eitaa logo
شعر مذهبی شاعران الغوث
311 دنبال‌کننده
11 عکس
3 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در بساط ما بجز غم نیست، از ما غم بخر خوب‌و‌بد فرقی ندارد پیش تو، درهم بخر اهل تو هستیم، اهل کم‌فروشی نیستیم ما زیاد آورده‌ایم، اما تو از ما کم بخر... دم به دم از داغ تو دم می‌زنیم و دلخوشیم لطف کن از این همه اندازه‌ی یک‌دم بخر جنس نامرغوب در هرحالتی بی‌مشتری‌ست جنس خوبی نیستیم، اما تو ما را هم بخر چشم ما دریا به دریا در غم تو گریه کرد تو از این دریای بی‌پایان ما نم‌نم بخر هرکسی در جمع خوبان می‌رود از خوب‌هاست ما سگ کهف شما هستیم، ما را هم بخر ما اگر اهل شما باشیم آدم می‌شویم پس تو ما را لااقل اهلی کن و آدم بخر مادرم شوق محرم را به من آموخته است اول این ماه می‌گوید؛ "برو پرچم بخر..." @sher_alghoth
هزار خار رسید و به جان یاس افتاد کنار مشک‌ ترک خورده،مستغاث افتاد برای تر شدن گوشه ی لب اصغر بلندمرتبه شاهی به التماس افتاد @sher_alghoth
دل ِ بدون غمت چون درخت بی بار است بدون عشق تو دنیا دچار تکرار است چگونه حاجت خود را طلب کند آنکه تمام زندگیش را به تو بدهکار است حسین یکه و تنهاست بین این صحرا پناه عالمیان اینچنین گرفتار است میان روضه دلم ریخت تاکه گفت، حسین برای مادر تو دوری از تو دشوار است میان عرش کنار لباس خونی تو چگونه دم نزنم مادرت عزادار است تمام عمر بگریم برای شام کم است هنوز روضه ناخوانده از تو بسیار است فقط اشاره کنم روضه ای که زینب گفت نگاه زجر برای رقیه آزار است تمام روضه همین است زینب کبری کنار زجر و سنان در میان بازار است @sher_alghoth
باید به تن کوچه شود رخت سیاه هر خانه حسینیه شود در این ماه از رونق روضه کم نخواهد گردید لاحول ولا قوه الا بالله @sher_alghoth
بر آسمان، هلال محرّم چه دیدنی است! یک خنجر و دل همه عالم چه دیدنی است! مه در محاق خیمه زده، مهر در شفق افلاکیان به هیأت ماتم چه دیدنی است! انجم به روضه‌خوانی عیّوق تشنه‌اند زهره شده است مشتری غم، چه دیدنی است! چون نوح، هود و صالح و آدم به نوحه‌اند این حلقه را نگینی خاتم چه دیدنی است! در سیل اشک، یونس و یوسف به موج آه این قعر چاه و آن به دل یم چه دیدنی است! شور نوای موسی عمران شنیدنی شال عزای عیسی مریم چه دیدنی است! سرخ است دیدگان سیاه و سفید خلق یک‌رنگی سلاله‌ی آدم چه دیدنی است! با ، بیا و بخوان شعر «باز این چه شورش است‌» به عالم؟ چه دیدنی است!! ذی‌حجّه شد تمام و نشد حجّ وی تمام اتمام حجّ او به محرّم چه دیدنی است!! میدان جنگ، مروه‌؛ خیام حرم، صفا خود کعبه و شریعه چو زمزم چه دیدنی است!! بر جنّت رضایت او دست یافت حُرّ بگْذشتن از بهشت و جهنّم چه دیدنی است!! @sher_alghoth
