eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir {حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت 9} ادامه ...👇 {مسیحیان سُریانی واژهٔ را با خود به ایران آوردند و از آن زمان تا کنون در ایران ماندگار شده است. البته فقط تولد و هنگام و موقع زمانی آن نبود که در مسیحیت داخل شد، بلکه درواقع امروزه همهٔ مسیحیان جهان، که شب تولد را جشن می گیرند و تا بامداد بلندترین شب سال را بیدار مانده و با خوردن و نوشیدن به شادی می گذرانند، همان تولد میترا، مسیحای نجات بخش یا سوشیانت را جشن می گیرند و اغلب مراسم و مناسک و آداب شان مقتبس از آیین است. «یلدا، در منابع تاریخی و شعر شاعران» در مآخذ ایرانی_اسلامی، شب یلدا به شب میلاد شناخته می شده است. شب میلاد مسیح، مسیحا (=مهر). ثعالبی می گوید که شب میلاد، شبی است که عیسا در آن متولد شده است و در درازی بدو مثل زنند. باید دانست که میلاد و یلدا که بنا بر مشهور درازترین شب های سال است یکی است. زیرا یلدا واژه ای سُریانی است و در آن زبان درست به معنی میلاد عربی استعمال شده که عبارت از ولادت عیسا (=مهر) باشد و در اصطلاح نجوم آخرین شب پاییز یا نخستین شب زمستان است و درازترین شب هاست در همهٔ سال. در فرهنگ سُریانی به انگلیسی تألیف پاین اسمیت یلدا با noel تطبیق شده است و از برخی اشعار پارسی رابطهٔ میان میلاد مسیح و شب یلدا درک می شود، از آن جمله معزی گوید : 👇 «ایزد دادار، مهر و کین تو گویی از شب قدر آفرید و از شب یلدا زان که به مهرت بود تقرب مؤمن زان که به کینت بود تفاخر ترسا » در برهان قاطع از روی این گونه اشعار، تصور شده که یلدا یکی از ملازمان عیسا بوده است، ولی چنین اسم خاصی در کتب ثقهٔ اسلامی از قبیل معارف ابن قُتیبه که عیناً از تورات و انجیل استفاده کرده است دیده نمی شود. چنان که اشاره شد، شب یلدا را با شب میلاد مسیح تطبیق کرده اند. باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح «نوئل» که در بیست و پنجم دسامبر تثبیت شده، برابر با تحقیق، در اصل جشن ظهور میترا (مهر) بوده که مسیحیان در سدهٔ 👈 چهارم میلادی آن را روز تولد عیسا قرار دادند. یلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است که دراز ترین شب های سال است. و در آن شب یا نزدیک به آن آفتاب به برج جدی تحویل می کند و قدما آن را سخت👈 شوم و نامبارک می انگاشتند. در بیشتر نقاط ایران در این شب مراسمی انجام می شود. شعرا زلف یار و هم چنین روز هجران را از حیث سیاهی و درازی بدان تشبیه کنند و از اشعار برخی شعرا مانند سنایی و معزّی که به عنوان شاهد نقل می شود، رابطهٔ میان مسیح و یلدا ادراک می شود. یلدا برابر است با شب اول جدی و شب هفتم دی ماه جلالی و شب بیست و یکم دسامبر. چنان که اشاره شد، به مناسبت، شاعران برای بیان مفاهیمی از این واژه استفاده کرده اند و نشانگر قدمت این یادبود و جشن است : 👇 «چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا» (عنصری) «نور رایش تیره شب را روز نورانی کند دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند» (منوچهری ) «[و] گر نیابد خوی ایشان ، در نیابد خلق را روز روشن در بر دانا شب یلدا شود [و] قندیل ضروری به شب قدر به مسجد مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا او بر دوشنبه و تو بر آدینه تو لیل قدر داری و او یلدا» (ناصر خسرو) «به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی که از یک چاکری عیسا چنان معروف شد یلدا» (سنایی) «کرده خورشید صبح ملکت تو روز همه دشمنان شب یلدا ?» (مسعود سعد) «سخنم بلند نام از سخن تو گشت و شاید که دراز نامی از نام مسیح یافت یلدا» (سیف اسفرنگی) «تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است تو شمع فروزانی و گیتی شب یلدا» (معزی) «گر آن کی خسرو ایران و توراست چرا بیژن شپ اندر چاه یلدا [نیز] [و ] آری آفتاب مجرد به یک شعاع بیخ کواکب شب یلدا برافکند [و] همه شب های غم آبستن روز طرب است یوسف روز به چاه ، شب یلدا بیند [و] با جفای تو بر ، که خورد از عمر شب یلدا رفو که کرد پرند [و] هست چون صبح آشکارا کاین صباح چند را بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من (خاقانی) «روز رویش چو برانداخت نقاب از سر زلف گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست [و] بر آی ای صبح مشتاقان اگر هنگام روز آمد که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پر نیم [و] نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست شب فراق تو هر که هست یلداییست» (سعدی) به مناسبت این که طولانی ترین شب سال، نخستین شب زمستان است و تاریکی اهریمنی بیشتر می پاید، این شب در نظر ایرانیان نحس بود. در روزگاران گذشته برای رخنه در تاریکی و زایل ساختن آثار اهریمنی، آتش می افروختند و هر گروهی از خانواده ها و خویشان و دوستان، گرد آتش جمع می شدند و آن را با خوردن و نوشیدن و شادی و گفت و گو به سر می آوردند و این شب های آتشان نام داشت. } ادامه دارد.. @soltannasir 🌞
@soltannasir {حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت10} ادامه...👇 { به موجب فرگرد هجدهم ، در شب لازم است افروخته و شعله ور نگاه داشته شود تا 👈دیوان و عملهٔ اهریمن نتوانند زیانکاری کنند. همهٔ جشن ها که شب هنگام برگزار می شد و یا مراسم و آداب دینی با آتش افروزی همراه بود. در برهان قاطع آمده است که : یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب هاست در تمام سال و در آن شب یا نزدیک به آن شب آفتاب به برج جدی تحویل می کند و گویند آن شب به غایت شوم و نحس و نامبارک می باشد. در گوید : و نام این روز میلاد اکبر است و مقصود از آن انقلاب شتوی است. گویند در این روز نور از حد نقصان به حد زیادت خارج می شود و آدمیان به نشو و نما آغاز می کنند و پری ها به ذبول و فنا روی می آورند. سفرهٔ شب یلدا، سفرهٔ میزد mayzad است و میزد عبارت است از میوه های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان لُرک Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود که به افتخار و ویژگی اورمزد و مهر یا خورشید برگزار می شود. به مناسبت آغاز غلبهٔ خورشید و ازدیاد تدریجی طول روز، و لاجرم شکست اهریمن و ولادت مجدد جهانتاب، تیرگی اهریمنی دیرپای را به صبح روشن اورمزد روز از دی ماه می رساندند . و ماهی متبرک و روزی مقدس ، که نام ماه و روز به نام دادار بود. این شب را، شب چلهٔ بزرگ نیز می نامند. چلهٔ بزرگ از یکمین روز دی ماه که اورمزد نام دارد، تا دهم بهمن که جشن سده است به طول می انجامد و آن را چلهٔ بزرگ می نامند، بدان سبب که شدت سرما بیشتر است. آن گاه چلهٔ کوچک فرا می رسد که از دهم بهمن تا بیستم اسفند به طول می انجامد و سرما کم کم کاسته می شود. در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می شد. در اوستا، واژهٔ sareda ، saredha سرد، سرذ، که مفهوم سال را افاده می کند، خود به معنای سرد است. این، بیانی از بار مذهبی و معتقدات دینی با خود دارد، به آن سبب که بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن، و روشنی بر تاریکی و ظلمت و پیروزی مهر و خورشید است. آغاز سال بدین جهت و توجه به بار مذهبی، اول دیماه و آغاز زمستان بوده است، چنان که آغاز سال مسیحی در جهان مسیحیت که تحت نفوذ 👈 آیین میترایی بوده است، هنوز با آغاز زمستان شروع می شود. در ایران شروع سال با آغاز زمستان تا مدتهایی پس از آن که به جای انقلاب شتوی ، اعتدال ربیعی را برگزیدند _ در آغاز زمستان قرار داشت که در بخش های اولیه و بخش نوروز، به آن اشاره شده است. اهمیت فراوان خرم روز تا روز نخست از دی ماه، و نیز شب یلدا یا شب اول زمستان که در واقع نوروز بوده است به همین جهت است و مجلس میزد و سور و شادی و میهمانی و سفرهٔ ویژهٔ یلدا، همان مراسم امروزی نوروز است. در پایان بخش ویژهٔ جشن مهرگان سرود زیبای مخر نیایش را که از جمله ٔنیایش ها و ادعیه ای است که هنگام 👈برآمدن و فرو رفتن 👈خورشید تلاوت می گردد نقل می شود. ترجمهٔ سرود، از کتاب نیایش های اوستایی است که توسط نگارنده به فارسی برگردان و به چاپ رسیده است. ادامه دارد... @soltannasir 🌞
@soltannasir {حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت11} ادامه...👇 { «مهر نیایش» برای خشنودی ، می ستایم او را با بهترین نمازها، _و ستایش، بلند آوازگی و پیروزی باشد برای ایزد_ایزدی که مینوی است و 👈داور روز پسین که 👈هزار گوش دارد و 👈ده هزار چشم و دارندهٔ دشتهای فراخ است. می ستایم مهر ایزد را، و درود و ستایش می گویم ایزدی را که دارندهٔ دشت های فراخ است، که چراگاههای سبزگون و گسترده اش بر گاهوارهٔ زمین آرامش بخش است و آسایش دهنده. ستایشم پیش کش آن ایزدی که نگاهبان راست ترین گفتار است، که نیکویی هایش از شمار فزون است : _پیکرش برازنده و بلند و استوار. _ و با هزار چشم، بینای دورترین دورهاست، _که همیشه بیدار و بی خواب است. که چون نگینی زرین پیرامون کشور را فراگرفته، که 👈نگاهبان پیمان هاست، که هماره همه جا هست : در درون کشور و بیرون کشور و فراز و فرود آن. می ستایم مهر ایزد را، و آن اهورای بزرگ بی همتا آفرینندهٔ آنرا، می ستاییم با آیین دین، با شاخه های سبز برسم_ماه را، و آن خورشید را، ستارگان را، و مهر را که سرور همهٔ کشورهاست. می ستایم با همهٔ جان، آن ایزدی را که شکوهمند است. می ستایمش با آیین دین، آن ایزدی را که دارندهٔ دشت های سبزه رستهٔ فراخ است. که آسایش بخش و نگاهبان سرزمین های آریائی است. می ستایم مهر ایزد خوش پیکر نیرومند را که هیچ گاه به دام فریب پای نمی افکند. می ستایمش که ره آورد ما می سازد آن بهترین بخشش های اهورایی را: _آزادی و به روزی و رهایی در_ داوری و تندرستی و پیروزی و پاکی و پارسایی. من می ستایم_می ستایم آن ایزد فرازین پایگاه گرفته را؛ با همهٔ جان و نیرو می ستایم آن نیرومندترین و سودرسان ترین ایزد را با آیین های دین، با سرودهای دل انگیز از جان خاسته که با بهترین گفتارهای آیینی بهم آمیخته؛ این همه را برای ایزد مهر که دارندهٔ دشت های فراخ است. و مزدا_اهورا است که همه آگاهی از کردارهای راستین ستایشگرانهٔ مردم دارد، _و پاداش اهورایی از آن زنان و مردانی است که نگاهداری آیین های دین شان، و ستایش آنان برای مهر ایزد به راستی و درستی باشد. } نکته1: نام عیسی بن مریم مسیح موعود روح الله در کتاب انجیل متی به معنای (خدا با ما است) ذکر شده است. نکته2: اینکه بن مریم (ع)در چه تاریخی متولد شده است. محل بحث و گفتگو و کشمکش های زیادی بوده است. آنچه مسلم است تاریخ 25 دسامبر تاریخی است که در قرن چهارم میلادی برای تولد وی ذکر شده است. و در بعضی منابع مسیحیت شرقی تاریخ ششم ژانویه را هنوز به عنوان تاریخ تولد صحیح عیسی(ع) می دانند. نکته3: اینکه استاد هاشم رضی فرمودند در اثر اشتباه در کبیسه تاریخ تولد عیسی بن مریم (ع) از 21 دسامبر به 25 دسامبر تغییر نمود. ممکن است تنها دلیل مسئله نباشد. با توجه اینکه در روایت خاخام لهستانی، ظاهراً عبرانیان هم تاریخ 25 کیسلو را تاریخ ورود نور در جهان می دانند. پس احتمال وجود روایتی متفاوت در مورد عدد 25 در میان عبرانیان وجود دارد. این مسئله را در ادامه بررسی خواهیم نمود. نکته 4: یکی از علل روشن نمودن آتش این بوده که پریان جادوگر چون از جنس آب هستند از آتش می گریزند. و در عوض جنیان چون آتشی هستند با آب میانه خوبی ندارند. نکته5: در وجه تسمیه یلدا عده ای از ایرانشناسان واژه هایی را از زبان اوستایی به هم چسبانده اند و به اصطلاح جعل نموده اند. و یا عده ای دیگر آن را واژه ای متعلق به زبان لُری می دانند. این نظرات تا کنون برای فقیر پذیرفتنی نبوده است. به عنوان یک ایرانی علاقه مند به تاریخ و فرهنگ باستان دوست داشته ام . چنین نظراتی را بپذیرم . اما شواهد آن به نظر فقیر کافی نبوده است. علی الخصوص که در زبان سُریانی واژهٔ یلدا به همین صورت به معنای زایش وجود دارد. و این مسئله احتمالاً باز می گردد به دوران نفوذ آیین میترائیسم در خاک سوریه و امپراطوری روم. نکته 6 : مسئله تغییر سال آریایی ها از نقطه انقلاب زمستانی به اعتدال ربیعی، مسئله اختلافی است. بسیاری از دانشمندان چنین نظری را پذیرفته اند. عده ای نیز مخالف چنین نظری می باشند. به نظر می آید که شروع سال رومی از ژانویه نیز تحت تأثیر آیین رومی بوده است. نکته7: ستایش ایزد مهر یا هر کدام از ایزدان کواکب اعم از مثبت یا منفی آن خالی از اشکال نیست . برای فرد مسلمان که می خواهد به ایزد مهر کمک نماید و یا از نفس فلکی خورشید قدرت دریافت نماید. بهتر است که سوره مبارکهٔ شمس را پس از طلوع آفتاب و قبل از غروب آفتاب (10 یا 12بار )تلاوت نماید . نکته8: آیین میترائیسم رومی، همان مهرپرستی ایرانی نیست بلکه آیین های پاگانی اروپایی (یونانی و رومی) نیز در آن وارد شده است. و به مرور از اصل خویش منحرف شده است. ادامه دارد... @soltannasir 🌞
יום הולדת ללידתו של ישו קורבן שמח של האנושות של האימאם זמאן בקרב אפוקליפסה על כל יקיריכם, במיוחד את הנוצרים בחור מאושר. @learnhebrew313 💐💐💐💐💐💐💐
ترجمه :👇 سالروز تولد حضرت مسیح یار منجی بشریت امام زمان در نبرد آخرالزمان بر همه شما عزیزان خصوصا هم وطنان مسیحی مبارک باد . @learnhebrew313 💐💐💐💐💐💐💐
@soltannasir { حنوکا عید گشایش معبد و نور یا افتتاح دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت 12} { سخنی دیگر پیوند اسطوره با دین 53 } ادامه ...👇 گفته شد که تاریخ تولد بن مریم موعود روح اللّه در اناجیل ذکر نشده است. و مسیحیان شرقی تاریخ تولد وی را ششم ژانویه می دانند. بنا به نظر بسیاری از محققین در قرن چهارم در سال 354 میلادی کلیسای کاتولیک تاریخ تولد عیسی بن مریم (ع) را تحت تأثیر آیین میترائیسم رومی 25 دسامبر قرار داد. شکی نیست که بین مسیحیت _به روایت مسیحیان_ و آیین میترائیسم رومی که ترکیبی از مهرپرستی ایرانی و ادیان پاگانی اروپایی بوده شباهت های بسیاری وجود دارد. که به این شباهت ها در آثار بسیاری از اندیشمندان و محققین تاریخ ادیان که بعضاً خود مسیحی بوده اند اشاره شده است . اما جدای از کشمکش هایی که بر سر تولد حضرت عیسی بن مریم (ع) شده است . باید دید که آیا به راستی حضرت عیسی (ع) و آیین مسیحیت با خورشید و ایزد مهر هیچ ارتباطی ندارد ? ما روایت درست تولد حضرتش را از امامان معصوم خویش در دست داریم ! در کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ، روایتی از (ع) با این مضمون نقل شده : 👇 { قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِی طَاهِرِ بْنِ حَمْزَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ کُنْتُ مَعَ أَبِی وَ أَنَا غُلَامٌ فَتَعَشَّیْنَا عِنْدَ الرِّضَا ع لَیْلَةَ خَمْسٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ ذِی الْقَعْدَةِ فَقَالَ لَیْلَةُ خَمْسٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ ذِی الْقَعْدَةِ وُلِدَ فِیهَا إِبْرَاهِیمُ وَ وُلِدَ فِیهَا عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع وَ فِیهَا دُحِیَتِ الْأَرْضُ مِنْ تَحْتِ الْکَعْبَةِ وَ أَیْضاً خَصْلَةٌ لَمْ یَذْکُرْهَا أَحَدٌ فَمَنْ صَامَ ذَلِکَ الْیَوْمَ کَانَ کَمَنْ صَامَ سِتِّینَ شَهْرا راوی می‌گوید: «به هنگام جوانى در 👈شب بیست و پنجم ذی‌قعده به همراه پدرم در خدمت امام رضا(ع) شام خوردیم، پس امام(ع) فرمود: شب بیست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهیم و حضرت 👈عیسى بن مریم- که بر آنان درود باد- متولد شدند. و زمین در آن شب از زیر کعبه گسترش پیدا کرد، و نیز فضیلتى در این شب وجود دارد که هیچ‌کس از آن یاد نکرده است و آن این است که هر کس در آن روز روزه بگیرد مانند کسى است که شصت ماه روزه گرفته باشد» } اولین نکتهٔ مهم این روایت این است که حضرت عیسی بن مریم مسیح موعود روح الله در شب بیست و پنجم به دنیا آمده است .اما 25 ذیقعده ، پس عدد 25 برای تاریخ تولد حضرتش درست است . به یاد بیارید در روایت عبرانیان روز 25 کیسلو روزی است که نور در جهان وارد شد ! می دانیم که تقویم عبرانیان با ماه نیسان شروع می شود که معادل فروردین است. و ماه کیسلو ماه نُهم تقویم عبرانیان است. همچنین می دانیم که سال اعراب با محرم شروع می شود. و ذیقعده ماه یازدهم تقویم عربی اسلامی است . اما اگر در تقویم عربی ماه ربیع را معادل بهار و فروردین بدانیم . آنگاه ماه ذیقعده ماه نُهم خواهد شد. آیا ممکن است که بر این اساس حضرت عیسی(ع) در 25 کیسلو بدنیا آمده باشد ? این تنها یک احتمال است . و درستی آن مشخص نیست. و با توجه به تغییر ماه های قمری و گردش آن در سال امکان بررسی آن سخت است . علی الخصوص که اعراب در سالهای جاهلیت در تقویم خویش دستکاری انجام دادند و ماه نسی (سیزدهم ) را تحت تأثیر عبرانیان بر تقویم خویش افزودند . بنابراین امکان بررسی تطبیقی تاریخ تولد عیسی بن مریم (ع) با ماه های قمری عملاً وجود ندارد. اما حال بپردازیم به روز دحوالارض واژهٔ «دحو» به معنای گسترش و به معنای تکان دادن شیٔ از مکان اصلی خویش و همچنین به معنای غلطاندن و پهن کردن نیز معنا شده است. در آیات مختلفی از قرآن کریم به این مسئله اشاره شده است به آیات 27 الی 32 سوره مبارکه نازعات توجه نمایید : 👇 {أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا﴿۲۷﴾رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا ﴿۲۸﴾وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿۲۹﴾وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ👈 دَحَاهَا ﴿۳۰}أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا ﴿۳۱﴾وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ﴿۳۲﴾= آيا آفرينش شما دشوارتر است يا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است (۲۷)سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد (۲۸)و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد (۲۹)و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد (۳۰)آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد (۳۱)و كوهها را لنگر آن گردانيد (۳۲) } ادامه دارد... @soltannasir 🌞
@soltannasir {حنوکا عید گشایش معبد و نور یا افتتاح دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت 13} {سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 54} ادامه...👇 در تفسیر روایی البرهان در ذیل آیات سوره نازعات حدیث خاصی که اشاره به دحو الارض داشته باشد نقل نشده، اما با اینحال در ذیل تفسیر آیه 30 سورهٔ انبیا 👈 «أوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ﴿۳۰﴾=آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختيم و هر چيز زنده اى را از 👈آب پديد آورديم آيا [باز هم] ايمان نمى آورند (۳۰) » به نقل از تفسیر قمی در باب دحو الارض آمده : 👇 { 7503/3) علی بن ابراهیم با سند خود از ابوبکر حضرمی روایت کرده است، که گفت : هشام بن عبدالملک به همراه ابرش کلبی به حج رفته بود و هر دو، امام صادق(ع) را در مسجد الحرام ملاقات کردند، هشام به ابرش گفت: این شخص را می شناسی ? ابرش پاسخ داد : نه او را نمی شناسم. هشام گفت : این همان شخصی است که شیعه به خاطر دانش بسیارش، او را همچون پیامبر می پندارند، ابرش گفت: البته از او مسأله ای را می پرسم که پاسخ آن را کسی نداند مگر آن که پیامبر و یا وصی پیامبر باشد. هشام به ابرش گفت : دوست دارم این کار را انجام دهی. پس ابرش نزد امام صادق(ع) آمد و به حضرت گفت : ای اباعبداللّه ! برای من در رابطه با فرمایش خدای عزّ و جلّ بیان کن که مقصود از این فرمایش : «أوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا =آیا کسانی که کافر شده اند نمی دانند که آسمان ها و زمین بسته بودند? و ما آن ها را گشودیم» چیست ? و بسته بودن آن ها چگونه بوده ? و گشودن آن ها به چه شیوه ای انجام گرفته است? امام صادق فرمود : ای ابرش ! این امر همچنانی است که خداوند خود را توصیف نموده و ستوده است: خداوند عرش خود را بر آب قرار داد و آب بر هوا بود و برای هوا محدوده و مرزی وجود نداشت و در آن زمان غیر از آن دو (آب و هوا چیز دیگری) موجود نبود و آب در آن زمان، شیرین و گوارا بود، هنگامی که خداوند اراده نمود تا زمین را بیافریند، بادها را فرمان داد و بر آب وزیدند و امواج ایجاد گشت و در اثر امواج، کف ها به وجود آمد و کف ها به هم پیوستند و در نتیجه یکی شدند ، سپس آن را در مکان 👈خانه (کعبه) گرد آورد و 👈کوهی از کف ایجاد نمود و بعد از آن زمین را از زیر آن، گسترش داد؛ و این همان فرمایش خداوند تبارک و تعالی می باشد که فرمود : «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا= به راستی اول خانه ای که برای مردم نهاده شد، همان خانه ای است که در مکه بنا گردید و با برکت می باشد. سوره آل عمران آیه 96» سپس پروردگار تبارک و تعالی مدتی را که می خواست، درنگ کرد و هنگامی که خواست آسمان را بیافریند، به بادها فرمان داد تا بر دریا وزیدند و (از امواج آن ها) کف ایجاد گشت و از میان (شدّت) آن امواج و کف ها، دودی برخاست_اما بدون وجود آتش_ که ( خداوند متعال) از آن ، آسمان را آفرید و سپس در آن افلاک، ستاره ها و منازل خورشید و ماه را ایجاد نمود و آن ها را بر چرخش افلاک جاری گردانید. آسمان (در آن زمان ) به رنگ سبز، سبز رنگ بود و همچنین زمین هم به رنگ آب، سبز بود و هر دو (آسمان و زمین) بسته بودند و برای هیچکدام دری وجود نداشت، بنابراین زمین بسته بود و دری که از آن گیاه بروید نداشت و آسمان هم بر آن نمی بارید تا گیاه بروید، اما خداوند آسمان را به وسیلهٔ بارش باران و زمین را به وسیلهٔ روئیدن گیاه گشود؛ و این است معنا و مقصود از فرمایش خداوند متعال که فرموده است : «أوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا= آیا کسانی که کافر گشته اند نمی دانند که آسمان ها و زمین بسته بودند و ما آن ها را گشودیم. » ابرش گفت: به خدا هیچ کسی چنین حدیث و بیانی را برای من هرگز نگفته و مطرح نکرده است، آن را دوباره برایم بازگو نما و حضرت برایش همانند اول بازگو نمود و ابرشی که مُلحد و مُشرک بود ، سه بار گفت : من گواهی می دهم که تو فرزند پیغمبر می باشی. } نکته بسیار مهمی اینجا وجود دارد و آن این است که در روایت امام ناطق جعفر صادق (ع) ، حضرتش می فرماید که حق تبارک تعالی در افلاک منازل شمس و قمر را مشخص نمود. نمی گوید که شمس و قمر را خلق نمود ! یعنی شمس و قمر و ستارگان وجود داشتند. اما منازل آنان مشخص نبود ! و در نهج البلاغه نیز حضرت امیرالمونین علی (ع) در خطبهٔ آفرینش همین مطلب را می فرماید. و این روایت با اساطیر ملل نیز کم و بیش همسانی دارد. اما با روایت سفر پیدایش تورات اندکی تفاوت دارد. ادامه دارد... @soltannasir 🌞
@soltannasir { حنوکا عید گشایش معبد و نور یا افتتاح دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت 14} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 55} ادامه...👇 روایت حضرت امیرالمومنین(ع) در خلقت عالم در خطبه اول نهج البلاغه : 👇 { ...خلق العالم أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِيَّةٍ أَجَالَهَا وَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَكَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِ نَفْسٍ اضْطَرَبَ فِيهَا أَحَالَ الْأَشْيَاءَ لِأَوْقَاتِهَا وَ لَأَمَ بَيْنَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَا عَالِماً بِهَا قَبْلَ ابْتِدَائِهَا مُحِيطاً بِحُدُودِهَا وَ انْتِهَائِهَا عَارِفاً بِقَرَائِنِهَا وَ أَحْنَائِهَا ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ الْهَوَاءِ فَأَجْرَى فِيهَا مَاءً مُتَلَاطِماً تَيَّارُهُ مُتَرَاكِماً زَخَّارُهُ حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّيحِ الْعَاصِفَةِ وَ الزَّعْزَعِ الْقَاصِفَةِ فَأَمَرَهَا بِرَدِّهِ وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ وَ قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ الْهَوَاءُ مِنْ تَحْتِهَا فَتِيقٌ وَ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِهَا دَفِيقٌ ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ رِيحاً اعْتَقَمَ مَهَبَّهَا وَ أَدَامَ مُرَبَّهَا وَ أَعْصَفَ مَجْرَاهَا وَ أَبْعَدَ مَنْشَأَهَا فَأَمَرَهَا بِتَصْفِيقِ الْمَاءِ الزَّخَّارِ وَ إِثَارَةِ مَوْجِ الْبِحَارِ فَمَخَضَتْهُ مَخْضَ السِّقَاءِ وَ عَصَفَتْ بِهِ عَصْفَهَا بِالْفَضَاءِ تَرُدُّ أَوَّلَهُ إِلَى آخِرِهِ وَ سَاجِيَهُ إِلَى مَائِرِهِ حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُهُ فَرَفَعَهُ فِي هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ وَ جَوٍّ مُنْفَهِقٍ فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَكْفُوفاً وَ عُلْيَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْكاً مَرْفُوعاً بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا وَ لَا دِسَارٍ يَنْظِمُهَا ثُمَّ زَيَّنَهَا بِزِينَةِ الْكَوَاكِبِ وَ ضِيَاءِ الثَّوَاقِبِ وَ أَجْرَى فِيهَا سِرَاجاً مُسْتَطِيراً وَ قَمَراً مُنِيراً فِي فَلَكٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِيمٍ مَائِرٍ. راه هاى خدا شناسى اوّل-  آفرينش جهان 👈خلقت را آغاز كرد، و 👈موجودات را بيافريد، بدون نياز به فكر و انديشه اى، يا استفاده از تجربه اى، بى آن كه حركتى ايجاد كند، و يا تصميمى مضطرب در او راه داشته باشد. براى پديد آمدن موجودات، وقت مناسبى قرار داد، و 👈موجودات گوناگون را هماهنگ كرد، و در هر كدام، 👈غريزه خاصّ خودش را قرار داد، و غرائز را همراه آنان گردانيد. خدا پيش از آن كه موجودات را بيافريند، از تمام جزئيّات و جوانب آنها آگاهى داشت، و حدود و پايان آنها را مى دانست، و از اسرار درون و بيرون پديده ها، آشنا بود. 👈سپس خداى سبحان طبقات فضا را شكافت، و اطراف آن را باز كرد، و هواى به آسمان و زمين راه يافته را آفريد ، و در آن آبى روان ساخت، آبى كه امواج متلاطم آن شكننده بود، كه يكى بر ديگرى مى نشست، آب را بر بادى طوفانى و شكننده نهاد، و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد، و به نگهدارى آب مسلّط ساخت، و حد و مرز آن را به خوبى تعيين فرمود. فضا را در زير تند باد و آب را بر بالاى آن در حركت بود. سپس خداى سبحان طوفانى  بر انگيخت كه آب را متلاطم ساخت  و امواج آب را پى در پى در هم كوبيد. طوفان به شدّت وزيد، و از نقطه اى دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر كرد تا امواج درياها را به هر سو روان كند و بر هم كوبد و با همان شدّت كه در فضا وزيدن داشت، بر امواج آب ها حمله ور گردد از اوّل آن بر مى داشت و به آخرش مى ريخت،  و آب هاى ساكن را به امواج سركش بر گرداند. تا آنجا كه آب ها روى هم قرار گرفتند، و چون قلّه هاى بلند كوه ها بالا آمدند. امواج تند 👈كف هاى بر آمده از آب ها را در هواى باز، و فضاى گسترده بالا برد، كه از آن هفت آسمان را پديد آورد . آسمان پايين را چون موج مهار شده، و👈 آسمان هاى بالا را مانند 👈سقفى استوار و بلند قرار داد، بى آن كه نيازمند به ستونى باشد يا ميخ هايى كه آنها را استوار كند. آنگاه 👈فضاى آسمان پايين را به وسيله 👈نور ستارگان درخشنده زينت بخشيد و در آن چراغى روشنايى بخش (خورشيد)،و ماهى درخشان، به حركت در آورد كه همواره در مدار فلكى گردنده و بر قرار، و 👈سقفى متحرّك، و 👈صفحه اى بى قرار، به گردش خود ادامه دهند } ملاحظه می نمایید در خطبهٔ حضرت امیرالمومنین نیز آمده که شمس و قمر در فلک به حرکت درآمدند. بنابراین خورشید و ماه وجود داشتند و تنها در مسیر خویش به حرکت در آمدند . البته اینجا سوالی بسیار مهم وجود دارد و آن این است که اگر قمر و شمس در حال حرکت نمودن نبودند. چگونه دحوالارض در تاریخ 25 ذیقعده انجام شده است ? زیرا این تاریخ قمری بر اساس گردش ماه می باشد !!! ادامه دارد... @soltannasir 🌞
@soltannasir {حنوکا عید گشایش معبد و نور یا افتتاح دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت 15} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 56} ادامه ...👇 اما روایت تورات از خلقت آسمانها و زمین : 👇 { در ابتدا، خدا آسمانها و زمین را آفرید. و زمین تهی و بایر بود و تاریکی بر لجه وروح خدا سطح آبها را فرو گرفت . و خدا گفت : « روشنایی بشود. » و روشنایی شد. و خدا روشنایی را دید که نیکوست و خدا روشنایی را از تاریکی جدا ساخت و خدا روشنایی را روز نامید و تاریکی را شب نامید. و شام بود و صبح بود ، روزی اول . (یکشنبه = روز شمس) و خدا گفت : «فلکی باشد در میان آبها و آبها را از آبها جدا کُند. » و خدا فلک را بساخت و آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جدا کرد. و چنین شد. و خدا فلک را آسمان نامید. و شام بود و صبح بود، روزی دوم . (دوشنبه = روز قمر) و خدا گفت 👈 : «آبهای زیر آسمان در یکجا جمع شود و خشکی ظاهر گردد. » و چنین شد. و خدا خشکی را زمین نامید و اجتماع آبها را دریا نامید. و خدا دید که نیکوست . و خدا گفت : «زمین نباتات برویاند، علفی که تخم بیاورد و درخت میوه ای که موافق جنس خود میوه آورد که تخمش در آن باشد، بر روی زمین » و چنین شد . و زمین نباتات را رویانید ، علفی که موافق جنس خود تخم آورد و درخت میوه داری که تخمش در آن ، موافق جنس خود باشد. و خدا دید که نیکوست . و شام بود و صبح بود، روز سوم (سه شنبه =مریخ ) و خدا گفت: «نیرها در فلک آسمان باشند تا روز را از شب جدا کنند و برای آیات و زمانها و روزها و سالها باشند. تا بر زمین روشنایی دهند. » و چنین شد. و خدا دو نیر بزرگ ساخت، نیز اعظم را برای سلطنت روز و نیر اصغر را برای سلطنت شب ، و ستارگان را . و خدا آنها را در فلک آسمان گذاشت تا بر زمین روشنایی دهند، و تا سلطنت نمایند بر روز و بر شب ، و روشنایی را از تاریکی جدا کنند. و خدا دید که نیکوست. و شام بود و صبح بود، روزی چهارم. (چهارشنبه = روز عطارد ) و خدا گفت : «آبها به انبوه جانوران پر شود و پرندگان بالای زمین بر روی فلک آسمان پرواز کنند. » پس خدا نهنگان بزرگ آفرید و همهٔ جانداران خزنده را ، که آبها از آنها موافق اجناس آنها پر شد، و همهٔ پرندگان بالدار را به اجناس آنها. و خدا نیکوست . و خدا آنها را برکت داده، گفت : «بارور و کثیر شوید و آبهای دریا را پر سازید، و پرندگان در زمین کثیر بشوند. » و شام بود و صبح بود روز پنجم ( پنج شنبه = مشتری ) و خدا گفت : « زمین، جانوران را موافق اجناس آنها بیرون آورد، بهایم و حشرات و حیوانات زمین به اجناس آنها. »و چنین شد. پس خدا حیوانات زمین را به اجناس آنها بساخت و بهایم را به اجناس آنها و همهٔ حشرات زمین را به اجناس آنها . و خدا دید که نیکوست و خدا گفت : « آدم را به صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم و بر تمامی زمین و همهٔ حشراتی که بر زمین می خزند، حکومت نماید. » پس خدا آدم را به صورت خود آفرید . او را بصورت خدا آفرید ایشان را نر و ماده آفرید . و خدا ایشان را برکت داد و خدا بدیشان گفت : «بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و در آن تسلط نمایید، و بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و همهٔ حیواناتی که بر زمین می خزند، حکومت کنید . » و خدا گفت : « همانا همهٔ علف های تخم داری که بر روی تمام زمین است و همهٔ درختهایی که در آنها میوهٔ درخت تخم دار است، به شما دادم تا برای شما خوراک باشد. و به همهٔ حیوانات زمین و به همهٔ پرندگان آسمان، و به همهٔ حشرات زمین که در آنها حیات است ، هر علف سبز را برای خوراک دادم . » و چنین شد . و خدا هر چه ساخته بود ، دید و همانا بسیار نیکو بود . و شام بود و صبح بود ، روز ششم ( جمعه= زهره) و آسمانها و زمین و همهٔ لشکر آنها تمام شد . در روز هفتم، خدا از همهٔ کار خود که ساخته بود ، فارغ شد. و در روز هفتم از همهٔ کار خود که ساخته بود، آرامی گرفت. پس خدا روز هفتم را مبارک خواند و آن را تقدیس نمود، زیرا که در آن آرام گرفت، از همهٔ کار خود که خدا آفرید و ساخت . ( روز هفتم شنبه = زحل) . } نکته 1: همانگونه که ملاحظه می نمایید در روایت خلقت از منظر تورات خورشید و ماه در روز چهارم خلق شدند . و این خود سوال برانگیز است که اگر در روز چهارم خلق شدند. چگونه در روز سوم نباتات بدون نور خورشید خلق شده اند ?! با مقایسه بین روایت خلقت از منظر تورات و روایات امامان شیعه، می توان اشتباه نویسندگان تورات را در داستان خلقت درک نمود. ( سفر پیدایش دارای تحریفات بسیار و کتابی مشرکانه است و اختلافات بسیاری با چهار سفر دیگر تورات دارد ) نکته 2: شاید یکی از عللی که کوکب عطارد و ایزدان آن با دانش نجوم و علوم گوناگون مرتبط است این باشد که نظم ستارگان و مسیر آنان در چهارشنبه روز عطارد انجام شد. ادامه دارد... @soltannasir 🌞
@soltannasir {حنوکا عید گشایش معبد و نور یا افتتاح دروازه های عالم زیرین و افزایش ظلمت 16} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 57} ادامه...👇 اما حال به ماجرای دحوالارض در روز 25 ذیقعده که تولد حضرت عیسی بن مریم (ع) نیز در همین روز است باز می گردیم و پیوند آن را با خورشید بررسی می نماییم . گفته شد که بنا بر حدیث هنگامی که دحوالارض انجام شده ، شمس و قمر وجود داشته اند و تنها مسیرشان در آسمان مشخص نشده بود . بنابراین هنگامی که انجام می شود و آبهای سطح زمین رفته رفته کنار می روند . اولین نقطه ای از زمین که بدان 👈خورشید عالمتاب می تابد. خاک کعبه است . و عجیب آنکه هزاران هزار سال بعد ، در سیزدهم ماه رجب ، شمس المشارق و المغارب اسدالله الغالب امام العوالم علی بن ابی طالب (ع) در همان نقطه ای که اولین بار خورشید بر آن می تابد یعنی خانه کعبه بدنیا می آید . نکته : اینکه شمس و قمر هنگام دحوالارض وجود داشته اند و تنها مسیرشان در افلاک مشخص شده با توجه به حدیث (ع) و خطبه نهج البلاغه بوده است . وگرنه همانگونه که پیشتر گفته شد . اینکه دحوالارض در حدیث (ع) در 25 ذیقعده اتفاق افتاده است . خود نشان دهنده این نکته است که قمر در منازل خود در حال گردش بوده است .و خورشید نیز در مسیر فلکی خویش حرکت می نموده است. در رساله رتق و فتق قائل به این هستند که زمین ادوار مختلف خلقت را گذرانده است . و در انتهای هر دور آبها سطح زمین را فرا گرفتند. و سپس با کنار رفتن آبها دور جدیدی از خلقت آغاز شده است . اگر بگوییم به هنگام آفرینش اولیه زمین از زیر کعبه گسترش یافت. و پس از گذشت چندین دوره از خلقت ، در دورهٔ جدیدی که ما هم اکنون در آن به سر می بریم. بار دیگر زمین از زیر گسترش یافت . شاید بتوان بین دو روایت جمع نمود. گفته شد که پس از کنار رفتن آبهای سطح زمین اولین نقطه ای که خورشید عالمتاب بر آن تابید؛ 👈کعبه بوده است . بنابراین دحوالارض را با 👈شمس ارتباطی معنادار است . زیرا آن روز پیوند بین و زمین است . و خاک سرد و خشک و منسوب به زحل است. و حضرت امیرالمومنین (ع) هم شمس الله است و هم کوکبش در روایات می باشد. و هم ابوتراب است . نگاهی به اعمال دحوالارض نیز نشان دهندهٔ پیوند خورشید با این روز است . در کتاب حاج شیخ عباس قمی روایت شده که در روز 25 ذیقعده (دحوالارض) در وقت چاشت دو رکعت نماز خوانده شود . و در هر رکعت پس از سوره حمد ، پنج مرتبه سوره 👈شمس خوانده شود . و عجیب آنکه در آیهٔ 6 سوره مبارکهٔ شمس نیز به حقیقت دحوالارض اشاره شده است. به بخشی از آیات این سوره توجه نمایید : 👇 { وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿۱﴾وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿۲}وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿۳﴾وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا ﴿۴﴾وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿۵}👈وَالْأَرْضِ وَمَا 👈طَحَاهَا ﴿۶﴾= سوگند به خورشيد و تابندگى اش (۱)سوگند به ماه چون پى [خورشيد] رود (۲)سوگند به روز چون [زمين را] روشن گرداند (۳)سوگند به شب چو پرده بر آن پوشد (۴)سوگند به آسمان و آن كس كه آن را برافراشت (۵)سوگند به 👈زمين و آن كس كه آن را 👈گسترد (۶) } همچنین زیارت (ع) نیز در این روز توصیه شده و جزء افضل اعمال مستحبه از آن یاد شده است . اگر همه ائمه ما شمس هستند و ولایتشان شمسی است . امام رضا(ع) 👈شمس الشموس است . و این خود ارتباط دیگری بین روز دحوالارض و شمس است . همان روزی که زمین از زیر کعبه گسترش یافت و خورشید بر آن نقطه تابید و حضرت ابراهیم (ع) و عیسی بن مریم (ع) در این روز متولد شدند . ادامه دارد... @soltannasir 🌞
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستند زیارتگاه استرا خاتون یا سارا بت آشتر از مکان های بسیار مقدس و مورد توجه جامعه کلیمیان ایران در بخش پیربکران شهرستان فلاورجان استان اصفهان قسمت اول @soltannasir @learnhebrew313
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستند زیارتگاه استرا خاتون یا سارا بت آشتر از مکان های بسیار مقدس و مورد توجه جامعه کلیمیان ایران در بخش پیربکران شهرستان فلاورجان استان اصفهان قسمت دوم @soltannasir @learnhebrew313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش زبان فارسی در ارتش رژیم اشغالگر قدس برای نفوذ در کشور ایران و خروجی این آموزش با سرودخوانی به زبان فارسی @learnhebrew313 ✡🔯
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صبحت های خاخام یهودی مبنی بر ماهیت رژیم صهیونیستی اسرائیل و مخالفت هایی که عده ای از علمای یهودی بر اساس کتب تنخ با تشکیل این رژیم غاصب داشته اند. @Soltannasir @learnhebrew313 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه خشت خام، مصاحبه حسین دهباشی با خاخام دکتر یونس حمامی لاله زار، رهبر دینی جامعه کلیمیان ایران قسمت اول @soltannasir @learnhebrew313
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه خشت خام، مصاحبه حسین دهباشی با خاخام دکتر یونس حمامی لاله زار، رهبر دینی جامعه کلیمیان ایران قسمت دوم @soltannasir @learnhebrew313
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه خشت خام، مصاحبه حسین دهباشی با خاخام دکتر یونس حمامی لاله زار، رهبر دینی جامعه کلیمیان ایران قسمت سوم @soltannasir @learnhebrew313
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه خشت خام، مصاحبه حسین دهباشی با خاخام دکتر یونس حمامی لاله زار، رهبر دینی جامعه کلیمیان ایران قسمت چهارم @soltannasir @learnhebrew313
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسابقه ای در اسرائیل برای یاد دادن فارسی به مردم قسمت اول @learnhebrew313 🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسابقه ای در اسرائیل برای یاد دادن فارسی به مردم قسمت دوم @learnhebrew313 🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپی در بارهٔ شهر صفد در فلسطین اشغالی (اسرائیل) پایتخت معنوی قبالیست ها می باشد. که معماری سنگی آن شباهت بسیاری به مهرکده های ایرانی دارد. پنهان کاری جهودان در این فیلم کاملا مشخص است. قسمت اول @soltannasir @learnhebrew313
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[ File : video_2018-05-10_14-14-06(000000.000-000405.000).mp4 ] کلیپی در بارهٔ شهر صفد در فلسطین اشغالی (اسرائیل) پایتخت معنوی قبالیست ها می باشد. که معماری سنگی آن شباهت بسیاری به مهرکده های ایرانی دارد. پنهان کاری جهودان در این فیلم کاملا مشخص است. قسمت ذوم @soltannasir @learnhebrew313
@soltannasir { پیوند اسطوره و دین 58} { شباهت و تفاوت روایت خلقت و دحوالارض در روایات اسلامی با اساطیر مصری 1} از پیوند شمس و خورشید با ماجرای سخن گفته شد. نکته جالب ماجرا اینجاست که ما مسلمانان به دور نقطه ای در زمین طواف می نماییم که اولین نقطه ای از زمین است که سر از زیر آب بیرون آورده و خورشید عالمتاب بر آن تابیده است که از آن با عنوان پیوند خورشید و خاک و زحل یاد نمودیم. و گفتیم که حضرت شمس المشارق المغارب اسدالله الغالب امام العوالم علی بن ابی طالب(ع) هزاران هزار سال بعد در همان نقطه بدنیا آمدند و حضرتش هم شمس الله هستند و هم کوکبشان زحل و هم می باشند. یعنی هر سه ویژگی پیوند معنوی با ماجرای دحوالارض را دارند. از حضرت مولانا زین الدین نقل داریم . که می فرمودند : مسلمین چه قبول کنند و چه قبول ننمایند. روزی پنج بار به سمت محل تجلی حقیقت ولایت کلیه الهیه که از مجرای اسم علی بر عوالم حکمفرمایی می نماید. سجده می نمایند. زیرا که کامل ترین مظهر این ولایت کلیه الهیه حضرت امام علی بن ابی طالب در آن نقطه متولد شدند. و اینجاست که عرفای شیعه شعری دارند با مضمون اینکه : 👇 اسدالله در وجود آمد در پس پرده هر چه بود آمد اینجا نکات ظریفی است که در این مختصر نمی گنجد و باید در دروس تصوف و عرفان و ولایت شناسی عرفانی بدان پرداخته شود. اما حال به اساطیر مصر می رویم و روایت خلقت را در اساطیر مصری با هم بررسی می نماییم : 👇 { مصریان باستان می پنداشتند نخست جهان از 👈اقیانوس آغازین پُر و این «نون =Nun» نام داشت. با آن که چنین برداشتی بی شک از طغیان های پدید آمد اما را آغاز و انجامی نبود. از این دیدگاه نون همه جا گیر و همانند تخم کیهانی بود، راکد و بی جنبش. طغیان های سالانه نیل هر سال تالاب های بسیاری پدید می آورد که پس از مدتی کوتاه زادگاه و مولد جانداران است و شاید چنان برداشتی ریشه در این ویژگی داشت؛ برای ما اما چنین برداشتی قطع نیست. دقیقاً نمی دانیم مصریان باستان چگونه به چنین برداشتی دست یافتند. اگر مصریان باستان می پنداشتند آفرینش از «نون» آغاز شد چرا نون را ازلی می دانستند ? آیا می پنداشتند آفرینش در لحظه ئی خاص از زمان ازلی به وقوع پیوست ? در همه ٔکیهان شناخت های مصر نخست 👈 تپهٔ آغازین از دل اقیانوس سر بر می آورد. کاهنان چهار مرکز بزرگ کیش هر یک مدعی بودند که 👈معبد آنان بر این 👈 تپه آغازین بنا شده بود. شاید نخستین معبدی که کاهنانش این ادعا را مطرح کرد همانا هلیوپولیس و دیگر معابد نیز برای حفظ اعتبار خویش از هلیوپولیس تقلید کردند. نخستین هرم بی شک هرمی نمادین و نماد نخستین پشته ئی بود که از دل اقیانوس نون سر برآورد؛ و نیز به پلکان کناره های نیل ماننده بود پلکانی که برای اندازه گیری طغیان سالیانهٔ نیل غرق می شد و دیگر بار پس از نشستن طغیان پدیدار می شد این تصور پیش آمد که زمین 👈بر آمده از اقیانوس آغازین نیز روزی 👈 به زیر طغیان اقیانوس نون فرو خواهد رفت. مصریان بر این اعتقاد بودند که 👈 توالی آفرینش تدریجی و تکامل زمین به تدریج و نه در یک آن به وقوع پیوسته است. برای مصریان «زمان آغازین» زمانی بود که خدایان در زمین می زیستند و قلمرو فرمانروائی آنان سرزمین عدالت و عصر آنان عصر طلائی بود. فرعون از این دید از اعقاب خدایان و هم او بود که به یاری «ماعت=Mayet» می کوشید عدالت را بر زمین جاری و عصر خویش را با عصر طلائی پیوند دهد و چنین بود که نظام معابد خداشناسی را دامن زد تا از این طریق حامی فرعون باشد و مصریان را وادار به ابقای قدرت فرعون و تلاش در پیوند با عصر طلائی سازد. باورهای دینی کاهنان هلیوپولیس کاملاً برای ما روشن نیست. مهم ترین اسناد دینی بازمانده از هلیوپولیس، هرم نوشته های سلسله پنجم، اشاره ئی گذرا به آفرینش دارد و دانش ما هم از این نوشته ها است. بدین روایت در فرآیند آفرینش نخست آتوم خدای هلیوپولیس از آب های آشفتهٔ اقیانوس نون سر بر آورد. اتوم خواست باشد و خود را آفرید یا که او خود فرزند 👈 نون بود . اتوم جایی برای ایستادن نیافت و در مکانی که خود را آفرید تپه ئی پدید آورد، تپه ئی که بعدها بر فراز آن معبد هلیوپولیس بنا شد. به روایت دیگر و تفسیری کهن تر اتوم که به معنی «یگانهٔ کامل» است خود تپه و خاستگاه آفرینش شد. پس اتوم تپه راهستی بخشید و آب های نیل را پس کشید. در بخشی دیگر از هرم کتیبه ها اتوم همانا خورشید خدا رع و ظهور او بر تپهٔ آغازین پیدایی نور در تاریکی آشفته و پراکندهٔ اقیانوس نون است. «رع_اتوم» «Ra_Atum» در این نقش دارای نقشی نمادین و به هیأت پرنده ئی «بنو=Benu» نام، ققنوس، شبگیر برتک ستون هرمی شکل (اُبلیسک ) پدیدار و پرتوی از خورشید است. } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞
@soltannasir { پیوند اسطوره و دین 59} { شباهت و تفاوت روایت خلقت و دحوالارض در روایات اسلامی با اساطیر مصری2} ادامه...👇 { «رع_اتوم» در نقشی دیگر در نماد سرگین غلتانی پدیدار می شود که تخم خود را پیشاپیش می گرداند و با این کار چرخهٔ آفرینش به حرکت می آید. «رع_آتوم» در این نقش خپر، آنکه هستی می یابد ، و در کتیبه های دیگر نماد برخاستن خورشید است. اتوم «آنکه خود را آفرید » پس از آفریدن خود دیگر خدایان را آفرید . اتوم در جهان تنها بود و به ناچار برای داشتن فرزند با سایهٔ خود جفت شد یا که به استمنا پرداخت و این کاری است که در آثار مصری غریب نیست . در بسیاری از کتیبه ها و متون مختلف اتوم خدائی دو جنسی است و گاه حسی بزرگ نامیده شده است . پسر خود شو را با پرتاب کردن تُف و دختر خود را با استفراغ خود آفرید و نقش در خدای هوا بودن شاید از اسطورهٔ زاده شدن وی شکل گرفته است. تفنوت در تفسیر کاهنان نقشی چون نقش ماعت برخوردار و او را نظام بخش جهان و شورا نظام بخش زندگی دانسته اند. بدین سان شو و تفنوت زوجی هستند که چرخهٔ آفرینش از آنان و نظم اجتماعی را بدانان نسبت می دهند و چگونگی این آفرینش و جایگاه آن روشن نیست . در متون کهن شو و تفنوت بر تپهٔ آغازین هستی یافتند و در روایتی دیگر اتوم در آب های نون باقی ماند و هم در آن جا بود که پسر و دختر خود را آفرید و با چشم خود به پاسداری آنان پرداخت . } ( کتاب اساطیر مصر صفحات 35 الی 43} همانگونه که ملاظه می نمایید در روایت معصومین (ع) نخستین نقطه ای که از دریای اولیه بیرون آمد خاک کعبه بود . که قبله ما مسلمانان است . و نخستین مکانی است که آفتاب عالم تاب بر خاک آن تابیده است . و در نظر مصریان تپهٔ نخستین ، اولین نقطه ای است که از زیر اقیانوس اولیه «نون» بیرون آمده است . که این تپه نخستین، شکل هرم ، بوده است . بنابراین علت ساختن هرم های متعدد در سرتاسر تمدن شرک آمیز مصر این است که هرم در نزد مصریان نمادی از تپهٔ اولیه است که سر از اقیانوس اولیه «نون» بیرون آورده است . در این دیدگاه تپه نخستین و هرم در مقابل کعبه ما مسلمانان قرار دارد ! نکته : در روایت امام صادق (ع) آمده بود خداوند کوهی از کف در مکان کعبه ایجاد نمود و سپس زمین را از زیر کعبه گسترش داد . این کوهی از کف تا حدودی یادآور تپه نخستین در دیدگاه مصریان می باشد . ایجا نکته جالب دیگری نیز وجود دارد و آن این است که در روایت خلقت از منظر اساطیر مصر ، ایزد فرومایه «آتوم رع» بر تپهٔ نخستین قرار می گیرد. و با استمنا نمودن و تُف کردن و عطسه زدن خلقت را آغاز می نماید . ستون اُبلیسک نماد تابش نور خورشید (آتوم رع) بر تپهٔ نخستین هرمی شکل به صورت عمودی است . و ما مسلمانان در مراسم حج خویش در هنگام رمی جمرات سابقاً به این ستون اُبلیسک به عنوان نمادی از ابلیس سنگ می زدیم . که با تدبیر انجمن های مخفی و دولت آل سعود (جهود) دور این اُبلیسک ها دیوار کشیده شد . تا دیگر بدان سنگ زده نشود . عزیزان به شباهت های روایت آفرینش در احادیث اسلامی با اساطیر مصری و اختلاف و تقابلشان با یکدیگر توجه نمایید . همانگونه که بین دین و اسطوره پیوند وجود دارد . اختلاف نیز وجود دارد . اکنون شما به زاویه دید جدیدی نسبت به ماجرای حج و رمی جمرات دست یافته اید . ادامه دارد... @soltannasir 🌞