eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣ ❣﷽ 📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ... 🌱سلام بر گوشه‌ی روشن قبایت که آسمان را بر ما زمینگیران دوری‌ات می‌تکاند. سلام بر تو و بر ریسمان مهربان دستانت که تنها راه نزول ملکوت آسمان‌ها بر برهوت غفلت زمین‌اند... 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610. 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
💙 :) 🌱 افتخار دردناڪ در رو باز ڪرد ... بعد از ماه ها ڪہ از قتل پسرش مےگذشت ... و تجربہ روزهايے سخت و بےجواب ... دوباره داشت، من رو پشت در خونہ شون مےديد ... - ڪارآگاه منديپ؟! ... چےشده اومديد اینجا؟ ... لبخند خاصے صورتم رو پر ڪرد ... - قاتل پسرتون رو پيدا ڪرديم آقاے تادئو ... اشڪ توے چشم هاش جمع شد ... پاهاش يہ لحظہ شل شد و دستش رو گذاشت روے چارچوب در ... نمےدونست بايد بخنده و شاد باشہ ... يا دوباره بہ خاطر درد از دست دادن پسرش سوگوارے ڪنہ ... - بفرماييد داخل ... بيايد تو ... با سرعت رفت و همسرش رو صدا زد ... و من بدن بےحالم رو روے مبل رها ڪردم ... - ڪے بود ڪارآگاه؟ ... ڪے پسر ما رو ڪشتہ؟ ... بہ خاطر چے؟ ... مارتا تادئو ... زن پر دردے ڪہ بهش قول داده بودم تمام تلاشم رو انجام ميدم ... و حالا با افتخار مقابلش نشستہ بودم ... هر چند براے پذيرش اين افتخار دردناڪ، هنوز زود بود ... - تمام حرف هايے ڪہ قبلا در مورد علت قتل ڪريس ... و اينڪہ زندگے گذشتہ اش، زندگے آينده اش رو نابود ڪرده ... يا اينڪہ اون دوباره بہ همون زندگے قبل برگشتہ ... اشتباه بود... ڪريس، نوجوان شجاعے بود ڪہ جانش رو براے ڪمڪ و حفظ زندگے ديگران از دست داد ... اون چيزهايے رو فهميده بود ڪہ مےتونست مثل خيلےها بهشون بےتوجہ باشہ و فقط بہ خودش فڪر ڪنہ ... بہ موفقيت خودش ... بہ آينده خودش ... بہ زندگے خودش ... اما اون شجاعانہ ترين تصميم رو گرفت ... با وجود سن ڪمے ڪہ داشت نتونست چشمش رو بہ روے اطرافيانش ببنده ... و تا آخرين لحظہ براے نجات اونها و حمايت از انسان هايے ڪہ دوست شون داشت مبارزه ڪرد ... و اين ڪاریہ ڪہ من مےخوام بڪنم ... نمےخوام اجازه بدم تلاش و فداڪارے اون بےثمر بمونہ ... الان اگہ چيز بيشترے بهتون بگم ... ممڪنہ همہ چيز رو بہ خطر بندازم ... حتے جان شما رو ... اما مےتونم بگم ... همون طور ڪہ بہ قول دفعہ قبلم عمل ڪردم ... اين بار همہ تمام تلاشم رو مےڪنم تا خون پسرتون پايمال نشہ ... فقط تمام حرف هاے امشب بايد ڪاملا مثل يہ راز باقے بمونہ ... رازے ڪہ تا من نگفتم ... هرگز از اين اتاق خارج نميشہ ... از منزل اونها ڪہ خارج شديم ... هر دو ساڪت بوديم ... من از شدت درد ... و اون ... پاے ماشين ڪہ رسيدم ... سرماے عجيبے وجودم رو فرا گرفت ... نفسم سنگين و سخت شده بود ... اوبران در و باز ڪرد و نشست پشت فرمون ... دستم رو بردم سمت دستگيره در ... ڪہ ... حس ڪردم چيزے توے بدنم پاره شد و پام خالے ڪرد ... افتادم روے زمين ... سريع پياده شد و دويد سمتم ... در ماشين رو باز ڪرد ... زیر بغلم رو گرفت و من رو نشوند روے صندلي ... اون تمام راه رو با سرعت مےرفت ... اما سرعت من در از حال رفتن ... خيلے بيشتر از رانندگے اون بود ... 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
10.mp3
17.91M
فایل صوتی (0⃣1⃣) 💐✨ گفتن از دیدارها، گفتن از دیدار امامی است که گاهی برای جویندگان راستین، چهره عیان می‌کند و قلب‌های زنگار گرفته را جلا می‌دهد . . . 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
🍃دختر اگر یتیم شود پیر می شود 🍃از زندگی بدون پدر سیر می شود 🍃هم سن و سال ها همه او رانشان دهند 🍃دل نازک است دختر ودلگیر می شود 🌺 وداع فرزند شهید مختار مومنی ➥ @shohada_vamahdawiat
سیمای خانواده در آخرالزمان (2) 🔊🌸 استاد مرتضی آقا تهرانی ◀️ نسل رسانه دجّال آخرالزمان و ساحره قرن بیست و یک، با تک چشم جادویی اش، همه را سحر میکند. جام جهان نمایی که هر ثانیه، با هزاران رنگ و طرح و صدا، سر آدمی را گرم می کند. بچه ها، با صدای او از خواب بیدار می شوند و پای حرف هایش می خوابند. مادرها، موقع دیدن فیلم محبوبشان، دیگر حوصله بچه و سر وصدایش را ندارند. مردها با فوتبال هایش قرار ز کف می دهند و هیچ کس را نمی شناسند. تلویزیون، تیشه ای شده بر ریشه درخت رابطه بین اعضای خانوده؛ تیشه ای نامرئی، که ریشه های درخت رابطه و عاطفه را در کانون خانواده یکی یکی قطع می کند. شاید آن دجّال وعده داده شده آخرالزمان را که یک چشم دارد و موهای بسیار و از هر مو آهنگی تولید می کند تا مردم را از خداوند دور نماید، بتوان بر همین رسانه های کنونی تطبیق داد که ابزار گسترش بندگان شیطان شده اند و مردمان را از آسمان دور می سازند و با انواع لذایذ دنیوی جذب می کنند... . ... حال پرسش اساسی این است که در عصر پر ترافیک تکنولوژی و موج های الکترونی، چه کسی صلاحیت بیش تری برای تربیت و رشد فرزندان ما را دارد؟ اعضای پر مهر و محبت خانواده، یا مهره های بی جان و رنگارنگ در چشم جادویی دجّال؟! 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
♨️کدام شیعه منتظرِ امام زمان است؟! 🔸منتظرانِ علیه السلام شیعیانی هستند که در رعایت اخلاق و آداب و حدود الهی کوتاهی ندارند و گفتار معصومین علیهم السلام چراغ راهشان است. 🔸امام صادق علیه السّلام میفرمایند: ای گروه شیعه! زینت ما باشید نه باعث ملامت و سرزنش ما، با مردم نیکو سخن بگویید، و زبانتان را حفظ کنید و آن را از زیاده روی و زشت گویی بازدارید.(۱). 📌و اینک این ماییم و این گفتار امام ششم. یک روز در برخوردهایمان با مردم صدای خود را ضبط کنیم و بعد خودمان گوش دهیم ببینیم نحوه صحبتمان با مردم چگونه بوده است؟! عمل به این کلام نورانی جامعه را برای ظهور آماده می کند.غافل نباشیم…. 📚۱) امالی صدوق، ص ۳۲۷، ح۱۷؛ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
🔆خاطره‌ای از شهید فریدون کریمی 🍃✨تقریباً دو روز بود که هیچ آب و غذایی به من نرسیده بود، هر چی با کد و رمز اعلام می‌کردم فایده‌ای نداشت، ما تو خط بودیم، چند تا از دوستانم شهید شده بودند و مجروح، آتش جنگ دشمن هم خیلی سنگین بود، کسی اجازه تردد به خط را نداشت، الا در مواقع ضروری مثلاً برای بردن مجروح و انتقال مهمات، دیگر نتوانستم تحمل کنم و پشت بیسیم بی‌رمز و به زبان مازندرانی گفتم: از گشنگی و تشنگی بَمِردِمِه، کسی دَنیِه مِه وِسِه آذوقه بیاره؟ 