eitaa logo
تحقیقی پیرامون فلسفه،عرفان و تصوف
697 دنبال‌کننده
242 عکس
62 ویدیو
55 فایل
✅مکتب اهل بیت علیهم السلام=مکتب تفکر و تدبر ارتباط با ادمین(لطفا فقط پیشنهادات و انتقادات): https://harfeto.timefriend.net/16750254869358 کانال تلگرام: t.me/sonnat_voice
مشاهده در ایتا
دانلود
نقدی بر گزینش متون صوفیه در کتب درسی ادبیات فارسی و تاثیر ضمنی آن در ایجاد باورهای فرقه ای.pdf
1.14M
📗نقدی بر گزینش متون صوفیه در کتب درسی ادبیات فارسی و تاثیر ضمنی آن در ایجاد باورهای فرقه ای 📝مولف:جمعی از محققین تعداد صفحات:۲۸ زبان:فارسی @sonnat_voice
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺عارف کاملی که مدتها قرآن را اشتباه خواند! ممکن است هر انسانی ، اشتباه کند اما کسی که به قول سید محمد صادق طهرانی به فعلیت تامه رسیده و نور توحید تمام زوایای وجودی اش را در برگرفته(نور مجرد ص۳۳۴) تسلطش بر نفوس مانند تسلط امیرالمومنین علیه السلام و در خودش صفات ایشان را می بیند(نور مجرد ص۳۲۷)حقیقتش برتر از آن است که در وهم بگنجد(نور مجرد ص۴۲) و آئینه تمام نمای حضرت حق و قول و فعلش همانند معصوم حجت است و مرید باید در مقابلش تبعیت محضه،فاقد اراده و عبد محض باشد(نور مجرد ص۵۴۷) و به قول سید محمد محسن طهرانی کلام،فعل، ضمیر و سرّش با امام علیه‌السلام یکی است و اختلافش در شواکل است حال چنین شخصی با چنین اوصافی یک‌ عمر آیه قرآنی را اشتباه خوانده چه تضمینی است سائر دعاوی وی نیز دچار جهل مرکب نباشد؟آیا قول و فعل وی در مثل چنین فرضی برای دیگران حجت است؟! اشتباه آقای طهرانی درباره قرائت قرآن بعنوان نمونه و مشت نمونه خروار ذکر گردید ، و پرداختن به اشتباهات قطب فرقه مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. @sonnat_voice
کفر گویی عادت ابن عربی ابن عربی در فصوص الحکم می نویسد: «فأحیاه الذی یدری بقلبی حین أحیانا» یعنی من به خداوند حیات دادم بواسطه شناخت قلبی، هنگامی که خداوند به من حیات داد. همانطور که آنجیلس سلسیوس شاعر و عارف نامدار آلمانی در مجموعه دیوان اشعار خود(Cherubinischer Wandersman=زائر کروبین)گفته: « من می دانم که بی وجود من حیات خداوند از دست رفته بود. اگر من از دست رفته باشم، او باید ناگزیر ترک جان بگوید.» ابن عربی در جای دیگر از کتاب خویش چنین سروده است:«فیحمدنی و أحمده و یعبدنی و أعبده» یعنی خدا مرا حمد می کند و من او را حمد می کنم و خدا مرا عبادت می کند و من او را عبادت می کنم. در حالی که أمیر المؤمنین علی علیه السلام در پیشنگاه حضرت حق خاضعانه می فرماید: [إِلَهِی کَفَى بِی عِزّا أَنْ أَ کُونَ لَكَ عَبْدا] یعنی عبد بودن من برای عزّت من کفایت می کند. چقدر از حقیقت دور افتاده اند افرادی که اهل بیت علیهم السلام را رها کرده و به دامن محیی الدین پناه برده اند و جاهلانه این عبارات کفر آمیز را توجیه می کنند و بی جهت حسن ظن نشان می دهند حال آنکه هستند خیلی از افراد حامی ابن عربی که از این جملات بیزاری جسته اند و هیچگاه چنین کلماتی را بر زبان نمی آوردند. @sonnat_voice
ادله استحاله حشر بدن دنیوی و جواب آن مقدمه: قبلاً راجع به روایات معاد بدن دنیوی سخن گفته شد حال ملاصدرا و اتباع او در بحث معاد ، ادله ای را برای استحاله معاد بدن عنصری اقامه کرده اند تا در این باب اصل و مرجع آنان باشد سپس تمام آیات و روایاتی که دلالت بر حشر بدن دنیوی می کند را حمل بر خلاف ظاهر می نمایند و اگر آیه یا روایتی به جهت صراحت غير قابل توجیه باشد، ادله ای که برای استحاله معاد بدن دنیوی اقامه کرده اند را مقدم بر نقل می نمایند. ولی چنانچه خواهیم دید استحاله عقلی در بین نیست و آنچه ادعا شده توهم استحاله می باشد چنانچه این گونه توهمات در آراء فلاسفه ، سابقه دیرینه دارد: مرحوم شهید صدر درباره بعضی از براهین به ظاهر عقلی فلاسفه می گوید: «وقد كان قديما يبرهن على استحالة التسلسل ببرهان التطبيق أي تطبيق العلل على المعلولات... وقد كان هذا برهانهم على استحالة التسلسل فترة طويلة من الزمن اعتمادا على بديهية ان الكل لا يكون أكبر من الجزء حتى جاءت الرياضيات الحديثة فأنكرت بداهة هذه القضية في الكميات اللامتناهية وجعلتها مختصة بالكميات المتناهية إذ ينعدم في غيرها معنى الكل والجزء وهذا خلاف قضية أولية»1⃣ در موضعی دیگر می گوید: «ما أقامته الفلسفة القديمة من البرهان على العقول العشرة المبتني على افتراض ان العالم ذات سبعة أفلاك متغايرة سنخا وذاتا فلا بد وأن تكون متغايرة منشأ وعلة لأن الواحد لا يصدر منه إلا الواحد فحيثما ثبت بطلان قصة الأفلاك السبعة زال البرهان المذكور»2⃣ بسیاری از براهینی که فلاسفه برای دعاوی خود اقامه کرده اند مغالطه آن با مقداری تفحص و تدبر آشکار می شود و روشن می گردد که آنان ، نام برهان عقلی را بر گفتار خود نهاده اند و تنها شمایل و ظاهر برهان را دارا است و در حقیقت کاشفیتی از واقع ندارد زیرا آنچه که مشوب به وهم است فرسنگها از حکم عقل فاصله دارد. اکنون برای آنکه به خوبی مغالطی بودن براهين آنان بر استحاله معاد جسمانی عنصری آشکار گردد هر یک از ادله آنان را نقل کرده سپس جوابش را بیان می نمائیم : در ادامه: ادله ملاصدرا و اتباع وی بر استحاله بدن دنیوی و جواب آنها 📚منابع: 1⃣بحوث فی علم الاصول ج۴ ص۱۳۴طسید محمد باقر صدر/ناشر:موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی/قم 2⃣همان ص۱۲۸ @sonnat_voice
شادی ارواح مطهر حجج السلام اصلانی و دارایی و همچنین بهبود حجة السلام پاکدامن رحم الله من یقراء الفاتحة مع الصلوات @sonnat_voice
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادله ملاصدرا و اتباع وی بر استحاله بدن دنیوی و جواب آنها دلیل اول: «اگر مدعی شدیم که این عنصریت در قیامت محشور شود از دو صورت خالی نیست : یا این لوازم ( حجاب و غیبوبت و تزاحم و تقید به زمان و مکان و کون و فساد و درد و رنج و الم و ضعف و قوه و استعداد ) را از دست داده و متصف به خصوصیات و لوازم نشئه اخروی از جمله شهادت و عدم تزاحم و عدم تقيد به زمان