و به دیوانگان خبر دادند که به عشّاق چشم تر دادند با نگاه تو یا سراج منیر دست هفت آسمان قمر دادند تا شنیدند کشته میخواهی عاشقان فوج فوج سر دادند سوختن اولویّت شمع است مثل ما شمع را شرر دادند آن کسانی که گریه کم کردند همه ی عمر را ضرر دادند پای یک قطره اشک مادر تو نخل توحید را ثمر دادند بعد از اینکه تو را به نیزه زدند راویان غمت خبر دادند ... ... بی پناهند آهوان حرم دست صیادها تبر دادند مثل خون های روی پیرهنت گریه کردم برای زخم تنت آسمان از غمت پریشان است بدنت پاره های قرآن است از همان شب که گفتی عطشانی تا ابد مادر تو گریان است خواهرت شد اسیر نامردان غم تو بعد از این دوچندان است بی حیا بوده ابن مرجانه جای زن ها مگر که زندان است؟؟ دختر کوچک تو مجروح از دست زجر و شبِ بیابان است سر زده سر زدی به ویرانه خون دل فرش راه مهمان است با سرت شمع شام تار منی تو بگو این چه رسم احسان است ای لب چوب خیزران خورده آنچه بر لب نمیرسد جان است اشک من بر لب تو خیرات است پیش مرگت رقیه سادات است @sher_alghoth
میان خیمه ی عباس روضه ای برپاست صدای العطش کودکان بلند شده کسی نبود به این کودکان خبر بدهد که عُمْرِ او به همین مشک پاره بند شده درست بعد ابالفضل آفتابِ حرم شدی ستاره ستاره میان این صحرا برادرم نفست به شماره افتاده حسین گوشه گودال مانده ای تنها صدای غربت تو کوفه را تکان داده صدای غربت تو تا به شهر آمده است برای کشتن تو یادگار مادر من میان معرکه قصاب شهر آمده است من آه میکشم از آب آب گفتن تو چه می شود که دگر آب را صدا نزنی برای اینکه نبیند ؛ بگو چه چاره کنم کنار مادرم اینقدر دست و پا نزنی صدای شیهه ی ده اسب میرسد حالا تو شاهدی که چه داغی به قلب زینب ماند هزار مرتبه شُستم به اشک آن را باز به روی پیرهنت جای سُمّ مرکب ماند @sher_alghoth
و ملائک کنار فطرس اشک به ضریح تو استلام کنند تشنه های محبتت هر روز به لب تشنه ات سلام کنند السلام ای شهید تشنه لبان بر کویر لبت کویر گریست آهوی بی قرار دشت غمت بر علی اصغر تو سیر گریست آفتاب از غمت نداشت رمق پسرت زد مقابلت پروبال پیش مرگ تو جمع اصحابند جان به قربان نافع ابن هلال شوذب و مُجمِع و جُناده همه خونشان بود لاله های کویر خون قلب ابی ثمامه شده بیعتش مثل مسلم ابن کثیر و موذن که ابن مسروق است تا که میگفت علی ولی الله گفت نُعمان کنار بن مُغفِل وحده لااله الاالله گریه ی قاط و مُقسِط و کُردوس بود الماس بچه های زهیر اشک های نَعیم و جُندَب بود چشمه ای نور سمت مشک بریر جان خود را سپرد دست عطش مشک در آرزوی آب فرات لب عطشان مشک می انداخت بغض را در گلوی آب فرات مشک درگریه ی سکینه که دید خواهش آب آب گفتن را دید در خیمه پیش عمه همه آرزو میکنند مردن را علی اصغر میان خیمه چقدر از عطش بی رمق شدست لبش عمه در خیمه ها پی آب و العطش گفتن همه است طبش العطش گفتن زنان حرم علت بی قراری همه است اشک های بریر ثابت کرد مشک او آبروی علقمه است با دو تا نور از تبار حرم ریخت بر خاک باز اشک بریر داشت سمت حرم قدم میزد علقمه در کنار مشک بریر تیری از سمت بی ارادت ها سمت مشک آمد و به سینه ی دوست خون او روی صورتش میگفت با من این مرد عاشقی مه روست مشک در خیمه ، دختران حرم سمت دریای مشک میرفتند دختران عفیفه ی عطشان همه همراه اشک میرفتند سینه ی مشک سوخت از غم و آه آب ها روی خاک عطشان ریخت مثل این آب های دُر مانند از لب تشنه کام ها جان ریخت به گلوی شریف طفل رباب عاقبت تیر میشود قلاب تشنگی راه چاره ای دارد او شد از تیر حرمله سیراب جان به قربان سیدالشهدا که دلش را فرات هم سوزاند مادرش فاطمه میان حرم روضه آب آب را میخواند @sher_alghoth
