eitaa logo
شعر شیعه
6.6هزار دنبال‌کننده
438 عکس
162 ویدیو
14 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
از همه شغل های دنیا من.. عاشقم! عاشق تو الزاما!  پس مدارا بکن کمی با من غافل از من مباش، زیرا من.. غافل از یاد تو نخواهم رفت گر بگویی برو! نخواهم رفت  من کی‌ام خانه زاد این خانه!  یا به قول بقیه دیوانه  آشنای توام نه بیگانه! شمع تو! این حقیر پروانه!  از گدایان سامرای توام  ای امام دهم فدای توام  لقبت چیست؟ هادی الامم است  عادتت چیست؟ بخشش و کرم است  هر کجا صحبت از تو شد حرم است  سگ کوی تو نیز محترم است  آیت الله و شیخ و علامه  عاجز از درک تو چنان عامه!  من بی معرفت گرفتارم  نیست غیر از گناه در بارم  به خودم سامرا بدهکارم  باورم کن که دوستت دارم  جایز است از غمت هوار کنم  سامرا لازمم چه کار کنم ؟!  تو که آقای آسمان بودی...  باب حاجات دشمنان بودی... مالک کامل جنان بودی...  پس چرا بین پادگان بودی؟!    تو که بر ما چراغ امیدی  چند سال است بین تبعیدی سنگ برشیشه گلاب زدند به دلت داغ بی‌حساب زدند ناسزا بر ابوتراب زدند پیش چشمان تو شراب زدند  سامرا هم پر از حرامی بود  روضه ها روضه های شامی بود بر شما چون شهادت آیین بود  لحظه احتضار شیرین بود  سرت از سوز زهر سنگین بود  وسط حجره روضه ات این بود... من شهیدم ولی نه با خنجر!  السلام و علیک یا بی سر ! زخم خوردم سنان نخوردم من  نیزه از این و آن نخوردم من  زخمی از ساربان نخوردم من  زخم داغ جوان نخوردم من  لشکری مست در مقابل نیست  موی من ببین چنگ قاتل نیست @shia_poem
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای گنج معرفت به دل سامرا سلام ابن الجواد حضرت ابن الرضا سلام   ای چون پدر مطهر و معصوم و متقی ای آسمان علم خدا ایهاالنقی   خورشید از تشعشع نورت منوّر است ماه فلک به یُمن حضورت منوّر است   در قول و حکم و فعل تو انصاف جاری است باغ کرامت تو همیشه بهاری است   گنجینه های علم الهی است در دلت حظِّ حضور می برم امشب ز محفلت   نطقت اگر نبود هدایت نداشتیم راهی به آسمان امامت نداشتیم   با نور تو درست شده اعتقادمان دادی طریق عرضهء حاجات یادمان   فهمانده ای به ما ادب و احترام را طرز چگونه حرف زدن با امام را   فهمانده ای که شآن رفیع امام چیست ظرفیت پذیرش فیض مدام چیست   لطفت اگر نبود مقرب نمی شدیم در محضر ائمه مودّب نمی شدیم   توحید حق به نام شما آب خورده است خضر از وجود جام شما آب خورده است   رکن خداشناسی و درهای رحمتید فرزندهای نور و پسرهای رحمتید   جز اهل بیت بحر کرم، اصل خیر کیست؟ در این جهان بگو که چهار فصل خیر کیست؟   هر کس که باطنا" به خدا وصل می شود با رحمت نگاه شما وصل می شود   کفر است اگر به غیر شما رو زند کسی عشق است اگر کنار تو زانو زند کسی   ای سرو سربلند سحرهای سامرا باز است بر گدای تو درهای سامرا   ما سائلیم و جای دگر سر نمی زنیم جز خانه شما در دیگر نمی زنیم   ما آب و نان به دست شما صرف کرده ایم شاهان شما، تمامی ما نیز بَرده ایم   امشب میان عشق شما سیر می کنم از چشم پاکتان طلب خیر می کنم   ما را از آن دو چشم شریفت نگاه کن یا هادی