🍃شهید غلام فضلی این دلاور و چشم و دیده‌بان باتجربه بهشهری با اینکه مشغله زیادی داشت از پشت بیسیم متوجه سن و سال کم من شد و با آن وضعیت برایم آب، بیسکوئیت و آبمیوه با کلی وسایل خوراکی آورد، از شدت صدای مهیب مهمات جنگی، متوجه اطرافم نشدم به خودم آمدم دیدم یکی مرا صدامی‌زند. یک جیپ جلوی سنگرم بود، وسایل را ریخت توی سنگرم، برنج را داد دستم و به شوخی به زبان مازندارنی گفت: 🍃بَییر، وِشنامِه وِشنامِه! اینم غذا، اَمه آبرو رِه بَوِردی. باورم نمی‌شد، وقتی جیپ را دیدم، تمام بدنه ماشین، سوراخ سوراخ شده بود، از چادر جیپ فقط تکه پارچه‌ای مانده بود، هر چی اصرار کردم صبر کن کمی خط آرام شود، بعد برو، قبول نکرد و برگشت و رفت سر پست. 🍃شهید غلام فضلی به‌علت جراحات جنگ و خیلی غریبانه و مظلومانه بعد از مدت کوتاهی بعد از جنگ به درجه والای شهادت نائل شد. ✨یاد و خاطره شهید فضلی و همه دیده‌بانان لشکر ویژه ۲۵ کربلا و شهدای گرانقدر ادوات گرامی باد.✨   🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
Abdolhossein Mokhtabad - Shabangahan (320).mp3
19.91M
🍃🌴🌠شبانه ها🌠🌴🍃 🍃🌴🌠💫🎧❣آوای زیبای : شبانگاهان... 🍃🌴🌠💫🎤سید عبدالحسین مختاباد... 🍃🌠 شبانگاهان؛ تا حریمِ فلک، چون زبانه کشد سوزِ آوا @hedye110
آقا به کرامت شما چشم به راهیم سر بر سر دیوار و همان پنجره سبز‌ می‌گفت: غم نسترن‌ای ضامن آهو ماییم و دل زار و همان پنجره سبز ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ ❣﷽ السّلام علیکَ حین تَقوم... سلام ‌بر تو آن‌ هنگام که برای ‌احیای ‌عشق قیام خواهی کرد و سلام‌ برآنان که قیام تو‌ را چشم به راه اند... 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
💙 :) 🌱 آخرین پرونده زمان بہ سرعت برق و باد گذشت ... و فرصتے ڪہ بہ دايره مواد داده بودم تموم شد ... توے اين فاصلہ پرونده جان پروياس رو هم دوباره باز ڪرديم ... شڪ من بےدليل نبود ... هر چند توے اين پرونده ... الڪس بولتر قاتل نبود ... دادگاه تشڪيل شد ... دادگاه آخرين پرونده من ... پرونده اے ڪہ ماه ها طول ڪشيد ... بہ اتهام قتل نوجوان 16 سالہ، ڪريس تادئو ... و اتهام پخش مواد و فروش ڪارت هاے شناسايے جعلے متهم شناختہ شد ... قاضے راے نهايے رو صادر ڪرد ... و الڪس بولتر 42 سالہ ... بہ 30 سال زندان غير قابل بخشش محڪوم شد ... از جا بلند شدم و از در سالن رفتم بيرون ... دنيل ساندرز هم دنبالم ... - ڪارآگاه منديپ ... ايستادم و برگشتم سمتش ... - مےخواستم ازتون بہ خاطر تمام زحماتے ڪہ ڪشيديد تشڪر ڪنم ... هر چند، داغ اين پدر و مادر هرگز آروم نميشہ ... اما زحمات شما براے پيدا ڪردن قاتل ... چيزے نيست ڪہ از خاطر اطرفيان و دوستان ڪريس پاڪ بشہ... دستش رو آورد بالا ... باهام دست بده ... چند ثانيہ بہ دستش نگاه ڪردم ... نہ قدرت پذيرش اون ڪلمات رو داشتم ... نہ دست دادن با دنيل ساندرز رو ... بےتفاوت بہ دستے ڪہ بہ سوے من بلند شده بود ازش جدا شدم ... اونجا بودن من فقط يہ دليل داشت ... نمےخواستم آخرين پرونده ام رو با خاطرات تلخ و افڪار مبهم بہ بايگانے بفرستم ... برگہ استعفام رو علے رغم ناراحتے هاے اوبران پر ڪردم ... و وسائلم رو از روے ميز جمع ڪردم ... اين ڪار رو بايد خيلے زودتر از اينها انجام مےدادم ... قبل از اينڪہ یہ روز ڪارم بہ اينجا بڪشہ ... يہ دائم الخمر ... يہ عصبے ... يہ عوضے ... ڪسے ڪہ تا جايے پيش رفتہ بود ڪہ نزدیڪ بود یہ بچہ رو با تیر بزنہ ... از جا ڪہ بلند شدم ... چشمم بہ اطلاعات پرونده ڪريس افتاد ... اطلاعاتے ڪہ قبل از دادگاه دوباره روے تختہ نوشتہ بودم تا مرورشون ڪنم ... نمےخواستم وقے وڪيل مدافع قاتل مشغول پرسيدن سوال از منہ ... اجازه بدم ڪوچڪ ترين اشتباهے ازم سر بزنہ ... و راه رو براے فرار اون باز ڪنہ ... تختہ پاڪ ڪن رو برداشتم و تمامش رو پاڪ ڪردم ... تصوير ڪريس رو از بين گيره هاے روے تختہ بيرون ڪشيدم ... چہ چيز اينقدر من رو مجذوب اين پرونده ڪرده بود؟ ... من نوجوانے درستے داشتم با آينده اے ڪہ نابودش ڪردم ... و اون نوجوانے پر از اشتباهے داشت ... ڪہ داشت اونها رو درست مےڪرد ... - منديپ ... صداے سروان، من رو بہ خودم آورد ... برگشتم سمتش ... - يادم نمياد با استعفات موافقت ڪرده باشم ... و اجازه داده باشم برے ڪہ دارے وسائلت رو جمع مےڪنے .. «اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّڪَ‌ الفرج» 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
4_5881775755582508904.mp3
7.13M
فایل صوتی (3⃣1⃣) 💐✨ گفتن از دیدارها، گفتن از دیدار امامی است که گاهی برای جویندگان راستین، چهره عیان می‌کند و قلب‌های زنگار گرفته را جلا می‌دهد . . . 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
🔰 دختر حاج قاسم می‌گفت: یکی از کارای همیشگی پدرم خواندن قرآن و نهج البلاغه بود و می‌گفت اگه مسئولان ما کتاب نهج البلاغه حضرت امیرالمومنین علی (ع) را مطالعه کنند در آداب حکومت و مملکت داری می تواند موثر باشد. 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
🌷مهدی شناسی ۴۴۰🌷 🌹و رَأیي لَکم تَبَع🌹 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 🌸قرآن می فرماید:"ﻗُﻞْ ﺇِﻥْ ﻛُﻨْﺘُﻢْ ﺗُﺤِﺒُّﻮﻥَ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻓَﺎﺗَّﺒِﻌُﻮﻧِﻲ ﻳُﺤْﺒِﺒْﻜُﻢُ ﺍﻟﻠَّﻪُ... " ﺑﮕﻮ: «ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ، ﺍﺯ ﻣﻦ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﺩﻭﺳﺘﺘﺎﻥ ﺑﺪﺍﺭﺩ...»‌ 🌸ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ علیه السلام‌ ﺩﺭ ﺫﻳﻞ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: « ﻭَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻟَﺎ ﻳُﻄِﻴﻊُ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻋَﺒْﺪٌ ﺃَﺑَﺪﺍً » ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻫﻴﭻ ﺑﻨﺪﻩ‌ﺍﻱ ﻣﻄﻴﻊ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻃﺎﻋﺖ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺒﻌﻴﺖ ﻣﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ.« ﻭَ ﻟَﺎ ﻭَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻟَﺎ ﻳَﺘَّﺒِﻌُﻨَﺎ ﻋَﺒْﺪٌ ﺃَﺑَﺪﺍً ﺇِﻟَّﺎ ﺃَﺣَﺒَّﻪُ ﺍﻟﻠَّﻪُ » ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺮ ﺑﻨﺪﻩ‌ﺍﻱ ﺗﺒﻌﻴﺖ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻛﺮﺩ ﺧﺪﺍ ﻣﺤﺐ ﺍﻭ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻳﻌﻨﻲ ﺁﻥ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺧﺪﺍ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻣﺤﺐ ﺍﻭ ﻣﻲ‌ﮔﺮﺩﺩ. 