوید مهریه #پشتوانه است و حق زن است👌 و ...
🎉یا دلم برای ازدواجی به سبک #شهید_کلاهدوز تنگ شده...
🎀که خرید عقد همسرش یک #حلقه💍 و یک جفت کیف👜 و کفش بود و مراسم عقدش را خیلی ساده با #سی_چهل نفر مهمون👥 برگزار کرد...
🎉یا شهید #محمد_ابراهیم_همت
🎀که زندگیشان را در اتاق کوچکی روی #پشت_بام شروع کردند! دریغ از یک چراغ خوراک پزی🍲 در #اوایل_زندگی...
🎉یا شهید مهدی_باکری
🎀که اهل #سادگی و از تجملات بیزار؛
که زندگی را در دو اتاق خانه ی پدری🏡 شروع کردند! همراه با وسایل ضروری زندگی که آن قدر #کم بود در یک پیکان🚘 استیشن جا می شد...
🎈آن روز ها مراسم را #ساده میگرفتند در #انتخاب_همسر به تقوا و دیانت توجه میکردند👌 نه پول و ظواهر😊
⇜خدایی #عمل میکردند
⇜و علوی زندگی میکردند...
🎈این روزها سخت درگیر تجملات و #ظواهر شدیم😔 و معترض هم هستیم که چرا اینقدر #طلاق و بدبختی زیاد است...
🎈ما بجای #توجه به👈 "شعائر" الهی
به👈 "ظواهر" دنیوی توجه مکنیم....
🎈به راستے که همه ی ما میدانیم راه #اهل_بیت و #شهدا چیست. و وای به حال ما که #میدانیم و اینگونه عمل می کنیم😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh