#اطلاع_رسانی_گردد..
دومین سالگرد مدافع حرم
#شهید_سجاد_زبرجدی❤️
پنجشنبه 97/7/5 ساعت 3 تا 5
مکان:
تهران،بهشت زهرا
قطعه50 ردیف117 شماره 14
👈وعده شهید سجاد زبرجدی به #زائران مزارش👇👇
«سجاد زبرجدی»، شهید مدافع حرم در قسمتی از #وصیتنامهاش آورده است:
اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید، بیایید سر مزارم؛ به لطف خداوند #حاضر هستم.
#همه_می_آییم
#همه_رسانه_باشیم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
صبح #لبخند شماست و آفتاب ازڪرانہ لبانتان هـر روز #طلوع مے ڪند بخند ڪہ مشرق نگاهـتان دل مغربے ام
👈 مزار این شهید همیشه شلوغ است!
🌱مزار سجاد خیلی #شلوغ میشود،
اوائل این موضوع برای خود ما هم عجیب بود،
میرفتیم و میدیدیم یکی از شیراز به #عشق سجاد بلند شده آمده تهران، یکی در گرگان #خواب سجاد را دیده و آمده بهشت زهرا، یکی در قم، یکی در اصفهان و ...
اولش نمی دانستیم #حکمتش چیست
بعد دیدیم حکمت این شلوغی، برمی گردد به #وصیت_نامه سجاد که خطاب به مردم گفته:
« اگر درد دلی دارید یا خواستید مشورتی بگیرید بیایید سر #مزار من . به لطف خداوند من همیشه #حاضر هستم. »
شاید باورتان نشود اما ما هر وقت سر مزار سجاد میرویم میبینیم مزار پر از دسته #گل است و اصلا احتیاجی نیست ما با خودمان گل ببریم. »
#شهید_سجاد_زبرجدی 🌷
#راوی_خواهر_شهید
شهادت ۱۳۹۵ حلب سوریه
مزار مطهر👈 قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران
#شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
زندگــے ... از #شہادت آغاز میشود آنانڪہ یڪ عمر #مرده_اند ، 💥یڪ لحظہ هم شهید #نخواهندشد❌ #رزقک_شه
9⃣7⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🗓تولد: 9 #تیر 1364 / تهران
📋مسئولیت: فرمانده تیپ سیدالشهدا (ع)
🌷شهادت: 16 #آبان 1394 / حلب
🔰شهید محمدحسین #محمدخانی، متولد نهم تیرماه 1364 دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه آزاد🏢 واحد یزد، از فعالان #بسیج دانشجویی و از فعالان ستاد تدفین #شهدای_گمنام🌷 این دانشگاه بود
🔰حضور وی در #سوریه با عنوان مربی آموزشی شروع شد، 💥اما چنان در بین نیروها درخشید که مورد توجه #فرماندهان ارشد نظامی واقع شد👌 و بعد از مدتی به عنوان فرمانده تیپ هجومی #سیدالشهدا(ع) منصوب شد.
🔰محمدحسین را در سوریه به نام مستعار « #حاج_عمار» میشناختند. حاج قاسم سلیمانی نگاه ویژهای به محمدحسین داشت☺️ و در یکی از دیدارهایش گفته بود: عمار برای من مثل « #همت» بود. شجاعت💪 و دلاوری محمدخانی باعث شده بود که همواره او را در #خط_مقدم ببینند.
🔰دل بیباک و سر نترس❤️ محمدحسین در بین نیروهایش مشهور بود. تا جایی که می توانست از خواب و #استراحتش میگذاشت که ♨️حتما خودش در خط حضور داشته باشد. فرمانده بارها بهش میگفت: «شما وقتی فرمانده هستی، #حق_نداری بری خطِ اول و بجنگی. اگه اتفاقی برای شما بیفته، شیرازهٔ کار از هم می پاشه💥 »
🔰اما قبول نمی کرد❌ میخواست حتماً کنار نیروهایش وسط معرکه #حاضر باشد. خیلی راحت می توانست بیاید عقب خط بنشیند، بی سیم📞 دستش بگیرد و با بیسیم نیروها را کنترل و مدیریت کند؛ ولی این کار را نمی کرد.
🔰 #اسلحه به دست میگرفت و می رفت خطِ اول جبهه. در عین فرماندهی و هوش نظامی💬همیشه در میانه میدان بود. تا اینکه نیمه #آبان سال 94، آرزوی دیرینهاش تحقق یافت و در حومه شهر #حلب به خون سرخ❣ خویش آغشته گشت و خود را به قافله #شهدا رسانید🕊
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#فقط_خدا♥️ 💠صدای گلوله از پشت تلفن می امد .گفت شنیدم در تهران برف سنگین باریده اهوها اینطور مواقع
♨️ خاطره یک شاعر:
🌸اردیبهشت سال ۹۵ در #مراسم یادواره #شهدا، آقای سلیمانی را دیدم. گفتم: سردار! اون متن «یاران همه رفتند، #افسوس که جا مانده منم» که توی فلان مصاحبهات خوانده بودی رو از کجا آورده بودی⁉️
🍃(یک مصاحبه قدیمی از #ایشان دیده بودم که در آن کلمات شعرگونهای را خوانده بودند با این #مضمون):
یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم
#حسرتا این گل 🥀خارا، همه جا رانده
🌸منم پیر ره آمد و # رفتن آموخت
آنکه نا رفته و جا مانده منم
خندید 😃و گفت: چطور❓
فاتحانه گفتم: چون نه #وزن داره، نه ردیف و نه قافیه!
حالا نوبت او بود که پاتک بزند. دست گذاشت روی شانهام 🌟و گفت: شعر اصلی ما در میدان جنگ است!
⇜وزن ما روی #سینه ی دشمن!
⇜ردیف ما صف بچههای رزمنده!
⇜قافیه ما فریاد #اللهاکبر است!
🍃بعد رو کرد و با #بقیه گپ زد و من مبهوت از این #حاضر جوابی او بودم که پاتک توی پاتک زد و ناگهان رو کرد به من و گفت: خدا کنه #شهید بشم و تو برام #شعر با وزن و قافیه بگی!
#حاج_قاسم_سلیمانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
❣️ #سلام_امام_زمانم❣️
او#حاضر و ما منتظران😔 پنهانیم
هرچند که از#غیبت خود میخوانیم🗣
با این همه ای روشنی جاویدان❤️
تا فجر#فرج منتظرت می مانیم👌
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹تعجیل در فرج #سه صلوات🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh