eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
25 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🌴 🌴 🌴 امروز، سه شنبه هشتم ذى الحجّه است. گوش كن! سربازان، اين خبر را در كوچه و بازار اعلام مى كنند: "اى مردم! امير، شما را به مسجد كوفه فرا خوانده است و همه بايد در مسجد حاضر شويد". مردم به مسجد مى روند تا ببيند چه خبر شده است. ابن زياد وارد مسجد مى شود و به بالاى منبر مى رود و چنين مى گويد: اى مردم كوفه! از اختلاف دورى كنيد و خود را به كشتن ندهيد، بدانيد كه من به دشمنان خود، رحم نخواهم كرد. ناگهان از عقب جمعيّت فريادى بلند مى شود: "مسلم آمد، مسلم آمد.". نگاه كن! ابن زياد چگونه فرار را بر قرار ترجيح مى دهد، پلّه هاى منبر را دو تا يكى مى كند و در حالى كه ترس، تمام وجود او را فرا گرفته است به سوى قصر مى دود. او خود را به قصر مى رساند و دستور مى دهد تا درها را محكم ببندند و سربازان، بر پشت بام قصر سنگر بگيرند. آيا مى دانيد چرا نام مسلم اين چنين ترس را بر دل ابن زياد مى نشاند؟! مسلم، آن شير بيشه ايمان، براى نجات بزرگترين يار و ياور خود به ميدان آمده است. درست است كه مردم كوفه ديشب فريب شُرَيح قاضى را خوردند; امّا اكنون مسلم به خروش آمده است. او با هزاران سرباز به ميدان آمده است! ياران مسلم گروه گروه از خانه ها بيرون مى آيند و دور مسلم حلقه مى زنند. قصر حكومتى كوفه محاصره مى شود. ياران مسلم با يك برنامه منظّم از چهار طرف به سوى قصر به پيش مى روند. تمام بازار و اطراف قصر كوفه آكنده از مردمى شده است كه شمشيرهاى برهنه به دست دارند. اكنون ابن زياد ديگر نا اميد شده است. سربازان او در مقابل اين لشكر عظيم، ذرّه اى بيش نيستند. اكنون مسلم يقين دارد كه در اين جنگ پيروز خواهد شد و هانى را از زندان نجات خواهد داد. آرى، اين مسلم است كه با هانى، اين گونه نجوا مى كند: "اى يار باوفا، اى ميزبان مهربانم، قدرى ديگر صبر كن كه براى آزاديت به ميدان آمده ام". همسفر خوبم! بيا همه به كمك مسلم بشتابيم! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 <=====●●●●●=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <=====●●●●●=====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ ❣﷽ دیروز ڪربلا و غم غربت حسین ع امروز یڪ جهان و غم غربت شما دیروز بے وفایے و حالا بہ لطف ما تمدید مے شود ز گنـہ غیبت شمـا @shohada_vamahdawiat
🏴 سالروز جانگداز رحلت پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) و سبط النبی حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) تسلیت باد ▪️مدینه مات از داغ حسن بود طشتی پر از خون باغ حسن بود از پاره های دل، غم او را بخوانید وز صلح او تفسیر عاشورا بخوانید ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
✍رسول خدا صلي الله عليه و آله ـ در دعايش بارالها ! ما را به فرمانت مشغول ، به وعده ات مطمئن ، از آفريده ات نوميد ، به خود مأنوس ، از غير از خود ترسان ، به قضايت خشنود ، در بلايت شكيبا ، بر نعمتت سپاسگزار ، به يادت كامروا ، به كتابت شادمان ، با خودت در شبانه روزْ رازگو ، براى مرگ ، آماده و به ديدارت مشتاق ساز . 📚جامع الأخبار : 364 / 1013 ➥ @shohada_vamahdawiat
پیامبر رحمت.mp3
3.55M
🎙 🔹خانه مقدس * انفجار نور * برکات نام محمد 📌برگرفته از جلسات پیامبر رحمت پیامبر زحمت 🏴 سالروز شهادت نبی مکرم اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و امام حسن مجتبی علیه السلام را تسلیت می‌گوییم. 🆔 @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
🔷معرفت مهدوی🔷 🌹... و اولیاء النعم...🌹 🔷ﻧﻌﻤﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟ ﻣﺎ ﭘﻨﺞ ﺣﺲ ﺩﺍﺭﯾﻢ.ﺣﻮﺍﺱ ﭘﻨﺞ ﮔﺎﻧﻪ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ،ﺷﻨﻮﺍﯾﯽ،ﺑﻮﯾﺎﯾﯽ،ﮔﻮﯾﺎﯾﯽ،ﭼﺸﺎﯾﯽ ﻭ ﺑﺴﺎﻭﺍﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻻ‌ﻣﺴﻪ.ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺣﻮﺍﺱ ﺟﺰ ﯾﮑﯽ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻧﻘﻄﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺤﺪﻭﺩﻧﺪ. 🔷ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ در چشم و ﭼﺸﻢ ﻫﻢ ﻣﺤﺪﻭﺩ و در سر ﺍﺳﺖ.ﮔﻮﺵ ﻫﻢ ﺷﻨﻮﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺯ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﺪﻭﺩ. ﮔﻮﯾﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ و ﻣﺤﺪﻭﺩ و ﺩﺭ ﺳﺮ ﺍﺳﺖ. ﭼﺸﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﺩﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﺩﺭ ﺳﺮ ﻭ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﺍﺳﺖ. 🔷ﺍﻣﺎ ﯾﮏ ﺣﺲ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﺮﺍﭘﺎﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ.ﺁﻥ ﻫﻢ ﺣﺲ ﺑﺴﺎﻭﺍﯾﯽ ﻭ ﻻ‌ﻣﺴﻪ ﺍﺳﺖ.ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺯ ﭘﻮﺳﺖ ﺳﺮ ﺗﺎ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﻣﺎ ﺣﺲ ﻻ‌ﻣﺴﻪ ﺍﺳﺖ.ﺣﺲ ﮔﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺲ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﻮﺭ ﻭ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﺮﻣﯽ‌ﻫﺎ ﻭ ﻟﻄﺎﻓﺖ‌ﻫﺎ ﺍﺳﺖ. 🔷پس ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺖ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﮒ ﮔﻞ ﻣﯽ‌ﮐﺸیم ﯾﮏ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻟﺬﺕ ﺑﺨﺸﯽ ﺑﻪ ﻤﺎ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺖ ﺭﻭﯼ ﭼﻤﻦ‌ﻫﺎ ﻣﯽ‌ﮐﺸیم ﯾﮏ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺷﯽ ﺑﻪ ما ﺩﺳﺖ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ. ﯾﺎ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺭﻋﻪ‌ﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽ‌ﮐﻨیم ﺩﺳﺖ ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺷﻪ‌ﻫﺎ ﻣﯽ‌ﮐﺸیم ﻭ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽ‌ﮐﻨیم ﺍﯾﻦ ﻧﺮﻣﯽ و ﻟﻄﺎﻓﺖ ﯾﮏ ﺣﺎﻟﺖ ﻟﺬﺗﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ. 🔷روی ﭘﺎﺭﭼﻪ‌ﯼ ﻣﺨﻤﻠﯿﻦ ﻭ ﺍﺑﺮﯾﺸﻤﯿﻦ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﺸیم ﯾﺎ ﮐﻔﺶ ﻧﺮﻡ ﭘﺎ ﻣﯽ‌ﮐﻨیم، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻟﺬﺕ ﺩﺍﺭﺩ. ﯾﺎ ﭘﯿراﻫﻦ ﻟﻄﯿﻔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﻦ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ لذت می برد. ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﺯﺑﺮﯼ، ﺧﺸﮑﯽ و ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺲ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ.ﺩﺳﺖ ﺭﻭﯼ ﺳﻤﺒﺎﺩﻩ ﺑﮑﺸیم با طبع ما ﻧﺎﺳﺎﺯﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ. 🔷ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺮﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺳﻬﻮﻟﺖ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻟﻄﺎﻓﺘﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻋﺮﺏ‌ﻫﺎ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﺑﻪ ﻧﻌﻮﻣة ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺮﻣﯽ ﻭ ﻟﻄﺎﻓﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﺎﻋﻢ ﮔﻔﺘﻪ می شود. 🔷پس منظور از نعمة در فراز اولیاء النعم هر چیز نرم و لطیفیست که با طبع انسان سازگاری دارد. 🌿ﻧﻌﻤﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﻥ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺟﺎﻥ ﻭ ﺭﻭﺡ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭ ﺑﺎﺷﺪ.ﯾﻌﻨﯽ ﺁﻥ ﭼﻪ ﮐﻪ ﻣﺎﯾﻪ ﻟﺬﺕ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ و ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ‌ﯼ ﺧﻮﺷﯽ او ﺑﺎﺷﺪ. 🌿 ﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ امام مهدی علیه السلام ولی نعمت ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﯿﻢ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﮔﺮ ﺣﺎﻝ و حالت ﺧﻮﺵ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫیم،ﻧﺰﺩ ﺍﯾشان ﺍﺳﺖ. 🌿 ﺍﮔﺮ می خواهیم ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻟذت ببریم،لذت و خوشی در عالم بی صاحب نیست.صاحبش هم امام زمان عجل الله فرجه است.ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾشان ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺣﺎﻟمان ﺧﻮﺵ ﺷﻮﺩ... @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
💔 میدانم که غم سنگین شهادت نبی اکرم (ص) و بعد غربت اهل بیت علیهم السلام برایتان تازه شده ... ببخش اگر تنها مانده‌اید و نمی‌توانیم تسلی بخش قلب مهربانتان باشیم.😔💔 @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
‌ ﷽❣ ❣﷽ گاهی فقط از روی ریا منتظریم هر چند که گفتیم "بیا منتظریم" "عَجّل لِوَلیّکَ الْفَرَج" گویانیم عمری‌ست که در حد دعا منتظریم رضا قاسمی @shohada_vamahdawiat
﷽ تقریباً سال ۱۳۵۴ بود. صبح یک روز جمعه مشغول بازی بودیم. سه نفرغریبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچه های غرب تهرانیم، ابراهیم کیه!؟ بعد گفتند: بیا بازی سر ۲۰۰ تومان. دقایقی بعد بازی شروع شد. ابراهیم تک .و آن ها سه نفر بودند، ولی به ابراهیم باختند همان روز به یکی از محله های جنوب شــهر رفتیم. ســر ۷۰۰ تومان شــرط بستیم. بازی خوبی بود و خیلی سریع بردیم. موقع پرداخت پول، ابراهیم فهمید .آن ها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول ما را جور کنند یکدفعه ابراهیم گفت :آقا یکی بیاد تکی با من بازی کنه. اگه برنده شــد ما پول نمی گیریم. یکی از آن ها جلو آمد و شــروع به بازی کرد. ابراهیم خیلی !ضعیف بازی کرد. آنقدر ضعیف که حریفش برنده شد همه آن ها خوشحال از آنجا رفتند. من هم که خیلی عصبانی بودم به ابراهیم :گفتم:آقا ابــرام، چرا اینجوری بازی کردی؟! باتعجــب نگاهم کرد وگفت !می خواستم ضایع نشن! همه این ها روی هم صد تومن تو جیبشون نبود هفتــه بعد دوباره همان بچه های غرب تهران با دو نفر دیگر از دوستانشــان .آمدند. آن ها پنج نفره با ابراهیم سر ۵۰۰ تومان بازی کردند ابراهیم پاچه های شلوارش را بالا زد و با پای برهنه بازی می کرد. آنچنان به !