نکند عشق همان مسلخ انسان باشد
نکند صورتک دیگر شیطان باشد
شاید این طعمه، همان جرعهٔ قربانیهاست
تا فقط مرگ به کام همه آسان باشد
زن به یک جملهٔ کوتاه مسخر شدنی است
«دوستت دارم» اگر نقشهٔ مردان باشد؟!
او که گفته است منم «زندگی» او، نکند
زندگی در دلش اینگونه فراوان باشد
عشق کر میکند و کور که در این بازی
عاشق آن سادهٔ بازندهٔ نادان باشد
شاید این عرصهٔ عیش و گل و بلبل اصلا
فارغ از دیدهٔ عشاق، بیابان باشد
چه میارزد تب شیدایی یک روزه اگر
دل پس از آن همهٔ عمر پریشان باشد
عشق! دلخور مشو از من که به تو بدبینم
شبههناک است معما اگر آسان باشد
#انسیه_سادات_هاشمی
@folanipoem
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پدر داستاننویسی نوین ایران
#محمدعلی_جمالزاده
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
گم شدم در خود چنان کز خویش ناپیدا شدم
شبنمی بودم ز دریا، غرقه در دریا شدم
سایهای بودم ز اول بر زمین افتاده خوار
راست کان خورشید پیدا گشت، ناپیدا شدم
ز آمدن بس بینشان و، وز شدن بس بیخبر
گوییا یک دم برآمد کامدم من، یا شدم
نه مپرس از من سخن، زیرا که چون پروانهای
در فروغ شمع روی دوست، ناپروا شدم...
راست: همین که.
دیوان عطار نیشابوری، تصحیح سعید نفیسی، ص ۳۲۴.
#عطار_نیشابوری
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
انسان شناسی ۱۲٠.mp3
11.79M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۱۲۰
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
❌ چرا فکر من، بیشتر از زیبائیها و پاکیها، به مشغولیت به مظاهر دنیا یا حتی چرخ زدن دورِ گناه تمایل دارد؟
✘ چرا خیال من، بجای رفت و آمد به حریمهای نورانی، دائماً مشغول مسائل بیهوده و پیشِپا افتاده است؟
❌چرا قلب من دلتنگِ خداوند، ملائک، انبیاء و اهل بیت علیهمالسلام نمیشود؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#بداهه
#مطروحه
ماییم و کولهبارِ گناهی که مانده است
تنها خداست پشت و پناهی که مانده است
◇شاعر:نجمهزارع
◇وزن: مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل
یا
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
◇قافیه: گناهی، پناهی،....( اه + ی )
ردیف: که مانده است
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
https://eitaa.com/joinchat/1272119614C2928b2a790
✨لینک گروه محفلادبیآن✨
دلا، نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
در این بازار عطّاران، مرو هر سو چو بیکاران
به دکّان کسی بنشین که در دکّان، شکر دارد
ترازو گر نداری، پس تو را زو، ره زند هر کس
یکی قلبی بیاراید، تو پنداری که زر دارد
تو را بر در نشانَد او، به طَرّاری که: میآیم
تو منشین منتظر بر در، که این خانه، دو در دارد
به هر دیگی که میجوشد، میاور کاسه و منشین
که هر دیگی که میجوشد، درون چیزی دگر دارد...
بِنِه سر گر نمیگُنجی، که اندر چشمهی سوزن
اگر رشته نمیگنجد، از آن باشد که سر دارد...
لغات:
زو: زود، به سرعت
قلب: سکّهی تقلّبی
طراری: دزدی
چشمهی سوزن: سوراخ سوزن
در عشق زنده بودن، گزیدهی غزلیات شمس، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۱۳۷.
#غزل_مولوی
#شفیعی_کدکنی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
از ما استخوانهایی خواهد ماند
که حسین(ع) را دوست دارد،
و روحی که آوارهی اوست
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای نابودیشان
دعای این کودک کافیست...
یا رب یارب یا رب🤲
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
نی و نماد آن در ادب فارسی:
نی اغلب نماد تُردی و شکنندگی و در عین حال، انعطاف به شمار میآید.
در مثنوی مولوی، نماد عارف و انسانی است که از خدا دور افتاده و با آواز حزینش، آرزوی بازگشت به اصل خویش را نشان میدهد. نیستان هم عالم بالاست که از آن دور شده و خواهان بازگشت به آن جا و نزد خداوند است.
بشنو این نی، چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نفیرم، مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شَرحهشَرحه از فِراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش
نفیر: فریاد
شرحهشرحه: پارهپاره
مثنوی معنوی،دکتر برزگر خالقی
ج ۱، ص ۳
#مولانا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کتابی که برای نصیحت پسرش نوشت، ادبیات فارسی را تکان داد!
#قابوسنامه
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
به جان جوشم که جویای تو باشم
خسی بر موج دریای تو باشم
تمام آرزوهای منی، کاش
یکی از آرزوهای تو باشم
آیینهای برای صداها، شفیعی کدکنی، ص ۱۵.
#شفیعی_کدکنی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
یادآوری🕯🕯🕯
قالب شعری
مثنوی:
شعری است با بیتهای مُصَرَّع که هر بیت قافیهای مستقل دارد. خاص ایرانیان و فارسیزبانان است. مثنوی، مناسبترین قالب برای بیان داستانها و مطالب طولانی است؛ زیرا قافیهی هر بیت، مستقل است و شاعر میتواند پس از چند بیت، از قافیهی قبلی نیز استفاده کند.
کلیله و دمنهی منظوم رودکی و آفریننامهی ابوشکور بلخی، از اولین مثنویهای شعر فارسی است.
از نظر محتوا، مثنویها به چهار دسته تقسیم شدهاند:
۱ - حماسی و تاریخی؛ مانند: شاهنامهی فردوسی و اسکندرنامهی نظامی گنجوی.
۲ - اخلاقی و تعلیمی؛ مانند: بوستان سعدی و گلشن راز محمود شبستری.
۳ - عاشقانه و بزمی؛ مانند: خسرو و شیرین نظامی و وِیس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی.
۴- عارفانه؛ مانند: مثنوی مولوی، حدیقه الحقیقهی سنایی و منطق الطیر عطار.
پروین اعتصامی، حمیدی شیرازی و شهریار از مثنویگویان معاصرند.
اینک بخشی از آغاز مثنوی مولوی:
بشنو این نی چون شکایت می کند
از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نَفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شَرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش...
نیستان: نیزار. منظور عالم حقیقت و عالم وحدت است
نی: انسان جداشده از عالم بالا
نفیر: بانگ بلند نی، فریاد.
شرحه شرحه : پاره پاره.
آرایههای ادبی، ص ۴۳ - ۴۶ و گزیدهی متون ادب فارسی، ص ۸۴.
#قالبهای_شعری
#مثنوی
#اطلاعات_ادبی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast