eitaa logo
شعر و داستان
1.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
79 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر. ارسال اشعار @alirezaei993
مشاهده در ایتا
دانلود
سر فرا گوش من آورد به آوازِ حزین گفت: ای عاشقِ دیرینهٔ من، خوابت هست؟ @shearvdastan
آجر به آجر ،بند بندم بغض و دلتنگی ست تنهایی از من آخرش یک مرد خواهد ساخت...
چو موج باد که در پرده ی حریر افتد طنین بال تو پیچید در ترانه ی من @shearvdastan
گَرَم یادآوری یا نه، من از یادت نمی کاهم تو را من چشم در راهم... @shearvdastan
تب کرده ام هذیان برایت مینویسم مغزم پر است از فکرهای اشتباهی ! بگذار حالت را بپرسم گرچه دیر است عالیجناب شعرهایم ! رو به راهی ؟؟؟
عزالدین نازنین من غم برای من، یعنی تصویری که از آن در ذهن من هست، وقتی که در وجود کسی خانه می‌کند، شبیه سینه‌ی کبوتری‌ست‌ در سرما که همه‌ی نفسش را زیر پرهاش جا داده. غمِ خانه‌کرده درون آدم‌ها را مثل گُله‌ای باد کرده در درون‌شان می‌بینم. بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود، باد می‌کند، از زیر سینه مثل حباب‌هایی می‌آید بالا جایش را در شش‌ها، در اطراف قلب و در آخر گلو باز می‌کند. سیب گلو را دیده‌ای؟ هیچ وقت فکر کرده‌ای کبوتری همه‌ی نفسش را جمع کرده و آن‌جا نشسته است؟ دریابند غمگین تو بغداد 📬 نامه به‌ عزالدین ماه‌رویان @shearvdastan
خواب دیدم روی بالِش چشم در چشم توام ازسَر شب گونه هایم بوی باران می دهد... @shearvdastan
خواب دیدم که دارمت در بر چو گلی میکنم تو را پر پر من خطا کردم و جزا باید وین خطا را جزای مرگ شاید خواب دیدم که پر ز احساسی نکند تو همان گل یاسی؟ من نباید تو را میچیدم چقدر دیر فهمیدم نوش داروی بعد سهرابم غرق در میان غرقابم همه‌ی روز را بیدارم به چه کار آید این شب تارم؟ من به امید تو هستم بی تو من واقعا تهی دستم تو نباشی شعر میمیرد همه‌ی ذوق شاعر میمیرد و تو رفتی و شعر مرد مرگ با خودش شاعری را برد @shearvdastan
گل خانه ی خیرالنسا را عطر و بو دادند وقتی گلی مانند زینب را به او دادند تلفیق زهرا و علی امشب تولد یافت فخر امیرالمومنین زینب تولد یافت زینب نگو حوریه ی انسیه الحوراست زینب همان سیب دو نیم حضرت زهراست مادر نزاید تا قیامت این چنین دختر عالم به زهرا نازد و زهرا به این دختر در جان خود دارد شمیم پنج تن قطعا او دست و دلباز است مانند حسن قطعا روح دو پهلوی علمدار حنین است او بهتر بگویم قره العین حسین است او در باطن خود نوری از جدش محمد داشت زینب یگانه ست المثنایی نخواهد داشت در جشن میلاد عقیله مثل من امشب نذر قدم هایش مکرر کف بزن امشب با جان و دل دار و ندارت را فدایش کن هر جا گره افتاد در کارت صدایش کن پیچیده در گوش فلک فریاد یا زینب گلبانگ هر مرد و زن آزاده یا زینب ذکر عقیله معجزه ساز است ای مردم می پروراند لشگری آماده یا زینب قصد زیارت کن بگو از راه دور امشب مانند مرحوم موذن زاده یا زینب با یاری اش سمت فلسطین راه می افتیم ذکر بسیجی ها میان جاده یا زینب تبیین تو یعنی جهاد اکبر ای بانو جانم  به ان تحلیل فوق العاده یا زینب ای دختر مشکل گشا مشکل گشایی کن در کار مان کلی گره افتاده یا زینب از ظلم بیزار است و قطعا یار مظلوم است هر کس به آیین شما دل داده یا زینب عمری به راه راست دعوت کرده ای ما را با فعل و تقریرت هدایت کرده ای ما را الصبر مفتاح الفرج در گوش مان خواندی دعوت به صبر و استقامت کرده ای ما را از اجر جانبازی برای حفظ دین گفتی هر روز مشتاق شهادت کرده ای ما را حریت و آزادگی مان یادگار توست مانند کوهی با صلابت کرده ای ما را منزل به منزل رفتی از حق ولی گفتی اینگونه سرباز ولایت کرده ای ما را "والله لا تمحو..." ی تو ما را مصمم کرد حرف دلم را باز هم تکرار خواهم کرد نقش لوای ما به جز الله اکبر نیست مانند زینب هیچ کس مغنیه پرور نیست از جمع بسیار مجاهدهای لبنانی تا زاهدی ؛ سیدرضی؛ قاسم سلیمانی تسبیح شیعه ما رایت الاجمیلا بود آیین زینب راه و رسم لشگر ما بود نسل بهشتی وارثانی باهنر دارد فریاد ما در جبهه ی تبیین اثر دارد پیچیده است اوازه ی ایمان نصرالله قربان خاک زینبیه جان نصرالله سید که خار چشم دشمن های غاصب بود شاگرد درس مکتب ام المصائب بود سید اشداء علی الکفار را فهمید آموزه های حیدر کرار را فهمید غیر از خدا از هیچ کس اصلا نمی ترسید از زوزه های گله ی دشمن نمی ترسید مانند شیر شرزه ای همواره غران بود از روز اول ذوالفقار شیعه بران بود میراث سید لشگری در اوج باورهاست الگوی حزب الله لبنان زینب کبری ست فتح الفتوح زینبیون دیدنی باشد احوال اسرائیل اکنون دیدنی باشد امروزه احوالی شبیه محتضر دارد گفتیم با ایران در افتادن خطر دارد وقتی به فکر هتک شان مرجعیت بود قصد تعرض کردنش اوج خریّت بود سید علیِ سیستانی را هواداریم ما وارثان مالک و مقداد و عماریم ما در مصاف دشمن بیگانه می مانیم زیر زمین نه پشت بام خانه می مانیم سیدعلی لب تر کند هنگام طوفان است طوفان مان از جنس طوفان های چمران است کوری چشم شور عمال یهود آن روز خاورمیانه زیر پای نسل سلمان است نامی از اسرائیل در جایی نمی بینید آن روز روز شادی اطفال لبنان است آن روزها با چشم خود زوار می بینند از سوریه تا مسجدالاقصی اتوبان است بی شک مسیر کوه پیمایی آقامان آن روزها دیگر بلندی های جولان است علیرضا خاکساری آبان ماه ۱۴۰۳ @shearvdastan
درد دل بیمار به هر کس نتوان گفت این جنس گران را به پرستار فروشند @shearvdastan
چه بگویم که خداوند روایتگر توست تار‌و‌پود همه افلاک، نخ معجر توست (س) @shearvdastan
خراباتست و ما سرمست و ساقی جام می بر دست ز می توبه در این حالت به نزد ما خطا باشد شیفته‌ی چشمانت شدم... و توبه نکردم! @shearvdastan
وفا مباد، امیدم اگر به غیر تو است خراب باد، وجودم اگر برای تو نیست...
هر شب دلم برای تو خوابش نمی برد خوابی عمیق در بغلِ یارم آرزوست @shearvdastan
سست شد ایمان من تا تاب دادی زلف را... @shearvdastan
یه جایی گفته: "همچون سیگار میانِ دستانت باقی مانده‌ام نه دودم می‌کنی و نه خاموش! آیا فراموش کرده‌ای که در حال سوختنم..." این بیت از جناب دقیقا خلاصه این شرایطه: "ما همچو موم از آتشِ این غم گداختیم سنگین‌دلا، تو را چه تفاوت که بی‌غمی"
لحظه ای نیست دلم یاد و خیالت نکند این چه بازیست که با طفلِ دلِ ما کردی؟!
نسیم زلف تو در باغ خاطرم پیچید دل خزان‌زده‌ام را پر از بهاران کرد به گیسوان بلندت، طلای صبح چکید ببین که زلف تو هم کار آبشاران کرد @shearvdastan
یک رساله منتشر کرده خدا در باب عشق کان به نام آیت الله معظم زینب است داده فتوا عاشقان را سر شکستن جایز است چوب محمل شاهد این مدعای زینب است
جایی که درد عشق صلا داده مرگ را زحمت زِ رنج خود به پرستار مانده است @shearvdastan
. بی حضور تو هیچ دفتری گشوده نمی‌ماند بی گذار تو معبری را پایان نیست تو الفبای جهان را دیگر کرده‌ای   پرندگان شوریده در نفست ره گم می کنند شوریدگان هوایت را دریاب نگاه کن دو پرنده روحم را می‌برند و جهان در عبور پرندگان شکل تو را می‌گیرد @shearvdastan
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات @shearvdastan
گلداني از بنفشه و از ياس خالي‌ام زردم، دچار فاجعهٔ خشكسالي‌ام هر وقت نامه داد و سراغ مرا گرفت بي‌لحظه‌اي درنگ نوشتم كه: عالي‌ام يعني نخواستم كه بفهمد نشسته است بغضي بزرگ پشت نگاه سؤاليم حالا نوشته است مي‌آيد به ديدنم گفته است: "تا اشاره كني آن حوالي‌ام" حالا!... كه كعبه‌ام من و در هر قبيله‌اي جاري شده است زمزمه‌اي از زلاليم گفته است: "هاجر! اي زن فرمان‌پذير من بي تو اسير سارهٔ حالي‌به‌حالي‌ام" گفتم: نيا! كه آمدنت رنج ديگري است پيغمبر دروغ!...خليل خيالي‌ام اين عشق نيست!... باز به شهر من آمدي تا كارد بر گلوي عزيزي "گذاري‌ام" برگرد! من براي تو هاجر نمي‌شوم زن نيستم، مجسمهٔ خسته بالي‌ام فرقي نكرده است سليمانيم، ولي ديگر نمي‌پرد به هواي تو قالي‌ام عكس تو را به سينه ندارم، نگاه كن من چارچوب كهنهٔ يك قاب خالي‌ام @shearvdastan
بیا که دل به تو دادیم و هرچه باداباد..
اگر از در مورد من پرسیدند بگو اندکی شعر را دوست داشت و بسیار مرا‌