🌸 ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺵ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﺩﻫﺪ. ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﻭﻟﻴﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺭﺩ. ﻣﺜﻼ‌ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻧﺎﻣﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺎﺀﺍﻟﺪﻳﻨﻲ (ﺭﻩ) ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻛﺴﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺍﺋﻢ ﺗﺸﺮﻑ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﻲ ﻋﺼﺮ (ﻋﺞ) ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ (ﺱ) ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺎﺀﺍﻟﺪﻳﻨﻲ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ:‌ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻌﻨﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ.ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺳﺨﻦ ﻧﮕﻔﺘﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﻳﻌﻨﻲ «ﺭَﺃْﻳِﻲ ﻟَﻜُﻢْ ﺗَﺒَﻊ» 🌸 ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺁﻗﺎ ﺷﻴﺦ ﺟﻌﻔﺮ ﻣﺠﺘﻬﺪﻱ (رحمة الله علیه) ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻫﻔﺪﻩ ﺳﺎﻝ ﻧﺼﻒ ﺑﺪﻧﺸﺎﻥ ﻓﻠﺞ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﺍﻳﻦ ﻋﺎﺭﻑ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﻝ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﻧﻔﺮ ﺷﻔﺎﻱ ﻛﺎﻣﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ‌ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺭﻭﺯﻱ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻣﺮﻳﺪﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺁﻗﺎ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺷﻔﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ. ﺁﻗﺎﻱ ﻣﺠﺘﻬﺪﻱ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ:‌ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻓﻮﻻ‌ﺩ ﺑﺒﺮﻳﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ. ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻲ؟! ﺍﻳﻦ ﻳﻌﻨﻲ « ﺭَﺃْﻳِﻲ ﻟَﻜُﻢْ ﺗَﺒَﻊ» 🌸ﺩﻝ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻧﻈﺮﻱ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﺎﻥ دل ﺗﺤﺖ ﺗﺼﺮﻑ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﻳﻬﺎﻱ ﺧﺎﺹ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻄﺎ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ، ﺩﻳﮕﺮ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﺑﻲ‌ﻋﺮﺿﻪ ﻗﺒﻞ ﻧﻴﺴت. ﺑﻠﻜﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ‌ﻫﺎﻱ ﮔﻢ ﺷده اش ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻧﻮﺭ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ (ﻉ)‌ ﺟﻠﻮﻩ‌ﮔﺮ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ‌ﻫﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺷﺪ ﻭ ﻛﻤﺎﻝ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ. 🌸ﺩﺭ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﻋﻼ‌ﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﺋﻲ رحمة الله علیه ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ: ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺗﺎ ﺭﻭﺯﻱ ۱۶ ﺳﺎﻋﺖ ﻛﺎﺭ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻗﻮﺕ ﻣﻲ‌ﺑﺨﺸﺪ.ﻭﻗﺘﻲ ﺩﻝ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪ ﺍﻋﻀﺎ ﻭ ﺟﻮﺍﺭﺡ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺩﻝ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﮔﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﮕﻲ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ (ﻉ) ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﻲ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻧﺪ. 🌸ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺷﻘﻴﻦ ﻭﻻ‌ﻳﺖ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﻴﺮﺯﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭﺍﻥ ﻳﻮﺳﻒ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺎ ﻛﻼ‌ﻓﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭﻱ ﻳﻮﺳﻒ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﭘﻴﺮﺯﻥ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ﻣﺎﺩﻱ ﺍﻭ، ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻣﺎ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻨﺠﺸﻜﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﺗﺶ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﺎ ﻣﻨﻘﺎﺭﺵ ﺁﺏ ﻣﻲ‌ﺁﻭﺭﺩ. 🌸ﺍﻳﻦ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻲ‌ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻛﻤﻚ ﻭ ﻧﺼﺮﺕ ﺑﻪ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻫﻴﭻ ﻫﻴﭻ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻟﺪﺍﺩﮔﻲ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺍﺳﺖ. eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🪴 🪴 🌿﷽🌿 برخيز! صداى اذان مى آيد. بايد براى نماز به مسجد برويم. ــ آه! نمى توانم. ــ مرادى جان! با تو هستم، ما قرار است امروز به سوى يمن برويم، اين آخرين نمازى است كه مى توانيم پشت سر امام خود بخوانيم. ــ برادر! ببين من مريض شده ام، بدنم داغ است. ــ خدا شفا بدهد! تو تب كرده اى، بايد استراحت كنى. يكى از دوستان مى رود و ظرف آبى مى آورد و دستمالى را خيس مى كند و روى پيشانى مرادى مى گذارد. خداى من! تب او خيلى شديد است. بقيّه به مسجد مى روند و بعد از نماز برمى گردند. هنوز تب مرادى فروكش نكرده است. آنها نمى دانند چه كنند. آنها براى بازگشت به يمن برنامه ريزى كرده اند، نمى توانند تا خوب شدن مرادى در اينجا بمانند. مرادى رو به آنها مى كند و از آنها مى خواهد كه آنها معطّل او نمانند و به يمن بروند. آنها با يكديگر سخن مى گويند، قرار مى شود كه بيمارى مرادى را به على(ع)خبر بدهند. * * * وقتى على(ع) ماجرا را متوجّه مى شود خودش به عيادت او مى رود و در كنار بستر او مى نشيند و با او سخن مى گويد. مرادى چشم باز مى كند امام را در كنار خود مى بيند، باور نمى كند. جا دارد كه بگويد: گر طبيبانه بيايى بر سر بالينم***به دو عالم ندهم لذّت بيمارى را امام رو به دوستان مرادى مى كند و از آنها مى خواهد كه نگران حالِ مرادى نباشند و به يمن بازگردند. آنها سخن امام را اطاعت مى كنند و بعد از خداحافظى مى روند. امام شخصى را مأمور مى كند كه به كارهاى مرادى رسيدگى كند و طبيبى را نزدش آورد. * * * امام هر صبح و شب به عيادت مرادى مى رود و حال او را جويا مى شود. مرادى شرمنده اين همه لطف و محبّت امام است. او نمى داند چه بگويد، زبان او ديگر قادر به تشكّر از امام نيست. بعد از مدّتى، مرادى بهبودى كامل پيدا مى كند، امّا اكنون او در كوفه تنهاست، هيچ رفيق و آشنايى ندارد. امام بارها او را به خانه خودش دعوت مى كند، به راستى چه سعادتى از اين بالاتر كه او مهمان خصوصى امام مى شود! او به خانه اى رفت و آمد مى كند كه همه حسرت حضور در آنجا را دارند. اينجا خانه آسمان است. خوشا به حالت كه بيمار شدى، اى مرادى! اين بيمارى براى تو چقدر بركت داشت! تو مهمان خصوصى امام خود شدى. آفرين بر تو! ■■■□□□■■■ 🪴 🪴 🪴 🪴 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
شهید حسن باقری؛ معجزه انقلاب امام خامنه‌ای: شهید حسن باقری بلاشک یک طراح جنگی است چه زمانی؟ در سال ۶۱ کِی وارد جنگ شده است؟ سال ۵۹ این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی یک حرکت ۲۰ ساله، ۲۵ ساله است؛ این جوان در ظرف ۲ سال این حرکت را کرده است! اینها معجزه‌ انقلاب است. بمناسبت سالروز شهادت نابغه جنگی ایران🇮🇷✌️ ➥ @shohada_vamahdawiat
4_5875506181367139501.mp3
12.06M
یاعلی ابن موسی الرضا علیه السلام اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌴🌠پروردگارا 🤲آگاهم که پیوسته با منی و هر جا که هستم محافظم تویی..... 🍃🌴🌠به راستی وقتی که تو اینقدر نزدیکی از چه بیم دارم وچگونه احساس تنهایی کنم... 🍃🌴🌠و چگونه راه را گم کنم... 🍃🌴🌠الهی 🤲بینایم گردان تا وجودم به درک حضورت نایل آید. 🍃💐🤲الهی آمین... 🍃🌴🌠شبتون آرام و در پناه خـــــداوند مهربان🌙 @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
﷽❣ ❣﷽ دیده ام ... ابـر بهـ🌸ـارست ؛ کجــایـی آقــا ⁉️ ... دلـ💔ــ من ... تنگ تو یـ❤️ـارست ؛ کجــایـی آقــا ⁉️ ... سلام حضرت موعـ❤️ـود ... @shohada_vamahdawiat
💙 :) 🌱 ڪابووس بیدارے برگہ استعفا رو از روے ميز برداشتم و دنبالش رفتم ... هنوز پام بہ دفترش نرسيده بود ڪہ ... - چرا با خودت اين ڪارها رو مےڪنے؟ ... تو بهترين ڪارآگاه منے ... بين همہ اينها روشن ترين آينده رو داشتے ... چرا دارے با دست خودت همہ چيز رو خراب مےڪنے؟ ... بےتوجہ بہ اون ڪلمات ... رفتم جلو و استعفام رو گذاشتم روے ميز ... - حداقل يہ چيزے بگو مرد ... - بايد خيلے وقت پيش اين ڪار رو مےڪردم ... مےدونے چرا اون روز چاقو خوردم؟ ... چون اسلحہ واسہ دستم سنگين شده ... نمےتونم بيارمش بالا و بگيرمش سمت هدف ... مغزم ديگہ نمےتونہ درست و غلط رو تشخيص بده ... فڪر مےڪردم درست بود اما اون شب نزديڪ بود ... نشستم روے صندلے ... ـ بعد از چاقو خوردن هم ڪہ ... فقط ڪافيہ حس ڪنم يہ نفر مےخواد از پشت سر بهم نزديڪ بشہ ... چند روز پيش لويد اومد از پشت صدام ڪنہ ... ناخودآگاه با مشت زدم وسط قفسہ‌سينہ‌اش ... اينجا ديگہ جاے من نيست رئيس ... نمےتونم برم توے خيابون و با هر ڪسے ڪہ بهم نزديڪ ميشہ درگير بشم ... نشست پشت ميزش ... ساڪت ... چيزے نمےگفت ... براے چند لحظہ اميدوار شدم همہ چيز در حال تموم شدن باشہ... ڪشوے میزش رو جلو ڪشید و یہ برگہ در آورد ... - برات از روان شناس پليس وقت گرفتم ... اگہ اون گفت ديگہ نمےتونے بمونے ... از اينجا برو ... خودم با استعفا يا انتقاليت يا هر چيزے ڪہ تو بخواے موافقت مےڪنم ... ڪلافہ و عصبے شده بودم ... نمےتونستم بزنمش اما دلم مےخواست با تمام قدرت صندلے رو بردارم از پنجره پرت ڪنم بيرون ... چرا هيچ‌ڪس نمےفهميد چے دارم ميگم؟ ... چرا هيچ‌ڪس نمےفهميد ديگہ نمےتونم بہ جنازه هاے غرق خون و تڪہ پاره نگاه ڪنم؟ ... ديگہ نمےتونم برم بالاے سر يہ جنازه سوختہ و بعدش ... نهار همبرگر بخورم ... چرا هيچ‌ڪس اين چيزها رو نمےفهميد؟ ... رفتم عقب و نشستم روے صندلے ... - چرا دست از سرم برنمےداريد؟ ... اومد نشست ڪنارم ... - جوان تر ڪہ بودم ... يہ مدت بہ عنوان مامور مخفے وارد يہ باند شدم ... وقتے ڪہ پرونده بستہ شد، شبيہ تو شده بودم ... يہ شب بدون اينڪہ خودم بفهمم ... توے خواب، ناخودآگاه بہ زنم حملہ ڪردم ... وقتے پسرم از پشت بهم حملہ ڪرد و زد توے سرم ... تازه از خواب پريدم و ديدم ... هر دو دستم رو دور گردن زنم حلقہ ڪرده ام ... داشتم توے خواب خفہ‌اش مےڪردم ... چند روز طول ڪشيد تا جاے انگشت هام رفت ... نگاه ملتمسانہ‌ام از روے زمين ڪنده شد و چرخيد روش ... - بعضے از چيزها هيچ وقت درست نميشہ اما ميشه ڪنترلش کرد ... سال هاست از پشت ميزنشين شدنم مےگذره اما هنوز اون مشڪلات با منہ ... مشڪلاتے ڪہ همہ فڪر مےڪنن رفع شده ... علے الخصوص زنم ... اما هنوز با منہ ... تڪ‌تڪ اون ترس ها، فشارها و اضطراب ها ... اين زندگے ماست توماس ... زندگےاے ڪہ بايد بہ خاطرش بجنگيم ... ما آدم هاے فوق العاده اے نيستيم اما تصميم گرفتيم اينجا باشيم و جلوے افرادے بايستيم ڪہ امنيت مردم رو تهديد مےڪنن ... امنيت ... تعهد ... فداڪارے ... ڪلمات زيبايے بود ... براے جامعہ‌اے ڪہ اداره تحقيقات داخلے داشت ... اداره اے ڪہ نمےتونست جلوے پليس هاے فاسد رو بگيره ... و امثال من ... افرادے ڪہ بہ راحتے مےتونستن در حين ماموريت ... حتے با توهم توطئہ و خطر ... سمت هر ڪسے شليڪ ڪنن ... اين چيزے نبود ڪہ من مےخواستم ... نمےخواستم جزو هيچ ڪدوم از اونها باشم ... هيچ وقت ... سال ها بود ڪہ روحم درد مےڪرد و بريده بود ... سال ها بود ڪہ داشتم با اون ڪابووس ها توے خواب و بيدارے دست و پنجه نرم مےڪردم ... مدت ها بود ڪہ از خودم بريده بودم ... اما هيچ وقت متنفر نشده بودم ... و اين تنفر چيزے نبود ڪہ هيچ ڪدوم از اون مشاورها قدرت حل ڪردنش رو داشتہ باشن ... اونها نشستہ بودن تا دروغ هاے خوش رنگ ما رو بعد از شليڪ چند گلولہ گوش ڪنن ... و پاے برگہ هاے ادامہ ماموريت افرادے رو مهر ڪنن ڪہ اسلحہ ... اولين چيزے بود ڪہ بايد ازشون گرفتہ مےشد ... 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 هدیه به روح بلند شهدا صلوات 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
4_5881775755582508904.mp3
7.13M
فایل صوتی (4⃣1⃣) 💐✨ گفتن از دیدارها، گفتن از دیدار امامی است که گاهی برای جویندگان راستین، چهره عیان می‌کند و قلب‌های زنگار گرفته را جلا می‌دهد . . . 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat