شهرستان ادب
🔻یار غیور یمانی!
(پرونده تخصصی #ادبیات_مقاومت را با شعر تازهای از #محمدرضا_وحیدزاده "سراینده کتاب #پیشواز" در همصدایی با مردم مظلوم #یمن بهروز میکنیم)
▪️طاقت بیاور و برخیز، مرد صبور یمانی
جانی جوان به جهان بخش، از آن غرور یمانی
چشمت عقیق سیاهیست در آن درخشش صدبرق
از سربهداری شیعی، تا جهد و شور یمانی
ای پابرهنۀ نستوه، ای پارهآهن بشکوه
خوش باد سوگ سعودی، در فصل سور یمانی
دنیا چهدر تبوتاب است، سهمی شگفت تو را هست
در این دقایق آخر، یار غیور یمانی!
از خون طفل و جوانت، از ضجههای زنانت
عصر ظهور گرفتهست، رنگ حضور یمانی
ای برگزیده! گوارات، این پیشگامی شیرین
وقت قیام علمها، صبح ظهور «یمانی»
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻پرونده کتاب لیلیِ آذر سروده اعظم سعادتمند در سایت شهرستان ادب گشوده شد
▪️به بهانه موفقیتهای پی در پی مجموعه شعر #لیلی_آذر سروده سرکارخانم #اعظم_سعادتمند ششمین پرونده کتاب سایت شهرستان ادب را به این مجموعه شعر ارزشمند اختصاص میدهیم.
«پروندههای کتاب» عنوان یکی از سری پروندههای سایت شهرستان ادب است که در هر صفحۀ خود به یکی از کتابهای امروز ادبیات خلاقه - اعم از شعر، مجموعه داستان و رمان - میپردازد. پیش از این پرونده کتابهایی چون #بی_کتابی، #وقت_معلوم، #همه_چیز_مثل_اول_است و #عطر_عربی در سایت شهرستان ادب منتشر شده بود که همگی مربوط به ادبیات داستانی بودند. اینک برای اولین مجموعه شعر و در ششمین ایستگاه «پرونده کتاب» سراغ کتاب «لیلی آذر» میرویم. کتابی که از ابتدای انتشارش تاکنون توانسته مورد توجه مخاطبان جدی شعر و منتقدان قرار بگیرد. تا آنجا که در هفتههای اخیر شاهد بودیم این مجموعه شعر علیرغم کمترین تبلیغات توانست در دو جایزه «قلم زرین» و «پروین» نامزد شود و دیروز هم در جایزه پروین مورد تقدیر قرار بگیرد.
در پرونده «لیلی آذر» به جز انتشار اخبار مربوط به کتاب و بازنشر مصاحبههای مولف با موضوع این کتاب و نوشتههای هیئت تحریریه شهرستان ادب در دیگر رسانهها، گزارشها و یادداشتهایی اختصاصی منتشر خواهند شد.
گفتنیست «لیلی آذر» که توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده، سومین مجموعه غزل سعادتمند پس از #گنجشک_های_پاییز منتشر شده در سال ۹۰ و #باران_پس_از_برف انتشار سال ۹۴ است که چهل و یک غزل عاشقانه از این شاعر جوان را در بر میگیرد.
برای مطالعه مطالب پرونده «لیلی آذر» به صفحه اختصاصی این کتاب در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید.
🔗shahrestanadab.com/پرونده-کتاب-لیلی-آذر
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻تو مثل این درختی
(به مناسبت #روز_دختر شعری زیبا از استاد #مرتضی_امیری_اسفندقه بخوانید)
▪️تو مثل این درختی
سرشار
از جوانه
و
این درخت چون توست
لبریز
از ترانه
بین درخت و دختر
ربطیست
شاعرانه
☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 با خاطرات اردوی تیرماه #آفتابگردانها
✅ (بخش اول)
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻شعر خوب، موجود زندۀ جاودانهایست که بالاخره کشف خواهد شد!
(گفتگو با شاعر مجموعه غزلِ #لیلی_آذر)
▪️«...شعر سرودن کار آسانی نیست؛ این را آنها که اهل دلاند و تا امروز دنبال روشهای مکانیکی برای تولید شعر نگشتهاند، بهخوبی درک میکنند. شعر باید خودش بیاید! و در آخر بنا به تجربه، باید دستی به سر و گوش آن کشید که مرتب و شُستهرُفته بنشیند گوشهای از دفتر شاعر. بنابراین تلاش آنها که سالها کوشیدهاند که با کلمات و بازیهای زبانی و ترفند، لباس زیبایی تن شعرشان کنند که در این جشنواره و آن کنگره خوش بدرخشد و خریدار داشته باشد، تلاشی بیمورد است. سینۀ درخشان تاریخ، تنها حافظ نامهاییست که وفادارِ دل ماندهاند؛ نه در بندِ کف و هورای زودگذر رفیقان! همۀ اینها را گفتم برای ذکر این حقیقت: #اعظم_سعادتمند، بیاغراق و بیتعارف، از شاعرانِ دستۀ اول است. شاعری که برای "گنجشکهای پاییز" و "باران پس از برف" غزلهایی ناب سروده و آخر بار "لیلیِ آذر" را به دنیای شعر تقدیم کرده است...»
ادامۀ گفتگوی #المیرا_شاهان با اعظم سعادتمند که پیش از این در ماهنامه «نزدیک» منتشر شده است را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9253
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻حقیقت در لباسِ روایت | یادداشتی از #مریم_سادات_حسینی
(مروری بر کتابِ #این_هم_مثالی_دیگر)
▪️«...این هم مثالی دیگر جلد دوم از مجموعه جستار روایی نشر اطراف است. روی جلد، زیر عنوان اصلی نوشته: "چهار جستار از حقایق زندگی روزمره". احتمالاً به محض دیدن جلد کتاب، از خودمان بپرسیم ژانر جستار با سایر ژانرهای متداول چه تفاوتی دارد؟
جستارها راههایی نرم و ملایم و در عین حال هوشمندانهاند برای گفتن حقایق سخت و پیچیده. جستار را در ترجمۀ واژۀ essay آوردهاند. هوشمندی از مؤلفههای اصلی جستارنویسی است. اگر هم کمی شیطنت چاشنی این هوشمندی شده باشد که چه بهتر. یک جستار ممکن است از اینجا شروع شود که نویسنده صبح برای صبحانه چه خورده، بعدش با کدام همسایه مشغول گپ و گفت شده و همینطور تا شب چه اتفافات ریز و درشتی برایش افتاده است. البته که این جزئیات روایی و داستانی طبق منطقی خاص کنار هم چیده میشوند و غایتی را دنبال میکنند. نویسنده انتخاب میکند از چه بگوید و از چه نگوید و چه چیز را کنار چه چیز قرار بدهد تا در نهایت به مقصودش برسد. نویسنده قرار است با کمک این جزئیات از امری کلی و جدی، یعنی از یک حقیقت برای ما حرف بزند. یا بهتر است بگویم نویسنده قرار است در دل همین اتفاقات روزمره، دنبال معنایی بگردد.
جستارها روایت/داستان هستند و نیستند. درونمایۀ یک مقالۀ جدی را دارند و ندارند. جستارها در مرز میان روایت/داستان و مقاله حرکت میکنند. بخش اعظم جذابیتشان را هم از همینجا میگیرند؛ چون میتوانند مخاطبان هر دو گروه را شیفتۀ خود کنند: روایت/داستاندوستها و مقالهدوستها...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9265
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻پنجره ها
(شعری میخوانید از کتاب تازه منتشر شدهی #بعد_از_بنفشه_ای_که_نیامد سرودهی #عباس_باقری)
▪️دیوار ها
جوری لم داده اند روی سینه ی خاک
که خورشید مجبور میشود
هر روز
راهش را کج کند به سمت بیغوله ها
و از خاموشی و سکوت گلایه کند
*
عاقبت، امّا
از درون دیوار ها
پنجره هایی برخواهند خواست
که نشانی خانه ها را به خورشید بدهند.
آینه ها را
طوری روی تاقچه ها بچینند
که پلک ها
از خواب های عادت،بدشان بیاید
و پرنده ها هر بامداد،
روشنایی را به منقارشان بگیرند
بیاورند برای مردم ابری
برای مادرانی
که میخواهند رخوت شبانگاهی شان را
از بستر ها بتکانند
برای عابرانی
که شمعدانی ها را
کنار پنجره ها خوب میبینند
برای زوج هایی که دوست داشتن را
کنار پنجره ها یاد میگیرند...
*
دیوار ها نمیدانند
از پنجره ها
چه کار های شوق بر انگیزی ساخته است
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🎥 با خاطرات اردوی تیرماه #آفتابگردانها ✅ (بخش اول) ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 با خاطرات اردوی تیرماه #آفتابگردانها
✅ (بخش دوم)
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻زنی که نقش نخست هزار قصه غمگین بود!
(یادداشتی بر کتاب #لیلی_آذر، سرودۀ #اعظم_سعادتمند به قلم #المیرا_شاهان)
▪️«...با این حال نمیتوان منکر تاثیر تبلیغات در فروش و جلب توجه یک اثر در بین مخاطبان ادبیات شد؛ چه بسیار آثارِ به اصطلاح زرد و کمارزشی که با روح هنر و ادبیات بیگانهاند و گاهی به خاطر روابط دوستانۀ شاعران با یکدیگر و معرفیهای نابهجا یا حتی به دلیل جذابیتهای کاذب خودِ مجموعه شعر، مورد توجه قرار میگیرند و سلیقۀ مخاطب را تا حد پایینی تنزل میدهند. دوستداران شعر نیز که ممکن است با ویژگیهای یک اثر ادبیِ فاخر ناآشنا باشند، در معرض مفاهیم مبتذل و سطح پایینی قرار میگیرند که بهراستی نمیتوان آنها را ذیل عنوان شعر قرار داد.
اما چیزی که قابل اعتنا و باعث خرسندیست، حضور شاعران واقعی و شریف در عرصۀ ادبیات معاصر است که بهراستی برای خوب سرودن تلاش میکنند و ضمن ارتقای سواد ادبی، حرفهای تازهای برای گفتن دارند. آنها میکوشند که مضامین بکر بیافرینند و از تکرار و بهکارگیری تلمیحات کلیشهایِ شاعران که اغلب حول می و مطرب، زلیخا و یوسف، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون و موضوعاتی از این دست میگردد، بپرهیزند.
برای نمونه، میتوان از مجموعه شعر «لیلیِ آذر» سرودۀ اعظم سعادتمند نام برد که اردیبهشت سال گذشته، همزمان با نمایشگاه کتاب تهران، از سوی انتشارات شهرستان ادب منتشر شد و روی میز فروش قرار گرفت. مجموعهای که علیرغم زیبایی چشمگیر و فروش نسبتاً خوبی که در همان روزهای نمایشگاه داشت، آنطور که شایسته و بایسته است بر سر زبانها نیفتاد و این احتمالاً مربوط به همان موضوع تبلیغات و تاثیر آن بر جلب توجه مخاطبان ادبیات است. بیراه نیست اگر بگوییم که «لیلیِ آذر» در مقایسه با دیگر مجموعه شعرهای سال 96 و حتی بسیاری از مجموعههای شعرِ متعلق به دهۀ اخیر، یک سر و گردن بالاتر است و از تاریکی و ابتذال تهیست. ما با شاعری مواجهیم که خلاق و نوآور است، دایرۀ لغات او گسترده، و خیال و مضامین شاعرانهاش بکر و خواندنیست. شاعری که زاویۀ دیدی شگفت و کمنظیر دارد و از تکرار و حرفهای همیشگی و مضامین عاشقانهای که به میزان زیادی در بین شعرهای امروزی رایج است فاصله گرفته...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9258
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻گزارش تصویری نقد کتاب #لیلی_آذر سرودهی #اعظم_سعادتمند در هجدهمین جلسه #یک_ماه_یک_کتاب 🔗 shahresta
🔻مشروح نقد و بررسی کتاب #لیلی_آذر سرودهی #اعظم_سعادتمند در نشست #یک_ماه_یک_کتاب
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9271
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻ثبتنام نخستین دوره #مدرسه_رسانه ویژه ترم تابستان آغاز شد.
▪️این دوره شامل سه کارگاه آموزشی کاربردی است که داوطلبان میتوانند در هر کدام به صورت جداگانه و به دلخواه شرکت کنند: کارگاه #ویکی_نویسی (احمد پرهیزی)، کارگاه #ساخت_پادکست (وحید استیری)، و کارگاه #ریویونویسی (حسن صنوبری). این سه کارگاه مقدماتی هستند.
علاقمندان برای ثبتنام در این کارگاهها و آگاهی از کم و کیف و هزینه کلاسها میتوانند از سایت مدرسه رسانه با نشانی madreseresane.ir یا سایت رسمی شهرستان ادب بازدید کنند. همچنین برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانند با شماره 77517830 داخلی 139 بین ساعات نه تا سیزده تماس بگیرند.
مهلت ثبتنام برای این کارگاهها تا 15 مردادماه 1397 تعیین شده است.
شایان توجه است که از میان فارغ التحصیلان برگزیده هر یک از این کارگاهها برای همکاری پارهوقت با دفتر رسانه شهرستان ادب دعوت میشود.
گفتنیست «مدرسه رسانه» عنوانِ مجموعه کارگاههای آموزشی کاربردی رسانهای است که توسط دفتر رسانه موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب با هدف آموزش مهارتهای رسانهای طراحی شدهاند. دفتر رسانه شهرستان ادب پیش از این، جدا از سایتها و صفحات مجازی گوناگون، برنامههای موفق متعددی از جمله «میزگردهای بوطیقا»، «شبهای شعر عاشقانه»، «نشست تخصصی ادبیات و رسانه»، «شبةای شعر مقاومت» و... را برگزار کرده بود. این نخستین قدم این دفتر در حوزه آموزش و در ادامه دیگر فعالیتهای آموزشی موسسه فرهنگی شهرستان ادب، از جمله «دورههای آموزشی شعر جوان کشور، آفتابگردانها» و «مدرسه رمان» است.
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 روایت بحران و انحطاط
(یادداشتی از محمدرضا وحیدزاده)
▪️ «اکنون میتوان درک کرد، انسان این عصر، بهویژه اگر هنرمند و دارای شاخکهایی تیزتر و حسّ غریزۀ قویتری نیز باشد، چه نسبتی با عقلمحوری و تجربهگرایی عصر پیشین برقرار خواهد ساخت. آری، بیگمان در ادامۀ این سیر، واقعیتگریزی و عقلستیزیِ متّکی بر غرایز مادّی و دور شدن از ساختار رئالیستی روایت و رواج سوررئالیسم و وهمگرایی و بازیهای ذهنی، طبیعیترین و بدیهیترین اتفاقی است که میتوانست در آثار هنرمندان هوشمند و زندۀ عصر مدرنیته ظهور و بروز یابد. همانطور که گفته شد، مسأله، مسألۀ شناخت بود. انسان مدرن در همهچیز، حتی در خودش شک کرده بود؛ چراکه راههای رسیدن به شناخت را در معرض ویرانی و فروپاشی میدید. قوای حسّی او خطاپذیر بود و دریافتهای عقلی او در معرض نقض و لغزش قرار داشت. روایتهای راویان مختلف با یکدیگر متفاوت بود و هیچیک بر دیگری برتری نداشت. در وقع امکان دستیابی به حقیقتی مطلق، شوخی کودکانهای بیش نمینمود. فراتر از آن، نه تنها راههای دستیابی به حقیقت مخدوش بود، بلکه اصل وجود آن نیز زیر سؤال بود. »
متن کامل یادداشت #محمدرضا_وحیدزاده را در پروندۀ #رمان_معناگرا در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9273
☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 با خاطرات اردوی تیرماه #آفتابگردانها
✅ (بخش سوم)
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻«این رشتۀ نامرئی»
(در تازهترین مطلب از پرونده #ادبیات_و_فوتبال مقالهای از #پیر_پائولو_پازولینی کارگردان سینما و شاعر مشهور ایتالیایی را با یادداشت و مقدمهای از #امیر_مرادی میخوانیم)
▪️«...تا کنون تعریف درستی که بتواند ادبیات را از غیرش به طور کامل جدا کند، ارائه نشده است امّا شاید اگر بگوییم"ادبیات هر متن زیبای تأثیرگذاری است" پر بیراه نرفته باشیم. در این تعریف سه کلمه کلیدی است: متن (هر آرایشی از کلمات)، زیبا (وابسته به فرم) و تأثیرگذار (وابسته به محتوا). بنا بر این تعریف، کار ادبیات به بند کشیدن محتوا در قالب فرم زیبایی از کلمات است که اگر درست انجام شود، سبب ماندگاری یک اثر میشود.
همین مسئلۀ ماندگاری است که فوتبال را به ادبیات پیوند میزند. گاهی لحظاتی در فوتبال پدید میآیند که دوربینها با همۀ قدرت و قابلیت بی حدّ و حصر خود، نمیتوانند ثبتشان کنند و نیاز به سازهای محکم از کلمات است که بتواند این لحظات را در یک قاب تاریخی ماندگار کند. به یاد بیاورید که چهقدر از صحنههای فراموشنشدنی فوتبال را با گزارشها، بهتر بگویم، با کلمات و ادبیات، به خاطر دارید؛ "الله اکبر"های کوتی وقتی ایران مقابل عربستان به پنالتی رسید، "تمام تن و بدنم داره میلرزه" عادل فردوسیپور اواخر بازی بارسلونا-پاریسنژرمن، "باز هم روی زمین»های خیابانی پس از گل ایران به استرالیا. به یاد بیاورید استعارههای"بمبافکن" (لقب گرد مولر)، دلقک (لقب پابلو آیمار)، چیچاریتو (به معنی نخود فرنگی، لقب خاویر هرناندز) و غزال تیزپا و جادوگر و موشک و هلیکوپتر را برای خداداد عزیزی و علی کریمی و مهدی مهدویکیا و وحید هاشمیان.
با همۀ جذّابیتهای بصری فوقالعادهای که دوربینها و رسانهها برای فوتبال ساختهاند، فوتبال هیچ گاه منفک از کلمه و کلمات قابل تصوّر نیست و از همین روست که تو اگر از گزارشگر یک بازی متنفّر هم باشی، نمیتوانی صدای تلویزیون را ببندی و فقط دل به تصاویر خوش کنی. فوتبال بدون صدای استادیوم و گزارشگر، بدون کلمه و کلمات، مجموعهای است از تصاویر گذرا. فوتبال بدون ادبیات چیزی نه، چیزهایی کم دارد...»
متن کامل این مقاله و یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9266
☑️ @ShahrestanAdab