الائمه مرا سر به راه کن   آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد آماده رسیدن ماه رجب نشد   باقیِّ عمر را نگرانم چه می شود آماده نیستم رمضانم چه می شود   آقا به قلب غمزده فیضی افاضه کن فکری برای برکت این سال تازه کن   آغاز سال من نظری کن به حال من بی ارزشم ولی نشوی بی خیال من   خیر مرا ندیده کسی، خیره سر شدم در آخر خَطَم به تو محتاج تر شدم   امشب ولی به عشق هوایت رسیده ام امشب به قصد گریه برایت رسیده ام   آقا شنیده ام که غمت بی شمار بود دور از مدینه بودی و دل بی قرار بود   آقا چه ها که از متوکل کشیده ای پای پیاده در دل صحرا دویده ای   خسته شدی عرق به جبینت نشسته بود پایت برهنه، ناخن آن هم شکسته بود   گاهی تو را به بزم حرامی کشانده اند گاهی تو را میان خرابه نشانده اند   جا داده اند بین فقیران چرا تورا؟ بردند بین حلقه شیران چرا تو را؟   شیران که در برابرتان سر گذاشتند  بی اذن تو سر از کف پا بر نداشتند   آنان که بر امام ارادت نداشتند قاتل برای کشتن تو می گماشتند   هر چند زهر غم جگرت را کباب کرد قلب مقدس پسرت را کباب کرد   سر را به روی پای حسن می گذاشتی بهر خودت حنوط و کفن می گذاشتی   می سوخت پیکر تو ولی خانه ات نسوخت در بین شعله دامن دُردانه ات نسوخت   در کربلای جدّ شما غم چکار کرد طفلی نفس بریده از آتش فرار کرد   آن خیمه ای که گیسوی حورش طناب بود می سوخت بین آتش و در التهاب بود   امشب دلم شکسته و فریاد می زنم با محتشم نشسته و فریاد می زنم   ای کشته فتاده به هامون حسین من  ای صد دست و پا زده در خون حسین من    ای شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه افتاده ای به زیر سنان بین قتلگاه   جایت کم است پیکر خود را تکان نده مادر رسیده، تشنه لب اینگونه جان نده   @shia_poem
غریبِ شهر کجا ظلمِ بی‌حساب کجا بزرگ‌زاده کجا خانه‌ای خراب کجا مدینه غرق بلا  سامرا اسیر جفا ببین که بی‌کسی‌ات از کجاست تا به‌کجا تو زهر خوردی و راحت شدی از آنهمه زجر شرارِ زهر کجا آنهمه عذاب کجا تو را به سامره آورد دست و پا بزنی کجاست دردِ تو و  دادِ بی جواب کجا؟ اسیر سامره توهین تعارفت کردند کسی نگفت حیا کن از آن جناب‌..کجا_ _رواست جان بدهم بعد این روضه امام شیعه کجا مجلس شراب کجا تنت کفن شد و شد روضه  که تن تو کجا تنی رها شده در زیر آفتاب کجا گریز گریه شده ازدحام تشییعت لبان تشنه کجا یک دو جرعه آب کجا سرِ حسن به سلامت ،کنار تو می‌گفت: که من کجا و یتیم پُر اضطراب کجا تبِ سه‌ساله و خار و خس و نفَس تنگی گلوی دختر و بی‌تابیِ طناب کجا به روی ناقه نشسته است مادری اما صدای حرمله و گریه‌ی رُباب کجا به گریه گفت به زینب دوباره اصغر نیست که نیزدار کجا رفته با شتاب کجا... @shia_poem
وقتی که نبرد نا برابر باشد ننگ است که بر پیکر ما سر باشد ما فاتح قلعه‌ایم ای اسرائیل هرچند دوباره جنگ خیبر باشد
بهای کشته دوبار است گر به ماه حرام است هلاک دوست شدن زین بود به ماه رجب خوش @shia_poem
چشم اگر دارید، را بشنوید می‌چکد نور از در و دیوار در مـاه رجب @shia_poem
اصلا حواسم نیست که فرصت ندارم خیلی برای بندگی همت ندارم اینقدر زیر خاک خوابیده اند مردم چشمی برای دیدن عبرت ندارم امروز و فردا می کنم هنگام توبه حالی برای ترک معصیّت ندارم ارزان خودم را باختم در دار دنیا اما حواسم نیست من قیمت ندارم افتادم اما باز دستم را گرفتی جایی به جز این خانه من عزت ندارم وای از شبی که صورتم بر خاک قبر است چیزی برای خانه ی غربت ندارم باب نجات شیعه ی زهرا، حسین است چشم امیدی جز به این رحمت ندارم وقتی حسین بن علی را دوست دارم از هیچ چیز دیگری وحشت ندارم شب های جمعه مادری قامت خمیده هی بوسه می گیرد ز رگ های بریده @shia_poem
چشم اگر دارید، باران دعا را بشنوید می‌چکد نور از در و دیوار در ماه رجب @shia_poem
ای یار ز دیده گشته غائب برگرد ای هجر تو اعظم مصائب برگرد امشب ز خدا فقط تو را می‌خواهم ای آرزوی شب رغائب برگرد @shia_poem
تسکین دل ام مصائب برگرد ای بر دو جهان امیر و صاحب برگرد ما منتظر رؤیت رویت هستیم ای آرزوی شب رغائب برگرد @shia_poem
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی @shia_poem
سلام ای پسر مظهر العجائب ها چگونه شرح غم تو کند مطالب ها دو دیده مانده به راه تو یااباصالح تویی مراد من از لیله الرغائب ها @shia_poem
به این بغض پنهان شده در گلویم به این اشک های روان از سبویم به جز دیدنت آرزویی ندارم شب آرزوها تویی آرزویم به جز از تو خواندن به جز از تو گفتن چه دارم بخوانم چه دارم بگویم نسیمی ز کوی تو می آمد ای کاش که من هم گل نرگست را ببویم بیا تا که در آبشار نگاهت خودم، این دلآلوده را هم بشویم تو آنقدر خوبی که عمری بدی را نیاورده ای هیچ گاهی به رویم شب جمعه ها تیر دلتنگی آرد غم دوری از کربلا را به سویم شب آرزوها دعا کن ببینم که با قبر شش گوشه در گفت و گویم @shia_poem
گفتیم حسین ، تا فدایش باشیم ما مثل کبوتر به  هوایش باشیم ای کاش که لیله الرغائب هر سال ما زائر  صحن  کربلایش  باشیم   @shia_poem
با روی سیه به گفت و گویم امشب شاید نظری  کنی به سویم امشب ای کاش که این جمعه  بیایی آقا این  است   تمام  آرزویم  امشب   @shia_poem
در لیلة الرغائب چشمم به گریه گوید من  آرزو  ندارم  جز  کربلای ارباب...   @shia_poem
ارباب بى كفن،همه عالم فداى تو زهرا گرفته مجلس روضه براى تو در لیلة الرغائب و در بین روضه ها ما  آرزویمان شده، كربُ بَلاى  تو @shia_poem
فدای شالِ سبزِ غرقِ نورت بیا تا جان بگیرم در حضورت خیالت تخت آقا! مثل هر شب... ندارم آرزویی جز ظهورت! @shia_poem
به آرزو نرسیدم اگرچه در همه عمر دلم خوش است که عمری‌ست آرزومندم @shia_poem
به‌جز وصال تو هيچ از خدا نخواسته‌ايم كه حاجتى نتوان خواست از خدا ‌جز تو @shia_poem
خوشبحال کسی که بخاطر مستجاب الدّعوه ترین مرد زمین، حاجات خویش را از یاد ببرد. @shia_poem
خوش آنکسی که ز شوق وصال محبوبش به گریه صبح کند لیلةالرغائب را محب حضرت زهرا (س) نمی برد از یاد دعا برای ظهور امام غایب را @shia_poem
در آرزوی تو شوقم نگر که در شب هجران      اجل به کار خود و من در انتظار تو بودم @shia_poem
آرزو عيب نيست، پس بايد روشنى داد بر دل تاريك آرزو ميكنم حسين ! تو را روز محشر ببينم از نزديك ! @shia_poem