eitaa logo
"پاتوق کتاب آسمان"
487 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
113 ویدیو
6 فایل
🔹معرفی‌و‌عرضه‌آثار‌برجسته‌ترین‌نویسندگان‌و‌متفکرین‌ایران‌و‌جهان 🔸تازه‌های‌نشر 🔹چاپارکتاب/ ارسال‌به‌سراسرایران https://zil.ink/asemanbook ادمین: @aseman_book آدرس: خ‌مسجد‌سید خ‌ظهیرالاسلام‌کوچه‌ش۳ بن‌بست‌اول سمت‌راست "سرای‌هنر‌و‌اندیشه" تلفن:09901183565
مشاهده در ایتا
دانلود
. در عالم مناظری هست که همه دیده ایم... کوه، رود، دریا و درخت و جنگل و... همه اینها طبیعی هستند و جزء این عالم. ولی چه چیزی در آنها هست که هر بار ما را به تماشای آنها می‌کشاند؟ 🔹 ادبیات، تجربه، آزادی @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. در عالم مناظری هست که همه دیده ایم... کوه، رود، دریا و درخت و جنگل و... همه اینها طبیعی هستند و
. چند سالی می‌شود که رمان های داستایفسکی را می خوانم و پیشنهاد می کنم به دوستان و آشنایان که بخوانند در هر شرایطی و حال و احوال و فکری که هستند... و همیشه با این مسئله مواجه می‌شوم که به من می‌گویند: چرا بخوانیم؟ موضوعش چیست؟ چه چیزی در آن هست که پیشنهاد می‌کنی؟ و من همیشه در برابر این سوال شوکه می‌شوم و هول برم می‌دارد؛ که چه بگویم؟ خودم هم باورم نمی‌شود که من تا قبل از این سوال هزار جواب و حرف و توضیح و تفسیر و رحجان برای آن داشته‌ام و در دلم آماده بودم تا کسی از من بپرسد، در دم شروع کنم آنچه که با داستایفسکی از سرگذرانده بودم را بازگو کنم. ولی آخر بگویم چه؟ چرا این رمان و این نویسنده را پیشنهاد داده‌ام و با اضطراب جواب هایی می‌دهم که تقریبا در تمام موارد با خود میگویم: نه، نشد. این هم دلیلش نبود. این هم حرفی نبود که بتواند کمکی به مخاطب بکند. هیچ دفاعی ندارم یعنی هیچ دفاعی نمی‌توانم بکنم. فکر میکنم به کسی که این پیشنهاد را می‌کنم او هم از لابلای حرفهایم چیزی دستگیرش نمی‌شود. به نظرم حال و روزم و حرارتی که از پی تلاشی که می‌کنم تا حرفی بزنم در درونم ایجاد می‌شود، مخاطب را به تصمیم می‌رساند و این همان چیزی است که در همه آثار داستایفسکی پیدا و پنهان است. در عالم مناظری هست که همه دیده ایم... کوه، رود، دریا و درخت و جنگل و... همه اینها طبیعی هستند و جزء این عالم. ولی چه چیزی در آنها هست که هر بار ما را به تماشای آنها می‌کشاند؟ جز احساس رهایی و آزادی که انسان می‌تواند در انس با طبیعت تجربه کند؟ پرواز و رهایی و آزادی را باید تجربه کرد و در آن قرار گرفت تا بتوان طعم آن را چشید. شاید بتوانم بگویم عالم داستایفسکی عالم آزادی و رهایی است؛ در دنیایی که حتی تجربه و خیال انسان‌ها نیز دست خوش وَهم شده است. 🔹 ادبیات، تجربه، آزادی @skybook
. آنچه می‌بینیم مردی است که از گوشه‌ی چشمش نگاهمان می‌کند، همچنان که سخن می‌گوید از حضورمان بسیار آگاه است و بسیار دلواپس تأثیری است که سخنانش بر جای می‌گذارد. در حقیقت و به واقع ما او را نمی‌بینیم، فقط صدایش را می‌شنویم، آن هم نه از میان چیزی به محترمی پنجره، بلکه از لای شکافی در تخته‌های کف زمین. از میان همین شکاف جهان را خطاب می‌کند؛ خودش نیز عمری را صرف گوش دادن به آن کرده است. هر آنچه را که بتوان درباره‌اش و به ویژه بر ضدش گفت خودش از پیش میداند؛ به قول ضدونقیض نمایی‌های مرسومش، همه‌ی اینها را یا از دور شنیده یا پیش بینی کرده و یا از خودش در آورده. 📚 یادداشت‌های زیر زمینی ترجمه علی مصفا @skybook
. نه، نه فقط بدجنس، که هرگز نتوانستم چیز دیگری نیز باشم؛ نه بدجنس و نه خوب، نه موجودی رذل و نه انسانی شریف، نه قهرمان و نه حشره. و حالا این گوشه افتاده‌ام، سرگرم گذراندن باقی عمر، به ریش خودم میخندم با این دل داری یکسر بیهوده و بدخواهانه که، آدم باهوش امکان ندارد به شکلی جدی تبدیل به چیزی شود و فقط احمق‌ها چیزی خواهند شد. بله آقا، انسان باهوش قرن نوزدهم، به ضرورت اخلاقی، باید از بُن موجودی بی‌شخصیت باشد و انسانی که شخصیتی دارد و چهره‌ای فعال است، باید از اساس موجودی محدود باشد. این باور چهل ساله‌ی من است. حالا چهل ساله‌ام و چهل سال عمری است تمام؛ ▪️بریده کتاب 📚 یادداشت‌های زیر زمینی ترجمه علی مصفا @skybook
. حالا دوست دارم برایتان بگویم، آقایان محترم، چه مشتاق شنیدن باشید چه نباشید، که چرا هرگز نتوانستم حتی حشره‌ای باشم. با صداقت خواهم گفت که به دفعات میخواستم حشره‌ای بشوم. ولی حتی سزاوار آن هم شناخته نشدم. قسم میخورم آقایان، که آگاهی بیش از حد نوعی بیماری است؛ بیماری‌ای واقعی و تمام عیار. برای احتیاجات روزمره، آگاهی معمولی انسانی هم بیش از حد کفایت است؛ یعنی نصف با یک چهارم سهمی که نصیب آدم تکامل یافته‌ی قرن نگون بخت نوزدهم ما می‌شود که تازه از بخت بد ساکن پترزبورگ هم باشد؛ انتزاعی ترین و دستوری ترین شهر سراسر دنیا (شهرها ممکن است دستوری یا غیردستوری باشند.) برای نمونه، میزانی از آگاهی‌ای که مردمان به اصطلاح نابغه و چهره‌های فعال با آن زندگی می‌کنند کافی است. شرط می‌بندم فکر می‌کنید اینها را از روی تکبر می‌نویسم تا، به قیمت قربانی کردن چهره های فعال، باهوش به نظر برسم. ▪️بریده کتاب (۲) 📚 یادداشت‌های زیر زمینی ترجمه علی مصفا @skybook
. کارم به جایی رسید که وقتی شبهای نکبت پترزبورگ به کنج خلوت خودم بر می‌گشتم نوعی لذت پنهان، پست و غیر طبیعی احساس می‌کردم، با آگاهی تمام از این که همان روز یک بار دیگر رذالتی از من سر زده است که به هیچ روی پس گرفتنی نیست. در خفا و از درون، دندانهایی را به جانم فرو می‌کردم و آنقدر فشار میدادم و فشار میدادم و شیره‌اش را می‌مکیدم تا بالاخره تلخی آن تبدیل به شیرینی شرم آور و نفرین شده‌ای می‌شد و دست آخر لذتی قطعی و حقیقی. بله، لذت، لذت پای این حرفم می‌ایستم. دلیل به حرف آمدنم این است که مدام می‌خواسته‌ام بفهمم و مطمئن شوم که آیا دیگران هم چنین لذت‌هایی را تجربه می‌کنند؟ برایتان توضیح خواهم داد: سرچشمه‌ی این لذت وقوفی است بیش از حد آشکار به حقارت خویشتن، احساس آن که به ته خط رسیده‌ای و اوضاعت، هر چند بد، طور دیگری نمی‌تواند باشد، که هیچ مفری برایت مهیا نیست، که هرگز به انسانی دیگر تغییر نخواهی یافت، که حتی اگر وقت و ایمان کافی برایت باقی بود تا خودت را به چیز متفاوتی بدل کنی، باز هم به احتمالی میل به تغییر نمیداشتی، و حتی اگر چنین میلی میداشتی، باز هم کاری نمی‌کردی زیرا در واقع شاید چیزی وجود نداشته باشد که بخواهی به آن بدل شوی. بالاخره و مهم‌تر از همه، وقوع تمام اینها مطابق است با قوانین عادی و اساسی آگاهی حاد و لختی‌ای که یک راست از این قوانین بر آمده است و به تبع آن نه تنها هیچ کاری نداری که برای تغییر خود بتوانی انجام دهی، بلکه اصلا هیچ کاری نداری که انجام دهی. پس در نتیجه‌ی همین آگاهی حاد است که مثلا معلوم می‌شود: خیلی خوب، تو رذلی انگار شخص رذل را دلگرم می‌کنیم تا احساس کند به واقع رذل است. اما دیگر کافی است... آه، همه را گفتم، و چه چیز را توضیح دادم؟... چه طور می توان این لذت را توضیح داد؟ اما خودم توضیحش میدهم! تا آخرش خواهم رفت. برای همین قلم به دست گرفتم... ▪️بریده کتاب (۳) 📚 یادداشت‌های زیر زمینی ترجمه علی مصفا @skybook
. 📚 حضرت حجت(عج)/ مجموعه بیانات و اشارات پیرامون حضرت ولی عصر ۶۹۵ صفحه/ قیمت: ۲۴۰.۰۰۰ @skybook
. ▪️ترجمه جدید کتاب؛ بیگانه توسط کاوه میر عباسی قیمت: ۳۸.۰۰۰ تومان @skybook
. از شما می پرسم خاصیت حیات چیست؟ اصلا حیات یعنی چه؟ قرآن درباره مردم جاهلیت میگوید اینها امواتند. اِنَّكَ لاتُسمِعُ المَوتی. وَ ما أنتَ بِمُسمِعِِ مَن فِي القُبورِ. می‌گوید: این مردمی که میبینی، مرده‌هایی هستند متحرک، مرده‌هایی هستند که بجای اینکه زیر خاک باشند دارند روی زمین راه می روند، مرده متحرک هستند، به اینها زنده نمی شود گفت. ولی به مسلمین میگوید بیایید این تعلیمات را بپذیرید. خاصیت ایـن تعلیمات این است که به شما جان و نیرو می‌دهد و حیات می‌بخشد. خاصیت حیات چیست؟ شما از هر عالم و فیلسوفی که حیات را تعریف می‌کند، بپرسید به چه چیز میشود گفت حیات و زندگی؟ اصلا معنى حیات و زندگی چیست؟ البته کسی مدعی نمی‌شود که حقیقت و ماهیت حیات را تعریف کند ولی حیات را از روی آثارش می‌شناسند و این جور به شما خواهند گفت: حیات یعنی حقیقت مجهول الکنهی که دو خاصیت دارد، یکی آگاهی و دیگری جنبش. 📚 احیای تفکر اسلامی @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. از شما می پرسم خاصیت حیات چیست؟ اصلا حیات یعنی چه؟ قرآن درباره مردم جاهلیت میگوید اینها امواتند.
. وقتی بچه بودم منزلمان در حضرت عبدالعظیم بود و آن زمان قطار راه آهن به صورت امروز نبود و فقط همین قطار تهران - شاه عبدالعظیم بود. من می دیدم که قطار وقتی در ایستگاه ایستاده بچه ها دورش جمع می شوند و آن را تماشا میکنند و به زبان حال می گویند ببین چه موجود عجیبی است! معلوم بود که یک احترام و عظمتی برای آن قائل هستند. تا قطار ایستاده بود با یک نظر تعظیم و تکریم و احترام و اعجاب به آن نگاه می کردند. کم کم ساعت حرکت قطار می رسید و قطار راه می افتاد. همینکه راه می افتاد بچه ها می دویدند، سنگ برمی داشتند و قطار را مورد حمله قرار می دادند. مـن تعجب می کردم که اگر به این قطار باید سنگ زد چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمی‌زنند، و اگر باید برایش اعجاب قائل بود اعجاب بیشتر در وقتی است که حرکت میکند. این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم. دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هرکسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است. تا ساکت است مورد تعظیم و تبجیل است، اما همینکه به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمی‌کند بلکه سنگ است که به طرف او پرتاب می‌شود. این نشانه یک جامعه مرده است. 📚 احیای تفکر اسلامی @skybook
‌ زمان یعنی حرکت. حرکت؛ بنیادی‌ترین محکومیت انسان است. ماندن، به این بهانه که از همه سو راهها پر مخاطره و ناهموار و خوف انگیز است، بدترین راه را انتخاب کردن است. به شما می گویم؛ آقایان! شهامت یعنی در موقعیت قرار گرفتن و انتخاب کردن، و نه یعنی همیشه خوب و درست را انتخاب کردن. ما عقل کل نیستیم. ما اشتباه میکنیم، ما کج میرویم، ما پشیمان می‌شویم. از ترس اشتباه کردن و کج رفتن و پشیمان شدن زمان را تباه کردن جرم است. انسان تنها جانداری است که برای پشیمان شدن، گریستن، جبران کردن و باز به راه افتادن آفریده شده است. این حق انسان نیست که اشتباه کند این محکومیت اوست.... 📚سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد @skybook
. امروزه بيش از هر زمانی جهان از وَهم پر شده است. گرچه تصور می‌كنيم ما بر اوهام غلبه كرده‌ايم و در عصر تكنولوژی و علم ديگر وَهم وجود ندارد، اما جهان ما پر از اوهام است. بازی به خودی خود وَهم است و نتيجه بازی هم در وَهم ما اهميت دارد وگرنه در حقيقت، نتيجه بازی اهميت ندارد. يك توپ فوتبال از يك خط پنج سانتی‌متری رد شود يا نشود، در زندگی واقعی و حقيقی مردم چه اثری دارد؟ مظفرالدّين‌شاه اين را درك كرده بود. هنگامی كه او را در پاريس برای تماشای فوتبال برده بودند، پس از اتمام بازی پرسيده بود كه اين‌ها چند نفر هستند؟ پاسخ داده بودند ۲۲ نفر، گفته بود ۲۱ توپ ديگر بخريد و به آن‌ها بدهيد تا همه به دنبال يك توپ ندوند. وی اين حرف را خيلی جدّی گفته بود، او درك كرده بود كه اين كار، كاری عبث و بيهوده است. حتي اول انقلاب، يكی از همكاران ما معتقد بود كه فوتبال حرام است زيرا كار لغوی است. اما آيا فوتبال لغو است؟ پس چرا وقتی يك توپ، پنج‌سانتیمتر از يك خط رد می‌شود ۳۰۰ ميليون نفر شادی می‌كنند و يا ۳۰۰ نفر ديگر گريه می‌كنند؟.... فوتبال زندگی ماست، اگر فوتبال وَهم است –كه وَهم است– پس جهان ما پُر از وَهم است. اين نمونه بسيار خوبی است. اين كم ضررترين وَهمی است كه در جهان ما وجود دارد، ما چنان به وَهم دلبسته هستيم كه وَهم‌ها را تشخيص نمی‌دهيم. تفكر آينده نبايد اوهام را كنار بگذارد، بلكه بايد بر آن‌ها غالب شود. تفكر می‌تواند او را از اين غفلت‌ها برهاند. 📄 متن از؛ نشریه كتاب هفته، شماره ۶۲ شنبه ۲دی ماه ۱۳۸۵ @skybook
. روایت مصور 📚 داستان فوتبالیست‌ها نویسنده و طراح کمیک دیوید اسکوایرز برای روزنامه گاردین می‌کِشد و می‌نویسد. استرالیایی است ولی طنز او را باید بریتانیایی دانست. طنزی ببشتر مبتنی بر کلام و چند لایه که به قول ، ساختاری مثل کوه یخ دارد و 《رضایت عمیق‌تر زیر آب است و لایه‌ی اولیه‌ی لذت هر جوکی کمترین بخش آن》. چاپ؛ @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. روایت مصور 📚 داستان فوتبالیست‌ها نویسنده و طراح کمیک #دیوید_اسکوایرز دیوید اسکوایرز برای روزنام
. بیایید از مهم ترین اسطوره شروع کنیم. عبور از خط دفاع، فخر فروختن به هم تیمی‌ها به خاطر توپهایی که حرکت میداد، يا حتی پاره کردن پیراهن و شلیک کردن به خبرنگاران با فشنگ مشقی؛ می‌توان گفت که جهان دیگر چیزی مثل دیگو مارادونا را به خود ندیده است. در فوتبال مثل یک گردباد بود؛ یک شیطان تاسمانی ریز و چرخان که شورتهای کوتاهی به پا میکرد و میتوانست دریبل کند، پاس بدهد و طوری شوت بزند که تا آن زمان کسی شبیهش را ندیده بود. مارادونا یک جنگجوی خیابانی رجزخوان بود که هم می‌توانست یک دسته مدافع بلژیکی ترسو را فراری بدهد هم کاری کند که عموی طرفدار انگلستانتان فحش را به تلویزیون بکشد "هند بود! لعنتی‌ها، هند بود!" برخلاف اخلاق حرفه‌ای و کنترل شده پله، یا شکوهی که کرایف نشان می‌داد مارادونا وحشی و احساساتی بود؛ آن قدر احساساتی که میشد اعتیاد طولانی مدتش به مواد مخدر برای بالا بردن اعتماد به نفسش را بخشید به هر حال دغدغه‌ی اول او فقط فوتبال بود. 📚 داستان فوتبالیست‌ها @skybook
. عملکردی که دیگو با آن در یادها ماندگار شد ربطی به بردن بازی فینال مقابل آلمان غربی ندارد. موضوع به برد در نیمه نهایی مقابل بلژیک هم برنمی‌گردد. اگرچه در آن بازی هم دو گل زد. نه شهرت مارادونا که قبلاً گفتیم احتمالاً باعث عصبانیت عموی طرفدار انگلستانتان هم شد به شکست انگلستان در یک چهارم نهایی بر می‌گردد. در این بازی مارادونا دو گل به ثمر رساند که او را هم به عنوان بازیکن قرن و هم یک عوضی دروغگو ماندگار کرد. وقتی مارادونا دستش را از بالای سر پیتر شیلتون دراز کرد تا آن گل معروف به "دست خدا" را به ثمر برساند، در واقع از آن سوی اقیانوس اطلس برای انگلیس پیر خط و نشان کشید. برای آرژانتینی‌ها این اتفاق معنی ویژه‌ای داشت. کشور آنها از چهار سال پیش هنوز درگیر هضم اتفاقات جنگ فالکلند بود. بنابراین شکست انگلیس که مشکلات زیادی را برای هم وطنانشان ایجاد کرده بود برایشان خیلی ارزشمند تلقی میشد -با اینکه در به ثمر رسیدن آن گل استیو هاج هم غیرمستقیم نقش داشت. با این حال مارادونا به رقبای شکست خورده رحم کرد و گفت که زدن گل دوم خارق العاده‌اش در مقابل هیچ تیم دیگری ممکن نبود؛ چون قبل از این که فرصت کند توپ را از میانه‌ی زمین به حرکت درآورد، او را با خطا زمین گیر می‌کردند او گفت «انگلیسی‌ها انسانهای نجیبی هستند. البته اگر این موضوع را نادیده بگیریم که در تمام بازی تری‌فن ویک سعی داشت پاهای او را قلم کند و وقتی توپ وارد دروازه شد تری بوچر میخواست سرش را از تنش جدا کند. 📚 داستان فوتبالیست‌ها @skybook
. 🔹 چند سانتی‌متر آن‌ طرف‌تر از خط؛ تمام گل‌هایم تقدیم به شهدا! تب فوتبال داغ است. داغ است و همیشه هم بوده. اما این دوره از جام جهانی کمی که چه عرض کنم تفاوت زیادی با دوره‌های دیگر دارد اوضاع کشور به هم ریخته است فشار بی‌سابقه بر روی ذهن و فکر مردم آمده فشاری که از طریق فضای مجازی وارد می‌شود. مثل این است که شما در یک اتاق تاریک گیر بیافتید و این اتاق پر از موانعی باشد که شما تا به حال آن‌ها را ندیده‌اید. در هر حرکت یکی از این موانع با سر و صورتتان برخورد می‌کند و شما تصور درستی از اینکه چه اتفاقی دارد می‌افتد ندارید. شاید تصور می‌کنید کسی از تاریکی استفاده کرده و دارد به شما ضربه می‌زند و هر چه تلاش میکنید تا جلوی او را بگیرید و مشتی حواله آن کنید مشتتان به یکی از موانع داخل اتاق برخورد می‌کند و اوضاع بد‌تر می‌شود و این وضعیت تا وقتی که شما نتوانید چراغی در آن بیافروزید و از اتاق وهم خود خارج نشوید، ادامه پیدا می‌کند و اوضاع وخیم‌تر می‌شود. ▫️بخش اول @skybook 🔻
"پاتوق کتاب آسمان"
. 🔹 چند سانتی‌متر آن‌ طرف‌تر از خط؛ تمام گل‌هایم تقدیم به شهدا! تب فوتبال داغ است. داغ است و همی
🔻 اما در این میان جام جهانی و بازی‌های ما با کشورهایی که در دنیای سیاست سالهاست شاخ به شاخ هستیم مهم‌ترین مسئله دوستان فرهنگی و مذهبی و مدیران ما شده و تقریبا چاره همه مشکلات هم در این میدان تصور می‌شود. یادم می‌آید بچه‌تر که بودم فوتبال مظهر غفلت و گمراهی و لغو بود و همیشه بحث بر سر این داشتیم که با فوتبال چه چیزی گیرمان می‌آید و احتمالا شما هم به یاد دارید که در ایام جام جهانی جدول‌هایی آماده می‌شد که نشان می‌داد اکثر جنگ‌ها در جهان و به بخصوص حملات اسرائیل بر علیه مردم فلسطین در ایام جام جهانی به راه می‌افتاده و این عذاب وجدان را داشتیم که ما داریم فوتبال می‌بینیم و مردم فلسطین در خون می‌غلتند! قطعا منکر این مسئله نیستم ولی آیا امروز ما دلمان برای شاهچراغ خون نیست!؟ دلمان از وقایع ایذه و کرج و اصفهان خون نیست!؟ و این شهادت‌هایی که در این مدت دیدیم و نحوه شهید شدن این شهدا ما را تکان نداده!؟ آیا ما امروز به سردرگمی که در فضای مجازی در آن گیرکرده‌ایم و سالهاست برایش کاری نکرده‌ایم فکر نمیکنیم!؟ ▫️بخش دوم @skybook 🔻ادامه دارد...
"پاتوق کتاب آسمان"
🔻 اما در این میان جام جهانی و بازی‌های ما با کشورهایی که در دنیای سیاست سالهاست شاخ به شاخ هستیم مه
🔻 عجیب است که امید و شاید همه دغدغه دوستانمان در جایگا‌های مدیرتی و فرهنگی شده است جام جهانی و انتظار شکست دشمن را در زمین بازی می‌کشیم. ما میدان مبارزه و کارآمدی را خالی کرده‌ایم و همه به صف شده‌ایم و ساعت‌ها جلسه و بودجه ردیف کرده‌ایم که برای شکست دشمن در زمین بازی چه کنیم. در زمین بازی امیدمان به غیرت و میهن‌دوستی و اخلاق‌مداری بازی‌کنانمان تا آنجاست که از مرحله اول عبور کنند. راستی بهتر از غیرت و اخلاق و میهن‌پرستی چیست که ما را قهرمان کند و سررشته‌ی آنرا بگیریم و آنرا به خانه‌هایمان هم راه بدهیم تا شهر و زندگیمان را هم سامان بدهد؟ قصد جسارت ندارم بلکه قدری دلم از دست دین‌داری و اخلاق‌مداریمان گرفته است. خلاصه در وضعیتی هستیم که فوتبالیست‌هایمان را به دیدار رئیس جمهور می‌فرستیم و از زیر قرآن رد می‌کنیم و یک مادر شهید هم آنها را بدرقه می‌کند. کار خوبی است. ذوق این را داریم که به این بهانه بچه‌های تیم ملی برای شادی مردم و شهدا، پیروزی به ارمغان بیاورند و گل‌هایشان را به شهدا تقدیم کنند تا شاید تسکینی باشد بر مشکلات اقتصادی و فرهنگی امروزمان و البته مخدری برای فردای بعد از مسابقات که گریبانمان را بدجور گرفته و وای که چقدر ما امروز به فکر شاد کردن دل این و آن هستیم و از آینده و خطراتش غافلیم. ناکارآمدی را بر خود تحمیل می‌کنیم و برای توجیهش دست به دامن مدادتراش اخلاقیاتیم. غافل از آنکه هربار کوچک و کوچکتر می‌شویم و در اتاق وهممان به بدگویی دیگران نشسته‌ایم. ▫️بخش آخر @skybook
. اینکه کسی تولدش یادش بیاید چیز عجیبی است، اما من از جمله کسانی هستم که میتوانم ادعا کنم که تولدم را دیده‌ام یعنی تولدم را یادم می‌آید. البته نه آن تولدی که آدم از مادر متولد می‌شود بلکه آن زمانی که آدم جدیدی می‌شوی و زندگی دوباره‌ای را شروع می‌کنی. از قسمت اول زندگی‌ات کاملاً متفاوت است و اینکه به یکباره همه دل بستگیها و علایق گذشته‌ات را رها کنی و بشوی یک آدم متفاوت. این اتفاق برای من افتاد و من همه آن لحظه تولد دوباره‌ام را یادم می‌آید. @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. اینکه کسی تولدش یادش بیاید چیز عجیبی است، اما من از جمله کسانی هستم که میتوانم ادعا کنم که تولدم
. کتاب «متولد چهل و دو» که شامل بخشهایی از خاطرات مرحوم حاج علی آقای شمقدری می‌باشد اولین دفتر از مجموعه «در حدیث دیگران» است که به روایت بخشهایی ناب و شنیدنی از سال‌های فراوان همنشینی و مصاحبت ایشان با رهبر معظم انقلاب پرداخته است. حدیث دیگران مجموعه‌ای است که در آن به روایت برشهایی از خاطرات و همراهی شخصیت‌های شاخص انقلاب در مقاطع مختلف با آیت الله خامنه‌ای پرداخته شده است. 📚 متولد چهل‌و‌دو/ خاطرات حاج علی شمقدری ۲۸۵ صفحه/ قیمت ۹۵.۰۰۰ تومان @skybook
