eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
.... 🔻داستان شدن یک بانوی زرتشتی ⃣1⃣ حاج بابا وقتی شنید به شدت ناراحت شد😕😳 توی پرانتز بگم که من با حاج بابا توی این دوماه در بودم، نظرات و سوالاتم رو میگفتم، حاج بابا هم هرجا لازم میدید جواب میداد یا میداد. گفتم: "اخه چراحاجی مگه چیکارکردم"؟؟؟.....😰 گفت: "باباجان رفتی تودل بحث .....😐 این مساله حداقل یک سال طول میکشه تا برات جا بیفته"...... حاجی یه نکته گفت که: "برای فهمیدن به زمان نیازه..... ☝️ اگر روخوب بفهمی اولین اتفاقی که میفته اینه که زمانت رو خوب میشناسی.....🙂 میفهمی که چه بکنی که مثل نشی و از جنگ نرسی به قتل امام در ......😟😰 این که خوب ولایتو بفهمی هم نیاز به داره......... توسپاه حسین بن الحسن هم بود.... بن عبدالله مشرقی هم بود....☝️ باید ولایتو بفهمی.... فرقی هست بین 👈 بودن و 👈 بودن و 👈 بودن..... گفتم: "حاجی من فکر میکنم نیازی نیس !!!😢 گفت: چرا؟ گفتم: "خب فکرمیکنم برتری داشته باشه ها"....😌 خیلی چالش برانگیز پرسید: "اگراشتباه بکنی چی"؟؟؟؟....😰😨😱😱 راستش از حرف حاجی بشدت ترسیدم 😱و دلم لرزید ولی خب ته دلم،گرم بود به اون حرفایی که با منطق گفته شده بود.....🙃 اگر که اشتباه میکردم چرا باید برای شدنم ازحاجی تبعیت میکردم؟؟ اینم یه جور دیگه!!!! نیس؟؟؟😉🙃 گفتم: "حاجی من دلیل دارما... گفت: "وقتی برگشتی بگو! ولی بدون داری اشتباه میکنی"....😐 خداحافظی کردم و برای اولین بارتوی عمرم کردم......😇 رفتم تو ... نزدیک نمازصبح بود..... گفتم: " رضا من فرق میکنم با همه زایرات...... من نمیتونم و تشخیص بدم ولی میدونم مابقی راه ..... رضا ! ببین اگر همه حرف ولی برتر یعنی و گوش میدادن این همه اختلاف و مشکل نداشتیم اگر همه رو قبول میکردن اگر غدیر رو فراموش نمیکردن، خدا مجبور نمیشد برای نشون دادن عظمت اسلام رو پیش بیاره..... رضا هرجا بحث گمراهی و ضلالت امت اسلامی پیش اومده توی هر ماجرایی تو تاریخ اسلام بخاطر این بوده که از اصل دور شده.... کمکم کن رضا....!!!😭 راه نشونم بده... ای پناهم بده.... .... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#سہ_بـرادر سه #برادر با هم هماهنگ بودند داخل خونه بیرون از خونه با هم سر کار میرفتند، بعد هم تظاهرات و فعالیت ها سیاسی آخر هم جبهه و #شـهــــادت... #ابراهیم شهید شد #عبدالله مفقود الاثر شد #حبیب رو هم پس از نه سال تکه اے از استخونهاشو به همراه پلاک براے خانواده اش آوردند #برادران_شهید_جعفرزاده🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
7⃣7⃣4⃣ 🌷 🔹بعد از ازدواجش عبدالله رئیس جمهور شد(دکتر احمدی نژاد) و آموزش ها و ماموریت هایش فشرده♻️. هر چه یاد می گرفت به هم یاد می داد😊. 🔸بار اولی که را آورد خانه🏠، صدایم کرد که بیا بشین. ریز و درشت و زیر و زبرش را مثل ماهر 👌نشانم داد، نحوه دست گرفتن، ماشه کشی و ... 🔹 را هم از عبدالله یادگرفتم. به همین ها اکتفا نکرد❌. جمعه ها با چند تا از دوستانش می رفتیم خارج از شهر و می کردیم، همه فنون و حفاظت، حتی راپل و چتربازی. 🔸از انصار نامه زده بودند که اگر نیایید درجه هایتان🎖 را بگیرید می شوید. یک سری کارهای قانونی داشت. نامه📩 را دید ولی باز هم نرفت🚫. تا اینکه بعد از رفتم دنبال کارهای ترفیع درجه اش. با شهادتش شد . 🔹نمی دانم عبدالله رفیقم بود یا ، یا رفیقی که از برادر نزدیکتر است. فقط این را می دانم که توی این دنیــ🌍ـای به این بزرگی هیچ کس برای من نمی شود😔. راوی:برادر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💎هر چه بهش گفتیم و گفتند فایده ای نداشت. آمده بود باید فرمانده گردان بشود،ولی زیر بار نرفت که نرفت. 💎روز بعد، زود رفته بود مقر تیپ.به فرمانده گفته بود:چیزی رو که ازم خواستین می کنم. 💎از همان روز شد گردان عبدالله.با خودم می گفتم:نه با این که اون همه داشت توی قبول کردن فرماندهی،نه به این که خودش پاشده اومده پیش فرمانده . 💎بعدها،با که کردم،علتش رو برایم گفت : 🔴شب قبلش امام زمان (سلام الله علیه) را دیده بود؛ حضرت بهش کرده بودن 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔸زمان #ارتقاء درجه اش رسیده بود. آن روزها داشت آماده می شد دوباره برگردد #سوریه. هم قطارهایش قبل تر رفته بودند دنبال کارهای اداری #ترفیع و بیشترشان هم درجه ی جدید🏅 روی دوششان نشسته بود. 🔹مدام هم به #حامد می گفتند :«بیا برو دنبال درجه ات. خودت پی کارت رو نگیری، کسی نمیاره #درجه بچسبونه روی دوشت❌» 🔸حامد این ها را می شنید👂 و لبخند می زد☺️ یک بار هم که یکی از #رفقای صمیمی اش💞 پاپی اش شد که «چرا نمی ری سراغ کارای درجه ات⁉️» 🔹گفت: «عجله نکن #عبدالله! درجه دادن و درجه گرفتن بازی دنیاستـ🌎 اصلش اونه که درجه رو #خدا به آدم بده! خدا بخواد می بینی که درجه ام رو توی #سوریه از دست خودش می گیرم😊» #شهید_حامد_جوانی #شهیدِابوالفضلی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰پنج پسر داشتم، اما چیز دیگری بود. ♦️یک روز آمد دو زانو نشست روبه رویم. زل زد تو چشم هایم. دلم را لرزاند. گفت: مامان من تو نمیخوای خمس رو بدی⁉️ ✳️گفتم: مادر نرو🚷 سوریه. عبدالله گفت: خودت یادم دادی مامان همان وقت ها که چادرت رو می کشدی سرت و دست ما پنج تا رو می گرفتی و میکشوندی تو و مسجد🕌 ♦️در روضه ضجه می زدی😭 و می گفتی: کاش بودیم یاری ات می کردیم، یادته؟؟ بلند بلند داد می زدی که من و بچه هام فدات بشیم. ✳️بفرما الان شده. گفتم: پسرم من هیچ؛ با این دخترهای بابایی چه کنم؟! گفت: مادر با این حرفها دلم رو نلرزون💓 مگه هیچ کدام از اونایی که زمان جنگ رفتن زن و بچه نداشتن. آنقدر گفت و گفت تا ام کرد. ✍🏻راوی: مادر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸🥀 🍀●نذر کردم که اگرخداچند پسر سالم به من عنایت فرماید آنهارا تربیت کنم تا امام زمان علیه السلام شوند. وحسین آقا وقتی درسش تمام شد به خدمت سربازی در رفت وبعداز اتمام سربازی به سپاه رفت و گفت: مامان چون توخیلی دوس داری من سربازامام زمان السلام باشم میروم آنجاخدمت کنم . 🍂 🌼اولین بار که سپاه پوشید و دیدمش انگار بهترین روز عمر من بود. خودش سفید و زیبایی 😍داشت و انگار در این لباس سبز 💚می‌درخشید.»✨ 🌸🥀 🍀●حسین آقا بزرگ‌شده امام حسین علیه السلام بود وچای ریز آقا بود. و من تو 😭های علی اصغرسلام الله علیه به فرزندانم بودم. و حسین هم همانطور که خودش راهشو انتخاب کرد فدای راه ابا علیه السلام شد.✨ ✍راوی‌: مادرشهید 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🍃عبدالله بود، عبدالله بودنش را به روشنی روز برای همگان به تصویر کشاند... 🍃نامش بهنام، مجاهد و انقلابی. ۱۷ سال بیشتر از چراغ عمرش نگذشته بود اما بسیار فهیم و مردانه می زیست. سبک بالی پیشه، که دنیا با همه ی بزرگی و طنازی اش توان جذب او را نداشت... 🍃از تو سخن میگویم، ای شقایق ، شما مرد بودی که را با مغز استخوان دیده بودی ، هوای دنیا برای شما نبود. 🍃مادر می گوید قبل از شهادت از دوستانت خواسته بودی که اگر من شدم به ام بگویید اسم مرا برروی سنگ قبرم «عبدالله» بنویسند. حقیقتا که بودی و جز این سزاورت نبود. عبدی که خدا قلبش را برای امتحان کرد و او چون راه بلدی که خط مسیر را خوب میدانست مسیر مقصد را پیمود... 🍃آری، مرد آسمانی قصه ی ما بال نداشت اما دلی به وسعت خود آسمان داشت ، تنها به ندای دلش لبیک گفت و پرستو وار پر کشید🕊 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ اسفند ۱٣۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱٣۶٢ 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : منطقه پنجوین 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
رو دوشم می پوشم از راه اومد با و آه یا ع 😭😭😭 🏴 قسمتم کن بیام کربلا🏴 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سہ برادر با هم هماهنگ بودند داخل خونه بیرون از خونہ با هم سر کار مے رفتند، بعد هم تظاهرات و فعالیت های سیاسے، آخر هم جبهہ و ... شهید شد مفقود الاثر شد رو هم پس از نہ سال تڪہ ای از استخونهاشو بہ همراه پلاڪ برای خانواده اش آوردند... 🌷 شادی روح مطهر جمیع شهدا صلوات🌹 🌷@ShahadatNameOshagh