چقدر نام تو زیباست یا امام حسین غم تو دلخوشیِ ماست یا امام حسین غرض زخلقت من نوکری برای تو بود مرا چه کار به دنیاست یا امام حسین زکودکی پدرم یاد داد سینه بزن بگو که جای تو اینجاست یا امام‌حسین غلامی سر کوی تو عین آقایی است خوش‌آن که عبد تو مولاست یا امام‌ حسین خدای عزَّوجل سروری عالم را فقط برای تو میخواست یا امام‌ حسین تفاوت تو و شاهان روزگار این است حکومت تو به دلهاست یا امام‌ حسین چقدر عاشق و دیوانه در جهان داری در اربعین تو پیداست یا امام حسین به حُر که راه تو را بست هم نبستی راه که جز تو اینقدر آقاست یا امام حسین سرآمد همه شد هر چه منتسب به تو شد گواه، تربت اعلاست یا امام حسین زِگوشه گوشه شش گوش تو به گوش آید که این حرم حرم الله‌ست یا امام حسین هزار سال زِاُفتادنت گذشت و هنوز... لوای عشق تو برپاست یا امام حسین (به روضه های حسینم بلند گریه کنید) سفارش خودِ زهراست یا‌ امام‌ حسین ز تلّ زینبیه داشت خواهرت می دید سر لباس تو دعواست یا امام‌حسین چقدر نیزه مگر خورده ای که زینب گفت تنت (مُقَطَّعُ الاَعظا)ست یا امام‌حسین رسید شمر زراه و نشست روی تنت نگفت مادرت اینجاست یا امام‌حسین @sher_alghoth
تاریخ گفته است در احوال محتشم او نیز بوده است پریشان کربلا او نیز گفته است به عیوق میرسید «فریاد العطش ز بیابان کربلا» نقّاشِ اشک روی زمین داشت میکشید یک آسمانِ زخمیِ از حال رفته را سر نیزه ای رسید و به دست سنان سپرد خورشید نیمه جانِ به گودال رفته را آه ای پناه من چه به روز تو آمده؟؟ ای تشنه لب محاسن تو پر شد از غبار عمّامه ات کجاست ؟؟ چرا لحظه غروب «خورشید سر برهنه درآمد ز کوهسار» دارد کنار پیکر تو زار میزند «پس با زبان پر گله آن بضعة الرسول» با قامت خمیده اش از بین قتلگاه «رو بر مدینه کرد که یا ایها الرسول» «این کشته فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست» می‌سوخت پای پیکر صد پاره ات لهوف مقتل نوشته است به خون اشک بی قرار... ...«جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل گشتند بی عماری و محمل شتر سوار» یک گوشه در میان بیابان بی کسی «افتاده اند در بغل هم دو سوخته» در کوفه دیده اند که یک مرد ساربان انگشتر تو را به حراجی فروخته @sher_alghoth
هر چند کهنه، پیرهنی داشتی؛ چه شد؟ گر بود پیرهن، کفنی داشتی؛ چه شد؟ ای یوسف عزیز! چه کردند گرگ‌ها؟ آخر تو "کهنه‌پیرهنی" داشتی؛ چه شد؟ جسم تو ذرّه ذرّه در این دشت، پخش گشت در زیر آفتاب، تنی داشتی؛ چه شد؟ ای دور از دیار که تا دیر می‌روی! آواره تا به کی؟ وطنی داشتی؛ چه شد؟ خود را چه خوب خرج خدا کردی! ای کریم! سر داشتی؛ چه شد؟ بدنی داشتی؛ چه شد؟ هم بی حبیب ماندی و هم بی زهیر؛ آه! نام‌آوران صف‌شکنی داشتی؛ چه شد؟ تو شمع و در طواف تو جمع مخدّرات در خیمه‌‌گاه، انجمنی داشتی؛ چه شد؟ بالین تو سکینه، کنارت رقیّه بود در باغ، یاس و یاسمنی داشتی؛ چه شد؟ @sher_alghoth