و مکان و عدم فساد و فقدان درد و رنج و الم و نبود قوه استعداد بلکه فعلیت وانشاء و كن فيكون و امثال آن است. و یا با همان لوازم دنیوی بدن عنصری به آخرت آمده و متصف به لوازم اخروی می شود در صورت اول که لازم بدن عنصری از ملزوم خود انفکاک پیدا کند هم خلف است، زیرا لازم غیر از مفارق است. و هم استحاله عقلی دارد، زیرا لازم به وصف لازمیت اش از ملزوم خود منفک نمی شود چنان که انفکاک زوجیت از اربعه و انقسام به متساويين از زوجیت محال عقلی است. اما در صورت دوم که با لوازم دنیاوی خود متصف به لوازم اخروی - که لوازمی مقابل با لوازم دنیوی اند - می شوند همان محذور اجتماع ضدین به همراه دارد نتیجه آنکه عقلا محال است که بدن عنصری در قیامت محشور شود خواه فاقد لوازم خود باشد، خواه با لوازم خود متصف به لوازم متقابل اخروی خود شود»1⃣ ✅جواب: اولا: باید دانست که اصل معاد مبتنی بر براهین عقلیه است ولی خصوصیات و تفاصيل آن از امور غیبیه است و عقل به تنهایی و بدون إخبار شارع راهی به مسائل غیبی و معارف ما وراء محسوسات ندارد چون بسیاری از مسائل تکوینی و علمی برای شناخت امور غیبی در نزد عقل مفقود است و لذا به واقع نخواهد رسید و رأی او بدون إخبار معصوم مشوب به وهم است و جز تخمین و گمانه زنی امر دیگری نیست. مثلا آیه می فرماید:«تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ»المعارج:۴ اگر این اخبار قرآن نمی بود عقل نمی توانست به روزی که به اندازه پنجاه هزار سال است پی ببرد. گفتنی است که عدم راهیابی عقل به معارف معاد و انحصار اطلاع از آن بر إخبار شارع مورد قبول ملاصدرا و ابن سینا نیز می باشد: «إياك أن تستشرف الاطلاع عليها من غير جهة الخبر و الايمان بالغيب بأن تريد أن تعلمها بعقلك المزخرف و دليلك المزيّف، فتكون كالاكمه الذي يريد أن يعلم الألوان بذوقه او شمّه أو سمعه أو لمسه، و هذا عين الجحود و الإنكار لوجود الألوان فكذلك الطمع في ادراك أحوال الاخرة بعلم الاستدلال و صنعة الكلام عين الجحود و الإنكار لها، فمن أراد أن يعرف القيامة بفطانته المعروفة و عقله المشهور فقد جحدها و هو لا يشعر» مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی می نویسد: «فى الثواب و العقاب‌هما إمّا بدنيّان، كاللذّات الجسميّة، و الآلام الجسميّة. و إمّا نفسانيّان، كالتعظيم، و الاجلال، و كالخزى و الهوان. و تفصيلهما لا يعلم إلّا بالسمع» جالب آنکه مستدل خود در ص۲۷۶ کتاب خویش به این حقیقت اعتراف دارد می گوید: «عالمی است که عقل انسان به درک و فهم و حقیقت آن راه ندارد مگر این که خود شریعت به آن خبر داده باشد: از بعض روایات دال بر چگونگی قیامت از ناحیه خود شرع به آنها اخبار داده شده است را باید به همین خصوص موارد اکتفاء کنیم و تعدی نکنیم» با این اقرار چگونه برهان عقلی بر استحاله حشر بدن دنیوی اقامه می کنید ؟ ! اگر عقل به فهم حقیقت و خصوصیات آخرت راه ندارد پس باید به ظواهر و نصوص آیات و روایات متعبد بود و دست از توجیه و حمل آن بر خلاف ظاهر و نص برداشت.
ثانيا: هرگاه آگاهی از خصوصیات از نظر ملاصدرا و اتباعش منحصر به رجوع به کتاب و سنت است آیات و روایات در باب بهشت و جهنم اعلام می نمایند که بسیاری از عوارض و خصوصیات دنیا در عالم آخرت هم موجود است، برای اثبات مدعا، تنها به ذکر برخی آیات اکتفاء می کنیم: ۱-زمان:«تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ»المعارج:۴ ۲-مکان:«وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفًا»العنکبوت:۵۸ ۳-لذت،شادی و سرور:«وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ»الزخرف:۷۱ ۴-درد،رنج و غصه:«إِنَّ لَدَيْنَا أَنْكَالًا وَجَحِيمًا*وَطَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَعَذَابًا أَلِيمًا»المزمل:۱۲-۱۳ ۵-کمیت و مقدار:«وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ»آل عمران:۱۳۳«ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ*ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ»الخاقة:۳۱-۳۲ ۶-کیفیت:«مِنْ وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِنْ مَاءٍ صَدِيدٍ*يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ»ابراهیم:۱۶-۱۷ ۷-مواد و عناصر متنوع:«جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ»فاطر:۳۳«لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ *وَحُورٌ عِينٌ»الواقعة:۲۱-۲۲ حاصل آنکه هنگامی که آیات و روایات به وضوح دلالت می کند که عالم آخرت بسیاری از لوازم و خصوصیات عالم دنیا را دارا است می توان نتیجه گرفت، آخرت عالمی مباین با دنیا نیست و از جهت ذات و حقیقت دو موطن متضاد نیستند و لذا انتقال بدن دنیوی به عالم آخرت با وجود لوازم و خصوصیاتش مستلزم اجتماع ضدین نیست . توضیح: بدن دنیوی پس از انتقال به عالم آخرت با حفظ اصل لوازم و خصوصیات خود، مصداق آن تغییر می کند، از باب مثال هرگاه انسانی با همین بدن عنصری، وارد کره مریخ شود لوازم بدنش از قبیل زمان و مکان و سایر خواصش را از دست نمی دهد بلکه مصاديق آنها تغییر می کند. شبانه روز در کره زمین بیست و چهار ساعت و ماه سی روز و سال در حدود ۳۶۵ روز است ولی این مقدار زمان در کره مریخ تغییر می نماید زیرا روز و ماه و سال به جهت فاصله زیاد مریخ از خورشید با زمین متفاوت است و هر یک از این اوقات بسیار طولانی تر از مدت مشابه در زمین است پس اصل احتیاج بدن دنیوی به زمان در مریخ محفوظ است ولی مصداق آن تغییر می کند. بدن دنیوی نیز در آخرت در ظرف زمانی قرار می گیرد که یک روزش برابر پنجاه هزار سال دنیاست. و همچنین مصادیق سایر لوازم و خصوصیات بدن عنصری پس از انتقال به آخرت تغییر می نماید. و این امر هیچ گونه محذور عقلی ندارد. با توجه به آیات و روایات که دلالت می کنند، عالم آخرت دارای زمان، مکان ، کون و فساد مواد و عناصر متنوع، کیفیت ، کمیت و مقدار می باشد می توان نتیجه گرفت عالم آخرت، برای از امور مذکور نیست، پس نامگذاری عالم آخرت به شهود و دنیا به غیبت ، وجهی ندارد. 📚منابع: 1⃣ معاد جسمانی در حکمت متعالیه ص۲۷۱/مرتضی پویان/ناشر: بوستان کتاب/۱۳۸۸ @sonnat_voice
مرحوم فیض کاشانی و تصوف «یکی از طوائف مغرور و فریب خورده مردمی هستند که به«اهل ذكر» و «تصوف» نامیده میشوند و ادعا دارند که از تصنع و تكلف بیزارند، خرقه می پوشند، وحلقه وار می نشینند، و اذکار اختراع میکنند، و با آهنگ اشعار میخوانند، واظهار وردگوئی مینمایند. درحالیکه راهی به علم ومعرفت ندارند. عربده و فریاد را بدعت گذاشتند، ورقص وكف زدن را اختراع نموده، و در فتنه وفساد فرو رفته، و به جای سنتهای اسلامی، بدعتها می نهند. صدای خود را به کلمات رکیک بلند نموده، و فریادهای ناموزون سر می دهند. برخی دیگر مدعی علم ومعرفت، و مشاهده معبود، و نزدیکی با مقام محمود و ملازمت در عین وشهودند، ولی چیزی جز نامهای آنها را نمی دانند. با این وصف ادعاها دارند، و آنها را در نزد کودنان ابراز می دارند، چنانکه گوئی از وحی الهی سخن می گویند، یا از آسمان خبر می دهند. به اصناف علماء به چشم حقارت نگاه میکنند، و میگویند: مردم کارگرند و خسته و علماء به خاطر اشتغال به حدیث از خدا محجوبند، برای خود کراماتی قائل هستند که هیچ پیغمبر مقربی مدعی آنها نبوده است. نه از نظر علمی پایه محکمی دارند، و نه از جنبه عملی مهذب می باشند. افراد سست عنصر از هر سو به جانب آنها رو می آورند، بیش از آنچه به مکه وحج خانه خدا می روند، به گرد آنها اجتماع میکنند و گوش به ادعاهای واهی آنها دارند. گاهی هم به خاك افتاده آنها را سجده میکنند، چنانکه گوئی آنها را خدا می دانند. دستهای آنها را می بوسند و خود را به قدمهای ایشان می افکنند. آنها نیز به مریدان اجازه می دهند که در شهوترانی فرو روند، و آزادشان میگذارند که در ورطه شبهات فروافتند. خود و مریدانشان در خورد و خوراك مانند چهار پایان هستند، وابائی ندارند که آنچه می خورند از راه حلال است یا حرام. حلوای مریدان را می خورند ودین خود و آنها را به باد فنا میدهند، تا از این راه در روز قیامت بار گناهان آنها را به طور کامل به گردن گیرند» 📚منبع: الحقایق فی محاسن الاخلاق ص۱۳۸-۱۳۹/محمد بن مرتضی کاشانی (فیض کاشانی)ناشر:دارالکتاب السلامی/۱۴۰۹ ه ق @sonnat_voice
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍‍ ✅منش والای امام حسن علیه السلام در مقابل مرد شامی مردی شامی امام حسن علیه السلام را دید که سوار بر مرکب بود. شروع به ناسزا گفتن نمود. حضرت سکوت کرد و پاسخ او را نداد. وقتی فارغ شد، حضرت به او سلام نموده و لبخندی زد و فرمود : ای پیرمرد! به گمانم غریبی! گویا دچار اشتباهی شده ای! اگر از ما رضایت و حلالیت بطلبی تو را عفو و اگر چیزی بخواهی عطایت می کنیم؛اگر طالب رشد و هدایت باشی ارشادت می کنیم؛ اگر مرکبی بخواهی آن را به تو می بخشیم؛ اگر گرسنه هستی غذایت می دهیم؛اگر برهنه باشی تو را می پوشانیم؛اگر حاجتمندی حاجتت را روا می سازیم؛ اگر از وطن رانده شده باشی پناهت می دهیم؛اگر نیازی داشته باشی نیازت را برآورده می سازیم؛ بهتر است وسایلت را به خانه ی ما بیاوری و تا پایان سفرت با ما زندگی کنی، زیرا وسیع است و آسایش در آن فراهم می باشد ، وقتی کلام امام را که شنید گریست و گفت: شهادت می دهم تو خلیفه ی خدا بر زمین هستی و حقیقتا خداوند بهتر می داند رسالت خود را در کدام خاندان قرار دهد. تو و پدرت مبغوض ترین خلق خدا در نزد من بودید اما از این پس کسی را بیشتر از شما دوست ندارم. و اسبابش را به منزل امام برد و تا در مدینه بود مهمان ایشان بود و از محبین شد. @sonnat_voice
