به بارگاه امامالهدی سلام بگو
و از تبسم زخم و از التیام بگو
شروع مستی ما، خطّ جور و بغداد است
در ابتدای غزل، از خطوط جام بگو
دلم گرفتهترین است، مثل ابر شدم
بگو چرا شدهام غربت تمام؟ بگو
درِ بهشت خدا را به روی ما بستند
از آن امام، از آن فیض خاص و عام بگو
کسی نگفت چرا جای ماه در چاه است
چرا به یوسف ما مصر شد حرام؟ بگو!
جهان پر است از ابهام ظلم هارونی
تو هم جهاد کن ای شعرِ ناتمام، بگو...
بگو از آینههایی که سنگباران شد
همیشه شعر من از تلخی مدام بگو
گذاشتند از آن کوثرانه مست شویم؟
از این خماریمان، شعرِ تلخ کام بگو...
در آستان خدا، ذبح کن غرورت را
ز ننگ و نام نترس و از این مقام بگو
سلام میدهد از عرش آه میشنوی
غزل جواب سلامی بده، سلام بگو
سلام امام همه! ای امام دشمن و دوست!
ز جلوههای خودت در حصار شام بگو
ز قتل صبر بگو ای پرندهی محبوس
از آن توالیِ بیداد، یک کلام بگو
سیاهچال تو گودال قتلگاه تو شد
شهادت تو مبارک! از این قیام بگو
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
ششم بهمنماه١۴٠٣
#امام_موسی_الکاظم(علیهالسّلام)
#غزلواره
#شعر_ولایی
#بداهه_نویسی
@smahdihoseinir
هدایت شده از شعر انقلاب
تکبیر بگو!
از چیست كه جسمت اين زمان میلرزد؟
تکبیر بگو، که خصم از آن میلرزد
با نغمۀ لا اله الا اللّهت
پشت همه بتهای جهان میلرزد
✍🏻 #سیدمهدی_حسینی
🏷 #شعر_نبوی | #ظلم_ستیزی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
امروز (دهم بهمنماه ١۴٠٣)
در جلسه مهر و ماه،
این فرصت را دارم،
که دربارهی «به وقت تو»،
مجموعه غزلهای شاعر گرامی حجتالاسلام محمدعلی کعبی،
چند دقیقه سخن بگویم.
محورهای اصلی بحث من به قرار زیر است:
١.مرور نظریهی محاکات
٢. محاکات و تفاوت آن با تقلید.
٣. محاکات و «تخییل»
۴. محاکات و نتایج هنری اثر هنرمند:
*درک از جهان پیرامون
*تصرف در حقیقت اشیا
*دخالت دادن عواطف
*ترسیم جهان، برتر از آنچه هست یا کمتر!
*شگفتیسازی
* تداعی درک لذت هنری در ذهن و روان مخاطب
۵. مفهوم محاکات، بسیار عامتر است از آنچه در نزد افلاطون و ارسطو است.
از جمله: محاکات در زبان...
(بازسازی زبان مردم، شیوه بلاغی کلام عام)
۶. ارائه مثالهایی از تجربیات موفق «محمدعلی کعبی» در محاکات و بازسازی زبان مردم
#سید_مهدی_حسینی_رکنآبادی
#محاکات
#مهر_و_ماه
هدایت شده از قاف
#دورهاآواییاست...
#غزلواره
مسافر از سفر انتظار برمیگشت
ستاره از گذر شام تار برمیگشت
به جان خستهدلان در پگاه عشق و امید
قرار رفته ز کف، بیقرار برمیگشت
امیر قافلهی نور، آن که در این عصر
به دست او ورق روزگار برمیگشت،
پی شکستن بتهای ظلم نمرودی
چنان خلیل خدا استوار برمیگشت
امیر شبشکنان در ستیز با ظلمت
به دشت حادثه، چابکسوار برمیگشت
امید رفته ز کف، باغبان پیر و صبور
به فصل سرد خزان با بهار برمیگشت
به لالهزار شهیدان، نسیم میرقصید
شکوه رفته ازین لالهزار برمیگشت
هنوز خاطرههایش به سینهها باقیست
شبی که از سفر انتظار برمیگشت...
#سید_مهدی_حسینی_رکن_آبادی
(سرودهی بهمنماه 1368)
#دوازهم_بهمن_ماه
#امام_خمینی(ره)
#دههی_فجر
#جشن_پیروزی
#شعر_انقلاب
هدایت شده از دست خط (اشعار علی گلی حسین آبادی)
#غزل
#عطر_لبخند
صبح را پوشیدی و چشمان تو خورشید شد
خنده رویید از زمین، دنیا پر از امید شد
آسمان را شستی از نو پهن کردی روی شهر
پلک وا کردی سحر برگشت و شب تبعید شد
ابرها هم میوه دادند و افق لبخند زد
رود نامت را صدا زد غرق مروارید شد
موجها را یک به یک نخ کردی و تسبیح شد
ذکر گفتی سینهی دریا پر از توحید شد
با نگاهت ساختی جمهوری لبخند را
چشمهایت تا ابد آیات بی تردید شد
زندگی گرم تبسم برف بهمن را شکافت
گل به گل لبخند زد وقتی زمستان عید شد
#علی_گلی_حسین_آبادی
#انقلاب_اسلامی
#جمهوری_اسلامی_ایران
#چهل_و_پنجمین_سالگرد_پیروزی_انقلاب
#دهه_فجر
#بیست_و_دو_بهمن
۲۲ بهمن ماه سال ۱۴۰۲
https://eitaa.com/ashare_ali_goli
هدایت شده از فاطمه عارفنژاد
قدمهایت شکوه ریشه را در خاک احیا کرد
نهالان را برای لمس فروردین مهیا کرد
صدایت نغمهای نو خواند در گوش قناریها
نگاهت فطرت داوودی گل را شکوفا کرد
دل چشمه به چشمت گرم شد، با اشک تو جوشید
برای رد شدن از سنگ و صخره راه پیدا کرد
گواهی میدهد قاف از بلندای غرور خود
که سیمرغی که حرفش بود، با امر تو پر وا کرد
همیشه میشد از بالابلند قلهٔ فکرت
افقهای بعید و تازه را راحت تماشا کرد
کسی پرسید روزی لشکر سربازهایت کو؟
زمان راز تو و گهوارهها را زود افشا کرد
زلال رودها را ردپای تو به دریا برد
نسیم صبحدم را شور تو طوفان الاقصی کرد
#فاطمه_عارفنژاد
@fatemeh_arefnejad
هدایت شده از حلقه شعر ولایی فرات
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
دوشنبه ۱۵ بهمن ماه ۱۴۰۳
سومین جلسه #ویژه_بانوان
ساعت ۱۶تا ۱۸
میدان بهارستان جنب پارک مصطفی خمینی بن بست آزرم دفتر انتشارات محمل
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
#سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
#دفتر_انتشارات_محمل
#خواهران
🔸حلقه شعر ولایی فرات
@foratpoem
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
هلال، مُنکسر از داغ قامت خم تو
شفق، تصوّری از زخمهای مبهم تو
و ماه جلوهای از رأس توست بر سرِ نی
و شب، حکایتی از گیسوان درهم تو
هنوز از نفَست بوی زندگی جاری است
قسم به خون گلویت، در آخرین دم تو
به میهمان خودت اشک شوق هدیه کنی
خوشا به این کرَم تو، به خیرمقدم تو
شبی به کنج حرم، خواب رفتم و دیدم
تو باز کردهای آغوش و، من هم «اسلم» تو
به رغم مدعیانی که منع گریه کنند،
نشستهایم سر سفرهی فراهم تو
مقام گوشهنشینان خاک جز غم نیست
سلام لذت شیرین زندگی غم تو
حسین! کعبه ششگوشهی تو قبلهی ماست
زلال اشک محبان توست زمزم تو
شبانههای من از حس بوسه لبریز است
به خاک هیئت تو، ریشههای پرچم تو
بهار چیست همان رستخیز پرچمهاست
رسیدهایم به این جلوه از محرم تو
گذشتم از همه نیلهای شرک و نفاق
عصای معجزهام بود اسم اعظم تو
میان زخم تو «هل من معین» تو جوشید
تو خواستی شده لبیکِ اشک، مرهم تو
صدا صدای تو و، گوش گوش نامحرم
و نیست گوش دل من هنوز مَحرم تو...
✍ #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امروز سهشنبه شانزدهم بهمن ماه،
این توفیق را دارم
که در برنامهی رونمایی از کتاب
«دوستت دارم» اثر شاعر گرانقدر و متعهد، آقای یوسف رحیمی
سخن بگویم.
موضوع بحث،
معرفی نمونههای برتر شعر،
با محوریت «تأثیرگذاری از متون فرهنگ دینی»
بویژه ادعیه و نحوهی بازتاب آن در اشعار است.
در این بحث،
با طرح مبحث «اقتباس» و شرایط آن،
به گونههای مختلف کاربرد این شگرد بیانی در کتاب «دوستت دارم» اشاره خواهد شد.
خلاصهی بحث:
الف) شیوههای اقتباس
ب) چالشهای اصلی در آفرینش شعر مناجات
ج) معرفی و تحلیل نمونههای مختلف
🔻زمان:
سه شنبه ۱۶ بهمن ماه
ساعت ۱۶ الی ۱۸
🔺مکان:
قم، خیابان شهدا (صفائیه)
نبش کوچه ۱۷
معاونت فضای مجازی هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، سالن سینما
هدایت شده از قاف
از وحشت کویر به کارون رسیدهام
تا باغهای روشن زیتون رسیدهام
هر بار غوطهور شدهام در نگاه تو
صد بار هم به صید به مضمون رسیدهام
چشمت هنوز هم خبر از صبح میدهد
با تو به آفتاب، به اکنون رسیدهام
از برکهها گذشتم و دریاست مقصدم
من سیل گریهام که به هامون رسیدهام
یک عمر در محاصرهی سنگلاخها
از درهها گذشته، به جیحون رسیدهام
از دشتها بپرس چرا بغض کردهام
بیتاب تا جزیرهی مجنون رسیدهام
ابرم که با سر آمدم، افتم به پای تو
عرض ارادت است که وارون رسیدهام
این من به درک لذت پروانگی رسید؟
به آسمان، به نور، به بیرون رسیدهام؟
در روزگار معجز موسی نبودهام
از سامری به غربت هارون رسیدهام
از انقلاب، لقمهی چرب است سهم تو
شاعر! بگو به سکهی قارون رسیدهام
آتش گرفت دفترم و حاصلی نداشت
از نی فقط به نالهی محزون رسیدهام...
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
بهمنماه١۴٠٣
#غزلواره
#عصر_ظهور
#انقلاب_اسلامی
#شعر_انقلاب
#امام_خمینی(ره)
#دههی_فجر
@smahdihoseinir