. خاصیت دوران کودکی این است که هر کاری را در این دوره شروع بکنی به بار می‌نشیند و می‌شود کار اساسی من اعتقاد دارم که در دوران نوجوانی و جوانی ورزش به انسان شکوه و عظمت می‌بخشد؛ به انسان قدرت تفکر می‌دهد. ورزش شخصیت به آدم می‌بخشد. ورزش در روح ورزشکار اثر می‌گذارد؛ همان طور که در جسمش اثر می‌گذارد ورزشکار تمرین مردانگی می‌کند. 📚 متولد چهل و دو خاطرات مرحوم حاج علی آقا شمقدری @skybook
نیازمند درد فلسفه ایم نه علم فلسفه.pdf
170.5K
🔺 🔹 نیازمند درد فلسفه‌ایم نه علم فلسفه 📄 گفتگوی خبرگزاری ایکنا (قرآن) با به مناسبت روز جهانی فلسفه @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
🔺 #بخوانید 🔹 نیازمند درد فلسفه‌ایم نه علم فلسفه 📄 گفتگوی خبرگزاری ایکنا (قرآن) با #دکتر_رضا_داوری
. در کشور ما و در کل در کشور‌های توسعه نیافته علم و دانشگاه و سازمان و صنعت و تکنولوژی وجود دارد. ما امروز در خیلی از حوزه‌های علمی و تکنولوژی و صنعتی در بین ۱۰ کشور اول دنیا هستیم و صاحب توامندی‌های مختلف و این پیشرفت‌ها را نیز مدام در تلوزیون و نمایشگاه‌های مختلف نشان می‌دهیم و احتمالا با بهت و تعجب به آن نگاه می‌کنیم که آیا ما واقعا این توامندی را داریم؟ ولی چرا اثر این پیشرفت‌ها و توانمندی را آن‌طور که باید در زندگی‌مان احساس نمیکنیم. به تعبیری مردم ما خود را کمتر شریک در این پیشرفت‌ها می‌دانند به نحوی که خود را رونده این راه تصور کنند و در نتیجه آینده خود و کشور را در نسبت با این ساختن و رسیدن به قله علم و تکنولوژی تصور کنند و به این ترتیب با همه این‌ها ما قادر نیستیم سامان و نظمی به امور کشورمان دهیم و در سیاست به تصمیمی برسیم. شاید مسئله اینجاست که ما نمیدانیم جای هر کدام کجاست. پیوند و نسبت هرکدام با هم چگونه است و باید چه پیوندی وجود داشته باشد. این‌گونه است که ما حقیقتا همه چیز داریم و ظاهرا هیچ چیز نداریم و همه این داشته‌ها هیچ کدام با هم همراهی و همکاری ندارند. 🔹 در این گفتگو از درد فلسفه می‌گوید نه علم فلسفه. علمی که تا به میان می‌آید بی‌تابانه میگوییم به چه کارمان می‌آید و چه سودی از آن حاصل می‌شود. حال آنکه همه داشته‌هایمان و آینده را نیز باید در تفکر جستجو کرد... @skybook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🎥 از ایستادن در قله خطر می‌گوید. پ‌ن: این چشم حقیقت بین است که تو را به دنبال خود میکشد...وگرنه چشم ظاهر بین هر روز تو را در گنداب روزمر‌گی و بی‌ثمری بیشتر فرو می‌برد و آنگاه تو به عالم و آدم معترضی و در بیرون از خودت دنبال مقصر میگردی تا خودت را بیشتر فراموش کنی و همچنان به خود دروغ بگویی... @skybook