تمامی گناهان و جرم‌ها به گردن عایشه است!! مولا حضرت صادق علیه السلام فرموده اند: جرم عایشه بزرگ و گناه او عظیم است.اگر به اندازه یک حجامت خونی ریخته می شود؛گناه آن بر گردن عایشه و دو رفیقش (طلحه و زبیر) است. May Allah's swt. curse be upon Aisha May Allah hasten his appearance 📚منبع: دلائل الإمامة ص۲۶۱/محمد بن جریر طبری/ناشر:موسسة البعثة/قم۱۴۱۳ @sonnat_voice
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه اذان در مسجد کوفه محل شهادت و ضربه تیغ اشقی الاشقیاء ابن ملجم مرادی علیه اللعنة @sonnat_voice
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعتراف امام شافعی درباره فضائل امیرالمومنین صلوات الله علیه: «در شگفتم از مردی که دشمنان، کینه‌توزانه، فضائلش را پنهان داشتند و دوستانش از ترس آشکار نکردند؛ با این حال، آنقدر فضیلت برای او ذکر شده که زمین و آسمان را پر کرده است» «السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ، أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ، صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاکَ الْيَقِينُ...» 📚منبع: حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار علیهم السلام ج۲ ص۱۳۶/سید هاشم بحرانی/ناشر:مؤسسة المعارف الإسلامية @sonnat_voice
🔥 دروغ بستن عطار و مولوی سنی صوفی به امیرالمومنین علیه السلام و تبرئه‌ی ابن ملجم لعنت الله علیه !! 🔹 مولوی که یکی از بزرگترین شاعر طایفه صوفیه و جبری مذهب هم هست "ابن ‏ملجم ملعون” را آلت حق مى‌‌‏شمارد ، و جنایت او را غیر قابل طعن و ملامت مى‌‌داند.!! مولوی به دروغ از زبان امیرالمؤمنین صلوات الله عليه خطاب به ابن ملجم لعنت الله علیه می نویسد: 9. هیچ بغضی نیست در جانم ز تو! زآنکه این را من نمی دانم ز تو 10. آلت حقی تو فاعل، دست حق! چون زنم بر آلت حق طعن و دق1⃣ و همچنین در جای دیگر می نویسد: 1. باز آمد کای علی زودم بکش تا نبینم آن دم و وقت ترش 2. من حلالت می‌کنم خونم بریز تا نبیند چشم من آن رستخیز 3. گفتم ار هر ذره‌ای خونی شود خنجر اندر کف به قصد تو رود 4. یک سر مو از تو نتواند برید چون قلم بر تو چنان خطی کشید 5. لیک بی غم شو شفیع تو منم!! خواجه روحم نه مملوک تنم2⃣ 🔺 مولوی از زبان امیرالمومنین علیه السلام این چنین افترا و دروغی می‌سازد و می‌گوید امیرالمومنین علیه السلام معتقد است ابن ملجم مجبور به کشتن او بوده و آلت حق و دست حق بوده است!! و شک نیست این عقیده جبری مذاهب و صوفیه کفر است.علامه ملامحمد طاهر قمي از مشايخ اجازه علامه مجلسي و شیخ حر عاملی رضوان الله عليهم می نویسد: و دلیل دیگر بر بدی اعتقاد ملای روم این بیت مثنویست: غم مخور فردا شفیع تو منم خواجه روحم نه مملوک تنم این بیت را از زبان حضرت مرتضی علیه السلام گفته و مخاطب به این کلام ابن ملجم [لعنة الله علیه] است. پس بگمان و زعم ملای روم حضرت مرتضی(علیه السلام) شفيع ابن ملجم خواهد بود و این رأی فاسد و مخالف اجماع اهل بیت است و مخالف روایت مشهوره است که شیعه و سنی در کتابهای