eitaa logo
شعر و داستان
1.8هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
80 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر. ارسال اشعار @alirezaei993
مشاهده در ایتا
دانلود
ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد ۳۱ شهریور، درگذشت @shearvdastan
من خسته‌ام، تو خسته‌ای آیا شبیه من؟ یک شاعر شکسته‌ی تنها شبیه من حتی خودم شنیده‌ام از این کلاغ‌ها در شهر یک نفر شده پیدا شبیه من امروز دل نبند به مردم که می‌شود این‌گونه روزگار تو - فردا - شبیه من ای هم‌قفس بخوان که ز سوز تو روشن است خواهی گذشت روزی از اینجا شبیه من از لحن شعرهای تو معلوم می‌شود مانند مردم است دلت یا شبیه من من زنده‌ام به شایعه‌ها اعتنا نکن در شهر کشته‌اند کسی را شبیه من @shearvdastan
من چنان محو سخن گفتن گرمت بودم که تو از هر چه که دم‌ می‌زدی، آن دم خوش بود @shearvdastan
به تنهاییِ من دست نزن بگذر و رد شو مَن پای تو تاوان بدی داده ام ای عشق @shearvdastan
اِنصاف ، نباشد که در این شهرِ دَرَندَشت ضرب المثلِ "سوزنِ درکاه " تو باشی... @shearvdastam
غم از آن دارم که بی تو همچو حلقه بر درم تا تو از در درنیایی از دلم غم کی شود @shearvdastan
گفتی : مرا ببخش ؛ ببخشم برای چه ؟ کارِ تو رفتن است ؛ به کارت رسیده‌ای !
(وقتی تو را برتر از آدم آفریدند یعنی فراتر از دو عالم آفریدند) نامت که آمد روی لب‌های موذن بر گونه‌های صبح، شبنم آفریدند انگشتر خلقت نگینی چون تو می‌خواست نام تو را در قلب خاتم آفریدند وقتی تو را دردانه‌ی عرش خداوند وقتی دلت را کاشف‌الهم آفریدند حبل المتینی، سِرّ اسما خدایی نام تو را از اسم اعظم آفریدند آن روز اسماعیل، حتما «یا علی» گفت آن روز... آن روزی که زمزم آفریدند کعبه ترک دارد هنوز از اشتیاقت دیوار آن را گر چه محکم آفریدند دنباله‌ی ذکرت صراط‌المستقیم است ذکر تو را زیبا و مبهم آفریدند وصفت نمی‌گنجد میان بیت‌هایم واژه برای وصف تو کم آفریدند
پاییز می‌رسد که مرا مبتلا کند با رنگهای تازه مرا آشنا کند @shearvdastan
مهرماهی جان تولدت مبارک❤️
برگ از پی برگ بر زمین ریخته است اي باد چه در گوش طبیعت گفتی؟ @shearvdastan
ترس هرجا سایه ایی گسترد میریزد بهم باغ را آغازِ فصلِ سرد میریزد بهم عزمِ رفتن کرده باشی کوله بارِ بسته ات گاه با یک واژه ی « برگرد» میریزد بهم شاه باشی خوب می دانی حریمِ قلعه را رخنه ی دلداده ای نامرد میریزد بهم مرد را هم شانه ای خالی به هق هق میکِشد ابر تا یک ابر پیدا کرد ، میریزد بهم شک بیاید لرزه می ٱفتد به جانِ باورت کوه را گاهی فقط یک گَرد میریزد بهم دلخوشِ گنجینه های خالی از زحمت نباش باد حتما آنچه را آورد میریزد بهم @shearvdastan
آقا اجازه! خستـه ام از این همه فریب از های و هوی مردم این شهر نانجیب آقا اجازه! پنجـره ها سنگ گشته اند دیوارهای خسته از کوچه بی نصیب آقا اجازه! باز بـه من طعـنه می زنند عاشق ندیده های پـر از نفـرت رقیب شیرینـی وجـود مـرا تلـخ می کنند فـرهادهای کـینه پرست پر از فریب آقا اجازه! گندم و حوا بـهـانه بـود آدم نمی شویم! بیـا: ماجرای سیب آقا اجازه! مـا دلمـان تنـگ می شود آقا اجازه! یاد شمـا کـرده ام عجیب! باشد، سکوت میکنم اما خودت ببین! آقا اجازه! منتظرند این همه غریب...! 💔 @shearvdastan
موقوف نسیمی است ز هم ریختن ما آمادهٔ پرواز چو اوراق خزانیم معدن طبس 🖤 @shearvdastan
مثل نوری که گذر می‌کند از پنجره‌ها می‌شوم محو تماشای تو از منظره‌ها به دعاهای سپیدار  لب چشمه قسم به صدای عطش‌آلود شب زنجره‌ها، قدر یک لحظه دلم تاب ندارد بی‌تو دوره‌گردی شده‌ام همسفر شب‌پره‌ها نیستی، در دل مهتابی و آرامم باز سور و ساتی‌ست به پا بین غم و دلهره‌ها می‌دوم سمت هیاهوی نجیب گل سرخ می‌چکد بغض من از خستگی حنجره‌ها یاد چشم تو مرا زنده نگه داشته‌است کهنه کی می‌شود آن ناب‌ترین خاطره‌ها بر لب طاقچه‌ها جای تو گل کاشته‌ام‌ کاش می‌شد که بیایی به لب پنجره‌ها @shearvdastan
تو تک کبریت امّیدم در اوج بى کسى بودى تو را اى عشق با امیدوارى روشنت کردم... @shearvdastan
یاد باد آن شب که دلبر مست و دل در دست بود... @shearvdastan
آفتابی تو و عالم به وجود تو خوش است... @shearvdastan
ومن چگونه بی تو نگیرد دلم @shearvdastan
نمی آید به چشمم هیچکس غیر از تو این یعنی به لطف عشق تمرین میکنم یکتا پرستی را @shearvdastan
معلم گفت دنیا با چه میشد قابل تعویض؟ کسی از میز آخر گفت با احساس آغوشش! @shearvdastan
من بی تو در غریب ترین شهر عالمم بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟ @shearvdastan
از شوق تماشای شب چشم تو سرشار آیینه به دست آمده ام بر سر بازار هر غنچه به چشم من دلتنگ جز این نیست یادآوری خاطره ی بوسه ی دیدار روزی که شکست آینه با گریه چه می گفت دیوار به آیینه و آیینه به دیوار کشتم دل خود را که نبینم دگری را یک لحظه عزادارم و یک عمر وفادار چون رود که مجبور به پیمودن خویش است آزاد و گرفتارم – آزاد و گرفتار ای موج پر از شور که بر سنگ سرت خورد برخیز فدای سرت، انگار نه انگار تا لحظۀ بوسیدن او فاصله ای نیست ای مرگ، به قدر نفسی دست نگه دار @shearvdastan
شباهت دارد عشق ما به احوالات این دوران تویی یک عالمه تحریم بی پایان، منم ایران... @shearvdastan
صبحدم میعاد سرمستی و شور و عاشقی است، بر شما ای دوستان ناب صبح نو بخیر... @shearvdastan