توپ ضربه می زد که هیچکس نمی توانست آن را جمع کند آن روز هم ابراهیم با اختاف زیاد برنده شد شــب با ابراهیم رفته بودیم مسجد. بعد از نماز، حاج آقا احکام می گفت. تا :اینکه از شرط بندی و پول حرام صحبت کرد و گفت: پیامبر می فرماید هر کس پولی را از راه نامشروع به دست آورد، در راه باطل و حوادث سخت« و نیز فرموده اند: »کسی که لقمه ای از حرام بخورد نماز چهل شب و دعای .»از دست می دهد .»چهل روز او پذیرفته نمی شود ابراهیــم با تعجب به صحبت ها گــوش می کرد. بعد با هم رفتیم پیش حاج آقا وگفت: من امروز ســر والیبال ۵۰۰ تومان تو شــرط بندی برنده شدم. بعد هم ماجــرا را تعریف کرد و گفت: البته این پول را به یک خانواده مســتحق !بخشیدم .حاج آقا هم گفت: از این به بعد مواظب باش ، ورزش بکن اما شرط بندی نکن :هفته بعد دوبــاره همان افراد آمدند. این دفعه با چند یار قوی تر، بعدگفتند !این دفعه بازی سر هزارتومان ابراهیم گفت: من بازی می کنم اما شــرط بندی نمی کنم. آن ها هم شــروع کردند به مســخره کردن و تحریک کردن ابراهیم و گفتند: ترسیده، می دونه …می بازه. یکی دیگه گفت: پول نداره و ابراهیم برگشت وگفت: شرط بندی حرومه، من هم اگه می دونستم هفته های ،قبل با شــما بازی نمی کردم، پول شما رو هم دادم به فقیر، اگر دوست دارید .بدون شرط بندی بازی می کنیم .که البته بعد از کلی حرف و سخن و مسخره کردن بازی انجام نشد دوســتش می گفت: بــا اینکه بعد از آن ابراهیم به ما بســیار توصیه کرد که شــرط بندی نکنید. امــا یکبار با بچه های محله نازی آباد بــازی کردیم و مبلغ ســنگینی را باختیم! آخــرای بازی بود که ابراهیم آمد. به خاطر شــرط بندی .خیلی از دست ما عصبانی شد از طرفی ما چنین مبلغی نداشــتیم که پرداخت کنیم. وقتی بازی تمام شــد ابراهیم جلو آمد وتوپ را گرفت. بعدگفت: کســی هســت بیاد تک به تک بزنیم؟ از بچه های نازی آباد کســی بود به نام ح.ق که عضو تیم ملی وکاپیتان تیم برق بود. با غرور خاصی جلو آمد وگفت: سَرچی!؟ .ابراهیم گفت: اگه باختی از این بچه ها پول نگیری. او هم قبول کرد ابراهیــم به قدری خوب بازی کرد که همه ما تعجب کردیم. او با اختاف !زیاد حریفش را شکست داد. اما بعد ازآن حسابی با ما دعوا کرد 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢برای آرامش امروز جوان ها داده ایم ... 🔹شهید قنبر علی رضایتی در تاریخ 4 مهرماه 1375بر اثر درگیری با اشرار مسلح در ایرانشهر به درجه رفیع شهادت نائل گردید . ➥ @shohada_vamahdawiat
ahangaran-03.mp3
5.4M
همراه با مداحی های دفاع مقدس۵🇮🇷 ای از سفر برگشتگان کو شهیدان ما 🎙حاج صادق آهنگران @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
✏️سلطانی و عشقی و معین ضعفائی گفتند تو حَجّی؛ نه تو جان فقرایی ▪️ ✍️ @emame_mehraban 🕊🕊🕊🕊
یاعلی ابن موسی الرضا علیه السلام اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ ❣﷽ دست مرا بگیر ببین ورشکسته ام آب از سرم گذشته و من دست بسته ام کار مرا حواله نده دست دیگری محتاجم و فقط به تو امید بسته ام 💔 @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلطان عالم...🥀🖤 یک‌‌ پنجره فولاد، دلم تنگ تو آقاست💛! ای کاش که زوار خراسان تو بودم🕊... شهادت‌هشتمین اخترآسمان‌امامت⭐️ حضرت‌امام رضا•ع•تسلیت‌باد[🥀] ✨... @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
السلام ای شمس! محتاج نگاهی مانده‌ایم در شب تاریک و مرداب سیاهی مانده‌ایم یک نظر کن تا که از دیوار ظلمت رد شویم شاهد «نورٌ عَلی نورِ» تو در مشهد شویم   شاعر:قاسم صرافان @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