خود روایت کرده اند... دلیل دیگر بر بدی اعتقاد ملای روی این ابیات مثنویست: هیچ بغضی نیست در جانم زتو زانکه اینرا من نمیدانم زتو آلت حقی تو فاعل دست حق چون زنم من آلت حق طعن ودق شك نیست که این حکایت محض كذب و افتراست هرگز حضرت رسول الله (ص) بابن ملجم نگفته که تو قاتل على خواهی بود و هرگز على (علیه السلام) باين عدو الله نگفته که بغض تو در دلم نیست. چرا که این مذهب جبر است و حضرت مرتضی تصریح کرده که جبری کافر و مشرکست.3⃣ مولوی روایتی را از قول امیرالمومنین علیه السلام نقل می کند که پیامبر علیه و آله السلام ماجرای شهادتشان را به ابن ملجم خبر داده و فرمودند که او در ارتکاب آن جنایت مجبور بوده است. ولی این داستان با کیفیت مذکور در هیچ یک از منابع روایی معتبر یافت نمی شود. 🔹‌عطار نیشابوری نیز هم نوا با مولوی، ابن ملجم را از بزرگترین گناه تاریخ تبرئه و حضرت علیه السلام را شفیع وی در قیامت می داند چونک آن بدبخت آخر از قضا ناگهان آن زخم زد بر مرتضا مرتضی را شربتی کردند راست مرتضا گفتا که خون ریزم کجاست شربت او را ده نخست آنگه مرا زانک او خواهد بدن هم ره مرا شربتش بردند او گفت اینت قهر حیدر اینجا خواهدم کشتن به زهر مرتضا گفتا به حق کردگار گر بخوردی شربتم این نابکار من همی ننهادمی بی او به هم پیش حق در جنت المأوی قدم4⃣ 📚 منابع: 1⃣مثنوی معنوی دفتر اول/بخش۱۶۷ 2⃣همان بخش۱۷۰ 3⃣تحفه الاخیار فی شرح مونس الابرار، ص۱۷۹-۱۸۰-۱۸۱/مولا محمد طاهرقمی/ناشر: کتابفروشی طباطبایی 4⃣منطق الطیر/فرید الدین عطار نیشابوری بخش (در تعصب گوید)، حکایت (شفقت کردن مرتضی[علیه السلام] بر دشمن) @sonnat_voice
ادله ملاصدرا و اتباع وی بر استحاله بدن دنیوی و جواب آنها دلیل دوم: «این بدن و ماده طاقت عذاب اخروی را ندارد، زیرا این ماده ای که در اثر گرمای شدید یا آتش سوزان به سرعت می سوزد و در مواقعی پودر می شود و از بین می رود چطور طاقت عذابی را دارد که شدت آن هزاران برابر آن است ؟ ... لذا ابدان اخروی یک نوع ماده و جسم خاصی را می طلبند که تحمل آن عذابی که از سنخ خود ماده اخروی است را داشته باشد تا بر آن عذاب و نضج صادق باشد»1️⃣ ✅جواب: فلاسفه و متکلمین اتفاق نظر دارند که حق تعالی بر هر امر ممکنی قادر است چنانکه می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»عنکبوت:۲۰ عدم انعدام بدن در مقابل عقاب در صورتی که قادر على الاطلاق اراده نماید هیچ گونه استحاله ای ندارد کما اینکه خود، همین مطلب را بیان فرموده: «كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا»النساء:۵۶ بنابراین وقتی پوست آنها می سوزد و از بین می رود پوست دیگری جایگزین آن می گردد و همچنین سایر اعضاء نیز به همین منوال می باشد. «سَأَلَ اِبْنُ أَبِي اَلْعَوْجَاءِ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فقال مَا تَقُولُ فِي هَذِهِ اَلْآيَةِ: كُلَّمٰا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنٰاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهٰا هَبْ هَذِهِ اَلْجُلُودُ عَصَتْ فَعُذِّبَتْ فَمَا ذَنْبُ اَلْغَيْرِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: وَيْحَكَ هِيَ هِيَ وَ هِيَ غَيْرُهَا قَالَ أَعْقِلْنِي هَذَا اَلْقَوْلَ فَقَالَ لَهُ أَ رَأَيْتَ لَوْ أَنَّ رَجُلاً عَمَدَ إِلَى لَبِنَةٍ فَكَسَرَهَا ثُمَّ صَبَّ عَلَيْهَا اَلْمَاءَ وَ جَبَلَهَا ثُمَّ رَدَّهَا إِلَى هَيْئَتِهَا اَلْأُولَى أَ لَمْ تَكُنْ هِيَ هِيَ وَ هِيَ غَيْرُهَا فَقَالَ بَلَى أَمْتَعَ اَللَّهُ بِكَ» سئوال این است ، هنگامی که پوست اولیه می سوزد و از بین می رود، پوست دوم که می روید گناهی از او سر نزده تا عذاب شود؟ حضرت در جواب ، مسأله را تشیبه به خشتی می کنند که هیئتش از هم پاشیده شود ولی ماده اولیه اش باقی مانده و سپس همان ماده خشت اول در قالبی ریخته شود و خشت دومی ساخته گردد که در این صورت خشت دوم با خشت اول در اصل و اساس یکی است ولی هیئتش تغییر کرده پس عقاب ، سبب انعدام اعضاء بدن نمی شود بلکه هیئت بدن فرو می پاشد ولی مجددا به اذن خداوند متعال به حالت اولیه باز می گردد، و دوباره عقاب می شود. 📚منبع: معاد جسمانی در حکمت متعالیه ص۲۷۴/مرتضی پویان/ناشر:بوستان کتاب۱۳۸۸ @sonnat_voice
🔰 با بحارش دین و مذهب را زنده کرد. كوچک شمردن زحمات علامه مجلسی در تأليف ، نشانه‌ی جهالت است! بیست و هفتم ماه مبارک رمضان سالروز وفات شیخ السلام،مروج المذهب علامه محمد باقر مجلسی رضوان الله علیه تسلیت باد 🎙 آیت الله العظمی وحید خراسانی 📆 ۴/ اردیبهشت/ ۱۳۹۷ ☑️ @Fatemyeh_ValiAsr
💠 مهم‌ترین ضروریات مذهب امامیه در کلام علامه مجلسی قدس سره علامه مجلسی قدس الله روحه الشریف می‌نویسد: «و اما انکار ضروریات مذهب امامیه، کسی که منکر این ضروریات شود در زمره مخالفان قرار می‌گیرد، و از دین و مسلک ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین خارج می‌شود. ضروریاتی مانند: امامت امامان دوازده‌گانه عليهم السلام و فضائل آنان، و علمشان، و وجوب اطاعت از ایشان، و فضیلت زیارتشان. اما دوست داشتن و بزرگداشت آنان، اجمالا، از ضروریات دین اسلام است و منکران این امر، مانند نواصب و خوارج، کافرند. از جمله چیزهایی که جزء ضروریات مذهب امامیه به شمار آمده است عبارتند از: حلال شمردن متعه، حج تمتع، برائت و بیزاری جستن از ابی بکر و عمر و عثمان و معاویه و یزید بن معاویه لعنت الله علیهم و برائت از همه کسانی که با امیر المومنین صلوات الله عليه یا سایر ائمه جنگیده‌اند، و برائت از همه قاتلان امام حسین صلوات الله عليه و گفتن جمله «حی علی خیر العمل» در اذان» 📚منبع: رساله اعتقادات ص۲۷/محمد باقر مجلسی/نسخه خطی @sonnat_voice
نقدی بر تصوف (حوزوی).pdf
2.94M
📗نقدی بر تصوف(حوزوی) تألیف :حجة الاسلام و المسلمین استاد سيد محمود هاشمی نسب تعداد صفحات:۳۰۸ زبان:فارسی 👈شامل مباحث: در این کتاب ارزشمند با تمسک به براهین عقلی و نقلی به نقد و بررسی ادعای های واهی آقای محمد حسن وکیلی در کتاب وی(هفت روز در بهشت) پرداخته شده است. ۱-معرفت شناسی ۲-خداشناسی ۳-انسان شناسی جهان شناسی ۴-راهنما شناسی ۵-معاد شناسی و نیز نقد نظریه تقسیم تصوف به مثبت ومنفی و نقد مقاله «احادیث صریح در وحدت وجود» ونقد مقاله «عاشورا روز حزن یا سرورسید الشهدا» امید است با انتشار آن حوزویان و مومنین بیشتر با تفکرات خطرناک این فرقه آشنا شوند. @sonnat_voice