eitaa logo
شهید صیاد شیرازی
131 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
9 فایل
👈به ڪانال#شهید_صیاد_شیرازی خوش آمدید @Shahidsayaad @esmaili422
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان به نیابت از شهیدان؛ @shahidsayaad
شهید صیاد شیرازی
دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان به نیابت از شهیدان؛ #حمیدرضا_الداغی #علی_خلیلی @shahidsayaad
زندگی نامه ؛   از بود که یگانه ی هستی بخش ، در بیمارستان میزراکوچک خان به طفلی سالم و زیبا اعطا کرد و اولین فرزند این خانواده قدم در عرصه وجود گذاشت. پدر و مادر این کودک ، به یمن وجود نازنین ، (ع) ، نام زیبای را بر این طفل نورسیده نهادند و در شناسنامه ی او حک شد : " ".   آن روزها منزل پدر علی در منطقه تسلیحات بود و روزهای اول زندگی در خانه ای در ۱۵ متری تسلیحات ، پشت باشگاه دیهیم سپری شد. روزها به سرعت گذشت و پیش روی پدر و مادر جان می‏گرفت و پای می‏گرفت و ۷روزه و ۷ ماهه و ۷سال شد. اول مهر سال ۷۸ بود که علی کیف بر دوش و دست در دست مادر راهی دبستان در خیابان مرجان نارمک شد. ۵سال در این مدرسه درس خواند و مثل تمام بچه های هم سن و سالش بزرگ و بزگتر شد. بعد از اتمام دوره دبستان وارد مدرسه راهنمایی (ره) در منطقه۸ تهران شد. ذهن خوبی داشت و درسش هم خوب بود ، یعنی جزو بهترین ها. در همان دوره راهنمایی ، سال ۸۳ بود که همراه چند تن از دوستان هم مدرسه ای وارد (س) چهارراه تلفنخانه نارمک شدند و اسمشان شد " " . نخستین تجربیات انجام کارهای دینی و مذهبی و شرکت در محافل فرهنگی را پای منبر حاج محمد اکرمی و در جمع دوستان هم مسجدی شان تجربه کردند. شرکت در نمازهای جماعت ، جلسات قرآن، هیئات مذهبی ، برنامه های تابستانه مسجد ، اعتکاف ، جلسات درس اخلاق و شرح کتاب چهل حدیث امام خمینی (ره) ، شرکت در فعالیت های پایگاه بسیج شهید حکمت پناه همان مسجد و اردوهای فرهنگی مختلف از رویدادهای آن روزهای و دوستانش بود. بعد از اتمام دوره راهنمایی ، وارد دبیرستان نمونه دولتی دانشمند در منطقه نارمک شد که این مدرسه بیش از تقدیم و و کرده بود. در همان سالها ، یک محرم نذر کرده بود فقط در آشپزخانه (س) دبیرستان خدمت کند و تا کارهای آشپزخانه تمام نشده سراغ عزاداری نرود و مردانه هم پای قولش ایستاد. در سال اول یا دوم دبیرستان بود که تصمیم قاطع به ادامه تحصیل در حوزه علمیه گرفت اما وقتی با مخالفت خانواده روبرو شد ، برای دلخوشی مادرش ، دوره دبیرستان را با نمرات عالی طی کرد و دیپلمش را هم با نمره بالا گرفت. @shahidsayaad
شهید صیاد شیرازی
زندگی نامه #طلبه_بسیجی_شهید ؛ #کربلایی_علی_خلیلی  #نهمین_روز از #آبان_ماه_سال_۷۱_هجری_شمسی بود که ی
پس از اتمام دوره دبیرستان وارد (ره) شد. بسیار تکلیف مدار بود و در همه حال سعی می‏کرد ببیند چه کاری درست و بجاست که انجام بدهد. حتی حوزه رفتنش هم از روی احساس تکلیف بود... همزمان با خواندن در (ع) نارمک نیز مشغول به انجام فعالیت های فرهنگی و مذهبی شد و با استفاده از تجربیات گذشته و با ضمیر آماده ای که داشت روز به روز موفق تر و موثر تر واقع می‏شد. کم کم مسئولیت های سنگین را در این کانون بر عهده گرفت و برنامه ریز و مدیر بسیاری از فعالیت های این مجموعه شد. شنیده بود که فرمودند من از جوانان 3 چیز میخواهم: ، ، . لذا به گواه اساتید و همدرس ها و هم بحث هایش از طلبه های درس خوان و موفق بود و کار فرهنگی مانع از درس خواندنش نشده بود ، البته علی از بهره هوشی بالایی هم برخوردار بود. ‌ تهذیب نفس هم که کار هر روزش بود! در کنار تفریحاتی همچون فوتبال و شنا و... ، از ورزش های حرفه ای ، جودو را انتخاب کرده بود. دوستانش می گفتند چنان منظم بود که در تمام لیست های حضور غیاب کلاس های حوزه و کلاس جودو جلوی اسم علی خلیلی پر از تیک بود و کمترین غیبت ها را داشت. شدیداً به کار فرهنگی اعتقاد و علاقه داشت. به تربیت و هدایت بچه ها هم حریص بود و خیلی برایشان وقت می‏گذاشت تا جایی که وقتی یکی از بچه ها می خواست وارد حوزه بشود، علی هم پول ثبت نام اینترنتی اش را داده بود، هم تک تک حوزه های تهران را گشته بود تا یک حوزه ای که لیست ثبت نامش پر نشده باشد برایش پیدا کند و بالاخره پیدا کرد. که هیئت شان طول کشیده بود ، رفته بود 2 نفر از همین بچه ها را به خانه هایشان برساند که آن اتفاق افتاد. چون مسیر دور بود راضی نشده بود که بچه ها خودشان تا خاک سفید بروند. موتور یکی از هم هیئتی ها را گرفته بود و رفته بودند سمت تهرانپارس. سر (س) که رسیده بودند ، ناگهان متوجه شده بود که را به زور سوار ماشین می کنند و هم درخواست کمک می کردند. که یکی از همان 2 شاگرد همراهش بود اینطور می‏گفت که : { وقتی با این صحنه مواجه شد، موتور را زد کنار ، پیاده شد و فقط یک تذکر داد. به خودم که آمدم دیدم با چک و لگد من و دوستم رو هم دارند می‌زنند. سرم را که برگرداندم واقعاً باورم نمی‌شد. دو تا دستش را گذاشته بود روی و بود که فواره می‌زد. چند ثانیه نشده بود که دیگر بی حال شد و با یک یا (ع) روی زمین افتاد...} از جاری بود ، یکی دو نفری هم جمع شده بودند ، یکی از بچه ها داد میزد کمک کنید ، یکی از مردم به پلیس زنگ می‏زد ، یکی تلفن اورژانس رو می‏گرفت... توی این شلوغی ها (شاگرد دوم) سوار موتور شده بود و رفته بود دنبال و شماره شان را برداشته بود. بودند در مقابل !. که خودش هم از ناحیه آسیب دیده بود روی کاپوت ماشین ها می افتاد و التماس می کرد. 4 ماشین بدون توجه رد شدند و پنجمین ماشین که یک پراید بود ایستاد. درب عقب ماشین را باز کرده بودند و را به هر زحمتی که بود سوار ماشین کردند و فرستادند بیمارستان فلکه سوم تهرانپارس. بیمارستان گفته بود ما متخصص عروق نداریم و شب تعطیلی کاری از دست ما بر نمیاد. فقط توانسته بودند چند واحد خون تزریق کنند و به که حالا دیگر جلوی بیمارستان دست به دعا بودند ، بگویند که بگردید یک بیمارستان مجهز پیدا کنید که اگر دیر بجنبید از بین خواهد رفت. حالا دیگر هم از راه رسید ه بود و به و شاهد و بود. هم کم نگذاشتند و در طول چند ساعت به مراجعه حضوری و تلفنی داشتند و هیچ بیمارستانی به علت وخامت حال و بریدگی را پذیرش نمی کرد ، به دلایل مختلف از پاسخگویی سر باز زده بودند. بین این همه بیمارستان فقط به شرط پرداخت پول نقد پذیرش را انجام داده بود و به سرعت این پول را جور کرده بودند. از به منتقل شد. @shahidsayaad
و ، ، ، ، و به شدت آسیب دیده بود و از بدن خارج شده بود! و نرسیدن و به ، شد عامل ! در این شرایط یک بود. چند وقتی در بود و هیچ عکس العملی نشان نمی‏داد. هر روز بیمارستان عرفان شاهد جمعیت زیادی از بود که پشت بخش مراقبت های ویژه بیمارستان تجمع می کردند بلکه از خبری بشود. از هم خیلی ها به سر زدند ، بعضی برای ، بعضی برای ، بعضی ها هم برای ... در بین این همه " " ، فقط وزیر محترم بهداشت دولت وقت ، که خودش هم دیده بود و البته تقصیر بیمارستان ها در عدم پذیرش را پذیرفته بود ، را حساب کرد و و را به هماهنگ کرد و البته بعدها هم رئیس سازمان بسیج ، بحث وکیل و دادگاه را پیگیری کرد. همچنان همه دست به بودند. یکی از رفته بود پابوس (ع) و که توی دستش بود را به نیت به ، (ع) کرده بود و به که هر روز و هر شب در بیمارستان می ماند داده بود. را که در کرده بودند اولین و را نشان داده بود و با گلویی بغض گرفته از اتاقICU  خارج شد و هم شد : " شفا گرفته ‎ی (ع)." از آن روز  ، روز به روز حال بهتر می شد و آهسته آهسته به هوش آمد و یک هفته بعد اولین سخن از دهان بیرون آمد و به مادرش گفت " " یعنی بالاخره تونستم حرف بزنم. و بعد چندین عمل و بستری و مراقبت و مرخص شدن از بیمارستان و شروع دوره گفتار درمانی و فیزیوتراپی و ... دوباره جلوی چشمان مادرش جان می گرفت و درست مثل همان سال های روی پایش ایستاد و یواش یواش راه رفت و خندید و گفت و رفت و آمد... مثل شیر پای ایستاد و مردانه جنگید تا دوباره پسرش را بدست بیاورد. رو به بهبودی بود. هرچند که عوارض دست از سر بر نمی داشت. سمت راست بدن ضعیف بود و دست راستش جان نداشت ، صدایش ضعیف بود و قدرت بلع غذا نداشت و به خاطر وجود سیستم حنجره مصنوعی در گلویش به خوبی نمی توانست حرف بزند ، حافظه اش ضعیف شده بود و درسش آسیب جدی دیده بود. چند وقتی از طریق لوله گاواژ غذا را مستقیم به شکم علی تزریق می‏کردند. غده تیروئیدش هم دچار مشکل شده بود. با همه این اوصاف دست از کارهای گذشته اش نکشید و دوباره از فعالیت های فرهنگی اش سر درآورد. دوباره هیئت و شاگرد و اردو و فوتسال و استخر و ... جودو را هم با همان وضع بدنی دوباره از نو شروع کرده بود. اتفاقاً خیلی هم پیگیر کارهای بچه ها بود و کمبود توانمندی جسمی بر روی جدیتش در کار ها اثری نداشت. مسیری که را از پیش آغاز شده بود و تربیت شده ی همان مکتب بود. مسجد و هیئت و طلبگی و تربیت بچه ها و کارهای فرهنگی اش همه از همان حادثه عظیم عاشورا نشئت می گرفت. وگرنه شاهرگ دادن برای بی دین و بی خدا و بی (ع) ، آنقدرها هم آسان نیست. @shahidsayaad
شهید صیاد شیرازی
#شریان_های_اصلی و #شاهرگ ، #عصب_ها ، #تارهای_صوتی ، #حنجره ، #سیستم_بلع و #لاله_گوش به شدت آسیب دیده
هم پس از گذشت حدود 8 ماه از حادثه! در شعبه 1033 مجتمع قضایی شهید قدوسی برگزار شد و قاضی دادگاه متهم ردیف اول پرونده را به سه سال حبس و پرداخت 35 میلیون تومان دیه محکوم کرد. البته این حکم مورد اعتراض طلبه ناهی از منکر و خانواده اش قرار گرفت ولی نهایتاً به همراه پدرش برای رضایت به دادگاه مراجعه کرده و رضایت خود را از پرونده شکایت اعلام کرد. شاید گفتنش خالی از لطف نباشد که بگوییم ، واقعاً 3 سال زندان و 35 میلیون تومان دیه برای کسی که چاقو دست گرفته و به عمد شاهرگ یک نفر را در ملاء عام و به قصد کشتن ، بریده و بعد هم پا به فرار گذاشته ، کافیست؟ یعنی با این حکمی که آقای قاضی زحمت آن را کشید فرد ضارب یا همنوعانش متنبه شده و حکم جاری شده بازدارنده بوده است؟ بگذریم... از وقتی که حال عمومی اش بهتر شده بود ، درسش را هم شروع کرده بود ، بعد از یک سال و اندی از مدرسه امام خمینی (ره) به حوزه علمیه امام محمد باقر (ع) رفت. در اردوی مشهدی که قبل از ضربت خوردن رفته بودند به بچه گفته بود دعا کنید کربلای ما هم جور شود. بعد از ضربت خوردن در طی این 2 سال (ع) هم نگاه ویژه ای به علی کرده بود و 5 مرتبه به مشرف شد و پاسپورت فقط مهر کربلا خورده بود و بس! آخرین بار هم همین اربعین سال 92 بود. خاطرات نقل شده از کربلا هم بسیار دارد که بماند... بعد از آخرین سفر کربلا ، در 21 دی ماه 1392 بود که با دل درد شدید راهی بیمارستان الغدیر شد و یکی دو روزی در آن بیمارستان بستری شد و سپس مجدداً به بیمارستان عرفان که در آنجا پرونده پزشکی داشت منتقل شد. هزینه های درمان این دوره نیز بسیار کمرشکن بود و دولت جدید هم تعهدی نسبت به موضوع تقبل نکرد و حساب و کتاب هزینه های درمان در دولت قبل را سلیقه و خواست وزیر قبلی عنوان کرد. از آن بعضی هایی هم که 2 سال پیش با عکس یادگاری می‏گرفتند دیگر خبری نبود. به هر حال با تشخیص پزشک ، مرخص شد و به خانه برگشت. خانه ای در افسریه. به شدت به (س) و (ع) حساس بود و تا نامی از می‏شنید، اشک از چشمانش جاری می شد. این آخری ها چله گرفته بود ، . بعد از روضه با اینکه حالش خیلی بد بود به سختی روی پاهاش می ایستاد. اصرار داشت باید چایی روضه را خودم بریزم. دستمال اشک هم که بین دوستانش شهرت داشت. یکی از هم حوزه ای هایش می گفت : دو روز بود معده‌ش درد شدیدی گرفته بود ... یه روز دیدم داخل حجره نشسته و دارد گریه می کند گفتم علی چیزی شده؟ درد معده اذیتت کرده؟ گفت دو سه روزی میشه که دل درد گرفتم، ولی گریه‌ام برای این نیست. دارم برای (علیه السلام) گریه می کنم. قربون آقا برم که روی خاک افتاده بود به خودش می‌پیچید. علاقه ی خیلی شدیدی به داشت ، عکس های بیمارستان و خانه ی را که ببینید همیشه یا بالای سرش یا کنارش بود. این اواخر در بیمارستان یک عکس تخته شاسی کوچک از را گذاشته بود بر روی جایی که معمولاً بیمارها غذایشان را می‏خورند ، که عکس دائما جلوی چشمانش باشد. نزدیک عید نوروز بود که به گفتند از تماس گرفته اند و جویای احوالت شده اند. گفته اند شاید بعد از سفر مشهد که به تهران برگشتند بتوانیم ببریمت پیش شان. دیگر سر از پا نمی شناخت و با لبخند می گفت اگر آقا را از نزدیک ببینم شوکه می‏شوم! کلی توی فکر بود که اگر آقا را ببینم چه کار کنم؟ چه بگویم؟ به هم گفته بود که مبادا نامه ای ، دست خطی ، چیزی برای آقا بنویسید و از مشکلات من برایشان بگویید ، یعنی نمی خواست خدای نکرده ، به خاطر معضلات و آلام ، لحظه ای ناراحت شوند. معتقد بود آقا خیلی است و ما باید از بار مشکلات شان کم کنیم نه اینکه... @shahidsayaad
شهید صیاد شیرازی
دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان به نیابت از شهیدان؛ #حمیدرضا_الداغی #علی_خلیلی @shahidsayaad
( - ) مشهور به ؛ و اهل که در دفاع از که مورد تعدی تعدادی از قرار گرفته بود، به رسید. ، موجی از احساسات را در برانگیخت و بازتاب رسانه‌ای گسترده‌ای یافت. ، در در متولد شد. وی مدرک کارشناسی معماری داشت و در حوزه طراحی و نقشه‌کشی ساختمان در سبزوار کار می کرد. بود و از وی یک فرزند به یادگار مانده است. در مسیر بازگرداندن از کلاس، حوالی مزاحمت چند برای یک را مشاهده می نماید؛ طبق گفته دختری که توسط اراذل و اوباش مورد آزار قرار گرفته بود اوباش مذکور قصد داشتند وی را به زور با خودشان ببرند و حتی یک چاقو به دست وی نیز می زنند که در همین حین با هدف حمایت از دختر مذکور وارد درگیری با اراذل و اوباش می شود. بلافاصله پس از ورود به درگیری، اشرار ضربات متعدد به وی می زنند که همین امر موجب و وی و او پیش از رسیدن به می شود. تمامی مراحل و توسط دوربین های مداربسته ضبط و به صورت گسترده در فضای مجازی پخش شد و موجب جریحه دار شدن و گردید. پرونده بلافاصله پس از ، شهر ، در کمتر از ١٠ ساعت وی دستگیر نمود. طبق گفته غلامعلی صادقی، رئیس کل دادگستری خراسان رضوی، این پرونده چهار متهم دارد که همگی آنها بعد از دستگیری تفهیم اتهام شدند. تا کنون برای یک متهم قرار بازداشت موقت، برای متهم دیگر به علت سن زیر ۱۸ سال قرار نگهداری در کانون اصلاح و تربیت و برای ۲ متهم دیگر قرار قانونی متناسب صادر شده است. یکی از متهمان این پرونده که در حال حاضر زیر ۱۸ سال سن دارد در دوازدهم آذرماه سال ١۴٠٠ در یک نزاع دسته جمعی که منجر به قتل یک نفر شده است شرکت داشته است. وی هم اکنون دستگیر و به‌عنوان یکی از متهمان پرونده با قرار بازداشت موقت در کانون اصلاح و تربیت نگهداری می شود. طبق گفته رئیس دادگستری خراسان رضوی این پرونده در حال رسیدگی است و به دلیل برخی پیچیدگی‌ها از جمله ضرورت شناسایی متهمان اصلی قتل، هنوز منجر به صدور رای نشده است. @shahidsayaad
⭕️ تصاویر شهدای روز گذشته حمله رژیم صهیونیستی به بخش کنسولگری سفارت ایران در یک قاب شهادت؛ دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ @shahidsayaad
شهید صیاد شیرازی
⭕️ تصاویر شهدای روز گذشته حمله رژیم صهیونیستی به بخش کنسولگری سفارت ایران در یک قاب شهادت؛ دوشنبه ۱
روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیه‌ای از شهادت سرداران محمدرضا زاهدی و محمد هادی حاج رحیمی و پنج تن از همراهان در جنایت تروریستی رژیم صهیونیستی در حمله موشکی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق خبر داد. 🔹متن این بیانیه به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ (آل عمران۱۶۹) با آرزوی قبولی طاعات و عبادات و تسلیت سالروز شهادت مولی الموحدین امام علی علیه السلام به آگاهی ملت شریف و قهرمان ایران می‌رساند: در پی شکست‌ های ترمیم ناپذیر رژیم گرگ‌صفت صهیونیستی برابر مقاومت فلسطین و ایستادگی مردم غزه و سرشکستگی مقابل اراده پولادین رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی منطقه، ساعاتی قبل هواپیماهای این رژیم جعلی در جنایتی جدید ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق را مورد هدف حمله موشکی قرار داد که بر اثر این جنایت سرداران رشید مدافع حرم سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی و سرتیپ پاسدار محمدهادی حاج رحیمی از فرماندهان، پیشکسوتان و جانبازان سرافراز دفاع مقدس و مستشاران نظامی ارشد ایران در سوریه و ۵ تن از افسران همراه آنان به شرح زیر به فیض شهادت نائل آمدند: ▫️۱- شهید حسین امان اللهی ▫️۲- شهید سید مهدی جلالتی ▫️۳- شهید محسن صداقت ▫️۴- شهید علی آقا بابایی ▫️۵- شهیدسید علی صالحی روزبهانی با محکومیت شدید این جنایت و تبریک و تسلیت شهادت شهدای گرانقدر به محضر مقام معظم رهبری و فرماندهی معظم کل قوا حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی) خانواده های معظم و همرزمان آنان و آحاد ملت شریف و قدرشناس ایران اسلامی؛ برنامه‌ های انتقال، تشییع و خاکسپاری پیکر مطهر شهدا متعاقباً اطلاع رسانی خواهد شد. @shahidsayaad
🔸انصارالله یمن حمله رژیم‌صهیونیستی به کنسولگری ایران در سوریه را محکوم کرد @shahidsayaad
آخرین مراسم امشب از ساعت ۲۳ مسجد سیدالشهداء(ع) _ میدان انقلاب هیئت قمرالعشیره @shahidsayaad
✅ به‌یاد مولای محرومان، در نهضت خانه‌سازی برای محرومان جنوب کرمان مشارکت کنید 🔹مرکز نیکوکاری «دوکوهه» که سابقه اقدامات جهادی گسترده‌ای در مناطق محروم کرمان دارد، تصمیم دارد تا نهضت خانه‌سازی برای محرومان جنوب کرمان را با مشارکت مردم پیش ببرد. 🔹شما نیز می‌توانید با مشارکت در این امر خیرخواهانه و مومنانه از طریق شماره‌های اعلامی مشارکت فرمایید. 🔹شماره حساب: ۰۱۱۰۲۷۶۹۴۴۰۰۳ 🔹شماره کارت: ۶۰۳۷۶۹۱۹۸۰۱۱۳۸۶۴ 🔹شبا: ۵۶۰۱۹۰۰۰۰۰۰۰۱۱۰۲۷۶۹۴۴۰۰۳ «به‌نام مرکز نیکوکاری دوکوهه» @shahidsayaad